وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

پرسش و پاسخ های شماره 15

پرسش و پاسخ های شماره 15

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3379.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

   پرسش 5150:  تاریخچه فرقه های سری در مصر یاستان را چگونه می توان تحلیل کرد؟

   پاسخ انوش راوید:  مصر باستان در دوران تمدن شاه خدایی از ساختار تاریخی اجتماع بسر می برد،  که آن را نیز به سه دوره اصلی تقسیم کرده اند،  ابتدایی، میانه، جدید.  برای دانستن هر تاریخچه ای ابتدا باید بدانیم که آن سرزمین یا کشور در چه دوره از تمدنی بسر می برد،  هر دوره تمدنی شکل خاص اجتماعی دارد،  که خواسته ها و برداشت های متفاوتی ایجاد می کند.  بهمین جهت ابتدا باید بدانیم و بفهمیم،  که از تاریخ و تاریخچه چه می خواهیم،  و منظورمان چیست؟  هر زمینه تاریخ بسیار گسترده است،  بررسی تمام آنها برای زمان و علم محدود،  کار غیر ممکنی است.  بسیاری از دانش و داده هایی که امروزه مورد استفاده ما می باشد،  بشدت دست کاری شده هستند،  قبلاً گفته ام و در ادامه هم خواهم گفت.  خود بخود و برابر ذات بشر،  هر کجا که جمعیتی شکل می گیرد،  فرقه هایی هم ایجاد می شود،  اولین دوره تمدن در مصر تقریباً همزمان با دوره اول سلسله هخامنشیان است،  که آنرا به سلطنت ایلام معروف کرده اند.

   پرسش 5151:  آیا فراماسونری یکی از انواع فرقه های سری می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  نام فراماسیون از ابتدای دوران تمدن صنعتی جهانی شد،  قبل از آن دوران عموم نمی دانستند فراماسون چیست، همانگونه که در هزاران آثار ادبی تاریخی ایران،  از فراماسون نام برده نشده است.  در بالا نوشتم هر جا که آدمها جمع باشند فرقه هم شکل می گیرد،  حال به هر نام که می خواهیم بنامیم،  و باز هم برابر ذات انسان عقاید و اندیشه های مختلف و متضاد پیش می آید.  نمونه آنرا در دینها و احزاب و سازمانها بخوبی می بینیم،  که بسیاری یک نوع پرچم و نماد و حتی مرامنامه دارند،  ولی سبک کار های متفاوتی دارند.  همچنین سری بودن یا نبودن آن ملاک نیست،  بلکه کاربردی بودن آنها اصل و اساس است.  بسیاری از احزاب و فرقه ها و یا نیرو های نظامی،  برای درهم شکستن فکر و اغفال دشمنان،  مشابه سازی می کنند،  و حتی درباره آن نیز تبلیغ می نمایند،  و بدین وسیله کاری می کنند.

   پرسش 5152:  چرا دارندگان نظریه های توطئه معتقدند،  که فراماسونری بسیار سری و راز آمیز می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  تشخیص اینکه کدام و چه توطئه ای می باشد،  آیا واقعی یا جهت اغفال و رد گم کردن است،  کار و وظیفه توده ها نیست،  بلکه وظیفه حرفه ای هاست،  برای پی بردن به آن ابتدا باید دانشی از دروغ های تاریخ داشت.  خود بخود بسیاری از انجمنها و برنامه های کلان سیاسی و اقتصادی سری هستند،  ولی تشخیص راز آمیز بودن آن امری متفاوت از دانش داده های علمی مربوطه است.  راز معنی و مفهوم دیگری در ادبیات می دهد،  و بطور کلی با سری تفاوت دارد،  نمی توان این دو را با هم در یک کار عینی و عملی قرار داد.

   پرسش 5153:  تاریخچه شکل گیری فراماسونری به چه زمانی می رسد؟

   پاسخ انوش راوید:  اگر بخواهم به مفهوم بازگو شده از فراماسونری و تاریخ آن توسط چهره ها و عوامل استعمار و امپریالیسم اشاره کنم،  از مصر باستان بوده است.  ولی همانگونه که در بالا گفتم،  شکل گیری فرقه های باستانی از زمان تشکیل جماعت های عقیده ای در قبایل اولیه آغاز،  و بعد از انقلاب کشاورزی و شهر نشینی گسترش یافت.  این بخش مانند تمام بخش های تاریخی،  نیازمند تحقیق و تحلیل های ملی و مردمی ایرانی است،  که از دروغ های استعماری پاک شود،  ولی کار حرفه ای می باشد،  که باید توسط فرهنگستان تاریخ تأیید موقت شود،  و اندازه نشر  آن برای قشر های مختلف مشخص شود.

   پرسش 5154:  آیا خاستگاه شکل گیری فراماسونری به زمان مصر باستان می رسد؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که در پاسخ بالا گفتم،  کدام فراماسونری،  همانی که نخود سیاه است،  و توده ها و آموزشگاه های سنتی قرن گذشته را سردر گم خودش کرده است.  یا واقعیت شکل گیری فراماسون و عوامل آن،  که بنا به ذات بشری شکلها و روش های مختلف دارد،  و نگرشها و تحلیل های مختلف می طلبد.  فرماسون مورد نظر،  بطور کلی از زمان آغاز تمدن شاه خدایی آغاز شد،  مهمترین و اصلی ترین فراماسون در زمان داریوش بزرگ بود نه مصر،  اختلاف های سیاسی در اروپای دوران استعمار و امپریالیسم سابق باعث شده بود،  که نشانه های مصری برای فراماسون موفق تر باشند.  در کتیبه بیستون بروشنی فراماسون مشخص است،  و کم کاری متخصص های مربوطه ایرانی باعث شده،  به این مهم اهمیت داده نشود.

   پرسش 5155:  آیا عقاید و ساختار تشکیلاتی فراماسونری،  با مذهب و نظام طبقاتی تمدن مصر باستان مشابه است؟

   پاسخ انوش راوید:  باز هم باز می گردم به ساختار های تاریخی اجتماع،  در هر دوره از تمدن خواسته های بشر متفاوت است،  در اینجا باید رشد و تکامل و نیز تاریخ و فرهنگ یاد گیری را بخاطر داشت.  مصر باستان خود دوره های مختلف داشته،  و خود بخود مردم هم دانش و فرهنگ متفاوت داشته اند.  من در اینجا با این پرسش مشکل دارم،  چرا اصرار دارند که بگویند فراماسون از مصر باستان بوده،  و در نظام آن زمان و آنجا شکل گرفته،  این یک کوچه علی چپ است.  من بعنوان یک وبلاگ نویس روشنگر و افشا کننده موضوعات تاریخی،  می گویم بحث بررسی و تحقیق تاریخی فراماسون،  فقط برای حرفه ای های تاریخی و در وب های ویژه تاریخی خوب است.  ولی مقداری از بحث پیرامون سبک کار و عمل کرد فراماسونری ها،  جهت آشنایی مردم و چگونگی نفوذ تاریخی استعمار و امپریالیسم مفید است.

   پرسش 5156: آیا درست است که عقاید فراماسونری،  از عقاید کاهنان مصر باستان شکل گرفته است؟

   پاسخ انوش راوید:  تا وقتی که تحقیق و تحلیل ایرانی،  بدور از دروغ های تاریخی از این بابت ارائه نشده باشد،  نمی توان درست و صحیح ابراز نظر کرد.  در تاریخ نبرد نو پدید،  برای از بین بردن تحقیق و تحلیل های ملی و مردمی در همه سرزمینها بویژه قاره کهن،  استعمار و امپریالیسم گسترده و سازمان یافته اقدام به نشر اکاذیب تاریخی کرده،  و آنها را بکمک عوامل خود در کشور های مختلف،  در آموزشگاه های سنتی قرن گذشته درس داده اند.  بدین ترتیب توانسته اند قشری بار آورند،  که آن دروغها را در تمام جزوه ها و کتابها دوباره نویسی نمایند،  و یا در فیلمها داستان پردازی کنند و بخورد ملتها دهند.  بمنظور بهتر دانستن این موضوعها مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش 5157:  دلایل شباهت نماد های فراماسونری با نماد های مصر باستان چه می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  بسیاری از نماد های باستانی در همه جا و همه سازمانها بچشم می خورد،  نماد های زیادی از میترائیسم و زرتشتی و مانوی و آثار بابلی و تخت جمشید و غیره در همه جا دیده می شوند.  هر سازمان و شرکت ممکن است از نمادی خوشش آید و آنرا بکار برد،  خواهشاً اندیشه خود را از اصل ماجرا دور نکنید،  و به این نماد ها که با تبلیغات گسترده می گویند،  و بخورد مردم می دهند پرت و پراکنده نکنید.  اینجا یاد آوری نمایم نماد آتش زرتشتی،  بیشترین استفاده را در جهان دارد،  و در تمام المپیکها برابر با همان برنامه تاریخی خود حمل می شود.  اگر آلمان نازی پیروز شده بود،  نماد های زرتشتی و میترایی در جهان بفراوانی یافت می شد.

   پرسش 5158:  نقش نظریه هرمس تریس مجیستوس که می گوید،  آنچه در بالاست در پایین هم هست در شکل گیری جریان فراماسونری چه می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  با کدام منابع واقعی این را می گویند،  آیا مطمئن هستید دروغ نمی باشد،  ما در تاریخ با هلنیسم دروغی روبرو هستیم،  در هلنیسم بسیاری از دست آورد های ایرانی را یونانی می خوانند،  که بگویند غربی است.  در گذشته های تاریخی خیلی حرفها می زدند،  این گپها از جایی به جای دیگر می رفت،  و کم و بیش می شد،  و تقریباً همگی از یکدیکر کپی شده بودند،  در پرسش و پاسخ 15 نوشته ام.  البته در نوعی نگرش مسائل علمی هم در آنها دیده می شود،  که به مرور نقشی در رشد و تکامل دانش شده اند.  از اینکه گفته ای در شکل گیری فرقه ای و حزبی نقش داشته باشد بعید نیست،  در هر صورت این چیزی را عوض نمی کند.  همانگونه که نوشتم تشکیلات رسمی و غیر رسمی،  فرقه و فراماسیون،  در هر دوره تمدن شرایط وجودی خاص زمان را داشته است. 

   پرسش 5159نقش فیثاغورث و عقایدش در شکل گیری جریان فراماسونری چه بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  کدام فیثاغورث،  آیا ایشان واقعی است،  یا آیا تمام علوم منتسب از اوست،  همانگونه که در دروغ هلنیسم نوشته ام،  غربیها تمام دانش را در وجود چند نام وابسته شده به غرب جمع کرده،  و همه چیز را به آنها نسبت می دهند.  بارها گفته ام این وبلاگ تکرار دروغ یا راست های گذشته نیست،  و من هم نمی خواهم حرف های دیگران را تکرار کنم،  و با جابجا کردن چند جمله،  از نوشته ها دیگران و بویژه غربیها خود نمایی کنم.  تصمیم هم ندارم که شما را اجبار کنم بگویید حق با من است،  بلکه می خواهم با دانایی نوین خوب اندیشه کنید،  و بدنبال حقیقت بگردید و دروغها را بشناسید و دور بریزید.  علم و دانش طی دهها قرن از شهر سوخته سیستان تا شهر پادشاهان خراسان تا شوش خوزستان و اینطرف و آنطرف ایران بزرگ و قاره کهن و جهان دست بدست گشته،  هر اندیشمند و دانشمند جمله ای و فرمولی به آن افزوده تا به امروز رسیده.  اینک که این را می نویسم اخبار نوازادی را نشان می دهد،  و می گوید،  این هفت میلیارد مین انسان جهان است،  حال اگر 50 یا 100 میلیون کم و بیش باشد،  مهم نیست اما می خواهند این نماد باشد.  جریان فرقه ها منجمله فراماسیون طی تاریخ رشد و تکامل داشته،  و در هر دوره تمدنی شکل خاص خودش را گرفته،  و این رشد و تکامل بنا به ذات بشر و تمدن آینده،  ادامه خواهد داشت.

   پرسش 5160:  تاریخچه فرقه های سری،  از مصر تا فراماسونری و شیطان گرایی را چگونه می توان تحلیل کرد؟

   پاسخ انوش راوید:  در تاریخ فرقه های ایرانی اشاره ای به فرقه های سری مصر کرده ام،  در دوران استعمار،  استعمار گران پیر بریتانیای می دانستند،  که چقدر در تاریخ ها دروغ گفته اند.  کم کم این دروغها به کتاب های درسی کشور های دیگر منجمله ایلات متحده آمریکا رفت،  و در قرن انبوه سازی 20 به تمام جهان منتقل شد.  آن بریتانیاها با کمک عوامل خود در ایران و کشورهای دیگر،  که بیشتر از یهودیانی را شامل می شد،  که در کار خرید و فروش زیر خاکی و عتیقه بودند،  به جمع آوری کتب تاریخی و بسیاری آثار دیگر می پرداختد.  بعضی از این کتابها را در هندوستان چاپ می کردند،  و در ایران هم پخش و منتشر شد،  بدون اینکه کسی از اصل آنها خبر داشته باشد و یا بداند.  خوب جمع این کار ها را می توان به نوعی به فراماسیون یا فرقه های دیگر نسبت داد،  البته هنوز در قرنها 17 تا ابتدای 20 صهیونیسم وجود عینی نداشت.  با این برنامه در قرن گذشته دروغ های تاریخ اثر خودش را گذاشت،  و گروه هایی به نام فراماسون و شیطان گرا و کوکلس و غیره تشکیل شدند،  که اصل مرامنامه خود را ندانسته بر پایه دروغ های تاریخ گذاشته بودند،  و دست به جنایت و خیانت زدند.  امروز انشعاب شده ها و باقیمانده هایی از آنها در سیاست گذاری های و نظامی و شبه نظامی باقی هستند،  که چون تحلیل آنها بر پایه دروغ است نمی توانند مسائل و موضوعات سیاسی و نظامی، اجتماعی و اقتصادی را خوب برنامه ریزی کنند.  می بینیم که در همه جا شکست و دردسر دارند،  البته این فرقه های امروزی سعی می کنند،  با ایجاد شرایط مسلکی و دینی افراد خود را عقیدتی نمایند،  تا بتوانند بهره بیشتری دهند،  و یا از مرگ و مجروح شدن نترسند.  یکی از مهمترین دروغ های تاریخ دروغ نبرد قادسیه است،  صدام بیچاره که فکر می کرد قادسیه واقعی است،  به ایران حمله کرد و خود و ملت اراق را دچار مصیبت نمود.  اینجا یک مهم را یاد آوری نمایم،  گاهی استعمار چیها برای رد گم کردن در کشور های دیگر،  شبکه هایی ایجاد می کنند بشکل فراماسیون،  که واقعی نمی باشند بلکه مترسک یا مسخره هستند،  چندی از لژهای بی خاصیت دوران پهلوی نمونه آنند.  باز هم یاد آوری نمایم،  فراماسون یکی از چهره های استعمار است،  با آن وسیله و نیز اشاعه دروغ و دونگ مانند همان دروغ قادسیه و حمله اعراب به ایران،  از ابتدای استعمار و ورود به خلیج فارس تا کنون با کمک عوامل داخلی خودشان،  التهاب و دشمنی بین ایران و اربها ایجاد کرده اند،  که متعاقب آن منابع و منافع برده و می برند.

   پرسش 5161:  آیا درست است که فیثاغورث به تمدن مصر باستان علاقمند بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  اول باید ثابت کرد فیثاغورس وجود داشته یا آنهم در ادامه دروغ پردازیهاست،  من که هر چه گشتم مدرک و سندی واقعی دلیل بر وجود این چنین شخص دانشمندی در دوران باستان ندیدم،  فقط هرچه بود تبلیغات و هیاهوی و جنجال الکی دیدم.  وقتی که اصل این چنین شخصی مشخص نیست،  و در ادامه ترفند های سیاسی و نژادی ساخته و پرداخته شده،  چگونه بگوییم که به تمدن مصر علاقمند بوده.  علوم و ریاضیات از قاره کهن و شمال آفریقا بوده،  و اروپائیان می خواهند با چنین نام هایی بگویند،  دانش از اروپا سازمان یافت و یا حتی بوجود آمده است.

   پرسش 5162:  نظریه های توطئه معتقدند هندسه فیثاغورثی در طراحی شهر واشنگتن دی سی  نقش مهمی داشته است،  آیا شما آن را می پذیرید یا انکار می کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  در زمانی که شهر واشنگتون را بنا می کردند،  شهر سازی امروزی معنی نداشت و آنها می خواستند شهری بنا کنند،  که مانند یک شهر باشد،  بهمین جهت بهترین نمونه آن شهر های مصری بود.  چون با تبلیغات در قرن 20 گفته اند،  طراحی های فیثاغورثی باعث آن بوده،  عده ای ساده دل که در آموزش های قرن گذشته عمر گذرانده،  پنداشتند حقیقت است در پاسخ بالا توضیح بیشتر نوشتم.

   پرسش 5163:  آیا فلسفه هرمس تریس مجیستوس در شکل گیری نماد ستاره 6 پر موثر بوده است؟  نظر شما در مورد این نماد چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  اول باید تحقیق کرد که آیا هرمس تریس مجیستوس واقعی است یا نه،  یا شخص بی اهمیتی بوده و تبلیغات آنرا بزرگ کرده اند.  نماد ستاره شش پر از گذشته ها در بسیاری از سرزمین ها وجود داشته، در هندوستان و ایران بزرگ و غیره،  در باره تاریخ ایرانی این نماد بزودی می نویسم.  اینجا یاد آوری نمایم همانگونه که در بالا نوشتم آلمانها و پروسها،  خود را آریایی و بازمانده اقوام آریای کیمیری می دانستند،  و نماد های میترایی و زرتشتی داشتند،  ولی انگلیسها و فرانسویها که دشمن آنها بودند،  نماد های مصری را برگزیدند،  و چون در دو جنگ جهانی آلمان شکست خورد،  خود بخود نماد های مصری رو آمد و ایرانی جا ماند.

   پرسش 5164:  نقش معبد سلیمان در باور های فراماسونری چه می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  معبد سلیمان، مادر سلیمان، زندان سلیمان، تخت سلیمان، و غیره که فراوان می باشند،  از ابتدا معابد اقوام آریایی ایرانی بوده اند،  و در ادامه ترفند های تاریخی آنها را کار برد دیگری گفته اند.  این گونه معابد ممکن است در باور گروه هایی از فراماسون نقش داشته باشد،  اما کدام گروه و چرا،  این موضوع مهمی است که باید درباره آن تحقیق و تحلیل شود،  در آینده می نویسم.  یاد آور شوم،  در گذشته ها نشانه و آرمها برای فراماسونرها خیلی مهم بود،  زیرا چون امروز وسایل ارتباطی نبود،  و باید بوسیله این نشانه ها بیکدیگر ضمن حساب زمان علامت می دادند مانند،  جنگ آغاز شود،  در بخشی پیشروی نمایند یا شکست بخورند،  کجا بیشتر کار کنند یا نکنند و غیره.  انگلیسها ادعا می کنند،  که در نیمه دوم جنگ جهانی دوم کشف رمز آلمانها کرده،  و بهمین جهت موفقیت بدست آوردند،  در صورتیکه این حرف یک دروغ است،  بلکه علائم و نشانه های فراماسونی از داخل آلمان خبرها را می داد.

   پرسش 5165:  نقش حیرام در باور های فراماسونری چه می باشد؟  آیا حیرام سازنده معبد سلیمان،  پدر ماسونها و بنیان گذار فراماسونری می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که گفتم معبد سلیمان در طی دوره های تاریخ ساخته شده،  ما ایرانیها در شرایط حساس امروز نباید داستانها و پرت و پلا های تاریخی را بسادگی تکرار کنیم.  در این پرت و پلاها از لشکر های صلیبی می گویند،  در صورتیکه دروغ است،  و با تحقیقات مستقل براحتی مشخص می شوند که دروغ هستند،  نمونه آنرا در اینجا نوشته ام.  شاید گفته شود که چرا انوش همه را می گوید دروغ است،  مگر امکان دارد که همه تاریخ دروغ باشد.  عزیزان من بخش هایی از تاریخ را،  که از ایران و قاره کهن صاحب شده اند،  و بدون مدرک و سند واقعی و با ترفند بنام خود کرده اند،  می گویم با دروغ سر هم کرده تا بنفع خود کنند.  هر وقت سند و مدرک واقعی یا حتی تحلیل های تاریخی برابر با قوانین و فاکتور های اجتماعی ارائه دهند،  من نیز گفته خودم را تغییر می دهم.

   پرسش 5166:  آیا هیتلر یک فراماسون بوده است؟  و یا اینکه مخالف فراماسونری بوده است؟  عده ای معتقدند او ابتدا فراماسون بوده،  اما بعدها با آن مخالف شده است؟  اما عده ای هم می گویند او در اردوگاه ها ماسونها را مجازات می کرده است؟

   پاسخ انوش راوید:  هیتلر در کتاب نبرد من خود را آریایی می داند،  و در نتیجه مخالف فراماسون بود،  اما بعد از جنگ اول،  آلمان در شرایط اقتصادی بدی قرار داشت،  و این باعث شده بود عده ای از سرمایه داران آلمانی،  که بیشتر یهودی بودند سرگردان شوند.  بهمین جهت با آزاد سازی هیتلر از زندان و گرفتن باوریا و سپس تمام آلمان،  تنها راه را میلیتاریزه کردن کشور می دانستند،  که با این بهانه بتوانند بهره بیشتری ببرند،  و چون سرمایه داری آلمان در محدود سنتی خودش بود،  با نظامی کردن جو آلمان،  باعث نگرانی سرمایه داری اصلی جهان یعنی بریتانیا گردید،  که در ادامه رشد و تکامل سرمایه داری،  داشت وارد مرحله اولیه فرامرزی می شد.  انگلیسیها با کمک عوامل نفوذی در سرمایه داری آلمان بساط جنگ دوم جهانی را چیدیند،  بهمین جهت در نیمه دوم جنگ بعد از استالینگراد،  هیتلر سرمایه داران را سرکوب کرد،  تا خود با ارتش کار ها را ادامه دهد،  ادامه از این بحث خارج است.

   پرسش 5167:  آیا استالین یک فراماسون بوده است؟  و یا اینکه مخالف فراماسونری بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  این پرسش نیاز به تحقیق دارد،  ولی در هر صورت دیگر چیزی را عوض نمی کند،  فقط بدرد بخش گرایش تاریخی مربوطه می خورد.  اگر بخواهیم پیگیری کنیم،  که این و آن فراماسون بودند،  رفتن پی نخود سیاه است،  چون ممکن است در جاهایی اشاره شده باشد،  که بوده یا نبوده،  ولی آیا آن فراماسون اصلی بوده یا بدلی،  به همین سادگی اغفال ترفند شده،  و از اصل ماجرا و کشف دروغ باز می مانیم.  اگر در مورد هیتلر نوشتم فقط در جهت رشد و تکامل سرمایه داری،  و گذر های تمدن بود.

   پرسش 5168:  نظر شما در مورد دن براون و تئوری های او در مورد دیر صهیون و حضرت مسیح چه می باشد؟  آیا واقعا دیر صهیون وجود داشته است؟

   پاسخ انوش راوید:  دن براون یک رمان نویس جنجالی آمریکایی است،  او محقق تاریخی نیست،  که نظراتش مورد تآیید تاریخی باشد.  باید توجه داشت،  از بدو پیدایش استعمار ما مردم قاره کهن رو در روی غرب سرمایه داری قرار داشتیم،  و باید با هوشیاری تمام کار های آنها را زیر نظر بگیریم.  در گذشته امکان نبود،  اما امروزه با وجود تکنولوژی های نوین وضع بنفع ما ملتها باز گشته،  ولی باید ذهن های پویای نوین را ایجاد نمود.  من کلاً از ابراز نظرات دینی،  هر دینی خود داری می کنم،  ولی مضمون آنها در تمام مطالب وبلاگ دیده می شود.

   یاد آوری ــ  امروزه ما ایرانی ها در شرایطی نیستیم که اشتباه کنیم،  فرصت آنرا نداریم،  نباید اغفال معرکه گیران تاریخی،  داستانها و فیلم نامه ها بشویم،  باید در تمام تحلیل ها و تحقیق های خود،  تمام واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی،  طبیعت و ذات بشر را در نظر بگیریم.  در مستند ها و وب ها بسیار می بینم،  که دچار سندرم اسکندر مقدونی شده اند.  امروز به وضوح می بینیم،  که سران سیاسی و اقتصادی غرب،  چقدر با هم اختلاف دارند،  حتی درون یک کشور،  این وضع همیشه و در تمام تاریخ بوده،  و مربوط به روش انسان هاست،  و نباید فراماسونر ها را از این قاعده جدا دانست.

      باید توجه داشت در این دوره گذر به تمدن جدید،  نباید نسبت به نماد هایی از گذشته های دور یا جدید حساس بود،  بلکه باید با ذهن های پویا از حداکثر علم و دانش با بهترین شیوه های مدرن استفاده کرد.  اینکه در قرن های گذشته فراماسیون بوده یا نبوده،  با چه شکل و قیافه بود،  و آیا اکنون هم هست یا نه،  دانستن اینها برای تحلیل گران اجتماعی مهم است،  اما همیشه باید مواظب تانک و توپ های بادی دشمنان هم بود،  آلمان های نازی اشغال کننده شمال فرانسه براحتی اغفال آنها شدند،  حرفه ایها نقشه های شوم سرنوشت سازی را بیاد داشته باشند.

   نظر 5169:  یک اشتباه تایپی داشتید،  مادیها نداریم مادها درست است.

   پاسخ انوش راوید:  با سپاس از توجه شما،  چون روزی یک پست با تمام ظرفیت صفحه وب می نویسم،  گاهی اشتباه های تایپی و یا ذهنی پیش می آید،  گاهی نیز به عمد و جهت سبک کار جستجوها می باشد.  در هر صورت اگر ماد را بعنوان کشور و سرزمین حساب کنیم،  مادیها درست است،  مانند تهرانیها و یا جل و چلاسریها.  اگر ماد را فقط یک قوم بحساب بیاوریم،  آنوقت مادها درست است،  مانند کردها، لرها، لکها.  من همیشه از دو نوع نام استفاده می کنم،  همانگونه که برای ایلام در پرسش و پاسخ ویژه 5 نوشتم،  در جهت نمایش بهتر در جستجوها می باشد.  همچنین کم کاری و یا درست کار نکردن تاریخ نگار های قرن 20 ایران دلیل دیگر است،  که دقیق،  چه عرض کنم،  اصلاً مشخص نکرده اند،  ماد یک قوم بوده یا یک کشور.  من در آثار باستانی مانند کتیبه ها و کتابها هر دو را دیدم،  ولی آنچه که عقل و دانش جغرافیا می گوید،  ماد نمی توانسته یک قوم باشد.  امروز استان همدان که بسیار کوچکتر از ماد تاریخی است،  حداقل چندین قوم و تیره زبانی،  مانند،  کرد، ترک، لر، فارس و غیره دارد،  چه برسد آنزمان که بسیار وسیعتر بوده است.  هم اکنون اگر گشتی در وبها بزنیم،  متوجه می شویم کردها و آذریها یا ترکها،  می گویند که آنها ماد بودند،  و هر کدام دلایلی تاریخی دارند.  بنظر من و آنچه که از تاریخ ماد می دانم،  بهتر است در فرهنگ لغت و یا فرهنگستان نوین تاریخ و جغرافیای تاریخی،  ماد را یک سرزمین دینی بحساب آورند.

      این کم کاری های گذشته باعث شده،  هر کس و در هر کتاب آموزشی آموزشگاه ها،  چیزی جدای دیگری بنویسد،  نام و پسوند و پیشوند حکومتها و کشورها،  اقوام و جغرافیا و غیره،  به اشکال گوناگون تفسیر و گفته شده است.  امروزه جوان ایرانی بدرستی نمی دانند،  که مثلاً در جستجوها بنویسد،  پادشاهی قاجار یا شاهنشاهی قاجارٍ،  سلسله هخامنشیان یا امپراتوری هخامنشی و غیره و غیره.  آموزشگاه های قرن گذشته که روش آنها اکنون هم ادامه دارد،  قدرت تحلیل و تحقیق را گرفته اند،  و سردرگمی در تمام زمینه ها ایجاد کرده اند،  دلیل روشن آن این است،  با اینکه ما نابغه زیاد داریم،  ولی کار کرد نداریم.  من همیشه سعی کردم در وبلاگ این موضوعات را گوشزد نمایم،  تا جوانان با هوش خودشان در قرن سنت گریزی اقدام به ایجاد فرهنگستان های مختلف در تمام علوم،  منجمله تاریخ نمایند.  آغاز اینکار براحتی در محیط دمکرات اینترنت امکان دارد،  توضیح لازم همیشه در میان مطالب وبلاگ می باشد،  بدلایلی آنها را نمی شود یکجا نوشت.

      در قرن گذشته بجای اینکه تاریخ را یاد دهند،  و مثلاً بگویند تفاوت حکومت با پادشاهی چیست،  تفاوت شاهنشاهی با امپراتوری چیست،  و بسیار و بسیار موارد دیگر،  و تیتر های تاریخ ایران را از شلختگی و اشتباه نجات دهند،  عجله داشتند از الکساندر کذایی بگویند،  و به بچه های دبستانی درس دهند،  که اسکندر از اروپا آمد و ایرانیها را شکست داد و کشت،  اسارت گرفت و آتش زد،  که در مفهوم کشتن روحیه و ذات ایرانی را پیگیری می کرد.  بخاطر همین درس کذایی خورد کننده،  تقریباً تمام بچه ها می گفتند،  از تاریخ بدمان می آید.  این کار و برنامه آنها همچنان با ترفندها و اشکال دیگر ادامه دارد،  حالا دارند در لندن برایمان ژن شناسی و هویت شناسی راه می اندازند،  که متعاقب آن بتوانند نقشه شوم سرنوشت سازی را اجرا کنند،  ولی کور خوانده اند،  با کمک جوانان با هوش،  مچ آنها را می گیریم و افشا می کنیم.

   نظر و پرسش 5170:  دلار شده خدا تومن،  روز بروز گرانی و بیکاری،  شما کی می خواهید این کار و جنبش ضد دروغ را تمام کنید،  و به وضع موجود بپردازید؟  تاریخ بچه درد می خورد.

   پاسخ انوش راوید:  این جنبش یک نفره درست مانند جنبش ضد وال استریت یا 99 درصدی هاست،  پایانی برای آن متصور نیست.  این تولید کالا و یا پروژه صنعتی و شهری نیست،  که تمام شود،  این ایجاد یک فرهنگ است،  همانگونه که جنبش 99 درصدی ها می گویند:  چه چیز تمام شود،  این آغاز راه است،  بشر باید بداند که همیشه باید بفکر جایگزین باشد،  جایگزین سیاسی، علمی،  اقتصادی، اجتماعی.  قرن جدید متفاوت از قرن گذشته است،  بهمین جهت جنبش یک نفره من هم می گوید،  برای علم جغرافیا ـ تاریخ پایانی نیست،  و هرگز با یک کتاب و یک داستان بسته و تمام نمی شود،  بلکه همیشه چیز های متفاوت دیگری هستند،  که لازم است بیاموزیم و بدانیم.  البته بدور از داده های نبرد نو پدید،  باید بدانیم چه شده و چرا چنین شده،  که سرنوشت و اقتصاد بهم ریخته،  نیازی نیست که عموم مردم این وبلاگ را بخوانند،  هزاران که چه عرض کنم،  میلیونها وب و نشریه و غیره هستند،  می توانید به آنها مراجعه نمایید.  این وبلاگ جهت تعداد اندکی از جوانان باهوش 15 تا 25 ساله ایران است،  که می خواهند بدون دروغ و با درست دانستن از گذشته،  بتوانند خوب مسائل تاریخی و اجتماعی گذشته و آینده را تحلیل و تفسیر کنند،  و در نهایت مشاوران دگری برای اجرا های سیاسی آینده باشند،  که صدمات ما در گذر های تاریخی تمدن کمتر شود.

   پرسش 5172:  لینک وبلاگ و واژه های نو ظهور زیاد است،  آیا واژه نامه ای دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  کلی کتاب تاریخی از بزرگان تاریخ قرن 20 ایران دارم،  بطور کلی آنها از روی یکدیگر کپی شده،  و دروغ های تاریخی را تکرار نموده اند.  در میان این هزاران صفحه کتاب،  هیچ یک از این اساتید واژه سازی های تاریخی نکرده اند،  و عموماً کتاب هایشان مانند داستان شده،  گویا برای خوشایند و یا تحمیق عده ای نوشته اند.  در وبلاگ سبک جدیدی در نگارش را پیشه کرده ام،  که خواندن آن برای بسیاری مشکل شده است.  واژه هایی مانند ساختار های تاریخی اجتماع،  نبرد نو پدید،  تاریخ و فرهنگ یاد گیری،  و غیره،  که با دو یا سه کلمه ساخته شده،  و در پستها بکار می برم.  دوست دارم عزیزان و جوانان باهوش،  در این موارد و تولید واژهای جدید طرح های نوینی پیاده نمایند،  و کار مرا هم درست تر کنند،  پذیرای نظرات هستم.  البته در لینکها،  واژه ها را توضیح داده ام،   یک واژه نامه هم در دست تهیه دارم،  فعلاً لینک آن در اینجا است،  بزودی بازنویسی می کنم و ادامه می دهم،  همه چیزمان وارداتی است،  حداقل واژه هایمان وارداتی نباشد،  و اصطلاح های وارداتی سابق را اصلاح و ایرانی نماییم.

   پرسش 5173:  چه مقدار نظام شوروی و حکومت کمونیسم،  و اصولا این مرام را با فراماسونری مرتبط می دانید؟

   پاسخ انوش راوید:  قبل از جنگ دوم جهانی مردم کشور های شوروی سابق در وضع اجتماعی بدی بودند،  در زمان جنگ دوم جهانی پدرم 16 ساله بوده،  و تعریف می کند،  که در ساعت های الکی یا خراب یک سوسک می گذاشتند،  و سوسک سرو صدا می کرد،  و آنرا بجای ساعت واقعی به سربازان روس می فروختند.  آنها فوق العاده عقب افتاده بودند،  در فیلم های مستند تلویزیونی دیده و شنیده ام،  که انواع بیماریها و شپش ها را داشتند،  و با خود به ایران آوردند. شوروی بر چنین مردمی حکومت می کرد،  در سرزمین وسیع سرد،  بسیار کم جاده و دور دست،  بهمین جهت امکان نفوذ فرماسون و ارتجاع،  در رهبران کوچک و بزرگ آن کشور وجود داشت.  امروزه شاهد هستیم سران کشور های غربی با هم هیچ توافق ندارند،  در موضوع لیبی بوضوح و آشکارا همگان دیدند.  خود بخود و طبق ذات بشری،  در آن زمان هم توافق نداشتند،  و بر اثر این عدم توافق عده ای توانستند،  براحتی حکومت روسیه تزاری را بدست بگیرند.  خلاصه این جریان تعریف زیادی دارد،  و من نمی توانم نتیجه بگیرم،  که آنها با فراماسون یا کدام گرایش و شاخه آن مرتبط بودند،  و چه لژهایی داشتند،  برای این کار باید چند کتاب تاریخی آن زمان را دوباره بخوانم،  حدود دو سه ماه دیگر در این باره پستی خواهم نوشت.

   پرسش 5174:  چرا شما هم آذری و هم ترک در نوشته هایتان بکار می برید؟

   پاسخ انوش راوید:  ما ایرانی ها همه آذری هستیم،   و همه انسان هموساپین و از یک نژاد هستیم،  بیش از بیست هزار سال و پیش از انقلاب کشاورزی و شهر نشینی،  گروه هایی از هم جدا شده،  و با پراکندگی،  زبانها و لهجه های مختلف یافته،  و تقریباً همگی یک قیافه و رنگ رو و یک شکل هستیم،  در شهر ترکیبی تهران بدرستی نمی توان از قیافه تشخیص داد،  که چه کسی از کدام استان است.  بعد از انقلاب کشاورزی و شهر نشینی و پیدا شدن دینها و مذاهب،  همه ایرانیها و بیشتر مردم قاره کهن،  به این دینها روی آوردند،  زیرا امکان فکری و ذهنی در همان اندازه بود.  در ادامه تاریخ با میترائیسم و زرتشت،  همه ما ایرانیها آذری شدیم،  و بنا به موقعیت جغرافیایی،  ترک و کرد و لر و لک و بلوچ و غیره شدیم،  این داستان تاریخ سر دراز دارد.

    در هر صورت بنظر من،  نباید فکر خودمان را در چهار چوب نقشه های سیاسی جغرافیایی ساخته و پرداخته شده،  توسط استعمار انگلستان در قرن نوزدهم پائین بیاوریم.  ما باید جغرافیایی سیاسی خودمان را تمام قاره کهن بدانیم،  و با این ناسیونالیسم بررسی نماییم،  زیرا تاریخ تمام قاره کهن بیکدیگر مربوط است،  و نمی شود آنرا در یک کشور ساختگی،  و یا یک قوم و ملت پیدا کرد.  الان که این را می نویسم،  اخبار تلویزیون دارد دریافت سمت نخست وزیری جدید ایتالیا را نشان می دهد،  کلی شکوه و جلال و رنگ و رخت و لباس دارند،  یاد ضرب المثل خودمان می افتم،  آفتابه لگن هفت دس،  شام و نهار هیچی،  که مصداق امروز اروپا است.  این گشنگان و بی کاران تحلیلی،  که به گفته خودشان بدلیل تنبلی و...،  و از دادن استعمار هایشان است،  هر آن ممکنه برای ایران و کشور های قاره کهن خطر ساز باشند.  باید هوشیار بود و با دقت از پراکندگی خود داری نمود،  و مانند اسکندر اشکانی که اروپا را فتح کرد،  و در کتاب:  اسکندر تاریخ ایرانی،  الکساندر یونانی نیست،  توضیح داده شده،  با توانایی ایرانی مان،  یکبار دیگر اروپا را تحت تأثیر فرهنگی قرار دهیم.

   جالب:  مطلبی و چند پرسش در وبلاگ گفتمان دروغ های تاریخ دیدم،  نظر کوتاهی در زیر برای آن پست می نویسم.

     * در محیط دمکرات اینترنت هر شخص می تواند حرف خودش را بزند،  و ما مردم ایران و قاره کهن داریم اولین دمکراسی را در محیط اردوی مجازی آزمایش و تمرین می کنیم.  بهمین جهت من شخصاً به هیچ مطلب،  چه فنی و تخصصی باشد،  یا از روی احساسات،  اعتراضی ندارم،  و بلکه از آنها استقبال می کنم،  و امیدوارم تمام جوانان با هوش ایران،  آزادی قلم و اندیشه را در این برکت پاس دارند.

      امروزه با وجود تکنولوژی های نوین،  براحتی بحثها و نظرها در مورد تاریخ ایران هم وجود دارد،  که خیلی خوب است.  بعضی وقتها مواردی می بینیم،  که با دانش ما جور در نمی آید،  و هماهنگ نیست،  علت همان است،  که در پرسش بالا پاسخ دادم،  کم کاری اساتید علوم مربوطه در قرن گذشته.  مثلاً  در موارد این پرسش که در وبلاگ گفتمان تاریخی است،  و لینک آن اول خط است،  اساتید دروغ پسند ایرانی قرن گذشته،  تمام تاریخ ایران را با دروغ حمله اعراب و مغول بسته اند،  و می گویند،  که بر اثر این حملات،  تمام کتابها سوخته شده،  و کاخها از بین رفته است،  گویا اعراب قوی ترین بولدوزر ها را داشته اند،  که توانستند کاخ های ساسانی را در پهنای 5 میلیون کیلومتر مربع از بین ببرند.

      در ادامه هم عده ای می گویند،  بعد از سلسله هخامنشیان،   شاهان بزرگ اشکانی و ساسانی کاخی و اثرات تمدن ویژه ندارند،  و اگر تعدادی کاسه و کوزه،  از آن زمان باقی مانده است،  مربوط به مردم بوده،  و هیچ کدام دلیل وجود پادشاهی های مقتدر نیستند،  تا اینکه زمان صفویه دوباره کاخها پیدا شدند.  حتی دلایل جالب تری هم دارند،  مانند گنبد سلطانیه،  که در یک تقلب کاری با خرج سنگین اواخر پهلوی،  و بدست پیمان کاران و تکنسین های ترمیمی ایتالیایی،  آنرا به بازماندگان مغول نسبت می دهند،  در صورتی که آشکارا مشخص است مسجد آنها نبوده،  و سازندگان آن ارامنه بودند،  و چندین قبر از مهندسین ارمنی در آنجا گویا آن است،  و بنا کاملاً مانند در اروپا دارد.  همچنین ادعا می کنند،  که موزه های ایران فوق العاده فقیر هستند،  و اثرات تاریخی با اینهمه ادعا در ایران بسیار کم است،  می گویند مثلاً در ایتالیا همه جا اثرات باستانی به فراوانی وجود دارد.

      اساتید قرن گذشته سر خود را زیر رمل کرده بودند،  و هر چیز را می گفتند عربها و مغولها و این و آن حمله کرده و از بین برده اند،  و هر گز بدنبال عظمت واقعی تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران نرفتند.  ولی در واقع بعد از هخامنشیان،  ایران و تمام قاره کهن،  وارد دوران سازمان تمدن قبایلی شد،  و در این تمدن حکومتها انرژی خود را از قبایل می گرفتند،  که تاریخ اجتماعی کاملاً متفاوت با دوران شاه خدایی هخامنشیان داشتند،  و تفاوت بیشتر با دوران فئودالی حکومت صفویه و تا آخر شاهنشاهی قاجار دارد،  برای بهتر متوجه شدن این مطالب مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.

     نظر 5175:  در صحبت های تان به نظرم آمد،  که با بحث ارتباط جنگ های صلیبی،  و شروع فراماسونری مخالفید.

   پاسخ انوش راوید:  من به تمام بحثها و پرسش و پاسخ های تاریخی علاقمندم،  ولی زمان می خواهد،  و هر پرسشی مطالعه و تحقیق نیاز دارد،  در آموزش و پروش قرن گذشته،  عادت داده اند که فوری و بدون تحلیل پرسیده شود،  و فوری بدون تحقیق هم پاسخ بخواهند.  در این وبلاگ قرار نیست گفته ها و نوشته های دیگران تکرار شود،  بهمین جهت همیشه به عزیزان که پرسش دارند،  گفته ام تا 15 روز ممکن است پاسخ دادن طول بکشد،  و تازه!  شاید پاسخ هم موکول به یک فصل دیگری شود.  تمام پرسش و پاسخها روان کننده گردونه و فرهنگ یادگیری است،  و اصلی برای ادامه علم است،  بهمین جهت برای هر پرسش و پاسخ ارزش خاص قائلم.

   پرسش 5176:  به نظر شما شروع این قضیه به کجا بر می گردد،  و نظر شما در مورد تمدن های باستانی چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ سر داراز دارد،  و با یک کتاب و دفتر بسته و تمام نمی شود،  هر شخص که می خواهد از تاریخ و موارد و دوران های آن بدرستی بداند،  باید مطالعه و تحقیق زیادی داشته باشد.  این پرسش شما خیلی کلی است،  و خود بحث هایی باز می کند،  که زمان بر است.  برای اینکه من بدانم شما در چه اندازه پاسخ می خواهید،  باید به چند پرسش کلی و عمومی پاسخ گویید،  تا من بتوانم بر اساس آنها بشما پاسخ دهم:

   پرسش انوش راوید:  منظور تان کدام دوره تمدن های باستانی است؟  آیا از ساختار های جزئی و زیرین تاریخ اجتماعی تمدن های باستانی میدانید؟  چه مقدار از تاریخ دین و آئین های باستانی میدانید؟  مثلاً،  آیا می دانید مصر باستان چند دوره اصلی تاریخ داشته؟  و هر دوره تاریخی چند سلسله بوده؟  و هر یک از این سلسله ها بر کدام دین و آئین استوار بوده است؟  آیا تا کنون در باره استعمار و امپریالیسم تحلیل داشته اید؟

   پرسش 5177:  آیا می توان فراماسونری را به زمان آن ها عقب برد؟  با توجه به این که بعضی اعمال خارق العاده ای به این تمدن ها نسبت می دهند؛ مانند، ساخت اهرام مصر.

   پاسخ انوش راوید:  این موضوع به ساختار های تاریخی اجتماع و دوره های تمدنی مربوط است،  بعد از پیدایش بورژوازی و متعاقب آن استعمار،  استعمار گران به دو گروه عمده تبدیل شدند،  که در نهایت جنگ های اول و جنگ دوم جهانی پیش آمد.  کلیه نماد های میترایی و زرتشتی را آلمانها برگزیدند،  که خود را آریایی می دانستند،  و نماد های مصری را انگلیس و فرانسه گرفتند،  و با تبلیغات خاص خود،  بویژه از نوع استعماری،  و گاهاً روزنامه نگاری،  به بزرگ نمایی فراماسون و تاریخ آن،  و وابسته کردن این داستان به عمق تاریخ بودند.  با پیروزی ها انگلیس و فرانسه در دو جنگ مهم جهانی و شکست آلمانها،  براحتی نماد های مصری بر نماد های میترایی پیروز و تبلیغ شد.  تمدن مصر باستان در ادامه تمدن ایلامیها،  که من آنرا مرحله اول سلسله هخامنشیان می دانم بود،  و مصریان مانند تمام تمدن های همه دوران،  برای خودشان نماد های و نشانه ها و طلسم ها و غیره داشتند،  و اگر می دانستند روزی می خواهند آنها را مصادره نمایند،  فکر دیگری می کردند.  در کل نظر من این است،  که نباید اغفال ترفند های غربی شد،  و هر آنچه که آنها می گویند،  باید بخوبی و با دانش ملی و مردمی ایرانی بررسی کرد.

   پرسش 5178:  چرا می گویید سردرگمی تاریخ نویسی؟

   پاسخ انوش راوید:  بطور مثال،  بسیاری متوجه نشدند که چرا من می گویم:  سلسله هخامنشیان،  حکومت اشکانیان،  حکومت صفویه،  شاهنشاهی ساسانیان،  پادشاهی قاجار و یا پادشاهی پهلوی.  البته در این موارد چندین با توضیح نوشته ام،  ولی یافتن آنها در میان انبوه مطالب وبلاگ مشکل است،  و همچنین ممکن است،  با عدم سابقه ذهنی آموزشی،  درک آن نیز مشکل باشد.  زیرا دیده ام بهترین و معروفترین تاریخ نویسان هم،  با سردگمی و پراکندگی از پسوند ها و پیشوند های تاریخی استفاده می کنند.  بزودی صفحه ای بنام،  الف بای تاریخ نویسی،  برای این مورد پست می کنم،  امیدوارم هر چه زودتر فرهنگستان ملی و مردمی تاریخ ایران تأسیس شود،  و نسبت به تعریف های تاریخی اقدام کند.

   پرسش 5179:  شما در جوهر قرمز نداریم،  از جنبش ضد وال استریت نوشته اید،  آنها چه کسانی هستند؟  آیا می خواهند رژیم آمریکا را براندازی کنند؟

   پاسخ انوش راوید:  جنبش ضد وال استریت یا جنبش 99 درصدی،  یک حرکت براندازی نیست،  آنچه که رهبران فرضی و روشنفکران آنها می گویند،  این جنبش برانداز نیست و قصد و قدرت چنین کاری را هم ندارد.  مفهوم بر اندازی رژیم ها در قاره کهن و آفریقا و لاتین،  مفهوم خاص خود را دارد،  که متفاوت با جوامع داری تاریخ مردم سالار هستند.  روشنفکران و افراد فعال این جنبش چه آنهایی که در پشت کامپیوتر نشسته اند،  و فیلم مستند و خبری می سازند،  یا آنهایی که در میدانی زیر چادر ها جمع میشوند،  بسیار دمکرات فکر می کنند.  این جنبش ایجاد یک اندیشه کلی است،  که می گوید:  بشر همیشه باید بفکر جایگزین های،  اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باشد،  که هم از تخریب و انقراض جلوگیری شود،  و هم عدالت برقرار گردد.  هر چند که دیده می شود،  در جا هایی زد و خورد با پلیس کشور های غربی،  بویژه ایلات متحده آمریکا انجام شده،  و کم و کاست های دمکراسی بورژوازی را نشان می دهد،  ولی در کل و بزودی محیط کاملاً دمکرات و نبرد فرهنگی نوین بر آنها حاکم خواهد شد.

   نظر و پرسش 5180:  عربها به ایرانی می گفتند،  فارس یعنی سوار کار،  و همچنین عجم یعنی گنگ و عقب افتاده،  آیا درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  عربها بدلیل گرما خیز بودن،  که همان دامن پوش های تاریخی بودند،  و در دروغ مهاجرت آریایی ها نوشته ام،  بیشتر سواحل دریا های گرم جنوب قاره کهن را در دست داشتند،  و آنها براحتی می توانستند لفظ خود را گسترش دهند.  چون پ نداشتند ف بکار بردند،  و پارس بمعنی پارسا و پرهیزگار شد فارس،  و به همان دلایل دریا نوردی که گفتم،  واژه فارس بجای پارس جا افتاد.  اون سوار کار فاس است،  در شمال آفریقا چندین شهر به نام فاس است،  اسبان خوب و سوارکاران حرفه ای دارند،  مردمان این شهرها در قرن های 18 و 19 بدلیل سوار کاری،  چندین بار براحتی توانستند استعمار گران را شکست دهند.

      من حافظه محوری کار نکردم،  و نخواستم کار کنم،  در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  بلکه ذهن تحقیقی و تحلیلی را بیشتر می پسندم،  یادم می آید مرحوم پدر بزرگم همیشه می گفت،  ما عجم هستیم و چند شعر فارسی و عربی هم در وصف عجم می خواند.  عجم یعنی فرزندان جم،  جم هم سرزمین باستانی ایران بود،  و جمشید پادشاه آن،  داستانش را همه می دانند.  همیشه و در طول تاریخ اعراب و بقیه مردم قاره مان،  برای زیارت به جمکران می آمدند و می آیند،  که دلیل محکم بر احترام به جم و ایرانی است،   جم = جمشید = ایران + کران = سرزمین.

   پرسش 5181:  در مورد این که برخی می گویند اسکندر ایرانی با اسکندر مقدونی دو شخص جدا هستند،  و او نامش اشکندروس بوده،  می خواستم ببینم به نظر شما،  تا چه اندازه از شباهت دو اسم اشکندروس و اشک،  می توان استفاده کرد واعتقاد یافت که این دو یکی بوده اند؟

   پاسخ انوش راوید:  با مطالعه کتاب:  اسکندر تاریخ ایران،  الکساندر یونانی نیست،  پاسخ خود را بروشنی می یابید.

   پرسش 5182:  امروزه تلاش هایی در مورد زدودن دروغ از تاریخ جنگ جهانی دوم در حال انجام است.  در ساده ترین حالت می دانیم که این برهه از تاریخ را فاتحان جنگ نوشته اند که خود،  ید  طولانی در جنایت داشته اند.  به دلیل عقل،  دروغ های بسیاری در کار است.  از سوی دیگر همان ها، کشور ما را اشغال کردند؛ پس چرا ما با آنها همنوا شده ایم. از صدا و سیما فیلم هایی نشان داده می شود که تبلیغ همان متفقین اشغال گر است. می خواستم بدانم استاد، چقدر در این زمینه کار و مطالعه داشته اید؟ و چقدر با این جنبش موافقید؟

   پاسخ انوش راوید:  در هر فرصتی مطلبی در این باره می نویسم،  به جنگ جهانی دوم بروید،  کلاً اینگونه تحقیقها و جنبشها باید توسط جوانان باهوش ایران،  با کار مستقل و شفاف انجام شود.  هر کار دولتی یا شبه دولتی،  که عملکرد تحقیقاتی آنها شفاف نباشد،  باز چیز دیگری از آب در می آید،  که ممکن است شک بر انگیز باشد.

   نظر و پرسش 5183:  خواهش می کنم که یک نگاهی به این نوشته های من بندازید و ایراد هاش رو بگیرید!
"
بسی رنج بردم در این سال سی <><> عجم زنده کردم بدین پارسی"
   شاید با شنیدن نام عجم بگین ایران دست تازیان افتاده که اینجوری شده زبونمون!
      ولی در زمان پیدایش اسلام تازیان تازه فهمیدن که می تونن با کوچیدن به ایران و سرزمین های سرسبز دیگر هم از بیابان گردی رهایی یابند و هم دین نوپاشون رو توی اونجا ها گسترش بدن تا نونشون توی روغن بیافته و...!
      پس با دسته های بزرگ به شهرهای بزرگی همچون تیسپون ، رگ (ری) ، خراسان ، پارس و ... کوچیدند و تراکنش (جمعیت) درون مرزهای ایران بالا رفت و چون تازیان زادگی (زاد و ولد) شون تند بود و هست هر روز بیشتر شده و نژاد های ایران با تازیان در هم آمیخت و کم کم ایرانیان هم مسلمون شدن و جنگ های دینی میان پاکدینان و مسلمونا در گرفت که از نمونه های اون میشه به افشین و بابک اشاره کرد!
      با این گفته ها بیشترین تراکنش ایران مسلمون شدند و مسلمون ها هم باید بسیاری کارها رو به تازی انجام می دادند همچون نماز و نیایش و ... پس زبون ایران داشت در هماورد با زبون بیگانه تازی میدون رو خالی می کرد که در زمانی فردوسی با شاهنامه اش آبی بر روی این آتش فروریخت که بیش از نیمی از آتش زبان تازی در سالهای پسین خاموش شد و ...
      دیدگاه من بود درباره "تازش زبان تازی بر پارسی"

   پاسخ انوش راوید:  عجم یعنی فرزندان جم،  حتماً منظور فردوسی طوسی از عجم،  فرزندان جم یا کشور جم بوده،  مطمئنا لال و گنگ و... نبوده است.  دروغها و پرت و پلاها محصول کار مشترک استعمار و فراماسون و بی سواد های مدرکی بوده و می باشد.  با آزمایشات ژنتیکی و نمونه برداری از 4000 نفر مردم سراسر ایران متوجه شده اند ژن یا دی ان ای عربی فقط در گوشه هایی از خوزستان تا سواحل بوشهر دیده شده است،  در وبلاگ توضیح نوشته ام.  عربها یا هر قبیله ای از هر تیره انسان هموساپین،  هرگز در دوران قبایلی که زندگی تجربه خاص برای هر جغرافیا را می طلبید،  نمی توانستند براحتی به هر کجا مهاجرت کنند،  امکان وفق دادن با زندگی جدید و سرزمین نو با دانش محدود آنها امکان پذیر نبود.  دانش و زندگی قرنها 20 و 21 را به تاریخ منتقل نکنید،  که اگر بجایی رفتید راحت با مقداری پول در پناه قانون می توانید زندگی کنید،  یا مانند تولید مثل در آن زمان،  که همه به یک اندازه تولید مثل و افزایش جمعیت و مرگ و میر داشتند.  ولی امروزه عربها با داشتن پول دارند به ایران می آیند،  و در این چند سال گذشته زیاد آمده اند،  که در شرایط دمکراسی هیچ مشکلی ندارد.

       در تاریخ آن زمان دسته های بزرگ نداریم،  بلکه بخش هایی از قبیله ها هستند که قبل از اسلام در زمان ساسانیان تعدادی از قبایل عرب را به بیابان های خراسان جنوبی منتقل کردند،  که هم اکنون ساکن روستای عربخانه هستند.  در دوران کتاب و دفتر تلویزیون قرن 20 و 21 بیش از یک قرن طول می کشید تا زبان مردمی عوض شود،  مانند همین زبان فارسی که ما حرف می زنیم و می نویسیم،  که لهجه مخصوص تهرانی است،  و به آن فارسی فتحعلیشاه می گویند،  می بینید بیش از دو قرن کار برده تازه یک لهجه متفاوت از بقیه نقاط ایران گردیده است،  چه برسد به دوران قبل از قرن 19 تغییر زبان زمان های بسیار طولانی می برد،  تا آنجا که من می دانم بیش از ده قرن طول می کشید،  به همین گونه یک دین و مکتب و فلسفه هم زمان های طولانی می برد،  تا تغییر کند به،  تاریخ ادیان در ایران،  و تاریخ ورود نام های عربی به ایران، مراجعه نمایید.

      در طول تاریخ زبانها در کنار یکدیگر رشد و تکامل یافته اند،  و از یکدیگر واژه و دستور گرفته اند،  آنچه که من می دانم،  زبان پارسی قدمتی بیش از زبان عربی دارد،  زبان عربی از زبان سواحلی، قبطی، کلدانی، پارسی،  شکل گرفته،  و دستور زبان عربی را نیز ایرانی های پارسی زبان نوشته اند.  زبان فارسی کنونی از ترکیب زبان پارسی و عربی و عبری است،  همانگونه که گفتم این کار تخصصی می باشد،  که باید بدور از دروغ های تاریخ درباره آن کار و تحقیق شود.  لازم است با یک کار جمعی،  از ابتدای آمدن انسان های هموساپین به قاره کهن،  مسیر اقامت و مهاجرت آنها در طول تاریخ پیگیری شود،  و دانسته شود چند طایفه بوده و از کجا آمده بودند.  مهاجران سواحلی دوران تاریخی چگونه واژه هایی از زبان خود را به جنوب ایران دادند،  و بسیار موارد دیگر،  الکی و سرسری که نمی شود کار علمی کرد،  آنچه تاکنون گفته و نوشته اند،  پایه و اساس تاریخ بشری ندارد.

    پرسش 5184:  چرا بعضی ها که در بخشهای مختلف تاریخ تحقیق می کنند،  از حمله های این و آن به ایران می گویند،  و یکی را نمی پذیرند و دیگر حمله را قبول دارند؟

   پاسخ انوش راوید:  آنها منابع کم می آورند و تنها بهانه آنها این می شود،  که عرب ها حمله کردند منابع و کتاب های ساسانیان را نابود کردند،  مغولها حمله کردند منابع دیگری و همین گونه تا آخر تاریخ بهانه می گیرند،  تا گفته خود را به کرسی بنشانند،  در این باره قبلاً تحت عنوان،  کم آورده ها نوشته ام.

  پرسش 5185:  اسلامگراها معتقدند ایرانیان باستان آتش پرست بودند،  آیا این مطلب درسته؟

   پاسخ انوش راوید:  در هر مکتب و مرام و ملت،  عقاید و دانایی های متفاوت وجود دارد،  که گاه متضاد با یکدیگر هستند،  اکثر این دانشها از طرف یک مجمع یا فرهنگستان تأیید نشده هستند.  در محیط دمکرات هر کس می تواند نظر و عقیده خاص خودش را داشته باشد،  و این نباید مشکلی ایجاد کند.  برای اینکه بدانیم که تاریخ چه می گوید،  و آیا ایرانیان باستان آتش پرست بودند یا نه،  نیازمند تحقیق و تحلیل های مفصل و طولانی و زمان بر تخصصی است،  که باید بدور از دروغ های تاریخی انجام پذیرد.  آنچه که من می دانم و در تاریخ استون هنج نوشته ام،  ایرانیان بدلیل اینکه در سرزمین آفتابی و با آسمان صاف و خوش آب و هوا زندگی می کردند،  خود بخود به نجوم منجمله خورشید دید دگری داشتند و نیز به آتش علاقمند بودند.  جغرافیای تاریخی ایران باعث شده بود،  تمرکز دانش و دانایی در این سرزمین بیشتر شود،  در ایران و ایرانیان توضیح داده ام.

      گاه دشمنان تاریخ ایران و قاره کهن با نشر و پخش بعضی از پرت و پلا های تاریخی و اجتماعی،  و با انواع شگردها می خواهند مردم این قاره را،  رو در روی هم قرار دهند یا کوچک کنند،  ملت هایی که در طول تاریخ کنار یکدیگر بودند،  و با هم رشد و تکامل داشته اند.  وظیفه عزیزان و جوانان باهوش ایرانی است،  که این ترفند ها را بشناسند و مچ دشمنان تاریخی را بگیرند و آنها را افشا کنند.  این دشمنان تاریخی که کلی دروغ در تاریخ قاره کهن جا داده اند،  با این برنامه ها و دروغها و ترفندها می خواهند با ایجاد جنگ و تفرقه منافع و منابع ببرند.  باید توجه داشت استعمار و امپریالیسم با نفوذ در حکومتها و مراکز آموزشی کشورها،  شگرد های استعماری را بخوبی اجرا کرده اند.  برای بهتر دانستن این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک است.

   پرسش 5186:  آیا عجم معنی بدی دارد؟

 * بسی رنج بردم در این سال سی  <><><>  عجم زنده کـردم بدیــن پــــارسی *

   پاسخ انوش راوید:  عجم یعنی فرزندان جم،  حتماً منظور فردوسی طوسی از عجم،  فرزندان جم یا کشور جم بوده،  مطمئنا لال و گنگ و... نبوده است.  دروغها و پرت و پلاها محصول کار مشترک استعمار و فراماسون و بی سواد های مدرکی بوده و می باشد.

   پرسش 5187:  سلام اقای راوید،  اگر حمله اعراب به ایران را دروغ است،  چرا مردم خوزستان عربی صحبت می کنند؟  اگر حمله مغول به ایران دروغ است چرا در خراسان و اذربایجان تعدادی از مردم چهره مغولی دارند.  و کلمات چنگیز و تیمور و اتیلا چگونه وارد فرهنگ سرزمین ما شدند؟

   پاسخ انوش راوید:  به تاریخ ورود اعراب به خوزستان مراجعه کنید،  چند روز حوصله کنید آن تاریخ را در وبلاگ بازنویسی می کنم،  اگر گوشه ای از خاک یک مملکت،  طایفه های مختلف زندگی بکنند،  چه ربطی به اشغال کل کشور دارد،  در گوشه های همه کشورها،  اقوام متفاوتی زندگی می کنند.  همچنین برای چهره مغولی،  به تاریخ هزاره جات و تاریخ یوئه چی ها مراجعه کنید،  که بسیار،  بسیار قبل تر از دروغ حمله مغول به ایران است.  البته اینگونه که پیداست باید این تاریخ ها را هم در وبلاگ بازنویسی کنم،  فعلاً تاریخ اقوام آریایی ایرانی،  و تاریخ ورود نام های عربی به ایران،  را مطالعه فرمایید تا بزودی...

   نظر و پرسش 5188:  سرور گرامی انوش عزیز، متاسفانه در برخی نظرها دیدم که برخی با لحن بدی با شما صحبت کرده اند که باعث ناراحتی است.  و شما با بزرگواری با آنها برخورد می کنید یک پرسش داشتم، شهر استخر و  تخت جمشید را چه کسانی ویران کردند؟

   پاسخ انوش راوید:  یکی از بحث های من برای ایجاد محیط دمکرات است،  که مرتب در وبلاگ نوشته ام،  هنوز ملت ایران و حتی تعدادی از جوانان با آن فاصله زیادی دارند.

لطفاً برای پاسخ خود مراجعه نمایید به:  http://cae.blogfa.com

   پرسش 5189:  چرا به راه ری می گویند جاده ابریشم؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در زمان قدیم به راه ریگا (که ری در تهران نیست ریگا به ناحیت حران یعنی شمال بین النهرین بوده است) که راه تجاری بوده و از این راه ابریشم را از چین استان ( که کشور چین امروزی نیست . و انان که به سرزمین سین هستند که چین استان است از کتاب  بندهش) در جنوب بین النهرین به ریگا می بردند راه ابریشم می گفتند که بعد ها  این نام به راهی گذاشته شد که بین النهرین را به کشورهند امروزی و چین امروزی وصل می کرد چون این راه نیز راه تجاری بوده است که از ان ابریشم را به کشور چین امروزی بردند .

   نظر انوش راوید:  ری به معنی طولانی،  همانگونه که می گویند برنج ری کرده،  در میانه راه فوق یک ری تاریخی دیگر ایجاد شد،  و راه طولانی از هر دو ری می گذشت.  اولی به نام راه شاهی معروف شد که سارد را شوش وصل می کرد،  و بسیار طولانی بود،  و دیگری تیسفون را به کاشغر می پیمود،  که به راه ابریشم معروف شد،  که بسیار طولانی بود.  هر دو ری محل تلاقی راه های دیگری هم بودند،  معمولاً چهار پایان کاروانها بخشی از هر راه را می روند،  چون به آن بخش هم چاروادار و هم چهار پا آشناست.  و در هر دو ری همیشه کاروانسرا های بزرگ و تجارتخانه های زیادی وجود داشت.  یکی دیگر از خاصیت های مهم چنین راهی در میانه دو تمدن قرار داشتن بود،  که خود محل برخورد اندیشه ها می شد،  و همیشه دانشمندان و ناراضیان از هر طرف راه،  در آنجا جمع می شدند،  و تبادل علم و سیاست می کردند.

     مهمترین موضوع کم کاری ایرانی های حرفه ای برای معرفی دو راه فوق بوده است،  که با پیشدستی غریبه ها به جاده ابریشم معرف شده است،  درصورتیکه این راه ها داری کابردی وسیع بوده اند.  جهت بهتر دانستن،  به:  تاریخ راه و راه سازی ایران،  و تاریخ ری باستانی،  و داستان های تاریخی ایران، مراجعه نمایید.

   نظر 5190:  آقای انوش،  بنده حق داشتم و دلیل اش هم عدم نصب کامنت ارسالی ام از جانب شما است!؟  در ضمن احتیاج به خواندن دوباره مطالب تکراری و کسل کننده شما نیست،  و خلاصه و در یک کلام میتوان گفت که داستان سرایی های شما هیچگونه سندیت و بار علمی ندارد،  و همانطور که جنابعالی به خوبی هم می دانید تحقیقات علمی آقای پورپیرار همه حقایق و جعلیات تاریخی را آشکار نموده است،  که همیشه از ذکر نام و تحقیقات ایشان بخاطر رودرویی با حقیقت واهمه و پرهیز می کنید!!!  و با طرز خاص خودتان در نوشته هایتان آن را کتمان می نمایید.  به هر حال امیدوارم که روزی از این خواب خوش بیدار شوید زیرا که بنابر این سخن معروف:  آدم خوابیده را می توام بیدار کرد ولی انسانی که خودش را به خواب زده است هرگز.  به امید قبول حقیقت و درستی.

   پاسخ انوش راوید:  عزیزم بارها نوشته ام،  هیچ کامنتی را حذف نمی کنم،  زیرا برکت اینترنت را که امکان اولین تجربه کار در یک محیط دمکرات را در اختیار ما ایرانی ها قرار داده،  پاس می دارم.  تعدادی از نظرها و پرسشها را در پست جدا و در پرسش و پاسخ ها می نویسم.  باز هم هر نظر و یا پرسش دارید بنویسید،  بزودی آنها را یک صفحه پست می کنم،  فقط خواهشاً بعنوان یک ایرانی،  شجاعت آنرا داشته باشید،  که اگر ایرانی باشید می دانم دارید،  اگر نام نمی نویسید،  حداقل یک آدرس ایمیل بدهید.  یکبار دیگر از نظر و کامنت های شما سپاسگزارم،  تندرست و پیروز باشید.  در ضمن جهت آقای ناصر پورپیرار به وبلاگ زیر بروید:

  http://cae.blogfa.com 

   عزیز یک خواهش دیگر دارم،  وبلاگی راه اندازید،  و مطالب و نظرات خود را در آن منعکس کنید،  منجمله امثال نظر فوق،  تا این تجربه دمکراسی نو مجازی گسترش بیش از پیش پیدا کند،  که این مهمترین است،  مهمتر از هر بحث و تاریخی است.

     قابل توجه:  الان که دارم این را می نویسم،  تلویزیون دارد درباره چین می گوید،  از پیشرفت فوق العاده آنجا همه تعجب می کنند،  چینی که همین سی سال پیش غرق در بدبختی و گشنگی بود،  آنوقت ما نمی توانیم حداقل یک گفتگو سالم در محیط مجازی اینترنت داشته باشیم.  مثل نظر بی نام و نشان فوق که فقط عده ای دوست دارند بهانه و ایراد بگیرند،  و به پرو پای همدیگر بپیچند.  تقریباً درگیر این هستیم،  که آیا دو هزار سال پیش نام کسی داریوش بوده یا نبوده،  به چه سادگی ما ملتها را سر کار گذاشته اند.  شاید بهتر باشد از مدت دیگر فقط هر شخص مشخص،  که تخصص و گرایش و تحصیل او تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  را اهمیت دهم،  و نظر و پرسش او را بنویسم و بررسی کنم.  هم میهنان بیائید بخود آیید،  و گرنه بزودی در فشار شرق و غرب خورد خواهیم شد،  در قاره کهن مشروح نوشته ام،  هم اینک هم کلی صدمه دیده ایم.

      نظر و پرسش 5192:  آیا شما یک نفر پیر مرد هفتاد هشتاد ساله به نام کامبیز، اردشیر؛ کوروش و داریوش تا الان سراغ دارید؟  کمی عمیقا در بنیان تاریخمان فکر کنیم.  تا جایی میرسیم که از 50-60 سال پیش شروع به تاریخ سازی هخامنشی نموده اند.  چه کسانی؟ به چه علتی؟ و چرا؟  این شمایید که باید بیابید.  در صورت تمایل پس از تفکر و تعقل نظرات خود را اعلام فرمایید.  شاد باشید.

   پاسخ انوش راوید:  نام پدر من متولد 1304 خورشیدی منوچهر است،  چهار برادر او نام های امامان اسلامی شیعه را داشته و دارند،  و دو خواهر از چهار خواهر او نام های ایران باستان را داشته و دارند،  این در صوتی بود که پدر آنها آیت الله حاج میرزا حسین بود،  بخاطر سن بالا تعدادی از این 9 خواهر و برادر فوت نموده اند.  تا قبل از قرن 20 و ورود بورژوازی به ایران،  ایران و تمامی کشور های همسایه در دوران فئودالی و قبایلی از ساختار های تاریخی اجتماع بسر می بردند.  برای حکومتها و توده مردمی،  که در چنین جایگاه تاریخ تمدن بودند،  تاریخ ارزش داستان داشت و بس،  و در بهترین حالت برای اثبات حقانیت دین بود.  در اروپا نیز قبل از پیدایش بورژوازی قرن 15 میلادی،  تاریخ نیز چنین ارزش کمی داشت.  بهمین جهت می بینیم تاریخ سازیها از ابتدای قرن 20 در ایران کنونی شروع شد.  خود بخود با وجود برتری های علمی و تخصصی غرب و نفوذ استعمار و امپریالیسم،  تاریخ های قاره کهن را آنگونه که آنها می خواستند،  نوشته شد.  اینک در این قرن وظیفه جوانان با هوش قاره و کشورمان است،  که با حفظ محیط دمکرات،  نسبت به تاریخ نویسی نوین اقدام کنند،  و دروغها را از تاریخ بردارند.  البته برداشت دروغها با وجود انبوه دروغ و کار شکنی بازمانده عوامل و چهره های استعمار،  کار مشکلی است.  در نهایت باید با ایجاد فرهنگستان مستقل تاریخ،  موضوعات جمع بندی و تأیید موقت شوند،  به سخن وبلاگ مراجعه شود.

       برای اینکه بدانید نام های شاهنامه ای و تاریخی ایرانی،  در کجا و چه مواقع تاریخی استفاده می شد،  باید سری به جمهوری ازبکستان و شهر های تاشکند و سمرقند و بخارا بزنید.  نام بیشتر پیرمردان و پدران و مادران آنها شاهنامه ای است،  آنها شاهنامه را کتاب اول خود می دانند.  چرا در دوران اسلامی در ایران از نام های باستانی کمتر یا خیلی کمتر استفاده می شد،  علت نفوذ تاریخی دین مانوی بود،  به تاریخ ورود نام های عربی به ایران مراجعه شود.  البته بهتر است این موضوع را مبنای تحقیق و تحلیل های جدید قرار داد،  و متخصص های گرایش مربوطه در آن کاوش و پژوهش نمایند.  در اینجا یاد آوری نمایم،  نام هایی که شما نوشته اید،  اینها نام هایی با تلفظ یا لهجه یهودی گفته درباره شاهان سلسله هخامنشیان است.  در شاهنامه فردوسی از ایلامیان و هخامنشیان بنام پیشدادیان و کیانیان نام برده شده،  که از کیومرث آغاز می شوند،  و تمام این نامها بفراوانی وجود داشته و دارد.

   پرسش 5193:  چگونه می توانیم زبان پارسی باستان،  و یا زبان پهلوی،  را باز آوری نماییم و بدان تکلم کنیم؟

   پاسخ انوش راوید:  زبان پارسی باستان یا زبان پهلوی،  هم اکنون توسط افراد مسن در روستا های ایران گفتگو می شود،  اگر به روستا های اراک، کاشان، یزد، لرستان و یا هر جای دیگر ایران بزرگ بروید،  و با افراد مسن حرف بزنید متوجه می شوید که آنها به زبان های طول تاریخ ایران گفتگو می کنند.  برای همین در نگرش های نو به جهان و چند جای وبلاگ نوشته ام،  برای حفظ و نگهداری زبان های باستانی و تاریخی ایران باید مدارس هر شهر و دیار به این زبانها باشد.  به این ترتیبی که پیش می رویم،  در آینده نه چندان دور یعنی همین چند سال آینده اگر کتیبه ای و کتابی یافته شود،  آنوقت به اشتباه یا مغرضانه گفته می شود،  که به زبان های باستانی ایران است،  یعنی به زبان مردم فعلی ایران نیست.  آنوقت مانند خیلی چیز های دیگر باید متخصص های خارجی زبان های باستانی ایران بیایند،  و برای ما باز گشایی کنند.  فعلاً با شاهنامه خوانی می توانیم براحتی بزبان پارسی گپ بزنیم.

   پرسش 5194:  در مورد چنگیز به خواجه رشیدالدین فضل الله و جوینی اشاره کردید که از چنگیز نام برده اند. آنها سال ها قبل از دوره استعمار بوده و به ماخذی برای استعمارگران در نام بردن از چنگیز تبدیل شده اند.  سوال این است رشیدالدین فضل الله و جوینی چه انگیزه ای برای این دروغ پردازی خود داشته اند؟  سوال بعدی در مورد چنگیز این است که اگر چنگیز دروغ باشد پس هلاکو خان کیست؟؟  متعلق به چه تیره و طایفه ای است؟؟  همان هلاکو که بغداد را فتح و خلافت عباسی را نابود و اسماعیلیان را شکست داد.

   پاسخ انوش راوید:  آیا می دانید، اصل کتاب های فوق کجا هستند،  در کدام موزه؟  نمی دانید و هیچ کس نمی داند،  باز نویسی بسیاری از کتاب های تاریخی در مومبای هندوستان زیر نظر استعمار انگلستان بوده است.  برای همین مطابق گفته خودتان ماخذی برای استعمارگران گردیده اند،  آنها در باز نویسیها دست کاری کرده و با سیستم اکادمی قرن های 19 و 20 به آن دروغ های چاپ شده،  شاخ و برگ افزوده،  و بخورد ملتها داده اند،  تا بتوانند مقاصد استعمار و امپریالیسم را پیش ببرند.  هلاکو مغول منگول دروغ است،  در هیچ جا و هیچ کتاب دیگر تاریخی و هیچ آثار باستانی و تاریخی از او نامی نیست،  فرد قدرتمندی که بغداد را گرفته و ویران کرده نباید بدون هیچ اثری باشد،  نباید اغفال دروغ پردازی های استعماری شد،  خود شما با توانایی ایرانی و بطور مستقل،  و با دید نو به تاریخ نگاه کنید و تحقیق و تحلیل نمایید.

   پرسش 5195:  در مورد جنگ چالدران،  شاید چنین جنگی بوده و شاید ایرانی ها در این جنگ شکست خورده باشند، ولی بعدها برای شکستشان مسائلی همچون تعداد بیشتر عثمانی ها،  نداشتن توپ و تفنگ و استفاده عثمانی ها از سلاح آتشین را به عنوان بهانه شکست در تاریخ آورده باشند.  دلیل این شک من در مطالب کتابی است که با عنوان تاریخ سلطنت شاه طهماسب اول خوانده ام.  ظاهرا شاه طهماسب اول طبق مطالب آن کتاب در سال های اول حکومتش 12 جنگ بزرگ را از سر گذرانید.6  جنگ با عبیدخان ازبک و 6 جنگ با عثمانی ها به رهبری سلطان سلیمان قانونی (اگر اشتباه نکم) در مورد آن جنگ ها هم خصوصا با عثمانی ها صحبت از ده ها هزار نیروی مهاجم عثمانی بود.  و شاه طهماسب طبق نوشته های آن کتاب از تاکتیک زمین سوخته علیه عثمانی ها استفاده می کرد و منابع آب و زمین های زراعی را در راه نیروی مهاجم تخریب می نمود و با حملات پارتیزانی آنها را متحمل تلفات سنگین می نمود در نتیجه نیروهای عثمانی با نبود آب و غذا مجبور به عقب نشینی می شدند. به عبارتی شاه طهماسب از رودر رویی مثل جنگ چالدران پرهیز می کرد.

   پاسخ انوش راوید:  اول از زمین سوخته می گویم،  آیا شما می دانید در باره چه زمان تاریخ می گویید،  انگار در همین چند دهه بوده که پل و جاده و کارخانه را از بین ببرند،  و زمین سوخته اجرا کنند.  اول بروید از زندگی و بود و باش در آن دوره تحقیق کنید،  سپس از زمین سوخته بگویید و بپذیرید.  در زمان دراویش صفویه جنگ های زیادی بین شیعه و سنی اتفاق می افتاد،  در ابتدای حکومت صفویه این جنگها کوچک و زد و خوردها محلی بوده است،  می توانید به یک نوشته تاریخی،  که در روش سلاطین و مرشدان صفویه از تاریخ دراویش ایران  باز نویس کرده ام رجوع کنید.  در آن زمان گاه قبایل و قلعه ها بیکدیگر حمله می کردند،  و اراضی و احشام مردم مذهب دیگری را می ربودند و نابود می کردند،  اما فقط در اندازه یک روستا و تولیدات محدود یک روستا بود.  این ماجرا حتی تا همین اواسط قرن گذشته هم ادامه داشته است،  به ماجرای بازمانده نبرد خوانین رجوع کنید.  پرسش های دروغ جنگ چالدران را با مطالعه همان صفحه ،  و البته با تحقیقات بیشتر و بیشتر از آن بخش تاریخ بپرسید،  فقط خواهشاً اگر رشته و تخصص شما تاریخ،  و یا یکی از گرایش های جغرافیا ـ تاریخ است پیگیری نمایید.  هر چه پرسش بیشتر باشد،  به نتیجه های بهتری خواهیم رسید،  ولی ایکاش پرسشها با تحقیقات و حرفه ای باشند.

   پرسش 5196:  در مورد دروغ بودن حمله عرب های مسلمان منظور شما را نفهمیدم. اگر امپراطوری ساسانی از آنها شکست نظامی نخورده باشد،  پس چگونه این امپراطوری به پایان رسیده است؟؟  شاید ارتش ساسانی انگیزه ای برای جنگ نداشت در نتیجه با وجود برتری نفرات و سلاح و سازماندهی، دست به جنگ تمام عیار ضد عرب های مسلمان نزد و شکست خورد. بعدا تاریخ نویسان عرب مسلمان برای آب و تاب دادن به پیروزی خود داستان سرایی در شجاعت خود و رزم خود کرده و اصطلاحا یک کلاغ چهل کلاغ نموده باشند.  اما این داستان سرایی ها چیزی از واقعیت ماجرا که شکست ارتش ساسانی از عرب های مسلمان است را کم نمی کند. اصولا اغلب، طرف پیروز پیروزی هایش را بزرگ و شکست هایش را کوچک جلوه می دهد.  ممکن است عرب های مسلمان هم همین کار را کرده اند.

   پاسخ انوش راوید:  آیا حتماً باید شاهنشاهی ساسانیان با جنگ و حمله دشمن از بین رفته باشد؟  آیا نمی تواند در ادامه رشد و تکامل تمدن،  و بر اثر انقلاب برکنار شده باشند؟  مانند بسیاری از دولت های منجمله پادشاهی قاجار و پهلوی؟  بدین منظور برای بهتر دانستن به تاریخ ادیان در ایران،  تاریخ ورود نام های عربی به ایران،  تاریخ انقلاب های انسانی ایران،  و بسیاری از مقالات دیگر وبلاگ انوش راوید رجوع نمایید.  بزودی مطلبی با عنوان تاریخ انگیزه جنگ در ایران،  می نویسم و بیشتر به این پرسش می پردازم.

   پرسش 5197:  در مورد دریای خزر بحثی داشتم. می دانید که این اسم حسابی سر زبان ها جا افتاده و چون به عقیده ی بعضی، خزر نام قومی است که دشمن ایرانیان و مسلمانان بوده اند، تلاش کرده اند تا نام مازندران و کاسپین، اسامی قدیمی این دریا را زنده کنند که به نظر زیاد موفق نبوده است.  من خودم به شخصه، این سوال برایم مطرح بوده که واقعا چرا اسم دشمنان ما باید اینقدر به خوبی سر زبان ها بیفتد که نتوان آن را از یاد مردم برد. عقیده ی من این بود که یک جای کار اشکال دارد تا این که مطلع شدم یکی از فرهیختگان کشورمان، آقای عبدالرحمان عبادی، کتابی به نام چند صد نام دریای خزر نوشته اند. بر اساس تحقیق ایشان نام خزر ارتباطی با خزرها ندارد و از واژه ی  کَسَر گرفته شده و نام های دیگر این دریا مثل کاسپین و قزوین نیز با این نام هم ریشه اند.  شما چقدر در مورد نام دریای خزر تحقیق کرده اید؟ و چه نظری در مورد جریانی دارید که برای تغییر نام خزر به مازندران یا کاسپین تلاش می کند؟ و دیگر این که چقدر موافقید که جلوی این جریان گرفته شده و نام خزر تثبیت شود و به این ماجرا خاتمه داده شود؟

   پاسخ انوش راوید:  این بحثها و تحقیقها خیلی طولانی و مفصل است،  بدرستی معلوم نیست اقوام خزر چه کسانی بودند،  تعریف های مختلفی شنیده و خوانده ام.  از میان همه،  مهم این است،  که چرا ایرانیها خود نمی توانند مستقل کار و تحقیق در تاریخ و باستانشاسی کنند،  بویژه چرا جوانان باهوش متخصص ایرانی،  همچنان وابسته و پیوسته به دروغها و ساخته های خارجی و قدیمی هستند.  اصل وبلاگ من هم برای همین موضوع است،  که بلکه شاید بتوانم این عده را تحریک کنم،  و بسوی تاریخ نویسی نوین ایران برانم.  دوران تاریخ خیلی طولانی است،  هر دوره ای برای هر شهر و آب و آبادی، کوه و دشت،  نامی داشته است.  بنظر من ما تا آنجا که می توانیم باید با نام های شاهنامه بسر بریم،  و آنها را بجهان معرفی کنیم.  شاهنامه این دریا را مازندران نامیده است،  ولی همانگونه که قبلاً نوشتم،  فعلاً وضع سواد و توانایی در دانشگاه ها خیلی خراب است،  و سیستم اکادمی قاره کهن نمی تواند نقشی در تاریخ و سرنوشت داشته باشد.  با یکی دو وبلاگ امکان ایجاد تغییرات خیلی کم است،  بویژه در این زمان که نبرد نو پدید هم با قدرت در جریان است.

   پرسش 5198:  سلام میخواستم بدونم شما تاریخ طبری قبول دارین؟  یا اینکه این هم دروغ است؟

   پاسخ انوش راوید:  من چه کاره هستم که یک کتاب را قبول داشته باشم یا نداشته باشم،  فقط همیشه سفارش می کنم که هر نوشته و کتابی را نباید بدون تحقیق و تحلیل قبول داشت و پذیرفت.  درباره کتاب های تاریخی باید دانست،  که امکانات و دانش نویسنده آنها خیلی کم و محدود بوده است،  و بسیاری از آنها با اصول تاریخ نویسی،  و قوانین فرمولها و فاکتور های تاریخی هماهنگ نمی باشند.  ما امروزه با امکانات تکنولوژی نوین هنوز نمی توانیم بدرستی از موضوعات بدانیم و برداشت داشته باشیم،  چه برسد در زمانها گذشته،  که حتا در کتاب های تاریخی آنها از گذشته های بسیار دورتر نوشته اند.  اگر من از دروغ نامه های بنام کتاب تاریخ نوشته ام،  جهت یاد آوری می باشد،  که ممکن است در تعدادی از کتابها،  تماماً یا بخشی از آنها دروغ باشد،  چه توسط نویسنده آنها بوده،  یا توسط عوامل و چهره های استعمار در آنها دستکاری شده باشد.  همانگونه که بارها نوشته ام باید فرهنگستان مستقل ملی و مردمی تشکیل شود،  و بترتیب اهمیت موضوعات به آنها رسیدگی نماید،  در این باره در سخن وبلاگ گفته ام.

   پرسش 5199:  در صورت عدم حمله اعراب چگونه عراق از ایران جدا شد؟

   پاسخ انوش راوید:  عراق هم زمان با  صفویه و پیدایش عثمانی از سرزمین اصلی ایران بزرگ جدا شد،  این جدایی به ابتدای اسلام مربوط نیست،  دلیل آن پدیده بورژوازی در ساختار های تاریخی اجتماع است،  که باعث شد مرز های سیاسی بوجود آیند،  قبل از این دوره از تاریخ تمدن،  مرز جغرافیای سیاسی معنی نداشت،  و مرزها بر اساس ارتباطات قبیله ای تنظیم می شد.

   پرسش 5200:  آیا امپراطوری اسلام دروغ است؟

   پاسخ انوش راوید:  برای هر دوره از شکل سیاسی کشوری باید تعریف خاص داشت،  منجمله تعریف از امپراتوری یا حکومت و غیره،  که چیست و چگونه است.  ما در تاریخ حکومت اسلامی داریم،  که از دوره رقابت عثمانی با ایران،  این حکومت دو گونه شیعه و سنی گردید،  و استعمار و امپریالیسم با نفوذ در آنها باعث برخوردها و جنگها و تزادها گردید،  که کم و بیش تا امروز باقی است.  از ابتدای اسلام حکومت اسلامی تشکیل گردید،  نه امپراتوری اسلامی،  بسیاری از موضوعات که در این باره گفته و نوشته اند،  یا دروغ هستند یا اشتباه،  بمنظور آگاهی داشتن از واقعیتها مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش 5201:  آیا راست هست که افغان ها را زاده مغول میدانند؟

   پاسخ انوش راوید:  در بخش های شمال غربی افغانستان اقوام ترک و ترکمن و ازبک زندگی می کنند،  که تاریخ واقعی آنها هیچ ربطی به مغولستان ندارد،  آنها بازماندگان اقوام ایرانی یوئوچی هستند،  که در طول تاریخ کمی متفاوت گردیده اند.  بخش میانه افغانستان کنونی یعنی بامیان محل زندگی هزاره جات شیعه و فارسی زبان است،  که بعلت بودایی بودن در حدود دو هزار سال پیش،  کمی با چینی های بودایی ترکیب پیدا کرده اند،  و هیچ ربطی به مغول ندارد.  بقیه مردم افغانستان تاجیک و پشتون، نورستانی و بدخشانی، پنجشیری و غیره با دو زبان فارسی دری و پشتون کاملاً هم قیافه ایرانیان هستند.

   پرسش 5202:  در چند جای وبلاگ خواندم که نام شهر های شرق ایران در غرب هم هستند،  به همین جهت بیشتر اطلاعات ما از غرب ایران است پس داستان تاریخ شرق ایران چه می شود؟

   پاسخ انوش راوید:  اشتباه در نام های تاریخی شرق و غرب ایران،  تاریخ را بکلی عوض کرده،  در صورتیکه بخش شرقی ایران بزرگ هم کلی تاریخ دارد،  ولی نیازمند پژوهش است.

   تذکر انوش راوید:  عزیزان قبل از هر پرسش ابتدا بیاندیشید،  که حتماً در تخصص و گرایش تحصیلیتان باشد،  سپس سئوال خود را در اینترنت جستجو نمایید،  سایت های مختلف را باز و مطالعه کنید،  و با علم و دانایی بیشتر،  پرسش های تخصصی نمایید.  بدین منظور ابتدا پرسش خود را در ورد چکنویس کنید،  نظرها و پرسش هایتان را از هم جدا نمایید،  جمله بندی و غلط های احتمالی آنرا درست کنید،  سپس یکبار دیگر با آخرین اندیشه آنرا خوب بخوانید،  و در آخرین مرحله در نظرات یا متن ایمیل کپی پیس نمایید.  به امید روزی که هر جوان ایرانی یک اندیشمند بنام باشد.

   پرسش 5203:  چرا چهره شمالی های ایران شبیه روسها،  جنوبی ها شبیه پرتقالی ها،  شرق شبیه مغول ها و غرب شبیه ترکها می باشند؟ 

   پاسخ انوش راوید:  تمام کشور های وسیع چهره ها و اقوام مختلفی دارند،  بویژه در حاشیه مرزها،  مانند ایران که در مسیر تمدن بوده است.  همین انگلستان کوچک داری چندین نوع چهره می باشد،  که بدلیل کوچکی خیلی با هم ترکیب شده هستند،  امروزه لوس آنجلس بیشترین ترکیب چهره ای را دارد.

   فرم چهره شمالیها:  بازمانده اقوام کاسپی مربوط به قبل از تاریخ در آنها دیده می شود،  بهمین جهت شبیه روسها هستند،  در ضمن اوایل قرن گذشته دو سه بار سربازان روس به شمال ایران وارد شدند،  و بعضی از آنها ازدواج کردند و مقیم شدند.  مانند پدر همسر عموی بزرگ من،  که روس سفید بود،  او یکی از مهندسین که پل های آهنی شمال ایران را ساختند بود،  رگه هایی از روس در عمو زاده های من دیده می شود.

   جنوبیها شبیه پرتغالیا:  تعداد کمی با قیافه اروپایی در جنوب ایران زندگی می کنند،  بر اثر ازدواج بازرگانان و دریانوردان اروپایی در 6 قرن گذشته می باشد.  کلاً پرتقالیها بازمانده اقوام کیمیری یا سمیرمی هستند،  عمو زادگان قبل از تاریخ آنها،  در شهر سمیرم و لرستان زندگی می کنند.  تعدادی از جنوبیها از ترکیب دریانوردان و بازرگانان عرب،  تعدادی نیز با رگه های از آفریقا دیده می شوند.  در تمام شهر های مرزی و بندری و بازرگانی،  چنین ترکیب هایی دیده می شود.

   شرق شبیه مغول:  در شرق ایران تا بامیان افغانستان که به هزاره معروف هستند،  آنها بازمانده اقوام یوئوچی هستند،  آنها در مسیر راه ری (یا جاده ابریشم دروغی) دختران 5 تا 15 ساله چینی را برای تجارت و کنیزی به ایران بزرگ می آوردند،  بچه ها و نسل های حاصل از آنها در ترکیب چهره ها دیده می شود.  تجارت دختر چینی تا زمان مائو ادامه داشت،  ولی بعلت کویر بزرگ ایران،  خیلی کمتر به نقاط غربی ایران راه می یافت.  تعدادی از قیافه های نیمه چینی در نتیجه مهاجرت شمال به جنوب در اثر یخبندان دوران سوم سرمای کوچک بوده است،  که از استپ های شمالی طی ده هزار سال به کشور قزاقستان و سپس ازبکستان و ترکمنستان آمده اند،  البته بسیاری از اقوام با مردم محلی ترکیب شده اند،  در این باره می توانید به گورستان ایستاده .. بروید موضوعات قابل توجهی بدست خواهید آورد.

   غرب شبیه ترکها:  ترکها که بنام کشور ترکیه می شناسیم،  در نتیجه جدید ترین آزمایش های DNA حدود 9 درصد ترک هستند،  در کشور آذربایجان وضع خیلی کمتر از این است.  مردمان آنجا با مرد کشور ایران کاملاً خویشاوند تاریخی هستند،  و هیچ تغییر در قیافه ندارند،  هر چهار پدر بزرگ و مادر بزرگ من از چهار گوشه ایران بودند،  یکی از ترک های زنجان،  یکی از اعراب اهواز،  یکی از فارس های اراک،  و حاج میرزا حسین هم کرد کرمانشاه بود.  وقتی به قیافه بیش از دویست نوه و نتیجه بازمانده آنها نگاه می کنید،  نمی توانید بفهمید رگه های تیره ای و یا خطوط DNA  کدام یک بیشتر به کدام جدش رفته است.

   جالب:  در گذشته ها که گاهی از آنها به ما نزدیک است،  ازدواج و تولید نسل طایفه ای بود،  و زن سالاری در قبایل وجود داشت،  گاه یک زن چند مرد یا شوهر داشت،  و طایفه و قبیله ها به تولید نسل اهمیت بیشتر می داند تا تشکیل خانواده.  درباره این موضوع در تاریخ های موجود کمتر اشاره شده،  درصورتی که بخش های بزرگی از تاریخ را شامل می شود،  و خود بخود دارای تأثیر در تمام موارد بوده است.  همچنین در گذشته مهاجرت جمعی بسیار راحت بود،  که بعلت های مختلف از قبیل،  تغییر آب و هوا،  افزایش رشد جمعیت و کمبود زمین،  اختلاف های مسلکی و غیره انجام می شد.  مهاجر کنندگان در جای جدید،  یا با رضایت باشندگان محل،  یا با زدو خورد و جنگ که بوفور انجام می گرفت،  تغییرات چهره ای را با خود به ارمغان می بردند.

   پرسش 5204:  چرا مدل لباسها و وضع آرایش های مردانه و زنانه،  در دربار های تاریخی،  متفاوت از توده مردم بوده،  و حتی شامل شکل خاص در طبقات درباری است؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که همیشه گفته ام،  دوره های تمدنی در هر قاره و هر کشور شرایط خاصی را می طلبید،  این دوره های تاریخی را در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام.  برای دانستن از وضع البسه و آرایش مردم و دربار دوران سلسله هخامنشیان که در ساختار شاه خدایی از تمدن بودند،  منابع خوب و روشنی در حجاری های تخت جمشید داریم،  برای دوران سازمان قبیله ای حکومت اشکانیان منابع خیلی کم داریم،  برای دوران شبه شاه خدایی محلی شاهنشاهی ساسانیان،  منابع از روی تعدادی کتاب تاریخی و تصویر های ظروف می باشد.  دوران سازمان قبیله ای دینی اولیه اسلامی نیز منابع به نسب زمان کم داریم،  از زمان حکومت صفویه که ایران کم کم وارد تمدن فئودالی می شد،  منابع تاریخی خوبی موجود است،  از همین تاریخ،  دربارها تا آخر پادشاهی قاجار،  شکل خاص از تزئین و آرایش و لباس،  مرتبط با سلسله مراتب داشتند،  هر شخص بنا به جایگاه درباری و حکومتی،  لباس و آرایش مخصوص خود را داشت،  که به مرور بنا به پیشرفت فنی و تجاری تغییراتی حاصل می شد.

      لازم به یاد آوری است،  مردم در هر دوره تمدن و بنا به شرایط دینی و موقعیت جغرافیایی محل زندگی خود،  لباس می پوشیدند و آرایش می کردند،  مثلاً در جنوب ایران و گرما،  با یک لنگ قضیه لباس را سرهم می کردند،  و در شمال بخاطر سرما و رطوبت لباس هایی که تمام بدن را می پوشاند استفاده می کردند،  و امثال قاسم آبادی را ترجیح می دادند.  همچنین همیشه نوع البسه و آرایش مردم عادی با درباریان یا حکومتی ها فرق داشت،  البته حکومتی ها در حالت عادی،  آنچه که مربوط به شرایط دینی بود رعایت می کردند،  ولی البسه رسمی کمتر می پوشیدند.  تاریخ پوشاک و آرایش در ایران را باید آغاز کرد،  بزودی پست ویژه آن را می نویسم.

   توجه:  برای اینکه نتیجه بهتر و علمی تر از چهره های مختلف ایران گرفته شود،  ابتدا باید مناطق جغرافیایی طبیعی ایران را جدا نمود،  من این جدا سازی را در ده ولایت کرده ام،  دوم باید دروغ های تاریخی مانند حملات بیگانگان منجمله اعراب و مغول و غیره را،  که در تاریخ دروغی ایران زیاد است،  کاملاً دور ریخت.  سپس از مردم قابل توجه باشندگان هر شهر این ولایات،  مقدار زیادی عکس گرفته شود،  و اگر امکان دارد آزمایش  DNA انجام گردد.  این برنامه کاری زمان بر و با مخارج است،  ولی در نهایت نتیجه درست علمی،  و قابل ارائه به جوامع تحلیلی و دانشی خواهد بود.

   پرسش و نظر 5205:  در وبلاگتون مطالبی خوندم,  به نظر شما جنگ چالدران دروغ بوده؟  اگر اینجوری فکر می کنید 10 تا 20 سند معتبر تاریخی به شما نشان بدم که متوجه شوید این جنگ وجود داشته است.  لطفا این مطالب مورد مطالعه قرار دهید:

   1 ــ  غفاری‌فرد، عباسقلی،  تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، ۱۳۸۱ ص ۸۹ تا ۱۰۲.

  2 ــ  تحقیقاتی در ایران عصر صفوی، ص ۱۰۳ -  ۹۲ .

  3 ــ  جهانگشای خاقان، ص ۴۹۴- ۴۹۲ .

  4 ــ  قزلباشان در ایران،  امیرحسین خنجی،  ص ۱۹۴ -  ۱۹ .

  5 ــ  راجر سیوری ایران در عصر صفوی،  چاپ سیزدهم ۱۳۸۴ تهران.

  6 ــ    David Nicolle:  The Janissaries. Osprey, Oxford ۱۹۹۵ .

  7 ــ    Godfrey Goodwin:  The Janissaries. Saqi Books, London ۱۹۹۷ .

   و مطالبی را که در سایت عنوان می کنید لطفا با مرجع بیان کنید،  با سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  گرامی،  کتاب هایی که نام بردید من دارم و مطالعه کردم،  از  نظر من آنها درباره جنگ چالدران هیچ واقعیت و تحلیل ندارند،  خود شما لطف فرموده مشروح یک مقاله بنویسید،  تا من در وبلاگ منتشر نماییم.  عزیزم نباید اغفال ترفند های دشمنان تاریخ ایران شد،  خواهشاً حواستان را جمع کنید،  دور و بر ایران پر از دشمن است،  از قدیم بوده اند.  انواع رجز خوانی ها،  دروغها،  شیادی ها،  هم اکنون دارید می بینید.  خواهشاً وبلاگ را با دید دمکرات و آزادی اندیشه و قلم مطالعه فرمایید،  من منابع و کتاب ها و مطلبی را که فکر می کنم دروغ هستند را با نام خودم در وبلاگ نمی نویسم،  شما این زحمت را بکشید،  سپس من آنرا نقد و بررسی خواهم کرد،  جهت اطلاع بیشتر به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.

   پرسش 5206:  نام چنگیز و خود چنگیز ایرانی بوده؟

   پاسخ انوش راوید:  نام چنگیز ایرانی است،  و خود چنگیز تاریخی ایرانی بوده،  برای همین نام چنگیز در اطرافمان زیاد است.

   پرسش و نظر 5207:  راستی اگر شهر اسکندریه را الکساندر یونانی ساخته بود،  پس چرا مصریان بش نگفتند الکساندریه اگر ایرانیان به الکساندر میگفتند اسکندر .... چه لزومی داره مصریان هم همین رو بگن.

   پاسخ انوش راوید:  این را باید از دروغ نویسان تاریخ پرسید،  از قدیم هم گفته اند دروغگو کم حافظه است.

   پرسش 5207:  . . . . خود سانسوری . . .

   پاسخ انوش راوید:  بدلیل شرایط روز از نوشتن این پرسش،  و پاسخ آن،  فعلاً معذورم،  فقط یاد آوری نمایم،  دقت کنید دروغ و پرت و پلا بخورد تان ندهند،  و شما را سرکار نگذارند،  تفرقه و دشمنی بین ملت های قاره کهن ایجاد نکنند ،  تا منافع و منابع ببرند.

   پرسش 5208:  آیا عراق عرب در کار بوده و وجود داشته است؟

   پاسخ انوش راوید:  در هر دوره در ساختار های تاریخی اجتماع،  و متعاقب آن در تاریخ هر کشور،  سرزمینها و استانها نام های متفاوت داشته اند،  مثلا زمان ساسانیان به استان کرمانشاه ایران خراسان می گفتند،  به استان کردستان ایران سیستان می گفتند.  به جنوب کشور عراق و کویت یمن،  و به میانه عراق بابل می گفتند،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

   نظر 5209:  در مورد سپاهیان خراسان و شکست ساسانیان از آنها و ایرانی بودن یزید و معاویه و مروان بیشتر بنویسید.

   پاسخ انوش راوید:  این خراسان منظور خراسان زمان ساسانیان است،  که همان استان کرمانشاه کنونی است،  که فردوسی هم گفته و نوشته که یزدگرد به خراسان رفت تا از مرز بان مرو کمک بگیرد،  در این باره قبلاً توضیح نوشته ام،  اگر نیافتید جغرافیای تاریخی ایران را بخوانید و پیگیری کنید.  در تاریخ فراوانند حکومت های محلی و خوانین که دائم با هم زدو خورد داشته اند،  تعداد آنها بسیار کمتر از تعداد نام های موجود است،  بسیاری از آنها هم نام بوده اند.  یافتن رد پا و اثر تاریخی واقعی بدور از دروغ هر کدام از آنها کار زمان بر است،  حوصله کنید به ترتیب اولویت به آنها خواهم رسید.

   پرسش 5210:  آیا دو تا اسکندر ما داشته ایم،  1. اسکندری که هخامنشیان را نابود کرد،  2. اسکندری که کراسوس رو لوله کرد،   نبرد آریوبرزن و اسکندر در چه سالی بوده؟  تاریخ دقیق نابودی هخامنشیان و روی کار آمدن اشکانیان کی بوده؟  آیا الکساندر و اسکندر جدا هستند؟

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ شما خود یک کتاب است و بطور مشروح در کتاب،  اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  آمده است.

   نظر 5211:  با سپاس از انوش گرامی،  فقط خواهشا پاسخ رو به جایی پاس ندید،  به امید پاک سازی تاریخ پر افتخار ایران از دروغ های زیاد و دشمن پسند.  پیروز باشید.

   پاسخ انوش راوید:  بدلیل وسیع و گسترده بودن تاریخ،  و متعاقباً پاسخها،  همیشه مجبورم بخش های اصلی پرسشها را به لینکها بسپارم،  مانند پرسش بالا که پاسخ آن یک کتاب است.

   پرسش 5212:  چرا مولوی گرانقدر از فیلسوفان و پزشکان ایونی مانند جالینوس ستایش میکند،  اگر دانش و خودشان غیر واقعی هستند؟

   پاسخ انوش راوید:  یوآن یا ایون یا یونان یک ساتراپ ایران در زمان حکومت ماد و سلسله هخامنشیان بود،  و بسیاری از دانش های تمام ایران بزرگ و قاره کهن در آنجا گرد آوری شده بود.  البته تعدادی از بزرگان تاریخ یونان دروغ هستند،  ولی این همه آنها را شامل نمی شود.  مشکل من و کلاً تاریخ واقعی ایران با اندیشمندان یونانی نیست،  بلکه مشکل من با دروغ پردازی های غربی است،  که آنها را بیش از اندازه بزرگ کرده و یونانی غربی یا گریسی نامیده اند،  و هلنیسم دروغی را آفریده اند،  و دانش و دست آورد های ایرانی و کل قاره کهن را بنام آنها کرده اند.  همانگونه که در موضوع سازمان ملل و نوروز و کشور افغانستان گفته شد،  جوانان باهوش ایران بشدت در مقابل این نبرد نو پدید،  نیز کوتاه آمده و سرخورده هستند،  البته اول راه این گونه تحقیقات هستیم،  باید حوصله کنید.

   نظر 5213:  یک خبر بد،  سازمان ملل متحد نوروز جمشیدی را به نام افغان ها رقم زده..... نمیدانستیم جمشید هم افغانی بوده؟

   پاسخ انوش راوید:  جمشید در کنار دریای چین پنهان شده بود،  و توسط نیرو های ضحاک کشته شد،  و همانجا دفن شد،  دریای چین دریاچه قم کنونی بوده است،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.  افغانستان یا اوگان استان یکی از سه ساتراپ سلسله هخامنشیان در کشور افغانستان کنونی بود،  کابل استان، هرات استان،  دو ساتراپ دیگر کشور افغانستان کنونی بودند.  اینکه سازمان ملل متحد یا هر ارگان ایرانی یا بین اللملی مطلبی و چیزی بگوید،  تاریخ را عوض نمی کند،  فقط به جوانان باهوش ایران می گوید:  دیگر دنبال دروغ های تاریخی رفتن بس است،  بخود آیید و بدنبال واقعیت های تاریخی بگردید،   تا دیر و دیر نشده.  باشندگان آن سه ساتراپ تاریخی،  هم میهن های تاریخی ما هستند.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

 

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش و پاسخ های شماره 15

پرسش و پاسخ های شماره 15

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3379.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

   پرسش 5150:  تاریخچه فرقه های سری در مصر یاستان را چگونه می توان تحلیل کرد؟

   پاسخ انوش راوید:  مصر باستان در دوران تمدن شاه خدایی از ساختار تاریخی اجتماع بسر می برد،  که آن را نیز به سه دوره اصلی تقسیم کرده اند،  ابتدایی، میانه، جدید.  برای دانستن هر تاریخچه ای ابتدا باید بدانیم که آن سرزمین یا کشور در چه دوره از تمدنی بسر می برد،  هر دوره تمدنی شکل خاص اجتماعی دارد،  که خواسته ها و برداشت های متفاوتی ایجاد می کند.  بهمین جهت ابتدا باید بدانیم و بفهمیم،  که از تاریخ و تاریخچه چه می خواهیم،  و منظورمان چیست؟  هر زمینه تاریخ بسیار گسترده است،  بررسی تمام آنها برای زمان و علم محدود،  کار غیر ممکنی است.  بسیاری از دانش و داده هایی که امروزه مورد استفاده ما می باشد،  بشدت دست کاری شده هستند،  قبلاً گفته ام و در ادامه هم خواهم گفت.  خود بخود و برابر ذات بشر،  هر کجا که جمعیتی شکل می گیرد،  فرقه هایی هم ایجاد می شود،  اولین دوره تمدن در مصر تقریباً همزمان با دوره اول سلسله هخامنشیان است،  که آنرا به سلطنت ایلام معروف کرده اند.

   پرسش 5151:  آیا فراماسونری یکی از انواع فرقه های سری می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  نام فراماسیون از ابتدای دوران تمدن صنعتی جهانی شد،  قبل از آن دوران عموم نمی دانستند فراماسون چیست، همانگونه که در هزاران آثار ادبی تاریخی ایران،  از فراماسون نام برده نشده است.  در بالا نوشتم هر جا که آدمها جمع باشند فرقه هم شکل می گیرد،  حال به هر نام که می خواهیم بنامیم،  و باز هم برابر ذات انسان عقاید و اندیشه های مختلف و متضاد پیش می آید.  نمونه آنرا در دینها و احزاب و سازمانها بخوبی می بینیم،  که بسیاری یک نوع پرچم و نماد و حتی مرامنامه دارند،  ولی سبک کار های متفاوتی دارند.  همچنین سری بودن یا نبودن آن ملاک نیست،  بلکه کاربردی بودن آنها اصل و اساس است.  بسیاری از احزاب و فرقه ها و یا نیرو های نظامی،  برای درهم شکستن فکر و اغفال دشمنان،  مشابه سازی می کنند،  و حتی درباره آن نیز تبلیغ می نمایند،  و بدین وسیله کاری می کنند.

   پرسش 5152:  چرا دارندگان نظریه های توطئه معتقدند،  که فراماسونری بسیار سری و راز آمیز می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  تشخیص اینکه کدام و چه توطئه ای می باشد،  آیا واقعی یا جهت اغفال و رد گم کردن است،  کار و وظیفه توده ها نیست،  بلکه وظیفه حرفه ای هاست،  برای پی بردن به آن ابتدا باید دانشی از دروغ های تاریخ داشت.  خود بخود بسیاری از انجمنها و برنامه های کلان سیاسی و اقتصادی سری هستند،  ولی تشخیص راز آمیز بودن آن امری متفاوت از دانش داده های علمی مربوطه است.  راز معنی و مفهوم دیگری در ادبیات می دهد،  و بطور کلی با سری تفاوت دارد،  نمی توان این دو را با هم در یک کار عینی و عملی قرار داد.

   پرسش 5153:  تاریخچه شکل گیری فراماسونری به چه زمانی می رسد؟

   پاسخ انوش راوید:  اگر بخواهم به مفهوم بازگو شده از فراماسونری و تاریخ آن توسط چهره ها و عوامل استعمار و امپریالیسم اشاره کنم،  از مصر باستان بوده است.  ولی همانگونه که در بالا گفتم،  شکل گیری فرقه های باستانی از زمان تشکیل جماعت های عقیده ای در قبایل اولیه آغاز،  و بعد از انقلاب کشاورزی و شهر نشینی گسترش یافت.  این بخش مانند تمام بخش های تاریخی،  نیازمند تحقیق و تحلیل های ملی و مردمی ایرانی است،  که از دروغ های استعماری پاک شود،  ولی کار حرفه ای می باشد،  که باید توسط فرهنگستان تاریخ تأیید موقت شود،  و اندازه نشر  آن برای قشر های مختلف مشخص شود.

   پرسش 5154:  آیا خاستگاه شکل گیری فراماسونری به زمان مصر باستان می رسد؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که در پاسخ بالا گفتم،  کدام فراماسونری،  همانی که نخود سیاه است،  و توده ها و آموزشگاه های سنتی قرن گذشته را سردر گم خودش کرده است.  یا واقعیت شکل گیری فراماسون و عوامل آن،  که بنا به ذات بشری شکلها و روش های مختلف دارد،  و نگرشها و تحلیل های مختلف می طلبد.  فرماسون مورد نظر،  بطور کلی از زمان آغاز تمدن شاه خدایی آغاز شد،  مهمترین و اصلی ترین فراماسون در زمان داریوش بزرگ بود نه مصر،  اختلاف های سیاسی در اروپای دوران استعمار و امپریالیسم سابق باعث شده بود،  که نشانه های مصری برای فراماسون موفق تر باشند.  در کتیبه بیستون بروشنی فراماسون مشخص است،  و کم کاری متخصص های مربوطه ایرانی باعث شده،  به این مهم اهمیت داده نشود.

   پرسش 5155:  آیا عقاید و ساختار تشکیلاتی فراماسونری،  با مذهب و نظام طبقاتی تمدن مصر باستان مشابه است؟

   پاسخ انوش راوید:  باز هم باز می گردم به ساختار های تاریخی اجتماع،  در هر دوره از تمدن خواسته های بشر متفاوت است،  در اینجا باید رشد و تکامل و نیز تاریخ و فرهنگ یاد گیری را بخاطر داشت.  مصر باستان خود دوره های مختلف داشته،  و خود بخود مردم هم دانش و فرهنگ متفاوت داشته اند.  من در اینجا با این پرسش مشکل دارم،  چرا اصرار دارند که بگویند فراماسون از مصر باستان بوده،  و در نظام آن زمان و آنجا شکل گرفته،  این یک کوچه علی چپ است.  من بعنوان یک وبلاگ نویس روشنگر و افشا کننده موضوعات تاریخی،  می گویم بحث بررسی و تحقیق تاریخی فراماسون،  فقط برای حرفه ای های تاریخی و در وب های ویژه تاریخی خوب است.  ولی مقداری از بحث پیرامون سبک کار و عمل کرد فراماسونری ها،  جهت آشنایی مردم و چگونگی نفوذ تاریخی استعمار و امپریالیسم مفید است.

   پرسش 5156: آیا درست است که عقاید فراماسونری،  از عقاید کاهنان مصر باستان شکل گرفته است؟

   پاسخ انوش راوید:  تا وقتی که تحقیق و تحلیل ایرانی،  بدور از دروغ های تاریخی از این بابت ارائه نشده باشد،  نمی توان درست و صحیح ابراز نظر کرد.  در تاریخ نبرد نو پدید،  برای از بین بردن تحقیق و تحلیل های ملی و مردمی در همه سرزمینها بویژه قاره کهن،  استعمار و امپریالیسم گسترده و سازمان یافته اقدام به نشر اکاذیب تاریخی کرده،  و آنها را بکمک عوامل خود در کشور های مختلف،  در آموزشگاه های سنتی قرن گذشته درس داده اند.  بدین ترتیب توانسته اند قشری بار آورند،  که آن دروغها را در تمام جزوه ها و کتابها دوباره نویسی نمایند،  و یا در فیلمها داستان پردازی کنند و بخورد ملتها دهند.  بمنظور بهتر دانستن این موضوعها مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش 5157:  دلایل شباهت نماد های فراماسونری با نماد های مصر باستان چه می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  بسیاری از نماد های باستانی در همه جا و همه سازمانها بچشم می خورد،  نماد های زیادی از میترائیسم و زرتشتی و مانوی و آثار بابلی و تخت جمشید و غیره در همه جا دیده می شوند.  هر سازمان و شرکت ممکن است از نمادی خوشش آید و آنرا بکار برد،  خواهشاً اندیشه خود را از اصل ماجرا دور نکنید،  و به این نماد ها که با تبلیغات گسترده می گویند،  و بخورد مردم می دهند پرت و پراکنده نکنید.  اینجا یاد آوری نمایم نماد آتش زرتشتی،  بیشترین استفاده را در جهان دارد،  و در تمام المپیکها برابر با همان برنامه تاریخی خود حمل می شود.  اگر آلمان نازی پیروز شده بود،  نماد های زرتشتی و میترایی در جهان بفراوانی یافت می شد.

   پرسش 5158:  نقش نظریه هرمس تریس مجیستوس که می گوید،  آنچه در بالاست در پایین هم هست در شکل گیری جریان فراماسونری چه می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  با کدام منابع واقعی این را می گویند،  آیا مطمئن هستید دروغ نمی باشد،  ما در تاریخ با هلنیسم دروغی روبرو هستیم،  در هلنیسم بسیاری از دست آورد های ایرانی را یونانی می خوانند،  که بگویند غربی است.  در گذشته های تاریخی خیلی حرفها می زدند،  این گپها از جایی به جای دیگر می رفت،  و کم و بیش می شد،  و تقریباً همگی از یکدیکر کپی شده بودند،  در پرسش و پاسخ 15 نوشته ام.  البته در نوعی نگرش مسائل علمی هم در آنها دیده می شود،  که به مرور نقشی در رشد و تکامل دانش شده اند.  از اینکه گفته ای در شکل گیری فرقه ای و حزبی نقش داشته باشد بعید نیست،  در هر صورت این چیزی را عوض نمی کند.  همانگونه که نوشتم تشکیلات رسمی و غیر رسمی،  فرقه و فراماسیون،  در هر دوره تمدن شرایط وجودی خاص زمان را داشته است. 

   پرسش 5159نقش فیثاغورث و عقایدش در شکل گیری جریان فراماسونری چه بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  کدام فیثاغورث،  آیا ایشان واقعی است،  یا آیا تمام علوم منتسب از اوست،  همانگونه که در دروغ هلنیسم نوشته ام،  غربیها تمام دانش را در وجود چند نام وابسته شده به غرب جمع کرده،  و همه چیز را به آنها نسبت می دهند.  بارها گفته ام این وبلاگ تکرار دروغ یا راست های گذشته نیست،  و من هم نمی خواهم حرف های دیگران را تکرار کنم،  و با جابجا کردن چند جمله،  از نوشته ها دیگران و بویژه غربیها خود نمایی کنم.  تصمیم هم ندارم که شما را اجبار کنم بگویید حق با من است،  بلکه می خواهم با دانایی نوین خوب اندیشه کنید،  و بدنبال حقیقت بگردید و دروغها را بشناسید و دور بریزید.  علم و دانش طی دهها قرن از شهر سوخته سیستان تا شهر پادشاهان خراسان تا شوش خوزستان و اینطرف و آنطرف ایران بزرگ و قاره کهن و جهان دست بدست گشته،  هر اندیشمند و دانشمند جمله ای و فرمولی به آن افزوده تا به امروز رسیده.  اینک که این را می نویسم اخبار نوازادی را نشان می دهد،  و می گوید،  این هفت میلیارد مین انسان جهان است،  حال اگر 50 یا 100 میلیون کم و بیش باشد،  مهم نیست اما می خواهند این نماد باشد.  جریان فرقه ها منجمله فراماسیون طی تاریخ رشد و تکامل داشته،  و در هر دوره تمدنی شکل خاص خودش را گرفته،  و این رشد و تکامل بنا به ذات بشر و تمدن آینده،  ادامه خواهد داشت.

   پرسش 5160:  تاریخچه فرقه های سری،  از مصر تا فراماسونری و شیطان گرایی را چگونه می توان تحلیل کرد؟

   پاسخ انوش راوید:  در تاریخ فرقه های ایرانی اشاره ای به فرقه های سری مصر کرده ام،  در دوران استعمار،  استعمار گران پیر بریتانیای می دانستند،  که چقدر در تاریخ ها دروغ گفته اند.  کم کم این دروغها به کتاب های درسی کشور های دیگر منجمله ایلات متحده آمریکا رفت،  و در قرن انبوه سازی 20 به تمام جهان منتقل شد.  آن بریتانیاها با کمک عوامل خود در ایران و کشورهای دیگر،  که بیشتر از یهودیانی را شامل می شد،  که در کار خرید و فروش زیر خاکی و عتیقه بودند،  به جمع آوری کتب تاریخی و بسیاری آثار دیگر می پرداختد.  بعضی از این کتابها را در هندوستان چاپ می کردند،  و در ایران هم پخش و منتشر شد،  بدون اینکه کسی از اصل آنها خبر داشته باشد و یا بداند.  خوب جمع این کار ها را می توان به نوعی به فراماسیون یا فرقه های دیگر نسبت داد،  البته هنوز در قرنها 17 تا ابتدای 20 صهیونیسم وجود عینی نداشت.  با این برنامه در قرن گذشته دروغ های تاریخ اثر خودش را گذاشت،  و گروه هایی به نام فراماسون و شیطان گرا و کوکلس و غیره تشکیل شدند،  که اصل مرامنامه خود را ندانسته بر پایه دروغ های تاریخ گذاشته بودند،  و دست به جنایت و خیانت زدند.  امروز انشعاب شده ها و باقیمانده هایی از آنها در سیاست گذاری های و نظامی و شبه نظامی باقی هستند،  که چون تحلیل آنها بر پایه دروغ است نمی توانند مسائل و موضوعات سیاسی و نظامی، اجتماعی و اقتصادی را خوب برنامه ریزی کنند.  می بینیم که در همه جا شکست و دردسر دارند،  البته این فرقه های امروزی سعی می کنند،  با ایجاد شرایط مسلکی و دینی افراد خود را عقیدتی نمایند،  تا بتوانند بهره بیشتری دهند،  و یا از مرگ و مجروح شدن نترسند.  یکی از مهمترین دروغ های تاریخ دروغ نبرد قادسیه است،  صدام بیچاره که فکر می کرد قادسیه واقعی است،  به ایران حمله کرد و خود و ملت اراق را دچار مصیبت نمود.  اینجا یک مهم را یاد آوری نمایم،  گاهی استعمار چیها برای رد گم کردن در کشور های دیگر،  شبکه هایی ایجاد می کنند بشکل فراماسیون،  که واقعی نمی باشند بلکه مترسک یا مسخره هستند،  چندی از لژهای بی خاصیت دوران پهلوی نمونه آنند.  باز هم یاد آوری نمایم،  فراماسون یکی از چهره های استعمار است،  با آن وسیله و نیز اشاعه دروغ و دونگ مانند همان دروغ قادسیه و حمله اعراب به ایران،  از ابتدای استعمار و ورود به خلیج فارس تا کنون با کمک عوامل داخلی خودشان،  التهاب و دشمنی بین ایران و اربها ایجاد کرده اند،  که متعاقب آن منابع و منافع برده و می برند.

   پرسش 5161:  آیا درست است که فیثاغورث به تمدن مصر باستان علاقمند بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  اول باید ثابت کرد فیثاغورس وجود داشته یا آنهم در ادامه دروغ پردازیهاست،  من که هر چه گشتم مدرک و سندی واقعی دلیل بر وجود این چنین شخص دانشمندی در دوران باستان ندیدم،  فقط هرچه بود تبلیغات و هیاهوی و جنجال الکی دیدم.  وقتی که اصل این چنین شخصی مشخص نیست،  و در ادامه ترفند های سیاسی و نژادی ساخته و پرداخته شده،  چگونه بگوییم که به تمدن مصر علاقمند بوده.  علوم و ریاضیات از قاره کهن و شمال آفریقا بوده،  و اروپائیان می خواهند با چنین نام هایی بگویند،  دانش از اروپا سازمان یافت و یا حتی بوجود آمده است.

   پرسش 5162:  نظریه های توطئه معتقدند هندسه فیثاغورثی در طراحی شهر واشنگتن دی سی  نقش مهمی داشته است،  آیا شما آن را می پذیرید یا انکار می کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  در زمانی که شهر واشنگتون را بنا می کردند،  شهر سازی امروزی معنی نداشت و آنها می خواستند شهری بنا کنند،  که مانند یک شهر باشد،  بهمین جهت بهترین نمونه آن شهر های مصری بود.  چون با تبلیغات در قرن 20 گفته اند،  طراحی های فیثاغورثی باعث آن بوده،  عده ای ساده دل که در آموزش های قرن گذشته عمر گذرانده،  پنداشتند حقیقت است در پاسخ بالا توضیح بیشتر نوشتم.

   پرسش 5163:  آیا فلسفه هرمس تریس مجیستوس در شکل گیری نماد ستاره 6 پر موثر بوده است؟  نظر شما در مورد این نماد چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  اول باید تحقیق کرد که آیا هرمس تریس مجیستوس واقعی است یا نه،  یا شخص بی اهمیتی بوده و تبلیغات آنرا بزرگ کرده اند.  نماد ستاره شش پر از گذشته ها در بسیاری از سرزمین ها وجود داشته، در هندوستان و ایران بزرگ و غیره،  در باره تاریخ ایرانی این نماد بزودی می نویسم.  اینجا یاد آوری نمایم همانگونه که در بالا نوشتم آلمانها و پروسها،  خود را آریایی و بازمانده اقوام آریای کیمیری می دانستند،  و نماد های میترایی و زرتشتی داشتند،  ولی انگلیسها و فرانسویها که دشمن آنها بودند،  نماد های مصری را برگزیدند،  و چون در دو جنگ جهانی آلمان شکست خورد،  خود بخود نماد های مصری رو آمد و ایرانی جا ماند.

   پرسش 5164:  نقش معبد سلیمان در باور های فراماسونری چه می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  معبد سلیمان، مادر سلیمان، زندان سلیمان، تخت سلیمان، و غیره که فراوان می باشند،  از ابتدا معابد اقوام آریایی ایرانی بوده اند،  و در ادامه ترفند های تاریخی آنها را کار برد دیگری گفته اند.  این گونه معابد ممکن است در باور گروه هایی از فراماسون نقش داشته باشد،  اما کدام گروه و چرا،  این موضوع مهمی است که باید درباره آن تحقیق و تحلیل شود،  در آینده می نویسم.  یاد آور شوم،  در گذشته ها نشانه و آرمها برای فراماسونرها خیلی مهم بود،  زیرا چون امروز وسایل ارتباطی نبود،  و باید بوسیله این نشانه ها بیکدیگر ضمن حساب زمان علامت می دادند مانند،  جنگ آغاز شود،  در بخشی پیشروی نمایند یا شکست بخورند،  کجا بیشتر کار کنند یا نکنند و غیره.  انگلیسها ادعا می کنند،  که در نیمه دوم جنگ جهانی دوم کشف رمز آلمانها کرده،  و بهمین جهت موفقیت بدست آوردند،  در صورتیکه این حرف یک دروغ است،  بلکه علائم و نشانه های فراماسونی از داخل آلمان خبرها را می داد.

   پرسش 5165:  نقش حیرام در باور های فراماسونری چه می باشد؟  آیا حیرام سازنده معبد سلیمان،  پدر ماسونها و بنیان گذار فراماسونری می باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که گفتم معبد سلیمان در طی دوره های تاریخ ساخته شده،  ما ایرانیها در شرایط حساس امروز نباید داستانها و پرت و پلا های تاریخی را بسادگی تکرار کنیم.  در این پرت و پلاها از لشکر های صلیبی می گویند،  در صورتیکه دروغ است،  و با تحقیقات مستقل براحتی مشخص می شوند که دروغ هستند،  نمونه آنرا در اینجا نوشته ام.  شاید گفته شود که چرا انوش همه را می گوید دروغ است،  مگر امکان دارد که همه تاریخ دروغ باشد.  عزیزان من بخش هایی از تاریخ را،  که از ایران و قاره کهن صاحب شده اند،  و بدون مدرک و سند واقعی و با ترفند بنام خود کرده اند،  می گویم با دروغ سر هم کرده تا بنفع خود کنند.  هر وقت سند و مدرک واقعی یا حتی تحلیل های تاریخی برابر با قوانین و فاکتور های اجتماعی ارائه دهند،  من نیز گفته خودم را تغییر می دهم.

   پرسش 5166:  آیا هیتلر یک فراماسون بوده است؟  و یا اینکه مخالف فراماسونری بوده است؟  عده ای معتقدند او ابتدا فراماسون بوده،  اما بعدها با آن مخالف شده است؟  اما عده ای هم می گویند او در اردوگاه ها ماسونها را مجازات می کرده است؟

   پاسخ انوش راوید:  هیتلر در کتاب نبرد من خود را آریایی می داند،  و در نتیجه مخالف فراماسون بود،  اما بعد از جنگ اول،  آلمان در شرایط اقتصادی بدی قرار داشت،  و این باعث شده بود عده ای از سرمایه داران آلمانی،  که بیشتر یهودی بودند سرگردان شوند.  بهمین جهت با آزاد سازی هیتلر از زندان و گرفتن باوریا و سپس تمام آلمان،  تنها راه را میلیتاریزه کردن کشور می دانستند،  که با این بهانه بتوانند بهره بیشتری ببرند،  و چون سرمایه داری آلمان در محدود سنتی خودش بود،  با نظامی کردن جو آلمان،  باعث نگرانی سرمایه داری اصلی جهان یعنی بریتانیا گردید،  که در ادامه رشد و تکامل سرمایه داری،  داشت وارد مرحله اولیه فرامرزی می شد.  انگلیسیها با کمک عوامل نفوذی در سرمایه داری آلمان بساط جنگ دوم جهانی را چیدیند،  بهمین جهت در نیمه دوم جنگ بعد از استالینگراد،  هیتلر سرمایه داران را سرکوب کرد،  تا خود با ارتش کار ها را ادامه دهد،  ادامه از این بحث خارج است.

   پرسش 5167:  آیا استالین یک فراماسون بوده است؟  و یا اینکه مخالف فراماسونری بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  این پرسش نیاز به تحقیق دارد،  ولی در هر صورت دیگر چیزی را عوض نمی کند،  فقط بدرد بخش گرایش تاریخی مربوطه می خورد.  اگر بخواهیم پیگیری کنیم،  که این و آن فراماسون بودند،  رفتن پی نخود سیاه است،  چون ممکن است در جاهایی اشاره شده باشد،  که بوده یا نبوده،  ولی آیا آن فراماسون اصلی بوده یا بدلی،  به همین سادگی اغفال ترفند شده،  و از اصل ماجرا و کشف دروغ باز می مانیم.  اگر در مورد هیتلر نوشتم فقط در جهت رشد و تکامل سرمایه داری،  و گذر های تمدن بود.

   پرسش 5168:  نظر شما در مورد دن براون و تئوری های او در مورد دیر صهیون و حضرت مسیح چه می باشد؟  آیا واقعا دیر صهیون وجود داشته است؟

   پاسخ انوش راوید:  دن براون یک رمان نویس جنجالی آمریکایی است،  او محقق تاریخی نیست،  که نظراتش مورد تآیید تاریخی باشد.  باید توجه داشت،  از بدو پیدایش استعمار ما مردم قاره کهن رو در روی غرب سرمایه داری قرار داشتیم،  و باید با هوشیاری تمام کار های آنها را زیر نظر بگیریم.  در گذشته امکان نبود،  اما امروزه با وجود تکنولوژی های نوین وضع بنفع ما ملتها باز گشته،  ولی باید ذهن های پویای نوین را ایجاد نمود.  من کلاً از ابراز نظرات دینی،  هر دینی خود داری می کنم،  ولی مضمون آنها در تمام مطالب وبلاگ دیده می شود.

   یاد آوری ــ  امروزه ما ایرانی ها در شرایطی نیستیم که اشتباه کنیم،  فرصت آنرا نداریم،  نباید اغفال معرکه گیران تاریخی،  داستانها و فیلم نامه ها بشویم،  باید در تمام تحلیل ها و تحقیق های خود،  تمام واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی،  طبیعت و ذات بشر را در نظر بگیریم.  در مستند ها و وب ها بسیار می بینم،  که دچار سندرم اسکندر مقدونی شده اند.  امروز به وضوح می بینیم،  که سران سیاسی و اقتصادی غرب،  چقدر با هم اختلاف دارند،  حتی درون یک کشور،  این وضع همیشه و در تمام تاریخ بوده،  و مربوط به روش انسان هاست،  و نباید فراماسونر ها را از این قاعده جدا دانست.

      باید توجه داشت در این دوره گذر به تمدن جدید،  نباید نسبت به نماد هایی از گذشته های دور یا جدید حساس بود،  بلکه باید با ذهن های پویا از حداکثر علم و دانش با بهترین شیوه های مدرن استفاده کرد.  اینکه در قرن های گذشته فراماسیون بوده یا نبوده،  با چه شکل و قیافه بود،  و آیا اکنون هم هست یا نه،  دانستن اینها برای تحلیل گران اجتماعی مهم است،  اما همیشه باید مواظب تانک و توپ های بادی دشمنان هم بود،  آلمان های نازی اشغال کننده شمال فرانسه براحتی اغفال آنها شدند،  حرفه ایها نقشه های شوم سرنوشت سازی را بیاد داشته باشند.

   نظر 5169:  یک اشتباه تایپی داشتید،  مادیها نداریم مادها درست است.

   پاسخ انوش راوید:  با سپاس از توجه شما،  چون روزی یک پست با تمام ظرفیت صفحه وب می نویسم،  گاهی اشتباه های تایپی و یا ذهنی پیش می آید،  گاهی نیز به عمد و جهت سبک کار جستجوها می باشد.  در هر صورت اگر ماد را بعنوان کشور و سرزمین حساب کنیم،  مادیها درست است،  مانند تهرانیها و یا جل و چلاسریها.  اگر ماد را فقط یک قوم بحساب بیاوریم،  آنوقت مادها درست است،  مانند کردها، لرها، لکها.  من همیشه از دو نوع نام استفاده می کنم،  همانگونه که برای ایلام در پرسش و پاسخ ویژه 5 نوشتم،  در جهت نمایش بهتر در جستجوها می باشد.  همچنین کم کاری و یا درست کار نکردن تاریخ نگار های قرن 20 ایران دلیل دیگر است،  که دقیق،  چه عرض کنم،  اصلاً مشخص نکرده اند،  ماد یک قوم بوده یا یک کشور.  من در آثار باستانی مانند کتیبه ها و کتابها هر دو را دیدم،  ولی آنچه که عقل و دانش جغرافیا می گوید،  ماد نمی توانسته یک قوم باشد.  امروز استان همدان که بسیار کوچکتر از ماد تاریخی است،  حداقل چندین قوم و تیره زبانی،  مانند،  کرد، ترک، لر، فارس و غیره دارد،  چه برسد آنزمان که بسیار وسیعتر بوده است.  هم اکنون اگر گشتی در وبها بزنیم،  متوجه می شویم کردها و آذریها یا ترکها،  می گویند که آنها ماد بودند،  و هر کدام دلایلی تاریخی دارند.  بنظر من و آنچه که از تاریخ ماد می دانم،  بهتر است در فرهنگ لغت و یا فرهنگستان نوین تاریخ و جغرافیای تاریخی،  ماد را یک سرزمین دینی بحساب آورند.

      این کم کاری های گذشته باعث شده،  هر کس و در هر کتاب آموزشی آموزشگاه ها،  چیزی جدای دیگری بنویسد،  نام و پسوند و پیشوند حکومتها و کشورها،  اقوام و جغرافیا و غیره،  به اشکال گوناگون تفسیر و گفته شده است.  امروزه جوان ایرانی بدرستی نمی دانند،  که مثلاً در جستجوها بنویسد،  پادشاهی قاجار یا شاهنشاهی قاجارٍ،  سلسله هخامنشیان یا امپراتوری هخامنشی و غیره و غیره.  آموزشگاه های قرن گذشته که روش آنها اکنون هم ادامه دارد،  قدرت تحلیل و تحقیق را گرفته اند،  و سردرگمی در تمام زمینه ها ایجاد کرده اند،  دلیل روشن آن این است،  با اینکه ما نابغه زیاد داریم،  ولی کار کرد نداریم.  من همیشه سعی کردم در وبلاگ این موضوعات را گوشزد نمایم،  تا جوانان با هوش خودشان در قرن سنت گریزی اقدام به ایجاد فرهنگستان های مختلف در تمام علوم،  منجمله تاریخ نمایند.  آغاز اینکار براحتی در محیط دمکرات اینترنت امکان دارد،  توضیح لازم همیشه در میان مطالب وبلاگ می باشد،  بدلایلی آنها را نمی شود یکجا نوشت.

      در قرن گذشته بجای اینکه تاریخ را یاد دهند،  و مثلاً بگویند تفاوت حکومت با پادشاهی چیست،  تفاوت شاهنشاهی با امپراتوری چیست،  و بسیار و بسیار موارد دیگر،  و تیتر های تاریخ ایران را از شلختگی و اشتباه نجات دهند،  عجله داشتند از الکساندر کذایی بگویند،  و به بچه های دبستانی درس دهند،  که اسکندر از اروپا آمد و ایرانیها را شکست داد و کشت،  اسارت گرفت و آتش زد،  که در مفهوم کشتن روحیه و ذات ایرانی را پیگیری می کرد.  بخاطر همین درس کذایی خورد کننده،  تقریباً تمام بچه ها می گفتند،  از تاریخ بدمان می آید.  این کار و برنامه آنها همچنان با ترفندها و اشکال دیگر ادامه دارد،  حالا دارند در لندن برایمان ژن شناسی و هویت شناسی راه می اندازند،  که متعاقب آن بتوانند نقشه شوم سرنوشت سازی را اجرا کنند،  ولی کور خوانده اند،  با کمک جوانان با هوش،  مچ آنها را می گیریم و افشا می کنیم.

   نظر و پرسش 5170:  دلار شده خدا تومن،  روز بروز گرانی و بیکاری،  شما کی می خواهید این کار و جنبش ضد دروغ را تمام کنید،  و به وضع موجود بپردازید؟  تاریخ بچه درد می خورد.

   پاسخ انوش راوید:  این جنبش یک نفره درست مانند جنبش ضد وال استریت یا 99 درصدی هاست،  پایانی برای آن متصور نیست.  این تولید کالا و یا پروژه صنعتی و شهری نیست،  که تمام شود،  این ایجاد یک فرهنگ است،  همانگونه که جنبش 99 درصدی ها می گویند:  چه چیز تمام شود،  این آغاز راه است،  بشر باید بداند که همیشه باید بفکر جایگزین باشد،  جایگزین سیاسی، علمی،  اقتصادی، اجتماعی.  قرن جدید متفاوت از قرن گذشته است،  بهمین جهت جنبش یک نفره من هم می گوید،  برای علم جغرافیا ـ تاریخ پایانی نیست،  و هرگز با یک کتاب و یک داستان بسته و تمام نمی شود،  بلکه همیشه چیز های متفاوت دیگری هستند،  که لازم است بیاموزیم و بدانیم.  البته بدور از داده های نبرد نو پدید،  باید بدانیم چه شده و چرا چنین شده،  که سرنوشت و اقتصاد بهم ریخته،  نیازی نیست که عموم مردم این وبلاگ را بخوانند،  هزاران که چه عرض کنم،  میلیونها وب و نشریه و غیره هستند،  می توانید به آنها مراجعه نمایید.  این وبلاگ جهت تعداد اندکی از جوانان باهوش 15 تا 25 ساله ایران است،  که می خواهند بدون دروغ و با درست دانستن از گذشته،  بتوانند خوب مسائل تاریخی و اجتماعی گذشته و آینده را تحلیل و تفسیر کنند،  و در نهایت مشاوران دگری برای اجرا های سیاسی آینده باشند،  که صدمات ما در گذر های تاریخی تمدن کمتر شود.

   پرسش 5172:  لینک وبلاگ و واژه های نو ظهور زیاد است،  آیا واژه نامه ای دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  کلی کتاب تاریخی از بزرگان تاریخ قرن 20 ایران دارم،  بطور کلی آنها از روی یکدیگر کپی شده،  و دروغ های تاریخی را تکرار نموده اند.  در میان این هزاران صفحه کتاب،  هیچ یک از این اساتید واژه سازی های تاریخی نکرده اند،  و عموماً کتاب هایشان مانند داستان شده،  گویا برای خوشایند و یا تحمیق عده ای نوشته اند.  در وبلاگ سبک جدیدی در نگارش را پیشه کرده ام،  که خواندن آن برای بسیاری مشکل شده است.  واژه هایی مانند ساختار های تاریخی اجتماع،  نبرد نو پدید،  تاریخ و فرهنگ یاد گیری،  و غیره،  که با دو یا سه کلمه ساخته شده،  و در پستها بکار می برم.  دوست دارم عزیزان و جوانان باهوش،  در این موارد و تولید واژهای جدید طرح های نوینی پیاده نمایند،  و کار مرا هم درست تر کنند،  پذیرای نظرات هستم.  البته در لینکها،  واژه ها را توضیح داده ام،   یک واژه نامه هم در دست تهیه دارم،  فعلاً لینک آن در اینجا است،  بزودی بازنویسی می کنم و ادامه می دهم،  همه چیزمان وارداتی است،  حداقل واژه هایمان وارداتی نباشد،  و اصطلاح های وارداتی سابق را اصلاح و ایرانی نماییم.

   پرسش 5173:  چه مقدار نظام شوروی و حکومت کمونیسم،  و اصولا این مرام را با فراماسونری مرتبط می دانید؟

   پاسخ انوش راوید:  قبل از جنگ دوم جهانی مردم کشور های شوروی سابق در وضع اجتماعی بدی بودند،  در زمان جنگ دوم جهانی پدرم 16 ساله بوده،  و تعریف می کند،  که در ساعت های الکی یا خراب یک سوسک می گذاشتند،  و سوسک سرو صدا می کرد،  و آنرا بجای ساعت واقعی به سربازان روس می فروختند.  آنها فوق العاده عقب افتاده بودند،  در فیلم های مستند تلویزیونی دیده و شنیده ام،  که انواع بیماریها و شپش ها را داشتند،  و با خود به ایران آوردند. شوروی بر چنین مردمی حکومت می کرد،  در سرزمین وسیع سرد،  بسیار کم جاده و دور دست،  بهمین جهت امکان نفوذ فرماسون و ارتجاع،  در رهبران کوچک و بزرگ آن کشور وجود داشت.  امروزه شاهد هستیم سران کشور های غربی با هم هیچ توافق ندارند،  در موضوع لیبی بوضوح و آشکارا همگان دیدند.  خود بخود و طبق ذات بشری،  در آن زمان هم توافق نداشتند،  و بر اثر این عدم توافق عده ای توانستند،  براحتی حکومت روسیه تزاری را بدست بگیرند.  خلاصه این جریان تعریف زیادی دارد،  و من نمی توانم نتیجه بگیرم،  که آنها با فراماسون یا کدام گرایش و شاخه آن مرتبط بودند،  و چه لژهایی داشتند،  برای این کار باید چند کتاب تاریخی آن زمان را دوباره بخوانم،  حدود دو سه ماه دیگر در این باره پستی خواهم نوشت.

   پرسش 5174:  چرا شما هم آذری و هم ترک در نوشته هایتان بکار می برید؟

   پاسخ انوش راوید:  ما ایرانی ها همه آذری هستیم،   و همه انسان هموساپین و از یک نژاد هستیم،  بیش از بیست هزار سال و پیش از انقلاب کشاورزی و شهر نشینی،  گروه هایی از هم جدا شده،  و با پراکندگی،  زبانها و لهجه های مختلف یافته،  و تقریباً همگی یک قیافه و رنگ رو و یک شکل هستیم،  در شهر ترکیبی تهران بدرستی نمی توان از قیافه تشخیص داد،  که چه کسی از کدام استان است.  بعد از انقلاب کشاورزی و شهر نشینی و پیدا شدن دینها و مذاهب،  همه ایرانیها و بیشتر مردم قاره کهن،  به این دینها روی آوردند،  زیرا امکان فکری و ذهنی در همان اندازه بود.  در ادامه تاریخ با میترائیسم و زرتشت،  همه ما ایرانیها آذری شدیم،  و بنا به موقعیت جغرافیایی،  ترک و کرد و لر و لک و بلوچ و غیره شدیم،  این داستان تاریخ سر دراز دارد.

    در هر صورت بنظر من،  نباید فکر خودمان را در چهار چوب نقشه های سیاسی جغرافیایی ساخته و پرداخته شده،  توسط استعمار انگلستان در قرن نوزدهم پائین بیاوریم.  ما باید جغرافیایی سیاسی خودمان را تمام قاره کهن بدانیم،  و با این ناسیونالیسم بررسی نماییم،  زیرا تاریخ تمام قاره کهن بیکدیگر مربوط است،  و نمی شود آنرا در یک کشور ساختگی،  و یا یک قوم و ملت پیدا کرد.  الان که این را می نویسم،  اخبار تلویزیون دارد دریافت سمت نخست وزیری جدید ایتالیا را نشان می دهد،  کلی شکوه و جلال و رنگ و رخت و لباس دارند،  یاد ضرب المثل خودمان می افتم،  آفتابه لگن هفت دس،  شام و نهار هیچی،  که مصداق امروز اروپا است.  این گشنگان و بی کاران تحلیلی،  که به گفته خودشان بدلیل تنبلی و...،  و از دادن استعمار هایشان است،  هر آن ممکنه برای ایران و کشور های قاره کهن خطر ساز باشند.  باید هوشیار بود و با دقت از پراکندگی خود داری نمود،  و مانند اسکندر اشکانی که اروپا را فتح کرد،  و در کتاب:  اسکندر تاریخ ایرانی،  الکساندر یونانی نیست،  توضیح داده شده،  با توانایی ایرانی مان،  یکبار دیگر اروپا را تحت تأثیر فرهنگی قرار دهیم.

   جالب:  مطلبی و چند پرسش در وبلاگ گفتمان دروغ های تاریخ دیدم،  نظر کوتاهی در زیر برای آن پست می نویسم.

     * در محیط دمکرات اینترنت هر شخص می تواند حرف خودش را بزند،  و ما مردم ایران و قاره کهن داریم اولین دمکراسی را در محیط اردوی مجازی آزمایش و تمرین می کنیم.  بهمین جهت من شخصاً به هیچ مطلب،  چه فنی و تخصصی باشد،  یا از روی احساسات،  اعتراضی ندارم،  و بلکه از آنها استقبال می کنم،  و امیدوارم تمام جوانان با هوش ایران،  آزادی قلم و اندیشه را در این برکت پاس دارند.

      امروزه با وجود تکنولوژی های نوین،  براحتی بحثها و نظرها در مورد تاریخ ایران هم وجود دارد،  که خیلی خوب است.  بعضی وقتها مواردی می بینیم،  که با دانش ما جور در نمی آید،  و هماهنگ نیست،  علت همان است،  که در پرسش بالا پاسخ دادم،  کم کاری اساتید علوم مربوطه در قرن گذشته.  مثلاً  در موارد این پرسش که در وبلاگ گفتمان تاریخی است،  و لینک آن اول خط است،  اساتید دروغ پسند ایرانی قرن گذشته،  تمام تاریخ ایران را با دروغ حمله اعراب و مغول بسته اند،  و می گویند،  که بر اثر این حملات،  تمام کتابها سوخته شده،  و کاخها از بین رفته است،  گویا اعراب قوی ترین بولدوزر ها را داشته اند،  که توانستند کاخ های ساسانی را در پهنای 5 میلیون کیلومتر مربع از بین ببرند.

      در ادامه هم عده ای می گویند،  بعد از سلسله هخامنشیان،   شاهان بزرگ اشکانی و ساسانی کاخی و اثرات تمدن ویژه ندارند،  و اگر تعدادی کاسه و کوزه،  از آن زمان باقی مانده است،  مربوط به مردم بوده،  و هیچ کدام دلیل وجود پادشاهی های مقتدر نیستند،  تا اینکه زمان صفویه دوباره کاخها پیدا شدند.  حتی دلایل جالب تری هم دارند،  مانند گنبد سلطانیه،  که در یک تقلب کاری با خرج سنگین اواخر پهلوی،  و بدست پیمان کاران و تکنسین های ترمیمی ایتالیایی،  آنرا به بازماندگان مغول نسبت می دهند،  در صورتی که آشکارا مشخص است مسجد آنها نبوده،  و سازندگان آن ارامنه بودند،  و چندین قبر از مهندسین ارمنی در آنجا گویا آن است،  و بنا کاملاً مانند در اروپا دارد.  همچنین ادعا می کنند،  که موزه های ایران فوق العاده فقیر هستند،  و اثرات تاریخی با اینهمه ادعا در ایران بسیار کم است،  می گویند مثلاً در ایتالیا همه جا اثرات باستانی به فراوانی وجود دارد.

      اساتید قرن گذشته سر خود را زیر رمل کرده بودند،  و هر چیز را می گفتند عربها و مغولها و این و آن حمله کرده و از بین برده اند،  و هر گز بدنبال عظمت واقعی تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران نرفتند.  ولی در واقع بعد از هخامنشیان،  ایران و تمام قاره کهن،  وارد دوران سازمان تمدن قبایلی شد،  و در این تمدن حکومتها انرژی خود را از قبایل می گرفتند،  که تاریخ اجتماعی کاملاً متفاوت با دوران شاه خدایی هخامنشیان داشتند،  و تفاوت بیشتر با دوران فئودالی حکومت صفویه و تا آخر شاهنشاهی قاجار دارد،  برای بهتر متوجه شدن این مطالب مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.

     نظر 5175:  در صحبت های تان به نظرم آمد،  که با بحث ارتباط جنگ های صلیبی،  و شروع فراماسونری مخالفید.

   پاسخ انوش راوید:  من به تمام بحثها و پرسش و پاسخ های تاریخی علاقمندم،  ولی زمان می خواهد،  و هر پرسشی مطالعه و تحقیق نیاز دارد،  در آموزش و پروش قرن گذشته،  عادت داده اند که فوری و بدون تحلیل پرسیده شود،  و فوری بدون تحقیق هم پاسخ بخواهند.  در این وبلاگ قرار نیست گفته ها و نوشته های دیگران تکرار شود،  بهمین جهت همیشه به عزیزان که پرسش دارند،  گفته ام تا 15 روز ممکن است پاسخ دادن طول بکشد،  و تازه!  شاید پاسخ هم موکول به یک فصل دیگری شود.  تمام پرسش و پاسخها روان کننده گردونه و فرهنگ یادگیری است،  و اصلی برای ادامه علم است،  بهمین جهت برای هر پرسش و پاسخ ارزش خاص قائلم.

   پرسش 5176:  به نظر شما شروع این قضیه به کجا بر می گردد،  و نظر شما در مورد تمدن های باستانی چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ سر داراز دارد،  و با یک کتاب و دفتر بسته و تمام نمی شود،  هر شخص که می خواهد از تاریخ و موارد و دوران های آن بدرستی بداند،  باید مطالعه و تحقیق زیادی داشته باشد.  این پرسش شما خیلی کلی است،  و خود بحث هایی باز می کند،  که زمان بر است.  برای اینکه من بدانم شما در چه اندازه پاسخ می خواهید،  باید به چند پرسش کلی و عمومی پاسخ گویید،  تا من بتوانم بر اساس آنها بشما پاسخ دهم:

   پرسش انوش راوید:  منظور تان کدام دوره تمدن های باستانی است؟  آیا از ساختار های جزئی و زیرین تاریخ اجتماعی تمدن های باستانی میدانید؟  چه مقدار از تاریخ دین و آئین های باستانی میدانید؟  مثلاً،  آیا می دانید مصر باستان چند دوره اصلی تاریخ داشته؟  و هر دوره تاریخی چند سلسله بوده؟  و هر یک از این سلسله ها بر کدام دین و آئین استوار بوده است؟  آیا تا کنون در باره استعمار و امپریالیسم تحلیل داشته اید؟

   پرسش 5177:  آیا می توان فراماسونری را به زمان آن ها عقب برد؟  با توجه به این که بعضی اعمال خارق العاده ای به این تمدن ها نسبت می دهند؛ مانند، ساخت اهرام مصر.

   پاسخ انوش راوید:  این موضوع به ساختار های تاریخی اجتماع و دوره های تمدنی مربوط است،  بعد از پیدایش بورژوازی و متعاقب آن استعمار،  استعمار گران به دو گروه عمده تبدیل شدند،  که در نهایت جنگ های اول و جنگ دوم جهانی پیش آمد.  کلیه نماد های میترایی و زرتشتی را آلمانها برگزیدند،  که خود را آریایی می دانستند،  و نماد های مصری را انگلیس و فرانسه گرفتند،  و با تبلیغات خاص خود،  بویژه از نوع استعماری،  و گاهاً روزنامه نگاری،  به بزرگ نمایی فراماسون و تاریخ آن،  و وابسته کردن این داستان به عمق تاریخ بودند.  با پیروزی ها انگلیس و فرانسه در دو جنگ مهم جهانی و شکست آلمانها،  براحتی نماد های مصری بر نماد های میترایی پیروز و تبلیغ شد.  تمدن مصر باستان در ادامه تمدن ایلامیها،  که من آنرا مرحله اول سلسله هخامنشیان می دانم بود،  و مصریان مانند تمام تمدن های همه دوران،  برای خودشان نماد های و نشانه ها و طلسم ها و غیره داشتند،  و اگر می دانستند روزی می خواهند آنها را مصادره نمایند،  فکر دیگری می کردند.  در کل نظر من این است،  که نباید اغفال ترفند های غربی شد،  و هر آنچه که آنها می گویند،  باید بخوبی و با دانش ملی و مردمی ایرانی بررسی کرد.

   پرسش 5178:  چرا می گویید سردرگمی تاریخ نویسی؟

   پاسخ انوش راوید:  بطور مثال،  بسیاری متوجه نشدند که چرا من می گویم:  سلسله هخامنشیان،  حکومت اشکانیان،  حکومت صفویه،  شاهنشاهی ساسانیان،  پادشاهی قاجار و یا پادشاهی پهلوی.  البته در این موارد چندین با توضیح نوشته ام،  ولی یافتن آنها در میان انبوه مطالب وبلاگ مشکل است،  و همچنین ممکن است،  با عدم سابقه ذهنی آموزشی،  درک آن نیز مشکل باشد.  زیرا دیده ام بهترین و معروفترین تاریخ نویسان هم،  با سردگمی و پراکندگی از پسوند ها و پیشوند های تاریخی استفاده می کنند.  بزودی صفحه ای بنام،  الف بای تاریخ نویسی،  برای این مورد پست می کنم،  امیدوارم هر چه زودتر فرهنگستان ملی و مردمی تاریخ ایران تأسیس شود،  و نسبت به تعریف های تاریخی اقدام کند.

   پرسش 5179:  شما در جوهر قرمز نداریم،  از جنبش ضد وال استریت نوشته اید،  آنها چه کسانی هستند؟  آیا می خواهند رژیم آمریکا را براندازی کنند؟

   پاسخ انوش راوید:  جنبش ضد وال استریت یا جنبش 99 درصدی،  یک حرکت براندازی نیست،  آنچه که رهبران فرضی و روشنفکران آنها می گویند،  این جنبش برانداز نیست و قصد و قدرت چنین کاری را هم ندارد.  مفهوم بر اندازی رژیم ها در قاره کهن و آفریقا و لاتین،  مفهوم خاص خود را دارد،  که متفاوت با جوامع داری تاریخ مردم سالار هستند.  روشنفکران و افراد فعال این جنبش چه آنهایی که در پشت کامپیوتر نشسته اند،  و فیلم مستند و خبری می سازند،  یا آنهایی که در میدانی زیر چادر ها جمع میشوند،  بسیار دمکرات فکر می کنند.  این جنبش ایجاد یک اندیشه کلی است،  که می گوید:  بشر همیشه باید بفکر جایگزین های،  اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باشد،  که هم از تخریب و انقراض جلوگیری شود،  و هم عدالت برقرار گردد.  هر چند که دیده می شود،  در جا هایی زد و خورد با پلیس کشور های غربی،  بویژه ایلات متحده آمریکا انجام شده،  و کم و کاست های دمکراسی بورژوازی را نشان می دهد،  ولی در کل و بزودی محیط کاملاً دمکرات و نبرد فرهنگی نوین بر آنها حاکم خواهد شد.

   نظر و پرسش 5180:  عربها به ایرانی می گفتند،  فارس یعنی سوار کار،  و همچنین عجم یعنی گنگ و عقب افتاده،  آیا درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  عربها بدلیل گرما خیز بودن،  که همان دامن پوش های تاریخی بودند،  و در دروغ مهاجرت آریایی ها نوشته ام،  بیشتر سواحل دریا های گرم جنوب قاره کهن را در دست داشتند،  و آنها براحتی می توانستند لفظ خود را گسترش دهند.  چون پ نداشتند ف بکار بردند،  و پارس بمعنی پارسا و پرهیزگار شد فارس،  و به همان دلایل دریا نوردی که گفتم،  واژه فارس بجای پارس جا افتاد.  اون سوار کار فاس است،  در شمال آفریقا چندین شهر به نام فاس است،  اسبان خوب و سوارکاران حرفه ای دارند،  مردمان این شهرها در قرن های 18 و 19 بدلیل سوار کاری،  چندین بار براحتی توانستند استعمار گران را شکست دهند.

      من حافظه محوری کار نکردم،  و نخواستم کار کنم،  در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  بلکه ذهن تحقیقی و تحلیلی را بیشتر می پسندم،  یادم می آید مرحوم پدر بزرگم همیشه می گفت،  ما عجم هستیم و چند شعر فارسی و عربی هم در وصف عجم می خواند.  عجم یعنی فرزندان جم،  جم هم سرزمین باستانی ایران بود،  و جمشید پادشاه آن،  داستانش را همه می دانند.  همیشه و در طول تاریخ اعراب و بقیه مردم قاره مان،  برای زیارت به جمکران می آمدند و می آیند،  که دلیل محکم بر احترام به جم و ایرانی است،   جم = جمشید = ایران + کران = سرزمین.

   پرسش 5181:  در مورد این که برخی می گویند اسکندر ایرانی با اسکندر مقدونی دو شخص جدا هستند،  و او نامش اشکندروس بوده،  می خواستم ببینم به نظر شما،  تا چه اندازه از شباهت دو اسم اشکندروس و اشک،  می توان استفاده کرد واعتقاد یافت که این دو یکی بوده اند؟

   پاسخ انوش راوید:  با مطالعه کتاب:  اسکندر تاریخ ایران،  الکساندر یونانی نیست،  پاسخ خود را بروشنی می یابید.

   پرسش 5182:  امروزه تلاش هایی در مورد زدودن دروغ از تاریخ جنگ جهانی دوم در حال انجام است.  در ساده ترین حالت می دانیم که این برهه از تاریخ را فاتحان جنگ نوشته اند که خود،  ید  طولانی در جنایت داشته اند.  به دلیل عقل،  دروغ های بسیاری در کار است.  از سوی دیگر همان ها، کشور ما را اشغال کردند؛ پس چرا ما با آنها همنوا شده ایم. از صدا و سیما فیلم هایی نشان داده می شود که تبلیغ همان متفقین اشغال گر است. می خواستم بدانم استاد، چقدر در این زمینه کار و مطالعه داشته اید؟ و چقدر با این جنبش موافقید؟

   پاسخ انوش راوید:  در هر فرصتی مطلبی در این باره می نویسم،  به جنگ جهانی دوم بروید،  کلاً اینگونه تحقیقها و جنبشها باید توسط جوانان باهوش ایران،  با کار مستقل و شفاف انجام شود.  هر کار دولتی یا شبه دولتی،  که عملکرد تحقیقاتی آنها شفاف نباشد،  باز چیز دیگری از آب در می آید،  که ممکن است شک بر انگیز باشد.

   نظر و پرسش 5183:  خواهش می کنم که یک نگاهی به این نوشته های من بندازید و ایراد هاش رو بگیرید!
"
بسی رنج بردم در این سال سی <><> عجم زنده کردم بدین پارسی"
   شاید با شنیدن نام عجم بگین ایران دست تازیان افتاده که اینجوری شده زبونمون!
      ولی در زمان پیدایش اسلام تازیان تازه فهمیدن که می تونن با کوچیدن به ایران و سرزمین های سرسبز دیگر هم از بیابان گردی رهایی یابند و هم دین نوپاشون رو توی اونجا ها گسترش بدن تا نونشون توی روغن بیافته و...!
      پس با دسته های بزرگ به شهرهای بزرگی همچون تیسپون ، رگ (ری) ، خراسان ، پارس و ... کوچیدند و تراکنش (جمعیت) درون مرزهای ایران بالا رفت و چون تازیان زادگی (زاد و ولد) شون تند بود و هست هر روز بیشتر شده و نژاد های ایران با تازیان در هم آمیخت و کم کم ایرانیان هم مسلمون شدن و جنگ های دینی میان پاکدینان و مسلمونا در گرفت که از نمونه های اون میشه به افشین و بابک اشاره کرد!
      با این گفته ها بیشترین تراکنش ایران مسلمون شدند و مسلمون ها هم باید بسیاری کارها رو به تازی انجام می دادند همچون نماز و نیایش و ... پس زبون ایران داشت در هماورد با زبون بیگانه تازی میدون رو خالی می کرد که در زمانی فردوسی با شاهنامه اش آبی بر روی این آتش فروریخت که بیش از نیمی از آتش زبان تازی در سالهای پسین خاموش شد و ...
      دیدگاه من بود درباره "تازش زبان تازی بر پارسی"

   پاسخ انوش راوید:  عجم یعنی فرزندان جم،  حتماً منظور فردوسی طوسی از عجم،  فرزندان جم یا کشور جم بوده،  مطمئنا لال و گنگ و... نبوده است.  دروغها و پرت و پلاها محصول کار مشترک استعمار و فراماسون و بی سواد های مدرکی بوده و می باشد.  با آزمایشات ژنتیکی و نمونه برداری از 4000 نفر مردم سراسر ایران متوجه شده اند ژن یا دی ان ای عربی فقط در گوشه هایی از خوزستان تا سواحل بوشهر دیده شده است،  در وبلاگ توضیح نوشته ام.  عربها یا هر قبیله ای از هر تیره انسان هموساپین،  هرگز در دوران قبایلی که زندگی تجربه خاص برای هر جغرافیا را می طلبید،  نمی توانستند براحتی به هر کجا مهاجرت کنند،  امکان وفق دادن با زندگی جدید و سرزمین نو با دانش محدود آنها امکان پذیر نبود.  دانش و زندگی قرنها 20 و 21 را به تاریخ منتقل نکنید،  که اگر بجایی رفتید راحت با مقداری پول در پناه قانون می توانید زندگی کنید،  یا مانند تولید مثل در آن زمان،  که همه به یک اندازه تولید مثل و افزایش جمعیت و مرگ و میر داشتند.  ولی امروزه عربها با داشتن پول دارند به ایران می آیند،  و در این چند سال گذشته زیاد آمده اند،  که در شرایط دمکراسی هیچ مشکلی ندارد.

       در تاریخ آن زمان دسته های بزرگ نداریم،  بلکه بخش هایی از قبیله ها هستند که قبل از اسلام در زمان ساسانیان تعدادی از قبایل عرب را به بیابان های خراسان جنوبی منتقل کردند،  که هم اکنون ساکن روستای عربخانه هستند.  در دوران کتاب و دفتر تلویزیون قرن 20 و 21 بیش از یک قرن طول می کشید تا زبان مردمی عوض شود،  مانند همین زبان فارسی که ما حرف می زنیم و می نویسیم،  که لهجه مخصوص تهرانی است،  و به آن فارسی فتحعلیشاه می گویند،  می بینید بیش از دو قرن کار برده تازه یک لهجه متفاوت از بقیه نقاط ایران گردیده است،  چه برسد به دوران قبل از قرن 19 تغییر زبان زمان های بسیار طولانی می برد،  تا آنجا که من می دانم بیش از ده قرن طول می کشید،  به همین گونه یک دین و مکتب و فلسفه هم زمان های طولانی می برد،  تا تغییر کند به،  تاریخ ادیان در ایران،  و تاریخ ورود نام های عربی به ایران، مراجعه نمایید.

      در طول تاریخ زبانها در کنار یکدیگر رشد و تکامل یافته اند،  و از یکدیگر واژه و دستور گرفته اند،  آنچه که من می دانم،  زبان پارسی قدمتی بیش از زبان عربی دارد،  زبان عربی از زبان سواحلی، قبطی، کلدانی، پارسی،  شکل گرفته،  و دستور زبان عربی را نیز ایرانی های پارسی زبان نوشته اند.  زبان فارسی کنونی از ترکیب زبان پارسی و عربی و عبری است،  همانگونه که گفتم این کار تخصصی می باشد،  که باید بدور از دروغ های تاریخ درباره آن کار و تحقیق شود.  لازم است با یک کار جمعی،  از ابتدای آمدن انسان های هموساپین به قاره کهن،  مسیر اقامت و مهاجرت آنها در طول تاریخ پیگیری شود،  و دانسته شود چند طایفه بوده و از کجا آمده بودند.  مهاجران سواحلی دوران تاریخی چگونه واژه هایی از زبان خود را به جنوب ایران دادند،  و بسیار موارد دیگر،  الکی و سرسری که نمی شود کار علمی کرد،  آنچه تاکنون گفته و نوشته اند،  پایه و اساس تاریخ بشری ندارد.

    پرسش 5184:  چرا بعضی ها که در بخشهای مختلف تاریخ تحقیق می کنند،  از حمله های این و آن به ایران می گویند،  و یکی را نمی پذیرند و دیگر حمله را قبول دارند؟

   پاسخ انوش راوید:  آنها منابع کم می آورند و تنها بهانه آنها این می شود،  که عرب ها حمله کردند منابع و کتاب های ساسانیان را نابود کردند،  مغولها حمله کردند منابع دیگری و همین گونه تا آخر تاریخ بهانه می گیرند،  تا گفته خود را به کرسی بنشانند،  در این باره قبلاً تحت عنوان،  کم آورده ها نوشته ام.

  پرسش 5185:  اسلامگراها معتقدند ایرانیان باستان آتش پرست بودند،  آیا این مطلب درسته؟

   پاسخ انوش راوید:  در هر مکتب و مرام و ملت،  عقاید و دانایی های متفاوت وجود دارد،  که گاه متضاد با یکدیگر هستند،  اکثر این دانشها از طرف یک مجمع یا فرهنگستان تأیید نشده هستند.  در محیط دمکرات هر کس می تواند نظر و عقیده خاص خودش را داشته باشد،  و این نباید مشکلی ایجاد کند.  برای اینکه بدانیم که تاریخ چه می گوید،  و آیا ایرانیان باستان آتش پرست بودند یا نه،  نیازمند تحقیق و تحلیل های مفصل و طولانی و زمان بر تخصصی است،  که باید بدور از دروغ های تاریخی انجام پذیرد.  آنچه که من می دانم و در تاریخ استون هنج نوشته ام،  ایرانیان بدلیل اینکه در سرزمین آفتابی و با آسمان صاف و خوش آب و هوا زندگی می کردند،  خود بخود به نجوم منجمله خورشید دید دگری داشتند و نیز به آتش علاقمند بودند.  جغرافیای تاریخی ایران باعث شده بود،  تمرکز دانش و دانایی در این سرزمین بیشتر شود،  در ایران و ایرانیان توضیح داده ام.

      گاه دشمنان تاریخ ایران و قاره کهن با نشر و پخش بعضی از پرت و پلا های تاریخی و اجتماعی،  و با انواع شگردها می خواهند مردم این قاره را،  رو در روی هم قرار دهند یا کوچک کنند،  ملت هایی که در طول تاریخ کنار یکدیگر بودند،  و با هم رشد و تکامل داشته اند.  وظیفه عزیزان و جوانان باهوش ایرانی است،  که این ترفند ها را بشناسند و مچ دشمنان تاریخی را بگیرند و آنها را افشا کنند.  این دشمنان تاریخی که کلی دروغ در تاریخ قاره کهن جا داده اند،  با این برنامه ها و دروغها و ترفندها می خواهند با ایجاد جنگ و تفرقه منافع و منابع ببرند.  باید توجه داشت استعمار و امپریالیسم با نفوذ در حکومتها و مراکز آموزشی کشورها،  شگرد های استعماری را بخوبی اجرا کرده اند.  برای بهتر دانستن این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک است.

   پرسش 5186:  آیا عجم معنی بدی دارد؟

 * بسی رنج بردم در این سال سی  <><><>  عجم زنده کـردم بدیــن پــــارسی *

   پاسخ انوش راوید:  عجم یعنی فرزندان جم،  حتماً منظور فردوسی طوسی از عجم،  فرزندان جم یا کشور جم بوده،  مطمئنا لال و گنگ و... نبوده است.  دروغها و پرت و پلاها محصول کار مشترک استعمار و فراماسون و بی سواد های مدرکی بوده و می باشد.

   پرسش 5187:  سلام اقای راوید،  اگر حمله اعراب به ایران را دروغ است،  چرا مردم خوزستان عربی صحبت می کنند؟  اگر حمله مغول به ایران دروغ است چرا در خراسان و اذربایجان تعدادی از مردم چهره مغولی دارند.  و کلمات چنگیز و تیمور و اتیلا چگونه وارد فرهنگ سرزمین ما شدند؟

   پاسخ انوش راوید:  به تاریخ ورود اعراب به خوزستان مراجعه کنید،  چند روز حوصله کنید آن تاریخ را در وبلاگ بازنویسی می کنم،  اگر گوشه ای از خاک یک مملکت،  طایفه های مختلف زندگی بکنند،  چه ربطی به اشغال کل کشور دارد،  در گوشه های همه کشورها،  اقوام متفاوتی زندگی می کنند.  همچنین برای چهره مغولی،  به تاریخ هزاره جات و تاریخ یوئه چی ها مراجعه کنید،  که بسیار،  بسیار قبل تر از دروغ حمله مغول به ایران است.  البته اینگونه که پیداست باید این تاریخ ها را هم در وبلاگ بازنویسی کنم،  فعلاً تاریخ اقوام آریایی ایرانی،  و تاریخ ورود نام های عربی به ایران،  را مطالعه فرمایید تا بزودی...

   نظر و پرسش 5188:  سرور گرامی انوش عزیز، متاسفانه در برخی نظرها دیدم که برخی با لحن بدی با شما صحبت کرده اند که باعث ناراحتی است.  و شما با بزرگواری با آنها برخورد می کنید یک پرسش داشتم، شهر استخر و  تخت جمشید را چه کسانی ویران کردند؟

   پاسخ انوش راوید:  یکی از بحث های من برای ایجاد محیط دمکرات است،  که مرتب در وبلاگ نوشته ام،  هنوز ملت ایران و حتی تعدادی از جوانان با آن فاصله زیادی دارند.

لطفاً برای پاسخ خود مراجعه نمایید به:  http://cae.blogfa.com

   پرسش 5189:  چرا به راه ری می گویند جاده ابریشم؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در زمان قدیم به راه ریگا (که ری در تهران نیست ریگا به ناحیت حران یعنی شمال بین النهرین بوده است) که راه تجاری بوده و از این راه ابریشم را از چین استان ( که کشور چین امروزی نیست . و انان که به سرزمین سین هستند که چین استان است از کتاب  بندهش) در جنوب بین النهرین به ریگا می بردند راه ابریشم می گفتند که بعد ها  این نام به راهی گذاشته شد که بین النهرین را به کشورهند امروزی و چین امروزی وصل می کرد چون این راه نیز راه تجاری بوده است که از ان ابریشم را به کشور چین امروزی بردند .

   نظر انوش راوید:  ری به معنی طولانی،  همانگونه که می گویند برنج ری کرده،  در میانه راه فوق یک ری تاریخی دیگر ایجاد شد،  و راه طولانی از هر دو ری می گذشت.  اولی به نام راه شاهی معروف شد که سارد را شوش وصل می کرد،  و بسیار طولانی بود،  و دیگری تیسفون را به کاشغر می پیمود،  که به راه ابریشم معروف شد،  که بسیار طولانی بود.  هر دو ری محل تلاقی راه های دیگری هم بودند،  معمولاً چهار پایان کاروانها بخشی از هر راه را می روند،  چون به آن بخش هم چاروادار و هم چهار پا آشناست.  و در هر دو ری همیشه کاروانسرا های بزرگ و تجارتخانه های زیادی وجود داشت.  یکی دیگر از خاصیت های مهم چنین راهی در میانه دو تمدن قرار داشتن بود،  که خود محل برخورد اندیشه ها می شد،  و همیشه دانشمندان و ناراضیان از هر طرف راه،  در آنجا جمع می شدند،  و تبادل علم و سیاست می کردند.

     مهمترین موضوع کم کاری ایرانی های حرفه ای برای معرفی دو راه فوق بوده است،  که با پیشدستی غریبه ها به جاده ابریشم معرف شده است،  درصورتیکه این راه ها داری کابردی وسیع بوده اند.  جهت بهتر دانستن،  به:  تاریخ راه و راه سازی ایران،  و تاریخ ری باستانی،  و داستان های تاریخی ایران، مراجعه نمایید.

   نظر 5190:  آقای انوش،  بنده حق داشتم و دلیل اش هم عدم نصب کامنت ارسالی ام از جانب شما است!؟  در ضمن احتیاج به خواندن دوباره مطالب تکراری و کسل کننده شما نیست،  و خلاصه و در یک کلام میتوان گفت که داستان سرایی های شما هیچگونه سندیت و بار علمی ندارد،  و همانطور که جنابعالی به خوبی هم می دانید تحقیقات علمی آقای پورپیرار همه حقایق و جعلیات تاریخی را آشکار نموده است،  که همیشه از ذکر نام و تحقیقات ایشان بخاطر رودرویی با حقیقت واهمه و پرهیز می کنید!!!  و با طرز خاص خودتان در نوشته هایتان آن را کتمان می نمایید.  به هر حال امیدوارم که روزی از این خواب خوش بیدار شوید زیرا که بنابر این سخن معروف:  آدم خوابیده را می توام بیدار کرد ولی انسانی که خودش را به خواب زده است هرگز.  به امید قبول حقیقت و درستی.

   پاسخ انوش راوید:  عزیزم بارها نوشته ام،  هیچ کامنتی را حذف نمی کنم،  زیرا برکت اینترنت را که امکان اولین تجربه کار در یک محیط دمکرات را در اختیار ما ایرانی ها قرار داده،  پاس می دارم.  تعدادی از نظرها و پرسشها را در پست جدا و در پرسش و پاسخ ها می نویسم.  باز هم هر نظر و یا پرسش دارید بنویسید،  بزودی آنها را یک صفحه پست می کنم،  فقط خواهشاً بعنوان یک ایرانی،  شجاعت آنرا داشته باشید،  که اگر ایرانی باشید می دانم دارید،  اگر نام نمی نویسید،  حداقل یک آدرس ایمیل بدهید.  یکبار دیگر از نظر و کامنت های شما سپاسگزارم،  تندرست و پیروز باشید.  در ضمن جهت آقای ناصر پورپیرار به وبلاگ زیر بروید:

  http://cae.blogfa.com 

   عزیز یک خواهش دیگر دارم،  وبلاگی راه اندازید،  و مطالب و نظرات خود را در آن منعکس کنید،  منجمله امثال نظر فوق،  تا این تجربه دمکراسی نو مجازی گسترش بیش از پیش پیدا کند،  که این مهمترین است،  مهمتر از هر بحث و تاریخی است.

     قابل توجه:  الان که دارم این را می نویسم،  تلویزیون دارد درباره چین می گوید،  از پیشرفت فوق العاده آنجا همه تعجب می کنند،  چینی که همین سی سال پیش غرق در بدبختی و گشنگی بود،  آنوقت ما نمی توانیم حداقل یک گفتگو سالم در محیط مجازی اینترنت داشته باشیم.  مثل نظر بی نام و نشان فوق که فقط عده ای دوست دارند بهانه و ایراد بگیرند،  و به پرو پای همدیگر بپیچند.  تقریباً درگیر این هستیم،  که آیا دو هزار سال پیش نام کسی داریوش بوده یا نبوده،  به چه سادگی ما ملتها را سر کار گذاشته اند.  شاید بهتر باشد از مدت دیگر فقط هر شخص مشخص،  که تخصص و گرایش و تحصیل او تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  را اهمیت دهم،  و نظر و پرسش او را بنویسم و بررسی کنم.  هم میهنان بیائید بخود آیید،  و گرنه بزودی در فشار شرق و غرب خورد خواهیم شد،  در قاره کهن مشروح نوشته ام،  هم اینک هم کلی صدمه دیده ایم.

      نظر و پرسش 5192:  آیا شما یک نفر پیر مرد هفتاد هشتاد ساله به نام کامبیز، اردشیر؛ کوروش و داریوش تا الان سراغ دارید؟  کمی عمیقا در بنیان تاریخمان فکر کنیم.  تا جایی میرسیم که از 50-60 سال پیش شروع به تاریخ سازی هخامنشی نموده اند.  چه کسانی؟ به چه علتی؟ و چرا؟  این شمایید که باید بیابید.  در صورت تمایل پس از تفکر و تعقل نظرات خود را اعلام فرمایید.  شاد باشید.

   پاسخ انوش راوید:  نام پدر من متولد 1304 خورشیدی منوچهر است،  چهار برادر او نام های امامان اسلامی شیعه را داشته و دارند،  و دو خواهر از چهار خواهر او نام های ایران باستان را داشته و دارند،  این در صوتی بود که پدر آنها آیت الله حاج میرزا حسین بود،  بخاطر سن بالا تعدادی از این 9 خواهر و برادر فوت نموده اند.  تا قبل از قرن 20 و ورود بورژوازی به ایران،  ایران و تمامی کشور های همسایه در دوران فئودالی و قبایلی از ساختار های تاریخی اجتماع بسر می بردند.  برای حکومتها و توده مردمی،  که در چنین جایگاه تاریخ تمدن بودند،  تاریخ ارزش داستان داشت و بس،  و در بهترین حالت برای اثبات حقانیت دین بود.  در اروپا نیز قبل از پیدایش بورژوازی قرن 15 میلادی،  تاریخ نیز چنین ارزش کمی داشت.  بهمین جهت می بینیم تاریخ سازیها از ابتدای قرن 20 در ایران کنونی شروع شد.  خود بخود با وجود برتری های علمی و تخصصی غرب و نفوذ استعمار و امپریالیسم،  تاریخ های قاره کهن را آنگونه که آنها می خواستند،  نوشته شد.  اینک در این قرن وظیفه جوانان با هوش قاره و کشورمان است،  که با حفظ محیط دمکرات،  نسبت به تاریخ نویسی نوین اقدام کنند،  و دروغها را از تاریخ بردارند.  البته برداشت دروغها با وجود انبوه دروغ و کار شکنی بازمانده عوامل و چهره های استعمار،  کار مشکلی است.  در نهایت باید با ایجاد فرهنگستان مستقل تاریخ،  موضوعات جمع بندی و تأیید موقت شوند،  به سخن وبلاگ مراجعه شود.

       برای اینکه بدانید نام های شاهنامه ای و تاریخی ایرانی،  در کجا و چه مواقع تاریخی استفاده می شد،  باید سری به جمهوری ازبکستان و شهر های تاشکند و سمرقند و بخارا بزنید.  نام بیشتر پیرمردان و پدران و مادران آنها شاهنامه ای است،  آنها شاهنامه را کتاب اول خود می دانند.  چرا در دوران اسلامی در ایران از نام های باستانی کمتر یا خیلی کمتر استفاده می شد،  علت نفوذ تاریخی دین مانوی بود،  به تاریخ ورود نام های عربی به ایران مراجعه شود.  البته بهتر است این موضوع را مبنای تحقیق و تحلیل های جدید قرار داد،  و متخصص های گرایش مربوطه در آن کاوش و پژوهش نمایند.  در اینجا یاد آوری نمایم،  نام هایی که شما نوشته اید،  اینها نام هایی با تلفظ یا لهجه یهودی گفته درباره شاهان سلسله هخامنشیان است.  در شاهنامه فردوسی از ایلامیان و هخامنشیان بنام پیشدادیان و کیانیان نام برده شده،  که از کیومرث آغاز می شوند،  و تمام این نامها بفراوانی وجود داشته و دارد.

   پرسش 5193:  چگونه می توانیم زبان پارسی باستان،  و یا زبان پهلوی،  را باز آوری نماییم و بدان تکلم کنیم؟

   پاسخ انوش راوید:  زبان پارسی باستان یا زبان پهلوی،  هم اکنون توسط افراد مسن در روستا های ایران گفتگو می شود،  اگر به روستا های اراک، کاشان، یزد، لرستان و یا هر جای دیگر ایران بزرگ بروید،  و با افراد مسن حرف بزنید متوجه می شوید که آنها به زبان های طول تاریخ ایران گفتگو می کنند.  برای همین در نگرش های نو به جهان و چند جای وبلاگ نوشته ام،  برای حفظ و نگهداری زبان های باستانی و تاریخی ایران باید مدارس هر شهر و دیار به این زبانها باشد.  به این ترتیبی که پیش می رویم،  در آینده نه چندان دور یعنی همین چند سال آینده اگر کتیبه ای و کتابی یافته شود،  آنوقت به اشتباه یا مغرضانه گفته می شود،  که به زبان های باستانی ایران است،  یعنی به زبان مردم فعلی ایران نیست.  آنوقت مانند خیلی چیز های دیگر باید متخصص های خارجی زبان های باستانی ایران بیایند،  و برای ما باز گشایی کنند.  فعلاً با شاهنامه خوانی می توانیم براحتی بزبان پارسی گپ بزنیم.

   پرسش 5194:  در مورد چنگیز به خواجه رشیدالدین فضل الله و جوینی اشاره کردید که از چنگیز نام برده اند. آنها سال ها قبل از دوره استعمار بوده و به ماخذی برای استعمارگران در نام بردن از چنگیز تبدیل شده اند.  سوال این است رشیدالدین فضل الله و جوینی چه انگیزه ای برای این دروغ پردازی خود داشته اند؟  سوال بعدی در مورد چنگیز این است که اگر چنگیز دروغ باشد پس هلاکو خان کیست؟؟  متعلق به چه تیره و طایفه ای است؟؟  همان هلاکو که بغداد را فتح و خلافت عباسی را نابود و اسماعیلیان را شکست داد.

   پاسخ انوش راوید:  آیا می دانید، اصل کتاب های فوق کجا هستند،  در کدام موزه؟  نمی دانید و هیچ کس نمی داند،  باز نویسی بسیاری از کتاب های تاریخی در مومبای هندوستان زیر نظر استعمار انگلستان بوده است.  برای همین مطابق گفته خودتان ماخذی برای استعمارگران گردیده اند،  آنها در باز نویسیها دست کاری کرده و با سیستم اکادمی قرن های 19 و 20 به آن دروغ های چاپ شده،  شاخ و برگ افزوده،  و بخورد ملتها داده اند،  تا بتوانند مقاصد استعمار و امپریالیسم را پیش ببرند.  هلاکو مغول منگول دروغ است،  در هیچ جا و هیچ کتاب دیگر تاریخی و هیچ آثار باستانی و تاریخی از او نامی نیست،  فرد قدرتمندی که بغداد را گرفته و ویران کرده نباید بدون هیچ اثری باشد،  نباید اغفال دروغ پردازی های استعماری شد،  خود شما با توانایی ایرانی و بطور مستقل،  و با دید نو به تاریخ نگاه کنید و تحقیق و تحلیل نمایید.

   پرسش 5195:  در مورد جنگ چالدران،  شاید چنین جنگی بوده و شاید ایرانی ها در این جنگ شکست خورده باشند، ولی بعدها برای شکستشان مسائلی همچون تعداد بیشتر عثمانی ها،  نداشتن توپ و تفنگ و استفاده عثمانی ها از سلاح آتشین را به عنوان بهانه شکست در تاریخ آورده باشند.  دلیل این شک من در مطالب کتابی است که با عنوان تاریخ سلطنت شاه طهماسب اول خوانده ام.  ظاهرا شاه طهماسب اول طبق مطالب آن کتاب در سال های اول حکومتش 12 جنگ بزرگ را از سر گذرانید.6  جنگ با عبیدخان ازبک و 6 جنگ با عثمانی ها به رهبری سلطان سلیمان قانونی (اگر اشتباه نکم) در مورد آن جنگ ها هم خصوصا با عثمانی ها صحبت از ده ها هزار نیروی مهاجم عثمانی بود.  و شاه طهماسب طبق نوشته های آن کتاب از تاکتیک زمین سوخته علیه عثمانی ها استفاده می کرد و منابع آب و زمین های زراعی را در راه نیروی مهاجم تخریب می نمود و با حملات پارتیزانی آنها را متحمل تلفات سنگین می نمود در نتیجه نیروهای عثمانی با نبود آب و غذا مجبور به عقب نشینی می شدند. به عبارتی شاه طهماسب از رودر رویی مثل جنگ چالدران پرهیز می کرد.

   پاسخ انوش راوید:  اول از زمین سوخته می گویم،  آیا شما می دانید در باره چه زمان تاریخ می گویید،  انگار در همین چند دهه بوده که پل و جاده و کارخانه را از بین ببرند،  و زمین سوخته اجرا کنند.  اول بروید از زندگی و بود و باش در آن دوره تحقیق کنید،  سپس از زمین سوخته بگویید و بپذیرید.  در زمان دراویش صفویه جنگ های زیادی بین شیعه و سنی اتفاق می افتاد،  در ابتدای حکومت صفویه این جنگها کوچک و زد و خوردها محلی بوده است،  می توانید به یک نوشته تاریخی،  که در روش سلاطین و مرشدان صفویه از تاریخ دراویش ایران  باز نویس کرده ام رجوع کنید.  در آن زمان گاه قبایل و قلعه ها بیکدیگر حمله می کردند،  و اراضی و احشام مردم مذهب دیگری را می ربودند و نابود می کردند،  اما فقط در اندازه یک روستا و تولیدات محدود یک روستا بود.  این ماجرا حتی تا همین اواسط قرن گذشته هم ادامه داشته است،  به ماجرای بازمانده نبرد خوانین رجوع کنید.  پرسش های دروغ جنگ چالدران را با مطالعه همان صفحه ،  و البته با تحقیقات بیشتر و بیشتر از آن بخش تاریخ بپرسید،  فقط خواهشاً اگر رشته و تخصص شما تاریخ،  و یا یکی از گرایش های جغرافیا ـ تاریخ است پیگیری نمایید.  هر چه پرسش بیشتر باشد،  به نتیجه های بهتری خواهیم رسید،  ولی ایکاش پرسشها با تحقیقات و حرفه ای باشند.

   پرسش 5196:  در مورد دروغ بودن حمله عرب های مسلمان منظور شما را نفهمیدم. اگر امپراطوری ساسانی از آنها شکست نظامی نخورده باشد،  پس چگونه این امپراطوری به پایان رسیده است؟؟  شاید ارتش ساسانی انگیزه ای برای جنگ نداشت در نتیجه با وجود برتری نفرات و سلاح و سازماندهی، دست به جنگ تمام عیار ضد عرب های مسلمان نزد و شکست خورد. بعدا تاریخ نویسان عرب مسلمان برای آب و تاب دادن به پیروزی خود داستان سرایی در شجاعت خود و رزم خود کرده و اصطلاحا یک کلاغ چهل کلاغ نموده باشند.  اما این داستان سرایی ها چیزی از واقعیت ماجرا که شکست ارتش ساسانی از عرب های مسلمان است را کم نمی کند. اصولا اغلب، طرف پیروز پیروزی هایش را بزرگ و شکست هایش را کوچک جلوه می دهد.  ممکن است عرب های مسلمان هم همین کار را کرده اند.

   پاسخ انوش راوید:  آیا حتماً باید شاهنشاهی ساسانیان با جنگ و حمله دشمن از بین رفته باشد؟  آیا نمی تواند در ادامه رشد و تکامل تمدن،  و بر اثر انقلاب برکنار شده باشند؟  مانند بسیاری از دولت های منجمله پادشاهی قاجار و پهلوی؟  بدین منظور برای بهتر دانستن به تاریخ ادیان در ایران،  تاریخ ورود نام های عربی به ایران،  تاریخ انقلاب های انسانی ایران،  و بسیاری از مقالات دیگر وبلاگ انوش راوید رجوع نمایید.  بزودی مطلبی با عنوان تاریخ انگیزه جنگ در ایران،  می نویسم و بیشتر به این پرسش می پردازم.

   پرسش 5197:  در مورد دریای خزر بحثی داشتم. می دانید که این اسم حسابی سر زبان ها جا افتاده و چون به عقیده ی بعضی، خزر نام قومی است که دشمن ایرانیان و مسلمانان بوده اند، تلاش کرده اند تا نام مازندران و کاسپین، اسامی قدیمی این دریا را زنده کنند که به نظر زیاد موفق نبوده است.  من خودم به شخصه، این سوال برایم مطرح بوده که واقعا چرا اسم دشمنان ما باید اینقدر به خوبی سر زبان ها بیفتد که نتوان آن را از یاد مردم برد. عقیده ی من این بود که یک جای کار اشکال دارد تا این که مطلع شدم یکی از فرهیختگان کشورمان، آقای عبدالرحمان عبادی، کتابی به نام چند صد نام دریای خزر نوشته اند. بر اساس تحقیق ایشان نام خزر ارتباطی با خزرها ندارد و از واژه ی  کَسَر گرفته شده و نام های دیگر این دریا مثل کاسپین و قزوین نیز با این نام هم ریشه اند.  شما چقدر در مورد نام دریای خزر تحقیق کرده اید؟ و چه نظری در مورد جریانی دارید که برای تغییر نام خزر به مازندران یا کاسپین تلاش می کند؟ و دیگر این که چقدر موافقید که جلوی این جریان گرفته شده و نام خزر تثبیت شود و به این ماجرا خاتمه داده شود؟

   پاسخ انوش راوید:  این بحثها و تحقیقها خیلی طولانی و مفصل است،  بدرستی معلوم نیست اقوام خزر چه کسانی بودند،  تعریف های مختلفی شنیده و خوانده ام.  از میان همه،  مهم این است،  که چرا ایرانیها خود نمی توانند مستقل کار و تحقیق در تاریخ و باستانشاسی کنند،  بویژه چرا جوانان باهوش متخصص ایرانی،  همچنان وابسته و پیوسته به دروغها و ساخته های خارجی و قدیمی هستند.  اصل وبلاگ من هم برای همین موضوع است،  که بلکه شاید بتوانم این عده را تحریک کنم،  و بسوی تاریخ نویسی نوین ایران برانم.  دوران تاریخ خیلی طولانی است،  هر دوره ای برای هر شهر و آب و آبادی، کوه و دشت،  نامی داشته است.  بنظر من ما تا آنجا که می توانیم باید با نام های شاهنامه بسر بریم،  و آنها را بجهان معرفی کنیم.  شاهنامه این دریا را مازندران نامیده است،  ولی همانگونه که قبلاً نوشتم،  فعلاً وضع سواد و توانایی در دانشگاه ها خیلی خراب است،  و سیستم اکادمی قاره کهن نمی تواند نقشی در تاریخ و سرنوشت داشته باشد.  با یکی دو وبلاگ امکان ایجاد تغییرات خیلی کم است،  بویژه در این زمان که نبرد نو پدید هم با قدرت در جریان است.

   پرسش 5198:  سلام میخواستم بدونم شما تاریخ طبری قبول دارین؟  یا اینکه این هم دروغ است؟

   پاسخ انوش راوید:  من چه کاره هستم که یک کتاب را قبول داشته باشم یا نداشته باشم،  فقط همیشه سفارش می کنم که هر نوشته و کتابی را نباید بدون تحقیق و تحلیل قبول داشت و پذیرفت.  درباره کتاب های تاریخی باید دانست،  که امکانات و دانش نویسنده آنها خیلی کم و محدود بوده است،  و بسیاری از آنها با اصول تاریخ نویسی،  و قوانین فرمولها و فاکتور های تاریخی هماهنگ نمی باشند.  ما امروزه با امکانات تکنولوژی نوین هنوز نمی توانیم بدرستی از موضوعات بدانیم و برداشت داشته باشیم،  چه برسد در زمانها گذشته،  که حتا در کتاب های تاریخی آنها از گذشته های بسیار دورتر نوشته اند.  اگر من از دروغ نامه های بنام کتاب تاریخ نوشته ام،  جهت یاد آوری می باشد،  که ممکن است در تعدادی از کتابها،  تماماً یا بخشی از آنها دروغ باشد،  چه توسط نویسنده آنها بوده،  یا توسط عوامل و چهره های استعمار در آنها دستکاری شده باشد.  همانگونه که بارها نوشته ام باید فرهنگستان مستقل ملی و مردمی تشکیل شود،  و بترتیب اهمیت موضوعات به آنها رسیدگی نماید،  در این باره در سخن وبلاگ گفته ام.

   پرسش 5199:  در صورت عدم حمله اعراب چگونه عراق از ایران جدا شد؟

   پاسخ انوش راوید:  عراق هم زمان با  صفویه و پیدایش عثمانی از سرزمین اصلی ایران بزرگ جدا شد،  این جدایی به ابتدای اسلام مربوط نیست،  دلیل آن پدیده بورژوازی در ساختار های تاریخی اجتماع است،  که باعث شد مرز های سیاسی بوجود آیند،  قبل از این دوره از تاریخ تمدن،  مرز جغرافیای سیاسی معنی نداشت،  و مرزها بر اساس ارتباطات قبیله ای تنظیم می شد.

   پرسش 5200:  آیا امپراطوری اسلام دروغ است؟

   پاسخ انوش راوید:  برای هر دوره از شکل سیاسی کشوری باید تعریف خاص داشت،  منجمله تعریف از امپراتوری یا حکومت و غیره،  که چیست و چگونه است.  ما در تاریخ حکومت اسلامی داریم،  که از دوره رقابت عثمانی با ایران،  این حکومت دو گونه شیعه و سنی گردید،  و استعمار و امپریالیسم با نفوذ در آنها باعث برخوردها و جنگها و تزادها گردید،  که کم و بیش تا امروز باقی است.  از ابتدای اسلام حکومت اسلامی تشکیل گردید،  نه امپراتوری اسلامی،  بسیاری از موضوعات که در این باره گفته و نوشته اند،  یا دروغ هستند یا اشتباه،  بمنظور آگاهی داشتن از واقعیتها مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

   پرسش 5201:  آیا راست هست که افغان ها را زاده مغول میدانند؟

   پاسخ انوش راوید:  در بخش های شمال غربی افغانستان اقوام ترک و ترکمن و ازبک زندگی می کنند،  که تاریخ واقعی آنها هیچ ربطی به مغولستان ندارد،  آنها بازماندگان اقوام ایرانی یوئوچی هستند،  که در طول تاریخ کمی متفاوت گردیده اند.  بخش میانه افغانستان کنونی یعنی بامیان محل زندگی هزاره جات شیعه و فارسی زبان است،  که بعلت بودایی بودن در حدود دو هزار سال پیش،  کمی با چینی های بودایی ترکیب پیدا کرده اند،  و هیچ ربطی به مغول ندارد.  بقیه مردم افغانستان تاجیک و پشتون، نورستانی و بدخشانی، پنجشیری و غیره با دو زبان فارسی دری و پشتون کاملاً هم قیافه ایرانیان هستند.

   پرسش 5202:  در چند جای وبلاگ خواندم که نام شهر های شرق ایران در غرب هم هستند،  به همین جهت بیشتر اطلاعات ما از غرب ایران است پس داستان تاریخ شرق ایران چه می شود؟

   پاسخ انوش راوید:  اشتباه در نام های تاریخی شرق و غرب ایران،  تاریخ را بکلی عوض کرده،  در صورتیکه بخش شرقی ایران بزرگ هم کلی تاریخ دارد،  ولی نیازمند پژوهش است.

   تذکر انوش راوید:  عزیزان قبل از هر پرسش ابتدا بیاندیشید،  که حتماً در تخصص و گرایش تحصیلیتان باشد،  سپس سئوال خود را در اینترنت جستجو نمایید،  سایت های مختلف را باز و مطالعه کنید،  و با علم و دانایی بیشتر،  پرسش های تخصصی نمایید.  بدین منظور ابتدا پرسش خود را در ورد چکنویس کنید،  نظرها و پرسش هایتان را از هم جدا نمایید،  جمله بندی و غلط های احتمالی آنرا درست کنید،  سپس یکبار دیگر با آخرین اندیشه آنرا خوب بخوانید،  و در آخرین مرحله در نظرات یا متن ایمیل کپی پیس نمایید.  به امید روزی که هر جوان ایرانی یک اندیشمند بنام باشد.

   پرسش 5203:  چرا چهره شمالی های ایران شبیه روسها،  جنوبی ها شبیه پرتقالی ها،  شرق شبیه مغول ها و غرب شبیه ترکها می باشند؟ 

   پاسخ انوش راوید:  تمام کشور های وسیع چهره ها و اقوام مختلفی دارند،  بویژه در حاشیه مرزها،  مانند ایران که در مسیر تمدن بوده است.  همین انگلستان کوچک داری چندین نوع چهره می باشد،  که بدلیل کوچکی خیلی با هم ترکیب شده هستند،  امروزه لوس آنجلس بیشترین ترکیب چهره ای را دارد.

   فرم چهره شمالیها:  بازمانده اقوام کاسپی مربوط به قبل از تاریخ در آنها دیده می شود،  بهمین جهت شبیه روسها هستند،  در ضمن اوایل قرن گذشته دو سه بار سربازان روس به شمال ایران وارد شدند،  و بعضی از آنها ازدواج کردند و مقیم شدند.  مانند پدر همسر عموی بزرگ من،  که روس سفید بود،  او یکی از مهندسین که پل های آهنی شمال ایران را ساختند بود،  رگه هایی از روس در عمو زاده های من دیده می شود.

   جنوبیها شبیه پرتغالیا:  تعداد کمی با قیافه اروپایی در جنوب ایران زندگی می کنند،  بر اثر ازدواج بازرگانان و دریانوردان اروپایی در 6 قرن گذشته می باشد.  کلاً پرتقالیها بازمانده اقوام کیمیری یا سمیرمی هستند،  عمو زادگان قبل از تاریخ آنها،  در شهر سمیرم و لرستان زندگی می کنند.  تعدادی از جنوبیها از ترکیب دریانوردان و بازرگانان عرب،  تعدادی نیز با رگه های از آفریقا دیده می شوند.  در تمام شهر های مرزی و بندری و بازرگانی،  چنین ترکیب هایی دیده می شود.

   شرق شبیه مغول:  در شرق ایران تا بامیان افغانستان که به هزاره معروف هستند،  آنها بازمانده اقوام یوئوچی هستند،  آنها در مسیر راه ری (یا جاده ابریشم دروغی) دختران 5 تا 15 ساله چینی را برای تجارت و کنیزی به ایران بزرگ می آوردند،  بچه ها و نسل های حاصل از آنها در ترکیب چهره ها دیده می شود.  تجارت دختر چینی تا زمان مائو ادامه داشت،  ولی بعلت کویر بزرگ ایران،  خیلی کمتر به نقاط غربی ایران راه می یافت.  تعدادی از قیافه های نیمه چینی در نتیجه مهاجرت شمال به جنوب در اثر یخبندان دوران سوم سرمای کوچک بوده است،  که از استپ های شمالی طی ده هزار سال به کشور قزاقستان و سپس ازبکستان و ترکمنستان آمده اند،  البته بسیاری از اقوام با مردم محلی ترکیب شده اند،  در این باره می توانید به گورستان ایستاده .. بروید موضوعات قابل توجهی بدست خواهید آورد.

   غرب شبیه ترکها:  ترکها که بنام کشور ترکیه می شناسیم،  در نتیجه جدید ترین آزمایش های DNA حدود 9 درصد ترک هستند،  در کشور آذربایجان وضع خیلی کمتر از این است.  مردمان آنجا با مرد کشور ایران کاملاً خویشاوند تاریخی هستند،  و هیچ تغییر در قیافه ندارند،  هر چهار پدر بزرگ و مادر بزرگ من از چهار گوشه ایران بودند،  یکی از ترک های زنجان،  یکی از اعراب اهواز،  یکی از فارس های اراک،  و حاج میرزا حسین هم کرد کرمانشاه بود.  وقتی به قیافه بیش از دویست نوه و نتیجه بازمانده آنها نگاه می کنید،  نمی توانید بفهمید رگه های تیره ای و یا خطوط DNA  کدام یک بیشتر به کدام جدش رفته است.

   جالب:  در گذشته ها که گاهی از آنها به ما نزدیک است،  ازدواج و تولید نسل طایفه ای بود،  و زن سالاری در قبایل وجود داشت،  گاه یک زن چند مرد یا شوهر داشت،  و طایفه و قبیله ها به تولید نسل اهمیت بیشتر می داند تا تشکیل خانواده.  درباره این موضوع در تاریخ های موجود کمتر اشاره شده،  درصورتی که بخش های بزرگی از تاریخ را شامل می شود،  و خود بخود دارای تأثیر در تمام موارد بوده است.  همچنین در گذشته مهاجرت جمعی بسیار راحت بود،  که بعلت های مختلف از قبیل،  تغییر آب و هوا،  افزایش رشد جمعیت و کمبود زمین،  اختلاف های مسلکی و غیره انجام می شد.  مهاجر کنندگان در جای جدید،  یا با رضایت باشندگان محل،  یا با زدو خورد و جنگ که بوفور انجام می گرفت،  تغییرات چهره ای را با خود به ارمغان می بردند.

   پرسش 5204:  چرا مدل لباسها و وضع آرایش های مردانه و زنانه،  در دربار های تاریخی،  متفاوت از توده مردم بوده،  و حتی شامل شکل خاص در طبقات درباری است؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که همیشه گفته ام،  دوره های تمدنی در هر قاره و هر کشور شرایط خاصی را می طلبید،  این دوره های تاریخی را در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام.  برای دانستن از وضع البسه و آرایش مردم و دربار دوران سلسله هخامنشیان که در ساختار شاه خدایی از تمدن بودند،  منابع خوب و روشنی در حجاری های تخت جمشید داریم،  برای دوران سازمان قبیله ای حکومت اشکانیان منابع خیلی کم داریم،  برای دوران شبه شاه خدایی محلی شاهنشاهی ساسانیان،  منابع از روی تعدادی کتاب تاریخی و تصویر های ظروف می باشد.  دوران سازمان قبیله ای دینی اولیه اسلامی نیز منابع به نسب زمان کم داریم،  از زمان حکومت صفویه که ایران کم کم وارد تمدن فئودالی می شد،  منابع تاریخی خوبی موجود است،  از همین تاریخ،  دربارها تا آخر پادشاهی قاجار،  شکل خاص از تزئین و آرایش و لباس،  مرتبط با سلسله مراتب داشتند،  هر شخص بنا به جایگاه درباری و حکومتی،  لباس و آرایش مخصوص خود را داشت،  که به مرور بنا به پیشرفت فنی و تجاری تغییراتی حاصل می شد.

      لازم به یاد آوری است،  مردم در هر دوره تمدن و بنا به شرایط دینی و موقعیت جغرافیایی محل زندگی خود،  لباس می پوشیدند و آرایش می کردند،  مثلاً در جنوب ایران و گرما،  با یک لنگ قضیه لباس را سرهم می کردند،  و در شمال بخاطر سرما و رطوبت لباس هایی که تمام بدن را می پوشاند استفاده می کردند،  و امثال قاسم آبادی را ترجیح می دادند.  همچنین همیشه نوع البسه و آرایش مردم عادی با درباریان یا حکومتی ها فرق داشت،  البته حکومتی ها در حالت عادی،  آنچه که مربوط به شرایط دینی بود رعایت می کردند،  ولی البسه رسمی کمتر می پوشیدند.  تاریخ پوشاک و آرایش در ایران را باید آغاز کرد،  بزودی پست ویژه آن را می نویسم.

   توجه:  برای اینکه نتیجه بهتر و علمی تر از چهره های مختلف ایران گرفته شود،  ابتدا باید مناطق جغرافیایی طبیعی ایران را جدا نمود،  من این جدا سازی را در ده ولایت کرده ام،  دوم باید دروغ های تاریخی مانند حملات بیگانگان منجمله اعراب و مغول و غیره را،  که در تاریخ دروغی ایران زیاد است،  کاملاً دور ریخت.  سپس از مردم قابل توجه باشندگان هر شهر این ولایات،  مقدار زیادی عکس گرفته شود،  و اگر امکان دارد آزمایش  DNA انجام گردد.  این برنامه کاری زمان بر و با مخارج است،  ولی در نهایت نتیجه درست علمی،  و قابل ارائه به جوامع تحلیلی و دانشی خواهد بود.

   پرسش و نظر 5205:  در وبلاگتون مطالبی خوندم,  به نظر شما جنگ چالدران دروغ بوده؟  اگر اینجوری فکر می کنید 10 تا 20 سند معتبر تاریخی به شما نشان بدم که متوجه شوید این جنگ وجود داشته است.  لطفا این مطالب مورد مطالعه قرار دهید:

   1 ــ  غفاری‌فرد، عباسقلی،  تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، ۱۳۸۱ ص ۸۹ تا ۱۰۲.

  2 ــ  تحقیقاتی در ایران عصر صفوی، ص ۱۰۳ -  ۹۲ .

  3 ــ  جهانگشای خاقان، ص ۴۹۴- ۴۹۲ .

  4 ــ  قزلباشان در ایران،  امیرحسین خنجی،  ص ۱۹۴ -  ۱۹ .

  5 ــ  راجر سیوری ایران در عصر صفوی،  چاپ سیزدهم ۱۳۸۴ تهران.

  6 ــ    David Nicolle:  The Janissaries. Osprey, Oxford ۱۹۹۵ .

  7 ــ    Godfrey Goodwin:  The Janissaries. Saqi Books, London ۱۹۹۷ .

   و مطالبی را که در سایت عنوان می کنید لطفا با مرجع بیان کنید،  با سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  گرامی،  کتاب هایی که نام بردید من دارم و مطالعه کردم،  از  نظر من آنها درباره جنگ چالدران هیچ واقعیت و تحلیل ندارند،  خود شما لطف فرموده مشروح یک مقاله بنویسید،  تا من در وبلاگ منتشر نماییم.  عزیزم نباید اغفال ترفند های دشمنان تاریخ ایران شد،  خواهشاً حواستان را جمع کنید،  دور و بر ایران پر از دشمن است،  از قدیم بوده اند.  انواع رجز خوانی ها،  دروغها،  شیادی ها،  هم اکنون دارید می بینید.  خواهشاً وبلاگ را با دید دمکرات و آزادی اندیشه و قلم مطالعه فرمایید،  من منابع و کتاب ها و مطلبی را که فکر می کنم دروغ هستند را با نام خودم در وبلاگ نمی نویسم،  شما این زحمت را بکشید،  سپس من آنرا نقد و بررسی خواهم کرد،  جهت اطلاع بیشتر به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.

   پرسش 5206:  نام چنگیز و خود چنگیز ایرانی بوده؟

   پاسخ انوش راوید:  نام چنگیز ایرانی است،  و خود چنگیز تاریخی ایرانی بوده،  برای همین نام چنگیز در اطرافمان زیاد است.

   پرسش و نظر 5207:  راستی اگر شهر اسکندریه را الکساندر یونانی ساخته بود،  پس چرا مصریان بش نگفتند الکساندریه اگر ایرانیان به الکساندر میگفتند اسکندر .... چه لزومی داره مصریان هم همین رو بگن.

   پاسخ انوش راوید:  این را باید از دروغ نویسان تاریخ پرسید،  از قدیم هم گفته اند دروغگو کم حافظه است.

   پرسش 5207:  . . . . خود سانسوری . . .

   پاسخ انوش راوید:  بدلیل شرایط روز از نوشتن این پرسش،  و پاسخ آن،  فعلاً معذورم،  فقط یاد آوری نمایم،  دقت کنید دروغ و پرت و پلا بخورد تان ندهند،  و شما را سرکار نگذارند،  تفرقه و دشمنی بین ملت های قاره کهن ایجاد نکنند ،  تا منافع و منابع ببرند.

   پرسش 5208:  آیا عراق عرب در کار بوده و وجود داشته است؟

   پاسخ انوش راوید:  در هر دوره در ساختار های تاریخی اجتماع،  و متعاقب آن در تاریخ هر کشور،  سرزمینها و استانها نام های متفاوت داشته اند،  مثلا زمان ساسانیان به استان کرمانشاه ایران خراسان می گفتند،  به استان کردستان ایران سیستان می گفتند.  به جنوب کشور عراق و کویت یمن،  و به میانه عراق بابل می گفتند،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

   نظر 5209:  در مورد سپاهیان خراسان و شکست ساسانیان از آنها و ایرانی بودن یزید و معاویه و مروان بیشتر بنویسید.

   پاسخ انوش راوید:  این خراسان منظور خراسان زمان ساسانیان است،  که همان استان کرمانشاه کنونی است،  که فردوسی هم گفته و نوشته که یزدگرد به خراسان رفت تا از مرز بان مرو کمک بگیرد،  در این باره قبلاً توضیح نوشته ام،  اگر نیافتید جغرافیای تاریخی ایران را بخوانید و پیگیری کنید.  در تاریخ فراوانند حکومت های محلی و خوانین که دائم با هم زدو خورد داشته اند،  تعداد آنها بسیار کمتر از تعداد نام های موجود است،  بسیاری از آنها هم نام بوده اند.  یافتن رد پا و اثر تاریخی واقعی بدور از دروغ هر کدام از آنها کار زمان بر است،  حوصله کنید به ترتیب اولویت به آنها خواهم رسید.

   پرسش 5210:  آیا دو تا اسکندر ما داشته ایم،  1. اسکندری که هخامنشیان را نابود کرد،  2. اسکندری که کراسوس رو لوله کرد،   نبرد آریوبرزن و اسکندر در چه سالی بوده؟  تاریخ دقیق نابودی هخامنشیان و روی کار آمدن اشکانیان کی بوده؟  آیا الکساندر و اسکندر جدا هستند؟

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ شما خود یک کتاب است و بطور مشروح در کتاب،  اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  آمده است.

   نظر 5211:  با سپاس از انوش گرامی،  فقط خواهشا پاسخ رو به جایی پاس ندید،  به امید پاک سازی تاریخ پر افتخار ایران از دروغ های زیاد و دشمن پسند.  پیروز باشید.

   پاسخ انوش راوید:  بدلیل وسیع و گسترده بودن تاریخ،  و متعاقباً پاسخها،  همیشه مجبورم بخش های اصلی پرسشها را به لینکها بسپارم،  مانند پرسش بالا که پاسخ آن یک کتاب است.

   پرسش 5212:  چرا مولوی گرانقدر از فیلسوفان و پزشکان ایونی مانند جالینوس ستایش میکند،  اگر دانش و خودشان غیر واقعی هستند؟

   پاسخ انوش راوید:  یوآن یا ایون یا یونان یک ساتراپ ایران در زمان حکومت ماد و سلسله هخامنشیان بود،  و بسیاری از دانش های تمام ایران بزرگ و قاره کهن در آنجا گرد آوری شده بود.  البته تعدادی از بزرگان تاریخ یونان دروغ هستند،  ولی این همه آنها را شامل نمی شود.  مشکل من و کلاً تاریخ واقعی ایران با اندیشمندان یونانی نیست،  بلکه مشکل من با دروغ پردازی های غربی است،  که آنها را بیش از اندازه بزرگ کرده و یونانی غربی یا گریسی نامیده اند،  و هلنیسم دروغی را آفریده اند،  و دانش و دست آورد های ایرانی و کل قاره کهن را بنام آنها کرده اند.  همانگونه که در موضوع سازمان ملل و نوروز و کشور افغانستان گفته شد،  جوانان باهوش ایران بشدت در مقابل این نبرد نو پدید،  نیز کوتاه آمده و سرخورده هستند،  البته اول راه این گونه تحقیقات هستیم،  باید حوصله کنید.

   نظر 5213:  یک خبر بد،  سازمان ملل متحد نوروز جمشیدی را به نام افغان ها رقم زده..... نمیدانستیم جمشید هم افغانی بوده؟

   پاسخ انوش راوید:  جمشید در کنار دریای چین پنهان شده بود،  و توسط نیرو های ضحاک کشته شد،  و همانجا دفن شد،  دریای چین دریاچه قم کنونی بوده است،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.  افغانستان یا اوگان استان یکی از سه ساتراپ سلسله هخامنشیان در کشور افغانستان کنونی بود،  کابل استان، هرات استان،  دو ساتراپ دیگر کشور افغانستان کنونی بودند.  اینکه سازمان ملل متحد یا هر ارگان ایرانی یا بین اللملی مطلبی و چیزی بگوید،  تاریخ را عوض نمی کند،  فقط به جوانان باهوش ایران می گوید:  دیگر دنبال دروغ های تاریخی رفتن بس است،  بخود آیید و بدنبال واقعیت های تاریخی بگردید،   تا دیر و دیر نشده.  باشندگان آن سه ساتراپ تاریخی،  هم میهن های تاریخی ما هستند.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

 

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش و پاسخ های شماره 14

پرسش و پاسخ های شماره 14

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3379.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

   نظر رسول 5101:  همانطور که اطلاع دارید مطالعه تاریخ باید به دور از هرگونه تعصب مذهبی و قومی باشد,  برخی از وقایع تاریخی غیر قابل انکار هستند مانند نبرد قادسیه یا جنگ چالدران,

   پاسخ انوش راوید:  هیچ عالمی علم را نمی بندد،  و همیشه برای علم پرسش های مختلف تولید می کند،  تا گردونه یادگیری بچرخد،  به هیچ عنوان هیچ چیز حتمی و واقعی نیست،  اگر چند پرسش شود و بدنبال پاسخ بگردید،  ممکن است مسائل جدیدی باز شود،  لطفاً جغرافیای تاریخی ایران را مطالعه نمایید.

   نظر رسول 5102:  در ضمن من در مورد جنگ چالدران نکته منفی نمیبینم که دشمنان بخواهند از آن سو استفاده کنند.

   پاسخ انوش راوید:  چرا وجود دارد،  ابتدای ایجاد دشمنی بین ایران و عثمانی،  شکاف بین شیعه و سنی،  جدال بین ترک و فارس،  ایجاد مرز های ساختگی،  و ده ها علت دیگر،  که در وبلاگ و در پرسش و پاسخها بارها گفته ام.  شما اولین نفر نیستید که چنین می گویید،  قبل از شما چند هزار نفر چنین نظری داشتند،  و در نهایت باهوشها متوجه ترفند های تاریخی استعمار و امپریالیسم شدند.  همین امروز در اطرافتان شگرد های دشمنان ایران و عراق و افغانستان و ترکیه و آذربایجان و کلاً ملت های قاره کهن را می بینید،  که چگونه نمی گذارند این ملت های تاریخی در کنار هم باشند،  با همین دروغ های تاریخی و بزرگ نمایی برخوردها و جنگ های کوچک محلی،  ملتها را دشمن هم نگاه داشته اند.  آیا از کار های فراماسون و مخفی،  کارگزاران استعمار،  چیزی می دانید،  وظیفه جوانان باهوش است تا نسبت به ترفند ها و شگرد های تاریخی دشمنان ملتها افشاگری نمایند.

      آیا می دانید کتاب هایی که نام بردید،  و در پرسش و پاسخ 20 آن لیست را نوشتم،  چند نفر از نویسندگان آنان فراماسونی یا مزدوران بیگانه بودند؟  آیا آنها رونویسی از یکدیگر نبودند؟  آیا منابع تاریخی گفته شده در آن کتابها اصل است یا تقلبی؟  آیا خود شما تاکنون تحقیق مستقل ملی و مردمی داشته اید؟  و ده ها پرسش دیگر.

   پرسش بزرگمهر 5103:  در بعضی مواقع مانند تاریخ های خیلی قدیم،  تاریخی مانند تاریخ هرودت مورد مطالعه قرار می گیرد و در بسیاری از مواقع به عنوان تنها ملاک تاریخی مورد توجه است,  جنابعالی استحضار دارید بدون توجه به همین کتب تاریخی تقریبا بخش بسیار بزرگی از تاریخ حذف خواهد شد, مثلا شما برای مطالعه تاریخ هخامنشیان یا دشمنان یونانی آنها چه منبع تاریخی را معرفی میفرمایید؟

   پاسخ انوش راوید:  یونانیان در گذشته دشمنان خالص ایران نبودند،  و هرودوت هم همینگونه،  من همیشه گفته ام کتاب های نوشته شده توسط استعمار و امپریالیسم یا عوامل آنها،  دروغ و دشمنی است،  این دشمنان بشریت در کتاب های تاریخ دست کاری کرده،  و هر آنچه که بنفع برنامه هایشان بود گذاشتند باقی بماند،  یا ترفند کاری نمودند،  و تعدادی را بنوعی از دور خارج کرده اند.  برای دانستن از تاریخ واقعی و مطالعه و تحقیق باید حرفه ای بود،  و قرن 21 دوران حرفه ای بودن است،  در آینده بینی نوشته ام،  اگر در گذشته ها یک نفر در تمام علوم متخصص بود،  امروزه باید خیلی حرفه ای در یک گرایش بود،  شخص حرفه ای خود بخود می داند چه بخواند،  یا چگونه تحقیق کند،  البته در بخش تاریخ،  باهوشها هر کتابی و تحقیق را با اندیشه اینکه ممکن است دروغ باشد می بینند.  پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم،  پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است،  بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.

   پرسش کیان 5104:  آیا ایرانیان به اسکندر اشکانی که خود ایرانی بود میگفتند اسکندر گجستک؟ یا فقط مزدیسناییان بهش گجستک میگفتند؟ با سپاس که همیشه پاسخگو هستید.

   پاسخ انوش راوید:  سرزمین ایران کنونی کشور بزرگی است،  در تاریخ دینها و مردمان گوناگونی در ایران بودند و زیستند،  راست و دروغ گفتند و نوشتند،  دشمنی کردند و کشتند،  باید هر بخش تاریخ را جداگانه و با حوصله و فرصت و حرفه دید و باور داشت،  و برای اینکه سرگردان نشد،  اول باید دید منظورمان از تاریخ چیست و حرفه ای ادامه دهیم.  پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم،  پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است،  بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.

   پرسش یکتا 5105:  قیام یعقوب لیث صفاری برای چه بوده؟  آیا این نیز دروغ است؟ با سپاس ......

   پاسخ انوش راوید:  از نظر مکان من با کتاب های تاریخ موجود مشکل دارم،  همانگونه که در بالا نوشتم شورشها و قیام های متعددی در تاریخ ایران بوقوع پیوسته،  برای دانستن جغرافیای تاریخی ایران و پست های مربوطه را مطالعه و پیگیری کنید.

   پرسش احمد 5106:  در مورد ذوالقرنین سوالی دارم اینکه اگر ذوالقرنین همان کوروش بزرگ خودمان باشد اونوقت باید کوروش دوم با حضرت خضر(ع) پسر خاله باشد طبق منابع اسلامی .که این با زمان حضرت موسی (ع) که با خضر نبی دیدار داشت و موسی خیلی قبل تر از کوروش بوده مطابقت نداره.

   پاسخ انوش راوید:  پرسش شما را برای خانم پرنیان حامد فرستادم،  پاسخ ایشان در این مورد تخصصی است،  بزودی جواب شما در پرسش و پاسخها در اینجا، منعکس می شود.

   نظر یک خواننده وبلاگ:  با سلام و خسته نباشید به شما جناب راوید امیدوارم که در زندگی شخصی و علمی خود موفق باشید. از بابت مطالب جالبی که می نویسید ممنونم. مباحث جالبی را مطرح می فرمایید. عرایضی هست که دوست داشتم شما نیز نظر خود را درباره ی آن ها بیان کنید. متشکرم:

  1 ــ   بحث ریشه یابی کلمه ها که مطرح کردید مبحث جالبی است و به نظر من یکی از مباحثی که در زمینه ی آشنایی با تاریخ باید برای جوانان مطرح کرد و شاید بدون آن کار ابتر باشد همین است. به نظر من در این زمینه لغت نامه ی مرحوم دهخدا بسیار مفید است که نام و معنای بسیاری از روستاها و شهرها را آورده که در این میان شباهت بسیاری از اسامی، جالب و قابل توجه است. به نظر من امروز جوانان نیاز دارند که با معنای اسامی جغرافیایی در ایران و به خصوص خارج از مرزهای جغرافیایی ایران امروزی اعم از شهرها، روستاها، کوه ها، رودها و ... آشنا شوند که در این صورت حقایق را بهتر متوجه می شوند. زبان فارسی زبان پویا و گسترده ایست و بسیاری از این اسامی فارسی هستند همان طور که خود شما هم به آن اشاره کرده اید.

  2 ــ  امروز در کتابی می خواندم که نام دجیل که منطقه ای در عراق است معرب کلمه ای فارسی به نام دجله ی کوچک گرفته شده است و منطقه ای به نام دجیل در خوزستان هم وجود دارد.

  3 ــ  چند سال پیش در کتابی که مولف آن حمله ی اسکندر را منکر شده بود خواندم، هندی که اسکندر به آن حمله کرده هند مورد نظر ما نیست بلکه در خوزستان بوده و به نام منطقه ای اشاره کرده بود. با توجه به فرمایش ایشان اگر کمی هم دقت کنیم می بینیم مناطق مختلفی در ایران تحت عنوان بیدهند و هندیجان و ... وجود دارند.

  4 ــ  بحث واژه شناسی فقط نباید به  محدوده ی زبان فارسی محدود شود و باید واژه های فارسی موجود در زبان های دیگر نیز شناسایی شوند.

  5 ــ  متاسفانه در مورد نفوذ ادبیات و زبان و شعر فارسی در هند و روم و عثمانی کم لطفی شده من کتاب های مختلفی در این مورد دیده ام البته دیوان های شاعران بنام که جای خود را دارد ولی شاعران شناخته نشده ای نیز وجود دارند. در این مورد کتاب گلبدن نامه به کوشش مرحوم دکتر افشار که مجموعه اشعار شاهزاده خانمی هندی است و همین طور کتاب ادبیات فارسی در آسیای صغیر جالب است که امیدوارم جوانان این کتاب ها را مطالعه کنند. ضمنا ما شاعران عبری زبانی هم داریم که اشعار فارسی سروده اند حتی در آلبانی هم شعر فارسی سراغ داریم.

  6 ــ  به عنوان یک مثال، به نظر شما کلمات کودک و کوچک ارتباط معنا داری ندارند؟ منظورم این است که به نظرتان پیدا کردن ریشه ی مشترک بین کلمات و ارتباط آن ها، در شناخت کلی کلمات  به خصوص زبان های هم خانواده با زبان فارسی و نیز برای ساخت واژه های نو چقدر موثر است؟

  7 ــ  این مورد را به خصوص می خواستم با جناب عالی مطرح کنم یکی از مواردی که در تاریخ نویسی ما وجود دارد و حسابی هم جا افتاده و باعث تعجب و ناراحتی است این که مثلا هند و روم را سرزمین های غیر ایرانی معرفی می کنند. وقتی سرزمین سلجوقیان روم جزوی از ایالات ایران دوره ی سلجوقی بوده و عثمانی ها در این ایالت به قدرت رسیدند و زبان رسمیشان فارسی بوده چرا عثمانی ها را غیر ایرانی معرفی می کنند و قلمرو آن ها را خارج از ایران، آن هم با وجود اقوام ایرانی ساکن در آسیای صغیر. یا در مورد هند با وجود رسمیت زبان فارسی در آنجا. می گویند تیمور هند را گرفت و فرزندانش در آنجا حکومت کردند حال این تیمور که حاکم کل ایران بوده چرا قسمتی از قلمرو او را خارج از ایران معرفی می کنند. این مسئله به این دو مورد محدود نمی شود و متاسفانه در مورد عراق سوریه و بین النهرین هم همین تاریخ نویسی غلط وجود دارد و متاسفانه در مدارس هم دارد به خورد بچه ها داده می شود. دیگران تاریخ ما را به نام خود می کنند ولی ما خود،  تاریخمان را به نام دیگران می کنیم.

   نظر شما عزیزان:  . . . . بنویسید و ارسال کنید . . . .

   پرسش مهتاب 5107:  چرا می گویید کتاب جهانگشای جوینی دروغ است؟

   پاسخ انوش راوید:  این کتاب هیچ تصویر روشنی از آنچه که می گوید نمی دهد،  در دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ نوشته ام،  چند خط آنرا دوباره می نویسم تا بیشتر متوجه شوید:   

   . . . .  در اواسط رمضان بدر نشابور دوانید،  و مردمان نشابور تهوری می نمودند و چون خلق بسیار بودند و لشکر مغول کمتر،  بیرون می رفتند و جنگ می کردند و چون از جان سیر شده بودند با شیر در کشتی می شدند و با وجود نهنگ از راه تهتک در کشتی می نشستند تا روز سیم از طرف برج قراقوش جنگ سخت می کردند و از باره و دیوار تیر چرخ و تیر دست می ریختند.  از قضا بد و سبب هلاکت خلقی تیری روان گشت و تغار جار از جان بیجان شد و. اهالی شهر خود از کار تغارجار فارغ بودند و او را نمی شناختند.  لشکر هم در روز بازگشت و ازیشان اسیری دو گریخته بشهر آمدند و خبر تغاجار دادند،  اهالی شهر پنداشتند که مگر کاری کردند و ندانستند که سیعلمن نباه بعدحین خواهد بود.  چون لشکر بازگشت و قایم مقام او نورکای نوین بود،  لشکر را دو قسم کرد، بخویشتن بجانب سبزوار رفت و بعد از سه شبانروز سبزوار را بجنگ بگرفت و کششی عام کرد،  چنانکه هفتاد هزار خلق در شمار آمده بود که دفن کردند و دیگر نیمه لشکر بمدد قشتمور زطوس آمدند و بقیه حصارهایی که لشکر قشتمور آنرا مستخلص نتوانستند کرد بگرفتند و اگر چه ارباب نوقان و قار مقاومت بسیار نمودند و نهمار تجلدها کرد،  هم عاقبت کار بگرفتند و تمامت بکشتند و نوقان و سبزوار را در بیست و هشتم بگرفتند و قتل کردند و اهل نشابور یاغی گری صریح می کردند و بهر کجا فوجی مغولان نشان می دادند رنود را می فرستادند تا ایشان را می گرفتند و آن زمستان در نشابور اسعار غلائی تمام گرفت و مردم را از خروج منع می کردند و بدین سبب اکثر خلایق مضطر گشتند.  چون بهار سنه ثمان عشره روی نمود و تولی از کار مرو فارغ شده عازم نشابور شده بود و هیچ کس را از آن خبر نه،  چندن لشکر تعبیه کرده بود و فرستاده که در ولایت طوس بیک نوبت تمامت دیهها را فرو گرفتند و بقایای شمشیر بدیگران ملحق و در مقدمه لشکر بسیار با آلات مجانیق و اسلحه بشادیاخ فرستاد و بازآنک نشابور سنگلاخ بود،  از چند منزل سنگ بار کرده بودند و با خود آورده، چنانک خرمنها ریختند و عشر آن سنگها در کار نشد،  اهالی نشابور چون دیدند که کار جدست و این قوم نه آنند که دیده بودند، باز آنک سه هزار چرخ بر دیوار باره برکار داشتند و سیصد منجنیق و عراده نصب کرده و از اسلحه و نفط در خور این تعبیه داده،  تمامیت را پای سست شد و دل از دست برفت . . . .

      برای این پاسخ،  کتاب را شانسی باز کردم این صفحه آمد،  البته ترجمه لغات هم دارد که نمی ارزد بنویسم،  اینقدر پرت و پلا نوشته که حد و اندازه ندارد،  هیچ تصویر روشنی از نبردها و ماجرا ها ارائه نمی دهد،  نام فرمانده هان،  چگونگی صف آرایی، نقاط شهرها و بسیار چیز های دیگر،  فقط پرت و پلا و سفسطه است.  این کتاب را چند بار خوانده ام هر بار موضوعی برایم جالب است،  مثلاً در متن بالا از نفت در نشابور می گوید،  همانگونه که در جغرافیای تاریخی ایران گفته ام خراسان در پایان شاهنشاهی ساسانیان و دوره حکومت اسلامی در غرب کشور و جای امروز استان کرمانشاه بود،  و نفت در خراسان غربی وجود داشت،  و تا این تاریخ در خراسان شرقی اثری از نفت نبوده،  این نکته مشکوکی است،  و این بار به آن برخورد کردم،  که دفعات گذشته متوجه آنم نشده بودم.  خلاصه این پرت و پلاها هرگز تاریخ نمی شود،  تازه اصل این کتاب معلوم نیست،  شاید در زمان پادشاهی قاجار یکی از عوامل و چهره های استعمار آنرا نوشته باشد.  اگر داستان های تاریخی را بخوانید،  می بیند که من تصویر های روشن تری از تاریخ گذشته می دهم،  درصورتی کسی که در گذشته و تاریخ مورد نوشتن بوده،  باید خیلی واضح و روشن از تاریخ بنویسد.  این کتاب فقط سفسطه و نیرنگ و خالی بندی است،  بنظر من کسی که این کتاب را مرجع تاریخ بداند،  یا خیلی بی سواد و احمق است،  یا مزدور استعمار و امپریالیسم.  البته ممکن است در گذشته و بویژه در دوره قاجار،  از آن بعنوان تاریخ استفاده کرده باشند،  و در جاهایی آنرا بازگو کرده باشند،  که این دلیل بر عدم توانایی در تحلیل های تاریخی،  بعلت نداشتن امکانات امروزی بوده است.  جوانان باهوش امروز ایران،  هیچ مطلبی را بدون تحلیل و تحقیق درست،  و برابر با اصول علمی و قوانین و فرمولها و فاکتور های علم جغرافی تاریخ نمی پذیرند.

      در جایی از وبلاگ نامه یکی از نوادگان چنگیز به پاپ را نوشته ام،  غربیها با تمام وجود تلاش کنند و می خواهند بگویند که مغولان از مغولستان بودند،  آنها یا خنگ هستند یا دشمن تاریخ ایران.  در واقع مغولان طوایف و خانات ایرانی در جنوب البرز و مغ استان،  و شمال استان چین ایران  بودند،  این خوانین با کمک باروت ایرانی تولید استان چین ایران،  براحتی اروپا را در هم کوبیدند.  اینها بودند که در تاریخ بنام مغولان مغولستان معرفی شده اند،  و کم کاری جوانان باهوش ایرانی باعث دور برداشتن دشمنان تاریخ ایران شده است،  بزودی مشروح درباره مغ استان و مغولان ایرانی خواهم نوشت.

   پرسش آرش 5108:  آیا داستان اسکندر و روشنک بانوی ایرانی واقعت دارد؟  و می توان از روی آن نمایشنامه نوشت؟

   پاسخ انوش راوید:  داستان اسکندر و روکسانا،  در ادامه معرکه گیری های تاریخی یونان باستان است،  اگر واقعیتی از آن زمان باقی بوده،  باید در سنگ نوشته ای باشد.  آنچه که قرنها بعد در کتابها آمده،  اکثراً داستان و دروغ و دونگ است،  در گذشته امکانات ضبط و نگهداری ماجراها وجود نداشت،  و آنچه از این دست می باشد، ارزش تاریخی ندارند،  فقط ارزش ادبی دارند.  در این قرن 21 با وجود اینهمه امکانات و تکنولوژی،  هنوز نمی دانیم اصل بسیاری از ماجراها چه بوده،  مانند فرو ریختن دو ساختمان مرکز تجاری،  چه برسد در گذشته ها.

      اما می توان داستان را باز نگری و دوباره نویسی نمود،  اگر داستانی فقط با دروغ های تاریخی باشد،  مورد انتقاد و یا عدم توجه و اطمینان صاحب نظران جدید قرار می گیرد.  امروزه متوجه شده ایم،  در ادامه رشد و تکامل تمدن آریایی،  اسکندر مقدونی،  همان اسکندر اشکانی است،  تلفظ درست اسکندر Askandar است،  شخصاً بارها از زبان مرحومه معصومه خانم شنیده ام،  و می گفت لقبی است،  برای نامیدن مردان پاک و دلیر.  اسک همان اشک،  به معنی آب پاک است،  مانند آب اسک در جاده هراز،  و نام و پسوند و پیشوند بسیاری جاهای دیگر است.  اشکانیان کسانی هستند که وارد فرقه پاک شده اند،  امروزه گروه های اشکانی،  در هندوستان شناسایی شده اند،  اسکندر به معنی فرد درون پاکی و پاک شده است،  اشک که به معنی پاک است،  شاه یا رهبر دینی اشکانیان بوده است.  اسکندر اشکانی شاهزاده هخامنشی و فرمانده پرت زنها بوده،  در بین النهرین با ترکیب عقاید هخامنشی و ابراهیمی،  عقیده جدید اشکانی را گرفته بود،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ توضیح آنرا بدست می آورید.

      هخامنشیان یعنی کسانی که مرامشان برادری بوده،  در دوره آخر سلسله هخامنشیان که ما در تاریخ از 600 ق.م،  می شناسیم،  در واقع ادامه دروغ حکومت ایلامیها بوده است،  ایلام یا عیلام یعنی آنطرف آب،  نام عربی شده سرزمین است بنام،  انزان یا انشان البته به تلفظ جنوبی، ایران و ئیران به تلفظ مرکزی ایران.  لازم به یاد آوری است،  سران سلسله چند هزار ساله هخامنشیان،  مانند بقیه پادشاهی ها از تمام بخش های سرزمینشان عروس و داماد می گرفتند،  تا بدین وسیله وابستگی ها محکم شود،  نمونه های آن در دوران صفویه و عثمانی و قاجاریه به وضوح دیده می شود.  این موضوع در حکومت اشکانیان هم بوده،  اما با تفاوت های مختلف،  هر دوره شرایط فکری خاص خودش را داشته است. 

      همانگونه که گفتم می توان داستان یا نمایشنامه را نوشت،  ولی باید آنرا به واقعیت های تاریخ اجتماعی نزدیک نمود.  مثلاً نوشته و گفته شود:  اسکندر اشکانی در سفر های رسمی غیر جنگی خود برای برپایی حکومت اشکانیان در سغد (تاجیکستان کنونی)،  با روشنک آشنا و عاشق او می شود،  و با او ازدواج می کند،  اسکندر اشکانی می گوید:  ما برای ترویج پاکی و درستی و راستی آمده ایم،  نه برای جنگ و کشتن و ویران کردن،  ما آمده ایم که نسل بشر را روح تازه ای دهیم،  و مردم را به حکومت برسانیم.  توجه داشته باشید،  باید داستان را دید تازه ای داد،  که با واقعیت های تاریخی و اجتماعی،  ملی و مردمی هماهنگ باشد،  و نوشته ها و گفته های جدید برابر با دانایی قرن 21 به آن افزود.  در ضمن به دشمنان تاریخی هم گفته می شود،  ما جوانان ایران امروز توانایی آنرا داریم،  که  تمام ترفند ها و حقه بازی هایتان را،  در محیط علمی جدید علیه خودتان استفاده کنیم.

      اگر جوانان یک کشور نتوانند دروغها را تشخیص دهند،  و بسوی واقعیت ها در تخصص خودشان بروند،  و پا ذهن را جلو و به آینده نوین بکشانند،  مردم آن سرزمین دچارمصیبت و گرفتاری خواهند شد.  باید در نظر داشت،  دروغ تنها در تاریخ نیست،  دروغ در تمام علوم است،  بویژه از قرن 20 برای به گمراه کشاندن کشور ها،  دولتها دروغ های زیادی نشر داده اند،  حتی با نام معتبر ترین دانشگاها و مراکز علمی این کار را کرده اند.  این برنامه ها در ادامه نبرد نو پدیده بود است،  ممکن است در ابتدا،  عده کمی از جوانان باهوش متوجه مطالب این وب شوند،  ولی تعداد مهم نیست،  آنان که تشخیص داده اند،  بزودی با درک خوب برای برداشت دروغها،  برتری کامل پیدا می کنند،  و آنان که نفهمیده اند،  آنهم مهم نیست،  دیر یا زود آگاه می شوند،  امیدوارم زود باشد.

   پرسش کمان 5109:  آیا ما ایرانی هستیم؟  اگر ایرانی هستیم و زبان ما فارسی است،  چرا از بدو تولد تا ازدواج و مرگ باکلمات دینی عربی سروکار داریم؟

   پاسخ انوش راوید:  در ایرانی بودن اسمی ما شکی نیست،  فقط مانده که آیا واقعاً ما ایرانی هستیم؟  پاسخ بلی است،  و در نهایت پاسخ پرسش شما می باشد.  از ابتدا و پیدایش رمه های اولیه انسان،  همواره دین با بشر بوده،  و سرزمینها بنا به موقعیت جغرافیایی خود دین خاصی را گرفته اند.  در همین راستا و در ادامه رشد و تکامل تمدن ایرانی آریایی،  سرزمین ایران کنونی میان سه جلگه تمدنی قرار داشت،  و بنا به مقتضای زمان همیشه تحت تأثیر فرهنگی آنها بود.  البته آنها نیز از سه تمدن دیگر ایران بهره می گرفتند،  مشروح در ایران و ایرانیان.  اینها خلاصه ای از تاریخ بود،  بنا به فاکتورها و فرمول های تاریخ و فرهنگ یاد گیری،  باید سرعت تحولات و پیدایش های نوین زیاد باشد،  باید در جهانی که بسرعت بسوی تمدن جدید می رود ایرانیها هم هماهنگ شوند،  و آنچه که از تاریخ بیادگار مانده،  باز سازی ملی و مردمی نمایند.  باز سازی فرهنگی و رفتن بسوی تمدن جدید ایران،  وظیفه جوانان روشنفکر ایران است،  آنها باید با مطالعه و تحقیق و تحلیل های درست در تخصص خودشان،  راهگشای وارد شدن ایران به تمدن جدید باشند.  این کار حوصله می خواهد،  زمان می برد، آینده بینی لازم دارد،  امیدواری می طلبد،  بدین منظور مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.

   پرسش مهدی 5110:  آیا اقسام ایسم ها و پانها و... مشکل پیش روی مردم ایران است؟

   پاسخ انوش راوید:  تمدن بشری با انواع اندیشه ها شکل گرفته،  اگر انواع اندیشه وجود نداشت،  فکر هم رشد نمی کرد،  و انسانها هنوز در مرحله ابتدایی بودند.  کشور ایران میان فرهنگها و تمدنها قرار دشت،  و از قدیم گفته اند سرزمین چهار راهی بوده،  و عقیده ها و فکر های بیشمار،  در کنار هم رشد و تکامل داشتند.  فقط و مهمترین موضوع برای امروز ایران،  ایجاد اندیشه و محیط دمکرات است،  تا تمام مردم،  بویژه جوان های باهوش ایرانی بتوانند،  ابراز عقیده نمایند و آزادی اندیشه و قلم داشته باشند.  بدین منظور همین جوانان باهوش ایرانی باید با حوصله کار زمان بر کنند،  تا بتوانند دمکراسی را به جامعه وارد و یا تزریق نمایند.  مهمترین مشکل پیش رو برای داشتن دمکراسی نوین،  نفوذ بازماندگان استعمار و امپریالیسم در ایران است،  به همین جهت شناختن عوامل و چهره های استعمار بسیار مهم است.

   پرسش داریوش 5111:  چرا می گویید در تاریخ اجتماعی ملت ایران جلو رونده است؟

   پاسخ انوش راوید:  دلایل زیادی در این باره است،  اولین مردمی که در کشور های استعمار یا استثمار زده انقلاب بورژوازی نمود ایرانیان بودند،  اولین مردمانی که در زمان پادشاهی پهلوی بسرعت بسوی ظواهر تمدن های غربی رفتند ایرانیان بودند.  تمام ایرانی ها دوست دارند فرزندانشان بهترین تحصیلات را داشته باشند،  ایرانی ها در کشور های مهاجر پذیر تحصیل کرده ترین مردم هستند.  در ایران و انقلاب های ایران زن و مرد در کنار هم شرکت می کنند،  ایرانیها علاقه زیادی به نشر و نشریات دارند،  و بیشترین وبلاگ ها ایرانی است.  و بسیاری از موضوعات دیگر،  که هرکدام جای بررسی و تحلیل دارد،  و کار این وبلاگ نیست.

      البته باید ایران و ایرانی را در قالب قاره کهن قیاس و حساب نمود،  نه آن را با اروپاییها و یا لاتین و غیره نمونه زد و برابر دانست.  امروزه با وجود تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی به راحتی کشورهای قاره کهن و آفریقای شمالی را می بینیم،  و درباره آنها می دانیم،  و بخوبی متوجه می شویم،  که ایرانیها در گذر های تمدنی از مردمان دیگر کشور های همانند،  جلوتر بوده و سریعتر حرکت می کنند.  در تحقیق علمی نباید برخورد های مسلکی و قومی،  دینی و ایده ای نمود،  بلکه باید درست و دور از دروغ و جفنگ، ترفند و حقه بازی،  کار و تحلیل نمود.

کلیک کنید:  تازی و تاجی و توزی

عکس تاریخی عطار ایرانی،  مشروح در تاریخ پزشکی در ایران،  عکس شماره 1291.

کلیک کنید:  حکومت چایمریکا

     جالب:  عزیزی بمن گفت:  آن تعداد انگشت شمار که دهانشان اهانت است،  یا پرت و پلا های دیگر گفته اند،  از بخش پرسش و پاسخ ها و نظرات حذف کنید،  آنها هیچ ارزش جنسی و تعالی و فنی ندارند،  هیچ و هیچ هستند،  نه نام دارند و نه نشان،  پس دلیلی ندارد که پرت و پلایشان را در چنین وبلاگ وزین و پر محتوایی بگذارید،  به آنها بی اعتنایی کنید و کار موفق آمیزتان را پیش ببرید.  در پاسخ گفتم:  این گونه نوشته ها جهت پاسداشت آزادی قلم و اندیشه است،  مهمترین مشکل تعدادی از ایرانیان،  عدم درک آزادی قلم و اندیشه است،  وبلاگ من غیر از اینکه در بخش تاریخ است،  سعی در آموزش های تاریخ اجتماعی هم دارم،  نمونه آن مقاله قرن سنت گریزی است،  یکی از مهمترین کارها و وظایف امروز روشنفکر ایرانی،  برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم،  و حفظ محیط دمکرات است،  به همین جهت گفته هایی هم که شاید چندان خوشایند نباشد،  در وبلاگ منعکس می کنم،  و البته جواب هم می دهم،  و دائم سفارش به برپایی حداقل دمکراسی در این برکت مجازی را دارم،  با این آزمایش مجازی شاید بتوان وارد درک دمکراسی واقعی برای آینده شد،  و بتوان و باید بتوان به هر نوع غیر قهری و غیر نظامی،  یکدیگر را حتی اگر ذره ای در برابر یل و دانایی باشد،  با شکیبایی تمام،  تحمل و تحلیل نماییم.  همانطور که متوجه شده اید،  آن چند نفر در مقابل بازدید و نظرات فراوان خوب و فنی هیچ هستند.

   پرسش 5112:  شنیده ام سه کشور ایران و آذربایجان و امریکا هر کدام جدا در حال ساخت فیلم هایی در مورد کوروش بزرگ هستند........ به پیش بینی شما این 3 فیلم از نظر تاریخی خیلی با هم فرق دارند؟

   پاسخ انوش راوید:  البته هر سناریو و فیلم دیدگاه خاصی خواهد داشت،  همانگونه که می بینید امروزه فعالیت استعمار و امپریالیسم در تمام موارد زیاد شده،  و بدبختانه عموم جوانان ایران به این مهم توجه ندارند،  که هیچ،  بلکه درکی هم از آن ندارند.  آنها طی پانصد سال آنقدر زیاد در رگ و پی ملت های قاره کهن ریشه دوانیده اند،  که نمی توان بسادگی آنرا جدا نمود.  فقط امید من به جوانان باهوش است،  که در این باره بگویند و بنویسند،  و از حیثیت تاریخی کشور خود دفاع کنند،  در اینصورت براحتی پاسخ های بسیاری داده می شود.

   پرسش 5113:  از نظر راست و دروغ.. نگرشتان در مورد برنامه تاریخی ظهور و سقوط یک امپراطوری(امپراطوری روم) که شبکه منو تو میذاره چیه،  چقدر به واقعیت نزدیکه؟

   پاسخ انوش راوید:  این قبیل فیلمها را دیگر نمی بینم،  چند بار فیلم های نیمه مستند تاریخی این قبیل شبکه ها را دیدم،  فقط دروغ و حقه بازی استعماری بود و بس.  این را باید به جوانان متذکر شد،  که بدانند چقدر دروغ می بافند و می گویند تا مقاصد خود را پیش ببرند،  نفت و منابع و منافع بدزدند و دروغ تحویل دهند.  هر شخص باهوش متخصص تاریخ ایران و ترکیه و کل قاره کهن،  باید آنها را به نقد و چالش و حتی شدید ترین اعتراض ها بگیرد.

   پرسش بیتا 5114:  من چند روز پیش در مورد حکومت . . . . در مدائن سوالی کردم ولی شما سانسورش کردید!!  ولی فکر کنم شما منکر این حکومت ها هستید؟

   پاسخ انوش راوید:  تازه ابتدای این قبیل تحقیقات تاریخی هستم و یا شاید هستیم،  برای همین فعلاً نمی توانم درست پاسخ گویم پاسخ همان است که قبلاً و همیشه می نویسم و قبلاً نوشتم.  فقط همیشه بخاطر داشته باشید،  تمام لحظه های تاریخ باید با قوانین و فاکتورها فرمول های تاریخی و تاریخ اجتماعی هم آهنگ باشد،  در غیر اینصورت پذیرش آن مشکل است.

   نظر طنز گونه یک خواننده وبلاگ که خود را روح عمر بن خطاب نامیده 5115:  اگر میدانستم شما روزی فتوحات من را انکار میکنید هیچ وقت شما مجوسان را از اتش پرستی در نمی اوردم و ان بابک بتی که میپرستید را در هم نمیشکستم و ان درفش کاویانیتان را پاره پاره نمیکردم و نگه میداشتم تا سندی باشد از پیروزیمان . مگر فردوسی شما از من ستایش نکرد؟ (عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار) قیام های یعقوب لیث و بابک خرمدین شما مجوسان ضد اعراب بود یا ضد اسلام؟ یا شاید هم هیچکدام بلکه شاید هم جنبش وال استریت بوده؟

   پاسخ انوش راوید:  متن جالبی است،  البته همین داستان های دروغ های تاریخی برای عده ای مناسب است،  این را آن جوانان باهوش ببینند،  که گله دارند چرا در تاریخ دروغ است،  و چرا تلویزیونها و نشریات خارجی بشدت به دروغ های قدیمی و جدید دامن می زنند،  و در نظرات بالا اشاره کرده اند.  گله ای از طنز پردازن نیست،  آنها وظیفه خودشان را انجام می دهند،  تا این کار برای چه و که باشد خود داستانی است.  همین گونه هستند که مردم ایران، ترک، عرب، کرد، لر، فارس و گیلک را به شوخی می گیرند، و انواع مسخره و جک برازنده قیافه خودشان،  در راه خوشایند اربابانشان می سازند.

   پرسش و نظر کیانوش 5116:  آیا شکست های گذشته را فقط باید بگردن دشمنان ایران انداخت،  مانند جنگ چالدران؟  در زمینه اختلاف بین ملت ها هم قابل ذکر است که در اروپای 60 سال پیش بزرگترین نبرد قرن حاضر رخ داد با بیش از 50 ملیون کشته و امروزه شاهد اتحادیه اروپا هستیم. جنگ بین ملل یک واقعیت است و ربطی به دشمن و دوست ندارد.
   پاسخ انوش راوید:  به لینکها مراجعه نمایید،  تا مراجع و تحقیقها و تحلیلها را بیابید،  خیلی سریع و کم خوانده یا نخوانده،  نمی توانید به نتیجه برسید،  و بکلی پرت می شوید.  تمام مشکلات از همین استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها است،  اگر به اندازه کمی دید داشته باشید،  متوجه آنها خواهید شد،  در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ.  برای هر مثال تاریخی باید در همان دوران تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع مثال زد،  نمی توان اروپای قرن 20 دوران امپریالیسم را به دوران های دیگر در تمدن تسری داد،  بویژه آنکه که چند تمدن عقب تر بوده باشند،  این گونه دلیل بر ندانستن حداقل تاریخ نویسی است.  تا قبل از قرن 15 میلادی تمامی قاره کهن در سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند،  و از آن تاریخ کم کم بخشی هایی از ایران و ترکیه وارد تمدن جدید نو فئودالی شدند.  در دوران قبایلی جنگها و زد و خوردها در شرایط قبیله ای بود،  نه مرز های سیاسی،  اواسط حکومت صفویه و با ورود سازمان یافته استعمار و پدید آمدن فئودالی در ایران،  تازه مرز سیاسی شکل گرفت،  و اولین نقشه جغرافیای سیاسی در ترکیه و سپس در ایران بوجود آمد.  قبل از آن تاریخ نقشه جغرافیای سیاسی وجود نداشت،  زیرا مرزها قبیله ای بودند،  نه سیاسی،  و متعاقب آن هم جنگها هم قبیله ای بودند نه سیاسی.  در همان اوایل قرن 16 که نبرد چالدران بوقوع پیوست،  ده ها و صدها جنگ دیگر هم در میان قبایل و مسلکها در جریان بود،  ولی فقط جنگ چالدران را بزرگ کردند و پرداختند و بخورد ملتها دادند.  مگر چند بار این مسائل را باید توضیح داد،  بروید لینکها و بخش های مربوطه را بخوانید،  و تخصصی پرس و جو نماید،  بارها نوشته ام،  اگر گرایش شما در تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  این وبلاگ را پیگیری نمایید،  در غیر اینصورت الکی وقت خود را هدر ندهید،  فوراً از وبلاگ خارج شوید.  همانگونه که بارها و همچنین در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ برای حدود یکهزار جوان باهوش ایرانی است نه برای شما،  برای آنهایی که می توانند آنرا درک نمایند،  و همان ها هستند که در نهایت گذشته و آینده را با سبک نوین خواهند نوشت.  من شما را در چند پرسش و پاسخ قبلی که در همین رابطه جنگ چالدران بود،  تست کردم،  و گفتم نظرات و دانش خود را مقاله کنید و بفرستید،  تا در وبلاگ پست کنم.  در ضمن دفاع از نظریه دروغ های تاریخ بخوبی در حال انجام است،  غیر از آمار بالای وبلاگ،  هر شخص با گشتی در اینترنت براحتی متوجه می شود،  که به مقدار بسیار زیادی مطالب وبلاگ در سایت های مختلف کپی پیس شده است.

   نظر و پرسش جهانگیر 5117:  ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار که تاج کیانی کند ارزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو (فردوسی ) این بیت رو برا چی فردوسی گفته و هم این بیت رو عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار........... این به جز حمله اعراب رو میرسونه؟ تازه اسم عمر و بوبکر وعثمان رو از شاهنامه ی چاپ جدید حذف کردند.........

   پاسخ انوش راوید:  دقیقاً جواب پرسش بالا،  پاسخ شما هم می باشد،  من که نمی دانم که هستید نه نامی و نه آدرسی دارید،  فقط اینگونه نظر نوشتن،  خوراک محیط را برای فعالیت پرسش و پاسخ های من مناسب و فراهم می کند.  من که منکر حمله تازی ها به شاهنشاهی ساسانیان نیستم،  بزرگ نمایی این حمله را منکر هستم،  تازیان که بسیاری عقیده دارند اعراب نمی باشند،  تا حدود مرو در خراسان غربی پیشرفت کردند،  آنهم شکسته و درهم و نامعلوم نوشته و گفته شده،  و از نظر تاریخ نویسی نوین کم اعتبار است.  البته این مرو با مرو کنونی هوایی حدود 1400 کیلومتر و زمینی 2000 کیلومتر فاصله دارد.  آن نیرو های اعراب که در تاریخ بزرگ نمایی شده،  حتی کمی توانایی نداشتند به ترکستان ایران و استان چین ایران وارد شوند،  چه برسد به شرق ایران،  آخرین حدود آنها در میانه استان کرمانشاه امروزی بود،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.  کجای این حمله به کشور ایران کنونی بوده است،  بخش هایی از یک استان ایران که در دست آخرین پادشاه شاهنشاهی ساسانیان بود،  آنهم با یاری خود مردم گرفته شد.  نباید بخش هایی از تاریخ را به همه جا گسترش داد،  جهت اطلاع بیشتر فصل دوم دروغ حمله اعراب به ایران را که بزودی پست می کنم بخوانید،  و جهت شاهنامه فردوسی به پست مربوطه مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

   پرسش و نظر رها 5118:  سلام آقای راوید شما هم تایید میکنید این سخنان خانم حامد رو در مورد داریوش شاه؟ به نظر من که منطقی به نظر میاد............

   پاسخ انوش راوید:  تحقیقات خانم پرنیان حامد بسیار پر محتوا و نمونه هستند،  ولی همیشه متذکر شده ام برای علم پایانی نیست،  درباره تاریخ هر آن ممکن است،  با کشف و یا پژوهش دیگری،  داستان سرنوشت دگرگون شود.  برای این موضوع به سخن وبلاگ و تاریخ نویسی نوین مراجعه نمایید.

   نظر مصطفی 5119:  نظرات شما در مورد حمله دروغین اعراب میتواند راست باشد من ساکن ابادان هستم و اکثریت اینجا عرب هستند . هنوز خیلی از اینها فکر میکنن حمله اعراب به ایران در زمان خسرو دوم پرویز بوده !!!! مخصوصا آمیان و مدرسه نرفته های آنها این فکر را میکنن.....

   پاسخ انوش راوید:  در گذشته جنگ های طایفه ای و دینی و قومی خیلی زیاد بود،  دائم قبایل و دینها و مسلکها بیکدیگر حمله می کردند،  ممکن است در آن زمان هم حمله و جنگ هایی بوده باشد،  نمونه آنرا در تاریخ دراویش ایران به عنوان روش سلاطین و مرشدان صفویه نوشته ام.  اینجا بگویم اعراب فقط به آخرین نفس شاهنشاهی ساسانیان فقط در غرب ایران،  آنهم با کمک ایرانیان حمله کرده اند،  البته خیلی مشکوک و شکسته و بدون سند های تاریخی محکم و قابل ارائه علمی است.  بنا به نوشته های کتاب خانم پرنیان حامد،  خراسان و مرو در غرب ایران بوده،  برای اینکه حمله اعراب را به تمام ایران تسری دهند،  دروغ نویسان مرو را به آخرین مرز شرقی ایران در زمان حکومت صفویه منتقل کردند،  تا بگوید حمله اعراب تمام ایران را پوشش داده بود،  ضمن اینکه بتوانند چین و مصر ایران را از تاریخ محو کنند،  و جنگ استعماری شیعه و سنی یا عثمانی و ایران و غیره راه اندازند،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

      در تاریخ ها نوشته شده،  که در 610 میلادی زمان خسرو پرویز ساسانی،  ستونی از سپاهیان ایران،  در دوکار از اعراب شکست خورد،  عربها این جنگ را اهمیت زیادی داده اند،  و در تقویم قبایل عرب،  آن را روز مشهور می دانند.  این بخش و این ماجرا،  نیاز به پژوهش مستقل ملی و مردمی دارد،  تا دروغها زدوده شود و واقعیت آن آشکار شود،  جهت اطلاع به شاهنشاهی ساسانیان مراجعه نمایید و پیگیری کنید.

   پرسش مهناز 5120:  آیا شما با خانم پرنیان حامد،  در مورد حمله اعراب به ایران اختلاف نظر دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  این پرسش را چند بار پاسخ داده ایم،  نه هیچ اختلاف نظر نداریم،  ما بدنبال واقعیت های تاریخی هستیم،  و واقعیت همیشه ثابت و یکی است،  درست مانند کاری که دیروز شما کرده اید،  و همیشه و تا ابدیت آن کار ثابت است،  و تعریف دیگری ندارد،  ولی افراد ناآگاه می توانند برای آن داستان بنویسند و غیبت کنند و دروغ بگویند،  ولی اتفاق همان است.  برای رسیدن به واقعیت های تاریخی زمان و حوصله و دانش می خواهد،  آنقدر در تاریخ دروغ گفته اند و هر کس برای خودش خالی بندی کرده،  که حد و اندازه ندارد.  بخشی از این خرابکاری را هالیود در 70 – 80 سال گذشته کرده،  و برای فروش فیلم هایش جنگ های تاریخی را فوق العاده تقلبی ساخته،  مثلاً جنگ های قبیله ای 1500 سال گذشته را،  چون جنگ های پیشرفته قرون جدید اروپا نشان داده،  ستاد کل و فرماندهی های منظم و تاکتیک های شناخته شده و غیره.  دروغها بیشمار و زیاد است،  فعلاً این را در این صفحه بی خیال،  زیاد درباره آن نوشته ام،  موضوع مهم دیگری در پیش داریم،  که در اینجا بررسی می کنم. 

   عکس تاریخی جاده هراز،  حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ مسافرت در ایران،  عکس شماره 1231.

کلیک کنید:  شورش پوست کنی

   پرسش توتم 5121:  چرا عربها را ایرانی گفته اید؟

   پاسخ انوش راوید:  در زمان هایی که بخشی از مناطق عرب نشین خاک ایران بود،  آنها ایرانی بحساب می آمدند،  مانند بخش هایی از جنوب ایران،  که اعراب عزیز ایرانی زندگی دارند،  و از شناسنامه و گذرنامه ایرانی استفاده می کنند.  همچنین ایران سرزمین خون است،  و هر کس از خون اجداد خود ارث و میراث می گیرد،  نه از خاک،  بهمین جهت بسیاری از ایرانی ها و اعراب رانده شده از عراق صدام حسین،  براحتی ایرانی بحساب آمدند،  درصورتی که بعضی از کشورها مانند ایالات متحده آمریکا،  ارث و میراث تبعه بودن را از خاک می گیرند،  یعنی هر کس که در آمریکا بدنیا بیاید تبعه آنجا بحساب می آید.  در طول زمان و نزدیکی بعضی اقوام و قبایل با یکدیگر،  تا حدود زیادی خوی و خصلت هم را می گرفتند.  از نظر من تمام ملت های قاره کهن یک ملت هستند،  و استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها با انواع ترفند ها می خواهند بین مردم جدایی بیاندازند،  در این باره بارها توضیح نوشته ام.

   پرسش ساحل 5122:  با درود،  به نگرش شما خلفای عباسی ایرانی هستند و از یه جا فرزندان پیگامبر(ص) مخصوصا بنی موسی بن جعفر از شر خلفای عباسی به ایران پناه میبردند....... نمیفهمم اینا از دست ایرانی ها(خلفای عباسی) به ایرانی ها پناه میبردند؟یا شاید من اشتباه میپندارم خلفای عباسی عرب بودند؟بایدم عرب باشن چون از نسل عباس عم محمد بن عبدالله (ص) بوده اند.............. با سپاس . همیشه در پیشه ی خود موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  در تاریخ نویسی نوین،  نباید دیدگاه این دوره را به تاریخ و گذشته ها برد،  بلکه باید برای هر دوره دیدگاه همان زمان را پیاده نمود،  قبل از دوره اسلامی،  قاره کهن در ساختار های تاریخی اجتماعی در سازمان قبیله ای بسر می برد.  در زمانی که به خلفای عباسی مربوط می شود،  قاره کهن در دوران سازمان قبایل دینی بود،  وقتی که می گویم کسی در تاریخ ایرانی بود،  این دلیل نمی شود که منکر قبیله او باشم.  در آن زمان جغرافیای سیاسی معنی نداشت،  جغرافیای حدود،  بر پایه قبایل بود،  در تاریخ قبایلی،  قبایل به یک اندازه در سرو کله هم می زدند،  نمونه آن در لیبی و افغانستان خیلی جاها دیده می شود.  اما زمانی در تاریخ تمدن که سازمان قبایل دینی حاکم بود،  یعنی قبایل سازمانی به یکدیگر وابسته بودند،  سلسله مراتب داشتند،  مانند امروز عربستان و مراکش و اردن،  در غیر اینصورت آنها نمی توانستند ادامه زندگی بدهند.  درک این موضوع نیازمند فیلم های آموزشی است،  هیچ کس در فکر تهیه این نوع فیلمها نیست،  فقط سیستم آموزشی قرن گذشته دوست داشت،  در ادامه آموزش استعماری حکومت گذشته،  دروغها را بخورد دانش آموز و دانشجو بدهد.

      به این ترتیب هیچ فرقی نمی کند،  چه کسانی عرب بودند یا ایرانی،  آنها وابسته به تمدن سازمان قبیله ای قاره کهن بودند،  اگر من در جایی گفته ام ایرانی بوده اند صرفاً نگفته ام زبان و لهجه آنها چه بوده،  بر اساس جغرافیای قبیله ای و اصول وبلاگ خودم این را نوشته ام،  در این بخش از تاریخ هم،  باید تحقیقات مستقل ملی مردمی انجام شود،  بزودی مقاله ای با عنوان باشندگان قبیله ها می نویسم.  آنچه که در تاریخ گفته اند ایرانی به عرب و عرب به ایرانی،  و رومی به این و آن پناه می برد،  بسیار سادگی است،  از آن تاریخ نویسها بپرسید،  شکل تاریخ اجتماعی در هر دوره را تعریف کند،  آن وقت متوجه می شوید تاریخ نویسی را بدون دانش،  و بر اساس داستان نوشته اند،  تا فیلم هندی درآورند،  خواسته اند داستان دروغیشان جذابتر شود.  به حکومت اسلامی در ایران مراجعه شود.

      در بعضی از کتاب های تاریخی هم چنین موضوعی وجود دارد،  اما وقتی آن کتاب و آن بخش را ریشه یابی کنید،  بسیار متفاوت از آن است،  که دروغ پردازی کرده و بخورد ملتها داده اند.  مثلاً یک خط شعر از میان کتاب های تاریخ پیدا کردم در استان چین ایران نوشتم،  در تفسیر آن شعر نوشته بودند،  که فتحعلی شاه قاجار خالی بندی کرده و گفته،  که خاقان چین به دست بوسی او در شهر گلپایگان آمده است،  درصورتی که در شعر تاریخی منظور خاقان استان چین بود نه کشور چین،  آن تاریخ بازگو کن از شدت بی سوادی،  کاملاً متفاوت گفته،  درصورتی که شعر تاریخی درست است.  بسیاری از کتاب های تاریخ هم درست هستند،  ولی بازگو کنند اشتباه کرده،  علت آن عدم آگاهی از جغرافیای تاریخی ایران است،  که ندانستن آن باعث اشتباه فاحش در بازگو کردن تاریخ شده است.  مثلاً:  آیا می دانید بلخ شرقی چه تاریخی بنا گردید؟

   نظر مجتبی 5123:  به حال برخی به اصطلاحا اساتید تاریخ باید گریست ..... یکی از آنها از قول مورخی غربی میگفت که: روزی 2 تا از سربازان مغول که چند روزی در ایران رنگ خون ندیده بودند و کسی رو نکشته بوده به یک ایرانی برخورد میکنند و جلوش رو میگیرن و بش میگن که زانو بزن پیش این رود خانه تا سرت را ببریم تا رنگ خون ببینیم تو حالمون خوب بشه (چطور زبان هم را میفهمیدند را نمیدانم). بعد ادامه داد که: ان 2 سرباز وقتی دیدند ان فرد ایرانی زانو زده رفتند و بعد از مدتی بازگشتند .وقتی بازگشتند دیدند ان شخص ایرانی هنوز سر جای خودش (از بس که ایرانیان از مغولان ترسیده بودند) زانو زده بوده و فرار نکرده!!  (هه هه هه من نمیدونم که آیا ایرانیان گوسفند بوده اند یا اینکه مغول ها عید قربان داشته اند؟) استاد انوش گرامی من نمیدانم چرا ما ایرانیان حرف های امثال شما که بسیار منطقیست را باور نمیکنیم ولی این چرندیات را باور میکنیم ...... مثل این :1. مغول ها به هرجا یورش میبردند حتی به دام و دد و چارپایان و موش و گربه و.. رحم نمیکردند (چرا از شدت این همه خون ریزی شمشیر هایشان کل و زنگ نمیزد؟)2. چنگیز آب شنگولی خور و خرافاتی و موهوم پرست و بی سواد و گی 2 روزه میشود حافظ قران کریم بصورتی که قران را برعکس میخوانند (هیچی دیگه زین پس بش بگیم حاج چنگیزخان مغول)3. چنگیز از جمجمه ی سر ایرانیان مناره ی مسجد میساخت (هه هه این چنین مسجدی که مناره اش از جمجمه ی ایرانیان است جای خواندن نماز نیست, جای برگزاری جشن هالووین هست) 4. چنگیز به سرداران و سربازان خود توصیه میکرد که برای حفظ خوی وحشی گریشان وارد شهر ها نشوند و در صحرا ها بمانند (هه هه هه از یه جای میگن مغولان وارد هر شهری میشدند آن جا را با خاک یکسان میکردند از یه جا اینو میگن....) استاد انوش گرامی ما لایق همین چرندیاتی که اینا میگن هستیم نه سخنان پر مغز شما... کسایی که این چرندیات رو باور دارید زین جای واژه ی زمخت و بیگانه ی بادمجان از واژه ی ایرانی دیگه استفاده کنید........ با سپاس از انوش راوید.

   پاسخ انوش راوید:  چند صد سال دروغ و دونگ با انواع ترفندها و بهترین و بیشترین امکانات بخورد ملتها داده اند،  و دارند می دهند تا مقاصد استعماری خود را پیش ببرند،  اما من با یک وبلاگ ناچیز رو در روی تمام امکانات بینهایت آنها در آمده ام،  آنها پول و سرمایه دارند،  ولی من یا ما ایرانیها،  جوانان باهوش ایران را داریم،  که خیلی خیلی پر ارزش تر از پول و امکانات آنهاست.  بزودی تمام جوانان باهوش متخصص ایرانی،  دست بدست هم خواهند داد،  و مستقل و ملی مردمی،  تحقیقات تاریخی خواهند کرد،  و دروغها را دور می ریزند.  از همین وبلاگ و نظرات پیداست،  که پیروزی به دروغ های تاریخ و ترفند های استعمار و امپریالیسم،  حتمی و نزدیک است.

   پرسش کیارش 5124:  ایا نام حضرت ابراهیم (ع) میتواند معرب پراهام(پرهام) باشد ؟ من کاری به اون فرد که خود را هیچکس نامیده ندارم ولی نام ابرام (یا ابراهام ) جدای ابراهیم در قران امده......من نگفتم الام عربیست منظورم این بود که ایا ریشه اش از زبان های سامی بوده یا نه؟ با سپاس از شما

   پاسخ انوش راوید:  دانش و علوم خیلی گسترده است،  آنقدر که در قرن 21 هر شخص باید در یک رشته و گرایش توانایی اظهار نظر داشته باشد.  همانگونه که در بالای وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ نظرات و مقالات شخصی من است،  و در سخن وبلاگ و چند جای دیگر هم گفته ام،  که این نوشته ها مقدمه ای ایست برای نگارش تاریخ واقعی بدور از دروغ،  و خود تاریخ نیست،  و توضیح داده ام که تاریخ واقعی را چگونه باید نوشت.  ریشه یابی اسامی اشخاص و مکانها،  کار و تحلیل و تحقیق بسیار سختی است،  دیده ام خیلی ها در این موارد اشتباه می کند،  و بدون اینکه از جغرافیای تاریخی ایران بدانند،  اسامی را ریشه یابی می کنند.  به منظور ریشه یابی نامها از دوستان دیگر کمک می گیرم،  در بخش هایی که به تاریخ باستان مربوط می شود،  خانم پرنیان حامد پاسخ می گویند،  در اینجا.  عزیزانی که می توانند در این بخش یاریم دهند،  هر کجا نامی دیدند یا پرسشی بود،  لطف نمایند پاسخ دهند.  در ضمن عزیزان توجه داشته باشند،  هر پرسشی برای به گردش درآوردن گردونه یادگیری خیلی مهم است و ارزش دارد.  همچنین پاسخ ها معمولاً جنبه عمومی دارند،  و اگر در یک پاسخ موضوعی مطرح شد،  جهت بهتر متوجه شدن افراد کم سن تر و کم تجربه تر هم می باشد.

  پاسخ بانو پرنیان حامد به چند قسمت از نظر و پرسش 7 قسمتی پرسش و پاسخ قبلی:   1 .  تا آنجا که در توان و سواد اینجانب بود در کتاب بررسی شده است بیش از این نیاز به همگاری اساتید کشورمان می باشد.

3.  هند مورد نظر هندیجان در خلیج فارس است و کتابی که مطالعه می کردید احتمالا کتاب استاد احمد حامی بوده است.  اسامی هند هایی که در ایران موجود است در کتاب آورده شده است.

4.  حدود 100 واژه فارسی در زبان اسکاندیناوی توسط استاد بزرگوار فریدون جنیدی در کتابی بررسی و به چاپ رسیده است.  چند وازه در زبان های اروپایی نیز توسط این حقیر بررسی و در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست ارائه شد.

7.  متاسفانه همین گونه است که شما می فرمایید اما بدانید از دست من تنها کاری ساخته نیست!  کتابی بود نوشته شد کل این پیشنهاد های شما هم در آن نوشته شده است باید صبر کنیم ببینیم اساتید کشورمان چه نظری دارند، تکرار میکنم از دست من به تنهایی جز از این که کردم کاری ساخته نیست.  این کار نیاز به گروه دارد.  این کار نیاز به همبستگی اساتید در رشته های مختلف و گردهمایی گروهی این اساتید دارد.  با سپاس از نظر لطف و نیک اندیش شما.

   ادامه نظر:  سلام از بابت جواب هایی که در وبلاگتان به پرسش هایم داده اید ممنونم،  البته دوست داشتم خودتان به سوال هفت قسمتی ام که در این جا مطرح کرده بودم پاسخ می دادید.  موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درباره موضوع های نظر و پرسش 7 قسمتی شما،  همیشه و همیشه در کل مطالب وبلاگ نوشته ام،  و کلاً در یک جمله:  هیچ وقت استعمار و امپریالیسم و ترفند های آنها فراموش نشود.

   پرسش محمد 5125:  نسل اعراب فقط از عربستان بوده و هست؟پس ما اعراب خوزستان باقی مانده ی اسکیمو ها هستیم؟عرب ها عراق را گرفتند و همینطوری زبانشان عربی شد؟یعنی در مدت 20 سال یا کمتر زبانشان عوض شد؟فرضا اعراب زبان عراقی ها را به زور عربی کردند ایا به زور هم دش داشه تن عراقیها کردند؟به زور هم مجبورشان کردند قبیله ای زندگی کنند و نام طوایف عرب (مانند جرهم.بنی طرف.بنی تمیم و..)روی خودشان بگزارن؟عرب ها به اسپانیا و اذربایجان و ارمنستان یورش نبردند؟ان کشور ها عربی حرف میزنند؟انها فردوسی داشتند یا فردوسی اون جاها شعبه داشته؟بقایای قوم ثمود که عرب بود کجا رفت؟مگر سرزمین شام؟شما یعرب ابن قحطان را میشناسید؟عمان ابن قحطان رو چی؟میدانید اعراب قحطانی(اعراب اصیل)خواستگاهشان کجا بوده؟یمن و عمان یا عربستان؟شما نمیدانید عرب ها(کوچک گرد ها) همیشه پراکنده بودند و در جستن چرا گاه؟این قوم چطور میتوانسته فقط در یک کشور ساکن باشد ان هم کشوری که نسلشان از بنی اسماعیل و قبیله جرهم و.. است؟

   پاسخ انوش راوید:  من متوجه نشدم منظور دقیق شما چیست،  از نظر من تمام ملت های قاره کهن باید یک نیت داشته باشند،  و آنهم ضد امپریالیسم بودن است.  من هیچ وقت در هیچ کجای وبلاگ از تفاوت بین ملت های این قاره نگفته ام.  در طول تاریخ قبایل مختلف،  بنا به مصلحت زمان و دانش و بینش خود،  به یک اندازه در سرو کله همدیگر می زدند،  این را نباید به این قرن که متفاوت از تاریخ است بیاوریم،  و گاهی رفتار های تاریخی را تکرار نماییم.  اگر در جایی از وبلاگ نوشته باشم،  که کدام شهر در تاریخ کدام زبان داشته اند،  و سابقه طایفه ای و رفتاری آنها چه بوده،  بگوید در کدام پست است،  اگر توضیح یا اصلاح لازم دارد بنویسم.  در ضمن کوچ گردها بنا به شرایط جغرافیایی خود می پوشیدند و می خوردند،  و کلاً زیست می کردند،  و هر تغییری در رفتار یا حرکت جغرافیایی،  آنها چند قرن زمان می برد،  که بطور کلی باعث تغییرات اجتماعی در آنها می شده است،  بزودی در این باره پستی با عنوان باشندگان قبیله می نویسم.  همین گونه در هر زمان از ساختار های تاریخی اجتماع،  تغییرات در شهرها بنا به شرایط دوره ای تمدن،  و با فرمول های و فاکتور های تاریخ و فرهنگ یاد گیری طی می شد.

      در مورد دروغ حمله اعراب به کشور ایران نوشته ام،  با بالا رفتن جمعیت اعراب در تیسفون،  و چندین زبانی و قومی و دینی بودن شهر،  دیگر نمی توانست در آن زمان پایگاه سنتی یک تیره باشد.  می بینید بنا به تحقیقات مستقل خودم،  عقیده دارم بدلایل تاریخ اجتماعی و جغرافیایی،  رشد جمعیت اعراب در پایتخت ساسانی بالاتر از بقیه زبانها بود.  بیشتر منتقدان، ناراضیان، ثروتمندان در آن زمان و ابتدای اسلام از اعراب تیسفون و بغداد بودند،  در این باره مقاله ای در دست تهیه دارم،  بزودی با عنوان جمعیت شناسی تیسفون پست می کنم.  این رشد جمعیت عربی مربوط به تغییرات جغرافیایی یمن و بابل،  و مهاجرت اعراب به شمال طی دوره ساسانیان بود،  و هیچ ربطی به تاریخ باستان و قبل از تاریخ ندارد.

      قبلاً نوشته ام بنا به تحقیقاتی،  اعراب به اسپانیا حمله نکرده اند،  و این دروغ است،  تمدن اعراب و اسلام اسپانیا را فتح کرد،  نه نیروی نظامی،  آن مقاله را بیابید و بخوانید.  در ضمن خاطر نشان نمایم،  برای برپای و نگهداری جامعه دمکرات مجازی،  شما اقدام به نگارش مطالب و دانش،  برنامه ها و خواسته های خود نمایید،  و نظرات و علم دیگران را نقد کنید و به تحلیل بگیرید.  این راهم خاطر نشان نمایم هر ملتی و زبانی آثار فراوان ملی مردمی دارد،  حالا مانند شاهنامه فردوسی باشد یا نه،  در هر صورت برای آن ملت تفاوتی ندارد،  آنچه که دارند به آن افتخار می کنند.  آیا می دانید مهمترین اثر تاریخی ملی کشور عراق چیست؟

   پرسش یاشار 5126:  آیا رصد خانه ای که وزیر هلاکو خان ساخته به حمله مغولان مربوط نیست؟

   پاسخ انوش راوید:  گذشته در این باره خیلی پرسیده،  و در پرسش و پاسخ ها جواب داده شده،  آیا شما سند و مدرکی دلیل بر وجود هلاکو خان مغول کشور مغولستان در دست دارید؟

   پرسش آتوسا:  درود و با سپاس از زحماتی که در راستای آشنائی جوانان با تاریخ سرزمینمان متحمل میشوید. در یکی از مقاله هایتان سخنی از وصیت نامه کوروش نموده اید و حتی آن را نیز انتشار داده اید .دوست گرامی کوروش هرگز وصیت نامه ای نداشته و هیچ گاه بدنش مومیای نشده است.  اینجانب آمادگی کامل خود را درباب مناظره مسائل تاریخی در هر محیط یا فرومی که بخواهید اعلام میدارم تا بر پایه استدلال و اسناد معتبر مسائل تاریخی را بررسی نمائیم.  به عنوان نمونه سند و منبع وصیت نامه کوروش بزرگ را معرفی کنید.

   پاسخ انوش راوید:  جلوگیری از آزادی اندیشه و قلم،  با هر ترفند،  مشکل اصلی تعدادی از ایرانیان است،  بهتره تمام سعی خود را در تمرین دمکراسی،  برای بدست آوردن جامعه دمکرات بکار ببریم.

    وبلاگ گفتمان تاریخ را بمنظور تبادل نظر و گرفتن نتیجه از تاریخ باز نموده ام،  فعلاً در وبلاگ گفتمان،  تا انتهای تاریخ حکومت اشکانیان،  بحث و تبادل نظر جریان دارد.  اگر هر جای وبلاگ من مشکل داشته،  و یا اشتباه در آن باشد،  فوراً در اینترنت اعلام و اصلاح می کنم،  در این باره بارها توضیح نوشته ام،  این موضوع را شما دقت نکرده یا نخوانده اید.  بهمین جهت مناسب ترین محیط برای تبادل نظر،  البته نه مناظره و مشاجره،  بنظر من همان وبلاگ است.  هر گونه پرسش شبه و نظر تا آخر اشکانیان دارید،  در نظرات وبلاگ جنبش بنویسید،  البته هر گونه بغض و کین، اهانت و دد منشی با آزادی حذف می شوند،  صدها نمونه پرسش و پاسخ و نظر،  در وبلاگ گفتمان وجود دارد.

عکس تاریخی از آبادان،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1248.

کلیک کنید:  تاریخ اندیشه در ایران

   پرسش مصطفی 5127:  اگر حمله اعراب دروغ است چرا ایرانیان تخت جم را ساخته شده توسط سلیمان نبی (ع) نامیدند؟ میگویند برای جلوگیری از تخریب تخت جمشید بوده!

   پاسخ انوش راوید:  این گونه پرسش قبلاً خیلی پاسخ داده شده،  به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران،  و پرسش و پاسخ های قبلی مراجعه نمایید.  در واقع مربوط به دوران مسلمان شدن مردم بود،  به حمله اعراب مربوط نیست،  مانند تخریب مجسمه بزرگ بودا در افغانستان بدست طالبان،  و تخریب آرامگاه رضا شاه.  هیچ سندی در دست نیست که تغییر نامها مربوط به چه زمانی است.

   پرسش مراد 5128:  با سلام به خاطر مطالب ارزنده ای که در اختیارمان گذاشتید سپاسگزارم .اما سوالی که برایم مطرح است این است که پس تکلیف کتابهایی مثل تاریخ طبری چه می شود که از این حملات دفاع کرده؟ یعنی این کتاب های معروف هم خرافی اند؟

   پاسخ انوش راوید:  با تحقیق و تعلیل بر اساس تاریخ نویسی نوین ایرانی،  باید آنها را باز بینی نمود،  بدون بررسی حرفه ای هر یک از مطالب نمی توان آنها رد یا تأیید نمود.  بدین منظور هر کتاب و هر صفحه ای که منظور نظرتان است،  در نظرات تایپ نمایید تا بررسی نمایم.

   پرسش و نظر تیرداد 5129:  درود بر آزادی خواهان راه حق.  سوالی داشتم. میخواستم ببینم آیا در زمان حمله اعراب به ایران اعراب در ایران به جا مانده اند یا خیر . ضمنا در قسمتی از نوشته هایتان به اعراب ملخ خور بادیه نشین اشاره کردید که مایه ی ناراحتی من و عرب های ماهی خوار جنوب بود. ما ملخ نمیخوریم . در ضمن شهر نشینیم. آبادان شهره وفا شهر ماست. در ضمن من در سفر های متعددی که داشتم با تفکرات اروپاییان به خصوص در ایتالیا آشنا هستم. آنها نیز مثل شما و ما بسیار روی کشورشان تعصب دارند. و این یک بازی در تمام دنیاست که عده ای تعصب بی مورد در مورد کشورشان داشته باشند تا در پناه آن تاریخ به هر نحو و به نفع عده ای مصادره شود. پس به نظر من قبل از تعصب کورکورانه باید فکر داشت. عقل چیز خوبی است. ما با عقل راهمان را میشناسیم. پس سعی کنیم تفکرمان خوب باشد نه اینکه تعصبمان روی کشور. زمانی عده ای ترک و لر و فارس میگفتند و ترک ها و لر ها را مسخره میکردند ولی حالا که جمعیت لرها و ترکها در ایران زیاد شده همه طرفدار آنها شده اند. عده ای هم که به جا مانده از قبل هی دم از جدا شدن میزنند. چهار روز دیگر هم که آمریکا حمله میکند و همه لرها و ترکها و فارس ها را از بین میبرد به غیر از وطنفروشان. ژس به جای این چرت و پرت ها بهتر است به اصل بچسبیم.

   پاسخ انوش راوید:  با درود،  و سپاس از اینکه نوشته اید درود بر تمام ایرانیان غیور و بر آزادی خواهان راه حق،  من همیشه به تمام ملت های قاره کهن احترام گذاشته و خواهم گذاشت،  همیشه از این نوشته ام که مردم قاره کهن باید مطابق تاریخ برای مبارزه با استعمار و امپریالیسم یکدل و با هم و کنار هم باشند.  من ماهی خلیج فارس را خیلی دوست دارم خوش بحال شما،  لطفاً لینک آن نوشته ملخ عرب خور را بدهید،  که ببینم چیست و اگر اهانت آمیز باشد،  اصلاح نمایم.  در ضمن ملخ خور و بادیه نشین بودن که بد نیست،  گرانترین غذا ها در بهترین رستوران های غربی،  همین چیزها و حشرات است.  هم اینک عکس از ملخ خوردن در عربستان برایتان می گذارم.  همچنین عکس های بادیه نشینان را جلویم گذاشته ام،  و همیشه می گویم خوش بحالتان چه زندگی خوبی داشتید،  چند روز مهمان آنها،  البته عشایر لرستان بودم،  و خیلی خوش گذشت،  آن زندگی ساده و خوب در دنیای امروز کم شده یا از بین رفته،  حیف.

      باز هم خوش بحال شما که در آبادان هستید،  50 سال پیش پدر من شهردار و مسئول چند اداره آبادان بود،  در تولد در تاریخ نوشته ام،  روزگار خوشی بود.  بعلت رطوبت سرد و زیاد و نیز گران شدن سوخت،  گرم کردن منزل در اینجا شمال ایران خیلی سخت شده،  که هیچ،  دوست دارم تغییر در محل زندگیم بدهم،  از شمال به جنوب.  اگر ممکنه برایم بنویسید،  در روستا های آبادان زمین متری چنده؟  و آیا می توانم برای اقامت 7 ماهه پائیز و زمستان تا آخر فروردین در آنجا بمانم؟  البته روستایی که برق و تلفن داشته باشد.  من نمی توانم در شهر زندگی کنم،  روستا را دوست دارم،  جایی که مردمش مهربان تر هستند و محیط آرام است.

      هم میهن عزیز ما باید انبوه توطئه های استعمار و امپریالیسم را بشناسیم و برای مقابل با آن آمادگی داشته باشیم،  ببینید چه بروز مردمان می آورند،  چگونه کشورهای مسلمان را بهم می ریزند.  لطفاً وبلاگ را با این دید مطالعه فرمایید،  هر کجا بر خلاف این موضوع بود لطفاً سریع بفرمایید.  هر نظر و مقاله روشنگرانه،  جهت اهداف مبارزه با استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها دارید،  لطف نمایید در وبلاگ خود بنویسید،  یا ارسال نمایید من پست کنم،  این دیدگاه شما برایم ارزش دارد.  در ضمن بیشتر ایرانی ها منجمله خودم من ترکیبی از تمام اقوام هستیم،  در تولد در تاریخ نوشته ام،  آن کسانی که به مردم اهانت می کنند،  عده ای از عوامل استعمار هستند،  نه مردم پاک ایران،  در اینباره قبلاً توضیح گفته ام.

      اصل حمله اعراب مسلمان به خورآسان یا به نوشته ای خراسان بود،  که برابر با بغداد تا مرو بود،  مرو در میانه استان کرمانشاه است،  بعد از مرو در اشغال ترکستان و چین بود،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیر کنید.  اعراب در بخش غربی استان خراسان که هم اینک در خاک عراق است ماندگار شدند،  و هم اینک در عراق کنونی ما شاهد بازماندگان تیره های عربی و ایرانی و ترکیبی از آنها هستیم،  که براحتی از چهره ها هم تشخیص داده می شود،  پس از این حمله و طی دویست سال مردم ایرانی خراسان،  به خراسان بزرگ کنونی مهاجرت نمودند،  و مردم هر شهر به هر کجا در خراسان جدید رسیدند،  نام شهر خودشان را هم بر آن نهادند.  البته این مهاجرت ایرانیها از زمان ساسانیان هم بوده،  ولی خیلی کم،  مانند مهاجرت ورازمهر منجم.  آنچه که به یقین مسلم است،  بصورت کلی اعراب در چند قبیله کوچک حدود 200 تا 400 سال پیش به خوزستان آمدند.  این مهاجرت ها و رفت و آمد ها،  به هیچ عنوان به دروغ حمله اعراب به ایران مربوط نمی شود.  این موضوع تاریخی بسیار مفصل و پر از اشتباه است،  لطفاً خود شما اگر مقاله ای دارید،  برایم بفرستید تا از آن استفاده نمایم یا منتشر کنم.

   عکس رستوران بیابانی در عربستان،  و سرو غذای کباب ملخ،  امروزه این لیست غذایی و انواع حشرات،  جزو گرانترین غذا های رستوران های مهم ارگانیکی غرب است،  عکس شماره 4232.

   نظر و پرسش داریوش 5130:

  درودم  از ته دل   بر تو ایران  <><>  همیشه نام  تو  باشد  به  میدان

  شکست با دشمنان کاغذی بود  <><>  دروغ است گفته های مرد یونان "خودم"

   درودی دوباره!  می خواستم چند تا پرسش که چندگاهی بود اندیشه ام را سرگرم خودش کرده پاسخ بدین!

   کشور کامبوج در خاور هندوستان کنونی میتونه یکی از کشورهایی باشه که کمبوجیه به ایران افزوده؟!

   پاسخ انوش راوید:  مسلمان شدن بخشی از مردم هندو چین و اندونزی و فیلیپین،  توسط اسماعیلیان و دانشمندان و دریانوردان ایرانی انجام پذیرفته است،  بهمین جهت اسامی تاریخی ایران در آنجا فراوان یافت می شود،  که توسط آنها رفته است،  در این باره بزودی می نویسم.  در کامبوج یا خمر تاریخی،  آثار تاریخی 2500 ساله بزرگی وجود دارد،  که از قطعات سنگ های بزرگ تشکیل شده است،  و نمونه ای در هندو چین ندارد،  این آثار فقط در دوران باستان،  که برابر با زمان سلسله هخامنشیان بوده استفاده می شده است،  بعد از این دوره بطور کامل بدون استفاده و بهره برداری مانده و رها شده است.  بزودی در این باره می نویسم و از دانشجویان و توریست های ایرانی مقیم هند و چین می خواهم،  در میان آن آثار بگردند ببینند رد پایی از تمدن ایرانی در آنها یافت می شود یا نه،  تا ادامه تحقیقات حرفه ای را سازمان دهیم.

   عکس ویرانه های معبد باستانی آنکور کامبوج،  که در نزدیکی شهر سیمبری قرار دارد،  عکس های باکره آسمانی آبسراتا،  که زینت بخش دیوارهای بلند هستند،  و مار هفت سر ناگا،  که کنترل کننده باران است.  غربی ها رد پای معماری یونان باستان را در این معبد یافته اند،  چه بسا این یونان یونی ان و ایران باشد،  عزیزان هم میهن که در جنوب غرب آسیا هستند،  به این معبد بروند،  و با تهیه عکس و فیلم و ارسال آن برای کارشناس باستان شناس در ایران،  نسبت به شناسایی بیشتر و تحقیقات باستان شانسی ایرانی در آنجا اقدام شود.  عکس شماره 6422.

   نظر سارا 5131:  سلام در مطالعه مطالب عنوان شده،نظرات شما را در مورد گفته های سایرین متوجه شدم! اما سوال اصلی این نیست که چه اتفاقی رخ نداده است! شما حقایق را بازگو کنید! فقط وقتی سخن شما قابل قبول خواهد بود که نمایشنامه خود را بنویسید، نقد نظرات سایرین ساده ترین کار دنیاست.  

   پاسخ انوش راوید:  وبلاگ نقد نظر دیگران نیست،  بلکه تکذیب دروغ های تاریخی در جهت منافع و استراتژی ملی مردمی ایران است.  نمایشنامه دروغی دیگر نمی خواهم بنویسم،  تاریخ نویسی نوین زمان می برد،  شما وبلاگ را نخوانده اید یا دانش مربوطه را ندارید.  نیازی نیست افراد عادی قبول کنند یا نکنند،  نیازی به آنها نیست،  این وبلاگ جهت تعداد معدودی علاقمند متخصص است.  البته بخش هایی از تاریخ را همزمان باز نویسی می کنم.  آیا شما می دانید چین تاریخی کجاست؟  برای اطلاع به استان های تاریخی ایران مراجعه نمایید.

   نظر میترا 5132:  سلام و عرض خسته نباشید! در مورد تاریخ سلاح در ایران مقاله ای دارید! در مورد دروغ حمله ی مغول بیشتر توضیح دهید و همینطور حمله ی خانات ایران به اروپا! کتب جدید معمولا کمتر محتوی دروغند! مثلا کتاب هزار جنگ بزرک تاریخ از اصلان غفاری حمله ی اعراب و اسکندر رو به ایران رد کرده ولی در مورد چنگیزخان مخالفتی نکرده!
   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که در پرسش بالا نوشتم تاریخ نویسی زمان می برد،  الکی که نمی خواهم دروغ دیگری داستان گونه بگویم،  به برگه همکاری مراجعه فرمایید.  بزودی درباره موارد تقاضای شما بیشتر می نویسم،  فعلاً به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید.

   پرسش احسان 5133:  در مورد رشته ی مرمت بناهای تاریخی می خواستم بدونم! چون به این رشته خیلی علاقه دارم! آیا واقعا در گذشته به شمال ارس آذربایجان نمی گفتند،  و شروان و ارمنستان می گفته اند!؟ چرا مردم همدان در برابر آل زیار طرفداری خلیفه را می کردند؟!

   پاسخ انوش راوید:  هر حرفه ای را اگر با علاقمندی،  و کاملاً تخصصی بدانید و انجام دهید،  خیلی خوب است،  برای مرمت آثار تاریخی،  هوشیاری درک دروغ های تاریخ مهم است.  در هر دوره تاریخ و در ساختارهای تاریخی اجتماع نام های جغرافیایی خاص آن زمان وجود داشت،  مثلاً بزرگترین اشتباه در تاریخ خراسان است،  خراسان تا زمان دروغ حمله مغول به استان های کرمانشاه و دیالی گفته می شد.  همانگونه آذربایجان و اران و غیره،  در هر زمان جغرافیای تاریخی تغییر نام داشتند.  در باره آخرین پرسش شما،  مطالبی می دانم،  ولی بیشتر تحقیق می کنم،  و در آینده خواهم نوشت.

   پرسش آرش 5134:  لطفاً منابع وبلاگ را بگویید؟

   پاسخ انوش راوید:  برای پاسخ به  برگه ارسال منابع مراجعه نمایید.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

حمد ابن رُسته

      ابن رسته زاده منطقه رُسته اصفهان ایران،  یکی از مکتشفان و گیتا شناسان بزرگ جهان در سده ده میلادی بود.  او به همراه روس‌ها به نووگورود در شمال غربی روسیه سفر کرد،  و نکات مهم درباره آن مناطق در دانش‌ نامه جغرافیایی خود بازگو کرده است.  وی همچنین درباره مجارها، اسلاوها و خزرها آگاهی‌های سودمندی ارائه می‌دهد.  ابن رسته همچنین سفر هایی به صنعاء در یمن و همچنین قفقاز داشت.

      ابن رسته در سال 310 هجری نگارش کتابی به نام «الاعلاق النفسیه» را که در نوع خود دائره المعارفی بزرگ به شمار میرفت، آغاز نمود.  این کتاب مشتمل بر هفت مجلد بوده است،  که اینک مجلد هفتم آن بر جای مانده است. این مجلد درباره جغرافیای ایران، عربستان، یمن، آفریقای شمالی، اسپانیا، آسیای صغیر، روسیه، ترکستان و هند است،  و غالبا اطلاعاتی درباره حدود شهرها و خصوصیات مردم هر ناحیه و احیاناً سابقه تاریخی آن به دست می دهد،  مشروح در اینجا.

   عکس دو صفحه کتاب الاعلاق النفسیه ابن رسته،  او 700 سال قبل از اروپائیان ثابت کرد زمین کروی است،  و کلی موضوعات نجوم را که برابر با علم امروزی است کشف و بیان نمود.  کتاب های دانشمندان ایرانی در تمام زمینه ها راهگشای علوم در جهان بودند،  عکس شماره 2950.

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

 کلیک کنید:  شورش پوست کنی

کلیک کنید:  ماجرا های پند آموز تاریخی

کلیک کنید:  نویسندگان و تاریخ نویسان ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش ها و پاسخ های 48

پرسش ها و پاسخ های 48

      تعداد دیگری از پرسشها و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

تصویر انوش راوید در یک تپه تاریخی،  عکس شماره 3429.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

 

تصویر لوگوی جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی،  از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.


6550 تا 6600

   نظر 6550 محمد:  در وبلاگ ارگ نوشته طی هزاره ها مردم از تمدن های کهن ایران به نقاط مختلف دنیا مهاجرت کردند،  همینطور نام های نقاط غرب در شرق هم تکرار شده است.  من متولد شاهرود هستم،  در شاهرود جاهایی است،  که در غرب هم هست،  بطور نمونه:  خود شاهرود که در اردبیل هست، میقان، مغان، رویان، بسطام (حالا روشن نیست بایزید بسطامی بزرگ شده این بسطام است،  یا بسطام آذربایگان غربی)، قلعه نو خرقان (البته درستش خرگان = بزرگان، باز روشن نیست ابوالحسن خرقانی بزرگ شده این روستاست یا خرقان استان مرکزی، نکته جالب اینکه نو خرقان است، نه خرقان و آثار قدیمی بجز مقبره خرقانی در روستا نیست).  روستای خوریان (شاید گوریان یا گبریان) همینطور روستای چهارطاق پرو (هم اسم کشور پرو).  روستایی نیز به اسم مجن است،  که نامش کمی عجیب است،  ممکن است نام اولیه اش ماچین بوده؟  همینطور نام روستای جد مادریم اسراییل (اس = نشان + را = قدم + ایل = خدا) است،  که بعد از انقلاب به قدس تغییر یافت.

      جالب اینکه قدیمی های روستا از کلمات عجیبی استفاده میکنند،  که تعدادی در فرهنگ لغت معنی پیدا نکردم:  استاره = ستاره – اشکم = شکم،  دکیله = جای آتش برای غذا و... در کنار این روستا چند روستای دیگر هم هست،  که یکی از آنها ارمیان نام دارد،  و چناری دارد که در کنار چنار مقبره ارمیای نبی است،  و به همه روستاها سرحد گفته میشود،  البته مردم این روستاها همه شیعه هستند،  روشن نیست سرحدات چه استان یا منطقه ای بوده،  ولی به نظر من بی ربط با قوم بنی اسراییل گرفتار در صحرای سینای جنوب همین روستاها نیست،  (که در وبلاگ ارگ خواندم).  این روستاها مربوط به بخش میامی هستند،  خود میامی هم باز در نزدیک مشهد تکرار شده.

   تصویر تپه پرو یکی از مهمترین آثار دوران کهن که درباره آن تحقیق علمی درست صورت نگرفته امید است جوانان متخصص منطقه نسبت به کار علمی در این تپه اقدام کنند،  عکس شماره 8610.

   پاسخ انوش راوید:  خیلی عالی،  یکی از بهترین کار هایی که جوانان هر شهر و دیار باید انجام دهند،  گفتن و نوشتن و تعریف کردن از تاریخ و فرهنگ و جغرافیا و دیدنی های مناطق خودشان است،  و امیدوارم اینکار خیلی زیاد شود.  شما خیلی درست و خوب گفته و نوشته اید،  چند نکته را نیز در زیر می نویسم،  امیدوارم مورد توجه عموم قرار گیرد.

  باید توجه داشت در طول زمان مردم خیلی جابجا می شدند،  ولی همیشه ریشه خود را همراه خود برده و داشته اند،  هم اکنون هم ریشه های خود را همراه دارند،  ولی نمی توانند آنها را تشخیص دهند.  مهاجرت در طول تاریخ برای تمام موجودات وجود داشته است،  تأثیر ژن ریشه ای،  و شکل زمین و تغییرات آن و تغییرات آب و هوایی و غیره در این مهاجرتها نقش داشته اند،  این داستان خیلی مفصل است،  و نباید با دانش شناخت محلی تداخل کند.  مهاجرت مردم گاه شامل تمام مردم یک منطقه می شد،  گاه عده ای،  عشایر نیز گاه یکجا نشین می شدند،  و گاه ادامه می دادند.  بمنظور دانش شناخت محلی،  از تاریخ و فرهنگ و جغرافیای،  باید کمی اطلاعات عمومی از مهاجرت تاریخی داشت،  ولی نباید دو علم با هم تداخل کند.

   مهم:  جوانان عزیز هر شهر و دیار،  تا می توانید درباره شهر و دیار خودتان تحقیق کنید و بنویسید،  و سعی نمایید آنچه می دانید و می بینید با تعدادی عکس بصورت مقاله کنید،  و در یک وبلاگ منتشر نمایید،  یا برای من بفرستید تا منتشر کنم.  در ضمن لطف نمایید به روستاهای دور دست بروید،  و با پیران مدرسه نرفته مناطق خودتان صحبت کنید،  و اطلاعات تاریخی و فرهنگی و زبانی آنها را ضبط و ربط نمایید.  اطلاعات مهم تاریخی و فرهنگی و جغرافیایی،  شهر و دیار خودتان را منتشر کنید و عمومی نمایید،  خیلی مهم و بهتر است.

چند ریشه یابی واژه ای از متن فوق ادامه در اینجا

   اسرائیل = نهایت مقدس

   اس = از = اش = اشک = اسک = پاک = پاکی = آب مقدس = اس اول اسکول (مدرسه).

   را =  راه و روش.

   ئیل = ایل = ایر = انتهای مقدس = خیلی مقدس = آلت مردانه.

   ا = راست و بلند + ی = آخر، انتها + ل = ر = وابسته، دارنده.

   دکیله = جای کوچک داغی و گرما.

   د = The = حرف علامت پشتون،  که بنظر منم در تمدن کهن جی هم بوده.

   کی = داغی، گرما + ل = وابسته، دارنده + هـ = کوچک، کم.

      اشکم، اشکاف، اسکنه و همه اینقبیل در زبان روسی و در گذشته در زبان سکایی و دری گفته می شده،  که بنظر من با همان د در زبان امروزی پشتون یکی است،  که در دکیله آمده و دکیله می توانسته اکیله هم گویا شود.

      " ا " همان راست و بلند و آلت مردانه است،  که هنوز در بسیاری از نقاط مانند شرق اندونزی و یعضی نقاط هندوستان و کنکو و غیره مقدس ترین است.  در زمانی که فرهنگ لغات مردم کمتر از ده صفحه بوده،  اعضای بدن در این فرهنگ واژه ها خیلی کاربرد داشته،  چون نیاز به بیشتر نداشتند،  تا بمرور زمان فرهنگ لغات رشد کرده،  و امروز چند هزار صفحه است.

   نظر 6551 رسول:  اساتید دانشگاه باید برای تحقیق های جدید تاریخی فعال باشند.

   پاسخ انوش راوید:  خیلی از اشخاص،  که کم و بیش دستی در علم و دانشگاه دارند،  و به هرصورت متوجه شده اند،  که دروغ در تاریخ ایران و جهان زیاد است،  باید اقدامات قاطع و عملی برای رفع آنها بردارند.  منفعل و واکنشگرا عمل کردن،  درباره مسئله مهم تاریخ و تاریخ اجتماعی،  توسط اشخاصی که می توانند کارآمدتر باشند،  هیچ خوب نیست.

   سیستم دانشگاهی ایران بدلیل بالابردن آمار و یا پول و غیره،  اقدام به دادن انواع و اقسام مدارک تحصیلی به افراد مختلف نموده است،  ولی این افراد توانایی استفاده علمی و عملی از این مدارک ندارند،  که هیچ،  بلکه با مطرح کردن آنها،  صدمه به علم و سیستم آموزشی ایران می زنند.  برای اینکه به غربیها ثابت شود،  که یک شخص دانا،  و دناتر است،  باید در یک گرایش تخصصی و تخصصی تر و فعال و کنشگر باشد.

   به هر حال من خوشحال می شوم، می بینم افرادی متوجه دروغ در تاریخ شده اند،  ولی این خوشحالی یک توهم از خوشحالی است.  خوشحالی واقعی وقتی است،  که ببینم یک شخص فعال و کنشگرانه و پویا و جویا در این گرایش،  و فقط در این گرایش اقدام می کند.  از قدیم گفته اند یک مرد جنگی به از صدهزار،  یا به صورت دیگر،  سیاهی لشگر کار را درهم و برهم و بی نتیجه می کند.

   پرسش پارسی:  درود و سلام  بر جناب راوید،  ابومسلم خراسانی سردار دلیر ایرانی  را چرا امروز یک سری اشتباه،  نا ایرانی، و بد کردار و ... می نامند،   و کلا ضد او شده اند،  نام باشگاه ابومسلم و سیه جامگان را عوض کردند؟  و یک سری روایات علیه او ذکر می کنند؟  آیا دسیسه ای پشت این بازی های ضد ایرانی است؟ سپاس از شما.

   پاسخ انوش راوید:  من همیشه می گویم جوانان باهوش متخصص باید کنشگرانه با تاریخ و دروغ های تاریخ برخورد کنند،  و تلاش نمایند تا دروغها از تاریخ ایران حذف شود،  در غیر اینصورت دروغها باعث گمراهی های زیادی خواهند شد.  ابومسلم فرمانده سپاه خراسان نه خراسان کنونی،  بلکه خراسان آن زمان در اینجا بود،  این سپاه دلاوری های زیادی در جنگ ایران و روم داشتند،  و نمی توانستند نابودی ساسانیان را ببیند،  و همش یاد دوران طلایی شاه بودند،  ولی نمی دانستند زمان تغییر کرده و....

      ما باید برای همه تاریخ ایران ارزش قائل باشیم،  و احترام بگذاریم،  منجمله ابومسلم و سیاه جامگان که در خدمت ایران بودند.

کلیک کنید:  تاریخ کنشگری و کنشگران در ایران

   پرسش 6552 آرش:  درباره ساسانیان لطف نمایید بنویسید،  ایا باید به ساسانیان افتخار کرد؟ 

   پاسخ انوش راوید:  مطالعه بخش شاهنشاهی ساسانیان تاریخ ایران،  یک عمر کار تحقیقاتی علمی می طلبد،  اگر دیده باشید درباره ساسانیان از من پرسش های کرده اند،  و من خود را دارای صلاحیت پاسخ ندانسته ام،  که از آن دوران بگویم.  اما بازهم در سیستم آموزشی ایران یاد داده اند،  که یکی دو کتاب حفظ کنید،  و خود را دانای آن علم بدانید،  شاید شاخص عمده این دانایی کذایی همان فردی است،  که در تلویزیون از همه دوران می گوید و تحلیل می کند.

      ما بخاطر ایرانی بودنمان،  به همه تاریخ و همه مردم و همه خاک کشورمان،  در طول تاریخ افتخار می کنیم،  اما این علم نیست،  این احساسات شخصی است،  که گاه مورد سوء استفاده احزاب قرار می گیرد.  همانطور که در بالا گفتم،  شخصی که می خواهد تاریخ دان باشد،  ابتدا باید علم را بشناسد،  و سپس در جهت علم حرکت کند،  خود بخود در این جهت متوجه خواهد شد هر آنچه که می داند،  ذره ای است از بی کران علم،  که تازه شاید اشتباه باشد،  و خواهد دانست علم فدرال است نه شخصی.

      ما بعنوان تاریخ نگار وظیفه داریم،  موضوعات تاریخی را بررسی نمایم،  علم خوب و بد ندارد،  افتخار و سرشکستگی ندارد،  تاریخ نگار با درست نوشتن از تاریخ باعث می شود تحلیل گران مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی،  توانایی برنامه نویسی درست داشته باشند.  برای همین همیشه می گویم مهمترین علم در علوم اجتماعی تاریخ است،  که زیر بنای ساخت آینده است.  دروغ و دونگ های تاریخ نویسی استعماری باعث شده جهان چنین آشفته گردد.  هر چند که بخشی از این آشفتگی برای سرمایه داری امپریالیسم است،  ولی درصورتیکه تاریخ درست و واقعی نوشته شده بود،  مردم و روشنفکران خیلی بهتر می توانستند از پس ترفند های استعماری بر آیند،  ولی همانگونه که گفتم خود استعمار با دستکاری در تاریخ و تاریخ نویسی،  زمینه گمراهی مردم به نفع خود را فراهم کرده است.

      بارها نوشته و عکس و فیلم و لوگو تهیه کردم،  که علم از احساسات جداست،  و نوشته ام دشمن ما ایرانیان نه این و آن است نه دیگری،  دشمن ما ایرانیان احساسات شخصی خودمان است،  که همه ما گرفتار آنیم.  در سیستم آموزشی ایران یاد نداده اند،  که علم جدا از احساسات است،  که هیچ،  بلکه باید می گفتند علم دشمن احساسات است.  اگر ما می خواهیم کار علمی نمایم،  ابتدا باید احساس را کنار بگذاریم،  خوب و بد را کنار بگذاریم،  و فقط شاخص های علمی را در نظر داشته باشیم،  آنهم قوانین و فرمول های علمی قرن 21 را در نظر بگیریم.   

   تصویر بنای ساسانی به نام قلعه دختر در جمهوری فعلی آذربایجان،  عکس شماره 8611.  یکی از هزاران آثاری است که نشان می‌دهد آنسوی ارس همواره در طول تاریخ بخشی از ایران بوده،  و در دوره ننگین استعمار زده به اشغال روسها درآمده.

   نظر و پرسش 6553 پسر خورشید :  سلام و درود خدمت  دو عزیز بزرگوار جناب انوش راوید و سرکار خانم پرنیان حامد.  از تمام زحمات و تلاشهای پرثمرتان  نهایت سپاس و قدردانی  را دارم و دست مریزاد  میگم.   دور از انصاف است  که ما قدر نشناس این همه زحمات و تلاشهای بی منت شما دو گرامی  باشیم,  زحماتی که در جهت زنده کردن تاریخ درست و واقعی ایران و برداشتن دروغ ها و جعلیات در تاریخ و رو کردن دستان پشت پرده استعمار و جیره خواران و مزدوران دشمنان قسم خورده این سرزمین هستند.  من  وبلاگ خوب و ارزنده شما و همچنین کتاب  بسیار با ارزش خانم پرنیان حامد بنام اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست را مطالعه کردم و از آنجایی که این گفتمان ها و نوشته های شما با علم و سند و منطق و استدلال است و در درستی و واقعیت آنها جای شکی نیست در من دگرگونی عمیق ایجاد کرد و مرا  تشویق به سمت این تکلیف بزرگ که بر دوش تک تک همه ما ایرانیان است نمود و خوشحالم که  تونستم راهم را پیدا نمایم. به امید آن روز که همه پی به ارزش این واقعیت بزرگ ببرند که چی رو از دست داده اند و باید دنبال چه چیز بود. من  تکلیف و وظیفه خود میدانم که حداقل در زادگاه خودم دنبال واقعیت ها و اسناد معتبر تاریخی باشم که بتوانم  حداقل کاری را برای سرزمینم انجام دهم که در آینده شرمنده و سرافکنده فرزندان خود نباشم.  بنده زادگاهم شهرستان گلپایگان و روستای تیکن است که آثارهای باستانی با ارزشی دارد. تپه های باستانی با قدمتی نزدیک به هفت هزار ساله که هنوز کاوشی که درخور آن باشد روی آنها نشده مانند آثاری از آتشکده ای که بنام قلعه عمر معروف است و دو تپه باستانی به نام تپه سر اسیل دشت تیکن و تپه خاکی و آثاری از ذوب فلزات و یه معدن قدیمی سرب و آثاری از جایگاه نگهداری اسب بنام کنده نادر و سنگ نبشته هایی در کوههای این روستا بنام کوههای هشتادسر و کوه صالح پیغمبر (ابرکوه) و قبرستان های قدیمی در دره بزرگی بنام لشکردره وجود دارد که سند های زنده ای از تاریخ  آنجاست که متاسفانه هنوز کار با ارزشی  در رابطه با آن نشده.  همچنین قابل ذکر است که روستای تیکن را با پنج روستای دیگر که در کنار هم هستند ( شورچه – درdor – خم پیچ – رحمت آباد و تجره میرآباد) بنام شش ده عربستان میشناسند و مینامند ولی جالب اینجاست که نه زبان عربی دارند و نه فرهنگ عربی . در گلپایگان هم آثار بسیار زیادیست  که بیان کننده تاریخ باستانی این شهر است. تپه هفت هزار ساله لهرامش و قلعه گبری و... سنگ نبشته های  کوههای الوند و غرقاب و کوههای هندوکش و کوچه ری نیز هستند. من  به جستجوی  مدارک و اسناد معتبر در  شهرستان گلپایگان و روستای تیکن میپردازم و گزارشی از نتیجه کارهایم را برایتان ارسال میکنم  که با راهنمایی و کمک شما دو بزرگوار بتوانم تاریخی درست از این منطقه  را بنویسم. اگر ممکن است که نام تیکن و گلپایگان را با حروف تمدن جی برایم معنا کنید ممنون میشم. بازم ازتون سپاس گذارم

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما عزیز،  امید ما به جوانان باهوش ایران است،  که با نجات دادن تاریخ ایران از دروغ،  بتوانند آینده ای بهتر را با استفاده از واقعیت های گذشته رقم بزنند.  در ضمن شما گرامی به تحقیقات محلی خودتان ادامه دهید و برای ما مطالب و عکس بفرستید،  تا با نام خودتان در وبلاگ قرار دهیم،  تندرست و پیروز باشید.

   تیکن = دارای ریشه تی.

   تی = T = آنچه که از نام اولین شهرهای تمدن های کهن ایران متوجه شدم،  همه آنها با یکی از حروف هیروکلیف جی مشخص شده اند،  بعدها مردم از این شهر و دیارها بدلایل مختلف مهاجرت کرده و هر کجا رفتند،  نام آن شهر را نیز با خود بردند،  ما شهر های زیادی داریم که تی دارند.

   گلپایگان = مرکز خروش دانش،  مرکز مهم عبادی.

   گل =تغییر آوا یافته گور است،  گور = دانش، بزرگی، خرد، روحانی.

   گان = خروش، غرش، توپ و تفنگ.  مشروح در اینجا.

   پرسش 6554 اسفند:  درود بر شما  جناب راوید گرامی،  آیا نقشه ای که از فرمانروایی غزنویان، سلجوقیان، خوازمشاهیان در ویکی پدیا و یا در جاهای دیگر وجود دارد سندیت دارد آیا ایران بزرگتر از نقشه های این دوره ها بوده؟ سپاس از شما.

   پاسخ انوش راوید:  بارها درباره "ساختارهای تاریخ اجتماعی" و "جغرافیای تاریخی" نوشته ام،  در دوره ای که سازمان قبیله ای دینی حاکم بود،  نقشه سیاسی معنی نداشت،  نقشه قبیله ای بوده است،  مراقب باشید اغفال تاریخ نویسی استعماری نشوید،  آنها بمنظور اهداف خودشان برای برهم زدن نظم تاریخی اجتماعی قاره کهن،  اقدامات مذبوحانه و موزیانه ای می کنند.

   پرسش 6555 پارسی:  آیا بلخ مولانا همان بلخ خراسان بزرگ است یا بلخ در قسمت باختر کشور می باشد؟ چون جای شما فرموده بودید که بلخ در بخش آذربایجان غربی می باشد،  از برای معادن طلا و...

   پاسخ انوش راوید:  بلخ در دوران هخامنشیان در نزدیکی معادن طلای شهرستان تکاب یا در نزدیکی تخت سلیمان بود،  اما در دوره سلوکیان،  که از آنها در لینک زیر نوشتم،  بخشی از بلخ به بلخ در شمال کشور افغانستان منتقل شد.

   پرسش 6556 پارسی:  تاز را دشستان و بابل که مردم مادی بودند یاد کرده اید آیا بابل منظور بابلی است که کوروش بزرگ بر آن حضور یافت یا بخشی از استان بوشهر است؟

   پاسخ انوش راوید:  در اسنادی،  از مردم بابل کشور عراق،  از کیان ماد نام برده شده است،  کیان یعنی پادشاهی های منطقه ای.  تفاوت کیان را در دوران های مختلف تاریخی ایران داریم،  مانند مادی و هخامنشی و اشکانی و....،  اینها تفاوت کلی در تیره های انسانی،  در زمان و مکان نیستند.  مردم تاز یا توز از کیان تاز هستند،  و این کیان تفاوت در تیره انسانی نیست.

      بابل کشور عراق هر 500 سال بیش از یک متر رسوبات می گیرد،  و با حساب جغرافیای تاریخی،  جلگه بابل و شهر بابل،  تغییرات مکانی در سطح و عمق داشته،  و باید در این باره تحقیقات نوین برابر با قوانین و فرمول های علمی قرن 21 انجام شود.

کلیک کنید:  تازی و تاجی و توزی

      قبل از هر کار تحقیقاتی،  درباره جغرافیای تاریخی آن زمان دانش بدست آورید،  بزرگترین مشکل تاریخ نگاری ایرانیان،  داشتن ذهن کپی پیسی است،  که باعث شده درک از تاریخ کم شود.  متأسفانه در ایران کتاب برای تاریخ نویسی علمی،  که قوانین و فرمول های علمی قرن 21 در آن توضیح داده و رعایت شده باشد،  وجود ندارد،  در ایران تاریخ را داستان روی داستان گفته،  و بخورد مردم داده اند.  با مطالعه بخش های مختلف وبلاگ من،  شاید به نتایجی برسید،  من تا آنجا که توانستم در میان مطالب توضیح داده ام.   

   نظر 6557 آزیتا:  کتاب گرگ مغول را بخوانید.

   پاسخ انوش راوید:  صحبت من با اشخاصی است،  که می خواهند تاریخ را علمی برابر با قوانین علمی قرن 21 بدانند،  نه مانند داستان و رمان و افسانه،  گرگ مغول یک کتاب داستانی بر اساس پرت و پلا های افسانه ای است،  نه یک کتاب تاریخی،  مانند:  "...تنها نوزادی است که با انگشتان کوچکش از پستان مادیان، و نه مادرش، شیر می مکد..."

      اگر جوانان ایرانی نتوانند پا و ذهن را جلو بکشند،  و بسوی تخصص و تخصصی تر بودن بروند،  فاجعه می شود،  جهت اطلاع بیشتر به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.

   پرسش 6558 مهدی:  آیا تمام ایرانیان از نژاد آریایی هستند؟  آیا قوم بختیاری، گیلک ها، بلوچ ها یا ترک ها همه آریایی هستند؟

   پاسخ انوش راوید:  تمام بشر یک نژاد هستند،  و آریایی نژاد نیست،  آریایی تغییر آوا و نام یافته از ار است،  و ار اول نام اران و اردبیل و اردکان و بسیاری از شهر های دیگر است،  و منظور تمدن است،  و همه بشر نیز از یک تمدن بوجود آمده و گسترش یافته، جهت اطلاع بیشتر در وبلاگ بنویسید "تمدن های کهن ایران".

      بارها در وبلاگ متذکر شده ام،  که وبلاگ من مقدمه ای برای نظریه تاریخ نویسی نوین ایرانی است،  در هیچ کجا ادعا نکردم خود تاریخ است.  امید ما به جوانان باهوش است،  تا مسائل نوشته شده در وبلاگ ارگ ایران را درک و پیگیری نمایند،  تا ایران و ایرانی را از شر دروغ و دونگ های مختلف تاریخ درباره بزرگنمایی های الکی و شکست های الکی در طول تاریخ خلاص کنند.  خواهش می کنم قبل از خواندن و گفتن درباره هر موضوع و هر شخص،  ابتدا خوب دقت نمایید،  این عدم دقت در تمام مسایل،  اثر سبک کار و تلاش سیستم آموزشی حافظه محوری کپی پیسی ایران است.

   نظر 6559 یک خواننده وبلاگ:  شما پارس ها همه چیز را پارس می بینید،  چرا؟

   پاسخ انوش راوید:  پارس یک تیره یا نژاد یا کیان نیست،  پارس به معنی پارسا است،  3000 سال پیش،  عده ای از موبدان پرسر اهورایی،  از معابد زی یا زیویه یا زیگوار،  که همان ری و رای و خورشید است،  در شمال و شمال غربی ایران،  که می شود استان های کردستان و آذربایجان غربی و شرقی،  از دین اهورایی جدا شده و مزدایی گردیدند.  آنها از آن دیار رانده شده،  و به جنوب به انشان،  که همان انسان است رفتند،  (ان= فرزند+ سان= خورشید).  آن پرسر ها بزودی مورد استقبال مردم قرار گرفتند،  و پارسا و حاکم شدند،  و تکرار های تاریخ تکرار شد.  در نهایت مطابق ذات حکمرانی،  کتیبه بیستون را برای به انتقام کشیدن در گذرگاه همان ناحیه بیادگار گذاشتند،  جهت اطلاع  مشروح به لینک های بروید.

   ــ  پارس به معنی پارسا است،  نام یک تیره یا نژاد یا کیان نیست،  و فارس همان پارس است،  و همه ایرانیان پارس و پارسا بودند و هستند.  ایرانیان و جوانان باهوش شمال و شمال غرب ایران نباید براحتی اغفال تاریخ نویسی های دشمنان غربی شوند،  و پارس و پاسایی و... را واگذار کنند،  آغاز همه ما از تمدن کهن ار است.

   نظر 6560 مرتضی:  با سلام و درود به شما استاد راوید گرامی و تشکر از بابت این که مطلب بنده را درباره ی واژه ی گز در سایت قرار دادید.  البته مطلب از من نبود و حاصل راهنمایی های حضرت عالی بود و خوب است دیگران هم در میان نام جای ها جست و جو کنند و مشابه این اسامی را بیابند.  همان طور که فرموده اید غذا از گز گرفته شده است.  اگر دقت کنیم، واژه غزغان (اگر درست نوشته باشم) که گفته شده ترکی و به معنای دیگ است در واقع واژه ی فارسی گزگان یا غذاگان و به عبارتی به معنای ظرف غذا است.  معادل مغولی غزغان، غازان است.  البته این طور گفته شده.  بعد تاریخی قضیه این است که غازان خان، ایلخان معروف نامش از همین غازان یعنی دیگ گرفته شده با توجه به رسوماتی که گفته شده مغولان در نام نهادن داشته اند اما با دقت در مطلب بالا متوجه می شویم که غازان، مغولی نیست و فارسی است.  پیش تر نیز جناب عالی گفته بودید که خان و قاآن از واژه ی دهگان (دهقان) گرفته شده است. با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  سپاس از توجه شما،  بسیاری از مطالب درباره نام ها و واژه هایی که من می نویسم،  از گفته های دو پدر بزرگ مرحوم من هستند،  هر دوی آنها اشخاص بسیار با سواد قدیمی بودند،  مشروح در اینجا،  یا از گفته های پیرمردان و پیرزنان روستایی است.  بنا به تحلیل های قبلی و نیز جمله شما عزیز،  براحتی متوجه می شویم مغولها ایرانی بودند نه غریبه.

    نظر 6561 شکوفه:  سلام سوالی برایم پیش آمده که جوابی برایش نمی یابم!!  در برنامه راز شبکه چهار مهمان برنامه مستندی را نشان داد از سال 2001 که اقایی امد ایران و به الموت رفت و گفت اینجا سرمنشا ترور است و از ایران شروع شده است و گفت که ایرانیان کلا آتش پرست درونگرا و خونریز و قاتل و تروریست هستند!!! مهمان برنامه گفت این آقای توریست اشتباه می گوید در واقع ترور از روم باستان و ایتالیا شروع شده و اولین ترور،  ترور جولیو سزار توسط یارانش بود و ترور از انجا شروع شده و نه ایران!!  حال بگویید اگر انجور که می گویید جولیوسزار ایلیوس کیسر ایرانی و این اتفاقات در عراق بوده پس باز هم مهمان برنامه اشتباه می گوید و ترور از ایران شروع شده!!!!  البته اینها همه سفسطه است و نمیتوان گفت چون عده ای کاری کرده اند به کل یک ملت بزرگ با این پهناوری عنگ تروریست بودن زد در حالی مدرن های استعماری خودشان چه وحشی گری ها که نکرده اند!!!! حال جواب شما برایم نیک ارزش مند است!

   سوالی دیگر آثار فرسایش که بر روی ابولهول مصر است عمودی است در حالی که آثار فرسایش باد و طوفان شن از ان اب و هوی بیابانی باید افقی باشد پس زمانی که مصر آب و هوایی داشته تا بتواند آثار فرسایش عمودی بر بولهول به جا بگذارد 12500 سال پیش است یعنی 8000 هزار سال قدمت ابولهول بیش از ان باید باشد که گفته اند!!!!  پس به این گونه قدمت جیرفت که تمدن مصر به آن وابسته است هم باید بیشتر از این حرف ها باشد و شاید اگر اینگونه باشد باید کلا در مورد تمدن های باستانی تجدید نظری کرد!! شاید این عقیده درست نباشد نمی دانم!!!

   پاسخ انوش راوید:  سپاس از توجه شما،  1 ــ  اتفاق های هر دوره از تمدن،  بنا به ساختارهای تاریخی اجتماع،  تعریف جدایی می شود.  اولین آثار ترور در مرد آلپی متعلق به حدود 4000 سال پیش دیده می شود،  (موزه زوریخ)،  آثار دیگر قتل و ترور در آثار مصر باستان به فراوانی وجود دارد.  این روزها پرت و پلا زیاد گفته می شود،  هزاران تلویزیون و بیشمار سایت و وب مشغول گفتن و نوشتن هستند،  هیچکدام آنها ملاک و علمی نیست،  در هر صورت ما باید برای برپایی و نگهداری آزادی اندیشه و قلم گام برداریم.

  2 ــ  البته باید همیشه،  تاریخ و باستان شناسی را مانند علوم دیگر دید،  و دائم گفته و نوشته های قبلی را با سند و مدرک بیشتر بروز کرد.  همانگونه که در پست های قبلی هم نوشته ام،  قبل از تمدن کهن جی،  تمدن آتلانتیس بوده است،  آنها در 14 هزار سال پیش،  نیز گام های بزرگی در جهت رشد و کامل تمدن برداشته بودند،  بگردید و تحقیق کنید و کشف نمایید،  راه باز و جاده دراز و بی پایان...

   نظر 6562 یعقوب:  باسلام عرض خسته نباشید به جناب انوش راوید بنده هم طبق تحقیقاتی در تاریخ ایران دارم و اعتقاد و اطمینان راسخ به تحریف بیش از حد در تاریخ ایران بخصوص در قرن بیستم توسط بنیاد های تاریخ ستیز وابسته به استعمار دارم که این بر هیچ اهل کتاب واقع بین وطن پرستی پوشیده نیست که جعلیات بی نهایت انجام داده اند که زدودن این دروغها از تاریخ الان کاری شده بس سخت و شاید در مقابل متعصبین کور دل و نادان غیر ممکن که تاریخ نویسان معاصر به تاسی و تکیه به دروغهای تاریخی این موسسه های مغرض بی فرهنگ یا بهتر بگویم ضد فرهنگ دروغهای زیادی به تاریخ ایران عزیز بسته اند بنده در این باب کاملا موافق شما هستم که تاریخ یک علم است نباید با ان بازی کرد سلیقه ای تعصبی و مغرضانه نوشت بلکه باید عمری را صرف تحقیق از اثار و اسناد مستند کرد تا مطلبی نوشت.

   پاسخ انوش راوید:  نظر بالا نیز یک نظر است،  و ما در برابر علم و دانش مسئول هستیم،  و باید در بخش تخصص و گرایش خودمان،  به هر دیدگاه احترام بگذاریم،  در واقع با برخورد دانش های متفاوت،  علم بوجود می آید.  بارها نوشته ام،  که همه ما حتی اگر بزرگترین دانا هم باشیم،  و هر دانشی که داشته باشیم،  و آنچه که می دانیم،  نظر شخصی ماست،  نه خود علم،  علم چیز دیگری است،  باید خیلی کار جمعی کرد،  تا به بخشی از آن رسید،  جهت اطلاع به فرهنگستان تاریخ ایران مراجعه نمایید.

      نویسنده نظر بالا نشان می دهد،  که یک جوان علاقمند ایرانی است،  به میزان دانش او کاری ندارم،  زیرا هر شخص با هر میزان دانش می تواند در محیط دمکرات حرف خودش را بگوید.  به این جهت این نظر را در اینجا کپی پیس کردم،  که براحتی تفاوت جوانان ایرانی را،  با پان ها و بنیاد گراها و طالبانی ها و عوامل استعماری و غیره،  که با ناسزا و جو سازی و دروغ پراکنی،  سعی می کنند اینترنت را به اشغال خود درآورند،  مشخص شود،  آنها از عوامل دشمنان تاریخی ایران هستند،  و می خواهند و دارند قاره کهن را برای مقاصد شوم امپریالیسم نو بهم می ریزند.  یکبار دیگر می گویم،  کوتاهی و غفلت از درک این مهم،  سوریه و عراق و... را در مقابل،  و آینده نزدیک خود خواهیم داشت.

تفاوت پرسش با پرسشگری

      پرسش آغاز گردونه یادگیری است،  و خیلی مهم می باشد،  پرسش سطح ها و کلاس های مختلف دارد،  عادی و دبستانی،  تا تخصصی و حرفه ای،  هرچه دانش یک شخص بیشتر باشد،  پرسش هایش نیز تخصصی تر است،  و خود بخود پاسخها نیز به همین نسبت توانایی خواهند داشت. 

      پرسشگر یعنی شخصی که شغل عادی یا تحقیق خود را بر مبنای پرسش قرار داده است،  او مانند کارگر که کار را پیشه خود کرده،  پرسش را پیشه خود کرده،  و صرفاً پرسش هایش بر پایه یک تخصص یا تحقیق بنا نشده،  بلکه هر آنچه که به ذهنش می پرسد،  بر پایه گر یا انجامی است.

  ــ  گر = گ + ر =  دارای توانایی، دارای قدرت، داری بار مقدس، انجامی.

      معمولاً پرسش کنند خود نیز بدنبال پاسخ می گردد،  ولی پرسشگر کاری برای یافتن پاسخ نمی کند،  فقط پشت سر هم پرسش می کند.

   پرسش پرسشگر 6565:  اگر " آر" قدیمیتر از " ار" باشد،  آیا ار همان معنی می دهد،  یعنی اردبیل همان آرتاویل است؟

   پاسخ انوش راوید:  بعضی می گویند اردبیل همان آرتاویل است،  اما:

  اردبیل = ارد + بیل = زمین دارای برکت،  زمین داری قدرت.

  ارد = ارز = ار + د یا ز = ارض یا زمین،  زمین دارای مالکیت و باشنده.

  بیل = بی + ل = دارای برکت،  دارای قدرت، دارای آب زیاد،  پیل یا فیل.

  بی مانند بی بی = الهه مادر و مادر بزرگ و برکت،  الهه آب.

  بیابان = بی + یا + بان = منطقه بدون برکت،  منطقه بدون باران.

  همان بعضی ها، اردبیل را سرزمین داری فیل های وحشی گفته اند!! 

  آرتاویل = آر + تا + ویل = سرزمین بزرگ آریایی.

  آر = آریایی + تا = دوبله، مضاعف  + ویل = پیروزی، دارند حق.

   ادامه پرسشگر:  ناپلئون بناپارت گفت ارزش یک جاسوس در جای خودش معادل ارزش 20 هزار سرباز در میدان جنگ است آیا درست است؟.

   پاسخ انوش راوید:  در آن زمان ممکن است چنین بوده باشد،  در این وبلاگ موضوع های تاریخی را بررسی می کنیم،  به مسائل فلسفی تاریخی و نظامی کاری نداریم.

   ادامه پرسشگر: آیا قرارداد های مرزی ترکمن چای و گلستان و آخال هنوز اعتبار دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  اعتبار دارند،  چون برای بی اعتبار کردن آنها نهاد یا قدرتی وجود ندارد.

   ادامه پرسشگر:  علت یا علل آغاز دشمنی بین ایران و اعراب چه بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  ملتها هرگز با هم دشمنی نداشتند و ندارند،  حکومتها بمنظور منافع خودشان گاه دوست و گاه دشمن می شوند،  بویژه از دوره استعمار.  بسیاری از حکومتها پایه های دشمنی خودشان را داستان ضحاک شاهنامه قرار داده اند،  و بنا بتفسیر های اشتباه،  ضحاک را عرب گفتند،  درصورتیکه ضحاک مدی یا مادی بود،  در اینجا.

   ادامه پرسشگر:  بنظر شما ایران ویچ یا بهشت گمشده آریایی ها در کدام نقطه جغرافیایی قرار دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  از نظر من تحقیقات تاریخی ایران ویچ چیز دیگری می گوید،  در اینجا نوشته ام،  ولی همیشه نظرات مختلف در اینباره هم وجود داشته است، مانند آنچه که در اینجا می باشد.

   ادامه پرسشگر:  بنظر شما عربی لهجه است یا زبان؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

   ادامه پرسشگری:  آریا در زبان فارسی معنی مورد نظر شما را می دهد،  اما آیا در زبان های دیگر این معنی را می دهد؟

   پاسخ انوش راوید:  فعلاً من به فارسی می نویسم،  و به فارسی یعنی زبان پارسی کار دارم.

   ادامه پرسشگر:  اگر تمدنی قدیمی تر از تمدن جی کشف شود،  واکنش شما در مقابل آنچه خواهد بود؟

   پاسخ انوش راوید:  جهت پاسخ به تمدن های کهن ایران مراجعه نمایید.

   ادامه پرسشگر:  چند هزار سرباز عربی که همراه سپاه ایران در فتح مصر شرکت داشتند در کدام منطقه از ایران سکونت داشتند؟

   پاسخ انوش راوید:  این چند هزار سرباز عرب را از کجا و کدام سند آوردید؟

   ادامه پرسشگر:  اگر بجای داریوش سوم هخامنشی کوروش کوچک به پادشاهی ایران می رسید،  اسکندر یا قیام نمی کرد یا اگر می کرد شکست می خورد.

   پاسخ انوش راوید:  ما بررسی های تاریخی می کنیم،  به اگر ها و مگر ها کاری نداریم.

   ادامه پرسشگر:  آیا تاریخ سیاسی استعمار نام یک کتاب است، و اگر هست نام نویسنده آن چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  در جستجوها بنویسید The political history of colonialism و کلی مطالب و کتاب بیابید.

   ــ  آگاهی از ریشه یابی واژه ها در اینجا

   پرسش و نظر 6566:  در بعضی از جاها و کلیپه دیده ام که بخش های از دانش علوم پزشکی و تشریحی را از نیمه دوم هزاره اول میلادی می گویند،  آیا درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  متأسفانه امروزه مردم ایران بجای اینکه از تاریخ خودشان بدرستی بدانند،  مبلغ تلویزیون های لندنی عربها شده اند.  علم پزشکی در چند هزار سال پیش ایران پیشرفت های بزرگی داشته،  در آثار تاریخی از جراحی مغز و چشم و سزارین و غیره دیده می شود.  بجای اینکه آنها تبلیغ عربی لندنی بکنند،  بروند تاریخ ایران،  تاریخ کشور و اجداد خودشان را بخوانند و بگویند.  باز هم متأسفانه،  با وجود امکانات وسیع امروزی مانند اینترنت،  که براحتی در دسترس است،  بجای کار تحقیقاتی کپی پیس می کنند.  باید بروند ابتدا تحقیق نمایند علم پزشکی در ایران چه بوده است.

   نظر فانوس 6567:  از مطالب جالبتون تشکر میکنم. چند سال پیش قبل از نوروز یکی از برنامه های شبانه رادیو فرهنگ با یکی از مشاهیر نائین درباره آیین نوروزی این شهر صحبت میکرد. متاسفانه اسم ایشون از خاطرم رفته. از دوران کودکیش میگفت که برای نوروز با بچه ها میرفتن به بیابونهای اطراف نائین برای جمع کردن صدف برای سفره نوروز؛ و از داستانهایی که پدربزرگها و مادربزرگها براشون تعریف کرده بودند درباره اجدادشون که با کشتی به اطراف نائین رسیدن, لنگر انداختن و اون منطقه رو برای زندگی انتخاب کردند.

   پاسخ انوش راوید:  بنظر من مهمترین مسئله ای که ایرانیان آگاه باید به آن توجه کنند،  خلاص شدن از شر تاریخ نویسی استعماری است،  که با آن توانسته اند در جهان حکومت کنند،  و کشورها را بهم بریزند،  همانگونه که امروزه در منطقه ما دیده می شود.

      متأسفانه افرادی که خود را آگاه و روشنفکر می دانند،  همچنان اسیر این نرم افزار استعمار و امپریالیسم هستند،  و نمی دانند از کجا می خورند،  و هیچی نشده و نمی شوند.  در این موارد زیاد نوشته ام،  ولی دشمنان بیشتر از ما،  که چه عرض کنم،  خیلی فراوانتر از ما قدرت دارند،  و براحتی می توانند از نرم افزار دروغ های تاریخ استفاده کنند.  در هر صورت امیدوارم،  که ما نیز در مقابل استعمار و عواملش تا حدودی موفق شویم.

   پرسش یلدا 6568:  ایا زبان سغدی و ختنی مانند فارسی است؟

   پاسخ انوش راوید:  زبان سغدی و ختنی همان فارسی دری با کمی تغییر آواست،  در وبلاگ توضیح نوشتم،  می توانید برای شنیدن آنها از یوتوب کمک بگیرید.

  خاقان = خان گان =  برکت دار بزرگ،  خان پر هیبت.

  خان = دارنده برکت،  سفره دار.

  خ + ا + ن =  جهت اطلاع به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

  قان = گان = Gun = غرش، خروش، نهیب،

  افغانستان = اوگانستان = او = آب + گان = خروشان + ستان = استان = استان آب خروشان.

   پرسش امین 6569:  می گویند ایلام یعنی سرزمین های بلند،  آیا درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه یابی ایلام در اینجا.

   ادامه پرسش:  ایا ایران همان ایرج است؟

  منشاء اینگونه نوشته ها،  از جانب تاریخ نگاران غربی است،  البته خیلی جاها دیدم اشخاصی اقدام به ریشه یابی نامها و یا واژه ها می کنند،  ولی از تاریخ های متفاوت اینکار را می کنند.  مثلاً می گویند ایران را ایرج هم می گفتند،  یا از ایرج می آید،  درصورتیکه در ریشه یابی باید مشخص کرد،  از و یا بر پایه چه زمانی است.  برای همین تحقیق درباره پیدایش هموساپین در ایران را نوشتم.  می توان ریشه یابی را از زمان قاجار کرد،  و می شود از ابتدای هموساپین،  باید در مقاله علمی ذکر شود.

  ایرج = ا = ؟ + ی = ؟ + ج = ؟

      درصورتیکه همان افرادی که از ایرج نوشته اند در جایی می گویند ج عربی و بجای گ است،  که سردگمی می آورد.

  ایرج = اررگ = ار = ایر + رگ = رج.

  ایرج = راستاهای ایرانی، رگ و ریشه های ایرانی.

   بمنظور مثال دیگر:

  کرج = کر + رج.

  کر = کرانه، آبگرفته + رج = اسکله.

  کرج = بندرگاه.

      ما در توفان بزرگ نوشتیم،  که ایران تا ارتفاع 1360 یا 1340 زیر آب دریاچه بزرگ بود،  و در حاشیه این دریاچه و تا ارتفاع فوق ما چندین شهر تاریخی بنام کرج، کلج، کلجی و... داریم.

  کلج = کرج با آوای دیگر. 

      علم پایانی ندارد،  و هر آن تغییر می کند،  چه ما بدانیم یا نفهمیم،  راه خودش را می رود.  افرادی هستند آنچه را که می دانند و بعنوان اصل دانش می دانند،  از نظر من چیزی از علم و دانش نمی دانند.  من در تمام مطالبم نوشته ام "ادامه دارد و باز نویسی می شود"،  زیرا علم رشد و تکامل دارد.

   پرسش زرتشت 6570:  درباره معنی نام زرتشت خیلی چیزها نوشته اند شما چه می گویید؟

   پاسخ انوش راوید:  زرتشت = زردشت = زرد = شعله آتش + شت = چوب

  زرتشت = آذر چوب، شعله آتش.

  شت = به تاریخ شطرنج مراجعه شود.

   پرسش بهزاد 6571:  میخواستم بپرسم استان پارت دقیقا کجا بوده و از کجا فهمیدن که استان خراسان بوده؟ شهر بردع در اران که هست میگن نام قدیمش پرتو بوده شاید اینجا پارت بوده. و یکی هم استان باختریش کجا بوده؟ و  ااینکه شهر سلوکیه ایرانی بودن؟ خانم پرنیان حامد در وبلاگ کی یک سند نشون دادن که روی سکه ایی نوشته الکساندر بزرگ ساتراپ پارت. چطور میشه؟ گیج کننده شده. من روی جایگاهای ساتراپی های هخامنشی مشکل دارم و خیلی گیج کننده هست.  و اینکه خشایار شاه در جنگ با یونانیان از همنژادی پارسیان و یونانیان از دانایه میگه میشه اینو برای من روشن کنید.

   امکانش هست کتاب خانم حامد رو برای من بفرستین پی دی اف.  یا به من بگین کدوم کتابفروشی شیراز میشه تهیه کرد.

   پاسخ انوش راوید:  تا کسی از جغرافیایی تاریخی بدرستی نداند،  نمی تواند درباره تاریخ بگوید و بنویسد، 

   پارت = پرت = دور = شاید قاره آمریکا،  شاید هر جای دیگر،  مشغول تحقیق هستم و خیلی زیاد زمان می برد تا نتیجه بگیرم.  از آنهایی که الکی نوشتند خراسان بپرسید سندتان کو؟

فعلاً به جغرافیایی تاریخی مراجعه نمایید،  احتمالاً چند پاسخ خود را آنجا می یابید.

درباره مردم یونان و ایران نیز به تاریخ و جغرافیای تاریخی یونان مراجعه نمایید.

   ــ  55 ساله تاریخ می خوانم و آثار تاریخی می بینم،  برای همین هر پرت و پلایی را بعنوان تاریخ نمی دانم ،  مگر اینکه اسناد تاریخی درست و حسابی وجود داشته باشد.  تا به نتیجه رسیدن نهایی خوب و درست،  هیچ موضوع را الکی نمی پذیرم،  شما هم بعنوان علاقمند،  وظیفه دارید خود را از سطح خوانند،  به سطح محقق ارتقاء دهید.

      درباره دریافت کتاب،  لطف نمایید به خانم حامد ایمیل بزنید ایشان کتاب را در اختیار علاقمند پیگیر کننده قرار می دهند.

   ادامه پرسش:  آیا فردوسی در طوس کنونی بود؟  یا در یک طوس در غرب ایران بود؟

   پاسخ انوش راوید:  باید تحقیق های علمی در موارد تاریخ و جغرافیای تاریخی از طرف سیستم آموزشی ایران انجام شود،  که بی خیال هستند مانند در اینجا.  کارها و تحقیقاتی که علاقمندان و دوست داران ایران انجام می دهند خوب است اما کافی نیست.

      از نظر تحقیقات ما فردوسی در طوس کنونی بوده،  ولی داستان های تاریخی او مربوط به شهر های با نام مشابه در غرب است،  زیرا بعد از اسلام در منطقه،  بسیاری از غرب به شرق کوچ کردند،  و درست در دو سه سده بعد از ساسانیان این اتفاق افتاد،  بگمان شواهدی ما،  نه به تحقیقات علمی پایدار نوین،  بدلیل نزدیکی زمان و مکان،  اشتباه های زیادی در تاریخ نویسی پیش آمده است.

      مانند زمانیکه مهاجمان دم دروازه تیسفون بودند،  یزدگرد برای گرفتن کمک لشکری به مرو می رود،  که این مرو باید همان نزدیکیها باشد،  در حدود مرز چین استان یا همان استان های مرکز ایران.

      امید ما به علاقمندان است،  که ضمن تحقیق های عمیق و اصولی و زیر بنایی،  به سیستم آموزشی ایران هم برای بهره برداری از کار های جدید فشار بیاورند.

   ادامه پرسش:  آیا ارس همان آراکس است؟

   پاسخ انوش راوید:  ارس = ار + رس = راس = سر ایران.

  اران = ایران = ار = ایر + ان.

  آراکس = آراک = آ + راک = زاگرس شمالی و آذربایجان.

  راک = کوهستان = اراک = عراق = راقستان.

   ــ  آگاهی از ریشه یابی واژه ها در اینجا

   مهم:  نباید با مسائل مختلف،  غیر دمکرات و با سادگی و احساسی برخورد کرد.

   پرسش 6572 کیکاوس:  جناب استاد راوید گرامی،  از شما خواهشمندم،  که واژگان زیر را برایم معنی کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  برای بدست آوردن آوای درست واژه،  باید از پیران مدرسه نرفته روستاهای محل کمک گرفت،  زیرا در گذر یک قرن گذشته،  آواها تغییر اساسی کرده و ما را به اشتباه می اندازند.  بمنظور ریشه یابی نام و هویت،  نیازمند کار جمعی با درک و دانش مربوطه هستیم،  آنچه من می گویم صرفاً نمی تواند درست باشد،  بلکه راهنمایی برای دید جدید است.

   ادامه پرسش:  واژه <سنگگر> این واژه نام یه منطقه ایه توی روستامون که در سینه کوه واقع هست، قدیمی های روستامون میگن،  که زمان مشروطه قشون "یپرم خان ارمنی" اومده اونجا سنگر بسته به خاطر اون اسم اونجا رو "سنگگر" گذاشتن؛  ولی من خودم شخصا هیچ نشانه ای از سنگر بندی در اونجا ندیدم.

   پاسخ انوش راوید:  بنظر من و با آنچه که بیش از نیم فرن با روستاها سروکار دارم،  درست این واژه سنگر است،  در ایران سنگر زیاد داریم،  و همه به اشتباه داستانی از ریشه سنگر برای آن نوشته اند.

  ــ  سنگر = سن + گر = معبد یا عبادتگاه خورشید.

  ــ  سن = سان = سین = چین = خورشید.

  ــ  گر =  انجام دهنده کاری.

   ادامه پرسش:  واژه <پاپادار> این هم مال یه منطقه از روستامونه که معمولا اون قدیما آب زیادی داشته ولی الان آبش خیلی کم شده.

   پاسخ انوش راوید:  پاپادار = درخت پیر = پیر دانا،  بیشتر محل زندگی بزرگ یا کشیش یا موبد بوده است.

   ادامه پرسش:  واژه <کن آو> به گمانم "آو" همان "آب" فارسی باید باشد.

   پاسخ انوش راوید:  کن کندن است و آو آب است،  باید دید این نام به آن پاپا و معبد در چه ارتباطی بوده است،  در گذشته آب با معابد ارتباط داشت.

   ادامه پرسش:  واژه <مینآ خور> این هم نام یک دشت کوچکی است در نزدیکی روستامون.

   پاسخ انوش راوید:  خور به معنی دهانه و داخل و خارج شدن است،  مانند خورشید،  که می شود خروج شید، یا خارج شدن گرما.  مینا را در محل بیایید.

   ادامه پرسش:  واژه <سلیمانی مازارسان> این واژه "مازارسان" به یقین من ترکی شده همان واژه "مزارستان" فارسی است.

   پاسخ انوش راوید:  تا حدودی درست است.

  ــ  سلیمانی مازارسان = زمین مقدس سلیمان یا کوروش.

  ــ  سان = خورشید = مقدس.

  ــ  مازار =  قطعه زمین = مین زره.

  ــ  سلیمانی = حضرت سلیمان = کوروش = بزرگ و موبد.

   ادامه پرسش:  آیا واژه <گدوک> فارسی است یا ترکی؟ آخه من در بسیاری از مناطق ترک نشین همین واژه <گدوک> را شنیده ام که به "گردنه" اطلاق میکنند.

   پاسخ انوش راوید:  تمام واژه ها ریشه پارسی یا در واقع زبان تمدن کهن ایران دارند.

   ادامه پرسش:  واژگان <سیاه کمر و زرده کمر> یک محیط در دامنه کوه.

   پاسخ انوش راوید:  اینگونه که پیداست از طبیعت نام گرفته.

   ادامه پرسش:  واژه <خرطجل> این اسم یک روستای "کرد زبان" هست در نزدیکی روستای ما...

   پاسخ انوش راوید:  خر به معنی بزرگ غیر مقدس است،  تجل شاید تجلی باشد،  نماد بزرگ،  شاید میل و چیزی در آنجا باشد.

   ادامه پرسش:  واژه <سمیران> این هم همینطور، نام یک روستای "کرد زبان" در نزدیکی روستای ما...

   پاسخ انوش راوید:  نیاز به دانستن درست آوای آن هستم،  شاید این سمیران همان شمیران باشد،  شم و سم و نیز در رابطه با خورشید و عبادتگاه است.

   ادامه پرسش:  واژه <گور گدر> این هم باز نام یک روستای "کرد زبان" است در اطراف روستای ما.

   پاسخ انوش راوید:  گور دارای بار تقدس است،  شاید به معنی مقدس مهم و بزرگ است.

   ــ  آگاهی از ریشه یابی واژه ها در اینجا.

   ادامه پرسش:  استاد راوید عزیز با سپاس میخواستم چند تا نکته رو یادآوری کنم.

   نکته اول:  روستای ما در منطقه چهار دولی اسدآباد همدان واقع است،  اسم روستامون هم"چنار عباس خان" است...

   نکته دوم:  این منطقه چاردولی تعداد 24 روستا داره که همشون "کرد زبان" هستند و فقط ما "ترک زبان" شدیم.  به خاطر همین گفتم که اون واژه ها رو برام معنی کنید،  چون اون چندتا واژه ای که گفتم هیچکدامشان ترکی نیستند...  به نظر من این زبان ترکی که ما الان داریم توی روستا صحبت میکنیم خیلی سابقه طولانی نداره (شاید نزدیک 200سال).  ولی خود روستامون قدمت طولانیی داره.  من فکر میکنم پیش از این که ما ترکی صحبت کنیم یه زبان دیگه ای داشتیم (احتمالا فارسی).

   نکته سوم:  اون توضیحی که در اون متن بالا درباره نام گذاری<سنگگر > عرض کردم در واقع قدیمیهای روستامون میگن که "روسها" اومدن اونجا سنگر بستند.

   نکته چهارم:  مرحوم"یپرم خان ارمنی" در روستایی بنام "سولچه" که در نزدیکی روستای ماست به شهادت رسیدند.

   نکته پنجم:  این خیلی برام مهمه استاد راوید بزرگوار، و اون اینکه این روستاهای اطراف ما که براتون توضیح دادم که کرد زبان هستند با کمال تعجب میبینیم که اسم چندتا از خود روستاها ترکی هستند مثل؛ آق بلاغ؛ قرا بلاغ؛ قرا کند؛ چارق؛ آقا جان بلاغی.

   پاسخ انوش راوید:  برای ریشه یابی نام و هویت روستا،  باید دو مورد اساسی را در نظر گرفت.

      ابتدا:  نام روستا های ایران دو گونه هستند،  نامها با ریشه تاریخ کهن و دوران جدید.  نام های دوران کهن همگی دارای بار عبادی هستند،  و دوران جدید فقط نام هستند.  بهمین جهت برای ریشه یابی باید این مهم را در نظر گرفت،  و دید روستا تاریخی است،  یا مربوط به قرون جدید است.

      مورد دیگر:  در گذشته نه چندان دور باشندگان روستا رعیت بودند،  و توسط مالک،  با روستا خرید و فروش و جابجا می شدند،  روستاهایی می شناسم،  که همین 70 سال پیش سکنه آنها توسط مالکان جابجا شدند.  خرید و فروش روستا و جابجایی رعیت نیز دلایل زیادی داشت،  که باید در تاریخ اجتماعی ایران پیگیری کرد.

   جالب:  در دو کیلومتری روستای ما،  بر بالای تپه سکل چال آثار و گورهای زیادی است،  که به وضوح نشان می دهد،  در اینجا زمانی مردم دیگری زندگی می کردند،  در واقع آنها سک بودند.  بیشترین باشندگان سیبری سک بودند،  که امروزه نیستند،  مشروح در اینجا.

   تصویر انوش راوید با دو تن از اهالی گرامی روستای تخلیه شده عربلو،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3814.

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید: پاسخ های کوبنده تاریخی

کلیک کنید:  زن و الهه زن در تاریخ ایران

کلیک کنید:  تاریخ مدیریت عمومی در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش ها و پاسخ های 47

 پرسش ها و پاسخ های 47

      تعداد دیگری از پرسشها و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 8602.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

تصویر لوگوی جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی شرکت کنید،  عکس شماره 1604.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی،  از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

عکس توپ جنگی موزه مراغه،  عکس شماره 7011.

6500 تا 6510

      پرسش 6503 گودرز:  در شمال سرزمین بختیاری و در کنار رودخانه دز دو روستا به نامهای لیوس و سزار وجود دارد ایا این نامها با ژولیوس سزار پیوستگی دارند؟

   پاسخ انوش راوید:  رابطه مستقیم ندارد،  رابطه زبانی و هویتی دارد،  تلفظ درست و معنی آنرا از پیران مدرسه نرفته همان محل بپرسید،  و بما بگویید.

   پرسش 6504 رضا:  درباره دین و طبقات اجتماعی توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  از زمانی که بشر به دوران تمدن کشاورزی رفت،  طبقات اجتماعی هم پدید آمدند،  طبقات اجتماعی:  1 ــ شاه و کاهن یک درصد،  2 ــ نیرو های سرکوب چهار درصد، 3 ــ مردم زحمتکش 95 درصد.   در طول تاریخ و در جاهای مختلف،  این سه طبقه به 6 تا 100 طبقه افزایش یافت.  از آن زمان بمنظور اداره امور اجتماعی و روحی و معنوی مردم،  دین های اولیه پدید آمدند،  و پشت سر آن هم ماجرا های دینی،  که هر یک با شرایط زمان تکمیل کننده قبلی بودند،  این داستان سر دراز دارد.

   ادامه رضا:  ....شما داری من جوان رو به شک میندازی...

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ نیز مانند دیگر علم در ابتدای راه است،  و به هیچ وجه با دانش هایی که ما می دانیم،  تمام و بسته نمی شود.  سیستم آموزشی قرن 20 بما یاد داده،  که علم تاریخ فقط همین است و بس،  و مقداری داستان و پرت و پلا بجای تاریخ بخورد ملتها داده اند،  که به هیچ روی نمی تواند تاریخ علمی باشد.  تاریخ علمی را جوانان باهوش متخصص،  باید از دل تاریکی ها و دروغها بیرون بکشند،  و جهت ادامه دادن به آن کار علمی قرن 21 کنند.  در ضمن توجه نمایند،  هر آنچه که در دانش شان است،  تمام شده برای یک علم ندانند.

   ادامه رضا:  اگر یک مطلب رو علمی بهش نداشته باشی و همینطور به خاطر معروفیت یا هر دلیل دیگری در اینترنت منتشر کنی اگر خدای نا کرده اون مطلب اشتباه باشه فردای قیامت مسئول هستی.

   پاسخ انوش راوید:  گرامی در صفحه نخست و سخن وبلاگ و چند جای وبلاگ جواب شما را داده ام،  وبلاگ برای همه نیست،  فقط برای یک درصد باهوش متخصص است،  متخصص تعریف خاص دارد،  و گفته ام اشخاصی که متوجه گردونه یادگیری،  و یا موضوع وبلاگ نمی شوند،  فوری خارج شوند.  این یوبلاگی که بگوید علم همین است و بس،  نیست و نیست.  شما در سیستم آموزشی یاد گرفته اید،  که هر چه را خواندید آنرا باید احساسی،  خود علم بدانید.  عزیز من بارها نوشته ام،  من هوادار و پیرو و این چیزها نمی خواهم،  ایران آدم متخصص باهوش محقق مستقل می خواهد،  این چند مطلب را که بارها تکرار کرده ام،  مگر چقدر سخت است،  بروید سخن وبلاگ را بخوانید،  یا بی خیال.  واقعاً آدم تعجب می کنه،  که بعضی آدما چقدر کم هوش هستند،  و متوجه ساده ترین موضوعها نمی شوند.

      سیستم آموزشی استعمار زده با ترفند دروغ های تاریخ،  و آموزش آنها کاری کرده،  که جوانان جهان نتوانند واقعیت های روزمره سیاسی و اقتصادی و غیره را تشخیص دهند،  و با این وسیله توانسته مخ ها را بسته و فرز شده در تاریخ و اجتماعی نگهدارد،  تا امپریالیسم ها مقاصد خودشان را پیش ببرند.  این یک موضوع ساده است،  وقتی جوانان و تحصیل کرده ها از این نوع سیستم،  نتوانند واقعیت را از دروغ تشخیص دهند،  خود بخود اغفال مسائل مهمتری می شوند و فاجعه می شود.

      وظیفه جوانان باهوش است،  که با این ترفند تاریخی نویسی استعماری مبارزه کنند،  تا که خیلی دیر نشده بلکه بتوانند،  آگاهی های لازم را به قشر وسیعتری برسانند،  که آنها بتوانند واقعیت ها را از دروغ تشخیص دهند.  من بیشتر با جوان هایی بحث دارم،  که بشدت وابسته به دروغ های تاریخ شده اند،  و حتی آنها می گویند،  که شاید تو وابسته به استعمار هستی،  که دارای تاریخ ایران را چیز دیگری می گویی.  یعنی آنها حداقل نمی توانند تشخیص دهند،  که دهها تلویزیون و بی نهایت امکانات دیگر استعماری وجود دارند،  و درباره دروغها با انواع ترفند و فیلم و میزگرد و سریال می گویند و می سازند.  از این جوانها که این حداقل وبلاگ مرا را در مقابل آن قدرت استعماری تشخیص نمی دهند،  داشتن توقع درک تشخیص دروغ از واقعیت خیلی سخت است.

   نظر 6505 دانش برتر:  درود ،  امیدوارم پژوهش های خانم پرنیان حامد در این زمینه تداوم داشته باشد،  تا مشت محکمی بر دهان یاوه گویانی همچون بزرگمهر و امثال  ...،  که با تحریف تاریخ ایران برای تجزیه طلبان و دشمنان آریایی ها خوراک تهیه می کنند باشد.

   پاسخ انوش راوید:  یکی از ترفند های دشمنان ایران و تاریخ ایران این است،  که با اسامی الکی،  ولی نام های تاریخی ایرانی،  در اینترنت مشغول دروغ پردازی و یاوه گویی در جهت اهداف استعمار و امپریالیسم هستند،  باید جوانان باهوش ایرانی،  نسبت به این موضوع آگاهی رسانی گسترده کنند.

   ادامه پرسش:  1 آیا در کتیبه ها و نوشته های بجا مانده از ایران باستان مخصوصا در زمان پیشدادیان از ستاره ای به نام آلدباران (که به عقیده نازی ها منشا آرین ها بوده است) و در صورت فلکی گاو قرار دارد اشاره ای شده است؟ (همان طور که میدانید نماد گاو نمادی بسیار ارزشمند و مهم نزد ایرانیان بوده ) 2 منظور از این جمله (او که چهر از ایزدان دارد) که در سنگ نوشته هایی که در مورد شاهان ایرانی مخصوصا شاهان هخامنشی و ویژگی های آنها گفته شده چیست ؟

   پاسخ فرشاد فرشید راد:  در واقع در صورت فلکی ثور یا گاو مجموعه ایی از ستارگاه جناغی شکل است که پر نورترین آن یا به اصطلاح آلفای این مجموعه ستاره ای است که به عربی الدبران میگفتند که به لاتین شده aldbaran یعنی در اصل همان دبران عربی است که در چشم راست گاو قرار دارد برخی گویند شاید ستاره ستویس همین دبران باشد که در اوستا هم به آن اشارتی رفته است امروزیها سعی میکنند این ستاره را به موحودات فضایی نسبت دهند!

   درمورد پرسش دوم شاید منظور فره ایزدی باشه که باید در شاهان میبوده و در شاهنامه به آن اشاراتی رفته است.

   پرسش 6506 اسکندر:  من خیلی پرسش دارم و اسناد می خواهم چگونه بپرسم و بیابم؟

   پاسخ انوش راوید:  لطف نمایید بخش های مختلف را مطالعه نمایید،  و سپس پرسش ها و شبهات خود را مطرح نمایید،  امیدوارم در آن تبادل پرسش و پاسخها،  اسناد لازم برای شما فراهم شود.

   پرسش 6507 بهزاد:  میخواستم بدونم آریاورته یا ایریایاورته همون نام تمدن ارته نیست؟  و با ایزد ارته ارتباطی داره؟

   پاسخ انوش راوید:  منبع اصلی نام تمام ایزدها از یک تاریخ کهن و نام یک پدیده بوده،  که امروز برای ما معنی ندارند،  و صرفاً یک ایزد می گوییم.  در ادامه تاریخ،  بسیاری نام شهرها و دیارها را از نام ایزدها و الهه ها گرفته اند.

   ادامه پرسش:  میخواستم بپرسم روی سکه اشکانی دقیقا چی نوشته؟  دوستدار هلن؟  شاید نوشته باشه بزرگ هالان که همون آلانها باشن. اگه یه توضیح کوچیک بدین ممنون میشم.

   پاسخ انوش راوید:  دوست دار هلن نوشته،  و منظور الهه میترایی است،  قوم آلان یا هالان را تحقیق می کنم،  که منظور یک طایفه بخصوص است،  یا منظور پیروان هلن است،  که می تواند اقوام مختلفی را شامل شود،  جهت اطلاع بیشتر در چستجو های وبسایت ارگ بنویسید "دوستدار هلن" و اطلاعات بیشتر بدست آورید.

   پرسش 6508 رسول:  با سلام و خسته نباشید محضر استاد انوش راوید. سوال اینکه منظور از تاریخ خورشیدی چیه مثلا سال 5000 خورشیدی یا ایرانی.

   پاسخ انوش راوید:  برای توضیح به ستون کناری وبلاگ لوگو تاریخ تقویم مراجعه نمایید.

نظر امید:  حتما اطلاع دارید که کیکاووس، همان خشثریه، سومین پادشاه ماد است.  از کاشان به عنوان نشستگاه کیکاووس یاد میشود،  ولی با توجه به اینکه به منطقه ای که کاشی ها (کاسی ها) زندگی میکنند، کاشان گفته میشود،  به نظر شما منظور از کاشان،  منطقه فعلی کاشان است یا قزوین؟؟؟  چون نام قزوین هم کاسپین یا کاشوین یا کشوین بوده.

      گفته میشه که نشستگاه کیکاووس در زمان شورش علیه آشوریان ( دیوان ) قزوین فعلی بوده و بعد از این که کیکاووس ناکام می مونه به مازندران میره و در محاصره ی آشوریان قراره میگیره.  سپس فرمانروای آمارد ها یعنی آتوردادت یا همان رستم دستان به کمک کیکاووس میره و تمام سپاهیان آشور تار و مار میشن و از اون زمان سرزمین آریانا (ایران) به سمت ابر قدرت شدن میره و آشوریان هم به سقوط نزدیک میشن.

      گفته شده : پس از این که کیکاووس در کاشان ناموفق بود،  از البرز کوه گذشت و به سمت مازندران رفت.  پس با این حساب باید قزوین همان کاشان معروف بوده باشد که نشستگاه کیکاووس (خشثریه) بوده.  نظر شما چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  وقتی دائم داد می زنم،  که باید تاریخ را علمی دانست،  و علم تاریخ مانند همه علوم است،  و رشد و تکامل و ادامه دارد،  برای همین است.  سیستم آموزشی یاد داده که تاریخ همین است که ما می گوییم و دیگر هیچ،  یا حداکثر می گویند تاریخ همین است،  که در کتاب های پر زرق و برق و قطور،  با ترفند بخورد ملتها داده اند.   نه من،  نه هیچ شخصی،  درست درباره این مطلب و پرسش نمی داند،  زیرا پرسش های زیادی درباره جغرافیای تاریخی وجود دارد،  که بی پاسخ مانده است،  یعنی کسی سر در نمی آورد،  زیرا استعمار و امپریالیسم فقط می خواسته تاریخ داستانی را بخورد جهان دهد،  تا مقاصد خودش را پیش ببرد.

   پرسش 6509 امیر:   سلام ، با تشکر از زحماتتون چند تا سوال برام پیش اومد،  آیا ممکنه اسکندر برگرفته از اسم ی گیاه باشه همون گیاهی که بوی بد دهان مادرشو درمان میکنه؟

یکی مرد بینا دل و نیک رای <><> پژوهید تا دارو آمد به جای

گیاهی که سوزنده کام بود <><> به روم اندر اسکندرش نام بود

   پاسخ انوش راوید:  از نظر من بنا به تحقیق ریشه زبانی در اینجا،  اس = پاک،  اس با تغییر آوا اش شده است.  با آن سبزی غذای اشکنه را درست می کنند،  و اکنون هم برای رفع بوی دهان،  آن سبزی خورده می شود،  آن سبزی چیست؟

  ــ  اسکندر = اس = پاکی + اندر = درون،  اسکندر = پاکی = میترایی،  اطلاع بیشتر در اینجا.

   ادامه پرسش:  نوشته های شمارو درباره نام مکان های تاریخی خوندم چند وقت پیش گرشاسپ نامه اسدی طوسی رو خونده بودم چند جا مدرکی وجود داره که اثبات میکنه منظور از هند، هندیجان ایرانه ولی چند جای دیگه این نظرو رد میکنه یا شایدم من اشتباه میکنم مثلا:

همان سال ضحاک کشورستان <><> ز بابل بیامد به زابلستان

ز هندوستان خواست بردن سپاه <><> که رفتی بدان بوم هر چند گاه

     اگه هند خوزستان ایران بوده و زابل کردستان چرا به زابل میره و راهشو دور میکنه؟ مگه  بابل به خوزستان نزدیک تر نیست؟

      یا در هند از فیل و طوطی های زیاد و بتخانه حرف میزنه مگه اینا مخصوص هند امروزی نیست؟  یا با کشتی به جزیره ای میرسن که گاومیش داشت!.

از آن گاومیشان همه دست و غار <><> فکندند ایرانیان بی شمار

بجز هندوان هرکه خورد از سپاه <><> که خوردنش هندو شمارد گناه

     این مگه طرز فکر مردم هند امروزی نبوده؟  البته جای دیگه تایید حرف شماست مثلا

به دژ هوخت گنگ آمد از راه شام <><> که خوانیش بیت المقدس به نام

بدان گه که ضحاک بود پادشا <><> همی خواند آن خانه را ایلیا

چو آمد نشاندش برتخت شاد <><> یکی هفته بود با می و رود و باد

سر هفته گفتا سوی هند زود <><> به یاری مهراج بر کش چو دود

      فرستادن سپاه از بیت المقدس به هند امروزی یکم غیر منطقیه احتمالن هندیجان ایران باشه البته بازم مطمئن نیستم.  یا بعد از هند با کشتی به جزایری می رسه که کرگدن و گاومیش داره قیافه مردمانش هم این طوری توصیف کرده:

گروهی سیه چهر و بالا دراز <><> به دندان پیشین چو آن گراز

نه بر کوهشان مرغ را راه بود <><> نه نیز از زبانشان کس آگاه بود

      بیشتر شبیه آفریقاست از هند امروزی که هیج جوره از آفریقا سر در نمیاره یا سر راه به دخمه سیامک می رسه که روش به زبان یونانی نوشته شده.  شایدم من اشتباه فکر میکنم به هر حال نظر شما چیه؟

   پاسخ انوش راوید:  اگر در سیستم آموزشی ایران می خواهند از تاریخ بدرستی بدانند و بگویند،  ابتدا باید از جغرافیای تاریخی بدرستی بدانند،  در غیر اینصورت تاریخ مانند داستان بروی کاغذ می شود،  نه تاریخ بر جغرافیای تاریخی.  گرد آوری شما خیلی خوب بود.

   مهم:  امروزه با این همه امکانات و دانش و علم،  باز همه متخصص های تاریخ،  در جغرافیایی تاریخی اشتباه می کنند و نمی دانند،  چه برسد به شاعران و نویسندگان قرون تاریخی.

   ادامه پرسش:  جایی هم خوندم که شما گفتین هخامنشیان از 300 قبل از میلاد بودن این جوری که با مائوریا هم زمان میشن دو امپراطوری قدرتمند هم همدیگرو تحمل نمیکنن جنگ هایی بینشون اتفاق میفته ولی آثاری از جنگ های این دو با هم نیست.  با تشکر

   پاسخ انوش راوید:  هخامنشی در ابتدا یک دین بود،  دینی که منش آنها برادری بود،  هخایی یا اخایی،  که بعد در عربی اخی و اخوی شد.  اما در دوره های بعد با نقش بیستون پایان این دین زده شد،  مشروح در اینجا.

   نظر کیان 6510:  جناب انوش راوید،  مدتی قبل در گروه فرهنگ و زبانهای باستانی بحث مفصلی صورت گرفت در مورد جایگاه کلمه پارس و پارت در جغرافیای گذشته و اتفاقا دکتر ملک زاده با چند پست خیلی پیگیر این قضیه شد، که این موضوع را حل کند، برداشت بعضی ها چون من این شد که پارت همان میان رودان است،  و این فرض پازل بسیاری از رویدادهای تاریخ ایران را در جای درست خود قرار می دهد/ اینکه پارتی در خراسان و گرگان بوده و پراتی در عراق هیچ جای شگفتی نداره همانگونه که در تاریخ مفهوم باختر و خاور بارها به خاطر عدم درک در ترجمه جابجا شده، منطقه یا که در شمال آن و در اسیای صغیر ما اسناد زیادی در مورد حکومت های میترایی داریم (یا حکومتهایی با نام پادشاهان مهرداد) (هرچند قضیه چرایی عدم ضرب سکه طلا هنوز برایم لاینحل مانده و شاید این عدم ضرب طلا جنبه ای مذهبی داشته) در عین حال حمله به اروپا و آتش زدن رم را که اروپائیان به اقوام زردپوست نسبت می دهند به گمانم چیزی جز حمله حکومتهای ایرانی و شکست فاحش دولت های یونانی و رومی نیست، همان راز بزرگی که اروپائیان نمی خواهند به خاطر تعصبات خود به آن بپردازند و سعی در پنهان کردن اسناد ان دارند،  و گرنه چگونه می شود ما این همه اثر از هخامنشیان و ساسانیان داریم،  ولی این وسط با تاریخی نزدیک به 5 قرن خالی می ماند؟

   پاسخ انوش راوید:  بله درسته،  در واقع باید ایرانیهای باهوش متخصص،  مردم را از شر تاریخ نویسی استعماری خلاص کنند.  راه سختی است،  با بسته بودن بسیاری از ذهنها،  نبود تخصص واقعی،  و امکانات محدود،  واقعاً راه سختی است،  اما می دانم یک درصد جوانان باهوش متخصص،  می توانند از این سدها رد شوند.

   ادامه نظر و پرسش کیان:  در مورد الکساندر مقدونی (مختومی) هنوز هیچ نظری ندارم جز اینکه این کلمه ال، اشاره ای است به خدای مقدس مردم سوریه و شمال عراق و نمی دانم رد بین یونانیان چقدر رواج داشته و شواهدی دال بر گستردگی ال در زبانهای یونانی وجود داشته یا نه؟

   پاسخ انوش راوید:  زبان یونانی و همه زبانها،  ریشه در زبان تمدن کهن ایران  و حروف هیروکلیف جی دارند،   از نظر من:

   ال = ا = راست و بلند، آلت مردانه + ل = وابسته به آن =  خاندان.

   این ریشه یابی فقط مختص خودم است،  و برداشت های من در ادامه حروف هیروکلیف جی است.

   الکساندر = الساندر = ال یا الک + سان + در = خاندان بزرگ خورشید،  یا خورشید پرست.

   ال = خاندان + سان = خورشید + در = زیاد       

   نادر = کمیاب،  مخالف زیاد = نا = مخالف + در = زیاد

   پرسش ناصر 6511:  معنی ناصر چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  در ریشه یابی زیر:

  ناسر = ناصر = نا + سر = خوش اخلاق

  نا = مخالف، بدون + سر = ترش، بداخلاق

  سرکه = سر + که = کم ترش

  سر = بی حس = بد اخلاق = ناجور = ترش

مطابق معمول،  می گویند ناصر عربی است،  ولی هیچ ریشه یابی درست برای آن ندارند،  تمام واژه ها که می گویند عربی و این و آن است،  ریشه در حروف هیروکلیف جی دارند.

   پرسش بهزاد 6512:  درود به شما، میخواستم بدونم ارته با اشه اوستایی یکی هستن؟ آخه قابل تبدیل نیستن و در ماه یک روز به نام اشه وهیشته هست و یک روز هم ارد یا ارته. آخه دو روز از ما رو به نام یک ایزد که نمیزنن. و اینکه اشه با اشک و ارشک و عشق ارتباط دارن؟ به نظرم اشی و اشک باید یکی باشن و ارشک هم ار+ اشک باشه،  که شاهان بعدی نام اشک به خودشون بدن نه لقب ارشک؟ سپاس

   پاسخ انوش راوید:  اینها واژه های دینی است،  و در دین مربوطه برای آنها توضیح زیاد نوشته اند،  در اینترنت پر است از تعریف اینها.  از نظر من همه واژه های همه دینها،  ریشه در تمدن های کهن ایران دارند،  و به مرور زمان تغییر در معنی و عملکرد نرم و سخت یافته اند.  من هنگام بررسی واژه ابتدا باید بدانم،  واژه را برای چه موضوع و چه زمانی می خواهم،  درک و معنی و ریشه یابی نمایم.

      لازم به یادآوریست خارجیها،  که دانش کمی نسبت به زبان های بومی ایران دارند،  با پیچیده کردن واژه ها،  کار معنی و ریشه یابی را نیز سخت کرده اند.  من در این روستای خودمان،  از یک پیرمرد مدرسه نرفته چوپان گالش،  برای ریشه یابی و معانی واژه ها استفاده می کنم،  که خیلی کار آمد است.  از همه جوانها نیز می خواهم همین نوع کار را نمایند.  همیشه گفته ام ذهن های کپی پیس باقی مانده از سبک کار سیستم آموزشی را کنار بگذارند،  و روش های ابتکاری و سنتی برای ریشه یابی های تاریخی  اجتماعی پیدا کنند.

   اس S = اش = پاک = اس + لام = مقدس = اسلام

   اس + ک = دارنده پاکی

   اشک = اسک = آب پاک = اشک چشم = عامل مقدس.

   ار = ایران //   ارشک = ار + اشک =  مقدس ایران، پاک ایران.

      داستان ریشه یابی خیلی مهم و طولانی است،  جمعیتی علاقمند باید پیگیر باشند،  و از کار یکدیگر بهره ببرند،  تا در نهایت به نتیجه ای خوب برسند.  تندرست و پیروز باشید.

   مکران = مکه + ان = سرزمین مقدس.

   مک = مکه = استوار، قوی، عبادتگاه، مکان.

   مک + تب = بالابردن مک = بالابردن قدرت و سواد.

   مغز و مخ و مغ همه از همین واژه مک هستند.

      تمام این نام ها ریشه در حروف هیروکلیف جی دارد، و با گفتن اینکه عربی است،  خط پایان تحقیق را بر آنها بسته اند،  ولی جوانان باهوش ایران می دانند علم پایانی ندارد.

   کرمان = کرانه ساحل زمین و کشور

   کر = کناره – ساحل – حاشیه آب

   مان = مین = زمین ، کشور ، مادر

   آسمان = آس = بالا + مان = زمین = بالای زمین

   اریتره = اری تره = دریای ایران

   ار = اول اران و اول بسیاری از شهرها مانند اردبیل و اربیل.

   تره = آب ، دریا

   پرسش ناشناس 6513:  منابع شما از کجاست؟

   پاسخ انوش راوید:  من نیز مانند همه مجبورم از دانش ها و داده های تاریخی،  که برایمان باقی گذاشته اند بگویم و بنویسم،  البته با کمی تغییر در برداشت ذهنی،  مانند اینکه وقتی در کتیبه می گوید:  طلا از سارد و بلخ است.  براحتی متوجه می شویم بلخ نزدیک معدن طلای زرشوران و آذرگشنسب است،  و سارد در نزدیکی معدن طلای روشا کشور رومانی است،  در معادن طلای ایران توضیح نوشته ام.

      یا مثلاً درباره نام ها براحتی متوجه می شویم:

   اسپارت = اس + پارت.

   در تحلیل های من اس = پاک و اسپارت = پارت پاک،  و باز از نظر من پارت = پرت = دور است.

   پارتی زان = دورزن،  ژاندارم باستانی.

   پارت می تواند چند جا باشد،  ولی ستان یا استان نیست،  در نتیجه نمی تواند بعنوان کشور یا استان شناخته شود،  این داستان علمی سر دراز دارد،  در وبلاگ توضیح نوشته ام.

   پرسش شیرازی 6514:  معنی شیراز چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  از نظر من بمنظور معنی نامها،  زیاد نباید راه دور رفت،  معانی در همین نزدیکی ماست:

   شیراز = شیر راز = شیر + راز = چند راه.

   شیر = شر = تقسیم.

   راز = راه = گذر.

      ترفند های تاریخ نویسی استعماری انگلیس و یهود را فراموش نکنید،  و اگر می خواهید یک تاریخ نویس و تاریخ دان خوب ایرانی باشید،  همیشه آنها را بیاد داشته باشید.

      نقشه شیراز و راه های منتهی به آن،  این راه ها هزاران سال است،  که در همین مسیر ها می گذرند،  تصویر شماره 8603.

   تقاضا محمد 6515:  لطف نمایید بقیه حروف هیروکلیف جی را شناسایی نمایید.

   پاسخ انوش راوید:  این کار سختی است،  بمنظور یافتن اصلی واژه ها و معادل حروف هیروکلیف جیرفتی باید یک سفر به روستاهای دور دست یک منطقه پشتون نشین پاکستان بروم،  و از پیران مدرسه و مکتب نرفته آنجاها پرسجو هایی نمایم.  یکی دگر از مناطقی که می توان به این موضوع دست یافت،  جزایر دور دست اندونزی و اریان اندونزی است.  به امید آن روز،  و یا همکاری جوانان باهوش دیگر مانند شما،  که این کار را انجام دهند.

   نظر و پرسش مهرداد 6516:  نمی‌خوام صحبت به درازا بکشه، از افکار شما در مورد دروغهای تاریخی‌ مطلع هستم، همینجور معتقدم که تاریخ جهان دستکاری شده، توسط ایلومیناتی (حتما شما می‌شناسید که چه کسانی‌ هستند که قدرت در دست آنهاست و دنیا رو اداره می‌کنند). ولی‌ یک نکته برای من عجیبه.

اگر حمله عرب به ایران وجود خارجی‌ نداره چرا عرب این همه نفوذ داشتند؟ زبان ما، فرهنگ ما پر است از فرهنگ عربی‌ و اسلامی. دانشمندان ما افتخار میکردن که به زبان عربی‌ کتاب بنویسند، مثل زبان انگلیسی‌ امروز که زبان همه جایی است، دیگر اینکه می‌دونم که شیعه گری و عزاداری و سینه زنی‌ و علم کشی‌ و قمه زنی‌ و این دست مسائل از زمان صفوی رسم شده، ولی‌ صحبت من فرهنگ اسلامی یا مذهبیست که جای چگونه و چرا داره. چگونه شد که تا این حد عرب در ایران نفوذ پیدا کردند؟ شاید به دلیل وعده و حرفهای نا‌ن و آب دار از قبیل نان و مسکن مجانی‌ و بهشت این دنیا و اون دنیا....( فک می‌کنم همین بوده)؟ این مثل رو در مورد جمهوری عدل اسلامی ایران هم میتونیم بکار ببریم . عجیب نیست؟ به نظر من درست به همین دلیل مردم گول خوردن. ولی‌ بعد از حدود ۴۰ سال مخصوصاً  جوانها به این مساله پی‌ بردن و به دنبال اصل و فرهنگ اصیل ایرانی‌ میگردن. من خودم به مذهب روی خوشی‌ ندارم. مذهبی‌ هم نیستم هر چند که در مورد آنها مطالعات داشتم ولی‌ انسانیت در  هیچ ۴ چوب  مذهبی‌ قرار نمیگیره مذهبی‌ بودن به انسانیت ربطی‌ نداره. البته پیام اصلی‌ مذهب همینه ولی‌ آن هم توسط ایلومیناتی تحریف شده و به شکل عجیبی‌ ضّد بشری شده. چون هر مذهبی‌ خودش رو بر حق می‌دونه و تنها راه نجات، ولی‌ مولانا این مساله رو در کتاب و در زندگی‌ خودش به چالش کشید. به امید موفقیت شما.

   پاسخ انوش راوید:  در این باره زیاد نوشتم،  مربوط به تاریخ است،  از ایشتار و مردک،  تا مغتسلعه و مانوی،  زبان دینی آنها عربی بود،  در کل عربی در بابل ضحاکیان پایه گذاری شده.  زبان عربی به تیره خاصی از هموساپین مربوط نمی شود،  بلکه ریشه در حروف هیروکلیف جی دارد،  و شکل گرفته تشکیلات دینی بمنظور ایجاد مفهوم جدید غیر عامی بوده،  که طی زمان عامی و گسترده شد.

      جهت اطلاع بیشتر به تاریخ زبان عربی،  و در ضمن تاریخ پیدایش نام های عربی در ایران،  پاسخ به شبهات حمله عرب،  مراجعه نمایید،  در جستجو های وبلاگ آنها را بیابید.  باید در این زمان حساس تاریخی،  جوانان باهوش ایران پا و ذهن را جلو بکشند،  و ذهنیت حافظه محوری کپی پیس بازمانده از سیستم آموزشی استعمار زده را دور بریزند،  و تحقیق های جدید تخصصی نمایند.

      درضمن خود شما نوشتید:  "دانشمندان ما افتخار میکردن که به زبان عربی‌ کتاب بنویسند"  آنها دانشمند بودند و آنها در آن زمان پایه های علوم را بنا کردند،  که حتی تا اواخر قرن 19 نوشته های آنها در دانشگاه های اروپا استفاده می شد.  پس این دانشمندان می دانستند که چکار می کنند،  و هیچ تعهد و زور و ظلم در کار نبوده،  فقط از ابتدای قرن 20 مشکل از ما در سیستم آموزشی شده،  که همه تاریخ را اشتباه گفته و یاد داده اند.

پرسش بهروز 6517:  درود به شما،  جناب راوید ما ما میدونیم که داها یکی از اقوام پارسی که شهرنشین نیستن شمرده شدن و همین داها در اوستا جز توران و سکاها حساب میشن و اشکانیان از پرنی ها که زیر شاخه داها هستن شناخته میشن یعنی پارسها. سکا هستن؟ و یا سکاها. پارسی ؟و اشکانیان پارسی هستن؟میبینیم که اشکانیان نسب خودشونو به ارشک یا همون اردشیر دوم میرسونن که هخامنشی هست.یعنی اشکانیان ادامه هخامنشیان هستن و باید هخامنشی خوانده بشن؟؟اصل و نسب بابک ساسانی هم به اشکانیان میرسه. یعنی این سه خاندان هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان پارسی هستن به نوعی؟؟یکم گیج کننده هست، سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  بله برای افرادی که متوجه نشدند تاریخ پر از دروغ و دونگ است،  وقتی تاریخ می خوانند خیلی گیج می شوند،  بدین منظور من همیشه سفارش کردم سعی نمایید:

  1 ــ  ذهن کپی پیسی بازمانده از سبک کار سیستم آموزشی ایران را دور بریزید.

  2 ــ  با تمام وجود درباره تخصص و تخصصی تر شدن، و درک از تخصصی بودن باشید.    

   پرسش اسکندر 6518:  آیا طلسم وجود دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  در کلیه کار های باستان شناسی که قانونی و علمی در تمام جهان بوده،  هرگز به موضوعی به اسم تلسم یا طلسم برخورد نکرده اند،  درباره طلسم افرادی داستان می گویند،  که دانش آنها کمتر از پدید های علمی و فرمولی موجود است.

   ادامه پرسش اسکندر:  آیا جن وجود دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  آن جن که عوام می گویند،  وجود ندارد،  اما در گذشته نچندان دور،  نوعی انسان نمای کوچک (H. floresiensis) وجود داشته،  که بنا به کوچکی خودش،  خیلی سریع عمل می کرده،  و چون توانایی کشت و داشت کشاورزی و دامی نداشته،  به دلیل همین خصلت تحرکی سریع خود،  اقدام به سرقت از هموساپین می کرده،  و این خاطره در نزد انسانها تاکنون به عنوان جن گفته شده است.

   مهم:  عزیزان محقق،  هر گفته و نوشته و دیده را،  سریع به گردونه یادگیری بسپارید.

   پرسش میلاد 6519:  آیا ما در ایران شاهد پایان دوران یخبندان کوچک هستیم،  که نسبت به چند دهه قبل برف و یخچال طبیعی نداریم؟

   پاسخ انوش راوید:  بله،  مرتب دارند در این باره می گویند،  مستند های مختلف برای این موضوع و گرمایش زمین و خشکسالی ایران را در یوتوب تماشا کنید،  مانند مستند زمین ما،  که چندین بار از تلویزیون های مختلف هم پخش شده است.  این یک خطر جدی برای آینده ایران و کمربند بیابانی جهان،  از ابتدای بیابان مراکش تا انتهای صحرای گبی است،  که ایران در مرکز آن قرار دارد.  جوانان باهوش درضمن کار های خودشان،  مرتب باید آنرا گوشزد کنند.

      هزاره اول خورشیدی ایرانی،  سرما و وجود دریاچه بزرگ یخ زده ایران،  باعث شده بود،  که جمعیت متمدن،  در حاشیه خلیج فارس باشد.  آنچه که من احتمال می دهم،  و هنوز زمین شناسان دانشگاهی ایران،  به پرسش های من در این باره پاسخ نداده اند،  تا هزاره سوم خورشیدی ایرانی،  تا ارتفاع 1340 یا تا 1360 متر،  در ایران زیر پوشش دریاچه بزرگ بود،  بنا به آثار تاریخی باقی مانده تا آن تاریخ،  این رقم را بدست آورده ام.  در این باره تحقیق های واقعی و عملی و میدانی نیاز داریم.  متأسفانه سیستم آکادمیک ایران،  فقط چسبیده اند به یک مشت دروغ و دونگ تاریخ نویسی استعماری.

   پرسش رسول 6522:  واقعاً آدم تعجب می کنه،  که بعضی آدما چقدر کم هوش هستند،  چرا؟

   پاسخ انوش راوید:  سیستم آموزشی استعمار زده با ترفند دروغ های تاریخ،  و آموزش آنها کاری کرده،  که جوانان نتوانند واقعیت های روزمره سیاسی و اقتصادی و غیره را تشخیص دهند،  و با این وسیله توانسته مخ ها را بسته و فرز شده در تاریخ و تاریخ اجتماعی نگهدارد،  و مقاصد خودشان را پیش ببرند.  این یک موضوع ساده است،  وقتی جوانان و تحصیل کرده ها از این نوع سیستم،  نتوانند واقعیت را از دروغ تشخیص دهند،  خود بخود اغفال مسائل مهمتری می شوند و فاجعه می شود.

      وظیفه جوانان باهوش است،  که با این ترفند تاریخی استعماری مبارزه کنند،  تا که خیلی دیر نشده بلکه بتوانند،  آگاهی های لازم را به قشر وسیعتری برسانند،  که بلکه بخش ضعیف تر ذهنی تحصیل کرده و مدرک دار،  بتوانند واقعیت ها را از دروغ تشخیص دهند.  من بیشتر با جوان هایی بحث دارم،  که بشدت وابسته به دروغ های تاریخ شده اند،  و حتی آنها می گویند،  که شاید تو وابسته به استعمار هستی،  که دارای تاریخ ایران را چیز دیگری می گویی.  یعنی آنها حداقل نمی توانند تشخیص دهند،  که دهها تلویزیون و بی نهایت امکانات دیگر استعماری دارند،  درباره دروغها با انواع ترفند،  فیلم و میزگرد و سریال می گویند و می سازند.  از این جوانها که این حداقل را تشخیص نمی دهند،  داشتن توقع درک تشخیص دروغ از واقعیت خیلی سخت است.

   نظر پارسا 6523:  شما اطلاعات غلط می دهید،  و همش می گویید استعمار و امپریالیسم و ترفند آنها.

   پاسخ انوش راوید:  شما متوجه ترفند های استعمار و امپریالیسم نمی شوید،  و نخواهید شد،  در همین چند خط بالا نوشتم،  و در وبلاگ زیاد نوشته ام،  پس وقتی متوجه نمی شوید،  که بخش های زیادی از تاریخ ما را دزدیده و بنام اروپا کرده اند،  و خیلی مسائل دیگر،   حداقل برای محیط دمکرات احترام قائل شوید،  من حرف خودم را می زنم،  و عده زیادی متوجه می شوند.

      من اطلاعات غلط نمی دهم،  شما را با داده ها و اطلاعات غلط مملو کرده اند،  تا استعمار و امپریالیسم به مقاصد شوم خودش برسد.  بخش هایی از تاریخ ایران را دزدیده و بنانم اروپا کرده اند،  تا از آن نرم افزاری برای هویت استعماری خود بنا کنند.  سیستم آموزشی ایران از میانه قرن گذشته سعی کرده کاری کند،  که توانایی درک تاریخی از ایرانیان گرفته شود،  و حافظه محوری جای آنرا بگیرد.  بارها سفارش کرده و می کنم،  تاریخ مند و اندیشه ورز شوید.  

   نظر الیت 6524:  امیدوارم پژوهش های خانم پرنیان حامد در این زمینه تداوم داشته باشد،  تا مشت محکمی بر دهان یاوه گویانی همچون بزرگمهر و غیاث داغونی و امثال،  که با تحریف تاریخ ایران برای تجزیه طلبان و دشمنان آریایی ها خوراک تهیه می کنند باشد.

   پاسخ انوش راوید:  یکی از ترفند های دشمنان ایران و تاریخ ایران این است،  که با نام های الکی ولی تاریخی ایرانی،  در اینترنت مشغول دروغ پردازی و یاوه گویی در جهت اهداف استعمار و امپریالیسم هستند،  باید جوانان باهوش ایرانی،  نسبت به این موضوع آگاهی رسانی گسترده کنند.

   پرسش اسکندر 6525:  من خیلی پرسش دارم و اسناد می خواهم چگونه بپرسم و بیابم؟

   پاسخ انوش راوید:  لطف نمایید بخش های مختلف وبلاگ ارگ را مطالعه نمایید،  و سپس پرسش ها و شبهات خود را مطرح نمایید،  امیدوارم در آن تبادل پرسش و پاسخها،  اسناد لازم برای شما فراهم شود.

   پرسش بهزاد 6526:  میخواستم بدونم آریاورته یا ایریایاورته همون نام تمدن ارته نیست؟  و با ایزد ارته ارتباطی داره؟

   پاسخ انوش راوید:  منبع اصلی نام تمام ایزدها از یک تاریخ کهن و نام یک پدیده بوده،  که امروز برای ما معنی ندارند و صرفاً یک ایزد می گوییم.   در ادامه تاریخ،  بسیاری نام شهرها و دیارها را از نام ایزدها و الهه ها گرفته اند.

   ادامه پرسش:  میخواستم بپرسم روی سکه اشکانی دقیقا چی نوشته؟ دوستدار هلن؟ شاید نوشته باشه بزرگ هالان که همون آلانها باشن. اگه یه توضیح کوچیک بدین ممنون میشم.

   پاسخ انوش راوید:  دوست دار هلن نوشته،  و منظور الهه میترایی است،  قوم آلان یا هالان را تحقیق می کنم که منظور یک طایفه بخصوص است،  یا منظور پیروان هلن است،  که می تواند اقوام مختلفی را شامل شود،  جهت اطلاع بیشتر در چستجو های وبسایت ارگ بنویسید "دوستدار هلن" و اطلاعات بیشتر بدست آورید.

   پرسش میترا 6527:  با سلام و خسته نباشید محضر استاد انوش راوید. سوال اینکه منظور از تاریخ خورشیدی چیه مثلا سال 5000 خورشیدی. یا ایرانی.

   پاسخ انوش راوید:  برای توضیح به ستون کناری وبلاگ لوگو تاریخ تقویم مراجعه نمایید.

   نظر امید 6528:  حتما اطلاع دارید که کیکاووس، همان خشثریه، سومین پادشاه ماد است.  از کاشان به عنوان نشستگاه کیکاووس یاد میشود ولی با توجه به اینکه به منطقه ای که کاشی ها ( کاسی ها ) زندگی میکنند، کاشان گفته میشود، به نظر شما منظور از کاشان، منطقه فعلی کاشان است یا قزوین؟؟؟ چون نام قزوین هم کاسپین یا کاشوین یا کشوین بوده.

   گفته میشه که نشستگاه کیکاووس در زمان شورش علیه آشوریان ( دیوان ) قزوین فعلی بوده و بعد از این که کیکاووس ناکام می مونه به مازندران میره و در محاصره ی آشوریان قراره میگیره. سپس فرمانروای آمارد ها یعنی آتوردادت یا همان رستم دستان به کمک کیکاووس میره و تمام سپاهیان آشور تار و مار میشن و از اون زمان سرزمین آریانا ( ایران ) به سمت ابر قدرت شدن میره و آشوریان هم به سقوط نزدیک میشن.

   گفته شده : پس از این که کیکاووس در کاشان ناموفق بود، از البرز کوه گذشت و به سمت مازندران رفت. پس با این حساب باید قزوین همان کاشان معروف بوده باشد که نشستگاه کیکاووس ( خشثریه ) بوده.  نظر شما چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  وقتی دائم داد می زنم،  که باید تاریخ را علمی دانست،  و علم تاریخ مانند همه علوم است،  و رشد و تکامل و ادامه دارد،  برای همین است.  سیستم آموزشی یاد داده که تاریخ همین است که ما می گوییم و دیگر هیچ،  یا حداکثر می گویند تاریخ همین است،  که در کتاب های پر زرق و برق و قطور،  با ترفند بخورد ملتها داده اند.   نه من،  نه هیچ شخصی،  درست درباره این مطلب و پرسش نمی داند،  زیرا پرسش های زیادی درباره جغرافیای تاریخی وجود دارد،  که بی پاسخ مانده است،  یعنی کسی سر در نمی آورد،  زیرا استعمار و امپریالیسم فقط می خواسته تاریخ داستانی را بخورد جهان دهد،  تا مقاصد خودش را پیش ببرد.  نمونه پرسش جغرافیای تاریخی شما در اینجا.

 

   نظر و پرسش 6551:  در اینترنت خیلی می بینیم که عده ای ایران و ایرانی را در مقاطعی از تاریخ فوق العاده مهم می کنند که حتی از ابر قدرت قرن 21 هم فراتر می روند کلی دستان و چیز های مهم می گویند،  و همانها یکدفعه می گویند که بیابانگرد های وحشی آمدند این کشور بزرگ و مهم را بخاک و خون کشاندند،  دلیل روانی یا اجتماعی آن چیست که انقدر عجیب و ضد و نقیض می گویند؟

   پاسخ انوش راوید:  همه اینها باز می گردد به سیستم آموزشی،  که توانایی تحقیق و تحلیل،  مستندات و استدلال را با سبک کار خودش گرفته است.  این طرح های آموزشی،  در ادامه سیستم آموزشی استعماری برای از بین بردن قدرت تشخیص در جوانان و تمام یک ملت است،  تا در نهایت بتوانند مقاصد استعماری خود را پیش ببرند،  مشروح در اینجا.

تصویر شماره 8373 .

پریشانی بی نام ها

      در یکی از وبسایت هایی که از دین و ادیان و مذهب است،  براحتی صفحات نظراتش را در اختیار یک موجود ناشناس قرار داده،  تا هر چه می خواهد از من بگوید،  البته در اعتراض های من بخش هایی را حذف کرد.

   متن نظر انوش راوید در آن صفحه:   درود،  مدیریت محترم این وبسایت،  وقتی نام یک نفر آدم مشخص با آدرس ها مشخص در نظرات ذکر می شود،  حتماً باید به آن شخص خبر دهید تا پاسخ دهد،  عدم دقت به این موضوع بنظرم کار درستی نیست.  من در وبلاگم به هزاران نظر و پرسش پاسخ داده ام،  و وقتی نام یک شخص مشخص توسط عوامل ناشناس یا با نام و هویت الکی،  گفته می شود،  از نوشتن و تایید آن نظر خود داری می کنم،  چون به احتمال زیاد ترفند و دشمنی در کار است،  نه یک کار تخصصی جهت بالا بردن دانش.

   ادامه نظر انوش راوید:  شما در پاسخ یک ناشناس وقتی می نویسید "بطلان سخن ایشان روشن است"  این عدم توجه در جهت ادامه رشد و تکامل علم است،  برای پیشبرد علم بهتر بود می نوشتید،  به وبلاگ خود ایشان مراجعه نمایید،  و پرسش هایتان را مطرح نمایید. البته این نظر حذف گردید.

   نظر آن ناشناس موذی:  سلام درباره فتح ایران بدست اعراب مورخی بنام انوش راوید درسایت خود همه را منکر شده است که اصلا اعراب به ایران نیامده اند و....چه بایدگفت؟

   پاسخ انوش راوید:  ای ناشناس بی نام نشان،  که معلوم نیست که هستی و برای چه این چیزها را می نویسی،  فقط ذهن خود را باز کن،  درک از آزادی اندیشه و بیان داشته باش،  با دقت وبلاگم را بخوان،  و سپس از خود انوش راوید پرسش های تخصصی بکن تا گردونه یادگیری بچرخد،  اینگونه که ناشناس مخفیانه می آیی،  درباره انوش راوید می نویسی،  یعنی چه؟،  جز این نیست که ترفندی در کارت است!!

   ادامه پاسخ انوش راوید:  شما که هستید،  جز اینکه در همین چند کلمه نشان می دهید وبلاگ مرا نخوانده و فقط از روی احساسات نه تخصص نوشته اید،  بخوانید و پرسش نمایید،  من به هزاران پرسش و پاسخ در وبلاگ پاسخ گفته ام.  این اندک بشر ها را چه شده،  که اینگونه بی نام هستند و در فکر کار بد!!

      فقط کمی،  فقط یک کم،  ذهن های خود را باز کنید،  و با دقت مطالب وبلاگ مرا بخوانید،  بدون مطالعه مطالب وبلاگم،  الکی از قول مطالب من،  چیز می نویسید!،  سیستم آموزشی ایران چه کرده!،  که درک از آزادی اندیشه و قلم،  درک از ذهن باز،  درک از دقت در مطالعه و... و...  از شما گرفته است،  حتی توانایی نوشتن نام خودتان را از شما گرفته.

      در این زمان که استعمار و امپریالیسم برای حذف کشورهای منطقه ما بویژه ایران هزاران نقشه و ترفند دارد،  من در وبلاگم سعی در آگاهی رساندن به این مهم دارم،  و تقاضای بررسی های دوباره برای تاریخ نویسی دارم،  تا از شر تاریخ های نوشته شده استعماری خلاص شویم.  ولی این دشمنان و عوامل ریز و درشت استعماری،  با نام های الکی سعی در برهم زدن نظم دید جدید ایرانیها به جهان و تاریخ را دارند،  باید هوشیار بود.  وبلاگ مرا با دقت مطالعه نمایید،  تا متوجه شوید در جهت هدف یکی سازی ملت های قاره کهن است،  نه پریشان کردن آنها.

کلیک کنید:  جنگ نرم با انوش راوید و پرنیان حامد

   ادامه نظر ناشناس موذی:  اگر بخواهیم از نقد نظر ایشون بگذریم . مجبوریم حوادثی چون کربلا بعثت اعمال خلفا هجرت امام رضا ودانشگاه امام صادق و......همه را انکار کنیم به علاوه ایشون منکر بنی امیه و بنی عباس هستند و منکر فتح اسپانیا و همچنین قول صریح ایشون اینست که اسلام از زرتشتیگری گرفته شده زیرا فرهنگ غنی تر بر ضعیف غالب میشود ...براین اساس ایرانیان دینشان تغییر نکرده!!

   پاسخ انوش راوید:  موذی ناشناس در آن نظر دروغ پردازانه،  جهت ترفند موذیانه اش در نظرات آن سایت نوشته:  "اگر بخواهیم از نقد نظر ایشون بگذریم . مجبوریم حوادثی چون کربلا بعثت اعمال خلفا هجرت امام رضا و دانشگاه امام صادق و......همه را انکار کنیم"  این گونه فوق بدجنسی در ترفند استعماری این موجودات بی نام و نشان است.  در زیر پاسخ های من به این موجود بدجنس:

    نظر موذیانه:  ایشون منکر بنی امیه و بنی عباس هستند.

   پاسخ انوش راوید:  در کجا منکر شدم،  لینک بدهید!!؟؟

   ادامه نظر:  منکر فتح اسپانیا.

   پاسخ انوش راوید:  من منکر نشدم،  یک محقق اسپانیایی منکر فتح شده،  و گفته تمدن اسلامی در اسپانیا رشد داشت،  چرا از قول من دروغ می نویسید!؟

   ادامه نظر:  همچنین قول صریح ایشون اینست که اسلام از زرتشتیگری گرفته شده.

   پاسخ انوش راوید:  چرا از قول من دروغ می نویسید!؟  من نوشته ام دینها به ترتیب در تکامل یکدیگر نقش داشتند،  و این را هم من نمی گویم،  تاریخ نویس های ایرانی معتبر گفته اند.

   ادامه نظر:  زیرا فرهنگ غنی تر بر ضعیف غالب میشود.

   پاسخ انوش راوید:  این مورد را درست می گویید.

   ادامه نظر:  براین اساس ایرانیان دینشان تغییر نکرده!!

   پاسخ انوش راوید:  کاملاً معلوم است وبلاگم را نخوانده همینجور هوایی و بادی می نویسید،  من بارها تکرار کرده ام ایرانیها خود اسلام آوردند،  و در ترویج دین جدید کوشا بودند،  و بزرگترین و مهمترین دانشمندان را به جهان دادند،  و....

   مهم:  یکبار دیگر تکرار می کنم،  فضای مجازی ایرانی پر شده از افراد بی نام نشان،  که سعی دارند با انواع ترفندها با ایران و ایرانی مبارزه کنند،  این بی همه چیز های بی نام نشان،  براحتی سادگان را در دام خود می اندازند،  با این دشمنان بی نام و نشان،  که معلوم نیست که و چه هستند،  پدر و مادر آنها کیست،  و آیا ایرانی یا دشمن هستند،  مقابله کنید و آنها و ترفند هایشان را افشا نمایید.

   عکس تاریخی اروندرود،  عکس شماره 1248. در جغرافیای تاریخی شهر های خوزستان،  در طی روند رسوبات تغییر مکان می دادند،  و جزایر در این استان وجود داشته است.

کلیک کنید:  پاسخ به شبهات موزه ای

کلیک کنید:  تاریخ و جغرافیای تاریخی یونان

کلیک کنید:  داستان اکوتوریسم یا بوم گردی در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

      توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر