وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

گرامیداشت کوروش روز کوروش بزرگ

گرامیداشت کوروش روز کوروش بزرگ

پیش نویس

      کوروش تنها نام یک شخص نیست،  بلکه نام مهمترین گذر تمدنی از شاه خدایی در ساختارهای تاریخی اجتماع است.  کوروش تنها نام بزرگ تاریخی نیست،  نماد ملی ایرانی است،  بدون درک و دانش ملی،  هیچ کشور و رژیمی پابرجا نمی ماند،  می خواهد شوروی سابق باشد،  یا داعش و ماعش باشد.

      هفت آبان برابر با 29 اکتبر،  روز کوروش نام گذاری شده است،  این روز به مناسبت تکمیل تصرف بابل به دست ارتش ایران،  29 اکتبر 539 ق.م،  و آغاز گذر مهم تاریخی و پایان دوران شاه خدایی،  در دنیای باستان برقرار شده است.  2548 سال پیش اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافت،  که نخستین سنگ بنای بین المللی حقوق بشر بشمار می آید.  حقوق انسان از دیدگاه کوروش همان زمان مکتوب شد و موجود است،  و استوانه کوروش نامیده می شود.

تصویر لوح کوروش بزرگ،  عکس شماره 3476.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو داشته های تاریخی ما آرزوی دیگران است،  عکس شماره 1616.

برگه 408 پائیز 1388 پیوست تاریخ عمومی ایران است.

. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .

روز کوروش بزرگ بر ایرانیان فرخنده باد

   مهم ــ  ناسیونالیسم یا ملی گرایی ایرانی،  یک بعدی و سطحی نگری نیست،  از مجموع داده های تاریخی و اجتماعی،  بمنظور اهداف نوین مردم ایران،  برابر با قوانین علمی علوم اجتماعی و جامعه شناسی است.  همیشه استعمار و امپریالیسم برای درهم شکستن ملتی و کشوری،  کار های ضد ملی گرایی می زدند،  ولی خوشبختانه ایرانی و تاریخ ایران،  خیلی قوی تر از ترفند های دشمنان است.   

تصویر استوانه کوروش بزرگ،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 1001.

دشمنان ایران و کوروش

      تمام سعی دشمنان ایرانیان این است که بگویند،  این ملت ضعیف و بی فرهنگ بوده و از همه شکست خورده و ملتی است،  که سر راه تمام مهاجمان بوده،  و فاقد یک هویت ملی است.  آنها هزاران هزار ترفند بکار بسته اند،  از دروغ گفتن و دروغ نوشتن،  جعل و تحریف تاریخ و غیره،  تا بلکه بتوانند جوانان با هوش ایران را بگمراهی و سرخوردگی بکشانند.  البته تا قرن گذشته امکان این بود،  که اندکی موفق بشوند،  ولی در این قرن با وجود تکنولوژی های نوین آنها خود نیز تغییر ساختار داده اند،  و با تغییرات ناپیوسته چهره متفاوتی یافته اند،  دانستن و شناختن این دشمنان،  که کی و چه می باشد خیلی مهم است.

      در هر صورت ما ایرانیان یک ملت بزرگ و مهم در تاریخ بوده و می باشیم،  براحتی این موضوع را در اخبار امروزه جهان متوجه می شوید،  پس چنین ملتی خواه ناخواه دشمنانی داشته و خواهد داشت.  بهمین جهت باید هوشیار بود،  و از حیثیت جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی تاریخی خود،  با دانایی نوین از ایران و ایرانی دفاع نماییم.  این دشمنان گاه ضد کورش،  مانند غیاث آبادی،  ضد تاریخ مانند پورپیرار،  ضد جغرافیا مانند این و آن،  ظاهر می شوند.  هر یک از ما ایرانیها باید بتوانیم،  در تخصص خودمان حرفه و حرفه ای تر شویم،  تا آنها سرخورده شوند و شکست یابند،  و از بین بروند.

تصویر پرچم ها و درفش های دوران سلسله هخامنشیان،  عکس شماره 2765 .

کوروش  برای  جهان  بود

      بعضی از عزیزان می گویند،  کوروش بزرگ از ما نیست یا هست،  و حتی می گویند فقط برای پارسی ها می باشد.  کوروش برای یک ملت نبود،  کوروش با نجات قوم بنی اسرائیل از اسارت بابل،  در واقع به دوره 6 ـ 7 هزار ساله ای که پادشاهان چون خدا بودند،  پایان داد.  چند هزار سال بود،  شاه ها مردم را می کشتند و چشم در می آوردند،  و بت ها می ساختند.  ولی ذات تکامل اجتماعی بشر اجازه نمی داد،  که این مسیر قرنها ثابت باشد،  و تا ابد ادامه داشته باشد.  بنابر این تقاضای وجودی بشر و روشنفکر های آن زمان،  در کوروش گرد آمد و خواسته یا ناخواسته،  جهان را آماده پذیرش دین هایی خدایی جدید می کرد.  باید گیتی تکانی می شد،  به شرق و غرب می رفتند فرعونها را به زیر می کشیدند.  انسان داشت تحولی در سیر تمدن را تجربه می کرد،  معابد گذشته را آتش زدند و نابود کردند،  و یا نیمه کاره رها نمودند،  کار سازی این دوره جدید برای تمدن دینی،  یکصد سال بود،  و پیامد آن تا دو هزار سال بدرازا کشید.

      کوروش از آن همه جهان است،  کوروش دین های خدایی را از زندان  نابونائید یا بخت النصر،  حکومت بابل آزاد کرد،  و با اعلامیه کوروش،  گفته شد،  که فصل دیگری از تاریخ اجتماعی بشر آغاز گردیده است.  باید دید در این اقدامات کوروش چه نیرو هایی تاثیر داشتند،  قدرت های خدایی و غیبی،  یا دانایانی از میان بردگان بنی اسرائیل،  یا از اطرافیان،  یا دانایان از پارس یا ماد،  پارت یا تاز.  کلاً آنچه از سابقه زندگی کوروش میدانیم،  می توانسته برای این مهم تاثیر داشته باشد.  قبل از حرکت کوروش بزرگ،  جنگها و برخورد ها و آدم کشی ها برای سر یا خواسته پادشاهان بود،  ولی بعد از این حرکت تاریخ ساز،  تا ابتدای بورژوازی در ساختار های تاریخی اجتماع،  جمع شدن ها،  یکی شدن ها،  جنگها و برخوردها و آدم کشی ها برای دینها بود.  تا قبل از کوروش شاهان بی واسطه خدا بودند،  ولی بعد از آن،  و در دوره دو هزار ساله دین های تک خدایی،  حاکمان با آویختن صلیب و رنگ،  واسطه مردم با خدا شدند.  کوروش بزرگ باعث شد دین خدا از زندان دین شاهان در آید،  و سریع توانست طی یک قرن معابد پادشاهان،  که می پنداشتند ذاتاً خدا هستند از جا کنده شود.

  ولی این  هخاها  که پیش قراول نجات بشریت بودند،  و در واقع جغرافیای چهار سویی ایران این مهم را بعهده آنان گذاشته بود،  برنامه ای و راهی برای ادامه داشتند.  شاید چون امکانات نبود،  و بطور علمی درکی از رشد و تکامل نمی دانستند،  نمی توانستند کار و برنامه ای گرد آورند.  بدین جهت تا ظهور منجی هایی از دین های جدید،  این دوره تمدن نیازمند واسطه هایی بود، مانند،  میترا و زرتشت،  مانی و مزدک،  که پیش زمینه قانون ها دین های آسمانی و فکری،  برای طی مسیر دو هزار ساله آماده شود.  باید توجه داشت،  هیچ تمدنی و هیچ فرهنگی بدون وجود،  دلایل و فاکتور های جغرافیا ـ تاریخ شکل نمی گیرد.

   پرسش از عموم:  آیا از جامعه شناسی تاریخی در زمان کوروش بزرگ،  بدور از دروغ های تاریخی چیزی می دانید؟

تکرار سفارش انوش

      وبلاگ انوش راوید برای عزیزان علاقمند به تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران است،  که به آن اهمیت می دهند،  و در جهت برداشت دروغها از تاریخ ایران گام بر می دارند.  هم میهنان عزیزم در وبلاگ هایشان نشان دادند،  که شایستگی فراتر از هر تصوری را دارند،  در نوشته های آنها،  روز بروز سطحی نگری کمتر شده،  و با ادبیات علمی،  فراز و نشیب ها را خوب می شناسند،  که این می تواند جامعه شناسی نوین ایران را به تصویر بکشد.  روز بروز به تعداد جوانان با هوش دارای ذهن پویای تاریخی،  با توانایی سبک تاریخ نویسی ایرانی افزوده می شود.

     همانطور که در مقاله قرن سنت گریزی نوشتم،  هر شخص باید در جهت دانش و حرفه خود حرکت کند،  و کار فرهنگی خودش را در دنیای دمکراسی دیجیتال،  بخوبی و روشنی پیگیری نماید.  جوانان عزیز باید به توانایی خود برای کشف حقایق علمی تاریخ پی ببرند،  و ایمان فراوان داشته باشند که می توانند،  و از تکرار داستان های دروغی ساده لوحانه دشمنان خود داری کنند،  که کاری بسیار نا شایسته است.  تکرار کنم،  ساده نباشید،  و اغفال ترفند های دشمنان نگردید،  هر گونه کوتاهی مورد سوء استفاده استعمار نو و دشمنان برای تفرقه و جدایی و نیست در جهان شدن خواهد بود.  آنهایی که برای ما تاریخ دروغی نوشته اند،  خیلی بی سواد و مغرض بوده اند،  از   دروغ های آنها نهراسید،  با دست توانا و معرفت خاص ایرانی به دروغ های الکساندر و مغول و غیره بگوید:  نه، نه.  آنها می خواهند ما نتوانیم از حقوق تاریخی ایران دفاع کنیم،  و بگویند،  ایرانی ها ترسو و شکست خورده بودند!  بی تاریخ و اصل و نسب بودند!  دشمنان تاریخ ایران خیال و تصوری باطل و ساده لوحانه تر از دروغ های شان را دارند.

      تحولات در جهان قرن 21 به سرعت می گذرد،  و هر روز شاهد مسائل جدید علمی و اجتماعی و غیره هستیم،  بنابر این اندیشمندان در بخش تاریخ و جامعه شناسی تاریخی،  مسئولیت سنگین رساندن آگاهی صحیح را بعهده دارند.  نباید وابسته به دانش اندک گذشته،  و چند اثر بجای مانده باشیم،  که معلوم نیست واقعی و درست می باشند،  در اینجا توضیح داده ام.  گستردگی حرکت های مختلف جهانی،  در تمام بخشها را باید جدی گرفت،  و با نگرشی اصولی از باز نگری تاریخ باز نماند،  ندانستن واقعیتها باعث شکست و ناکامی غیر قابل جبران می شود.  در شرایطی که جهان و اطراف ما به ارتش های مختلف با سلاح های خطرناک نوین مجهز هستند،  و با دانش جعلیات و رجزخوانی و معرکه گیری تاریخی برنامه های شوم سرنوشت سازی دارند،  ما باید واقعیت های تاریخی و جغرافیایی را بدور از دروغها خوب بشناسیم،  و از آنها نهراسیم و نگران نباشیم.  حقیقت با دانستن واقعیتهاست،  و با درست دانستن دانش تاریخ،  می توان بهترین برنامه ریزیها را برای آینده نوین داشت.

       تعدادی از عزیزان هم میهن،  ندانسته در وبلاگ ها و نوشته ها و گفته های خودشان،  از قهرمانان  کاغذی داستان های دروغ های تاریخی دشمنان ایران،  به عنوان قهرمان و کبیر نام می برند،  مثلاً می گویند الکساندر کبیر!  امیدوارم هر چه زود تر با مطالعه وبلاگ انوش راوید بخود آیند،  و  خون شهیدان و فدا کاران ایران بزرگ در طول تاریخ را بیاد بیاورند.  بعضی از اساتید و گویندگان و مجریان،  در دروغ های تاریخی غرق شده اند،  و نمی خواهند واقعیتها را بپذیرید،  وظیفه جوانان با هوش ایرانی است که به آنها کمک کنند،  تا بسوی واقعیت های تاریخی بروند.  آنها می توانند با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ انوش راوید،  حرکت نوینی را آغاز کنند،  و به میهن و ملت بزرگ و زیبای ایران باز گردند.  آن عده ای که همچنان داستان های دروغی دشمن و استعمار و امپریالیسم،  را باور دارند،  و عوامل آنها را قهرمان و کبیر می گویید،  باید از ملت عزیز ایران شرمنده باشند.

تاریخ و برنامه های کلی

     تاریخ و تاریخ اجتماعی زیر بنای فکری و تحلیلی،  تمام تئوریسین ها و برنامه نویس های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است،  اگر آنها از تاریخ بدرستی ندانند،  در برنامه ریزی هایشان اشتباه عمده می کنند.  مانند هیتلر که به دنبال آریایی ها جهانی را به کشتن و ویرانی داد،  صدام برای تکرار جنگ قادسیه،  کشتار و خرابی راه انداخت و خودش نابود شد.  آمریکا که می پنداشت اسکندر مقدونی و چنگیز مغول چه راحت به افغانستان و عراق پیروز شدند،  آمد و کشتن ها راه انداخت و اقتصاد خود و جهان را به نابودی کشاند،  و هزاران هزار مثال دیگر.  امروز همین اشتباه در داده های تاریخی،  که در ذهن خود آگاه و نا خود آگاه تیوریسین هاست،  دارند با پاکستان بازی می کنند،  شمال آنرا بمب باران کردند تا مسلمانان را تحریک کنند،  و به حرکت علیه دولت مرکزی آن کشور بر انگیزانند،  و دولت آن کشور را با ترفند ضعیف کرده تا شیعه و سنی بازی در منطقه راه بیاندازند.  برای تکرار هیاهو های تاریخی،  مانند امویه و عباسی و محمود غزنوی،  می پندارند که می توانند عربستان را وزنه ای حساب کنند،  و این طرف با ندانستن تاریخ واقعی بازی ساده تری را پیش گرفته است.

     تأثیر دروغ هایی مانند،  تاریخ یونان، تاریخ مغول، تاریخ عرب، تاریخ ترک، تاریخ اروپا،  در سرگذشت ایران را باید با دید واقعی نگاه کرد،  برای این منظور مطالعه و پیگیری این وبلاگ می تواند کمک بزرگی باشد.  هر گونه داده دروغ از تاریخ ایران بزرگ باعث اشتباه در برنامه ریزی های کلان شده،  و در نهایت صدمات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت.  وظیفه تاریخ دان تنها ذکر داستان های گذشته نیست،  کار سنگین او اتصال گذشته و آینده است،  این اتصال به تنهایی توسط یک یا چند نفر امکان ندارد،  بلکه باید در سازمان های قرن21 انجام شود.  تاریخ زیر بنای اصلی آینده نگری است،  و اگر تاریخ دانی قبل از مطالعه این وبلاگ در تاریخ و تاریخ اجتماعی اشتباه می کرده،  و در باره دروغ ها تحقیق و تحلیل نمی کرد،  او ندانسته بود.  مانند گفته بسیاری که در نظر های وبلاگ نوشته اند:  با اینکه ناسیونالیسم هستم، چرا تاکنون به دروغ بودن ها فکر نکردم،  و لی با این وبلاگ بخود آمدم،  و تاریخ را با دید دیگری خواهم دید

       مهم ترین و سنگین ترین وظیفه در این قرن به عهده تاریخ گویان است،  که داستان های تاریخی را تجزیه و تحلیل نمایند،  و با دیدی نو و سبک تاریخ نگاری ایرانی نگارش کنند.  برای این منظور باید در فرصت های مناسب و با حوصله تمام این وبلاگ و لینک های مربوط به مقالات را مطالعه نمایند.  افرادی که نمی توانند دروغ ها را دور بریزند،  و می خواهند به هر قیمتی شده آنها را حفظ نمایند و باور داشته باشند،  بزودی از دانش گرایش های مختلف تاریخی کنار زده خواهند شد.  بارها در وبلاگ نوشته ام،  که اگر این قبیل افراد درک وبلاگ را ندارند،  فوراً خارج شوند،  و در جای دیگری گذران وقت کنند.  این وبلاگ برای هدر دادن زمان نیست،  برای اشخاصی می باشد،  که می خواهند جدید و جدید تر اندیشه و کار،  تحقیق و تحلیل کنند.

            انگشت شماری در باور دروغ های تاریخ اصرار دارند،  و پا فشاری می کنند،  که اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و اعراب بیابانی،  به ایران حمله کرده و در ایران بزرگ کشتار کرده.  می خواهند بگویند و باور داشته باشند،  که مبارزان تاریخ ایران تروریست و حشیشی نامیده شده اند،  و یا قهرمانان ایران را در اندازه زیاد و بدی،  رو در روی یکدیگر قرار داده اند،  و آنها را کوچک شمرده و ملت را خیانت کار گفته اند،  مانند بابک خرم دین و افشین و بسیاری دیگر.  ما برای برداشت دروغها از تاریخ ایران،  نباید روی شانس و امداد غیبی حساب باز کنیم،  بلکه باید با تحقیق و تحلیل، دانستن واقعیتها و سبک کار، هوش و درایت،  دشمنان تاریخ و سرگذشت دروغی ایران عزیز را شکست دهیم،  و درخت تنومند ایران بزرگ را از چنگال دروغها رهایی بخشیم.  جهان خواران استعماری را نباید دست کم گرفت،  آنها همیشه دروغ گفته و دروغ می گویند،  می دزدند و غارت می کنند.  در ضمن باید توجه داشت،  اندک اشخاصی که بخواهند مقابل دمکراسی قرن 21 قرار گیرند،  دقیقاً مقابل انبوه جوانان با هوش ایران بزرگ و قاره کهن قرار گرفته،  و خود بخود بی معنی می شوند و بزودی پایان می یابند.

 کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

 

تصویر مردم تهران در دوران انقلاب مشروطیت،  عکس شماره 459.

کلیک کنید:  جنگ افزار های آینده

کلیک کنید:  سخنرانی انوش راوید

کلیک کنید:  اردوی مجازی ملی مردمی

تصویر زیبای مردم در آرامگاه کوروش پاسارگاد،  نوروز 1395،  عکس شماره 8625.

   توجه:  کوروش پرستیدنی نیست،  عبادت کردنی و مقدس نیست،  هر گونه کارهایی که به نوعی دین گرایی و کوروش پرستی یا نژاد پرستی باشد،  بر خلاف منشور کوروش بزرگ می باشد.  کوروش بعنوان یکی از بزرگان تاریخ ایران،  و نماد تاریخی و ملی ایران است،  نه خداست نه پیامبر نه نژاد پاک، فقط یک آدم معمولی است،  البته با درک جدید از تاریخ اجتماعی.  جوانان باهوش ایران،  توجه نمایید،  آنهایی که قصد دارند،  از کوروش نهضت دینی و مکتبی و نژادی بسازند،  ممکن است گمراه باشند،  یا از عوامل دشمنان تاریخ ایران باشند،  آنها را آگاه کنید.

دین کوروش بزرگ

     توجه:  درباره دین کوروش کبیر بحث های زیادی در اینترنت وجود دارد،  و نیازمند تحقیقات جدید می باشد،  این مقاله در ادامه تحقیقات ارگ ایران بزودی پست خواهد شد.

کوروش و احترام به همه ادیان

      بسیاری از مردم توقع دارند و تصور می کنند،  که هر شخص باید دینی خاص داشته باشد،  و پیرو یک آئین باشد،  آنها فکر می کنند،  که بشر از ابتدای پیدایش در طبیعت دین داشته،  یا باید داشته باشد.  و یا یک شخص باید قوانین دست نوشته یا آسمانی گذشتگان خود را قبول داشته باشد،  و با تعصب کم و بیش دینی،  دیگران را نفی کند،  و یا دشمن حساب نماید.  در طول تاریخ روشنفکران و اندیشمندان زیادی بودند،  که اعتقادات دینی و آئینی نداشتند،  بسیاری از آنها حتی مجبور بودند،  اندیشه آزاد خود را از دست جهل دوران پنهان نمایند.

      در این میان بخش زیادی از مردم،  خصوصا ایرانیان بر این عقیده اند،  که کوروش بزرگ نیز مانند دیگر پادشاهان هخامنشی زرتشتی بوده است،  یا پرسر و عمامه داشت.  اما باید این نکته را یادآور شویم،  که کوروش با وجود احترام فراوانی که برای اهورامزدا و آیین زرتشت قائل بود،  هیچ گاه زرتشتی نبوده است.  در واقع کوروش به تمام ادیان و مذاهب و خدایانی که به شکل ها و نام های گوناگون در بین جوامع مختلف مورد تقدیس و پرستش مردم بودند،  احترام فراوانی می گذاشت.  او ضمن آزادی قوم یهود از چنگ «نبونید» فرمان بازسازی معبد یهوه در اورشلیم را صادر می کند،  و خدایان سومر و آکد را به نیایشگاه های خودشان باز می گرداند.

      حالا چگونه می شود عنوان مذهب و دین خاصی را به کوروش نسبت داد،  با توجه به این که او هم به اهورامزدا احترام فراوان می گذاشت،  و هم به مردوک خدای بابل و هم به یهوه خدای یهودیان،  هم کلاه بودایی بر سر داشت؟  برای پاسخ به این سوال،  سوال دیگری پیش می آید،  و آن این است که اگر کوروش یک دین خاص داشت،  چرا با توجه به قدرت و محبوبیتی،  که در نزد جوامع داشت،  هیچ گاه مردم را به آن دین دعوت نکرد،  و آنان را در پرستش خدای خود آزاد گذاشت؟

    عکس سنگ نگاره کوروش بزرگ در پاسارگاد،  با کلاه دینی بودایی،  و عکس دوشیزگان هنرمندان نمایش آئین بودا در کشور کامبوج،  پوشش های دیگر آنها نیز شباهت کامل با آثاری در ایران دارد،  عکس شماره 6423.

      بانوی پژوهشگر گرامی پرنیان حامد معتقد هستند:  کوروش به آئین مهر بود،  که آنرا ریشه اصلی و اولیه زرتشتی دانسته،  او به آئین دیویسنا بود،  که مزدیسنا با آن اختلاف داشت.  این دیدگاه که پشتوانه تحقیقاتی دارد،  درست همان تعریف چند خط اول این صفحه را می گوید.

      با توجه به سخنانی که کوروش به هنگام ورود به بابل ایراد می کند،  و آن چه در استوانه گلین برای ملت ها بیان می کند،  تنها یک مسئله نمایان است،  و آن هم آن است که کوروش در اصل به آزادی اندیشه اعتقاد داشت،  زیرا می دانست در شرایط آن زمان،  که تمدن در حال گذر از برده داری به قبیله ای در ساختار های تاریخی اجتماع بود،  خود بخود اعتقادات مختلف پدید می آمد،  و باید از بالا به همه نظر کند،  نه از کنار یکی از آنها.

  "ما هم باید کوروش بزرگ را الگوی خود قرار دهیم،  و به تمام مذاهب و اندیشه های جهان،  که حقوق بشر را رعایت می کنند،  احترام بگذاریم."

کوروش، ناسیونالیسم و آینده سیاسی ایران

نقشه خاورمیانه،  عکس شماره 8643.

      دوران های تاریخی و گذر های تاریخی و جامعه شناسی تاریخی خیلی مهم است،  درصورت اشتباه دانستن از تاریخ و ساختارهای تاریخی اجتماع،  خوب نیست و بگمراهی رفتن است.  تمام مردم در هر کجای دنیا وابسته به محله و شهر و کشور خودشان هستند،  و علاقه خاص به آن دارند.  هر روستا و شهری برای خودش نماد مکانی و جغرافیایی و یا تاریخی دارد،  و دوست دارد بهترین باشد،  این می شود ناسیونالیسم،  یا به زبان دیگر ملی گرایی.  قرار نیست افراد ملی فاشیست یا تجاوزکار و یا جنایت کار باشند،  این علاقه های خاص ملی باعث رونق در کسب و کار و زندگی می شود.

      در هر شهر و روستا و کشور نیز آدم های مختلف زندگی می کنند،  در همین روستای چلاسر ما مانند همه روستاها و شهرها،  موج بزرگی از ناسیونالیسم محلی وجود دارد،  با گشتی در اینترنت و تلگرام و غیره  بنویسید چلاسر دیده می شود.  این موج ناسیونالیسم در روستای ما،  همه جور هستند،  مسلمانان دو آتشه گرفته تا بدون علاقه به دین،  و یا علاقمندان به تمایلات چپ و راست.  نماد روستا نیز کشاورزی و تابلوی ورود به روستا با عکس شهید،  و کارخانه چای و مناظر طبیعی است.  همه این مردم روستا از چپ و راست و بالا و پائین،  همه در تلاش هستند،  که نمادهای روستا را در اینترنت و اینطرف و آنطرف معرفی کنند،  و برای بهتر شدن موقعیت روستا تلاش کنند.

      این می شود ناسیونالیسم،  نمی شود این را مصادر کرد،  و یا ضد آن بود،  این در ذات بشر است.  حتی آن کشاورز بی سواد هم می داند،  که همه جور آدم باید وجود داشته باشند،  تا جامعه بهتر شود.  مردمی نیز که در پاسارگاد جمع شدند،  از همین مردم و همه جور بودند،  چپ و راست و بالا و پائین،  نه کسی می تواند آنرا مصادره کند،  و نه کسی ضد آن باشد،  چون غیر ممکن است.  کوروش نیز یکی از نماد های ایرانی است،  ایجاد کردن حساسیت خاص خوب و بد نسبت به کوروش و تجمع در پاسارگاد،  خواسته تلویزیون های استعماری است،  و باید با آن مقابله کرد.

مزدیسنا و دیویسنا

      درباره مزدیسنا و دیویسنا تعاریفی کرده اند،  که چندان مرا خوش نیامده است:

   *  درباره دیویسنا می گویند به معنی پرستنده دیو اصطلاحی است،  که در کیش زردشتی به پرستندگان دیو یا همان خدایان باستانی هند و ایرانی که به آیین زردشت نگرویده بودند اطلاق می‌شود.

   *  درباره مزدَیَسنا می گویند صفت است،  و به‌ معنای پرستندهٔ اهورامزدا است،  مزدا هم همان خدای یگانه‌ است.

      در این دو تعبیر به هیچ عنوان ریشه یابی واژه ای و تاریخی در هیچ جا ندیدم،  مثلاً خدای یگانه را از کجا درک کرده و آورده اند،  یا دیو را چطور؟

   دیویسنا = دیو = دانا، بزرگ، نویسنده دیوان + یس + نا =  قوانین ناب دانشمندان،  تعریف دیو و دیوان در اینجا.

   مزد = مسد = م+ ز یا س + د = پدید آورنده ما و من + یس + نا =  قوانین ناب خدایی،  اطلاع بیشتر در اینجا.

   یس = ی = سنگین و قوی و آخرین + س = سر و مغز،  یس = قوانین، نظامنامه،  که یاسا را برای چنگیز مغول گفته اند.

   نا = ن = برکت + آ = اولین،  بالاترین،  نا = دارای بهترین برکت، ناب.

   مسجد = مزگت = مسگت = مزدگد =  جایگاه مزد یا مس.

   اورمز = اورمزد = هرمز = اور = شهر + پدید آورنده شهر.

      بمنظور معنی و ریشه یابی دیویسنا و مزدیسنا،  ده ها سایت فارسی و انگلیسی را باز کردم،  دیدم این واژه ها را با آوا های گوناگون نوشته اند،  و هر آوا در هر نوشتاری قدیم و جدید،  و در هر زمان و مکان جغرافیایی و انسانی،  تغییر دارد،  ولی در کل یک مفهوم را می رسانند.

      لازم به یاد آوریست،  همیشه در طول تاریخ بین قوانین علمی و دانشمندان،  با درک های اندیشه ای و تصوری،  در تمام سرزمینها،  مسئله و اختلاف بوده است.

   عکس یک اثر از آخرین دوره تمدن کهن جی،  در نگاره این وزنه بخوبی مشخص است،  که شیر های میترایی درست مانند نگاره های تخت جمشید،  دارند گاو را می کشند،  یعنی در آخرین دوره تمدن جی،  گاو پرستی جای خود را به میترایی داده بود.  با این عکس می توان نتیجه گرفت میترایی،  بیش از 4000 سال وجود داشته است،  عقاب های جد نشان فروهر نیز نظاره گر هستند.  عکس شماره 4169.

 مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید:  معابد مهر و میترا

کلیک کنید:  تاریخ دین و آئین در ایران

کلیک کنید:  معنی نام شهرها و روستا های ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

تاریخ و جغرافیای سلسله هخامنشیان

تاریخ و جغرافیای سلسله هخامنشیان

پیش گفتار

       آنچه که از تاریخ و بویژه سلسله هخامنشیان می دانیم،  جمع بندی از گفته ها و نوشته های تاریخ نویسان قرن های 19 و 20 میلادی است،  که در آنها تاریخ نویسی نوین ایرانی دیده نمی شود.  این پست را بمنظور برداشت دروغها از این دوران مهم تاریخ تمدن می نویسم.  تحقیقات درباره تاریخ دوران های مختلف تاریخ ایران،  باید جدی و علمی پیگیری شود،  فعلاً که همه تاریخ ایران شده داستان روی داستان،  و با داستان سندها و مدرک های الکی تاریخی ارائه می هند.

تصویر انوش راوید در پاسارگاد (پارساگاد)،  عکس شماره 3446.

   ــ  پارسا گاد = جایگاه مومنان مقدس خدا،

   ــ  پارسا = مومن، با ایمان، گاد = گات = گوت = خدا، مقدس.  

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو تاریخ ایران را علمی بدانید،  نه داستان روی داستان،  عکس شماره 1618.

این صفحه پیوست تاریخ ایران است.

. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .

سلسله بزرگ هخامنشیان

     سلسله هخامنشیان از حیث وسعت خاک و قلمرو بزرگترین رژیمی بود،  که تا آن زمان در گیتی بوجود آمده بود،  و تمام ملل متمدن جهان باستان را شامل می گردید،  46 کیان و قوم با زبان ها و آئین و رسوم و قوانین مختلف،  در حوزه اداری و فکری این سلسله می زیستند.  هر قوم در حفظ آئین و رسوم و قوانین داخلی خود آزاد بود،  و در واقع سلسله هخامنشیان اولین و کهن ترین دولت شبه فدرال در تاریخ جهان است.  جهت دانستن تفاوت سلسله، حکومت، پادشاهی، امپراطوری،  و.... به اینجا بروید.

      شاید بپرسید چرا نوشتم رژیم،  زیرا هخامنشیان یک دولت و حکومت به روش های معمول امروز و یا دوره های بعد نبود،  بلکه اولین رژیم یا در واقع اولین شیوه جهان داری بود.

تصویر درفش هخامنشی کوروش بزرگ،  عکس شماره 4330.

کرونولوژی سلسله هخامنشیان

      هخامنشیان یک سلسله مانند سلسله های مصر باستان بودند،  که در ادامه تاریخ تمدن در بخش اعظم قاره کهن شکل گرفتند،  این سلسله ادامه تمدن پادشاهی ایلام است.  حدود 4340 خ.ا،  برابر 650 ق.م،  با ورود جمعی پرسر یا پارسا،  به محل کنونی تخت جمشید،  توانستند با جذب مردم به مذهب جدید،  سلسله هخامنشیان را بوجود آورند،  بنا به تحقیق من این سلسله دو گروه عمده می شدند،  آنهایی که پرسر بودند،  مانند داریوش بزرگ،  و آنهایی که پرسر نبودند،  مانند کوروش بزرگ.  در این موارد دروغ و اشتباه و ندانسته  زیاد نوشته اند،  تا ملت قاره کهن را درباره  بزرگترین و اولین تمدن وسیع جهان دچار گمراهی یا نگرشی باب میل استعمار و صهیونیسم نمایند.

  ــ  کوروش بزرگ

  ــ  کمبوجیه

  ــ  داریوش یکم

  ــ  خشایارشا یکم

  ــ  اردشیر یکم

  ــ  خشایارشا دوم

  ــ  داریوش دوم

  ــ  کوروش جوان

  ــ  اردشیر دوم

  ــ  اردشیر سوم

  ــ  داریوش سوم

      توجه:  جهت باز نگری و زدودن دروغها،  کرونولوژی سلسله هخامنشیان خارج گردید،  و بعد از بانویسی بزودی پست می کنم. 

   عکس بالا چرخ دنده ایرانی دوران هخامنشیان،  کاشفان خارجی بسیاری از اشیای ایرانی را به خارج و بویژه اروپا می برند،  و در یک شگرد از دل خاک آنچا بیرون می آورند،  تا اروپایی و یا یونانی بنامند.  عکس پائین ظرف دوران هخامنشیان از موزه آبگینه تهران،  عکس شماره 5681.

 

   تصویر سنگ نگاره داریوش بزرگ هخامنشی با ظاهری متفاوت از دیگر نگاره ها و نام او به خط هیروگلیف به عنوان فرعون دودمان بیست و هفتم در معبد هبت مصر که ساختمان اصلی آن به فرمان داریوش بنا شده.

پرستشگاه هیبیس

      هیبیس (Hibis) یا هبت (hbt) معبدی باستانی در واحه الخارجه مصر است که از سده ششم پ.م.  باقی مانده و آثاری از دوره هخامنشیان را در خود دارد. این معبد در اصل به ایزد آمون-رع پیشکش شده بود ولی در آن تقریبا همه ایزدستان مصری تکریم شده‌اند.

      معبد هیبیس نمونه کاملی از سبک معماری دوره متأخر مصر باستان (Late Period of Ancient Egypt) است.  افزون بر ساختمان اصلی معبد که مربوط به دوره هخامنشی (دودمان بیست و هفتم) است،  و به فرمان داریوش یکم برپا شده (Zivie-Coche)،  آثار دیگری از دودمان های بیست و ششم،  بیست و نهم و سی ام نیز در این بنا دیده می‌شود.

   عکس نشان شیر پرسر و داریوش بزرگ در تخت جمشید،  این معبد باشکوه مخصوص پرسر های مذهب هخایی بود،  عکس شماره 2858.

   مهم:  آنهایی که از تاریخ ایران و بزرگان تاریخ ایرانیان بد می گویند،  یا به نوعی و ترفندی دروغ می شمارند،  و امکانات وسیع پخش پرت و پلا هایشان را دارند،  حقوق بگیر استعماری هستند.  وظیفه آنها این است،  که ملت ایران را بی هویت تاریخی کنند،  تا نهایت،  در ادامه تخریب های داعشی گونه آثار تاریخی،  ایران و ایرانی را نیز در گرداب برنامه های استعمار و امپریالیسم نابود کنند.  باید مراقب بود،  تا در دام برنامه ها و ترفند های رنگارنگ استعماری نیافتاد.

تاریخ واقعی

      تاریخ واقعی متفاوت از تاریخ داستانی است،  در تاریخ نویسی استعماری و متعاقب آن در سیستم های آموزشی ایران و جهان آمده است:

   "سلسله هخامنشی توسط کورش در سال 559 پیش از میلاد تاسیس شد.  او در سال 550 پ م بر آستیاک شاه ماد و به قولی پدر بزرگ خود غلبه کرد."

      گویا دارند درباره قرون جدید می گویند،  بدون اینکه درک از جغرافیای تاریخی و تاریخ اجتماعی و ساختارهای تاریخی داشته باشند،  بهمین جهت باعث می شوند ذهن اجازه رشد تاریخی پیدا نکند.  برای کار حرفه ای باید تمام موضوعات مربوط به تاریخ نویسی نوین،  همراه با قوانین و فرمول های علمی قرن 21 در نظر گرفته شود.

آرامگاه چوبی هخامنشی

نقاشی ایرانی بر چوب از دوران هخامنشیان

تصویر از آرامگاه چوبی هخامنشی،  عکس شماره 4277،  ویدیو در پائین همین صفحه.

      یک مقبره هخامنشی با بدنه ای از چوب و نقاشی روی چوب در شهرستان تومول استان افیون کشور ترکیه وجود دارد.  این آرامگاه حدود 4500 تا 4600 خورشیدی ایرانی بنا گردیده است،  و خوشبختانه معماری آن صدمه زیادی هم ندیده است.  در طول تاریخ نقاشی و نقش و نگار بر چوب متداول بوده،  ولی چوب در اثر عوامل طبیعی از بین می رفته،  یا در دوران های مختلف مردم عادی،  بدون اطلاع از ارزش آن در قرون جدید،  آنها را می سوزاندند و از بین می بردند.

      این آرامگاه هخامنشی،  که من آنرا آرامگاه چوبی هخامنشی می نامم،  نیز مورد دستبرد جویندگان گنج قرار گرفته،  و اشیای آن بسرقت رفته است،  حتی بخش های از چوب آنرا نیز کنده و برده بودند.  موزه شهر افیون آرامگاه را جدا سازی،  و به موزه انتقال می دهد.  بطور انفاق چوب های سرقت شده در شهر مونیخ کشور آلمان کشف می شوند،  این چوب ها در انستیتو باستان شناسی مونیخ ترمیم و بازسازی می شوند،  و با کمک مالی یک موسسه خصوصی به موزه شهر افیون انتقال می یابند،  و با همکاری متخصصان آلمانی،  آرامگاه در موزه شهر افیون بنا می گردد.  دیوار شمالی مقبره بطور کامل بازسازی شده است،  و تصویر حیوانات وحشی و ارابه های جنگی را نشان می دهد.

      در این بخش،  ۱۷ مرد،  سه زن و ۱۶ اسب و دو ارابه مشاهده می شوند.  در قسمت زیرین بخش شرقی پادشاه هخامنشی دیده می شود،  که با شمشیر به دشمنان حمله کرده و آنها را از پای درآورده است.  بخش غربی آرامگاه کامل نیست،  و نقاشی کم رنگ دو شیر را به نمایش می گذارد.  باستان شناسان آلمانی عقیده دارند،  این آرامگاه برای یک مرد در نظر گرفته شده است،  و نماد های قدرت و رفتار هخامنشی در نقاشی های چوبی آرامگاه به خوبی مشاهده می شوند.

   مهم ـ  همیشه جای ایرانیان در حفظ و نگهداری و سرمایه گذاری و ثبت آثار تاریخی ایرانی در جهان خالیست،  باید برای این مهم اندیشه کرد،  که چرا ایرانیان فقط به کپی پیس کردن مطالب و کار های خارجی علاقمند هستند،  و دیگر هیچ!!

لوگو تاریخ مند و اندیشه ورز شوید،  عکس شماره 1607.

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تمدن کهن جیرفت

کلیک کنید:  فرهنگستان تاریخ ایران

کلیک کنید:  سخنرانی های انوش راوید

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

کوروش بزرگ ایران و ایرانیان

کوروش بزرگ ایران و ایرانیان

پیش گفتار

      تعدادی درباره کوروش بزرگ می پرسند،  که بوده یا نبوده،  همیشه من نوشته و گفته ام:  قرن 21 زمان تخصص و تخصصی تر بودن است،  برای بهبود و آینده یک ملت، جامعه، خانواده، و فرد،  باید تخصصی و تخصصی تر بود،  و اندیشه کرد و از تخصص دانست،  در غیر اینصورت بدبختی و بیچارگی خواهد بود.  تخصص هم با خواندن چند کتاب و دیدن چند فیلم و کمی کار بدست نمی آید،  تخصص تعریف خاص خودش را دارد.

تصویر انوش راوید زمستان 1389 در موزه ایران باستان،  عکس شماره 3444.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو داشته های تاریخی ما آرزوی دیگران است،  عکس شماره 1616.

کلیک کنید:  کوروش بزرگ و تاریخ ایران

ادامه پیش گفتار

      کوروش و داریوش مانند زئوس، اورانوس، ائوس،  ئوس یا اوس به معنی استاد، بالا، رهبر بزرگ، فرمانده،  مشروح در اینجا.  

   ــ  کوروش = کور + اوس = استاد کوه، بزرگ کوه،  پهلوان و قوی.

   ــ  داریوش = دار + اوس = استاد دار و درخت و گیاه، حکیم و پزشک.

جهت اطلاع از ریشه یابی نامها به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

      کوروش یا کوروس از نام های تاریخی است،  که در ایران و ارمنستان استفاده می شده و قروش که همان کوروش است،  واحد پول عثمانیها بوده است،  که بازمانده نام کورشی لیدیه بوده است.

این صفحه پیوست تاریخ ایران است.

جهت اطلاع بیشتر در جستجوها بنویسید:  "نام کوروش بزرگ" یا "کوروش در شاهنامه فردوسی" یا از همین دست و اطلاعات بیشتر بدست آورید.

   توجه و مهم:  مطابق برنامه تاریخ نویسی استعماری،  عوامل استعمار و امپریالیسم با مطرح کردن موضوعات مختلف تاریخی،  و بزرگ و کوچک شمردن آنها،  قصد ایجاد انحراف های فکری و اجتماعی و سیاسی دارند،  مراقب باشید در دام ترفند های استعماری نیافتید.

      تاریخ و علم تاریخ،  تخصصی است،  و باید با کار حرفه ای مشکلات مختلف را حل و فصل کرد و برداشت.  درد و مشکل ملت قاره کهن کوروش و داریوش و اسکندر و اینها نیست،  درد ملت قاره کهن عدم درک از تخصص،  عدم شناختن استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها و این چیزهاست.

   مهم:  آنهایی که از تاریخ ایران و بزرگان تاریخ ایرانیان بد می گویند،  یا به نوعی و ترفندی دروغ می شمارند،  و امکانات وسیع پخش پرت و پلا هایشان را دارند،  حقوق بگیر استعماری هستند.  وظیفه آنها این است،  که ملت ایران را بی هویت تاریخی کنند،  تا نهایت،  در ادامه تخریب های داعشی گونه آثار تاریخی،  ایران و ایرانی را نیز در گرداب برنامه های استعمار و امپریالیسم نابود کنند.  باید مراقب بود،  تا در دام برنامه ها و ترفند های رنگارنگ استعماری نیافتاد.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

 

کوروش در شاهنامه فردوسی

 . . .  بزودی پست می شود . . .

   نظر انوش راوید:  امیدوارم اساتید ایرانی با مطالعه وبلاگ ارگ ایران،  نسبت به اصلاح بخش های دروغ های تاریخ نویسی استعماری تاریخ ایران اقدام نمایند،  زیرا می بینم در نوشته های آنها تضاد آشکاری از واقعیتها و دروغها نهفته است.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

کلیک کنید:  کوروش بزرگ و تاریخ ایران 

منشور کوروش بزرگ

عکس استوانه یا منشور کوروش بزرگ،  عکس شماره 1001 .

      کوروش بزرگ تنها یک شاه و یا یک بزرگ دوران باستان نبوده،  بلکه امروزه خار،  که چه عرض کنم،  تیر قوی و کوبنده ملت ایران و جوانان دانای ایران به پیکر دشمنان ایران و تاریخ ایران است.

 

      استوانهٔ کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش،  لوحی از گل پخته ‌است،  که در ۵۳۸ ق.م،  به فرمان کوروش هخامنشی،  بزرگ سلسله هخامنشیان نگاشته شده‌ است.  نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویداد نگاران بابلی،  و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستور های کورش هخامنشی به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌ است.  این استوانه در ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی،  هنگام کاوش‌ های باستان‌شناسی گروه بریتانیایی،  توسط هرمزد رسام،  باستان‌شناس بریتانیایی آسوری ‌تبار،  در محوطهٔ باستانی بابل در بین‌النهرین (میان‌رودان)،  در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شد،  و در بخش ایران باستان موزه بریتانیا شهر لندن نگهداری می‌شود.

      این استوانه شامل نوشته‌ هایی به خط میخی است،  جنس آن از گل رس است،  ۲۲٫۵ سانتی‌متر طول و ۱۱ سانتی‌متر عرض دارد،  و دور تا دور آن ۴۵ سطر (به جز بخش‌ های تخریب ‌شده) به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده ‌است.  بررسی‌ های بعدی نشان داد که نوشته‌ های استوانه در ۵۳۸ ق.م،  به فرمان کوروش بزرگ پس از شکست دادن نبونید و تصرف کشور بابل،  نوشته شده ‌است.  از سوی دیگر، در سال ۱۳۷۵ آشکار شد بخشی از یک لوح استوانه ‌ای،  که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل می ‌دانستند،  در حقیقت پاره‌ ای از استوانهٔ کوروش بزرگ،  از سطر های ۳۶ تا ۴۳ است.  پس از آگاهی این پاره از لوح استوانه ‌ای،  که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری می‌ شد،  به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد،  و به استوانهٔ اصلی پیوست گردید.

متن فارسی منشور کوروش

      منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.  پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، ...، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ، شاه انشان ... از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرامان روایی اش را ‌بل و نبو گرامی می دارند و [از طیب خاطر، و] با دل خوش پادشاهی او را خواهانند .

      آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم مقدم مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های مردم بابل را به سوی من گردانید، ...، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. او بر من، کوروش که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسرم ، و همچنین بر کَس و کار [و، ایل و تبار]، و همه سپاهیان من، برکت و مهربانی ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوک، همه شاهان بر اورنگ پادشاهی نشسته اند. همه پادشاهان از دریای بالا تا دریای پائین [مدیترانه تا خلیج فارس؟]، همه مردم سرزمین های دوردست، از چهار گوشه جهان، همه پادشاهان آموری و همه چادرنشینان مرا خراج گذاردند و در بابل روی پاهایم افتادند [پا هایم را بوسیدند]. از...، تا آشور و شوش من شهر های آگاده، اشنونا، زمبان، متورنو، دیر، سرزمین گوتیان و همچنین شهر های آنسوی دجله که ویران شده بود، از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود باز گرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید، بدون هراس از خدای بزرگ، به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان باز گرداندم.  باشد که دل ها شاد گردد ....

      بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های نخستین شان بازگرداندم، ... [قبل از « بل » و « نبو »] هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگی بلند باشند، چه بسا سخنان پُر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند، و به خدای من مردوک بگویند: کوروش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه ....

    اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشور های چهار گوشه جهان را به سر گذاشته ام اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملت هائی را که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان مندین و آئین و رسوم ملت هائی که من پادشاه آنها هستم یا ملت های دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند. من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا نکند و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد. من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد. من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.

      من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند. هیچکس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد. من برده داری را برانداختم. به بدبختی های آنان پایان بخشیدم.

      من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد. از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهّداتی که نسبت به ملت های ایران و بابل و ملل چهار جانب جهان بر عهده گرفته ام موفق گرداند.

متن انگلیسی منشور کورش

 

    I am Kourosh (Cyrus), King of the world, great king, mighty king, king of Babylon, king of the land of Sumer and Akkad, king of the four quarters, son of Camboujiyah (Cambyases), great king, king of Anshân, grandson of Kourosh (Cyrus), great king, king of Anshân, descendant of Chaish-Pesh (Teispes), great king, king of Anshân, progeny of an unending royal line, whose rule Bel and Nabu cherish, whose kingship they desire for their hearts, pleasure. When I well -disposed, entered Babylon, I set up a seat of domination in the royal palace amidst jubilation and rejoicing. Marduk the great god, caused the big-hearted inhabitations of Babylon to .................. me, I sought daily to worship him. At my deeds Marduk, the great lord, rejoiced and to me, Kourosh (Cyrus), the king who worshipped him, and to Kaboujiyah (Cambyases), my son, the offspring of (my) loins, and to all my troops he graciously gave his blessing, and in good sprit before him we glorified exceedingly his high divinity. All the kings who sat in throne rooms, throughout the four quarters, from the Upper to the Lower Sea, those who dwelt in ..................., all the kings of the West Country, who dwelt in tents, brought me their heavy tribute and kissed my feet in Babylon. From ... to the cities of Ashur, Susa, Agade and Eshnuna, the cities of Zamban, Meurnu, Der as far as the region of the land of Gutium, the holy cities beyond the Tigris whose sanctuaries had been in ruins over a long period, the gods whose abode is in the midst of them, I returned to their places and housed them in lasting abodes.

 

    I gathered together all their inhabitations and restored (to them) their dwellings. The gods of Sumer and Akkad whom Nabounids had, to the anger of the lord of the gods, brought into Babylon. I, at the bidding of Marduk, the great lord, made to dwell in peace in their habitations, delightful abodes.

 

    May all the gods whom I have placed within their sanctuaries address a daily prayer in my favour before Bel and Nabu, that my days may be long, and may they say to Marduk my lord, "May Kourosh (Cyrus) the King, who reveres thee, and Kaboujiyah (Cambyases) his son ..." Now that I put the crown of kingdom of Iran, Babylon, and the nations of the four directions on the head with the help of (Ahura) Mazda, I announce that I will respect the traditions, customs and religions of the nations of my empire and never let any of my governors and subordinates look down on or insult them until I am alive. From now on, till (Ahura) Mazda grants me the kingdom favor, I will impose my monarchy on no nation. Each is free to accept it , and if any one of them rejects it , I never resolve on war to reign. Until I am the king of Iran, Babylon, and the nations of the four directions, I never let anyone oppress any others, and if it occurs , I will take his or her right back and penalize the oppressor.

 

    And until I am the monarch, I will never let anyone take possession of movable and landed properties of the others by force or without compensation. Until I am alive, I prevent unpaid, forced labor. To day, I announce that everyone is free to choose a religion. People are free to live in all regions and take up a job provided that they never violate other's rights.

 

    No one could be penalized for his or her relatives' faults. I prevent slavery and my governors and subordinates are obliged to prohibit exchanging men and women as slaves within their own ruling domains. Such a traditions should be exterminated the world over.

 

    I implore to (Ahura) Mazda to make me succeed in fulfilling my obligations to the nations of Iran (Persia), Babylon, and the ones of the four directions.

 

کلیک کنید:  شکوه تخت جمشید

کلیک کنید:  استان های تاریخی ایران

کلیک کنید:  محوطه های تاریخی ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

کوروش بزرگ و تاریخ

کوروش بزرگ و تاریخ

پیش گفتار

      ایران و ایرانی در همیشه تاریخ،  دشمنان زیادی داشته و خواهد داشت،  و عدم دقت و شناخت دشمنان تاریخی ایران،  باعث صدمات جبران ناپذیری به ایران و ایرانی خواهد شد.  امروزه در ادامه نبرد نوپدید،  دشمنان تاریخی جنگ نرم علیه تاریخ ایران را شدت بخشیده اند،  و با پول عربستان و امپریالیسم غرب،  پخش دروغ و دنگ درباره مقاطع مختلف تاریخی ایران،  منجمله تاریخ ایران باستان، و مهمترین اشخاص این تاریخ مانند کوروش و داریوش را از جا های مختلف منجمله صدها وبسایت و ده ها رادیو و تلویزیون شدت بخشیده یا آغاز کرده اند.

تصویر انوش با لوح کوروش بزرگ در موزه ایران باستان 1389،  البته لوح بدل،  عکس شماره 3396.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

تصویر لوگو مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتید،  عکس شماره 1606.

این صفحه پیوست سلسله هخامنشیان است.

کلیک کنید:  سلسله شکوهمند هخامنشیان

ادامه جنگ نرم ضد ایرانی

      دشمنان ایران و ایرانی مذبوحانه و رذیلانه سعی می کنند،  جنگ نرمشان را بخوبی پیش ببرند،  ولی این اقدام های کثیف آنها باعث شده،  جوانان ایرانی بیش از پیش به گذشته و تاریخ خود بیاندیشند و از ترفند های دشمنان تاریخی آگاهی یابند.  اغلب این عوامل استعماری یا اغفال شده هستند یا مزدوران پولی هستند،  و چون تعداد آنها بسیار اندک است،  بعد از گفتن و نوشتن یک مطلب کذب و ترفندی از تاریخ ایران،  بشدت توسط جوانان ایران مورد حمله قرار می گیرند،  این موضوع بخوبی در پائین مطالبشان و در بخش نظرات آنها پیداست.

کلیک کنید:  راه و روش داعشی برای از بین بردن تاریخ قاره کهن

متن کذایی و حقه بازی

      متن کذایی و ترفندی دشمنان تاریخی ایران درباره کوروش بزرگ را در زیر می نویسم و در ادامه پاسخ این ترفند استعماری را می دهم.  دشمنان تاریخ ایران و ایرانی بدانند،  که اینگونه کارها فقط باعث آگاهی بیش از پیش جوانان ایران نسبت به تاریخ و هویت ایرانی خودشان می شود.

جاودان است نام کوروش و داریوش و تمام بزرگی و شکوه تاریخ ایران

   ــــــــــ   یک نمونه متن کذایی ترفندی دشمنان تاریخ ایران در زیر:

ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺳﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺮﺩ.  ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺘﺮﮐﺎﻧﺪ.

ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﺮﻕ ﺭﺍﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﻫﻴﭻ ﺍﻳﺮﺍﻧﯽ ﺍﺻﻼ ﻛﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﻫﻴﭻ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﻮﺩﻩ. ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ﺍﺛﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺒﻮﺩﻩ ، ﺟﺰ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺣﺪ ﻣﺴﻴﺢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻗﻮﻡ ﻳﻬﻮﺩ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ.

ﺣﺘﻲ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻛﻮﺭﻭﺵ ﻛﻪ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻗﺒﺮ "ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ" ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻛﺴﻲ ﻧﺎﻡ ﻛﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻨﻬﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ.  ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺷﭙﻴﮕﻞ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻳﻦ ﻟﻮﺡ ﺟﺎﻱ ﺗﺎﻣﻞ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺑﺮ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﺎﺭﻧﺪﻩ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﭼﻨﺪ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺟﻨﺠﺎﻟﻲ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﻡ:

ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺣﻘﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺷﺎﻩ، ﺟﻮﺯﻑ ﻭﯾﺰﻫﻮﻓﺮ ( Josef Wiesehofer ) ﺷﺮﻕ ﺷﻨﺎﺱ ﭘﺮﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﮐﯿﻞ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻮﺡ ﺧﻂ ﻣﯿﺨﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ "ﭘﺮﻭﭘﺎﮔﺎﻧﺪ" (ﺗﺒﻠﯿﻎ) ﻧﯿﺴﺖ. ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: "ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﻃﺮﺡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺳﺨﻨﯽ ﭘﻮﭺ ﺍﺳﺖ".

ﻫﺎﻧﺲ ﭘﺘﺮ ﺷﺎﻭﺩﯾﮓ ( Hanspeter Schaudig )، ﺁﺷﻮﺭﺷﻨﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﺎﯾﺪﻟﺒﺮﮒ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ، ﻣﺒﺎﺭﺯ ﭘﯿﺸﺎﻫﻨﮓ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ. ﺯﯾﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪﻧﺪ. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍ ﺷﺮﻕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﯿﺮ ﺳﺎﺧﺖ.

ﺁﯾﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟

ﺍﯾﻦ ﮐﻼﻭﺱ ﮔﺎﻻﺱ ( Klaus Gallas ) ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﻨﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻭﺍﯾﻤﺎﺭ ﮔﺮﻡ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﻓﺴﺘﯿﻮﺍﻝ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﺩﯾﻮﺍﻥ ﻏﺮﺑﯽ- ﺷﺮﻗﯽ، ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ″2009 ﺍﺳﺖ، ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﺪ. ﺩﺭ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺍﯾﻦ ﻓﺴﺘﯿﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻫﻤﺨﻮﺍﻧﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: "ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﯾﮏ ﺧﻄﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ".

ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺘﺮ ﻧﺖ ﻧﯿﺰ ﯾﮏ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺟﻌﻠﯽ ﭘﺨﺶ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺣﺘﯽ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﻭ ﺣﻖ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺗﺪﻭﯾﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. "ﺑﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﭼﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ . ﻫﺮ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ". ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺳﺨﻨﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ.

ﺣﺘﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻋﺒﺎﺩﯼ، ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺻﻠﺢ ﻧﻮﺑﻞ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 2003 ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﺳﻠﻮ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻦ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ، ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ".

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ. ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﻦ ﺑﻠﻮﻑ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺮﻕ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺭ ﻫﺮﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ .

ﻫﻢ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ (ﻉ ) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ... ﺑﺎ ﻫﻢ ﻭ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﺷﻔﺎﻥ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﮕﯽ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟

 1 ــ   ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ؟

ﺍﻟﻒ ) ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻨﺪ؟!!

ﺏ ) ﺁﯾﺎ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﻨﺪ؟!!

ﺝ ) ﺁﯾﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺑﯿﺴﺖ؟!!

 2 ــ  ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﯽ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﺵ؟

ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯿﮑﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﻟﻄﻔﺎ ﺑﻪ ﺳﺆﺍﻻﺕ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯿﺪ:

ﺍﻟﻒ ) ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺸﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺟﺴﺪﺵ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ؟!!

ﺏ ) ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ "ﻗﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﻧﯿﺴﺖ " ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻟﻒ ﺳﺆﺍﻝ ﺑﺎ ﺭﺳﻢ ﺷﮑﻞ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﯿﺪ !!

  3 ــ  ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺘﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ؟

ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ "ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟

ﺍﻟﻒ ) ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺨﺘﺼﺮ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ!

ﺏ ) ﭘﺮﺳﺘﯿﺪﻥ "ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺍﺳﺖ؟ ﺷﺮﮎ، ﮐﻔﺮ ﯾﺎ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺘﯽ؟

   4 ــ   ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ؟

ﺍﻟﻒ ) ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﺴﺨﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻟﻄﻔﺎ ﯾﮏ ﻋﮑﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ!!

ﺏ ) ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺑﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؟

ﭼﻨﮕﮏ، ﻃﻨﺎﺏ ﯾﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ؟ ﻟﻄﻔﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺒﺮﯾﺪ!!!

   5 -  ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ؟

ﺍﻟﻒ ) ﭼﺮﺍ ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؟ ﻣﮕﺮ ﺍﻭ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟!

ﺏ ) ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯾﯽ ﻗﺒﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ!

ﺝ ) ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ؟

ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﺪ ! ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮔﯽ، ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺰﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺛﺎﺑﺖ ﺷﻮﺩ!

ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺳﺘﯿﺰ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺟﺪﻳﺪ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﮕﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﯽ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﻛﻮﺭﺵ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺰ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺳﺘﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﺪ !!!؟

  6 ــ   ﺁﺛﺎﺭ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ؟

آثار امپراطوری روم در سراسر اروپا ، در تمامی جزایر مدیترانه ، در شمال آفریقا ، در مصر و خاور میانه و ترکیه نشان از قدرت و فرهنگ و تمدن و هویت کهن این امپراطوری برتر دارد.

آقایان کوروش پرست لطفا دست کم طویله ای از این سلسله ی قدرتمند هخامنشیانتان که مدعی زیر پرچم بودن 127 کشور مستعمره هستید نشانمان دهید تا به این ادعای سراسر پوچ تان ایمان بیاوریم!!

7-  هم زمانی کشف منشور کوروش،  تغییر نام آرامگاه مادر حضرت سلیمان (ع) به آرامگاه کوروش

کشف و ترجمه کتابی به نام تاریخ هرودوت و... با هم و اینکه کاشفان اینها همگی انگلیسی تبار بوده اند نشانه چیست ؟

لطفا سعی کنید با خیال پردازی این موضوع را انکار کرده و بی ربط نشان دهید!

هر چه خیال پردازی شما قوی تر باشد نمره بالاتری از سؤال کسب می کنید!

بخش دوم گندم دادن کوروش به هرکس به اندازه خانواده ها،  لطف کنند آقایان کوروش پرست بگن این دروغ شاخدار را از کجایشان در آورده اند!  منبع آن را لطف کنید !

طبق الواح هخامنشی، آنها به هر کارگر به اندازه ای جو میداده اند که از گرسنگی نمیرد، و میزان آن 15 کیلو در ماه هست،  یعنی روزی نیم کیلو.

لوحه ‌های هخامنشی نشان می‌دهد که دستمزد یک برده برابر با دستمزد یک زن یعنی معادل با ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است.  در نتیجه می‌توان گفت که حقوق زنان هخامنشی با حقوق بردگان برابری می‌کرده است.  زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است .

   ــــــــــ  پایان یک نمونه از متن کذایی ضد تاریخ ایران و ایرانی.

پاسخها به متن های کذایی

      به اینگونه متن های کذایی دشمنان تاریخی ایران و ایرانی،  توسط اساتید محترم پاسخ های زیادی داده شده است،  ما نیز به اندازه دانش خودمان پاسخ می دهیم.  مهمترین موضوع این گونه نوشته های دشمنان این است،  که آنها باید بدانند،  این ترفند مربوط به قرن 19 و یا حداکثر تا نیمه اول قرن 20 بوده است.  در قرن 21 این کارها باعث می شود،  جوانان نسبت به جنگ نرم و دشمنی با ایران و ایرانی هوشیارتر و آگاه تر شوند،  دشمنان ساده و ترفند ای پیش پا افتاده قدیمی.

   پاسخ پرنیان حامد:  در اینجا و در ادامه.

  پاسخ انوش راوید:  ابتدا بگویم بمنظور آینده ای بهتر،  اول از همه باید درک از تخصص و آزادی و ادب را داشت،  در این باره زیاد نوشته ام منجمله در اینجا.  دوم بگویم تاریخ یک علم است،  مانند همه علوم و رشد و تکامل دارد،  و مرتب تغییر می کند،  و نباید هر آنچه را که در دانش اندک ماست بعنوان کامل علم دانست،  مشروح در اینجا.

کلیک کنید:  پاسخ به بندهای متن کذایی فوق

تصویر لوگو با جدیدت از تاریخ  ایران دفاع نمایید،  عکس شماره 1602.  

پاسخ پرنیان حامد

      با وجود احترامی که برای کلیه اساتید کشورم قائل هستم،  گله دارم از رضا مرادی غیاث آبادی بابت ارائه اسناد نیمه برای رد انسانیت کوروش کبیر هخامنشی افتخار ملی ایران.  کوروش کبیر نه خدا است و نه پیامبر.  اما اولین پادشاهی است که با آزاد گذاشتن مذاهب، نکشتن اسیران جنگی و...  حقوق بشر را برای اولین بار در آن زمان در تاریخ رعایت کرده است.  از این جهت او را بنیان گذار حقوق بشر در جهان نام نهادند،  که افتخار ملی کشور ما ایران است.

تصویر انوش راوید در آرامگاه کوروش بزرگ در تابستان 1388 ،  عکس شماره 7709.

   ــ  چرا استاد!!،  با ارائه اسنادی نیمه و بدون توضیح منطقی چرا این افتخار را اینگونه پایمال می فرمایند؟

      ایشان در این راه سندی از بابل را به میان آورده اند،  که حاوی حکم بردگی دختر بچه ای توسط خاندان اگیبی به علت عدم پرداخت وام توسط پدر او بوده است،  که با سربرگ کوروش کبیر به عنوان پادشاه منطقه نوشته شده است.  سپس این استاد،  کوروش کبیر را متهم به ربا خواری و برده داری و بهره وری جنسی از این دختر بچه کرده اند!  همچنین ایشان از آخرین پادشاه بابل بت بی گناهی ساختند،  که با هیچکدام از مدارکی که در دست داریم هم خوانی ندارد،  تا بتوانند کوروش کبیر را راهزن خونخواری جلوه دهند!!.

آقای غیاث آبادی از شما گله دارم

      شما بهتر از من می دانید که رباخواری و بانکداری از زمان پادشاهی کاندالانو (48-626 ) در بابل توسط دو خاندان اگیبی و ارانو شکل گرفته است و بنیانگذار بانکداری و ربا خواری در خاندان اگیبی بابل شخصی با نام یعقوب و این خاندان یهودی بوده اند.  jnes 1944-38-42 cf.w.h.dubberdtein ,Assyrian,Babylonian) chrondogy)

      شما بهتر از من رسم این وام، که خیلی قبل از کوروش کبیر در بابل روا بوده است را می دانید.  می دانید که در ازای پولی که قرض می دادند شخصی را نگه می داشتند که اگر کسی که وام گرفته است پول را پس نیاورد او را به عنوان برده به جای پول از میان رفته بفروشند.

      شما بهتر از من می دانید که در بابل رسم بوده است که هر لوحی را با نام شاه زمانه آغاز کنند،  چه حکم شاه و چه برگه بی اهمیت وام بانکی خاندان یهودی اگیپی با نام شاه آغاز می شود قبل از کوروش کبیر به نام نبوکد نصر رباخواری و برده گیری کرده اند پس از فتح بابل توسط کوروش کبیر با نام او.  این چه ارتباطی با کوروش کبیر دارد؟.   این تنها نشانگر آن است که کوروش کبیر واقعا در روند زندگی،  باور ها و... کشورهای تسخیر شده دخالت نکرده است و مردمی که در حقیقت اسیران جنگی او بودند را آزاد گذاشته است تا به زندگی خود همان گونه که بوده است ادامه بدهند.

      شما بهتر از من می دانید که کوروش کبیر با سپردن جزئیات و کارهای عادی به گوبریاس در سال 538 بابل را ترک کرد و به همدان رفت.  تصور دارید که پادشاهی که فاتح لیدی و بابل و... بوده است ایستاده تا یک دختر بچه را در بابل به فاحشه خانه بفرستد؟

      شما بهتر از من می دانید که  تصویری که یونانیان از آخرین پادشاه بابل پیش چشم ما می گذارند همان مرد بی کفایتی را نشان می دهد که در شرف جشن سال نو با باده گساری های سربازان مست در داستان تسخیر بابل به دست کوروش کبیر که در نوشته های هرودوت و کسنفون پیدا می شود همان مست بازاری است که نویسنده دانیال به باز پس شب بلشوز نسبت داده است. حال بابلی و یهودی اسیر کوروش بوده و بی مورد از او تعریف کرده باشند یونانی که اسیر او نبوده است.

آقا چه می کنید؟  این چگونه نتیجه گیری و قضاوت از جانب شماست؟

پرنیان حامد  مرداد 1391

کذب های دستوری دشمنان

   انوش راوید:  برای آگاهی و روشن شدن بیشتر دانش و فکر جوانان باهوش متخصص ایران،  و ادامه روش و کار وبلاگ گفتمان تاریخ،  مطالب یک وب را در زیر بررسی می کنم.

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۶۷:  وادار کردن دختران به فحشا در زمان کورش بزرگ.

   رضا مرادی غیاث آبادی سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱:  کورش بزرگ هخامنشی در منشور مشهورش نکاتی دال بر برانداختن برده‌داری یا برانداختن بهره‌کشی از انسان‌ها آورده است. اما این ادعا با کتیبه‌های دیگر عصر هخامنشی موافقت ندارد. برای مثال به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته می‌شدند، برای بهره‌کشی جنسی اجاره داده می‌شدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند.

   پاسخ پرنیان حامد:  شما آقای رضا مرادی غیاث آبادی بهتر از من می دانید که رباخواری و بانکداری از زمان پادشاهی کاندالانو (48-626 ) در بابل توسط دو خاندان اگیبی و ارانو شکل گرفته است،  و بنیانگذار بانکداری و ربا خواری در خاندان اگیبی بابل شخصی با نام یعقوب و این خاندان یهودی بوده اند.

jnes 1944-38-42 cf.w.h.dubberdtein ,Assyrian,Babylonian) chrondogy)

   شما بهتر از من رسم این وام، که خیلی قبل از کوروش کبیر در بابل روا بوده است را می دانید.  می دانید که در ازای پولی که قرض می دادند شخصی را نگه می داشتند که اگر کسی که وام گرفته است پول را پس نیاورد او را به عنوان برده به جای پول از میان رفته بفروشند.

   شما بهتر از من می دانید که در بابل رسم بوده است که هر لوحی را با نام شاه زمانه آغاز کنند، چه حکم شاه و چه برگه بی اهمیت وام بانکی خاندان یهودی اگیپی با نام شاه آغاز می شود قبل از کوروش کبیر به نام نبوکد نصر رباخواری و برده گیری کرده اند پس از فتح بابل توسط کوروش کبیر با نام او. این چه ارتباطی با کوروش کبیر دارد؟. این تنها نشانگر آن است که کوروش کبیر واقعا در روند زندگی، باور ها و... کشورهای تسخیر شده دخالت نکرده است و مردمی که در حقیقت اسیران جنگی او بودند را آزاد گذاشته است تا به زندگی خود همان گونه که بوده است ادامه بدهند.

   شما بهتر از من می دانید که کوروش کبیر با سپردن جزئیات و کارهای عادی به گوبریاس در سال 538 بابل را ترک کرد و به همدان رفت. تصور دارید که پادشاهی که فاتح لیدی و بابل و... بوده است ایستاده تا یک دختر بچه را در بابل به فاحشه خانه بفرستد؟

   شما بهتر از من می دانید که تصویری که یونانیان از آخرین پادشاه بابل پیش چشم ما می گذارند همان مرد بی کفایتی را نشان می دهد که در شرف جشن سال نو با باده گساری های سربازان مست در داستان تسخیر بابل به دست کوروش کبیر که در نوشته های هرودوت و کسنفون پیدا می شود همان مست بازاری است که نویسنده دانیال به باز پس شب بلشوز نسبت داده است. حال بابلی و یهودی اسیر کوروش بوده و بی مورد از او تعریف کرده باشند یونانی که اسیر او نبوده است.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   پرسش خواننده وبلاگ گفتمان تاریخ:  آقای غیاث آبادی کوروش کبیررا متهم به شاهی کرده اند که برای کشور گشایی و جمع آوری ثروت به ماد ولیدی بی گناه حمله کرده است. آیا اسناد تاریخی این اتهام را تایید می کند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ... سپاه دومی به فرماندهی خود استیاگس به پایتخت پارس رسید, آنجا سپاه شورش کرد, شاه خود را گرفت و به دست کوروش سپرد. همدان گرفته شد و ثروتش را از زر و سیم و چیزهای گرانبها به انشان بردند.

(سالنامه ستون 1 بند 11 ,9 -22 استوانه ابوحبه ,ستون 1,بند 11 38-40)

 کوروش به ماد حمله کرده است،  یا از پارس دفاع کرده است؟  چه کسی لشکر کشیده است استیاک یا کوروش کبیر؟

 ... به شنیدن خبر اینکه هم پیمان مادی اش از تخت پادشاهی به زیر افتاده ,کروسوس لیدیه با شتاب سپاه خود را گرد آورد و از مرز پیشین هالیس گذشت تا از مانده شاهنشاهی بهره ای گیرد.  (هرودت, دفتر 1,71)

 چه کسی به دنبال بهره و مال لشکر کشیده است و جنگ را آغاز کرده است کوروش کبیر یا کروسوس شاه لیدی؟

   ادامه پرسش:  آقای غیاث آبادی کوروش کبیررا متهم به سوزاندن وحشیانه  کروسوس با چند جوان لیدیایی بر هیزم کرده اند.

   پاسخ پرنیان حامد:  در ماه مه به سرزمین لیدیه پیش راند. او شاه آنجا را کشت پادگان خود را در آنجا گذاشت، (سالنامه نبونید ستون 2,بند 11, 16 , 18).

      پریستاران اپواون اعلام کردند که خود بغ , پادشاه از تخت افتاده (کروسوس) .... بسوی شمال برد. (هرودوت)

در واقع کروسوس از یک رسم شرقی پیروی نمود و خود را فدا کرد که از خواریهای معمولی که بر سر یک پادشاه اسیر پیش از کشته شدنش می آمد رهایی یابد میسون نگارگر گرانیک روی گلدانی کروسوس را بر تخت روی توده چوب کشیده در حالی که بنده ای آماده افروختن آن است. (ا.ت.اومستد).

      افسانه های هرودوت در باب پشیمانی کوروش و اعلام پریستاران اپولون قدر مسلم به خاطر این بوده است که پادشاهان لیدی اپولون دلفی را گرامی می داشتند و اپولون دلفی برای کروسوس پیغامی دو پهلو فرستاد که او را به کام مرگ کشید و از شرمندگی این موضوع ناگهان در افسانه های هرودوت کروسوس تا زمان کمبوجیه زنده می ماند که با واقعیت مغایرت فراوان دارد . شاه لیدی قبل از فتح کامل لیدی به استناد اومستد خودکشی کرده است.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۷۸:  کورش بزرگ و نابودی لیدی و به بردگی گرفتن آنان

   رضا مرادی غیاث آبادی جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱:  پیش از این به نابودی برخی از تمدن‌های کهن به دست کورش و دیگر هخامنشیان اشاره کردیم. یکی دیگر از تمدن‌هایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشن‌ترین شکل ممکن سرکوب شد. کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیام‌کنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند. او همچنین دستور داد لیدیایی‌ها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.

   پاسخ پرنیان حامد:   لیدیه به صورت شهرستان سپرده یا ساردیس در آمد. فرماندار آن تابائوس پارسی بود. کارگزاری شهرستانها هنوز در مرحله آزمایشی بود. بنابراین کوروش گماشتن یک بومی را به نام پاکتیاس برای نگهبانی کنج کروسوس به آزمایش گذاشت (هرودوت دفتر1,153)

   1.  لذا کوروش اصلا لیدی را غارت نکرد و گنج را در محل باقی گذاشت.

   2.  و عجب آزمایشی پس داده است این پاتیاس گماشته!:

      پس از حرکت به سوی همدان پاکتیاس شورید و باگنجی که به او سپرده شده بود سربازان مزدور یونانی به کار گرفت. تابالوس در باروی ساردیس محاصره شد تا آنکه نیروی کمکی به فرماندهی مازارس مادی شورشیان را دور راند و سلاح لیدیان را به کلی از آنان گرفت پاکتیاس به کیمه گریخت و پریستار اپولون در برانخیدی میلتوس او را به کوروش تحویل داد (هرودوت 141,152) سوء استفاده از حسن نیت پادشاه فاتح را چگونه باید پاسخ می دادند؟

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   پرسش خواننده وبلاگ گفتمان تاریخ:  نبونئید چگونه پادشاهی بود که آقای غیاث آبادی او را اینچنین بی گناه جلوه می دهد آیا اسناد تاریخی نیز این گفته را تایید می کند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  نبوکد نصر در سال 562 ق.م درگذشت پسرش امل مردوک کمتر از دو سال فرمانروایی کرد و 13 اوت 560 جای خود را به نرگال شراوسور داد که تا 22مه 566 بر تخت بود و سپس پسر جوانش لاباشی مردوک بر تخت نشست.  سه روز بعد لوحی از رقیب او نبونئید در دست است در این لوح آمده است که لاباشی جوان بی فهمی بود که بر خلاف خواست بغان بر تخت نشست و اشاره به انقلابی در کاخ شاه است که نبونئید مقام خود را به آن مدیون است. پس از کمتر از دو ماه شاه جوان با شکنج هراسناک کشته شد و نبونئید یگانه فرمانروای بازمانده شاهنشاهی کلدی گشت (parker and dubberstein .op cit cf bressus,frag52 )

      گرچه نبونید نامزده دسته ضد کلدی بود ولی خودش اهل بابل نبود. پدرش نبوبلتسواقبی نامی بود که (امیر دانا) خوانده می شد و پریستار پرستشگاه سین ایزد ماه در حران بود (استوانه ابوحبه ستون 1,بند 1,6 نیز نگاه کنید به کتیبه حران). او آرزو داشت حران را از چنگ مادها بیرون آورد و این پرستشگاه را نوسازی کند. لذا مردوک به او آمدن کوروش را نوید می دهد (استوانه ابوحبه ستون 1 بند 11, گزنفنون دفتر 1,5).

      پس برای نابود کردن مادها با کوروش همدست می شود و پس از درگیری کوروش با ماد سپاهی جمع کرده به سوی حران می رود و بابل را به پسرش بلشزر (بل شر اوسو ) می سپارد و سپاه او تا سال 555ق.م مشغول ساختن معبد سین در حران بودند.

      سال بعد به سوریه حمله کرد و ژانویه 553ق.م شاه ادوم را کشت و سپاهیانش به مرز مصر رسیدند. سپس ادوم را ترک کرد و تا دل شبه جزیره عربستان پیش راند و کاخی مانند بابل آنجا ساخت (داستان نبونئید به شعر ستون 2 بند 11,22) شاه به بابل نیامد جشن سال نو گرفته نشد (سالنامه ستون 2 بند 11) مردم بابل که از نمایش بزرگ سالیانه با فرصتهای پول در آوردن محروم شدند طبعا خشمگین شدند.

      کوروش در راه لیدی معبد سین در حران را خراب کرد و از این پس این کوروش ناجی در کتبیه های نبونئید با عنوان غارتگر و قاتل خوانده شد.  در سال 546 ق.م مردم بابل بر اثر احمال های او دچار بی پولی و در بابل گشنگی و قحطسالی حاکم شد. گوبریاس شاه ایلام بر ضد او شورش کرد.  پس از بازگشت کوروش به بابل حمله کرد و مردم بابل از او استقبال کردند.  * این است سرگذشت نبونید بی گناه غیاث آبادی گفته.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۷۹: کورش بزرگ و قتل‌عام مردم نینوا

   رضا مرادی غیاث آبادی جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱:  چنانکه گفته شد، یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند. گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند. آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند». پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد. کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند. کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند. برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌ نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱6

   پاسخ پرنیان حامد:  کوروش کبیر با گشودن شاهنشاهی مادی, ادعا های مادی را برای فرمانروایی بر آسور,  بین النهرین, سوریه, ارمنستان و کاپادوکیه بدست گرفت. کوروش کبیر اصلا با آشوریان نجنگیده است که مردم نینوا را قتل عام کرده باشد (اشتباه هرودوت در تعریف سرگذشت هوخشتره و کوروش همه مورخین یونان را به این اشتباه انداخته است. هوخشتره نینوا را فتح کرد پژوهشگر نه کوروش کبیر!

      کوروش خردمندانه تاخت به بابل را به عقب انداخت و بسوی آشور که تابع ماد و آماده پذیرفتن بی چون و چرای او بودند, پیش راند (ا.ت. ا.مستد).

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۷۷: کورش بزرگ و نابودی تمدن عیلامی خوزیان

   رضا مرادی غیاث آبادی جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱:  پیش از این به نابودی برخی از تمدن‌های کهن ایران‌ زمین به دست کورش و دیگر هخامنشیان اشاره کردیم. یکی دیگر از تمدن‌های کهن ایران‌زمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوب ‌غربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش (DSf) پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند. با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند. در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌ عام‌ هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نو بابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نو عیلامی برای همیشه نابود شده است».

   پاسخ پرنیان حامد:  از نخستین سالهای فرمانروایی نبونئد, خاندان کلدی باروی بلند شوش مهمتریم شهر ایلام را امن در دست داشت. یکی از برجسته ترین سرکردگان نبوکدنصر به نام گوبریاس (گوبارو) به فرمانداری گوتیوم (ایلام به زبان بابلی) گماشته شده بود در سال 546 ق.م گوبریاس به طرفداری کوروش شورید و نبونئید فقط توانست بغان (دست نشانده) شوش را با بردن آنها به بابل برهاند. در 9 ژوئن 546 سپاهیان ایلامی به اکد در آمده بودند و به فرماندار وفادار اوروک تاخت می بردند.  (سالنامه ستون 2 بند 11,21,22 داستان نبونئد به شعر ستون 4 بند 1,2 کوروش استوانه بند 11,13,30,31 کزنفون پرورش کوروش دفتر 4,6 و دفتر 5,5).

      شورش گوبریاس ایلامی در زمان حکومت نبونئد بوده است و نه در زمان کوروش کبیر. محقق آنکه ایلام و شوش را از میان برد آشور بانی پال پادشاه آشور بوده نه کوروش کبیر اشتباه گرفتید!

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۴۹: آیا کورش بزرگ سازنده بود یا ویرانگر؟

   رضا مرادی غیاث آبادی دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱:  سؤال این است،  آیا کورش بزرگ شخصیتی سازنده داشت یا شخصیتی ویرانگر؟ پاسخ این پرسش ساده است، چرا که معیار آن ساده است. با توجه به اینکه از زمان فرمانروایی کورش آثار سازندگی به دست نیامده؛ اما آثار و شواهد نابودی تمدن‌های بسیاری دیده شده است، می‌توان گفت که کورش بزرگ شخصیتی ویرانگر داشته است. وقتی در راهروهای موزه‌ها قدم می‌زنیم و یا در برگ‌های کتاب‌ها سیر می‌کنیم، می‌توان توجه کرد که هر آنچه آثار باستانی و هنری از تمدن‌های ایران‌ زمین و منطقه برجای مانده است، متعلق به پیش از فرمانروایی کورش هستند. جام‌ های مارلیک، جام‌ های مفرغین لرستان، ابزارهای کشاورزی کاسی، زیورآلات و هنر فلزگری زیویه، تندیس‌ های املش و کلاردشت، و بسیاری ساخت ‌و سازهای زیبای هنری و فنی دیگر که آخرین نمونه‌ های آنها متعلق به ماقبل سلطه کورش است و پس از غلبه او نشانه ‌ای از آنها در موزه‌ها و کاوش ‌های باستان ‌شناختی دیده نمی‌شود. علاوه بر همه اینها، چنانکه می‌دانیم در زمان کورش و حتی در زمان دیگر هخامنشیان نه تنها شهری ساخته نشده که حتی بقایای یک شهر شناسایی نشده است.

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

پرنیان حامد:  جناب محقق! پاسارگاد را چه کسی ساخته است؟

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:   جایزه برای یافتن آریا و آریایی در شاهنامه فردوسی

   رضا مرادی غیاث آبادی یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱:  به هر کسی که نشان بدهد نام‌ های «آریا» یا «آریایی» در کجای شاهنامه فردوسی بکار رفته است، یک پیاله یخ ‌دربهشت خنک با طعم زعفران و آبلیموی دست‌لمبو جایزه داده می‌شود. جایزه‌های قبلی که «پشمک فرد اعلای یزد» و «باقلوای شیراز با طعم هل و گلاب» بود، همچنان به قوت خود باقیست.

   پاسخ پرنیان حامد:  اران : آیرها arians) haravia) : هرات نیست،  طرز لباس پوشیدن انها از سبک مادی است با کمی تغییر در کلاه یا اسلحه.

      آریان یا آلان در شمال رود ارس در قفقاز حدودآذربایجان شرقی است (احمد حامی)

   -        834 ق.م،  در سند آشوری نام پارس و ماد در جنوب دریاچه ارومیه با هم آمده است.  پارس ها به جنوب مهاجرت کردند،  و سرزمینهای سر راه خود را پارس, پارسوا, پارسوماش, و پارسه نام نهادند. (احمد توکلی).

   آریا ها مردم ایر نژاد کنار رودخانه اران هستند،  و پارس ها و ماد ها را شامل می شود.

در شاهنامه فردوسی خودتان بشمرید چند بار لغت ایران امده است ؟

* دریغ است که ایران ویران شود <><> کنام پلنگان و شیرانی (چون شمایان) شود *

       اینگونه که از وبلاگ آقای رضا مرادی غیاث آبادی  پیداست،  ایشان از تاریخ و تحقیقات تاریخی چیزی نمی دانند،  بهتر است صاحبان حداقل اشخاصی پیدا کنند که کمی اطلاعات درباره تاریخ و تاریخ اجتماعی و جغرافیای تاریخی بدانند.  تصور نمی کنم شیرازی ها دل خوشی از او داشته باشند،  او نباید به آذربایجان هم سفر کند،  زیرا ابرو و حیثیت آذری های کشورمان را هم برده است.  اصلا قومی در ایران وجود دارد که او به اجدادشان توهین نکرده باشید؟

با احترام به هم میهنان عزیزم،  پرنیان حامد  شهریور 1391

   عکس کاریکاتور طنز اجتماعی،  سرهای تبری با فکل و کراوات،  که از طرف استعمار و امپریالیسم و چهره ها و عوامل آنها،  اسم و رسم دار شده اند،  دروغ در تاریخ و تاریخ اجتماعی می کارند،  و آبیاری می کنند،  تا در زمان مناسب تبر به ریشه ملتها بزنند و نابود کنند.  عکس شماره 7158.

<><><><><><><><><><> 

   وبلاگ گفتمان تاریخ:   تصور اول  بر این بود که در سخنان آقای غیاث آبادی سوء تفاهمی پیش آمده است،  لذا از ایشان در نهایت ادب تقاضا کردیم  تجدید نظر بفرمایند.  تصور بعدی آن بود که ایشان ناآگاه هستند،  لذا اسنادی برای اطلاع ایشان ارائه شد.  اما گویا تصورات مال بیهوده است،  ایشان با ترفند اسناد را دگرگون جلو می دهند،  و می خواهند تاریخ ایران و ملت بزرگ ایران را به خیال خام خودشان بگمراهی بکشانند.   لذا برای اطلاع عموم،  اصل کپی نوشته های این فرد:

رنج‌های بشری ۲۰۸: بازار برده‌فروشان تخت‌جمشید

رضا مرادی غیاث آبادی  پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۱

به موجب لوحه‌های هخامنشی در صفه مجاور تخت‌جمشید محلی به نام «اووادئیچَیَه/ خوادایتشیه» (در عیلامی: «مَتِسیش») وجود داشته که یکی از بازارهای معتبر برده‌فروشی در آنجا بوده است. اووادئیچیه مقر رئیس تشریفات تخت‌جمشید و مرکز امور دیوانی و اداری تخت‌جمشید بوده و نام آن با نام تخت‌جمشید در نسبت با یکدیگر بکار رفته است. دستکم در چهار لوح هخامنشی فروش برده در اووادئیچیه ثبت شده است. قیمت متوسط یک برده در این بازار برابر با هشتاد گوسفند یا سه گاو و یا شش الاغ بوده است. در یکی از چهار لوحه از فروش یک زن برده با دو دخترش که یکی از آنها خردسال بوده، یاد شده است. زنان و دختران برده علاوه بر بیگاری‌های معمول، برای بهره‌کشی جنسی نیز اجاره داده می‌شدند و فرزندان حاصل از آن به فروش می‌رسیدند. روشی که در زمان کورش بزرگ نیز متداول بوده و بعدها برای تولید برده در دین زرتشتی تداوم پیدا کرد. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: رجبی، پرویز، هزاره‌های گمشده، جلد سوم، تهران، ۱۳۸۱، صفحه ۲۹۹؛ کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶، صفحه ۶۰ تا ۶۱ و ۹۵ تا ۹۶؛ هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحه ۳۴۷ و ۴۷۲ تا ۴۷۴٫

Dandamaev, M. A., Slavery in Babylonia, Translated by Victoria A. Powell, Northern Illinois University Press, 2009, p 70.

رنج‌های بشری ۲۱۸: جیره غذایی برده‌های هخامنشی به موجب الواح تخت‌جمشید

رضا مرادی غیاث آبادی   سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱

پیش از این گفته شد که دستمزد یک کارگر هخامنشی به موجب لوحه‌های تخت‌جمشید ۱۵ کیلو جو در ماه بوده است که گاهی مورد مرحمت شاهانه قرار می‌گرفتند و نیم کیلو جوی دیگر به آنان داده می‌شد. و نیز گفته شد که دستمزد زنان در حدود دو سوم مردان، یعنی ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است. اما پرسشی که پیش می‌آید، این است که دستمزد یا جیره غذایی بردگان به چه میزان بوده است؟ لوحه‌های هخامنشی نشان می‌دهد که دستمزد یک برده برابر با دستمزد یک زن یعنی معادل با ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است. در نتیجه می‌توان گفت که حقوق زنان هخامنشی با حقوق بردگان برابری می‌کرده است. والتر هینتس گفته است که این برده‌ها همچون اسیران جنگی فقط «وظیفه» داشتند و نه «حق». او در پاسخ به این سؤال که یک کارگر با دستمزدی تا این اندازه اندک چگونه گذران زندگی می‌کرده است، می‌گوید که آنان برای خود و خانواده خود کلبه ساده‌ای از خشت و گل می‌ساختند و در کنار آن پیاز و سبزی می‌کاشتند. او همچنین اضافه می‌کند: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است».

بنگرید به: هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحات ۳۴۷ و ۳۴۸ و ۳۵۱٫

..............................................................................................

   پاسخ پرنیان حامد:  ‌گویا ایشان متوجه نیستند، که برده سازی و برده فروشی را خاندان اگیپی یهودی آن هم از زمان خیلی پیشتر از هخامنشی در بابل روا کرده اند. گویا ایشان نمی فهمد اسیر جنگی در جهان حتی تا به امروز  نه حق دارد نه حقوق، و تنها دولتی که در جهان برای برده و اسیر حق و حقوق گذاشته است دولت هخامنشی بوده است.

   مسئله سوء استفاده جنسی از زنان برده که دائما مطرح می کنند، نشانه ناآگاهی کامل ایشان از فرهنگ این زمان است. ایشان حتی نمی دانند که دختران بابلی و حتی دختران خاندان اشراف قبل از ازدواج باید خود را وقف ایشتر کرده با اولین مردی که می آمده آمیزش می کرده اند.  در مقابل  معبد ایشتر فاحشه خانه عمومی بوده است، کدام نادانی در چنین جوی به سراغ زن برده می رفته؟

   (این فرهنگ از دید ما امروز مطرود و بسیار زشت است، اما رسم آن زمان بوده و این کار را مقدس می دانستند. آقای غیاث آبادی دارند از فرهنگ امروزی سوء استفاده و عوام را با این سخنان می فریبند).

   گویا ایشان آنقدر باقلوا و پشمک نوش جان کرده اند که خردشان را به کلی از دست داده اند. حداقل هنگام کپی پیس ترجمه لوحها برای کتاب های قبلی تان،  کاش یکبار آنها را خوانده بودید!

    چشم تان را باز کنید ببینید برده گیری، فروش زن و بچه مردم، ربا خواری و... از چه زمانی و از چه کسانی به یادگار مانده است، و بگویید این چه ارتباطی با خاندان هخامنشی دارد؟ چرا به لوحهای بابلی قبل از هخامنشی با سربرگ نبونید و دیگر پادشاهان رجوع نمی کنید، تا ببینید برده داری در بابل چه فاجعه ای بوده است؟:

   بابل:

   پرستشگاه های بابلی وام را بدون بهره پرداخت می کردند، اما ملک داران بابلی گرفتن بهره جریمه را از آشوری ها آموخته بودند.

   بانکداری خصوصی در بابل از زمان کاندالانو (648-626 ق.م) توسط خاندان یهودی اگیبی بوجود آمد که بنیانگذار آن شخصی با نام یعقوب بود، در برابر وام شخصی را به گرو نگه می داشتند، و چنانچه وام سر موقع پس داده نمی شد او را به عنوان برده می فروختند.  در سراسر نیمه اول حکومت هخامنشی نرخ این بهره را ثابت نگه داشته بودند.

   یک افزایش برون از اندازه جمعیت بردگان در آغاز دوره هخامنشی  سختیهایی بر سر طبقه میانه بابل آورد،  بردگان جای زنان را در صنایع می گرفتند و این سان سبب کاهش درآمد خانواده ها می شدند. شمار روزافزونی از این بردگان در داد و ستدهایی که در گذشته بدست مردمان آزاد انجام می گرفت، در این زمان  شاگردی و کارآموزی می کردند. آرایشگران و نانوایان برده پدید آمدند بردگان اجازه داشتند برای خودشان به سوداگری بپردازند، و کار به جایی کشید که جای خرده بازرگانان را بگیرند.

   تخت جمشید و شوش:

   در لوحهای یافت شده از سال 473 ق.م که پرداخت های کارگزاران ساختمانی را نشان می دهد،  شاهدیم زنها یک شکل مزد گرفته اند، که برابر مزد میانگیر یک پیشه ور مرد است.

   در لوحهای سالهای 467-466 ق.م به 27 زن هر یک، یک و دو سوم شکل مزد داده شده است، که خیلی بیشتر از مزد میانگین یک مرد است.

   حال که مزد برده برابر مزد زن بوده لذا باید به دولت هخامنشی افتخار کنیم، که مزد برده اش بیش از مزد کارگر آزادش بوده است.

   هینتس، والتر گویا نادانی بیش نیست که نمی داند برده و اسیر جنگی در هیچ کجای دنیا حتی تا به امروز نه حق دارد و نه حقوق! برای اولین و آخرین بار در جهان دولت هخامنشی برای برده هایش هم حق قائل شده و هم حقوق، آنوقت این نادان تفسیر می کند حقوق برده و اسیر جنگی کم بوده است؟  آقای غیاث آبادی کم آورده تر از او هم به چنین نادانی استناد می کند!

   برای ساخت کدام قصر باستانی در جهان به برده و اسیر جنگی پول پرداخت شده است؟ مصر، لیدی، اکباتان، یونان، آشور یا حتی حضرت سلیمان؟ همه از برده و اسیر جنگی بیگاری (یعنی کار بی مزد) کشیدند. آنقدر کم آورده اید، که می گویید در زمان هخامنشی  حقوق اسیران و برده ها کم بوده است؟ کدام اسیر جنگی جهان حتی امروز حق و حقوق دارد؟  چرا خودتان را مضحکه خاص و عام، بویژه جوانان باهوش تحصیل کرده ایران می کنید؟

تولید برده در دین زرتشتی!!

از پدر و مادرتان خجالت بکشید. از اقوام آذری تان خجالت بکشید.

     ایرانویج:  بر کرانه رود دایتا به ناحیت آذربایجان است (بندهش) ایران ویج میان خونیره به سوی اپاختر (شمال) است. در باره اینکه زرتشت کجا از هرمزد دین پذیرفت .... در ایران ویج در آذربایجان پذیرفت (روایت پهلوی).

   در شاهنامه سخن از آتشکده ای است که گشتاسپ  برای زردشت می سازد، و پادشاهان پیاده به زیارت آن می آمدند.  در زمان ساسانیان پادشاهان پس از تاجگذاری از مدائن پیاده به زیارت معبد تخت سلیمان (سپیتمان به استناد تاریخ طبری پاورقی صفحه 600 کتاب تاریخ بلعمی به تصحیح ملک الشعرای بهار چاپ انتشارات هرمس 1386)  در آذربایجان غربی می رفتند.

   از خاندان آذری کشورمان خجالت بکشید، این تفسیرات دین زردشتی که می کنید تف سر بالا توی صورت شخص خودتان است. واقعا  تفو باد بر شما و دشمنان تاریخ ایران،  که برای اندکی چیز مشکوک، به کلیه اقوام کشورمان توهین می کنند.

                                        پرنیان حامد  آذر 1391

تصویر انوش در پاسارگاد،  عکس شماره 7898.

کلیک کنید:  تاریخی نویسی استعماری

کلیک کنید:  پاسخ به شبهات ترفندی موزه ای

کلیک کنید:  ادامه جنگ نرم بی مغزها با ما

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر