وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

پرسش و پاسخ های شماره 12

پرسش و پاسخ های شماره 12

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3439.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1394 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

   پرسش محمد 5301:  افرادی هستند که می گویند پاسارگاد ارامگاه کوروش بزرگ نیست. مثلا چون شکل ارامگاه یونانی است, در ان جا سکه های یونانی یافت شده ,کوروش در جنگ کشته شده و شکست خورده لذا کسی در ان شرایط که زنده مانده جان خود را گرفته و گریخته چطور جسد کوروش را اورده, جسد کوروش هم که داخل ارامگاه نیست, این که جسد را اعراب ازبین برده اند یا یونانیان قبول نمی کنند و این که انجا نام قبر مادر سلیمان داشته چطور ناگهانی ارامگاه کوروش شده است, این مسایل را چطور توجیه می کنید

   پاسخ انوش راوید:  کلی درباره این موضوعها نوشته شده،  با گشتی در اینترنت آنها را بیابید و اگر تخصص شما تاریخ است پیگیری نمایید و سعی کنید تخصصی و تخصصی تر شوید.

   پرسش علی 5302:  سلام میشه در مورد این شیطنت احتمالی بیشتر توضیح بدید ، یعنی در نگارش این منشور اشتباهی وجود داره یا در ترجمه؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

پرسش رستم 5303:  درود  آیا آیین میترایی یک آیین ابراهیمی است؟  ممنون

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

پرسش سمراد 5304:  نام کورش چندین بار به وصف در شاهنامه آمده؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

پرسش گودرز 5305:  در شمال سرزمین بختیاری و در کنار روخانه دز دو روستا به نامهای لیوس و سزار وجود دارد ایا این نامها با ژولیوس سزار پیوستگی دارند؟

   پاسخ انوش راوید:  بله،  البته ژولیوس سزار با آن نامها بستگی دارد،  زیر تمدن و جریان های تاریخی و تاریخ اجتماعی از منطقه ایران شروع شد و به همه جهان رفت.

   پرسش سمیرا 5306:  آیا ریشه چهارشنبه سوری در داستان سیاوش و سودابه می باشد؟ تناقضات زیادی موجوده.

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

   پرسش سروناز 5307:  در صورت امکان درباره مبدا تقویم اهورایی هم توضیح بدهید

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

نظر شامیر 5308:  همه این تاریخ های دروغین و جعلی را یهودی هایی درست کردند بعد از تسلیم بابل بدست کورش پارسی هم در کتابهای تاریخی که قلم شرق باستان بدستشان افتاده بود و هم در توراتشان . تا قبل از تسلیم بابل توسط یهودی ها ( وزیر ملعون نبواخید نصیر = نبوکدنصر , دانیال نمک نشناس و جادوگر و شریر ), ایرانی ها, عشایری چادرنشین و بیابانگرد سرمازده سیبری بودند که به سرزمینهای گرم ایران و قفقاز و ترکمنستان و هند و پاکستان و افغانستان سرازیر شده بودند و آشوری ها و عیلامی ها آنها را اسقوپتی ها می نامیدند یعنی تاتارهای سفید ! که با شکار و تربیت اسب و البته دزدی و ایجاد نا امنی در مرزهای شرقی کشور باستانی آشور (حوالی اردکان امروزی و حوالی کویر نمک) روزگار می گذرانیدند. تاریخ ورود آنها به مرزهای شرقی آشور همزمان با ورود موسی از مصر به کنعان یعنی 3200 سال قبل بوده است.

   پاسخ انوش راوید:  دوران دوران تخصص است،  بجای چند جمله پراکنده،  بهتر است لینک های تخصصی بدهید.  تاریخ یک علم مانند همه علوم است،  همیجوری و داعشی که نمی شود درباره تاریخ گفت،  هر شخص که می خواهد نظرش مورد قبول واقع شود،  باید سالها مطالعه و تحقیق کند کتاب ها تخصصی نوشته باشد،  و به کلی پرسش،  پاسخ علمی داده و تمام مسائل علمی را رعایت کند.  من از همه عزیزان همه قشرها می خواهم،  به مسئله مهم زیر هم توجه داشته باشند:

   توجه:  قرن 21 زمان تخصص و تخصصی تر بودن است،  باید ذهنیت دوران جاهلیت را دور ریخت،  و در جهت حرفه شدن حرکت نمود.  در غیر اینصورت نه خود شخص نه جامعه ای که امثال او را زیاد داشته باشند،  موفق نخواهند شد،  که هیچ،  بلکه در فقر و بدبختی و نابودی فرو خواهند رفت.

   مهم:  دیگر پول مفت نفت نیست،  در نیم قرن گذشته این پول مفت باعث می شد،  بی جهت و بی تخصص حرکت کرد و بود،  اما از این تاریخ باید جدی و تخصصی بود.

   پرسش سوشیانت 5309:  اینکه می گویند اسراییل همان عزراییل است و یعنی ایل و قوم عزرا وعزرا در کوردی اتش معنا دهد پس یعنی قوم اتش و گویند اینها قوم ابراهیم کورد و اریایی بودند و در واقع بنی اسراییل در ابتدا همین کوردهای خودمان بودند و بعدا سامیها از یمن به انها اضافه شدند و زبان این کوردها تحت تاثیر عربی به عبری بدل گشت و در واقع یهود نه در فلسطین و نه مصر می زیستند و در واقع در همین عیلام خودمان یا حوالی خوزستان می زیستند و بیشتر پیامبران بنی اسراییل مانند داود و حتی موسی در عیلام ایران بودند و همچنین گفته پیامبر در باب انکه مهدی جسم بنی اسراییل دارد مراد انست که وی یا همان سوشیانت از نسل اریایی هستند کمااینکه سه منجی بشری داود نوه ابراهیم وعیسی نوه داود نوه ابراهیم و سوشیانت اریایی هستند نظرتان چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  بنظرم هر کدام از آن مطالب نیازمند تحقیقات علمی تخصصی است،

  اسرائیل =  خاندان پاک یا مقدس.

  اس = از = پاک + ر = را = وابسته + ائیل = ایل = ال = خاندان.

  درباره آریایی نیز در اینجا توضیح نوشتم.

   پرسش ایمان 5310:  آیا شاهنشاهی ساسانیان دین ایران را زرتشتی و ایران را یکپارچه ملی کرد؟    

   پاسخ انوش راوید:  شاهنشاه زرتشتی ساسانی،  حاکم میترایی اشکانی را شکست داد،  ولی میترایی همچنان در جامعه باقی بود.  امید است ناسیونالیسم آینده ایرانی،  مسائل تاریخی را بدرستی درک کند،  و سمت و سوی یک جانبه دینی و فرقی نگیرد.  ناسیونالیسم ایرانی مجموعه ای از اندیشه های علمی و مکتبی است،  جهت گرفتن یا جهت دادن به آن در هر سمت و سو می شود فاشیسم،  که در نهایت نابودی است.

   پرسش نرگس 5311:  نظر شما درباره حیوان آزارها چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  اینروزها زیاد می بینیم،  که حیوان آزاری رونق گرفته،  طبق قانون رشد و تکامل،  حیوان آزار از سنگ زدن به مرغ خانگی و گنجشک شروع می کند،  و به سگ و گربه و الاغ می رسد،  و در ادامه برای فرمول رشد و تکامل،  بسراغ انسان و جامعه می رود.  بطور کلی نباید به تک تک افراد حیوان آزار نگاه کرد،  باید به واقعیت های تاریخ اجتماعی پشت این قضیه اندیشید و بررسی های علمی نمود.

   پرسش شهرام 5312:  با سلام و خسته نباشید، با نوشته های شما و خانم پرنیان تقریبا اشنا هستم، در مورد دروغ حمله مغول ایا محققان دیگری چه خارجی یا ایرانی پژوهشی داشته اند؟ حتی در حد تشکیک. اگر بله، لطف کنید منابعی را معرفی کنید.

   پاسخ انوش راوید:  برای اولین بار کل تاریخ را من زیر سئوال برای تجدید نظر بردم،  در قرن گذشته جو سیستم آموزشی ایران کاری کرده بود،  که هیچ کس متوجه نشود و حتی فکرش را هم نکند،  صهیونیسم ها که از عوامل اصلی استعمار و امپریالیسم هستند،  تاریخ جهان را نوشته تا مقاصد خودشان را پیش ببرند.  تاریخ بعنوان مهمترین ابزار نرم برای کنترل و اداره جهان است،  همانگونه که امروزه در منطقه خودمان شاهد هستیم.  باید این ابزار را با آگاهی رساندن از دست دشمنان مردم ایران و جهان خارج نمود.  مشروح در اینجا.

      در مورد پاسخ شما عرض کنم، هر دو پدر بزرگ من از باسواد های دوران خودشان بودند، آنها به من گفتند که تاریخ این چیزهایی که شما در مدرسه می خوانید نیست.  من هنوز اشخاصی که توانسته باشند،  دروغ حمله مغول کشور مغولستانی را به ایران و جهان بر ملا کنند ندیدم،  جز همان افراد قدیمی،  که در مکتب خانه درس خوانده بودند،  و چیزی از آموزش های سیستم های آموزشی استعمار زده نمی دانستند.

   پرسش منصور 5313:  گفته میشود فردوسی و اسدی هر دو بزرگ شده طوس خراسان بودند، اگر خراسان را در شرق کشور بدانیم:

  1 - چرا در طوس هیچ بنای باستانی چند هزار ساله وجود ندارد مگر در شاهنامه آنهمه از پهلوان طوس صحبت نشده، با سفر به این مکان براحتی میتوان فهمید این طوس هیچ شباهتی به طوس شاهنامه و شهرهای قدیم ایران ندارد.

 2 - آرامگاه فردوسی در شمال شرق ولی اسدی در شمال غرب است.

  3 - در سروده های فردوسی و اسدی از کلمات لری بختیاری استفاده شده بطور نمونه

  فردوسی:  میان بسته دارید و بیدار بید <> همه در پناه جهاندار بید.  کلمه بید

اسدی:  به شادی و جام دمادم نبید <> همی خورد تا خور به خاور رسید.  نبید

    یکی شهر بودش دلارام و خَوش<> درازا و پهناش فرسنگ شَش.  خَوش و شَش

   غَو پیشرو خاست اندر زمان <> که آمد به ره چار ببر دمان.  غَو

  4 - فردوسی در قسمت پادشاهی خسرو پرویز میگوید:

فرستاده چون در خراسان رسید <><> به درگاه مرد تن آسان رسید

بگفت آنچ فرمان پرویز بود <><> که شاه جوان بود وخونریز بود

چو گستهم بشنید لشگر براند <><> پراکنده اکنده لشگر همه باز خواند

چنین تا به شهر بزرگان رسید <><> ز ساری و آمل به گرگان رسید

      چطور ممکن است این مسافت های طولانی را بدون دلیل طی کرده باشند ابتدا خراسان سپس ساری سپس آمل باز برگشته و به گرگان (استر آباد) روند آنهم با وجود کوهها و نا همواریها و...اگر از روی نقشه هم نگاه کنیم میبینیم این کا بسیار خنده دار است تا واقعیت.  خیلی راحت میتوانستند از خراسان به گرگان روند این بیتها نشان میدهد نه خراسان و نه گرگان و نه ساری و نه آمل هیچکدام مکانهای مورد نظر فردوسی نبوده اند بلکه اینها همگی در غرب کشور بودند.

      اگر تنها بدلیل وجود نامی بر روی شهری همه اتفاقات تاریخی را به آنجا نسبت دهیم پس با این وجود بابل شمال کشور را هم میتوانیم بجای بابل عراق جا بزنیم همینطور ده ها اسم دیگر.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  بله درست می فرمایید،  باید تحقیق های علمی در موارد تاریخ و جغرافیای تاریخی از طرف سیستم آموزشی وامانده ایران انجام شود،  که بی خیال هستند.  کارها و تحقیقاتی که علاقمندان و دوست داران ایران انجام می دهند،  خوب است اما کافی نیست.

      از نظر تحقیقات ما فردوسی در طوس کنونی بوده،  ولی داستان های تاریخی او مربوط به شهر های با نام مشابه در غرب است،  زیرا بعد از اسلام در منطقه،  بسیاری از غرب به شرق کوچ کردند،  و درست طی دو سه سده بعد از ساسانیان این کوچها اتفاق افتاد،  بگمان شواهدی ما،  نه به تحقیقات علمی پایدار نوین،  بدلیل نزدیکی زمان و مکان،  اشتباه های زیادی در تاریخ نویسی پیش آمده است.

      مانند زمانیکه مهاجمان دم دروازه تیسفون بودند،  یزدگرد برای گرفتن کمک های جنگی و لشکری به مرو می رود،  که این مرو باید همان نزدیکیها باشد،  در حدود مرز چین استان یا همان استان های مرکز ایران.

      امید ما به علاقمندان است،  که ضمن تحقیق های عمیق و اصولی و زیر بنایی،  به سیستم آموزشی ایران هم برای بهره برداری از کار های جدید فشار بیاورند.

   پرسش کوروش 5314:  ایا شما با سیستم آموزشی ایران همکاری می کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  درباره کار و تبادل دانش با سیستم آموزشی ایران،  مشکل داریم،  ولی پیگیر هستیم.  تاریخ در این سیستم انرژی گرفته از تاریخ نویسی استعماری است،  و بدلایل سیاسی،  نمی توانند از این موضع دست بردارند،  ولی بمرور اشخاصی از این سیستم دارند متوجه می شوند،  و نیز تعدادی از دوستان ما مشغول تنظیم برنامه های کار با آنها هستند،  مانند در اینجا.

   پرسش بلوچ 5315:  بلوچ و اشکانیان به چه معنی است

   پاسخ انوش راوید:  از نظر من اشکانیان نام یک طایفه و مردم ولایت خاص نیستند،  اشکانیان میترایی بودند:

اشکانیان = اسکانیان = پیروان پاکی.

اشک = اسک = پاکی.

دین میترایی در نهایت مسیحی شد و بخشی اسلامی.

بلوچ = سرزمین پربرکت،  سرزمین مقدس.

ب = آب، دارای برکت،  در ابتدای بلد، بلخ و..

لوچ = لو + چ.

لو = هیبت، هیکل، بدنه،  مانند لولو.

چ = خوراکی، چیدنی، دارای بار حیات.

بلوچ  یا بلوچی = مردم سرزمین مقدس پر برکت.

      من مشغول تحقیق هستم،  که فرعونی که در مصر با موسی در افتاد،  در قلعه سپیدان دژ یا اسپیددژ بزمان ایرانشهر بلوچستان بود،  و تمام اتفاقها در بلوچستان بود،  مصر نیز در بلوچستان بود،  و بقیه داستان ها و دروغ های غربی است،  که این مصر را به کشور مصر برده و گفته اند.

لوت = بدنه یا زمین خشک.  لو + ت = زمین بی حاصل.   

      جهت اطلاع عمومی بیشتر ریشه یابی واژه ها در اینجا.

   پرسش بهزاد 5316:   میخواستن بپرسم این خط آریایی که داریوش در کتیبه اش گفته همون خط آرامی هست؟ و اینکه در قوم های قدیم فنیقی ها تنها قوم سامی بوده که صلیب شکسته توی آثارشون هست. آیا آریایی نبودن؟ و این که این خط و زبانی که داریوش گفته به همه جا فرستادم چطور بوده، آخه نمیشه همچین تمدن و نژاد کهنی مثل آریایی های خط از خودشون نداشته باشن و آثار هخامنشی مثل سکه ها همه به همین خط به اصطلاح آرامی هست، سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  آرام از شهر های خوزستان بود،

   آرام = رام بالا،  آرامش بالا.

   آرامش = آرام + ش.

   رامسر، رامهرمز، رامشیر، رامیان و... همه شهر های ایرانی است.

   آرام کاملاً ایرانی است نه غیره،  در اینجا.

      سام نیز کیان ایرانی است،  و در شاهنامه آمده،  تا هزاره سوم خورشیدی ایرانی هنوز زبان ها و ملتها از هم جدا نشده بودند،  و همه در مناطق حوزه آبریز خلیج فارس زیر ارتفاع 700 متر متمرکز بودند،  و همه مردم ار یا ایر بودند،  سپس با دور شدن و جدا افتادن ملتها از یکدیگر گویشها هم پدید آمدند.  داستان های سامی و حامی این چیزها از گفته های دینی هستند،  و کسانی که در این باره در کتب دینی قدیم نوشته اند،  اطلاعات کمی از گذشته و تاریخ داشتند،  و چیزهایی سرهم کرده و گفته اند،  و آدم عاقل و محقق و متخصص باور نمی کند.

 

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید:  قحطی بزرگ در ایران

کلیک کنید:  تاریخ مدیریت روستایی در ایران

کلیک کنید:  تجارت خرد در ایران و کارت مبادلات مرزی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش و پاسخ های شماره 46


 پرسش و پاسخ های شماره 46

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3439.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1393 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

درصورت بسته بودن لینکها آنها را در جستجوهای وبلاگ ارگ ایران بیابید

   پرسش 6440 ــ جناب آقای انوش راوید عزیز! شما از "آربته" و دیگر اشکال تلفظش استفاده کرده اید،  در حالی که دکتر مجیدزاده فقط از "آرتا" یا "آراتا" صحبت میکند. متوجه نشدم کدام صحیح است،  آیا آنچه در متون سومری بنام آن تمدن پیشرفته صحبت شده تا این حد اختلاف تلفظ برایش وجود دارد؟  لطفا"  توضیح دهید.  متشکر از لطفتان!

پاسخ انوش راوید:  در زیر

اربتا یا آرتا

      زمانی که تمدن جیرفت وجود داشت،  سومر نبود که بخواهد برای این تمدن نام تعیین کند،  بگفته دکتر مجیدزاده محقق با ارزش ایرانی،  تمدن جیرفت 7000 سال قدمت دارد،  و تمدن سومر حداکثر 4500 سال،  می گویند در نوشته ای داستانی کوتاه بجا مانده سومری،  از کشوری یا سرزمینی بنام آرتا نام برده شده است،  عمر این نوشته حداکثر 4000 سال است،  و در جای دیگری نوشته شده است،  که تمدن جیرفت حدود 4500 سال پیش پایان یافت،  و نیز در نوشته های تاریخ های مختلف مانند تاریخ اردبیل گفته شده،  که منظور از آرتا در آن نوشته سومری سرزمین اردبیل کنونی بوده است،  اردبیل کجا جیرفت کجا.

      من در مقاله جیرفت هرگز ننوشته ام که نام این تمدن آرتا، یا اربته یا هر چیز دیگری بوده،  از نظر من هنوز هیچ نشانی از نام این تمدن،  که در حوزه های استان های کرمان، سیستان و بلوچستان،  هرمزگان قرار دارد،  دیده نشده است،  توضیحات بیشتر در خود مقاله.  جوانان باهوش ایران،  بمنظور تحقیقات جدید و واقعی تاریخ ایران،  به گروه ما بپیوندید.

   مهم ــ  اکثر ترجمه کتیبه های بابلی و سومری اشتباه و مغرضانه،  و در ادامه اهداف استعماری بوده است،  گروه تاریخی ما مشغول ترجمه کتیبه ها و تهیه فیلم های مستند از آنها می باشد.  بخشی از آنها در:

http://ravid1.blogsky.com/1391/06/16/post-103

   پرسش 6441:  ایا این خرابه ها اثر حمله مغول نیست؟

    پاسخ انوش راوید:

   عکس ویرانه یک شهر تاریخی ایران،  عکس شماره 7679،  از این ویرانه ها در سراسر ایران و قاره کهن بفراوانی وجود دارد،  اگر کسی ادعا می کند این ویرانه ها مربوط به دروغ حمله های مغول های کشور مغولستان کنونی یا عرب است،  اسناد آنرا با درک از جغرافیای تاریخی بگوید،  بمنظور رسیدن به تاریخ واقعی،  بحث و گفتگوی علمی خیلی مهم است،  ولی تاریخ خیلی وسیع و علمی است،  نوشتن و گفتن از آن با چند جمله امکان ندارد.

   پرسش 6442:  آیا درست مسجد،  مسگت است؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه تمام زبان های دنیا در زبان تمدن جی است،  ج، گ، ژ =  آوا های گوناگون،  که در طول تاریخ،  در نقاط مختلف ایران برای یک حرف بدون نویسایی استفاده می شده است.

   مسجد = مسگد = م = مکان یا جایگاه + س = سر + گ = مقدس و خوب در گاد و گود و گات و... وجود دارد،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران مراجعه نمایید

   پرسش 6443:  سلام استاد راوید و استاد حامد. من اقوامی در جیرفت دارم و مدتی پیش از انها سوال کردم یک روز بعد از جشن چهارشنبه سوری که شما چهارشنبه سوری را برگزار میکنید. انها گفتند که ما اصلا چنین کاری نمیکنیم و در بین اقوام ما معمول نیست. که چهارشنبه اخر سال را جشن بگیرند. توضیحی بدهید . در هر جایی اصولا استثنا هم وجود دارد که به جشن ها بی اعتنا باشند. با تشکر.
   پاسخ انوش راوید:  در طول تاریخ و هر زمان،  جابجایی و مهاجرت های قومی تغییرات در باشندگان یک سرزمین بوجود آوره است،  بارها در این وبلاگ توسط بانوی گرامی پرنیان حامد توضیح داده شده است.

   پرسش 6444:  با درود به شما،  من کارشناس موزه هستم،   می خواستم بدونم شما زمینه درسیتون چیه و چقدر درمورد نفت آگاهی دارید؟  با سپاس از شما
   پاسخ انوش راوید:  ما درباره تاریخ باستان کار و تحقیق می کنیم،  و از نفت به اندازه استفاده در دارو و آتش های جنگی دوران باستان می دانیم.

   نظر و تقاضا 6445:  استاد درود بر میهن پرستی شما، اگر وقت داشتید این سایت را بازدید کنید و ما را از نظرات خود محروم نفرمایید.  و قبلا پوزش مى طلبم از اینکه بدون پروانه شما، نام شما در سایت آورده شده است. پاینده ایران بدرود http://padzadro.com

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  تندرست و پیروز باشید،  عزیزان خواننده وبلاگ لطف نمایند،  سایت فوق را بازدید کنند.

   پرسش 6446:  سلام (درود)  از آقای راوید نهایت تشکر رو دارم که درمورد "چالشتر" مطلب رو گذاشتن و بزودی پرسش های خودم رو در اون زمینه مطرح می کنم،  ولی یک پرسش من که درک چندانی از اوضاع نداشتم،  میخواستم آقای راوید و خانم حامد کمک بکنن،  واقعا زبان فارسی یک گویش عربی یه و زبان ترکی یکی از ده زبان  دنیا است؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه تمام زبان های دنیا در "حروف هیروکلیف جی" است،  و به مرور طی هزاره ها در زمان و مکان و ادامه رشد و تکامل،  هزاران زبان و آوا شده است،  و اینگونه که اندیشمندان آینده نگر می گویند،  با وجود تکنولوژی های جدید،  طی یکی دو سده آینده،  دوباره زبان های دنیا یکی می شود.  درباره اینکه هر قوم و ملتی درباره زبان و تاریخ خودش چیزی بگوید،  و دیگری را کم اهمیت جلو دهد،  صرفاً نمی تواند کار علمی باشد،  و در نهایت علم بر جهل پیروز است،  حال از هر که باشد.  در نظر داشته باشید،  علم پایانی ندارد،  و هر آن ممکن است تغییر کند.

   پرسش 6447:  تشکر از وبلاگ خوب و پر محتوای شما که خیلی آگاهی می رساند،  و خوب هم پوست دروغگوها و طرفدارانشان را کنده اید.  پرسشی داشتم،  آیا در زمان حافظ و سعدی کشور مغولستان وجود داشت؟  یا آیا مغولها فقط قبیله بودند؟

   پاسخ انوش راوید:  عده انگشت شمار بی ادب و بی سواد و بی نام،  که  نوکران و نوچه های بی جیر و مواجب ذلیل شده استعمار و امپریالیسم هستند،  با جو سازی و اهانت فرومایه در اینترنت،  مذبوحانه سعی می کنند جوانان باهوش متخصص را از درک واقعیت ها دور کنند.  خوشبختانه جوان باهوش ایرانی اغفال ترفند این اندک بی نام نشان ترسو،  که معلوم نیست پدر و مادر آنها که هستند نمی شود،  و در راه یافتن واقعیت های تاریخی و اجتماعی حرکت می کنند.  یکی از ترفند های آن نوچه های دشمنان بشر این است،  که مثلاً بگویند ترکها و آذری های ایران با حمله مغول به ایران آمدند،  و حتی از آن تیره هستند،  آن دشمنان ملت های قاره کهن فکر می کنند،  با این دروغ و دونگ می توانند بخشی از ایرانیان تاریخی را از تاریخ باستان ایران جدا نمایند،  حتی اندکی اندیشه ندارند،  که ترک های خوش هیکل و زیبای ایران،  کاملاً متفاوت از مردم و قبایل کشور مغولستان و شمال کشور چین هستند.

      در هیچ کتاب تاریخی از کشوری بنام مغولستان نام برده نشده،  ولی در دروغ نامه هایی که از حمله مغول به ایران نوشته اند،  که چنگیز چند قبیله ای را جمع آوری و متحد کرد،  و سپس تعدادی سفیر و بازرگان را به ایران فرستاد،  و در مرز بوسیله مرزبان ایرانی کشته شدند.  با این مطلب باید گفت،  که در دروغ نامه های حمله مغول به ایران،  کشوری برای چنگیز مغول مغولستانی وجود داشته یا روی کاغذ ساخته اند.  قبل از بورژوازی و پیدا شدن جغرافیای سیاسی و مرز های جغرافیای سیاسی،  کشور ها و سرزمینها بوسیله مرز های قبیله ای شناخته می شدند.  در تمام کتاب های تاریخی و جغرافیای زمان دروغ حمله مغول به ایران،  به هیچ وجه از مرز های جغرافیای سیاسی نام برده نشده،  و مرزها در محدوده جغرافیای قبیله ای بود.

      ضمن اینکه باید توجه داشت در کتاب های تاریخی قرون میانه ایران،  تعریف کشور به یک شهر یا محدوده یک آبادی هم گفته می شد.  وقتی کشوری یا سرزمینی بنام مغولستان وجود نداشت،  پس اقوام یا قبایل به نام مغول هم نبوده اند،  یا بر عکس وقتی اقوام و قبایل مغول نبودند،  کشوری یا سرزمین مغولستان هم نبود.  آنهایی که ما امروزه قبایل یا اقوام مغول در کشور یا سرزمین مغولستان می نامیم،  در گذشته و قبل از قرن 16 میلادی قبایل سکایی یا ساخایی نامیده می شدند.  جهت اطلاع بیشتر مطالعه و پیگیری وبلاگ را پیشنهاد می کنم.

توجه نمایید،  وقتی کشوری یا سرزمینی بنام مغولستان وجود نداشت،  پس اقوام یا قبایل به نام مغول هم نبوده اند،  یا بر عکس وقتی اقوام و قبایل مغول نبودند،  کشوری یا سرزمین مغولستان هم نبود.  آنهایی که ما امروزه قبایل یا اقوام مغول در کشور یا سرزمین مغولستان می نامیم،  در گذشته و قبل از قرن 16 میلادی قبایل سکایی یا ساخایی نامیده می شدند.  مشروح در:  پاسخ به شبهات دروغ حمله مغول به ایران.

   نظر 6448:  درود بر شرفتان واقعا از اینکه غرور از دست رفتمون رو احیا کردین و واقعیات تاریخی رو گفتین ممنونم. از فکر اینکه وحوش بیابانگرد کشور منو اشغال کرده بودن حالم بد میشد اهورا نگهدار تان.

   پاسخ انوش راوید:  دشمنان تاریخ ایران با تمام توان ولی با بی سوادی کامل،  می خواهند وانمود کنند که ایرانیان در طول تاریخ ضعیف و شکست پذیر بودند،  و از هر کس و ناکس شکست می خوردند و کشته می شدند و اسیر می دادند،  با وجود تکنولوژی های امروزی،  دیگر شگرد آنها تمام شده،  و ملت های قاره کهن به واقعیت های تاریخی دست یافته اند.

   نظر 6449:  سلام بدون تعارف بگویم که از مطالبتون که همراه با ادله منطقی بود حظ فراوان بردم موید باشید.

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما,  با سپاس.  

   پرسش 6450:  باسلام.  معنی و ریشه کلمه زبگورات را میخاستم بدانم.  در زبان انگلیسی هم زیگورات خوانده میشود.  این کلمه از فارسی وارد انگلیسی شده است.  همان طور که گفتید ریشه انگلیسی در تمدن جیرفت است.  لطفا توضیحاتی بدهید.  سوالی دیگر داشتم. خود کلمه و اولین زیگورات در کجا ساخته شد. و کلمه زیگورات از کجا امده است. نخستین بار کجا بکار رفت..با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  ریشه زبان انگلیسی و تمام زبان های دنیا از زبان تمدن جی است،  ولی زیگورات در قرون جدید توسط دانشمندان و جویندگان گنج به زبان انگلیسی راه یافته است.

ریشه یابی نام زیگورات

     تاریخ نام گذاری زیگورات مشخص نیست،  که نسبت به زمان و مکان آنرا ریشه یابی کنم،  اما مطابق معمول عده ای کم دانش،  که دروغ های تاریخ ایران را نوشته اند،  به هر واژه ای که بر می خورند،  چون نمی توانند آنرا درک و ریشه یابی کنند،  براحتی متوسل می شوند،  و می گویند واژه ای:  اکدی، یونانی، عربی، مغولی، یا ... است. 

   زیگورات = شهر بلند مقدس

   زیگورات = زیگ = بلندی + ور = اور = شهر + آت = آتش، مقدس

   زیگ = زاگ  = بلندی+ اور = شهر، آبادی

   زاگ = راق = کوهستان، بلندی مانند زاگروس.

   عراق = ار + راق = ایران کوهستانی

   آت = آتش = مقدس،  آ = اول + ت = تابان.

   زاگ = ر یا ز = بیرون آمده، زاده شده، وابسته + ا = راست و بلند + گ = مقدس.

   جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

      چون در زیگورات های بین النهرین مجسمه های کوچک الهه زن یا ژن یافته شده،  می توان با بهر گیری از داده های تاریخی،  آن معابد را بصورت زیر در حروف هیروکلیف جی ریشه یابی نمود.  تمام دوران تاریخ در اطراف معابد،  اشیای دینی بفروش می رسیدند،  کلاه ها و لباس های دینی،  بت های کوچک و بزرگ در گذشته ها،  و امروزه سجاده و تسبیح و مهر و غیره.

   زیگورات = ژن گات =  جایگاه مقدس جان دهی

   ژن = زن + گات = گاد

   ژ =  زایش زن + ن = برکت،  ژن = زن = جان،  که در ژنراتور است.

   گاد = گ + مقدس، گوشت + آ = اول + د = دنیا،  گاد = مقدس اول دنیا

   گات = گاد = گ + مقدس، گوشت + آ = اول + ت = آتش،  گاد = مقدس اول آتش

عکس مجسمه های الهه های زن و زایش،  در موزه لندن،  عکس شماره 5395.

     تمام فکر و ذکر انسان در گذشته های دور تهیه غذا یا گزا بود،  که گشنه نمانند،  اگر نگاهی به فکر و ذکر انسان امروزی اندازید،  کاملاً متفاوت است.  بهمین جهت ژن یا زن را مظهر تولید می دانستند،  تولید: انسان، گوشت و غذا و آتش و...،  تا اینکه این مظهر با ادامه رشد و تکامل تمدن،  جایگاه خودش را به آسمان و خورشید و خدا داد.

     در دوران باستان آتش را نماد دنیا می دانستند،  و خورشید را آتش بزرگی می پنداشتند،  و بدنبال طلوع آن بودند،  بهمین جهت مردم تمدن کهن جی بطرف شرق رفتند،  تا به آن برسند آنقدر رفتند تا مکزیک و انگلستان و... را کشف کردند.

      عکس نقاشی جدید از اهمیت آتش و شیر،  و دانستن نماد شیر و آتش بعنوان نماد دنیا،  در قبیله ماسایی کنیا،  عکس شماره 7676.  لازم به یاد آوری است،  از نظر تحقیقات علمی تاریخی وبلاگ ما،  تمدن های آفریقایی ریشه در تمدن کهن جی دارند.

عکس یکی از کتیبه های جغامیش خوزستان،  عکس شماره 7677 .

"من اونتاش گال پسر هوبانومنا، شاه انزان و شوش (همین که) محل شهر محصور شد، در آنجا شهر اونتاش گال و مکان مقدس را ساخته ام؛ در آنجا یک Kukunnum طلایی ساختم؛ آن را در یک حصار بیرونی و درونی محصور کردم. (که) شاهان قدیم Kukunnum نساخته بودند،  من آن را ساختم."

   اونتاش گال = اون + تاش = تاس = مکعب + گال = گات = گاد.

   انزان = انشان = انسان = ان = پس افتاده،  زاده + سان =  خورشید.

   تاش = تاس = تا = چند ضلعی، تا شده +  س = سر = مکعب سر شده.

    عکس ستون یادبود اونتاش ناپیریشا، از جنس ماسه‌سنگ،  مربوط به سده 36 و 37 خورشیدی ایرانی،  که در آن نقش زنی با دم ماهی دیده می‌شود،  که مار هایی در دست دارد.  نشان های زن و ماهی و مار،  تأثیر آثار تمدن کهن جی است.  این ستون در سدهٔ 38 خورشیدی ایرانی،  از چغازنبیل به شوش آورده‌ شده،  و هم‌ اینک در موزه لوور قرار دارد.  عکس شماره 7678.

    اولین زیگورات ها در کوه ها بودند،  که پیامبران و درویشان در آنها زندگی می کردند،  مانند کوه جم در اینجا.  سپس اولین زیگورات ساخت دست بشر کشف شده در منطقه جیرفت بوده است.

    عکس اولین زیگورات ساخت دست بشر در تمدن کهن جی،  عکس شماره 7680.  جهت اطلاعات بیشتر درباره آن جستجو نمایید:  جناب آقای دکتر مجید زاده کاوشکر محترم و با ارزش سایت جیرفت و کنار صندل.    

   پرسش 6451:  سلام استاد،  ایا پرچم کشورهای اروپایی نشان از حکومت ایرانیان در اروپا را نمیدهد؟  شمشیر کاتانا (شمشیر سامورایی ها) رو ریشه یابی می کنید. ممنون

   پاسخ انوش راوید:  ریشه تمدن های اروپایی از ایران است،  خود بخود پرچم ها و نشان های آنها هم بر آمده از این ریشه است.

   تمام واژه های جهانی ریشه در حروف هیروکلیف جی دارد:

   کا = کو = کوه، سنگ کوه

   کاکو = دو سنگه،  سنگ تیز کوه،  سنگ شیشه = چاقو.

   کات و کاتا = قاط = قارچ = بریدن قطع کردن = ک + ت و تا = مضاعف، که در واژه های زیادی بکار رفته است مانند:  تاتار، تاخت، تبر، تیغ و...

   کاتب = کا + تب = کنده کار یا ضربه زن در سنگ و کوه.

   تب = ضربه زدن،  که با کمی تغییر آوا در تب، تبر، تبخ، تبل و... آمده است

   شهر تب مصر که در که پر از کنده کاری است.

    کاشان = کاسان = کا + سان = معبد کوه سنگی خورشید.

   کاسی = اهل یا پیرو معبد کوه سنگی خورشید،  اهل کاشان.

   کاکا = کاکو= چاقوی سنگی خود بخود دو لبه = برادر که دو لبه است.

   پرسش 6452:  شما نوشته اید که در واژه های گ دار مانند گاد و گود و گوشت و گاو دارای تقدس بودند،  و با پوزش گوه چطور؟

   پاسخ انوش راوید:  گوه (گاوای) که نام واقعی تاپاله است،  امروزه همچنان تاپاله در بخش های بزرگی از هندوستان مقدس است،  و در مراسم عبادی زیادی هم استفاده می شود.  تاپاله بعنوان یک سوخت مهم تهیه غذا و گرمایش تا همین نیم قرن پیش استفاده می شد.  فضله انسان گوه (گاوای) نیست،  بلکه ای است،  ا = راست و بلند + ی = آخرین بخش.  درست تاپاله تپله است،  بمعنی توده گل برای ساختن پل که همان تاق یا اتاق است،  درباره پل قبلاً گفته ام.  حالا چرا ای (ایی)،  گوه گفته می شود،  و گوه تاپاله شده است،  خود داستان تاریخی دارد.  جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه شود.

   پرسش 6453:  می خواستم بپرسم کتاب های تاریخی که در دانشگاه ها یا مدارس تدریس داده می شوند چقدر مورد قبول شما هستند.؟

   پاسخ انوش راوید:  جهت اطلاع مراجعه شود به نامه به آموزش و پرورش.

   پرسش 6454:   درود، وقتتان خوش، نوشته ای با نام تاریخ کوچ نشینی در ایران در پایگاه خود دارید. آن را مطالعه کردم. فقط فهرستی از منابع و مآخذ در آن ندیدم. راهنمایی بفرمایید. با سپاس

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ کوچ نشینی در ایران و ایل های تاریخی ایران،  گرد آوری شخصی از نزدیک،  همراه با اطلاعات اینترنتی است،  شما بنویسید منابع کدام قوم و بخش را می خواهید.

   پرسش 6455:  سلام دوست عزیز. من تقریبا یک سالی هست که به سفارش یکی از دوستان و آشنایان قدیمی که خود یکی از معلمان درس و رشته تاریخ در حدود 40 سال پیش بوده اند و یکی از نزدیکان معلم بزرگ و فقید عشایر ایران آقای محمد بهمن‌بیگی بوده اند کتاب" منم تیمور جهانگشای" به قلم خود او و به تحقیق و گردآوری مارسل بریون فرانسوی را مطالعه کردم و این کتاب رو معتبر میدونم و تمام وقایعی که در این کتاب آمده است روکاملا در ذهن دارم ...نظر شما دقیقا چه چیز هست؟ آیا در کل وجود و حضور تیمور رو دروغ میدونید؟  آیا قدرت و جنگجویی ودلاوی او را دروغ میدونی؟ آیا حمله به ایران رو دروغ میدونید؟؟ لطفا دلایل خودتون رو هم اعلام کنید. چون من واقعا این کتاب رو و سرگذشت تیمور رو دوست دارم و میخوام نظرات بیشتری ازش بدونم... اگر جوابیه خود رو نوشتید لطفا از طریق پیامک به من اطلاع بدید.ممنونم. تا جایی که من میدونم آثار و وسایل دوران زندگی تیمور تو موزه های مختلف هست. مثل موزه مترو پولیتین و حتی همین موزه سعد آباد خودمون.. بعدشم تیمور تو کتابی که ازش هست چیز بدی از ایران نگفته جز یک مساله که اونم شیعه بودن مردم ایران هست و از حافظ و فردوسی و... به نیکی یاد میکنه...

   پاسخ انوش راوید:  گویا پرسش شما درباره پست دروغ حمله تیمور به ایران است،  تیمور مرد بزرگ و یک خان باسواد ایرانی بود نه خارجی که به ایران حمله کند،  در خود مقاله توضیح نوشته ام،  لطفاً با دقت مطالعه نمایید.  استعمارگران و دشمنان تاریخ ایران و قاره کهن بمنظور جدا سازی قومی و ساختن و پرداختن کشور های جعلی،  داستان های تاریخی سرهم کرده و بعنوان تاریخ جا زده اند،  مانند اینکه تیمور یک خارجی بوده و ازبکستان یک کشور جدا می باشد،  نه ادامه تاریخی خاک ایران،  اغفال این ترفندها نشوید.

   مهم:  امروزه مردم سمرقند و بخارا بشدت نیازمند کمک های فرهنگی مردم ایران هستند،  با داستان دروغ حمله تیمور به ایران،  این ایرانیان و مردم ازبک استان را خارجی و دشمن حساب کرده اند.

عکس آرامگاه تیمور گورکانی در شهر پارسی زبان سمرقند،  عکس شماره 5703 .

اوج بی چیزی در یک فرد تقلبی

      متن زیر در یکی از نظرات وبلاگم نوشته شده است،  شخصی که خود را استاد دانشگاه تهران و روانشناس معرفی کرده است،  در این نظر پر از غلط و اشتباه املایی و انشایی،  خواسته بگویید که مثلاً استادی است،  که مطمئناً از این متن پیداست که نه استاد است و نه روانشناس،  زیرا بخوبی در متن آشکار است،  که دروغ می گوید و اگر راست گفته باشد،  وای بروز آن مملکت و ملت که این آن باشد.

      در ابتدا گفته که کل وبلاگ مرا مطالعه کرده است،  که این بوضوح دروغ آشکار است،  و از اینکه نوشته ام مجموعه نظرات شخصی،  پنداشته که آدم خیال پردازی هستم،  و این فرد اگر وبلاگ را مطالعه کرده بود چنین پندارکی نداشت،  نظرات شخصی ادب و احترام به آزادی قلم و اندیشه است،  در اینباره در وبلاگ توضیح زیاد نوشته ام منجمله در سخن وبلاگ.  این فرد نوشته که "بزرگترین اهانت و هتک هرمت را به اساتید تاریخ میکنید"،  این گفته از عدم درک و دانش و بینش این فرد است،  درصورتیکه یک شخص استاد باید با ذکر نکات و توضیح نقد و بررسی کند،  نه این چنین مانند غریبه بی چیز سرگردان بگوید و بنویسد.  نظر این فرد را مانند تمام نظرات در وبلاگ پست می کنم،  واقعاً هر جمله آن مسخره و بی سوادی است.

نظر 6456:  من از کل وبلاگ شما جناب اقای انوش راوید بازدید کردم و مقالت شما رو خوندم، (مجموعه مقالات و نظرات شخصی انوش راوید) این جمله در اول وبلاگ شما نوشته شده. از لحاظ روان شناسی ادم خیلی خیال پردازی هستید! ببخشید من رک مینویسم. این حرفم ریشه علمی داره. من سعید حیدری مدرس دانشگاه تهران هستم. دکترای تاریخ- و فوق لیسانس روانشناسی دارم. پس با نظرات شخصی و کاملا غیر علمی دارید برای خیال پردازی های خودتون داستان نقل میکنید. هیچ میدونستید با این داستان های غیر معقول شخصیتون به ساحت مقدس علم و تاریخ و استادانی که در زمینه تحقیق حتی جان خودشون رو فدا کردن بزرگترین اهانت و هتک هرمت میکنید جناب اقا؟ شما از اینترنت به نفع توهمات خودتون استفاده میکنید؟ شما با این کارتون تاریخ و هویت بسیاری از اقوام و ملل رو زیر سوال بردید. ایا شما واقعا یک محقق هستید؟ متاسفانه به دلیل فشار تدریس و تحقیق نمیتونم برای هر نفری از امثال شما یک وبلاگ تهیه کنم و شفاف سازی بکنم. این ایده شما تبلیغات منفی به نفع خودتون و یک استفاده ی ابزاری است. اما حاضرم در سالن همایش دانشگاه تهران یک رو در رویی علمی با شما داشته باشم تا به این توهمات بی اساس شما پایان بدم. هر زمان اماده بودید از قبل به ایمیل بنده اطلاع بدید تا هماهنگی لازم رو انجام بدم. اگر هم توان امدن ندارید با ویدئو کنفرانس حاضرم. اگر به راستی مقلات شما دروغین و بی اساس نبود هیچ وقت مسدود نمیشد. البته نشان دادن نظز من در وبلاگ نشانه دموکراسی حاکم بر شماست.

   پاسخ انوش راوید:  با درود،  آقای سعید حیدری هیچ نشر و مقاله از شما در اینترنت ندیدم،  دیدگاه شما در ابتدای نظرتان بنظرم عدم درک شما از آزادی قلم و اندیشه است،  که احتمالاً ریشه در نهاد شخصی دارد.  هفت سال است که وبلاگ می نویسم،  و مورد توجه هزاران نفر منجمله استادان بسیاری قرار گرفته و باعث تغییرات در دیدگاه های علمی آنها شده است،  می دانم که در نهایت علم بر جهل پیروز است،  مشروح در فرهنگستان تاریخ ایران.

      آقای سعید حیدری در مورد دروغ های تاریخی اسکندر مقدونی،  پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد کتاب جامع نوشته و در وبلاگ گفتمان تاریخ طی دو سال با هزاران پرسش و پاسخ به جوانان باهوش علاقمند پاسخ داده اند،  و با مستند های بسیار بررسی نموده اند،  منجمله فیلم مستند،  امیدوارم حداقل مطالعه کرده باشید،  و اگر پرسشی در این مورد دارید،  این بانوی بزرگوار پاسخ خواهند داد،  و حتی در کنفرانس ها نیز شرکت می کنند.

      در موارد دیگر تاریخی هر پرسشی دارید،  مانند هزاران پرسش و پاسخ قبلی،  که از جانب جوانان باهوش ایران مطرح شده است،  و در وبلاگ می باشند،  بفرمائید تا پاسخ گویم،  یکبار دیگر آزادی اندیشه و قلم را حداقل در محیط دمکرات اینترنت بشما که ادعا می کنید رواشناس هستید،  گوشزد می کنم،  امیدوارم بتوانید آنرا درک نمایید.  تمام نظرات در وبلاگ نشر می یابند،  بعد از چند پرسش و پاسخ و اطلاع از دانش و شخصیت افراد علاقمند به تاریخ و تاریخ اجتماعی،  آماده هستم در دفتر خودم،  یا هر جای دیگر گفتگو و پرسش و پاسخ حضوری داشته باشم.

      آیا شما می دانید چرا چند وبلاگ من فیلتر شده است؟،  اگر نمی دانید چرا ناآگاهانه نظر می دهید؟  اینگونه نظر دادن از شما که ادعا می کنید شخص تحصیل کرده اید بعید است.

   ــ  آرزوی تندرستی و پیروزی برای ایرانیان سرفراز آزادی خواه را دارم.

کلیک کنید:  سکه های ساسانی اسلامی

کلیک کنید:  فلاسفه تاریخ باستان

کلیک کنید:  فرهنگستان تاریخ ایران

   عکس قربانی کردن دختران جوان روی یک ظرف باستانی،  درست مانند مراسم قربانی کردن امروزه دختران جوان در جنوب چین و شمال تایلند و برمه است،  که در اینجا نوشته ام،  عکس شماره 7691.

   نظر 6457:   شاید مانند کودکی باشیم که در کنار دریا با سنگ ریزه ها و صدفهای زیبا بازی می کند اما غافل از آنیم که دریایی بس بزرگ و اقیانوسی بی کران در مقابل دیدگانمان وجود دارد،  که در اعماق آن اسرار عظیم و شگفت انگیز نهفته است.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از نظر کوتاه و قابل توجه شما عزیز،  این را باید به کسانی گفت،  مانند موجود نامعلومی که بنام جعلی سعید حیدری مدرس دانشگاه تهران خود را معرفی کرده است.  این موجود در نظرات قبلی نشان داده که درکی و شعوری از این اقیانوس ندارد،  و یا باید به افراد مانند نظر بعدی گفت،  که همه چیز را در اندازه ای محدود می بینند.

   نظر 6458 از داریوش:   درود،  متاسفم که نتوانستید بفهمید ایرانیان چرا شیعه شدن،  هنوز نمیدانید صحت و سقم تاریخ را از روی شواهد ان برسی میکند اما شما میخواهید  با لا پوشانی کردن جنایات اعراب مردم را به سنی شدن سوق دهید.

   پاسخ انوش راوید:  عزیز بارها نوشته و گفته ام این وبلاگ برای اهل علم تاریخ است،  که می خواهند تاریخ را بنا به اصول علمی آن تحقیق کنند و بدانند،  نه با احساس و شک.  عزیز شما شواهد و جنایات اعراب را که در آن زمان شمارشان بسیار اندک بود بنویسید،  و دلایل سوق دادن مردم به سمت مذهب دیگر توسط این وبلاگ را هم بنویسید،  نظر شما از نظر قانونی جرم افترا و نشر اکاذیب است.

   پرسش انوش از این قبیل:  چرا تعدادی دوست دارند با نام های ایرانی مانند داریوش و کوروش و...،  بدون سند و مدرک افترا و نشر اکاذیب کنید؟  آیا فکر می کنند اینکار سبک ایرانی است؟  یا برپایی و حفظ آزادی اندیشه و قلم سبک ایرانی است؟

   جالب توجه:  عزیزانی از نظر پوشالی موجود نامعلومی که بنام جعلی سعید حیدری مدرس دانشگاه تهران خود را معرفی کرده بود،  بسیار ناراحت شدند،  و به انواعی از این موجود ابراز تنفر کردند،  و گفتند که این موجود نمی تواند استاد دانشگاه باشد و... یا نوشته اند:  یک استاد دانشگاه از هر گونه تحقیق حمایت می کند،  نه اینکه با بی ادبی کامل مانع تحقیق و آزادی باشد.

      عزیزان از اینکه نظرات شما را در وب پست نکردم،  تعدادی بدلیل داشتن اهانت هر چند به یک موجود غریب بود،  و در ضمن موضوع چندان مهم نبود،  اگر من آن نظر را در پست وبلاگ نوشتم،  جهت آزادی اندیشه حتی برای هر موجود عجیب بود،  و نیز آگاهی از وجود دشمنان آزادی و اندیشه در ایران است.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

"ملتی که درک واقعی از آزادی اندیشه و قلم نداشته باشد هیچ نمی شود"

   پرسش 6459:  باسلام خدمت جناب اقای راوید سوالی در مورد جنگ ایران و روم داشتم. درباره واقعه 300 گفته شده که300 سرباز رومی با تجهیزات کامل و ارایش جنگی مناسب توانستند 100000 سرباز ایرانی را شکست دهند. دروغ ها که آشکارند چون از دیدگاه استراتژیکی و روانشناختی سربازان رومی با شنیدن صدای پای سربازان ایرانی چنانان ترسی درونشان ایجاد خواهد شد که اگر قدرت بسیار بالایی هم داشته باشند پا به فرار خواند گذاشت حالا دیگر دلایل جای خود دارند. اما ایا فارغ از دروغ ها چنین جنگی وجود داشته؟

   پاسخ انوش راوید:  در طول تاریخ نبرد های کوچک و بزرگ زیاد بوده است،  جنگ هایی به بزرگی جنگ های جهانی قرن گذشته،  و یا نبرد های بین دو خان کم اهمیت.  هر کس بنا به دلایلی این جنگها را گفته و نوشته است،  یافتن واقعیت های آنها اهداف علم مربوطه است،  در غیر اینصورت اینها تبدیل به دروغ های تاریخ و سیاسی کاری می شوند.

   نظر 6460:  جناب انوش راوید من دو سه روز پیش فیلم رو دیدم خیلی از دید درونمایه و دانش تاریخ زیبا و پر بود، کاش اونهایی که باید ببینند گذرشون به تارنمای گفتمان بیافته. به امید روزی که دروغ ها زدوده شوند و همه بپذیرند...

   پاسخ انوش راوید:  امیدوارم آگاهی زودتر حاصل شود،  زیرا دشمنان تاریخی ایران،  و استعمار و امپریالیسم با نقشه ها و ترفند های جدید در راهند.

کلیک کنید:  مستند های وبسایت

   نظر 6461:  من موندم که یک انسان چقدر میتونه اقا باشه چقدر میتونه افتاده و متین باشه مخصوصا کسیکه باسواد و اینهمه دانش در خود داشته باشه" خیلی کم دیدم کسی دانسته های خودش رو در معرض دید دیگران قرار بده و بگه کپی برداری ازاد و حتی خوشحال میشم که از نظراتتون بهره مند بشم"برای من یکی باعث افتخار هستش" فقط میتونم بگم هزار هزار هزار هزار افرین بر اون مادر و پدری که زیر سایه اون بزرگواران تربیت شدی"افتادگی رو از حد فراتر رفتی ماشالله" ارزوی سربلندی و سلامتی و موفقیت برای شما و فرزندانتون دارم.. گرچه ادرس قبلی رو لینک کردم بحتم باید این ادرس رو نیز ثبت کنم که دوستان مطالعه بفرمایند. راستی استاد یک سوال:

راه تنکابن – چالکرود، به درازای 40 کیلومتر. منظور فاصله تنکابن به چالکرود بوده؟

دو کس رنج بیهوده برد" یکی انکه اندوخت و نخورد و دیگر انکه اموخت و نکرد..

اگر درک و شعور حاکم باشه "باید بعد از خدای مهربان بعضی ها رو ستود..

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه و تارنمای وزین شما عزیز،  متن خیلی خوبی در نظرات نوشتید،  واقعاً نمی دانم چگونه تشکر کنم و پاسخ دهم.... فاصله راه های روستایی منطقه خودمان را از راهنمای تور خونه گلی چلاسر پرسیده ام،  در اولین فرصت در نقشه گوگل نگاه می کنم،  و دقیق آنرا خدمتتان می گویم.

   نظر و پرسش 6462:   با سلام در مورد شهر سیلک می خواستم بدونم که با اینکه 10000 سال قدمت دارد چرا آغاز تمدن از آنجا نمی دانید؟

بعد اینکه یک افسانه در مورد این شهر که پدر بزر گم برایم تعریف کرده بود این است که شهری بود بزرگ که مردم آن به روی شکم می خوابیدند به غیر از یک آسیابان. روزی مردی قدرتمند آمد و مهمان آن آسیابان شد. تا شب که هنگام خوابیدن بود به آن مرد گفت من به خاطر تو که به پشت خوابیدی این شهر را نابود نمی کنم . فردای آن روز آن اسیابان هم به روی شکم خوابید و آن مرد شهر را به هفت قسمت تقسیم کرد که یکی از آن ها شهر سیلک می باشد. حال اصل داستان چی بوده که این شده به شما می سپارم .

در مورد باغ توتی که اسکندر در کاشان سوزانده بود از پدر بزرگم پرسیدم که به دلیل کهولت سن زیاد چیزی به خاطر نمی آورد ولی می گفت باغ شاه (منظورش باغ رضا خان بود که احتمالا حوالی کاشان بوده) البته در خود کاشان به باغ امیر کبیر میگویند باغ شاه که من از اشخاصی پرسو جو کردم درخت توت ندارد با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  از تمدن کهن جی می گویم،  که شامل منطقه جی می شود، (جم و رب و ند)،  از نظر تحقیقات من اولین تمدن و انسان امروزی در این منطقه باستانی،  که مرکز و جنوب ایران باشد بوجود آمد.

   ادامه پاسخ:  هنوز هندوان بمنظور زیارت معابد هندو (اندی)،  روی شکم می خوابند،  به پشت خوابیدن از ماه پرستی اولیه بوده است،  و امروزه در قبایل اطراف کوه کلیمانجرو و کنیا و اتیوپی وجود دارد.  این داستان آسیابان مربوط به عقاید دینی روزگار کهن و آداب دینی می باشد،  جهت اطلاع بیشتر گورستان های باستانی سیلک و کاشان را مطالعه نمایید.

عکس یک مراسم دینی در اروپای امروزه،  روی شکم خوابیدن،  عکس شماره 7690.

   ادامه پاسخ:  منهم یک داستان که از پیرمرد بی سواد هرمزگانی شنیدم بگویم:

      آ پادشاه جهان نامش آدم بود،  سه فرزند داشت بنام های:

   1 ــ  ارب (= ا + رب = عرب،  رب = وابسته به آب، ساحل نشین)

   2 ــ  اجم (= ا + جم = عجم،  جم = زمین بزرگ، دارنده زمین)

   3 ــ  اند (= ا + ند = اند (هند)، ند =  دارنده برکت و کشاورزی)

   ــ  ا =  راست و بلند = وسیله تولید مثل مردانه،  جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

      گویا داستان های متعدد بعدی از این داستان کپی و نمونه برداری شده اند.

   پرسش 6463:  با سلام ،   با سپاس از زحمات شایسته شما خواهشمندم بنده را در خصوص موضوع:  شاه عباس اول و دوم راهنمایی فرمایید،  ظاهرا شاه عباس اول را شاه عباس کبیر میگفته اند ولی میخواهم بدانم نسبت شاه عباس دوم با اول چیست؟ و از چه سال تا چه سالی حکومت نموده است؟  با تشکر و احترام.

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در:  کلیک کنید:  حکومت صفویه

   پرسش 6464:  درود به شما انوش عزیز؛ پرسشی از شما داشته ام که پاسخ نداده اید. البته من باید پوزش بخواهم که وقت گرانبهایتان را که برای ایران عزیز است صرف پرسشم میکنم؛ واژه پهلوی "امیری ریوشنیکا" که در سکه های دوره معاویه ست به چه معنا ست؟

   پاسخ انوش راوید:  بنا به تحقیقات مختلف سکه شناسان دوره مربوطه،  سکه های 150 سال اول اسلامی همچنان با نام شاهان و حاکمان شاهنشاهی ساسانیان ضرب می شد،  در اینجا توضیح نوشته ام.  در این نوع سکه نوشته شده است:  موآوی ا ور شین گان،  که در زیر ترکیبی از دانش خودم و زبان پیر مرد بی سواد گالش ریشه یابی می کنم:

   ــ  مو آ وی ا = مو = من، مال من +  آ = اولین + وی = حق داشتن اندازه +  ا =  بلندی،  که در دوره آخر ساسانی با آوای معاویه گفته شد،  که در کل به معنی حق داشتن است.  اشتباه اکثر محققان این است که می پندارند زبان عربی زبان مستقلی است،  درصورتیکه ریشه زبان عربی زبان پارسی است،  جهت اطلاع بیشتر به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.

   ــ  وروشینی گان = ور = وری = سمت + وشینی = شینی = سین = سان = خورشید + گان = کان =  دلیل مکان شدن نام،  جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

   ــ  روشینی = روشنی = رو = چهره ظاهر + شین = سین = سان = خورشید،  روشنی = ظاهر خورشید.

وروشینیگان  MAAVIA AMÎR-i WURROYISHNIGÂN

      در کل روی سکه بزبان و خط آخر دوره ساسانی نوشته شده است:  بزرگ سرزمین خورشید.

عکس سکه ساسانی اسلامی ورشینکان،  عکس شماره 5626 .

   پرسش6465:  سلام، یه سوال داشتم،  میخواستم بدونم این مطالبی ک نوشتین توی وبلاگتون قابل دفاع هست؟؟ سند تاریخی داره؟؟  امکان کتاب شدن داره یا نه؟؟  یعنی نگارش یه دایره المعارف تاریخی چیزی ک ایرانیا بتونن بهش رجوع کنن،  چیزی م بتونه دروغای هرودوت و گزنفون و دیگر رمان نویس های غربی رو بر ملا کنه،  لطفا در اولین فرصت از طریق ایمیل جواب بدید،  ممنون

   پاسخ انوش راوید:  هر تحقیق علمی،  کار و زمان می برد،  نیروی های محقق جوان می خواهد،  ما مشغول هستیم،  و روز به روز به موفقیت های بیشتر دست می یابیم،  نمونه آنرا در وبلاگ گفتمان تاریخ مطالعه نمایید.

   پرسش 6466:  درود، وقتتان خوش، نوشته ای با نام تاریخ کوچ نشینی در ایران در پایگاه خود دارید. آن را مطالعه کردم. فقط فهرستی از منابع و مآخذ در آن ندیدم. راهنمایی بفرمایید. با سپاس

   پاسخ انوش راوید:  بسیاری از آنها گرد آوری شخصی از نزدیک است،  شما بنویسید منابع کدام بخش تاریخ کوچ نشینی در ایران را می خواهید،  خدمتتان ارسال نمایم.

   نظر 6467:  درور بر شما. به استناد گزارشهای فرستادگان کشورهای اروپایی که در قرن نوزدهم میلادی از بوشهر عازم شیراز و تهران بوده و از منطقه ممسنی عبور کرده اند, ممسنی ها خود را از تبار رستم سیستانی دانسته و به ریشه سیستانی خود افتخار می کرده اند. جیمز موریه، اوژن فلاندن و لرد کرزن بر این موضوع تاکید کرده اند.  به نظر می رسد ریشه نام ممسنی از دو واژه مام (مادر) و سئنه/سین ( سیمرغ) ترکیب یافته است. چون سیمرغ دایه و مادر زال پدر رستم بوده و در نتیجه ممسنی ها که فرزندان رستم زال بوده اند سیمرغ را مادر خود می دانسته اند. برخی از سرداران قبایل معروف شهرکی و سرابندی ساکن سیستان تبارشان را به شهرک ممسنی مرزبان فارس در دوره ساسانیان می رسانند که در نبرد با مسلمانان کشته شد. شهرک ملقب یه شاه اژدها بوده و آتشکده میل اژدهای معروف به برج نوراباد یادگار دوران فرامانروایی شهرک سورن در ممسنی است.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  ممنون،  از نظر من ممسنی = مام + سانی = جایگاه معبد خورشید،  و این قبل از همه داستان های تاریخی،  و مربوط به دوران تمدن کهن جی است،  زمانی که در ارتفاع ممسنی سرمای سخت حاکم بود.

   نظر 6468:  از وبلاگ در اینجا،  در پارسی از گویش خراسانی، از مشدد کردن حرف آخر اسمها نامهای جدید میسازند مثلا:  پر+ ر= پرّه،  گاهی هم فقط با دادن ه،  پشت + ه = پشته،  ارتّه بر اساس ساختار رایج اسم سازی در پارسی است.

ارت + ر + ه = ارتّه،  ارت هم معنی مقدس است و هم معنی زمین هم ریشه ارت / ارث (انگلیسی) /عرض/ ارض (عربی و فارسی).  ارته میتواند معنی زمین خاص بدهد،  و اشاره به زمین بهر حال است.

   پاسخ انوش راوید:  ارت یا ارتا،  می گویند مردم بین النهرین به سرزمین های شرقی خودشان می گفتند،  همانگونه که گفتید ارت = زمین تعریفی،  ولی مین = زمین شناخته شد،  مانند کازمین = کاظمین = کاس مین= زمین کاس ها.  خود واژه مین جنگی از مین به معنی زمین است.  ارت = ا + ر + ت =  در اینجا.  پیران بی سواد روستا های ایران حامل ریشه زبان های دنیا هستند،  باید آنها را دریافت و بگونه ای از نابودی این اطلاعات جلوگیری کرد.

   نظر 6469:  در بین دوستان و اشخاصی که تا به حال در محیط زندگی خود دیدم وبا انها ارتباط دارم میدانم که نسبت به تاریخ ایران اصلا علاقه ندارند و هرگاه بحث تاریخ میشود انزجار خود را از تاریخ به هر شکل بیان میکنند یا از تاریخ بدشان میاید یا سرسری از ان صحبت میکنند وان را سخت و بیهوده تلقی میکنند. و یاد دوران تحصیلشان می افتند که میبایستی به هر شکل دروس مربوط به تاریخ را باسختی پاس میکردند. یادم میاید که چند نفر حتی از این درس افتادند. موضوع مهم اینجاست که تاریخ هیچ جایگاهی در زندگی شان  ندارد و صحبت و بحث درمورد ان به نظرشان بیهوده است. و این اصلا خوب نیست که برایشان اهمیت ندارد و اگر من در ان محیط یا در سخنرانی یا هر جا دیگر صحبت کنم تعجب میکنند که من دارم درمورد تاریخ حرف میزنند و به من میگویند مگر بیکاری از این کارها میکنی!

   پاسخ انوش راوید:  عدم علاقه به تاریخ توسط جوانان را قبلاً توضیح دادم،  منجمله بعلت وجود دروغ های تاریخ،  و دروغ نوشتن و گفتن از شکست های تاریخی ایرانیان است،  که از ترفند های استعماری است.  باید جوانان باهوش ایرانی یاری کنند،  تا زودتر این دروغها پاک شوند،  و ترفند های مختلف دشمنان ایران و ایرانی شناخته گردند.  باید توجه داشته باشید دشمنان زیرک هستند،  و برنامه و ترفند های دیگر دارند،  و مشغول هستند،  منجمله دشمنی با آزادی قلم و اندیشه در حداقل اینترنتی آن،  اگر افشای دروغها و شناخت ترفندها دیر شود،  خیلی بد است.

   نظر 6470:  با تمام عشقی که به تاریخ ایران باستان دارم فکر می کنم مخالفت بنیادی با وقایع پذیرفته شده تاریخی روشی است که پانتورکهایی مثل پورپیرار در پیش گرفته اند و زیاد جالب به نظر نمی رسد لذا خواهش می کنم شما روش آنها را در جهت عکس دنبال نکنید

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ یک علم است مانند تمام علوم نیاز به تحقیقات جدید و تغییرات دارد،  در این باره توضیح در سخن ارگ نوشته ام.

   مهم:  خدایا،  کی تعدادی از این ملت می خواهند آزادی اندیشه و قلم را حداقل در اندازه مجازی اینترنت آن درک کنند،  نه بیشتر از آن را، طلبشان.  چرا بعضی از این ملت می خواهند با هر ترفند و شکل این حداقل آزادی را بکشند و خفه کنند،  من که حریف این دشمنان آزادی نمی شوم، خدایا خودت آنها را به راه درست هدایت کن،  کسانی که توقع و ادعای بسیار دارند،  ولی حداقل اقل آنرا که برکت آزادی اینترنت است درک نمی کنند.

 کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

   عکس بشقاب نقره طلا کاری شده از هنر ساسانی در قرن ۳-۶ میلادی،  محل نگهداری موزه‌ ایران باستان،  مشروح در موزه مجازی وبسایت، عکس شماره 5628.

 کلیک کنید:  دروغ بزرگ هلنیسم

کلیک کنید:  معنی نام شهرها و روستا های ایران

کلیک کنید:  انواع تاریخ نویسی جدید

   عکس جنگ گاو های نر،  که در استان گیلان به ورزا وار گیلان معروف است،  عکس شماره 7695 .  سی دی این جنگ را تهیه کنید،  بویژه در استان گیلان بنام "ورزا وار گیلان"،  و درباره این جنگ گاوها نظر بدهید،  از نظر من گاو حیوانی است که از ابتدای تمدن بشر در خدمت انسان بوده است،  یا حتی به نوعی در تکامل تمدن نقش داشته است،  و نباید با آن چنین رفتار کرد.

  ــ ورزا = گاو نر + وار = جنگ = War =  که از زبان تمدن جی به اروپا رفته است.

   پرسش 6471:  شما سعی میکنید مستدل و مستند بگویید و این خوب ست. اما پرسش مهمی که کلید ناگفته های تاریخ اسلامی میتواند باشد این ست که ایا خلفای راشد ایرانی بوده اند؟ یا نه، همان عرب مسلمان عربستانی هستند؟ البته من گمانم این ست که اینها عرب ایرانی باشند.

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در:  ایرانی و عرب صدر اسلام

   نظر 6472:  سلام اقای راوید تصور میکنم که این اقای سعید حیدری اصلا نه استاد دانشگاه تهران است نه روانشناس نه چیز دیگر. این اقا قصد دارد مزاحم شما شود و افکار را منحرف کند.  جوانان باهوش مواظب باشید .....

   پاسخ انوش راوید:  درست می فرمایید، در مدت چند سال گذشته اندکی از این قبیل هر چند وقت در وبلاگ چنین پرت و پلا هایی بمنظور اهداف شوم ضد ایرانی می نویسند،  و من هم از فرصت استفاده می کنم و درک از آزادی قلم و اندیشه را به جوانان ایران گوشزده می کنم.  اگر واقعاً و واقعی از آزادی اندیشه و قلم دانسته نشود،  حال اگر خاک ایران طلا باشد،  همه دانشمند باشند،  باز بیچارگی بینوایی خواهد بود.

   مهم :  در ضمن با پست نظر منحوس فرد کذایی بنام سعید حیدری،  که خود را استاد دانشگاه معرفی کرده بود،  خواستم بلکه اساتید واقعی تاریخی ایران از خواب بیدار شوند،  و دروغ های تاریخ را افشا کنند،  در غیر اینصورت موجودات دیگری جای آنها خود را استاد دانشگاه معرفی می کنند،  و در نهایت با دروغ و دونگ ضربه به اساتید واقعی محترم می زنند.

   پرسش 6473:  آیا چنگیز مغول ایرانی بود؟

   پاسخ انوش راوید:  چنگیز پسر بهادر خود را از نوادگان بهرام گور می دانست،

   ــ  مغول = مغ + ل = فرایض مغ،  کسی که عمل مغ را بجا می آورد،  ل = ر = دارنده، رفته، انجام دهنده،  جهت اطلاع از ریشه یابی واژه،  به حروف هیروکلیف جی مراجعه شود.

   پرسش 6474:  اسم روستای ما (پرسبانج) است، در استان قزوین در شهرستان آوج، از شما برای معنی کردن روستایمان درخاست همکاری را داریم التماس دعا.

   پاسخ انوش راوید:  پرسبانج = پر سر = روحانی + بان یا پان = نگهبان + ج = ژ = ژن = معبد زن

در کل می شود "روحانیون نگهبان معبد زن یا آناهیتا".  در طول تاریخ اسلامی این واژه به پرسپانه تغییر کرده بود.  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران مراجعه نمایید.  قدیمی ترین سند مکتوب که از پرسپانه نام برده شده مربوط می شود به 272 سال پیش در 14 ربیع الاول سال 1155هجری قمری برابر با 29 اردیبهشت 1121 است.

   نظر 6475:  به نظر من کیومرث همان حضرت نوح (ع) است و کشور سومر برابر گومر میباشد،  و از گیومرث ( گومرس) گرفته شده است.  سیامک برابر سام (ع) و هوشنگ برابر هود (ع) است، (هوشنگ= هوثنگ= هوتنگ= هودنگ).  نظر شما؟؟؟

   پاسخ انوش راوید:  سپاس از توجه شما،  امکان آن می باشد،  عزیزان پیگیری کننده وبلاگ درباره آن تحقیق و تحلیل بیشتر کند.

   نظر 6476:  متنی که شما نوشتید دوست عزیز،  *دومین دروغ بزرگ تاریخ*  بله درسته. سومین دروغ بزرگ تاریخ مطلب شما بود طوری نوشتید که من گمان می کنم اعراب با ماچ و بوسه و روبوسی فرهنگ و زبان و همه چیزشان رو بر ما غالب کردند!!! چطور می گین فقیر و غنی اون زمان مفهومی نداشت!!!! وقتی حضرت علی (ع) شبانه می رفت به فقرا غذا می داد؟؟؟ مار و سوسمار خوردن دلیل فقر نبود که ایشان غذا براشون می برد ؟؟؟ پس یا قسمتی از حملات رو جهل بدانید و یا مغز مارو منحرف نکنید،  شما مسول هستید نسبت به ما. خواهش می کنم عنوان مطلبتون رو عوض کنید، و گرنه حس می کنم یک تنه و بر اساس عقاید شخصیتون می خواید در برابر کلی کتاب و مدارک که اقلا بر این یک قلم که شما دروغ خواندید اتفاق نظر دارن مقابله کنید که کاری از پیش نخواهید برد!!!

   پاسخ انوش راوید:  بارها نوشته ام مشکل از درک و دانش شما جوانان عزیز نیست،  مشکل از سیستم آموزشی وامانده بجا مانده از قرن گذشته است،  اول،  بارها تکرار کردم آزادی اندیشه و قلم اصل همه چیز است،  تا نباشد هیچ نیست و نخواهیم بود،  این موضوع مهم را در نظر داشته باشید.  در دورانی که بنام صدر اسلام گفته می شود، مردم در دوران قبیله ای زندگی می کردند،  و سیستم اجتماعی بر اساس قبیله بود،  شرایط زندگی قبیله ای را بخوانید.  بسیاری از داستان های دینی در دوران فئودالی از ساختارهای تاریخی اجتماع نوشته شده است،  و داستانها را با دید زمان خودشان گفته اند،  مانند فقیر و غنی.  در دوران تاریخی خورد و خورک مردم بر پایه داده های طبیعت هر سرزمین استوار بود،  خوردن ملخ و سوسمار نیز بخشی از خوراک مردم کمربند بیابانی جهان بوده است و می باشد،  و این دلیل بر فقر نمی باشد،  از نظر من خوراک امروز مردم ایران،  که بر پایه اصلی برنج ژنتیکی خارجی و مرغ هورمونی صنعتی است،  دلیل بر فقر مادی و فرهنگی می باشد.  بقیه نظرات شما را بمنظور آزادی اندیشه و قلم در این پست کپی کردم،  و بنظرم نظر خیلی شخصی شما است،  و پاسخ ندارد.

   پرسش 6477:  معدن الماس آبی در ایران،  سلام،  آیا وجود معدن الماس آبی در ایران صحت دارد؟  سپاس

   پاسخ انوش راوید:  معدن یاقوت آبی در ایران وجود دارد،  نه الماس آبی،  بتازگی یک معدن یاقوت آبی در استان همدان کشف شده است،  یاقوت آبی در آثار باستانی ایران وجود دارد،  به موزه مجازی ارگ مراجعه نمایید.

   نظر 6478:  نظر بی ادبانه که سیستم یافتن لغات زشت ایمیل آن نظر را حذف کرد.

   انوش راوید:  انگشت شماری موجود کثیف بی ادب که با اهانت نظر می نویسند،  ایرانی نیستند،  این موجودات بدلیل عدم تربیت خانوادگی و داشتن کودکی بد (مانند کتک و توهین و تجاوز)،  فاقد شعور شده اند،  و خود بخود نمی توانند درکی از آزادی قلم و اندیشه،  درکی از نظریه و تحقیق،  و کلاً شعور اجتماعی داشته باشند.  آنها براحتی مانند کودکی شان مورد سوء استفاده دشمنان تاریخ ایران قرار می گیرند،  و بنا به خواسته دشمنان ایرانی و ایرانی،  می خواهند با اهانت و جو سازی مانع از این شوند که ایرانیان به واقعیت های تاریخی خودشان دست یابند،  زیرا دشمنان ملت ایران می دانند ملتی که از گذشته خود بدرستی بداند،  راه آینده را بهتر می یابد.

   پرسش 6479:  شما نوشته اید که مردم دامغان مغول بودند و آنها به ایران حمله کردند درصورتیکه مردم دامغان آدمهای شریف هستند و نه اینکه به ایران و اروپا حمله و کشتار کنند،  درضمن در دامغان بطور طبیعی اسب وجود ندارد که لشکر سواره نظام داشته باشند.

   پاسخ انوش راوید:  در دروغ حمله مغول به ایران نوشته ام منظور از مغول ستان،  استان سمنان و دامغان کنونی ایران بوده است،  این را من نمی گویم،  زبان مردم پیر روستایی دامغان می گوید،  ریشه یابی نام دامغان می گوید،  پیرمرد روستایی دامغانی،  مردم دامغان را از نسل ساسانیان می دانست،  او دامغان را دممغون می گفت.

دممغون = دم = دام = تکیه + مغون = مغان = مغ ها.

دامغان =  تکیه مغها،  شهر مغها.

بمنظور ریشه یابی نام و تاریخ دامغان و بنای تاریخانه دامغان،  ده ها وب را بازدید کردم،  انگار مغز و دانش همه ایرانیها از روی یکدیگر کپی شده است،  و هیچ کدام توانایی آنرا ندارند نگاهی به اطراف و زبان و داستان های خانوادگی خودشان بیاندازند،  و همه یک مطلب اشتباه را کپی پیس کرده بودند.

تاریخانه = تا = مضاعف، بزرگ + ری = رای = راه و خدای خورشید + خانه.

تاریخانه = خانه بزرگ خدای خورشید

همان بی سواد هایی که این واژه اصیل ایرانی را ترکیب فارسی و ترکی مغولی از مغولستان آمده گفته اند،  همانها مغ های ایرانی را نیز مغول و خونخوار کشور مغولستان معرفی کرده اند،  و همانها بی سند و مدرک کلی داستان و پرت و پلا گفته و نوشته اند،  یک سند واقعی بمنظور پرت و پلاهایشان ندارند.

اگر می خواهید از تاریخ کشورتان از اجدادتان بدرستی بدانید،  اول باید شستشوی مغزی و دروغ های سیستم آموزشی وامانده قرن گذشته را از مغزتان خارج کنید.  در ذهن ها جا افتاده که مغول های ایران قیافه ای منگولی دارند،  و از کشور مغولستان آمده و خونخوار و آدمکش بودند،  که این غیر ممکن است و در دروغ حمله مغول آنرا کاملاً رد کرده ام،  دروغها را از مغزتان خارج کنید،  تا بتوانید واقعیت ها را درک کنید.  مغول همان مغ های ایرانی بودند با قیافه زیبا و دوست داشتنی ایرانی،  نه خونخوار بودند نه آدمکش بلکه آنها با مکتب آمدند،  و از همه ایران به آنها پیوستند.

       داشتن یا نداشتن اسب در جایی ملاک نیست،  مردم از همه ایران با آنها همراه شدند،  و یکی از مهمترین گذر های تاریخی ایران بوجود آمد،  سپس بعد از این حرکت ساختار تاریخی اجتماع ایران از سازمان قبیله ای دینی به فئودالی اولیه تغییر کرد.  درضمن دامغان هم مانند بقیه ایران اسب های پرورشی و نظامی داشته است،  حتی در زمان رضا شاه یک هنگ سواره نظام قاجاری را به نیروی مکانیزه تبدیل کردند،  هرچند که هزار جریب دامغان مرکز اسب است،  حتی در روستا هایی مانند فیروز آباد دامغان مراسم تاریخی دینی را با اسب اجرا می کنند،  بهانه از این بزرگتر نداشتید.

      مغ های تاریخانه دامغان،  از همه ایران بودند نه تنها از شهر دممغون،  مغول های حمله کننده به اروپا مربوط به دوره های بعد و خانات ایرانی بودند،  بزودی درباره آنها و پیروزی هایشان که باید باعث افتخار ایرانی باشد می نویسم.  چقدر بدبختی است،  که دست آورد های تاریخی ایران را بنام مردم کم جمعیت و کم اهمیت بیابان های کشور های مغولستان و عربستان گفته و نوشته اند،  و مغز های بدون تحلیل و درک کپی پیسی،  آنها را باور داشته و توانایی و قدرت تاریخی ایرانی را نمی بینند،  که هیچ،  بلکه براحتی واگذار می کنند.  اگر این وضع همچنان ادامه پیدا کند،  بسیار بد است.

   نظر و پرسش 6480:  چرا بعضیها به جملات شما توجه نمیکنن؟؟؟  با سوالاتشون انگار دارن نظرات شما رو نقض میکنن اما....  بعضی صفحات چرا بخش نظرات نداره.  آدم گیج میشه وقتی تو سایتتون میگرده،  سلمان

   پاسخ انوش راوید:  توجه نکردن به جملات من مربوط به آموزش های سیستم آموزشی وامانده است،  که باعث شده فارغ تحصیل های آن به هیچ چیز توجه نکنند،  و این مهم از دست آورد های استعمار و امپریالیسم است.  جهت دسترسی به بخش نظرات توضیح در ستون کناری لوگوی "تماس با ما" وجود دارد.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

عکس مسجد بزرگ تاریخی تاریخانه شهر دامغان،  عکس شماره 7694.

کلیک کنید:  موزه های ایران

کلیک کنید:  تاریخ مواد مخدر در ایران

کلیک کنید:  تاریخ و جغرافیا و دیدنی های شهر قم

   عکس کمک های دولت ترکیه به ترکمنان تلعفر،  بعد از آوراگی و کشتار بدست داعش،  درصورتیکه این ترکمنان قبایل قزلباش صفویه هستند،  و وظیفه مردم ایران است که به آنها کمک مدنی و نظامی کنند،  نه کسانیکه در دروغ جنگ چالدران رو در روی آنها بودند.  عکس شماره 7721.

  ــ  تلعفر = تل ا فر = تالار بلند شکوهمند = واژه ای کاملاً پارسی.

  ــ  تل = تال = تالار + ا = راست و بلند، بلندی + فر = شکوه و عظمت = تالار بلند شکوهمند

   پرسش 6481:  گردآفرید بختیاری ــ  جناب راوید درود بر شما؛ فرمودید درباره سایت نظر بدهم، راستش نگاهی کلی به موضوعات کردم و برآن شدم نظرم را همینجا عرض کنم: نخست اینکه نگاه شما به تاریخ؛ ایدئولوژی زده و منبعث از گفتمان چپ است، همانگونه که دانشمندان شوروی تاریخ دوره ساسانی ما را واکاویدند و یکسره با پیش‌داوری های کمنیستی و با پیش‌داوری‌هایِ انقلابی گری و فئودالیسم ، پرولتاریا و .. تاریخ ما را واکاویدند و موجب آزار ایرانیان شدند. نگاه شما به تاریخ نیز صرف نظر از این موضوع، نگاهی غیرعلمی و سلیقه ای ست، برای نمونه دیدم شما جنگ چالدران را یکسره رد فرمودید. و باورمند با رویکرد به نظریه توطئه همه‌ی آنچه صفحات تاریخ را پرکرده را دروغ و برساخته اروپاییان برشمردید. ولی مثلا در همین یک نمونه ما اسنادی داریم که این جنگ را غیرقابل انکار میکند، مثلا نامه‌های شاه تهماسب به پادشاه عثمانی، سلطان سلیمان قانونی که از جزئیات این نبرد پدرش سخن گفته، (مجموعه منشات السلاطین ، فریدون احمد بگ.استانبول 1264-1275)...اصل نامه مورد گفتگو بشماره 7049 در موزه توپ قاپو سرای استانبول بایگانی است که اگر خواستید عکسش را برای شما میفرستم. و منبع دیگر برای این نامه: "تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران"؛ ابوالقاسم طاهری 1349-تهران ص 189. و دیگر اینکه در اسناد گرجی و آلمانی نیز به اشارات شاه طهماسب به جنگ پدرش با عثمانی ها اشاره شده. دیگر اینکه در احسن التواریخ که نویسنده اش ایرانی بوده نیز به این جنگ اشاره شده. پس با این حساب شما باید یکسره همه مورخین ایرانی و خارجی را رد کنید. به هر روی موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  با دیدن فئودالی و بورژوازی و... در مطالب نظرم،  سریع اظهار نظر کرده اید،  درصورتیکه اصل تاریخ و تاریخ اجتماعی بر پایه ساختارهای تاریخی اجتماع بنا شده است،  نباید هر دوره و بود و باش مردم را با یک اندیشه نگاه کرد،  قبلاً در این باره زیاد نوشته ام.

      کشف بزرگی کرده اید که نوشته اید:  "نگاه شما به تاریخ نیز صرف نظر از این موضوع، نگاهی غیر علمی و سلیقه ای ست"  به این کشف تبریک می گویم!،  چه باهوش که می توانید با "نگاهی کلی به موضوعات کردم" می توانید کشف کنید.

      تمام مطالب نوشته شده درباره جنگ چالدران را بخوبی و با دقت مطالعه کرده ام،  حتی به محل گفته شده آن جنگ هم رفته ام،  در کل این نوشته ها،  هیچ مبنای واقعی از یک جنگ میهنی وجود ندارد،  جز دروغ گفتن،  ایکاش با دقت مطالب و لینک های مربوطه مرا در این مورد می خواندید.

      استعمار با بزرگ نمایی زد و خورد چالدران،  آن را وسیله ای برای جدایی بخش های بزرگی از ایران کرده است،  منجمله که هم اینک قزلباش صفویه را در عراق دارند می کشند،  به جرم شیعه و ترکمن بودن.  دقت کنید با پذیرفتن این دروغ های استعماری خطر های بزرگی ایران را تهدید کرده و خواهد کرد،  در میان مطالب وبلاگ توضیح در این موارد زیاد است.

      بشما پیشنهاد می کنم بمنظور ادامه کشفیات خود،  از اسکندر مقدونی و کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  بانوی پژوهشگر گرامی پرنیان حامد شروع نمایید،  در:

کلیک کنید:  گفتمان درباره اسکندر مقدونی

   پرسش 6482:  سلام،  این که اشرف افغان به قلعه چالشتر حمله کرده و اونو مدت مدیدی محاصره کرده درسته؟

   پاسخ انوش راوید:  اشرف افغان ایرانی و اهل استان قندهار ایران بود،  خارجی نبود،  او یک شورشی ایرانی بود،  در دروغ های تاریخ گفته اند،  افغانها به ایران حمله کردند،  تا بدینوسیله افغانستان را از ایران جدا کنند.  در آن شورش،  بسیاری مردم شرکت داشتند،  تا ایران را از خواب مذهبی آخر صفویه بیدار کنند،  در آن زمان بخشی از مردم به حکومتی های شهرها حمله کردند،  مانند بقیه شورشها و انقلاب های تاریخی،  و در اشتباه و دروغ تاریخ به پای افغان های کشور وجود نداشته افغانستان نوشته شده است.  البته ترفند حکومتها از ترس شورش دوباره مردم نیز در این دروغ سهم داشته است،  جهت اطلاع بیشتر داستان سفر قندهار را بخوانید.

   پرسش 6483:  سلام،  همینکه درمورد تاریخ ایرانی اسلامی خیلی کم توضیح می دید خیلی بده، مثلا در این مورد که ایرانیا به چه شکل زیر پرچم اسلام رفتن، البته تمامی مقالات شما که مربوط به این مسئله است از جمله حمله دروغ اغراب به ایران رو خوندم.

   پاسخ انوش راوید:  در تمام موارد توضیح نوشته ایم،  و همه پرسش های شما را نیز پاسخ گفته ایم،  هر سئوال دیگری دارید و پاسخ نگرفته اید دوباره بنویسید.  درباره اسلام آوردن مردم هم بارها نوشته ام،  بزودی آنها را در یک پست گرد آوری می کنم،  و لینک آنرا بشما می گویم.

   پرسش 6484:  ...و اینکه آیا اقوام آمریکای جنوبی رو از مهاجران تمدن های کهن ایران میدانید؟  چون در وب راجع به مهاجرت های ایرانیان کهن با کشتی به سمت شرق و سمت طلوع خورشید! دیده بودم....  آیا شباهت های موجود در پرچم کشورهای،  بولیوی و آرژانتین و اروگوعه و مکزیک و با پرچم ایران که بعضی از پرچم های کشور های ذکر شده شباهتشان در 3 رنگ سبز و سفید و قرمزه و بعضی هاشم تو نشان خورشید زیبا،  که تو  پرچم اصلی ایران وجود داره، آیا شباهت ها اتفاقیه؟

   پاسخ انوش راوید:  نه اتفاقی نیست،  جهت اطلاع از مهاجرت ایرانیان تمدن های قبلی به قاره آمریکا به پاسخ زیر برای پرسش 1946 توجه فرمایید:

  پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما تصور کردم  شاید این اسناد به کار شما کمکی کند.  برداشت این اسناد از کتاب "تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره امریکا پیش از کریستفر کلمب،  دکتر حمید شفیع زاده"  می باشد تقاضا  دارم به احترام زحمات ایشان ذکر ماخذ بفرمایید.   پاینده باشید

  برای اطلاع خوانندگان وبلاگ : حدود  60٪ از اسناد کتاب آقای دکتر حمید شفیع زاده بی چون و چرا سند مسلم و قابل استناد است.

   عکس کتاب تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره امریکا پیش از کریستفر کلمب،  دکتر حمید شفیع زاده،  عکس شماره 7723.

   پرسش از عموم:  چرا عده ای با دروغ نوشتن نام خودشان در اینترنت،  ادعای راستگویی هم دارند؟

   پرسش 6485:  سلام اقای راوید پاسارگاد به چه معنی است وچه ریشه ای دارد ؟؟ موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  پاسارگاد = پارسا گراد = شهر یا قلعه پارسها

   ــ  گراد = گورد = گرد = محیط، محوطه، شهر، قلعه.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

   عکس آثار شهر گور،  اردشیر بابکان پس از پیروزی بر اردوان پنجم،  آخرین پادشاه حکومت اشکانیان،  شاهنشاهی ساسانیان را پایه گذاری کرد و شهر گور را مقر حکومت خویش قرار داد.  طرح و الگوی این شهر دایره ‌ای شکل است و به قطر دو کیلومتر،  دارای چهار دروازه اصلی بوده و بنا های حکومتی و محل اقامت درباریان در آن قرار داشته است.  عکس شماره 7722.

کلیک کنید:  تاریخ پوچیگرایی و دروغگویی در ایران

کلیک کنید:  سکه های ساسانی اسلامی

کلیک کنید:  اندیشمندان و پژوهشگران تاریخ ایران

   پرسش 6486: Caspian Culture ــ  سلام دوست من.بنده به یک نتایجی رسیدم که یک زبانی در منطقه دیلمان وجود داشته که خیلی قدیمی و کهن بوده. این زبان رو مردمان قدیمی سخت سر سلئری می نامند و گویند زبان سخت سر ابتدا سلئری بود. بنده چند سال قبل در مسیر صعود به قله درفک در مسیر، چند پیرمرد و پیرزن را دیدم که به زبانی متفاوت از مردم دیلمان حرف می زدند که اصلا برای من قابل درک نبود. ولی چون با گروه و در مسیر قله بودم نتوانستم بمانم و با آنها صحبت کنم. به نظر بنده این زبان و زبان سلئری سخت سر یکی بوده که زبانهای بسیار کهن و بومی هستند. اگر شما اطلاعاتی در این باره می دانید ، بنده رو حتما در جریان بگذارید. با سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  بارها و بارها در سایت ارگ از جوانان باهوش ایران خواسته ام زبان پیرمردان و پیر زنان مدرسه نرفته شهر و دیار خودشان را ضبط و ربط کنند،  تاریخ در دل این زبانها است،  با همین زبانها می توان تاریخ را بیرون کشید و کتیبه ها را خواند،  و....،  من موضوع نظر شما عزیز را به جوانان علاقمند منطقه فوق می گویم و می پرسم.

   پرسش 6487 مینا:  قصد از مزاحمت فقط یک نکته است. من سایت شما را مطالعه کردم و این موج نو که شما در مورد آن نوشتید اگر بیشتر راجع به آن تحقیق کنید و در واقع به عمق آن نفوذ کنید متوجه میشود این موج نو هم محصول همین استعمارگران و صهیونیستها است. من نیز در این دام فکری گرفتار شده بودم که شکر خدا متوجه شدم. مخصوصاً جستجو در سایتهای انگلیسی زبان خواهید یافت آنهایی که بنیاد موج را نهادند از خود این فرقه صهیونیستی بودند و هستند این موج نو را می خواهند به عنوان دین جدید مردم در نظام نوین جهانی خودشان منتشر کنند. که امیدوارم هرگز موفق نشوند. خواهشمندم در این زمینه بیشتر تحقیق کنید. مخصوصاً وقتی جوانان ایرانی را به این موضع دعوت می کنید. نکند که از چاه به چاهی ژرفتر بیفتند. با احترام

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  در همان سری مقاله های موج نو ایرانی نوشته ام،  باید در قرن جدید برای هر موضوع،  تعریف جدید علمی داشت،  هر موجی که آن موج نیست،  همانگونه که هر ایرانی آن دیگری نیست،  تعریف موج نو ایرانی من متفاوت از آن تعریف است.  امیدوارم شما نیز تعریف جدید علمی برای موج نو ایرانی ارائه دهید،  تا خود داخل موج نو ایرانی باشید،  زیرا جوانان ما از ابتدای تولد در موج آموزش های سنتی اسیرند،  و در سیستم آموزشی وامانده نیز به آنها اجازه تحقیق و تحلیل مستقل نمی دهند،  ادامه این پاسخ را تحت عنوان "تعریف جدید برای دنیای جدید" می نویسم.

   نظر 6488 مهدی حاجتی شیمنی:  با سلام خدمت شما،  روستای ما از نظر طبیعت یکی از بهترین روستاهای شهرستان ایذه می باشد، لطفا به وبلاگ من سر بزنید اگر عکس ها قابل قبولتان بود در وبلاگ خود درج کنید،  با تشکر  http://shiman.blogfa.com

   پاسخ انوش راوید:  درود،  ضمن سپاس از ذوق شما،  روستای خیلی زیبا و خوبی دارید،  خدا قسمت کند در یکی دو سال آینده به روستای شما بیایم،  از عکس های زیبای روستای شما در وبم استفاده خواهم کرد.

  ــ  شیمن = ملکه سرزمین بلندی

   یه من = یونان = یه = یک = پائین،  کمترین + من = مرد، واحد وزن، دارای جایگاه = سرزمین پائین.

   شیمن = شی + من = چین = ملکه بلندی،  ملکه کوهستان،  ملکه و جایگاه خورشید.

   شی = شیم = شیمال = شمال = ملکه کوهستان،  ملکه شمال.

   شیمن = شمن = دین شمن های یاقوتستان (سیبری) = پرستش ملکه شمال.

    جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به معنی نام شهرها و روستاهای ایران.

   پرسش 6489: Royan Mangelyan‏ ــ  سلام آقای راوید؛ توی وبتون نوشته بودین که اسلام یعنی مقدس و اسلام= اس+لام هست! اما اسلام اسم مصدر باب افعاله و به معنای تسلیم شدنه و یه کلمه ی عربیه و ربطی به فارسی نداره!... با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  آیا تاریخ و ریشه زبان عربی را می دانید؟  آیا می دانید زبان عربی کی و چگونه بوجود آمد؟  آیا می دانید اسلام و سلام و الام و... از کی گفته شدند و به چه منظور؟  چقدر از دروغ های تاریخ می دانید؟

      پاسخ این پرسشها و پرسش های دیگر در میان مطالب وبلاگ است،  درباره اسلام را من نگفته ام،  اینها همه از گفته های پدر بزرگ من آیت الله حاج میرزا حسین است،  که از مجتهدان جامع شرایط شیعه و سنی و استاد اعظم الازهر بود،  و از بزرگان انقلاب مشروطیت،  فقط من گفته های ایشان را با دانش و کشف جدید از تمدن کهن جی و زبان شناسی حروف هیرو کلیف جی ترکیب کرده ام،  جهت اطلاع بیشتر به مطالب مختلف وبلاگ مراجعه نمایید.  تندرست و پیروز باشید.

 Royan Mangelyan‏ ادامه ــ  من یک زبانشناسم و سالهاست که روی زبانها تحقیق می کنم، به زبان عربی کلاسیک هم مسلطم. خوشبختانه یا متاسفانه عربی ربطی به فارسی ندارد، چرا که زبانی قالبی است. اسلام از ریشه ی "س ل م" است وقتی که در باب افعال رود معنای تسلیم شدن می دهد.  هر کس که چنان ادعایی کرده باشد با عربی و زبانشناسی رابطه ای نداشته است. موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  جهت روشن شدن مسائل تاریخی از همکاری شما پیشاپیش سپاسگزارم،  طبق تحقیقات ما تمام زبان های دنیا ریشه در زبان و حروف هیروکلیف جی دارند،  عربی به فارسی کاری و ربطی ندارد،  ولی عربی چون خود فارسی ریشه در زبان تمدن جی دارد،  و عربی زبان غالب نیست،  و این غالب گفتن غیر اصولی و علمی است،  دلیل تان برای این گفته چیست؟   لطفاً ریشه "س ل م"  را ذکر کنید؟  تندرست و پیروز باشید.

Royan Mangelyan‏ ــ  زبان قالبی؛ نه "غالب"!!  "س ل م" خودش ریشه س! ریشه ی کلماتی مثل سلام، تسلیم، سلامتی و ...!  قالبی یعنی یه قالب مقل "افعال" کلماتی چون اسلام، احسان، اجماع، اکرام و ... رو میسازه. بگذریم، شما به تحقیقاتتون ادامه بدین، با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  گرامی تحقیقات من با کمک عزیزانی چون شما انجام می شود،  از نظر من تمام اینها که نوشته اید  "اسلام، احسان، اجماع، اکرام و ..."،  در ریشه یابی هیچ کدام عربی نیستند،  زیرا عربی اصلاً ریشه تاریخی و زبانی ندارد،  شما لطفاً یک سند دوران باستان درباره تاریخ زبان عربی را نام ببرید؟

 Royan Mangelyan‏ ــ  نظر شما نظری غیرعلمی است. زبان عربی از نسل و از دنباله ی زبان اکدی است که هر دو زبان؛ سامی اند و یک دستور زبان دارند. چه شما عربی بدانید چه نه؛ همه ی واژگان فوق عربی اند و بر وزن "افعال" اند! وقتی چنین حقیقتی را رد می کنید؛ جای بحث نیست. موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  عزیزم نظر خوب شما را وبلاگ قرار می دهم تا دیگران هم استفاده کننده،  خواهشاً به پرسش های من پاسخ دهید،  آیا می دانید ریشه اکد و سامی از کجاست و چه زمانی شکل گرفته است؟

 ـــ  پاسخی از جانب Royan Mangelyan‏  گفته نشد.

   انوش راوید:  آنچه که من از تاریخ می دانم،  سامی و حامی داستان هایی بیش نیستند،  و اکد ها هم بخشی از سومر بوده است،  و سومر هم همانگونه که نامش پیداست،  به معنی مر قرمز،  یا ماد سرخ است.

  ــ  سو = قرمز + مر = ماد،  مشروح در تاریخ عراق.

      ای عزیزی که با من چند پرسش و پاسخ داشتی،  و با گفتن جمله "شما به تحقیقاتتون ادامه بدین"  یعنی که خیلی می دانید،  و نباید بحث کنید،  عزیزان اغفال ترفندها و دروغ های تاریخ نشوید،  بروید ریشه ها را بیابید،  بدانید علم پایانی ندارد،  و چه بسا آنچه که ما می دانیم اول راه است.  بمنظور تاریخ سازی های استعماری آمده اند پرت و پلا های بدون دانش را بجای تاریخ جا زده اند،  تا بتوانند کار های استعماری خودشان را پیش برند،  و منافع و منابع ببرند.

هر آنچه که می دانیم و یا بما گفته اند تمام علم نیست،  علم پایانی ندارد.

حافظه محوری سیستم آموزشی را دور بریزید،  تحقیق و تحلیل های جامع و علمی داشته باشید.

   پرسش 6490:  آقای راوید بانو حامد لطفاً نظرتان را درباره سایت http://realhistoryww.com بگویید/

   پاسخ انوش راوید:  از این دست سایت هایی که پرت و پلا های تاریخی می نویسند و کارشان تحریف است،  زیاد دیده می شود،  این سایتی است که از جغرافیای تاریخی و هویت مکانها و اقوام هیچ نمی داند و بر اساس داده های تاریخی استعماری با دستکاری و تحریف عکس و نوشته می خواهد چیزی را ثابت کند،  برود برای آن اروپائیها هر چه می خواهد بگوید و بنویسد.  قرن 21 زمان تکنولوژی ارتباطات و روشنگری است،  در این قرن تخصص و تخصصی تر بودن حرف اول را می زند،  دیگر استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها مانند قرون 18تا 20 با پرت و پلا های تاریخی نمی توانند کاری پیش ببرند،  برای همین هم اگر دقت کنید،  در سیاست امروزه جهان تا می توانند ضد تاریخ می زنند،  و بیشتر دینها را جلو و به کارزار می کشند،  مانند داعش و طالبان و غیره.  داستان های استعمار سر دراز دارد،  باید هوشیار بود و اغفال نشد.

   پرسش 6491 رضایی:  با سلام خدمت اقای راوید عزیز من یک خواهرزاده دارم که عاشق تاریخ می باشد سنش حدود 11 سال می باشد. سوال ایشان از شما  این بوده که چرا رود خانه یا باتلاق گاو خونی به این اسم خوانده شده. با تشکر و تقدیم احترام.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  خیلی از وجود چنین نوجوانی خوشحالم،  در مقاله های اینترنت درباره گاو خونی زیاد نوشته اند،  که گاو را می برند آنجا چراگاه یا سر می بریدند،  و مقداری پرت و پلای دیگر گفته اند،  اما از نظر من درست آن باز می گرد،  به زبان تمدن کهن جی و حروف هیروکلیف جی،  که در زیر توضیح نوشته ام:

   ــ  گاوخونی = گو ای اونی یا ای اوی

   گو = بزرگ +  ا = راست و بلند، دارنده نعمت و برکت و تولید مثل + ی = آخرین مرحله + او یا اوی یا آب.

   گاو خونی = آخرین مرحله نعمت و برکت آب بزرگ،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران بروید.

نظر و پرسش 6492 آرش:  سلام استاد،  می بخشید نظر شما در مورد وجود پادشاهی الیمایی ها به گفته بعضی به مرکزیت ارجان پس از سقوط هخامنشیان تاسیس و تا اول دوره ساسانی ها ادامه داشته چیست؟  در حال حاضر نقش برجسته تنگ سروک را به این حکومت محلی نسبت می دهند،  آیا این نمی تواند نشانی باشد که سقوط هخامنشیان در پی شورش های شدید محلی شکل گرفته باشد که اسکندر اشکانی هم فرمانده  قسمت پارت بوده؟  چون به نظر من منطقی به نظر نمی رسد که یک شخص با سرعت برق آسا تمامی سرزمینی به این بزرگی را تصرف کرده باشد حال چه اسکندر مقدونی باشد چه اشکانی!  با تشکر آرش ... از بهبهان.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  بطور کلی از نظر من درست است و در دروغ حمله اسکندر مقدونی نوشت ام، ،  اما درباره کرونولوژی تا کامل شدن تحقیقاتم نمی توانم چیزی بگویم،  زیرا وقایع نگاری تاریخی آنقدر بدورغ آغشته است،  که بمنظور یافتن واقعیتها کار و زمان زیادی می برد.  یکی از مهمترین مسائل که در تحقیقاتم متوجه شده ام،  وجود نیم هزاره سلوکیان و اشکانیان در تاریخ آکادمیک ایران است،  که این زمان در تاریخ های واقعی و قدیمی ایران وجود ندارد.  لازم به یاد آوریست،  تاریخ سیستم آموزشی ایران،  توسط غربیها و استعمارگران تألیف شده و توسط عوامل آنها فارسی گردانی و تکرار شده است،  و آنها مقاصد خودشان را در این کار منظور کرده اند.

   نظر 6493 بابک:  سال اول دانشگاه در رشته مهندسی عمران بودم و تا آن سال خیلی به دنبال فرهنگ لغاتی بودم که معنی درست اسمم را بگوید...  ولی همه آنها برای بابک نوشته بودند پدر کوچک؟؟؟ و چه بی معنا و سبک بود برایم این معنی.  سال 1374 در کتاب مصالح ساختمان زنده یاد استاد حامی که چاپ بسیار قدیم آن به دست یکی از خانم های همکلاسی رسیده بود و ایشان دورش را خط کشیده بود و به من داد تا ببینم استاد نوشته بود:

  "بابک یعنی با+بک یعنی ایزد آب!!! کاش می توانستم بر دستان استاد بوسه زنم از آنجا که کاری که ایشان در مورد معنی نامم انجام داد حتی در فرهنگ دهخدا انجام نشده نبود. نامش جاودان باد و روان پاکش قرین آرامش ابدی"

    به هر حال داشتم مطلب شما در مورد هند ایران را می خواندم، که نام آن مرد شریف را دیدم و خاطره ایشان مرور شد و چقدر خوشحالم که شما هم استاد احمد حامی را می شناسید از این که آن سالها فهمیدم ایشان در تاریخ صاحب نطر هستند به عنوان یک ایرانی به خود می بالم. جناب راوید آثار ایشان در مورد تاریخ چگونه قابل دسترسی هستند؟  اگر راهنمایی بفرمایید سپاسگدار خواهم بود.

  تاریخ کارگزاران و چهره های استعمار شما را خواندم و سپاسگزارم،  برای واژگان پارسی یک سایت را که خودم از آن بهره بردم خدمت شما معرفی می کنم http://beparsi.com در ضمن از فهرست واژگان مصوب فرهنگستان زبان هم بهره هایی برده ام،  پاینده باشید

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما عزیز،  ما چند صفحه از زنده یاد احمد حامی در وبلاگ نوشته ایم،  و بسیار از دانش زنده یاد بهره و نام برده ایم،  دوره ای که آنها درس خواندند و دانشمند شدند دوره ای بود که سیستم آموزشی خیلی کار آمد بود،  ولی امروزه در بحران است.

      در گذشته ها آب خیلی مهم بود،  بمنظور حفظ آب، رئیس آب کشور داشتند،  که به آن بابک می گفتند،  ولی امروزه در کشور ما آب ارزش خاص خودش را از دست داده است،  بهمین جهت روز بروز بیشتر با بحران غذایی و آب روبرو خواهیم شد،  و چه بسا درگیری های مختلف برای آب ایجاد شود،  زیرا بابک یا الهه آب نداریم،  که هیچ بلکه مردم نمی دانند چیست.

   ــ  ب = با = آب،  مانند باران.

   بک = بغ = بای = بزرگ، الهه، روحانی،  در اینجا از زنده یاد استاد ما احمد حامی نوشته ام.

   عکس استاد عبدالمجید ارفعی پژوهشگر و متخصص زبان ‌های باستانی اکدی و ایلامی، ایلام ‌شناس و از آخرین بازماندگان مترجم خط میخی ایلامی در جهان و از مهم‌ ترین کتیبه ‌خوانان ایرانی است، و برخی از لوح‌های گلی تخت جمشید با تلاش وی ترجمه شده‌ است.  عبدالمجید ارفعی نخستین مترجم استوانه کوروش بزرگ از زبان اصلی بابلی‌نو به فارسی است.  عکس شماره 7750.

     توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1393 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

درصورت بسته بودن لینکها آنها را در جستجوهای وبلاگ ارگ ایران بیابید

کلیک کنید:  بنا های تاریخی دینی

کلیک کنید:  واژه های رزمی ایرانی

کلیک کنید:  تاریخ مزدوران بیگانه در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش و پاسخ های شماره 11

پرسش و پاسخ های شماره 11

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3379.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

درصورت بسته بودن لینکها آنها را در جستجوهای وبلاگ ارگ ایران بیابید

   نظر و پرسش 5011:  شیوه نگارش و ارایه مطالبتون  سعی در القا نظرات خودتان دارد، در قسمت اسکندر گفتید که هرودوت سه قرن بعد از اسکندر به نگارش این رخداد پرداخته است،  در صورتی که ایشان پیش از اسکندر می زیسته اند.  ضمنا بهتر است به جای نوشتن مطالب تلگرافی به انتشار منابع آکادمیک بپردازید.

   پاسخ انوش راوید:  این نظر یک فرد بی نام نشان و معلوم الحال و صفت،  و گویا مخالف واقعیت های تاریخ ایران است،   که مغرضانه به هزاران صفحه و لینک های وبلاگ نوشته مطالب تلگرافی.  در سر و ابتدای وبلاگ نوشته ام،  مجموعه نظرها و مقاله های شخصی،   بنابر این ایراد شما نسبت به منظور وبلاگ بی معنی است.  شما فرد بی نام نشان اشتباه می کنید،  کتاب هرودوت را سه قرن بعد از اسکندر نوشته اند،  به تاریخ معرکه گیری مراجعه نمایید.  در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ برای رد و نقد منابع آکادمیک است،  که براساس دروغ های تاریخ و بدون استفاده از دانش جغرافیا ـ تاریخ نوشته شده اند.  نمونه کار های آکادمیک استفاده از دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ و یا استفاده از دروغ های هرودوت است،  هرچه هردودت گفته فقط دروغ بافی است،  او نه تنها درباره تاریخ ایران پرت و پلا گفته،  درباره تاریخ همه سرزمین هایی که نام آنها به گوشش خورده،  شمال آفریقا و اروپا و غیره،  کلی دروغ سرهم کرده،  و این شده منابع آکادمیک.  برای این موضوعات بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ متوجه خواهید شد.

   پرسش 5012:  مطلب زمین ما و ترجمه فارسی آن چگونه و از کجاست؟  معنی دقیق کلمات فارسی به کار رفته در آن مانند:  باشندگان، آب خست و...  از کدام فرهنگستان است؟

در راستای این مطلب،  «پرهام» یعنی چی و از کدام منبع می باشد،  معانی مختلفی از آن در فرهنگها دیده می شود؟  در مستند زمین ما می گوید:  «ولی آدم از یکسو وابسته به نیروی خود است،  و از سویی محتاج به آنچه که پرهام به آدم می دهد.»

   پاسخ انوش راوید:  مطلب زمین ما،  بر گرفته از مستند زمین ما می باشد،  این مستند و بسیاری از مستند های دیگر در تلویزیون ماهواره ای کهکشان نشان داده می شود.  تلویزیون فوق در راستای حفظ و نگهداری زمین و طبیعت می باشد،  بسیاری از افراد مهم جهان در این را گام بر می دارند،  و مخارج آن را تأمین می کنند.  ترجمه های تمام مستند های این شبکه به زبان پارسی است،  که در آن دو منظور رعایت شده،  ابتدا برای تمام مردم فارسی زبان از غرب ایران تا شرق کاشغر قابل فهم باشد،  دوم خط تاریخی مرزی و فرهنگی زبانی شناخته شود،  و مشخص گردد کدام ملتها در نگهبانی آنچه که پرهام داده کوشا هستند.  دیدن هوشیارانه تمام فیلم های این شبکه را پیشنهاد می کنم،  البته با نقد و بررسی دقیق آنها،  در ضمن ما ایرانی ها خود باید واژه ها را بر گزینم،  نه اینکه از خارج در فیلمها به ما بگویند.

      پرهام، پراهام،  نام فرشته ای،  به معنی دارند مهر و جان و مال و همه چیز که از بخشندگی است،  در ادبیات تاریخی ایران کمتر به عنوان خداوند یا فرشتگان وابسته به آن یاد شده است،  اما در بسیاری از مراسم دینی و فرقه ای هندوستان،  ضمن رقص و آواز و سرود از پرهام تقاضای مهر و سلامتی و غیره دارند.  همانگونه که بارها گفته و نوشته ام،  در قرن جدید لازم است برای هر چیز و هر واژه،  تعریف و تفسیر واضح در فرهنگستان نوین مربوطه نوشته شود.  اینکار از عهده یک یا چند نفر با بودجه مشخص دولتی خارج است،  جوانان باهوش ایرانی خود باید بهترین شیوه را بیابند.

   پرسش 5013:  عکس کلاس اول دبستان شما را دیدم،  آیا نام دبستان یادتان هست؟

   پاسخ انوش راوید:  دبستان ملی (غیر انتفاعی) فرید،  که در خیابان ضلع شمالی پادگان عشرت آباد قرار داشت،  به صاحب امتیازی و مدیریت عمه عزیزم سرکار خانم افسرالملوک یحیایی،  فرزند حاج میرزا حسین،  که اینک حدود 83 سال دارند،  متولد 1307هستند.  چند سال بعد از آن تاریخ،  مدرسه را به خیابان سلطنت آباد آنزمان منتقل کردند،  و تا حدود بیست سال پیش خانم یحیایی همچنان مدیریت آنرا داشتند،  و از مدارس نمونه و خوب تهران بود.

   پرسش 5014:  کمی درباره مسائل روز بنویسید،  مثلاً آیا می توانید بگویید ماجرا های لیبی و قذافی چه می شود؟

   پاسخ انوش راوید:  وبلاگ تاریخی و تاریخ اجتماعی است،  و معمولاً سعی می کنم،  موضوعات را زیر بنایی تاریخی بررسی نمایم.  با اینترنت فوق پیشرفته حجری اینجا در چلاسر و جل،  و با سرعت کاروان های سفر قندهار که هر چند گاه در کاروانسرا و بند می ماند و نیست،   نمی توانم مسائل روز را بنویسم.  درضمن آنقدر زیاد، خوب و بد، ترفندی و هالویی و غیره،  دارند موضوعات و مسائل روز را می گویند و می نویسند،  که دیگر گمان نکنم جای خالی باشد.

      ماجراهای لیبی را در چند پست تاریخی بررسی کردم،  با نگرشی متوجه می شویم،  قذافی را شرکت نفت BP روی کار آورد و نگه داشت.  چند ماه پیش گپی بود،  که بی پی را چین خریده،  بهمین جهت البته بنظر من،  بریتانیا قذافی را بحال خودش رها کرد،  و او خیلی زود خودش را ضایع نمود.  نمی خواستند نفت لیبی چون گذشته باشد و دست چین بیافتد،  امروزه رقابت های نفتی زیاد و خطر ناک و مرگبار است.  در هر صورت با وجود تکنولوژی های نوین،  وضع دانش سیاسی و اجتماعی مردم در تمام قاره کهن و شمال آفریقا بهتر از گذشته خواهد شد.

   نظر و پرسش 5015:  سلام مطالبی که در مورد عدم حمله مغول یا اعراب و اسکندر نوشته اید،  جالب توجه است،  اما به این راحتی هم نمی توان همه اسناد و مدارک را رد کرد،  منبع ما در مورد تیمور فقط کتاب سر جان ملکم نیست، که به خاطر انگلیسی و استعمار گر بودنش آن را زیر سوال ببریم.  پس این همه منابع و کتاب های مورخان ایرانی چه می شود،  ضمن این که فکر نمی کنید این برخورد با تاریخ به نتیجه عکس خواسته شما،  که همان ایران دوستیست منجر شود.  در آن صورت هر کس می آید،  و به راحتی تمام تاریخ ایران را برای رسیدن به اغراض شوم خود زیر سوال می برد.

   پاسخ انوش راوید:  بارها در وبلاگ منجمله در سخن وبلاگ نوشته ام،  که این وبلاگ آغاز کار تحقیقات نوین تاریخ است،  و خود تاریخ نمی باشد،  با این آغاز جوانان باهوش علم جغرافیا ـ تاریخ،  روش جدید تحلیل و تعلیل خواهند یافت.  درباره تیمور در صفحه خودش توضیح کامل نوشته ام،  مشکل اندکی عزیزان این است،  که می پندارند من نوشته ام که تیمور دروغ است،  بهمین منظور عکس آرامگاه تیمور را قرار داده ام.  تیمور یک خان بزرگ ایرانی بود،  و ایران کشور او بود،  و او به راحتی در تمام ایران سفر می کرد.  ولی در تاریخ استعماری و نبرد نو پدید آنرا تبدیل به جنگ و کشتار نموده اند،  تا بدینوسیله بتوانند پان ترک و پان فارس و پان عرب و غیره از نوع بنیاد گرا ایجاد نمایند،  و ملت ایران را رو در روی هم قرار دهند،  و سود خود را ببرند.  مانند اینکه در تاریخ ما می گویند،  دوره هرج و مرج و ملک الطوایفی آن دوره،  در صورتیکه آن زمان ایران در ساختار های تاریخی اجتماع در سازمان قبیله ای پیشرفته قرار داشت،  به همین سادگی یک تمدن که در راه رشد و تکامل خود بود، عقب افتاده گفته و جا انداخته اند.  درباره انواع کتاب های مورخین بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  می توانید به اینجا مراجعه نمایید.

      از اینکه سبک کار من نتیجه عکس بدهد یا نه مشکلی نیست،  همان قدر که شما این را نوشته اید،  بنظر من نتیجه خوب خواسته مرا داده،  حتا به اندیشه اتان دروغ بودن بخشی یا تمامی تاریخ آمده یا رفته،  خیلی عالی است.  اگر گشتی در اینترنت بزنید و از جستجو ها درباره دروغ های تاریخ بپرسید،  متوجه خواهید شد،  که من به هدف خودم رسیده ام.  ما نباید نگران این باشیم که هر کس می اید و چیزی و تاریخی می نویسد،  بلکه بر عکس باید تلاش کنیم،  که هر شحص بتواند بیاید و نظرات و تحلیل های خودش را بنویسید.  وظیفه هر ایرانی برپایی و نگهداری محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم است،  و در هر رشته و گرایش از علوم فقط فرهنگستان آن دانش است،  که حرف نهایی را خواهد زد،  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام.

   نظر و پرسش 5016:  شما که می خواهید جوان ایرانی حقیقت را متوجه شود،  نباید با ادبیات بی ادبانه استدلال های خودتان را نشان دهید.  یکی از مهمترین مشکلات ما ایرانی ها این است،  که وقتی چیزی را قبول نداریم،  به دیگران توهین می کنیم.  شما همواره در مطلب خود دیگران را احمق خطاب کرده اید،  من یک جوان ایرانی هستم،  که با لهن ادبیبات شما متأسف شدم،  بنده نه مخالف شما هستم و نه موافق،  چرا که برای تحقیق فقط به حرف های یک شاخص گوش نمی کنم،  و در این زمینه تحقیقات بیشتر می کنم.  شما جایی گفتید،  که اگر وبلاگ تان بسته شد،  هیچ نگران نباشید بسته نمی شود.

   پاسخ انوش راوید:  اگر شما آنقدر با ادب هستید که به صفت احمق می گویید،  ادبیات بی ادبانه،  نیاز نیست که چنین وبلاگی را مطالعه نمایید،  و با زره بین دنبال استدلال من بگردید.  یا اهانت به ادبیات من کنید و بگویید بی ادبانه،  که به گفته شکاکی شما از همان مشکلات ایرانیهاست.  بارها نوشته ام احمق آن تاریخ نگاران خارجی هستند،  که فکر کرده اند جوان باهوشش ایرانی ساده است،  و براحتی پرت و پلا های تاریخی را می پذیرد،  کجا من دیگران را احمق خطاب کرده ام،  چرا وبلاگ را نخوانده و درک نکرده اظهار بی ادبانه بودن و تأسف می کنید.  همچنین بارها نوشته ام این وبلاگ برای این نیست که کسی را خوش یا بد آید،  یپذیرد یا قبول نداشته باشد،  همانگونه که در بالای وبلاگ جنبش برداشت دروغها نوشته ام،  نظرات و مقالات شخصی.  هر شخص در حرفه خودش می داند،  چگونه و چرا باید تحقیق و تحلیل کند،  چه بخواند و نخواند و غیره.  تاکنون دو وبلاگم فیل + تر و دو تا از بین رفته و از اینترنت حذف شده اند،  با گشتی در اینترنت متوجه خواهید شد،  در ضمن بارها نوشته ام،  وبلاگ سیاسی نمی باشد.  آیا شما درکی از استعمار و امپریالیسم دارید؟

   پرسش 5017:  آیا فرش بهارستان را اعراب تکه کردند؟

   پاسخ انوش راوید:  باید دقیق با دانایی نوین تحقیق و تحلیل نمود،  نباید هر مطلب که در کتاب های تاریخی نوشته اند،  به راحتی و با سادگی پذیرفت،  جوان با هوش امروز ایران،  تخصص و اطلاعات عمومی قرن 21 دارد،  و می تواند اسناد و مدارک واقعی را از جعلی و تقلبی،  ترفندی و مشکوک تشخیص دهد.  بمنظور پاسخ این پرسش مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید مهم است.

   نظر 5018:  من زیاد گفته های شما را جدی نمی گیرم،  در اینکه در تاریخ دروغ زیاد بوده شکی نیست،  اما گفته های شما هم به همون میزان باد آوره!

   پاسخ انوش راوید:  ضمن نگهداری و نگهبانی از آزادی اندیشه و قلم،  نظر شما را محترم می شمارم،  و در پاسخ می گویم،  خیلی ضد نقیض گفته اید.  زیرا تمام گفته های من برای این است،  که جوانان با هوش ایران به اندیشه روند،  که در تاریخ دروغ بوده و می باشد،  و هر شخص در گرایش خودش بدنبال واقعیت برود و بگردد،  در این باره بارها در وبلاگ مشروح توضیح نوشته ام،  به سخن وبلاگ مراجعه شود..

   پرسش 5019:  لورنس عربستان چه کار کرد؟!

   پاسخ انوش راوید:  با مطالعه کارگزاران و چهره های استعمار متوجه می شوید،  لورنس یکی از مهمترین عوامل استعماری انگلستان بود.

   پرسش 5020: آیا شما دارید الکی ایرانیها رو بزرگ می کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  این می تواند نظر شما باشد،  در هر صورت در بالای وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران و ایران و ایرانیان نوشته ام،  مجموعه مقالات و نظرات شخصی انوش راوید.  شما اگر علاقه و دوست ندارید،  وبلاگ را نخوانید و بی خیال آن باشید.

   نظر 5021:  همانطور که اثبات چیزی سند میخواهد،  رد کردنش هم سند میخاهد.

   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  یکبار دیگر بگویم،  اگر شخصی به دروغ بشما بگوید خانه ای خریده،  شما که نمی روید دفتر خانه و یا اداره ثبت،  سند بیاورید،  فقط با تحلیل می گوید کجاست و کو و مدرکش چه شده،  و آن دروغ را برای روشن شدن بیشتربه تحلیل و تفسیر می گیرید.

   نظر 5022:  در مسایل تاریخی به جمعیت منطقه مورد نظر در دوره مورد نظر هم نگاه کنید.

   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها از تاریخ اجتماعی کمک گرفته،  و خیلی حساس هستم،  این نظر شما دلیل آن است،  که وبلاگ را خوب نخوانده یا دقت ندارید.

   نظر 5023:  جمعیت ایران در آخرین سال حکومت قاجار چهار میلیون نفر بوده است،  مرکز آمار ایران،  بنابر این رشد جمعیت کنونی ایران،  و هم جهان یک مرتبه بوده است،  علاوه بر این که با از بین رفتن بیماری های گوناگون،  شرایط رشد جمعیت زیاد شده است .  در آخرین سال حکومت عثمانی جمعیت سرزمین های زیر نظر آن حکومت 24 میلیون نفر بوده است.  همینطوری حساب کنید،  تا اول و زمان ساسانیان که شاید کل جمعیت ایران به یک میلیون نفر هم نمی رسیده،  که اکثر اینها نمی دونستند ساسانیان چیه یا روم چیه یا...؟!

   پاسخ انوش راوید:  اولین بار در تاریخ ایران حدود یک قرن پیش،  مجلس اول و دوم شورای ملی،  طرح واکسیناسیون و بهداشت عمومی را تصویب کرد،  پدر بزرگ من هم از نمایندگان آن مجلس بود، در راه راستی ایرانی از او نوشته ام.  قبلاً درباره تاریخ جمعیت ایران و جهان نوشته ام،  و بزودی آنرا در یک پست جدید ادامه می دهم.  در گذشته توده مردم زندگی دایراه ای داشتند،  و نیازی نمی دیدند از تاریخ و موضوعات متفرق از زندگی خود چیزی بدانند،  امکانتش هم نبود.  اما همیشه عده ای دانا و دانشمند بودند،  که نسبت به اطراف و گذشته خود بی تفاوت نبودند،  و آنها جهان متمدن را به اینجا رسانیدند.

   نظر 5024:  نظر من اینه که دوران قبل از اسلام همگی کشکه!  ساسانیان هم حکومتی بوده که شاید کل خدمه اش به ده هزار نفر هم نمی رسیدند!  دوران بعد از اسلام هم اغراقاتی زیادی داره . جالبه که نقاط مشکوک تاریخی همگی درباره ایرانه!،  مانند:  حمله اسکندر به ایران و شکل گیری امپراتوری سلوکیان،  و یا،  حمله مغول به ایران و امپراتوری مغول.

   پاسخ انوش راوید:  برای دانش تاریخ و باستان شناسی،  هیچ چیز و هیچ زمانی بی ارزش نمی باشد،  بلکه هر شخص تاریخی در گرایش خودش،  هر نقطه تاریخ را مهم می داند.  درباره شاهنشاهی ساسانیان و راست و دروغ های تاریخ،  مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید را کمک بزرگی است.

   پرسش 5025:  شما در جایی نوشته اید که هردوت درباره اسکندر مقدونی دروغ گفته است،  درصورتیکه هردوت قبل از اسکندر مقدونی بوده،  چگونه است؟

   پاسخ انوش راوید:  داستان سرایی و رجز خوانی و معرکه گیری تاریخی را،  هرودوت رسماً در یونان آغاز نمود،  و بعد از او روشش برای جمع آوری پول از میادین نمایش ادامه یافت.  تاریخ تولد و عمر و زندگی هردوت را،  در نامداران تاریخ نگار باستان نوشته ام.

   نظر 5026:  اعراب مسایل و درگیری های که با هم دارند،  درگیری خونی و ناموسیه،  نه درگیری نژادی!  اگه یه عرب توی آمریکا کشته بشه،  کل عربها پشت هم وامیسن،  تا حق قاتل رو بگذارن کف دستش.

   پاسخ انوش راوید:  از بدو ورود استعمار مسایل ملی و میهنی در قاره کهن و شمال آفریقا بیشتر شناخته شد،  قبل از شاهنامه فردوسی من در هیچ جا کتاب و نوشته تاریخی غیر از زبان فارسی،  که به مسایل ملی و میهنی بپردازد ندیدم،  اگر شما می دانید بنویسید. در تمام تاریخ بیشترین اختلاف برای دین و عقیده، خونی و ناموسی بود،  ولی آنچه که می گویید،  در یک حادثه ناموسی عربی با غریبها، عربها پشت هم می ایستند،  با مسائل این چند ماه دنیای عرب جور در نمی آید،  و من بارها برعکس گفته شما را شنیده ام.

   نظر و پرسش 5027:  اعراب که زیاد فرقی با صدها سال پیش ندارند،  بین اعراب زندگی کن تا ببینی که مرد جنگ هستند یا نه؟!

   پاسخ انوش راوید:  دوره و زمان های تاریخی در ساختار های تاریخی اجنماع،  در دیگاه های مردم هر سرزمین تأثیر دارد.

   پرسش 5028:  من تحصیلات بالایی در تاریخ دارم،  درباره روغ حمله اعراب به هم دوره ای هایم می گویم،  ولی باور نمی کنند!  چگونه باید با آنها برخورد نمایم،  تا دروغ های تاریخ را باور داشته باشند؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره چند بار توضیح نوشته ام،  برداشت پانصد سال دروغ در تاریخ،  که به اندازه هزاران سال بوده،  زمان و حوصله می خواهد.  در ابتدا فقط اشخاصی که ذهن پیشرو علمی تاریخی دارند،  می توانند آنها را درک نمایند،  داشتن مدرک و اسم و رسم دلیل ذهن پیشرو علمی نمی باشد.

   پرسش 5029:  چنانچه ممکن است بیوگرافی و سابقه کار علمی و پژوهشی تان را کامل بیان کنید.

   پاسخ انوش راوید:  آنچه که برای عموم لازم است،  در سخن وبلاگ و پروفایل وبلاگ نوشته ام،  درصورتیکه برای طرح و کار ویژه ای می خواهید،  خواهشاً نوع و دلیل آنرا بنویسید،  تا خصوصی ارسال نمایم.

   پرسش 5030:  آیا من می توانم وبلاگ شما را ترجمه نمایم؟

   پاسخ انوش راوید:  بله،  هر بخشی را که تمایل داشتید،  می توانید به هر زبانی ترجمه نمایید.  چند بار که اینترنت گردی نمودم،  دیدم پست هایی از وبلاگ را به زبان های روسی و ارمنی ترجمه کرده اند،  بدون اینکه من در جریان باشم،  در وب هایی قرار داده بودند،  که باعث خوشحالی من شد.

   پرسش 5031:  من مدارکی از دروغ حمله اعراب دارم با آنها چکار کنم؟

   پاسخ انوش راوید:  در صورت امکان در اینترنت منتشر نمایید،  و آدرس آنرا هم بمن بدهید،  یا برای من بفرستید،  تا من آنها را در اینترنت منتشر نمایم.  همانگنه که بارها گفته و نوشته ام،  برداشت اینهمه دروغ،  که حاصل قرنها دروغ پردازان حرفه ای بوده،  کار یک نفر و چند نفر نیست،  بلکه بسیاری از اهل دانش،  که ذهن پیشرو علمی تاریخی دارند را می طلبد.  این اشخاص یافتن و گرد آوری اطلاعات و دانش یکدیگر را،  فقط می توانند در اینترنت بیابند.

   پرسش 5032:  مطالب وبلاگ شما خیلی مفید است،  چرا در رادیو یا تلویزیونی برنامه نمی گیرید؟

   پاسخ انوش راوید:  این وبلاگ فقط برای اشخاصی می باشد،  که ذهن پیشرو علمی تاریخی دارند،  و این اشخاص همگی در اینترنت هستند،  و براحتی وبلاگ را پیگیری می کنند.

   پرسش 5033:  اگر همین دروغها را به عنوان تاریخ داشته باشیم،  و قبول نماییم،  مگر چه می شود؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره چند بار توضیح نوشته ام،  تاریخ و تاریخ اجتماعی هم علمی مانند تمام علوم است،  و باید آنرا با دید علمی نگاه کرد.  در صورتیکه دروغها را بجای تاریخ قبول داشته باشیم،  برنامه نویسان و نقشه کشان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، در دریافت داده ها و تحلیل هایشان اشتباه می کنند،  و بر اساس این اشتباه خسارات سنگین به کل بشریت می خورد.  نمونه های آن براحتی دیده می شود،  مانند صدام که فکر می کرد نبرد قادسیه واقعی است،  و به ایران حمله نمود،  خود و ملت عراق را بیچاره کرد،  همچنین کلی هم وطن عزیز من هم جان باختند و شهید شدند.  یا آمریکا که فکر می کرد،  حمله و پیروزی راحت اسکندر مقدونی واقعی است،  به افغانستان و عراق لشکر کشید،  و دردسر بزرگ جهانی ایجاد کرد.  گذشته و بویژه زمان قدرت استعماری انگلیس،  کارگزاران استعمار انگیس می دانستند،  که اینها همه دروغ تاریخ است،  برنامه های خود را بر اساس این دروغها نمی چیدند،  بهمین جهت هم بسیار موفق بودند.  ولی از ابتدای قرن 20 آلمان و روسیه و بسیاری از سیاستمداران قدرت های دیگر جهان،  با درس های دروغ های تاریخی آموزش دیده بودند،  و نمی دانستند که دروغ است.  هیتلر و دارو دسته او،  بگمان همان دروغ های تاریخی برنامه ریختند،  و جهان را به نابودی کشاندند.  پس وظیفه مهم یک تاریخ دان این است،  واقعیت ها را بیابد و بگوید،  تا جهان را نجات دهد،  که بدنبال طرح هایی که بر اساس دروغ است نروند.  به زبانی روشن،  یک تاریخ دان و تاریخ نویس،  ممکن است در گوشه ای مانند چلاسر و جل نشسته باشد،  ولی کار مهمی می کند،  و با افشای دروغها و نوشتن واقعیت های تاریخی،  راهی نوین را در جهان می گشاید.

   پرسش 5034:  چرا عده ای در رادیو و تلویزیون های فارسی زبان خارجی،  از حمله و کشتار و غارت اعراب در این می گویند،  آنهم با هیجان تمام که انگار همین چند روز پیش بوده؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره چند بار نوشته ام،  اینها همه در ادامه روش استعماری انگلیس می باشد،  که می خواهد بین ملت های ایرانی و عربی و ترکی و غیره دشمنی ایجاد نماید،  تا محیط را آلوده نمایند و نفت و گاز سید کنند.  در این میان عده ای ساده دل ایرانی هم،  که غرق در دروغ های تاریخی هستند،  با حرات تمام بدون درک از نقشه های استعمار و امپریالیسم،  بدنبال طرح آنان می دوند.  همانگونه که در قبلا نوشتم وظیفه یک تاریخ دان واقعی این است،  که با افشای دروغ و دروغگویی،  ایران و جهان را از جنگ خونبار و نابود کنند نجات دهد.  آنها با چاشنی های ملی و میهنی،  مانند اینکه دارند شاهنامه فردوسی را می خوانند،  بشدت به اغفال و شستشوی مغزی سادگان،  و نیز سعی در ایجاد خلل اندیشه برنامه نویسان سیاسی و اجتماعی ایران و قاره کهن می کنند.

   پرسش 5035:  در مورد مراغه و آثار انجا که میگویند مغولی است،  چیست؟  و آیا از این شهر بازدید نموده و موزه آنجا را دیده اید،  و ضمنا میگویند قبر مادر هولاگو در یک مدرسه قرار دارد.

   پاسخ انوش راوید:  حدود ده سال پیش بخشی از یک پروژه را در مراغه داشتم،  آثار بجای مانده که می گویند مربوط به مغول مغولستان است،  همگی متعلق به خانات ایرانی می باشند،  و هیچ کدام نشان و اثری از مغول مغولستانی ندارند.  از اینکه می گویند اینجا و آنجا از این و آن است،  بی خیال،  اسناد و مدارک واقعی چه می گویند و کجا هستند مهم است.

   پرسش 5036:  آیا می خواهند با دروغ حمله اعراب تمام مشکلات امروزه را،  به گردن این حمله و اعراب 1300 سال پیش اندازند؟

   پاسخ انوش راوید:  شاید،  البته بررسی این پرسش نیازمند کار و تحقیق در زمینه های سیاسی و اجتماعی خاص است،  که گمان نکنم به آن بپردازم.

   پرسش 5037:  چرا بعضی مانند آقای ... در گفته های سیاسی و اجتماعی خودشان،  دائم از حمله اعراب و مغول می گویند؟

   پاسخ انوش راوید:  ممکن است چند علت داشته باشد،  شاید برای این باشد که می خواهند مشکلات و کم کاری های حکومت های تاریخی را بگرد آنها بیاندازند،  شاید ذهن های هوشیار پیشرو علمی ندارند،  تا به دنیای امروزه و واقعی بیایند و بررسی کنند،  شاید کتابها و نوشته های در آن باره دارند،  و نمی توانند آنها را دروغ بگویند،  و یا موضوعات دیگری است.

   پرسش 5038:  نوشته اید که تاریخ را باید فرهنگستان تاریخ بنویسد،  چگونه می شود؟

   پاسخ انوش راوید:  جوانان دارای ذهن های پیشرو علمی در هر رشته،  که هوش و تحصیلات و تخصص دارند،  باید بتوانند روش های مناسب ایجاد فرهنگستان های علمی منجمله تاریخ را بیابند.  در ادامه تمدن نوین،  این فرهنگستان های مستقل علمی هستند،  که باید نتیجه تحقیقات علم و دانش را تأیید موقت کنند.  مثلاً در تاریخ امروزه که می خوانیم،  تقریباً تمام نوشته ها،  نظرات شخصی نویسندگان آنها می باشند،  و هیچ کدام توسط یک فرهنگستان مستقل تاریخ،  که هیئت علمی آن توسط دانشوران حرفه ای تاریخ و تاریخ اجتماعی باشد،  در محیط دمکرات علمی تعیین نشده است. 

  بخش دوم نظر و پرسش های یک نفر از هم میهنان:

   نظر 5039:  از جواب تان ممنونم ولی متاسفانه جواب های شما قانع کننده نبود،  این که من نوشتم حرف های شما در مورد حمله اسکندر و مغول جالب است،  به معنای تایید صد در صد آن نبود،  و برای شما ایجاد سوء تفاهم شد،  که به نظر من هم همه یا نیمی از تاریخ دروغ است،  ولی من مقداری برای آن مشخص نکرده بودم  وشاید یک درصد احتمال می دادم.

   پاسخ انوش راوید:  در علم و تحقیق متأسفانه نداریم،  باید برای بدست آوردن نتیجه خواست نظریه و تحلیل خود،  کار و تعلیل بیشتر و بیشتر نمود،  قرار نیست که گفته ها و نوشته های من مورد نظر و تأیید شما باشد،  این وبلاگ سبک کار و طرح جدیدی در تاریخ و تاریخ اجتماعی باز نموده،  و پایانی برای قانع شدن در علم متصور نیست.  چه سوء تفاهمی،  همانقدر که متخصصین در فکر و اندیشه تحقیق دوباره برای تاریخ رفته اند،  نیمی از کار تاریخی نویسی نوین انجام یافته است،  شاید در صد نتیجه نهایی علمی بودن این وبلاگ،  هنوز برای من بسیار پائین باشد،  ولی دلیلی نیست که تحقیق و تعلیل و تحلیل را ادامه ندهم.

   پرسش 5040:  آیا شما در این قضیه و این حرکت تنها هستید،  یا جمعی با شما همکاری می کنند؟

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در سخن وبلاگ.

   پرسش 5041:  آیا استادان دانشگاه و محققان و صاحب نظران هم نظر شما را تایید می کنند،  و آیا از همکاری و هم فکری آنان بهره می برید؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینترنت بگردید و بیابید که چه مقدار این نظریه را تأیید و یا حمایت می کنند،  خودم آمارش را در نظرات وبلاگ و اینترنت می یابم.  در ضمن من از هم فکری هر شخصی که نظری و پرسش دارد بهره می برم،  و تعداد و زمان برای آن مطرح نیست.

   نظر 5042:  این حرکت عظیم به صورت فردی ممکن نیست،  یعنی این که یک باره فردی بیاید و این همه از تاریخ را انکار کند؛  حمله ی اسکندر اعراب مسلمان حمله ی چنگیز و... مطمئن باشید،  اگر تنها باشید،  حرکت شما شکست خورده است.  افراد زیادی آمده اند و خیلی از چیزها را منکر شده اند و حرف هایی زده اند ولی راه به جایی نبرده اند.

   پاسخ انوش راوید:  همیشه کسی بخشی از یک کار علمی را شروع می کند،  و کس دیگر در جایی و زمانی دگر ادامه می دهد،  تا اینکه علم به اینجا رسیده و ادامه خواهد داشت،  آغاز نظریه این وبلاگ،  مربوط به دانش خانوادگی است،  به راه راستی ایرانی مراجعه شود.  بارها نوشته ام،  تاریخ در جای واقعی خودش قرار گرفته،  و بحث علمی در سرمایه گذاری و تولید،  یا خرید و فروش کالایی نیست،  که شکست و ناکامی داشته باشد.

   نظر 5043:  من نگفتم که شما تیمور را انکار کرده اید،  بلکه منظورم همان کشور گشایی های او بود،  و شما منبع آن را سر جان ملکم نوشته بودید،  من هم گفتم منبع ما فقط او نیست شما در جواب،  لینکی در مورد منابع دروغین گذاشته بودید،  اما در آن فقط به تاریخ طبری و جهانگشای جوینی اشاره کرده اید،  پس این همه منبع مثل تاریخ بلعمی،  جامع التواریخ خواجه رشید الدین،  سیاست نامه خواجه نظام الملک،  مجمع التواریخ،  و القصص تاریخ بیهقی،  تاریخ گردیزی و بسیاری منابع تاریخی و کتاب های ادبی و دیوان های اشعار،  که این ها  نیز خود منابعی هستند چه می شود؟!

   پاسخ انوش راوید:  بخش دروغ نامه هایی بنام کتاب را به مرور ادامه می دهم،  ولی همان گونه که بارها گفته و نوشته ام،  این اشاره ای برای این است،  که محقیق و متخصصین ذهن های پویا سبک کار و روش نوین در تاریخ نویسی و تاریخ خوانی را بیابند،  و چشم و گوش بسته و به راحتی چیزی و مطلبی را نپذیرند.  همچنین بارها تکرار کرده ام،  که ادامه تحقیق این نظریه،  کار علمی تحقیقی و تعلیلی و تحلیلی جوانان باهوش موافق و مخالف نظریه را می طلبد.  ترک کردن و فراری دادن از دست شستشوی فکری آموزش های سنتی قرن تولید انبوه زمان می برد،  که دیگر کسی پیدا نشود بگوید،  از این نظریه خوشم آمد یا بدم آمد،  فهمیدم یا نفهمیدم و اینقبیل،  بلکه هر شخص بنا به علاقه و تخصص خود،  اقدام به کار و ایجاد سبک نوین نماید،  و ایران را بسوی تمدن جدیدی کنترل انرژی ببرد.

   نظر 5044:  شما در جواب من و احساس خطری که در مورد انکار راستی های تاریخ به دست نا اهلان داشتم نوشته اید: ایرادی ندارد ؟؟!!

   پاسخ انوش راوید:  چه ایرادی دارد؟،  ایکاش به تمام پاسخ من دقت می کردید و می نوشتید،  تاریخ واقعی در جای خودش قرار دارد،  در تاریخ بسیاری با دروغ های تاریخی جنگ ها و کشتار ها راه انداختند.  ولی این زمان با وجود امکانات وسیع اطلااتی و ارتباطی براحتی می توان دروغها را افشا نمود،  و مچ دروغگو را گرفت.  ولی این کار فقط از عهده و توانایی مردمان کشور هایی بر می آید،  که جوانان باهوش دارند،  و می توانند دروغها را سریع درک کنند،  و با این همه امکانات استعمار و امپریالیسم،  و بویژه امپریالیسم نو مقابله نمایند.  در غیر اینصورت صدمات سخت و جبران نا پذیری به آن کشور خواهد خورد،  در هر صورت تأثیری به کار تحقیقات نوین علمی حرفه ای ها وارد نمی شود،  و در جا و زمان خودش ادامه می یابد.

   پرسش 5045:  شما می گویید مغول حمله نکرده،  پس در مدت هشت دهه حکومت ایلخانی چه کسی بر ایران حکومت می کرده؟  و همین طور در زمان حکومت اعراب؟  اگر عرب حمله نکرده پس اسلام چگونه وارد ایران شده (نه این که حتما باید از راه حمله این اتفاق می افتاده نه؛  منظور این است که اگر حمله ای نبوده پس جریان ورود اسلام به چه شکل بوده جواب شما برای این چیست؟) حکومت های بنی عباس و بنی امیه چگونه در ایران حکومت می کرده اند؟  تکلیف این همه واژه های عربی در زبان فارسی چیست؟  شما به این ها جواب درستی نمی دهید؟  و مشکل کسانی از این دست مثل شما که به تاریخ به حالت کلی می نگرند،  همین است شاید انکار خیلی از مسایل تاریخ راحت باشد،  ولی چه جایگزینی برای آنها داریم؟

   پاسخ انوش راوید:  از این پرسشها معلوم است،  که وبلاگ را نخواند و یا دقت نداشتید،  ایلخانیان همان خانات ایرانی هستند،  نه مغول مغولستانی،  کتابها و حاشیه های بی سند و مدرک نوشته شده توسط چهره ها و عوامل استعمار را به تحلیل بگیرید.  به تاریخ دین  آئین در ایران و تاریخ ورود نام های عربی به ایران و بسیاری از پست های دیگر وبلاگ مراجعه شود.  همانگونه که چند بار نوشته ام،  علم  را نمی توان بصورت یک آمپول به اشخاص تزریق کرد،  باید با حوصله و زمان،  کار و مطالعه و تحقیق نمود. 

   نظر و پرسش 5046:  چرا چگونه و چه کسانی تاریخ های دروغین را نوشته اند،  آیا ما می توانیم امروز برای نسل آینده بنویسیم که در لیبی جنگ داخلی اتفاق نیفتاده،  که تصور می کنیم در گذشته نیز یک عده تاریخ های دروغین را برای گول زدن نسل آینده به خورد مردم زمان خود داده اند،  و آن ها هم پذیرفته اند؟  اگر به راحتی این دروغ ها را بافته اند،  چرا بیش تر از این ننوشته اند،  آیا  نمی توانسته اند؟  پس چرا امروز ما حجاری از زانو زدن امپراتور روم در برابر شاهنشاه ایران داریم؟

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ به فراوانی در میان مطالب وبلاگ می باشد،  شما می خواهید واقعیتها را با دروغ در هم آمیزید و بگویید که من نوشته و گفته ام.  اگر در جایی کار من کم بود،  شما خود ادامه دهید و کم بیش آن را بیابید،  حتماً من که نباید بجای شما تمام پاسخ های تاریخ را بیابم و بگویم،  پس ذهن و هوش و درس هایی که خوانده اید چه می شود.

   نظر 5047:  به نظر من حرف های شما از جنس حرف های دشمنان است،  با این فرق که آن ها افتخارات را می کوبند،  و شما شکست ها را،  ولی در نتیجه به یک مقصد می رسید.  البته باز هم می گویم شما فرد ایران دوستی هستید،  و این از مطالب و نوشته های شما پیداست ضمن این که باز هم می گویم مطالب تان در مورد اسکندر و اعراب و مغول جالب است،  ولی من تایید نمی کنم،  که این ها نبوده اند.  جالب بودنش از این جهت است،  که در برخی جاها احتمال نوعی بزرگ نمایی هست،  از جمله مثلا در تاریخ طبری نیز برخی محققان اعتقاد دارند،  که در مورد نبرد های اعراب اغراق کرده،  و آمار بالایی از کشته های ایرانی داده است،  و همین دست آویزی برای برخی ملی گرایان تندرو ضد اسلامی شده است.

      ما امروز با دزدان تاریخی زیادی سر و کله می زنیم،  همان طور که یک دزد در کارش منطق و رو در بایستی نمی شناسد،  دزدان تاریخ نیز این گونه اند،  و چنان دروغ هایی می بافند،  که خود در حد لطیفه خنده دار و مایه تمسخر است.  ولی دزد که حیا ندارد و دریدگی و هوچی بازی و غربتی گری را پیشه خود ساخته،  نمونه اش انواع پان ها می باشد،  از جمله پان ترک ها مثلا ترک دانستن سومری ها،  بافتن سابقه چند هزار ساله برای ترکان در ایران.  انکار اصالت آریایی و ایرانی آذربایجانی ها،  پیوند دادن آذربایجانی ها به ترکان چین و از جمله مربوط کردن آذربایجانی ها،  به ماساژت ها و این که سرزمین ماساژت همین آذربایجان بوده!!  و کوروش با آذربایجانی ها جنگیده!!  و دیگر چرندیات مضحک دیگر بدون هیچگونه پشتوانه تاریخی.  حال در این موقعیت شما می آیید و می گویید،  اسکندر حمله نکرده،  نبرد ملازگرد نبوده اعراب حمله نکرده اند،  مغول حمله نکرده است تیمور آن کارها را انجام نداده است.  این ها که به راحتی این دروغ ها را می بافته اند،  کافیست این حرف ها را هم بشنوند،  آن وقت است که می گویند،  جمهوری اسلامی نبوده است،  ایرانیان مسلمان نیستند ابن سینا و سعدی و حافظ و ... افتخارات ایران نیستند و....

      همین طور هم شده کافیست حرف های برخی که افتخارات ایران و تمدن ایران پیش از اسلام را زیر سوال برده اند،  و کسانی که اسلام و شیعه را زیر سوال برده اند،  و حرف های شما را کنار هم بگذاریم آن وقت این پازل کامل می شود،  و معنا پیدا می کند و می بینیم هیچ چیز وجود ندارد،  اصلا هستی وجو ندارد!!  زرتشت نبوده،  کوروش نبوده،  آریایی ها نبوده اند،  سلمان و ابومسلم خراسانی وجود نداشته اند، مسلمانان حمله نکرده اند،  و تمام نبردها دروغ است،  حمله مغول و حکومت ایلخانی نبوده اند،  کشور گشایی ها و حکومت تیمور دورغ است؟  پس چه چیزی راست است؟  ضمن این که انکار حمله اسکندر و قبایل ترک و مغول به نظر شما انکار جنایات آن ها و رو سفید کردن شان نیست؟

   پاسخ انوش راوید:  بمنظور نگهداری و نگهبانی آزادی اندیشه و قلم،  به نظر شما احترام می گذارم،  و نوشته شما را محفوظ داشته،  و تمام آنرا کپی پیس نموده ام.  اما کاملاً پیداست جوان احساسی هستید،  و همان گونه که در بالا نوشتم،  وبلاگ را نخوانده یا دقت نداشته اید.  پرای بارها و بارها تکرا می کنم،  تاریخ و تاریخ اجتماعی یک علم از جغرافیا ـ تاریخ است،  اگر تاریخ را علمی نبینیم،  و دروغها را تمام دانش تاریخ یشماریم،  مورد سوء استفاده قرار می گیرد،  و آنوقت همان می شود که در بالا نوشته ام.  با دروغ های بی سند و مدرک واقعی در تاریخ است،  که عده ای می توانند دروغ های بی سند بیشتری بگویند،  تاریخ را سیاست کنند،  و در سیاست بازی یکدیگر را دروغگو در تاریخ گویند.  امید است جوانان با هوش ایرانی،  تا دیر نشده بخود آیند،  و جملگی سریع نسبت به برداشت دروغها،  و رفتن بسوی واقعیت های تاریخی و اجتماعی گام بردارند.

   پایان بخش دوم نظر و پرسش های یک هم میهن.

   پرسش 5048:  آیا از موزه شهرستان مراغه و همچنین از آثار باستانی این شهر که می گویند روزگاری یایتخت مغولان بوده بازدید کرده اید و نظرتان در این مورد چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  البته پایتخت مفهوم و تعریف خاصی دارد،  مراغه مرکز حکومت ایلخانیان بود،  و بطور کلی قابل تعریف پایتخت نبود.  حکومت ایلخانیان یک حکومت قبیله ای کاملاً ایرانی است،  که در خانات ایرانی از آنها نوشته و بیشتر خواهم نوشت،  و هیچ ربطی به مغول مغولستانی ندارد.  وظیفه جوانان باهوش ایرانی است،   که دروغها را بردارند و شکوه و بزرگی و قدرت ایرانی را از دل واقعیت های تاریخی باز ستانند.

   نظر 5049:  با سلام چرا کتاب هایی مانند کتاب مرحوم دکتر حامی و کتاب کارنامه دروغ فرخزاد در کتابخانه ها و کتابفروشیها پیدا نمی شود،  ولی در مورد الکساندر مقدونی دروغی در کتابخانه ها و کتاب های درسی و حتی مجلات و روزنامه ها نیز یافت میشود.  در ضمن چرا شما و سایر محققین که با شما هم عقیده هستند در یک میزگرد تلویزونی شرکت نمیکنید،  تا تمام ملت که به اینترنت دسترسی ندارند،  و یا به وبلاگ آشنائی ندارند به این همه دروغ پی ببرند،  و یا در مجلات علمی این زمان به مردم یاد آوری نمی کنید،  که وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران را مطالعه نمایند،  من احساس می کنم اگر این کار را بکنید با استقبال زیادی روبرو می شوید.

   پاسخ انوش راوید:  ضمن سپاس از توجه شما هم میهن عزیز،  بارها درباره قدرت استعمار و امپریالیسم نوشته ام،  نباید آنها را دست کم گرفت،  اگر می خواستند مردم واقعیت ها را بدانند،  دروغی در کار نبود.  امروز و اینک که این پاسخ را می نویسم،  سالگرد یازده سپتامبر است،  هنوز مردم نمی دانند که واقعیت آن چه بوده،  چه برسد به گذشته های تاریک.  در قرن سنت گریزی و آینده بینی بارها نوشته ام،  زمان و قرن تخصص و حرفه ای تر بودن است،  اشخاص حرفه ای خود می دانند و می توانند چگونه بسوی و سمت دانش خود بروند،  نیازی نیست در دوره انقلاب داده ها،  توده های مردم از همه چیز خبر داشته باشند،  در ضمن نمی توان با قدرت و توانایی زیاد رسانه ای امپریالیسم نو مقابله کرد.  بدین منظور ما ملتها باید در دانش های خودمان حرفه ای تر عمل کنیم،  منجمله باید به نشریات علمی تأثیر بگذاریم تا تخصصی تر شوند.  بدین ترتیب و با برنامه های تدوین شده،  که بخشی از آن را در سخن وبلاگ نوشته ام،  می توانیم دشمنان تاریخی ایران را پشت سر بگذاریم.  بمنظور بهتر دانستن این موضوعات،  وبلاگ سازمان آینده بینی را مطالعه و پیگیری نمایید.

   نظر 5050:  سلام و درود بر استاد گرامی از بابت توجه و حسن نظرتان که با توجه به سوالاتم جواب دادید و وقتی که گذاشتید ممنونم و البته شرمنده شما که وقت شریف تان را گرفته و احیانا با ایراد و اشکال هایم باعث ناراحتی شما شده ام.  از بابت جواب هایتان ممنون و البته به اندیشه و نظریات شما و دانش و تجربیات جناب عالی احترام می گذارم.  هر چند در برخی مسائل با هم اختلاف عقیده داریم اما در مسایل مشترک جای کار و همکاری هست.

   پاسخ انوش راوید:  ضمن سپاس،  نظرها و پرسشها،  و نیز پاسخ های من ویژه یک نفر نیست،  بلکه برای همگان است،  از دید آمار وبلاگ هر پست را در ماه،  حداقل چند صد نفر می بینند یا می خوانند.  در این وبلاگ و کلاً در کار و دانش انوش راوید،  هیچ چیز مخفی یا محرمانه وجود ندارد،  و برای بهبود و بالا بردن آگاهی ها در اینترنت منتشر می شوند.

   نظر و پرسش 5051:  در قضیه زیر مدت ها فکرم را مشغول کرده،  برای بیان منظورم مجبورم مقدمه ای را ذکر کنم.  چنگیز قلمرو خود را بین پسرانش تقسیم کرد،  چین به خان اصلی رسید،  در ایران و جاهای دیگر،  خان های تابع خان بزرگ،  باید به او مالیات می دادند.  در زمان غازان خان او این مالیات را قطع کرد،  و حکومت ایلخانان را کاملا از حکومت خان بزرگ مستقل کرد.  پس از مدتی چینی ها حکومت مغولان را در چین سرنگون کردند،  در ایران نیز پس از فروپاشی ایلخانان و مدتی حکومت ملوک الطوایفی تیمور ظهور کرد،  و توانست مغولستان و هند و روسیه و ایران را بگیرد.  حال می رسم به مطلب مورد نظرم،  می گویند در این زمان حاکم چین برای تیمور پیام فرستاد،  همان مالیات مذکور را که مدتی پرداخته نشده بود،  بپردازد.  البته تیمور هم جوابش را داد و گفت،  نیاز نیست تو برای گرفتن مالیات سفیر بفرستی،  خودمان می آییم.  حال نظر من:

  1 ــ  منطقی است حکومتی که حکومت دیگر را ساقط کرده،  و با آن دشمن است،  و آن را بیگانه می دانسته،  و البته همین طور هم بوده خود را وارث آن بداند!!

  2 ــ  تیمور جانشین ایلخانان نبود،  که مسوول بدهی های آنان شمرده شود.

  3 ــ  این مالیات در زمان ایلخانان و خان بزرگ قطع شده بود،  و در همان زمان منتفی شده بود.

  4 ــ  اصلا با آن همه فتوحات تیمور از مغولستان تا روسیه،  و آن همه کشتار و کله مناره ساختن آن یارو چه طور به خودش جرأت داده... واقعا خنده دار است.

   برایم باور کردنی نیست.  شما چه نظری دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  عزیزم،  همین که می گویید،  برایم باور کردنی نیست،  با دانایی نوین به این هم اندیشه کنید،  که همه دروغ و داستان پردازی است.  با کدام مدرک و سند واقعی تیمور کشتار کرده،  در دوران قبایلی آن زمان،  وضع کاملاً با دانش و درک بورژوازی،  که بیشتر این دروغها نوشته شده متفاوت بوده،  در افغانستان قبایلی،  طالبان به هزاره جات حمله کرد،  و آنها نیز بشدت مقابله کردند،  چون قبیله ای بودند،  و درک مردمان قبیله کاملاً متفاوت از درک و اراده ماست،  با این مقابله هزارجاتیها،  بقدری طالبان ضعیف شد،  که با حمله آمریکا،  سریع از پای درآمد.  زیرا طالبان سازمان قبیله ای دینی را فراموش کرده بود،  و به گذشته و تاریخ شاه خدایی دینی بازگشته بود،  و نمی دانستند در تاریخ،  مرحله اجتماعی گذشته نمی تواند به مرحله جدید تر پیروز شود.  برای همین است،  که می گویم تا کسی درکی از ساختار های تاریخی اجتماع نداشته باشد،  نمی تواند رمز تاریخ را کشف کند،  و تاریخ را داستانی و مانند فیلم های کارتون می بیند و می فهمد.

      برای دانستن از چگونگی تفاوت افراد قبیله ای با مردمان غیر قبیله ای،  دیدن سری فیلم مستند قبیله بی بی سی،  و این قبیل را پیشنهاد می کنم.  در ضمن می توانید به دور ایران که هنوز مردمان قدیمی آنها افکار قبیله ای دارند سفر کنید،  و از افراد سن و سال دار آنها کسب اطلاعات و درک قبیله ای نمایید.  تمام اینقبیل اطلاعات بدست آمده را دقیق بنویسید،  و در اینترنت منتشر نمایید.  بعد از زلزله بم مدتی آنجا بودم،  کارگران زیادی از اطراف آن شهر و شهر های هم جوار داشتم،  آنها  تمام دستمزد خود را بدون کمترین برداشتی برای رئیس قبیله می فرستادند،  و رئیس قبیله هم،  خرج همه افراد قبیله و زن و بچه آنها را از درآمد حاصله می داد،  و بسیاری موضوعات جالب دیگر شنیدم.  آنها می گفتند اگر رئیس قبیله بگوید،  با کسی دشمنی کنند یا بجنگند،  آنها همین کار را بدون پرسو جو می کردند.

      قبایل دو نوع هستند،  یکجا نشین و کوچ نشین،  ایرانیها قبیل از اولین انقلاب بورژوازی مشروطیت،  بیشتر قبیله ای بودند،  و قبل از اینکه مجلس اول شورای ملی شناسنامه و نام فامیل را تصویب کند،  مردم را با نام قبیله اشان می شناختند.  بیشتر مردم ایران در طول تاریخ قبایل یکجا نشین بودند،  که تقریباً هر کدام قلعه ای داشتند،  و مردم درون قلعه زندگی می کردند،   نمونه آنرا در قلعه بیاضه نوشته ام.  قبیل از حکومت اشکانیان و مجلس مهستان،  قبایل ایرانی پراکنده بودند،  و هر قبیله مستقل عمل می کرد،  و براحتی توسط یک قدرت آسیب پذیر بودند.  برای همین داریوش بزرگ  در کتیبه بیستون از نفوذ و نابودی دشمنان بسیاری نوشته است.  یک دوره تاریک تاریخی از پایان سلسله هخامنشیان تا مجلس مهستان بوجود آمد،  و باعث شد اسکندر مقدونی و سلوکی را در آن جای دهند.  ولی در واقع این دوره مهمی از رشد و تکامل تاریخ اجتماعی و گذر تاریخی ایران بود،  و ایران بزرگ وارد تمدن سازمان قبیله ای شد،  یعنی قبایل ایرانی با یکدیگر پیمانی بستد،  که در یک سازمان باشند،  تا دیگر هیچ دشمنی و تفرقه اساسی بین آنها بوجود نیاید،  و در مقابل هر دشمنی با هم دست اتحاد داشته باشند.

      حکومت ایلخانیان یک حکومت قبیله ای کاملاً ایرانی است،  که در خانات ایرانی از آنها نوشته و بیشتر خواهم نوشت،  و هیچ ربطی به مغول مغولستانی ندارد.  وظیفه جوانان باهوش ایرانی است،  که دروغها را بردارند و شکوه و بزرگی و قدرت ایرانی را از دل واقعیت های تاریخی باز ستانند.  چه خان و چه پادشاه و غیره،  که در رأس حکومتی یا سازمانی قرار می گیرند،  برای بزرگ نمایی رجز خوانی هایی می کنند،  نمونه آنهم امروزه زیاد دیده می شود،  و دروغ نویسان تاریخی،  اینقبیل گفته ها را در تاریخ جا زده و بخورد سادگان می دهند.  در ضمن حکومت مغولی چنگیزی در چین یک دروغ بدون مدرک و سند است،  که در تاریخ سنتی چین هیچ اشاره ای به آن نشده است،  فقط در جنگ و گریز های قبیله ای،  گاهی شمال چین بدست قبایل مغول می افتاد، آنها هم توانایی اجرای حکومت ایلاتی نداشتند،  چه برسد به امپراتوری مغولی که از ایران هم مالیات بخواهد.

   پرسش 5052:  مطلبی را که گفتید آن خانم استاد دانشگاه هندوستان در وبلاگ شما نوشته پیدا نکردم،  کجاست؟

   پاسخ انوش راوید:  بطور عمومی در پست های وبلاگ،  از هیچ شخص نام نمی برم،  دانش و تحقیقات علمی در هر اندازه،  فقط برای علم است نه به نام شخص.  چند تا از پرسش و پاسخ های 12 از ایشان بود،  که با ایمیل ارسال کرده بودند،  و از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم و پست نمودم.  مانند:  نوشته بودند تحقفیقات زیادی در باره دروغ حمله اعراب دارند،  نوشتم یا در اینترنت منتشر کنید،  یا برای من بفرستید من در اینترنت منتشر کنم.

   خلاصه نظر 5053:  چنگیز و اعراب با گرفتن مراکز توانستند به ایران حاکم شوند،  مانند ناپلئون و روسیه و اروپا.

   پاسخ انوش راوید:  در هر زمان و دوره،  بود و نبود، زندگی و مرگ مردمان تحت شرایط ساختار تاریخ اجتماعی قرار داشته و دارد،  در زمان دروغ حمله اعراب ایرانیها در سازمان قبیله ای و در زمان دروغ حمله مغول در سازمان قبیله ای دینی قرار داشتند.  در آن  دوره های تاریخ اجتماعی،  نمی توانست یک مرکز استان تعیین کنند ادامه حیات قبیله و ملت باشد.  روستا های قبیله ای انرژی حکومت ها و شهر ها را می دادند.   دوره ناپلئون اروپا در دوران بورژوازی بود،  و پایتخت مغز بود،  و در جنگ دوم جهانی هم با اندکی تفاوت چنین بود.  در این باره بزودی بیشتر می نویسم،  لطفاً ساختارهای تاریخی اجتماع و لینک های مربوطه را بدقت بخوانید.

   پرسش 5054:  مطالب شما در خصوص دروغ‌ های تاریخ طبری را ملاحظه کردم.  آیا تحقیق جامع درباره‌ صحت و سقم تاریخ طبری سراغ دارید که معرفی نمایید؟

   پاسخ انوش راوید:  خیر،  بصورت کلی نمی دانم،  تا این تاریخ در جستجو های اینترنتی هم،  تحقیق جامع در باره کتاب های دروغی منجمله تاریخ طبری ندیدم.  درک و دانستن این گونه دروغها تازگی دارد،  قبل از اینترنت اگر کسی حرفی داشت نمی توانست خوب بگوید،  مخصوصاً  که استعمار و امپریالیسم سابق هم دور دروغ های تاریخ خط قرمز داشتند.  اما امروزه از آغاز قرن 21 و با پیدایش امپریالیسم نو،  دروغ های تاریخ برایشان کم اهمیت شده،  و خط قرمز هم کم رنگ گردیده است،  که اینک ما می توانیم براحتی در باره آنها بنویسیم و بگوییم.  می دانم در آینده گرایش دروغ های تاریخ همه گیر حرفه ای می شود،  و تحقیقها و تحلیل های گسترده ای انجام خواهد شد.  در ضمن بگویم،  با خواندن کتاب به راحتی می توانید دروغ بودن هر جمله را متوجه شوید،  و نیازی به تحقیق و تحلیل جامع نیست.

   پرسش 5055:  آیا شما با مکاتب نوین تاریخ نگاری جهان آشنایی دارید؟  بویژه از مکتب تاریخ نگاری آنال چه میدانید؟  روش تحلیل تاریخی شما مبتنی بر اصول کدام یک از مکتب های تاریخ نگاری جهان است؟

   پاسخ انوش راوید:  درباره مکتب های تاریخ نگاری،  در انواع تاریخ نگاری نوشته ام،  برای دانستن از تحلیل های تاریخی من به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.

   پرسش 5056:  شما از کجا کشف کردید این محوطه برای انجام مراسم باستانی اوشاقلاری بوده؟  اصلا از این کلمه پیداست که زمانش خیلی متاخرتر از 3450سال پیشه یعنی زمانی که هنوز زبان اینجا ترکی نبود یه مراسم با اسم ترکی اینجا میگرفتن؟  من بچه تبریزم این تحریفگرای تاریخ اینجا هرروز کشفیات ابکی جدیدی از خودشون درمیارن جالبه که شما هم دانسته یا ندانسته قاطی اونا شدید.  لطفا فکر نکنید که در تمامی زمینه های تاریخ و فرهنگ و زبان های باستانی و باستانشناسی صاحب نظر هستید بازهم از زحمات شما ممنونم.

   پاسخ انوش راوید:  به مطلب بازنویسی شده در سایت های باستانی در ایران مراجعه نمایید.  با وجود آزادی گفتار و اندیشه که فعلاً مجازی است،  و اینترنت در اختیار ما ملت های عقب افتاده از دمکراسی قرار داده،  هر شخص می تواند هر چه بگوید و بنویسد،  و این بهترین نوع تمرین برای بدست آوردن جامعه دمکرات است.  نباید از گفته ها و نوشته ها نگران بود،  و چون افراد چشم و گوش بسته نوکر استعمار و استبداد،  با این برکت مبارزه کرد،  بلکه باید با شیوه های جدید و نوآوری،  بهترین روش برای ورود به دنیای بهتر و آینده نوین را بدست آورد.  بارها در وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ خود تاریخ نیست و نظرات شخصی من است،  که هر آن باز نویسی می شود،  به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.  در ضمن یاد آوری نمایم نوشتن و گفتن چند سطر و تعریف کوتاهی از یک بخش تاریخی و یک گردش،  کار تخصصی نیست،  جهت بهتر دانستن به اردوی مجازی ملی و مردمی مراجعه نمایید.

   نظر 5057:  وقتی جرات درج نظرات برای مزخرفات احمقانتونو ندارین غلط میکنید بخش درج نظرات میذارید عجب کس خلی هستی برای همه چی نظر میدی یه جو بارت نیست.

   پاسخ انوش راوید:  دو نظر فوق از فردی است که حتی توانایی و جرأت نداشته نام و آدرسی از خود بنویسد،  فقط اینگونه افراد می خواهند با انواع ناسزاها و ترفندها،  با هر گونه آزادی اندیشه و قلم مبارزه کنند،  و یا آنها را بشکنند،  تا ایران و ایرانی بسوی آینده دمکرات نرود.  نمونه آن همین نظر است،  که دشمنان ایران و آزادی و حقیقت،  بشدت از انوش راوید ترسیده،  و می خواهند با هر ترفند احمقانه با وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران مبارزه کنند.  هر دو نظر در یک پست قدیمی یکی از وبلاگ ها بود،  همانگونه که قبلاً و بارها نوشته ام،  نظرات اهانت آمیز از بخش نظرات حذف می شوند.  درضمن بارها گفته ام هیچ نظری بی پاسخ نمی ماند، حتی اینگونه نظرات،  و یا نظراتی مانند می کشمت می زنمت و اینقبیل مزخرفات،  آنها را در پست جدا گانه پاسخ می دهم،  تا جوانان باهوش ایران نوکران مختلف دانسته و پولی،  نداسته و مجانی،  استعمار و استبداد دشمن آزادی را بهتر بشناسند،  و راه مقابله با آنها را بیابند. 

   پرسش 5058:  چرا دیر پاسخ ها را می نویسید،  من دو بار به وبلاگ سر زدم و پاسخ خود را ندیدیم؟

   پاسخ:  تا کنون چند بار نوشته ام،  که بدلیل امکان فیل /+/  تر شدن،  تعداد وبلاگ هایم زیاد هستند،  بدین ترتیب همیشه جایگزین قدیمی دارم.  اما بسیاری از اشخاص در پست های مختلف می نویسند،  و گاهی من تا چند روز نمی بینم،  یا در مسافرت کوه و دشت های تاریخی هستم،  و دسترسی به اینترنت ندارم،  برای دریافت پاسخ،  بعد از حدود ده روز به این وبلاگ مراجعه نمایید و در پرسش و پاسخها بیابید.

   نظر و پرسش 5059:  دریغا که ما ایرانیان تاریخ واقعی جهان را که به همت بزرگانی چون فردوسی, ابوریحان بیرونی, بلعمی, طبری .... در دسترس ماست افسانه پنداشتیم،  و از یاوه های مفسرین تاریخ یونان و اروپا برای خود تاریخ جدید خلق کرده به هیچ افتخار می کنیم!  چرا اساتید ایرانی هر چه زودتر برای برداشت دروغها از تاریخ ایران و کتابهای آموزشی اقدام نمی کنند

   پاسخ انوش راوید:  طی مدت نفوذ استعمار و امپریالیسم،  بسیاری از کتاب های تاریخی ایرانی را از بین برده و پنهان کرده،  یا مخدوش نمودند.  البته ما افتخار نمی کنیم،  اسیر شدگان در حلقوم استعمار افتخار می کنند.  با سابقه 5 ساله از وبلاگ نویسی متوجه شده ام بسیاری،  حتی بیش از 90 درصد از اساتید دانشگاهی ایران،  بشدت وابسته و پیوسته به دروغ های تاریخ هستند،  و نمی توانند آموزش و دانش استعماری را کنار نهند،  و ناتوان با وبلاگ من برخورد خصمانه کرده اند،  اما نسل جوان و تازه،  از وبلاگ بخوبی استقبال کرده اند.  یکی از همین نوع اساتید دانش تاریخ استعمار زده،  از دوستان صمیمی و قدیمی من است،  او به هیچ وجه نمی پذیرد که اسکندر ایرانی،  و نام رهبران فرقه دینی اشکانی بوده،  و می گوید اسکندر همان است،  که در دروغ نامه ها نوشته اند،  او اسکندر نامه های بی پایه و اساس غربی را منبع تاریخی می داند!!

      آنها محصول فرایند تئوری ها و سبک کار استعماری هستند،  که بخشی از این موضوع را در قرن سنت گریزی نوشته ام.  استعمار و امپریالیسم همیشه حقه ها و کلک هایی در آستین داشته و دارد،  و با دست بالایی که در نشر و گسترش دارند،  موفق تر عمل می کنند.  اما در قرن آغاز تمدن نو،  گویا ورق دارد بر می گردد،  فقط کار بیشتر و هوشیاری افزون تر از ملی گریان واقعی،  که نگهبانان سنت دمکراتیک تاریخی ایران هستند را می طلبد.  امروزه با توانایی که اینترنت در اختیار ما قرار داده،  می توانیم دست بالای دشمنان تاریخی ایران را خنثی نماییم.  جوانان با هوش فراوان ایران می دانند،  که می توانند بخوبی از اینترنت استفاده نمایند،  و با تحلیل های عمیق،  و تحقیق های علمی واقعی،  سرنوشت نو بنویسند.

   نظر 5060:  سلام آقای راوید از شما برای اینکه زندگی منو عوض کردید ممنونم،  من دیگه حس نمیکنم از همه ملل دنیا طلبکارم!  الان که دقت میکنم اسلام دین قشنگیه، عربها هم آدمای بدی نیستند.  راستش من خوزستانیم و بیشتر دوستام عربند،  نمیدونم چطوری دربارشون اونجوری فکر میکردم،  تازه وبلاگ شما رو هم یه عرب به من معرفی کرد،  و میخواست بگه قومش در عقب ماندگی امروز ما نقشی نداشتند!  دیر فهمیدم وبلاگتون بروز شده و گرنه زودتر میومدم.  فقط دو نکته:  چرا تو فیس بوک فعالیت نمیکنید؟  من امروز وبلاگت رو تو یه گروه به اشتراک گذاشتم،  انتقال اندیشه خیلی آسونتره و دوم یه سوال،  فکر نمیکنید دین اسلام هم مثل تاریخ جهان و البته سایر ادیان دچار تحریف شده،  و اصرار مسلمانان بر اینکه اسلام و قرآن تحریف نشدن از علل اصلی عقب ماندگی دنیای اسلامه؟

   پاسخ انوش راوید:  عقب ماندگی هر کشور تعریف خاص خودش را می طلبد،  که بستگی به شرایط قاره ای و جغرافیایی دارد.  اگر بر فرض حساب کنیم ایران عقب افتاده بوده،  باید دلیل آنرا در ساختار های تاریخی اجتماع و گذر های تاریخ اجتماعی پیدا کرد.  از تشکیل مجلس مهستان تا اوایل حکومت صفویه،  ایران در دوره اجتماعی سازمان قبیله ای بود،  که این مدت بسیار طولانی است،  این دوره در اروپا خیلی سریع گذشت.  ولی چرا در ایران زمان بسیاری سپری شد،  و هیچ گذر تاریخ اجتماعی صورت نپذیرفت،  باید دید و بررسی کرد علت چه بوده.  آیا تأثیر دین های تاریخی حاکم بر جو قاره کهن بوده است،  که یکی بعد از دیگری از میترا تا آخرین مرحله اسلامی،  از یکدیگر کپی شده و ورژن جدیدی برای نگهداری توده ها بودند،  و همه پیامبری و دستور العمل های ثابت غیر قابل تغییر داشتند،  مانند نماز و روزه و نذر و نیاز و قربانی.  یا تأثیر جغرافیای طبیعی و وجود بیابانها و شهر های دور از هم قاره،  باعث آن بود،  یا دیکتاتوری و دگم سالاری حاکم بر جامعه و خانواده،  و یا هر موضوع دیگر،  که کلاً نیازمند تحقیق و تحلیل های طولانی و زمان  بر و تخصصی است،  دانستن علت این مسائل راهگشای آینده نوین می باشد.

      همچنین در ادامه از حکومت صفویه تا آخر پادشاهی قاجاریه و ورود نو بورژوازی وارداتی،  که اولین انقلاب بورژوازی ایران ثمره آن بود،  هیچ انباشت سرمایه و طبقه بندی های علمی و مالی،  برابر با رشد و تکامل تاریخی در ایران و قاره کهن صورت نپذیرفت،  این ها موضوعاتی است که باعث عقب افتادگی و یا پیشرفت هر ملتی بنا به تعریف خاص آن است.  بسیاری از مردم بدون تحلیل های درست که باید حاصل کار و تحقیق حرفه ایها باشد،  عقب افتادن های کشور را به گردن این و آن می اندازند،  در ایران رسم بر این شده دروغ حمله اعراب و مغول را باعث عقب افتادن ایرانی بدانند،  ولی دروغ حمله اسکندر مقدونی را که غربی ها آن را از خود می پندارند،  می گویند باعث پیشرفت ایران و قاره کهن شده است.

      با نگاه به نقشه های تاریخی جغرافیای سیاسی و اجتماعی و طبیعی،  متوجه می شویم،  که در آن زمانها اعراب قاره کهن بدون شمال آفریقا،  بسیار کم جمعیت بودند،  مغولها نیز در شرایط بدتر از آنها قرار داشتند.  در برآورد های جمعیتی ابتدای قرن 16 میلادی،  جمعیت اعراب قاره کهن حدود دو میلیون نفر در بیش از 4 میلیون کیلومتر مربع بودند،  که با جمعیت نسبی یک دوم نفر در کیلومتر مربع در قبایل پراکنده زندگی می کردند.  جمعیت اقوام گروه ایرانی حدود 9 میلیون نفر و اقوام گروه ترکی در قاره کهن حدود 6 میلیون نفر بودند.  شرایط اجتماعی هر کدام منحصر،  ولی خاص قاره کهن بود.  به این ترتیب و با حساب کلی هیچ کدام نمی توانستند به دیگری در زمان کوتاهی اثر بگذارند و باعث دردسر دیگری شوند،  آنها در طول تاریخ یار یکدیگر بودند.  نباید اغفال تبلیغات و دروغ های فاشیستی و استعماری شد،  همانگونه که نوشتم فاشیست های رنگارنگ و استعمار و امپریالیسم می خواهند با دروغ گفتن و نوشتن در سرنوشت ملتها،  محیط را برای خودشان مناسب کنند.  از ابتدای تاریخ ملتها قاره کهن یکی و یک ملت بودند،  و در طول تاریخ به مرور به یکدیگر چیز های یاد دادند.  اگر در گوشه هایی از تاریخ قبایلی از این ملتها با یکدیگر در گیر می شدند،  باید تحقیق و تحلیل شود علت آن چه بوده،  و آیا واقعی یا سطحی و بی اهمیت بوده است.

      اگر شرایط سنی و درد آرترز و مفاصل اجازه دهد،  بزودی به فیس بوک هم می رسم،  ولی دوست دارم جوانان علاقمند به تاریخ ایران،  چون شما عزیز این کار را انجام دهند،  و سپاسگزار می شوم.  قبلاً نوشته ام،  فعلاً بدلایلی از ورود به بحث دینها خود داری می کنم،  و این موضوع را هم به جوانان باهوش متخصص هم وطن می سپارم،  که در صورت تمایل می توانند از موضوع های وبلاگ انوش راوید الهام بگیرند.  یکبار دیگر خاطر نشان نمایم،  جوانان عزیز هم میهن،  ملت ما فقط در ایران کنونی نیست،  ملت تاریخی ما تمام باشندگان قاره کهن هستند،  سعی کنید بنا به سلیقه و دانش خود این موضوع را گسترش دهید.  تحقیق ها و تحلیل های عمیق و جامع و گسترده و زمان بر داشته باشید،  ایران و ایرانی را کوچک و کم اهمیت بحساب نیاورید،  از هر گونه فاشیست و ارتجاع دوری نمایید،  و ترفند های استعماری را افشا کنید.

      در تلویزیون های لوس آنجلسی عده ای به اصطلاح تاریخ دان دائم دارند،  بدون تحلیل و تفسیر علمی،  به اعراب تاریخی ناسزا می گویند،  که به ایران حمله کردند و کشتند و غارت کردند،  و گاه به دروغ نامه های به نام کتاب تاریخ استناد می کنند.  متقابلاً همکاران آنها نیز در تلویزیون های مشابه عربی،  دارند به ایرانیها حمله می کنند و ناسزا می گویند،  که آنها باعث کشتار و بدبختی اعراب شده اند.  به همین سادگی و در ادامه تئوری ها و سبک کار استعماری،  می خواهند ملت قاره کهن را دشمن کنند و رو در روی یکدیگر قرار دهند.  اما دیگر آن دوره تمام شده و با وجود اینترنت و تکنولوژی امروزی،  و جوانان باهوش و سالم ایران و قاره کهن،  کار آنها نتیجه عکس خواهد داشت،  و دست و ترفند شان رو می شود.

   نظر و پرسش 5061:  .... آیا کتب آقای ناصر پورپیرار را مطالعه کرده اید؟  یا مستندات ایشان را دیده اید؟  ایشان دیدگاه های بسیار جنجال برانگیزی در خصوص تاریخ ایران و اسلام ارائه کرده اند،  که برخی از دیدگاه های شما را با ایشان یکسان دیدم.،.....

   پاسخ انوش راوید:  هر شخص که می خواهد در موضوعی و دانشی صاحب نظر باشد،  باید خیلی با حوصله و زیاد تحقیق و مطالعه کند،  منجمله آن چیز هایی را که می پندارد اشتباه هستند.  من برای نوشتن و افشای دروغ های تاریخ،  بارها تمام دروغ نامه ها را خوانده ام،  و هر آنچه را که می توانست لینک یا پیوست آنها باشد هم مطالعه کرده ام.  مکانها و سایت های تاریخی فراوانی را در قاره کهن دیده ام،  و بازدید تعدادی از آنها را در وبلاگ نوشته،  و باز هم خواهم نوشت.  از نظر من مطالب آقای ناصر پورپیرار کاملاً اشتباه و غلط هستند،  چندین بار در این مورد توضیح داده ام.  ایشان می گویند ایران و ایرانی بعد از خشیارشا هخامنشی تا ورود استعمار وجود نداشته،  ولی برعکس،  من می گویم با منابع و آثار تاریخی فراوان،  ایران و ایرانی خیلی هم خوب و گستره بوده اند،  در هر صورت متوجه نظر شما نشدم،  کجای این دو با هم یکسان است؟

   پرسش 5062:  چرا لینک مرا حذف کردید؟

   پاسخ انوش راوید:  لینک شما در تمام وب های من است،  پیوند لینکدونی یک وب فقط برای آن وب است،  و لینک لینکدونی وبلاگ در جستجوها به نمایش در نمی آید،  ولی در صفحه جداگانه،  در جستجوها بالا می آید،  و دو خاصیت دارد.  اول کسانی که مثلاً دنبال وب حلقه گمشده می گردند،  آنرا در لینکدونی صفحه جدا می یابند،  دوم باعث بازدید از وبلاگ من می شود.  همچنین چون تعداد لینکها و دوستان زیاد می باشد،  و در یک لینکدونی جا نمی شود،  آنها را بعد از حدود یکماه قرار داشتن در محل پیوندها،  که گوگل رتبه آن را بحساب آورد،  به صفحه لینکدونی منتقل می کنم.

   نظر 5063:  در پرسش و پاسخ 14 نوشته اید که بسیاری از اساتید ایرانی محصول فرایند تئوریها و سبک کار استعماری هستند،  ولی  باور بفرمایید این 90% اساتیدی که  می گویید،  هم ایرانیان وطن پرستی هستند که دنبال مدرک و سند قانع کننده می باشند.

   پاسخ انوش راوید:  مهمترین کار استعمار و امپریالیسم گرفتن دانش ناسیونالیسم،  و در بخش آموزشی ایجاد حافظه محوری است،  در این باره در قرن سنت گریزی توضیح نوشته ام.  اساتید هر گرایش وقتی مطلبی را می بیند،  که در جهت علم آنها می باشد،  اگر آنرا به تحلیل و تحقیق موج نو ایرانی بگیرند،  دلیل بر آن است که استاد واقعی هستند.  ولی اگر از کنار آن بگذرند،  و یا با چند کلمه با آن مخالفت یا موافقت کنند،  رفتارشان تأثیر گرفته از همان تئوریهاست.  یا مانند اینکه بگویند این که نان و آب نمی شود،  و زندگی خرج دارد،  و به کار های غیر حرفه خودشان در آژانس های املاک و اتوموبیل مشغول کار باشند،  و از کنار موضوعات تخصصی خودشان راحت بگذرند،  رفتار غیر فرهنگ ایرانی است،  بارها در این موارد گفته ام.

      من به راحتی در محیط دمکرات اینترنت،  حرفم را می زنم،  درصورتی که به شخص حرفه ای تاریخی و مدنی،  هر چند استاد مهم هم باشد،  بربخورد و ناراحت شود،  برایم دست آوردیست،  که تجربه در سی سال نوشتن مطالب تاریخی و اجتماعی کم فعال در نشریات،  و 5 سال وبلاگ نویسی فعال دارد.  بارها نوشته ام این وبلاگ یک کار حزبی و مسلکی و دینی نیست،  که در جهت خوشایند توده ها باشد،  این برای اشخاص معدودی است،  که می توانند سخن وبلاگ را درک نمایند.  وظیفه یک استاد واقعی این است،  که به هر شکل دانش خود را جاری سازد،  بطور مثال آنکه با موضوع وبلاگ انوش راوید موافق است،  درباره دروغ های تاریخی که در آموزش ایران می باشد،  باید بشدت با استفاده از تمام امکانات گله و شکایت کند.  درصورت عدم اینکار،  و فقط بسنده کردن به اینکه خوب بود و از وبلاگ خوشم آمد،  می شود محصول 90 درصدی آن تئوری استعماری که نوشته ام،  و در واقع آن دشمنان موفق بوده اند.  با نگاهی به چند هزار نظر وبلاگ متوجه می شوید،  که بسیاری از همین 90 درصد نوشته اند،  خوب بود و پسندیدیم،  و یا قبول داریم در تاریخ دروغ زیاد است،  اما این فایده ای ندارد و کار ملی پیش نمی رود،  و نمی توان آنها را از این لیست خارج نمود.

      وطن پرست بودن یا نبودن اشخاص ملاک نیست،  داشتن دانش ناسیونالیسم مهم است،  تاریخ گیتی پر از جنگها و کشتارها،  رجزخوانی های بی پایه و اساس و غیره است،  که همه آنها را افراد وطن پرست راه انداخته،  و وطن پرست های بیشماری در تمام کشورها پشتیبانی کرده و یا جان باخته اند.  اینک ما در شرایطی از گذر تاریخی تمدن بشر قرار گرفته ایم،  که باید دیدی کاملاً حرفه ای مخصوص قرن نو به تمام مسائل داشته باشیم،  منجمله به ناسیونالیسم و آینده جهان.  بررسی فعال اینها چندان وقت زیادی نمی خواهد،  من فقط با روزی دو تا چهار ساعت،  ضمن دیدن و گوش دادن به اخبارها و فیلم های مستند،  پای کامپیوتر وقت می گذرانم.  باید توجه داشت،  با امکانات فراوانی که دشمنان تاریخی ایران دارند،  کوتاهی از موارد فوق خسارت های جیران ناپذیری بدنبال خواهد داشت.

      آیا تاکنون کسی از آنها به دفاع از تاریخ ایران پرداخته،  و یا برابر قوانین جاری رسماً و نشراً تقاضای تأسیس فرهنگستان مستقل ملی و مردمی تاریخ ایران را کرده است،  یا اشاره ای و پشتیبانی نموده.  همان گونه که در آینده بینی ایرانی نوشتم،  در ادامه قرن 21 داشتن حافظه انباشته از مطالب راست و دروغ مهم نیست،  چون دانش دارد بسرعت بروز می شود،  بلکه پردازش نوین و داشتن ذهن پویای ایرانی اصل است.

   پرسش 5064:  با درود فراوان اگر عمر بن خطاب به ایران حمله نکرده است،  پس چرا در سریال مختار،  از نبرد قادسیه و بردگی ایرانیان صحبت شده؟  از شما استاد گرامی در خواست میکنم در مورد دروغ های این فیلم و تاریخ ایران بعد از اسلام بیشتر توضیح دهید.

   پاسخ انوش راوید:  باید توجه داشت در آن زمان قبایل حاکم بر سرزمین خود بودند،  مرز جغرافیایی سیاسی وجود نداشت،  بلکه مرزها در بستر های ماندگار و جاری قبایل تعیین می شد.  حکومتها انرژی خود را از قبایل می گرفتند،  و برای ادامه بقا همیشه مجبور بودند قبایل را راضی نگه دارند.  در مرز بین قبایل ارب و غیر عرب،  عربها به ایرانی ها می گفتند،  عجم یعنی فرزندان جم و جمشید،  که دارای ارزش زیادی بود،  حتی آنها برای زیارت به جمکران،  یعنی جایگاه جم می رفتند.  از نظر قدرت و توانایی و جمعیتی،  قبایل عرب بسیار کم جمعیت بودند،  و هیچ برتری تکنیکی و کاربردی و نظامی،  نسبت به قبایل ایرانی نداشتند.  برای دانستن این مطالب،  با حوصله وبلاگ را مطالعه و پیگیری نمایید،  در این موارد توضیحات زیادی نوشته ام.  بیشتر داستانها و نمایش نامه های تاریخی،  در دوران بورژوازی نوشته شده اند،  و نویسنده آنها از ساختار های تاریخی اجتماع چیزی نمی دانسته،  و دید او فقط از دوران خودش بوده است.  به همین جهت یک شخص وارد،  به راحتی می تواند اشتباه و دروغ آنها را بفهمد،  هر دوره تاریخی بود و نبود،  و روش زندگی خاص خودش را داشته است.  اینقبیل نویسندگان دروغ نویس،  توانایی یافتن اشخاص وارد به تاریخ واقعی را ندارند،  و فقط به تعدادی دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ بسنده می کنند،  چون بیشتر از این نمی دانند.  این زمان با وجود موج نو در ایران،  اعتماد جوانان باهوش ایران،  به این قبیل فیلم های تاریخی از بین رفته،  و این بی اعتمادی و دانستن دروغها به کل جامعه منتقل می شود،  و در نهایت صدمه به ایران و تولیدات داخلی می خورد.

   نظر و پرسش 5065:  وبلاگ های شما شلوغ است و خواندن آن مشکل است،  چرا آنرا در یک سایت نمی نویسید؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها توضیح و راهنمایی نوشته ام،  در هر صورت هر شخص که می خواهد مطلبی را علمی بداند،  باید خیلی مطالعه و تحقیق کند.  حتی هنگام دیدن سریال های بی محتوا،  که خلاف نظر روشنفکران هستند،  و در جوهر قرمز نداریم نوشته ام،  و یا شنیدن اخبار های کانال های مختلف می توانند همزمان وبلاگ را تند خوانی نمایند،  و بخش های مورد نظر و علاقه را کپی و در یک ورد پیس کند.  برای اینکار بهتر است همزمان یک صفحه وبلاگ،  و چندین لینک آنرا در پنجره های جدید باز کرد، همین روش را من برای مطالعه وبلاگ های مورد نظرم می کنم،  و سپس در فرصت مناسب مطالب جمع شده در ورد را با دقت می خوانم.

      بدلیل امکان فیل ++ تر،  در یک سایت جمع نمی کنم،  در این باره چند بار توضیح نوشته ام،  وبلاگ هایم که قبلاً فیل ++ تر، شدند،  بیش از 80 درصد بینندگان خود را از دست دادند.  در هر صورت از نظر خوانندگان،  این نوع وبلاگها هیچ تفاوتی با سایت ندارد.

   پرسش 5066:  می خواستم نظرتون رو در خصوص این،  که آیا دقیانوس همون داریوش هست یا نه بدونم!  اصلا شما به مطابقت روایات دینی و تاریخی به چه دیدی نگاه می کنید؟

   توجه:  مشروح مطلب آیا دقیانوس همون داریوش هست یا نه؟  در اینجا،  خواندن آنرا پیشنهاد می کنم.

   پاسخ انوش راوید:  البته از این داستانها در تمام دینها و کشورها زیاد است،  و همه چند اشتراک با دیگری دارند،  و امروزه هر ملتی آنها را بنا به زبان و دانش خودش تعریف و تفسیر می کند.  من سعی می کنم از دل این داستانها،  به تاریخ اجتماعی برسم.  بنظر من باید با دیده شک و تردید به تمام داستانها و نوشته های باستانی،  حتی اگر معروف ترین کتیبه ها هم باشد،  نگاه کرد،  چه بسا ممکن است شاهی یا دینی از برای حقانیت خود کلی دروغ گفته باشد.  همانگونه که ما فارسی زبانها می گویم این و آن اسم از این و آن واژه ایرانی آمده،  و بزحمت در و تخته را با شک و تردید با هم جور می کنیم،  عرب و ترک، هندی و اروپای و غیره هم همین گونه،  همان اسم را برای زبان خودشان می گویند و تفسیر می کنند،  این و آن را مشابه سازی و سناریو نویسی می کنند.  چند هزار سال تاریخ چند ده میلیارد انسان،  بیشمار رهبران دینی و پادشاهان،  با بیشمار تر داستان و ماجرا و غیره بوده اند.  بسیاری بخاطر شرایط زمانه و عدم آگاهی و دانش گفته های دیگری را برای خود کپی کرده،  و با تحلیل ساده اندیش خود باز سازی کرده اند.

      جوان بودم خیلی بدنبال تحلیل و تفسیر داستانها رفتم،  و همیشه با مشکل روبرو بودم،  و در نهایت دیدم این مردم بودند و هستند،  که با رشد و تکامل گذر های تمدنی را آرام،  و با آهنگ مناسب سپری کرده و می کنند.  البته این دلیل نمی شود شخص علاقمند و متخصص کار تحقیقاتی نکند،  ولی باید این مطالب هم در نظر داشته باشد.  با حساب شرایط امروز ایران و قاره کهن،  بهتر است تحقیقات دیدی با جنبه از بالا و عمومی قاره خودمان را داشته باشد.  در گذر تاریخی این قرن،  وظیفه اشخاص تاریخی،  از همه سنگین تر است.  البته گاهی بخاطر تاریخ گنج و گنج جویی این گونه تحقیقات علمی خیلی خوب است،  و نتایج جالبی هم می دهد،  اما من تا کنون شانسی نداشتم.  بزودی چند کتاب و نوشته های قدیمم را زیر رو می کنم،  و تا حدود یکماه دیگر درباره موضوع مورد نظرتان می نویسم.  در ضمن توجه شما گرامی را به اینجا جلب می کنم،  احتمالاً برایتان جالب باشد.

      هم اینک که این مطلب را می نویسم،  یکی از رادیو های خارجی،  که مردم و سرزمین شان سابقه طولانی در دروغ گویی و دروغ نویسی در تاریخ ایران دارند،  برنامه پخش می کند.  آنها در هر یک از برنامه خود،  به نوعی دروغ های تاریخ را تکرار می کنند و می گویند.  الان در برنامه ای که اصلاً تاریخی نیست،  دارد می گوید،  اسکندر مقدونی رفت و ایران را گرفت و تخت جمشید را آتش زد،  و پرت و پلا های دیگر...  این دشمنان تاریخ ایران،  از اینکه ایرانیان بویژه جوانان باهوش،  بدنبال اصل و تاریخ خود هستند،  و دروغها را شناخته و دارند افشا می کنند،  خیلی ترسیده اند.  برای همین نگران شده و تقریباً در تمام برنامه هایشان،  دروغ های تاریخ را تکرار می کنند،  و خشم خود را اینگونه از ایرانی ابراز می دارند،  شاید هم نوعی سرکوفت باشد.  ولی دیگر کور خوانده اند،  با وجود تکنولوژی های نوین،  آن دوره های سادگی ایرانیان تمام شده است.

   نظر 5067:  مطالب خیلی مفید بودند،  کاش منابع رو هم ذکر می کردید.

   پاسخ انوش راوید:  درباره عدم ذکر منابع بارها توضیح نوشته ام،  اینبار با دید دیگر می نویسم،  این وبلاگ آموزشگاه و دانشگاه های سنتی قرن گذشته نیست،  که در انتها لیستی از منابع را که شاید بسیاری مشکوک باشد بنویسم،  و عزیزان را به آنها هدایت کنم.  من سعی می کنم دید جدیدی به جغرافیا ـ تاریخ ارائه دهم،  و تحقیق و تحلیل های نوین را به موج های نو ایران می سپارم.

   پرسش 5068:  اگر بخواهم همه وبلاگ را ردیف بخوانم،  و نخواهم در هر برگه به ده ها برگه دیگه برم،  از کجا آغاز کنم؟

   پاسخ انوش راوید:  بارها این پرسش مطرح شده است،  قبلاً و بویژه در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ خود تاریخ نیست،  در واقع این وبلاگ هنوز مقدمه ای بر نگرش های نو به تاریخ، است  و چون یک موضوع در آن مطرح نیست،  براحتی نمی توان آنرا جمع بندی نمود.  50 درصد ورودی های وبلاگ از جستجوها می باشند،  بسیاری از عزیزان برای بار اول است که به وبلاگ می آیند،  وقتی مثلاً با دروغ حمله اعراب مواجه می شوند،  در ذهن آنها خیلی موضوعات می آید،  مانند،  مگر می شود که چنین حمله ای نبوده باشد.  آنها باید بخش هایی از جامعه شناسی تاریخی،  ساختارهای تاریخی اجتماع،  تاریخ ادیان ایرانی،  موقعیت جغرافیایی ایران،  تاریخ لشکر و جنگ ایران،  و بسیاری دیگر موضوعات را بخوانند و بدانند،  البته یکبار خواندن و دانستن آنها کافی است،  وقتی مطالب دیگر مثلاً دروغ حمله مغول به ایران را باز می کنند،  دیگر نیازی نیست این لینکها را مکرر بخوانند.  بدون کلیه این دانشها که همگی اول راه هستند،  خواندن و دانستن تاریخ و تاریخ اجتماعی،  چون داستان و افسانه می ماند،  یعنی همان چیزی خواهد شد،  که تاکنون بخورد ملتها داده اند.

      همچنین درباره جمع بندی های وبلاگ نیاز به یاری عزیزان علاقمند دارم،  که خود شان و با هنر و سلیقه، عشق و دانایی،  مطالب وبلاگ را گرد آوری و جمع بندی نمایند،  و بنام خودشان منتشر نمایند،  و نشان دهند جوان با هوش ایرانی،  به هیچ وجه زیر بار دروغ نمی رود،  چه برسد دروغ هایی به بزرگی تاریخ و سرنوشت او و کشورش.  همچنین مد اصلی نظر من در وبلاگ فقط یکهزار جوان زبده ایرانی،  در گرایش های جغرافیا ـ تاریخ است،  اشخاصی که می خواهند حرفه ای و تخصصی کار و تحقیق نمایند،  می دانند که باید خیلی بخوانند،  و از سبک نگارش تکنولوژی های نوین بخوبی بهره برند.  هم اینک که این مطلب را می نویسم کتاب تاریخی در دست دارم،  اگر بگویم در آن گیج شده ام،  باور کنید جدی است،  در صورتی که اگر مطالب آن لینکی بودند،  خیلی راحت تر می خواندم.

   نظر و پرسش 5069:  زبان مادری من یکی از زبانهای باستانی ایران است،  و من نمی توانم با آن حرف بزنم،  چکار کنم؟

   پاسخ انوش راوید:  واقعاً حیف شده زبان محلی خود را،  که ریشه در تاریخ ایران دارد را نمی دانید،  سعی کنید هر چه زودتر فرا گیرید،  صدا و گفته های مردم قدیمی و مدرسه نرفته محل مادری خود را ضبط کنید.  اگر از من می شنوید،  کار اصلی تحقیقاتی وبلاگتان را برپایه زبان محلی مادری خود قرار دهید،  که خیلی مهم است،  کثرت بیننده مهم نیست،  کیفیت و نوع کار تحقیقاتی اصل است.

   نظر 5070:  فکر می کنم جمع آوری یکسری مطالب مختلف،  بدون اسناد قابل قبول و پراکنده گویی،  نمیتواند به عنوان تاریخ این ملت باشد.

   پاسخ انوش راوید:  از همین مطالب پراکنده گردآوری شده،  از واقعیت های بجا مانده تاریخی است،  که می توان تاریخ واقعی را نوشت،  نه از روی دروغ های غربی که همه آنها ترفند است.  این آموزش و پروش عادت داده خوب نخوانند و دقت نکنند،  و همین جوری بدون تحقیق و تحلیل سریع فکر کنند،  کجای وبلاگ نوشته شده تاریخ است،  و این وبلاگ اصل تاریخ ایران است،  بارها در این باره توضیح نوشته ام،  می توانید به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.  در ضمن همین آموزش و پروش حافظه محوری عادت داده،  که دروغها را باور داشته باشند،  و آنها را همراه یک مشت سند و مدرک تقلبی،  که توسط عوامل و چهره های استعمار و یا صهیونیسم و ارتجاع ساخته و پرداخته شده،  به خورد ملتها داده و به ملتها بخندند،  که اساتید و عالمان آنها چه ساده یا پیروان توطئه سکوت اند،  و نمی توانند حداقل آن دروغها را تکذیب کنند،  و بدنبال واقعیت بگردند.  در هر صورت امید من به جوانان باهوش ایرانی است،  که این وبلاگ را درک می کنند.

      حتی عده ای نمی توانند یک نظر نویسی ساده کنند،  بارها نوشته ام نظراتتان را در بخش نظرات بنویسید،  بویژه در وبلاگ فصلی جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  که همگان بتوانند بخوانند،  مخصوصاً در یک فصل،  نه با ایمیل که فقط برای من است.  عزیزان برای هر نظرتان احترام قائل شوید،  هر چه باشد ارزش دارد،  نظر شما چون رأی شما است.  بیایید نظر و پرسش خود را به تحقیق و تحلیل بگیرید،  آنرا باز تر و عمومی تر نمایید،  این نظرات نشانه شخصیت ملی و مردمی بوده،  و در نهایت درک از این نظرات،  نتیجه رأی کشوری است.  بگفته دیگر،  یعنی عده ای عادت کرده اند،  با فکر سرسری،  حتی در رأی سیاسی نظر بدهند.

  درصورت بسته بودن لینکها آنها را در جستجوهای وبلاگ ارگ ایران بیابید

کلیک کنید:  طوفان بزرگ در ایران

کلیک کنید:  اول ماه مه روز جهانی کارگر

کلیک کنید:  اهرام گمشده اسرار آمیز کشور چین

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرسش و پاسخ های شماره 16

پرسش و پاسخ های شماره 16

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یک ماه طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  عکس شماره 3379.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و جغرافیایی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

   پرسش 5230:  نسک تاریخ جهانگشای عطاالملک جوینی (من نخوندمش) اونجور که شنیدم درباره ی تارش چنگیز خان به ایران با ریز رویداد های فراوان نوشته شده میشه در این باره روشنگری کنید؟!

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ این پرسش را قبلاً بارها داده ام،  منجمله در پرسش و پاسخ 21 در چند پست قبل،  و نیز در دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ.  در هر صورت روشنگری با چند جمله نمی شود،  توضیح بیشتری در پست بهار 91 وبلاگ جنبش برداشت دروغهای از تاریخ ایران می نویسم.

   پرسش 5231:  بر چه اساس زمان های گذر تمدن قرن 21 را حساب کرده اید؟

   پاسخ انوش راوید:  همانطور که بارها نوشته ام،  در این وبلاگ نمی خواهم گفته های دیگران را تکرار کنم،  بهمین جهت تحلیل های متفاوتی بر اساس تحقیقات عینی خودم،  و یا داده های در تاریخ آمده می نویسم.  بر اساس ریتم یا آهنگ تاریخ گذر های تاریخی از ابتدای تمدن تا کنون،  مثلاً گذر از تمدن دوندگی به کشاورزی اولیه،  که برابر با دور های سنگ قدیم و میانه بود،  گذر تمدنی آنها در قاره کهن حدود ده هزار سال بود،  برای مشروح به تاریخ نیک مراجعه شود،  و بعد از چندین دوره گذر تمدنی،  به گذر تمدنی انقلاب صنعتی می رسیم،  که حدود 200 سال بود،  جهت اطلاع به مختصر تاریخ جهان مراجعه شود.  بررسی این ریتمها از ماقبل از تمدن تا کنون،  با بدست آوردن فرمول کاهش آنها،  که من آنرا فرمول کاهش گذر تمدن نامیده ام،  دوره زمانی برای ابتدای قرن 21 و آینده بدست می آید.  جهت اطلاع بیشتر سازمان آینده بینی را مطالعه و پیگیری نمایید.

   پرسش 5232:  .... این پرسش نا مفهوم و مسخره بازی بود بنابر این حذف کردم...

   پاسخ انوش راوید:  عزیز!  چرا با مسخره بازی نظر و پرسش نوشتید؟  شما ابتدا خوب مطالعه نمایید و سپس گفته خود را بنویسید،  نباید عجله داشته باشید،  خوب تحلیل و تحقیق کنید،  حتی اگر چندین ماه زمان ببرد،  و سپس با علائمی از هوش و ذکاوت،  نظر و پرسش خود را مطرح نمایید،  تا همگان بتوانند از آن بهره گیرند.  بدین منظور از نظر و پرسش شما،  چندین پرسش برای درج در وبلاگ مساعد کردم،  که در پرسش و پاسخ های زیر می باشند.

   پرسش 5233:  آیا می شود بدون جنگ و حمله دینی که در وجود و یاخته های ملتی نوشته شده است را با دین دیگر عوض نمود.

   پاسخ انوش راوید:  این مربوط به دوران های تمدن در ساختارهای تاریخی اجتماع می شود،  در گذر های تاریخی،  بنا به فرمولها و فاکتور های تاریخ و فرهنگ یادگیری،  دوره ای از تمدن پایان می یابد،  و دوره جدید آغاز می شود.  هیچ وقت تمدن ثابت نبوده،  همیشه رشد و تکامل وجود داشته است،  به این ترتیب مسیر تمدن طی شده است،  و خواهد شد.  نباید داستان های بی پایه و اساس را،  که هیچ تحلیل و واژه ای از تمدن و گذر و رشد و تکامل ندارند،  و بنام تاریخ بخورد ملتها داده اند،  به راحتی و بدون بررسی های تاریخ نویسی نوین پذیرفت.

   پرسش 5234:  آیا عربها قصد حمله نداشتند،  و فقط جهت ارشاد و تفریح آمدند،  و ایرانی ها به راحتی ارشاد شدند؟

   پاسخ انوش راوید:  حمله ای نبوده،  زیرا هیچ سابقه ذهنی نظامی و نظام جمع،  در وجود حمله کنندگان فرضی وجود نداشته است.  بدلیل شرایط جغرافیای و تاریخی،  بخشی از مردم بغداد و خورآسان یا همان خراسان غربی،  عرب یا عرب زبان شده بودند،  و توده مردم در یک شورش،  شاهنشاهی ساسانیان را در ادامه رشد و تکامل تمدن انداختند.  مسلمان شدن مردم تمام ایران و قاره کهن طی یک روند هزار ساله زمان برده است،  مثلاً ولایت نورستان افغانستان یک قرن گذشته بوده است،  و مردم کوهستان های بخش های از استان چین ایران همین دویست سال گذشته بوده است.  در ضمن تفریح برای مردمی که در 15 قرن پیش،  و در شرایط قبایل آن دوران زندگی می کردند،  معنی و مفهوم نداشته است،  آنها تمام سعی شان برای ادامه زندگی بوده،  و هرگز در ادبیات تاریخی حرفی و نوشته ای و تعریفی از تفریح آنها وجود ندارد.

    پرسش 5235:  بالاخره استان چین در جنوب بین النهرین یا در مرکز ایران است؟

   پاسخ انوش راوید:  یک زمان خراسان استان کرمانشاه امروزی تا بغداد بود،  استان چین هم می تواند هر دو جا باشد،  ما در طول هزار سال و دو هزار سال از تاریخ می گوییم،  باید تاریخ را چند بعدی و لایه لایه دید.  در طول تاریخ خیلی اسامی به محل های مختلف گفته شده است،  همین تنکابن که ما زندگی می کنیم،  در مدت یک قرن 4 بار نام عوض کرد،  رامسر شهر بغل دست ما در طول 50 سال سه بار نام عوض کرد.  هنوز پیرمردها و پیر زنها این دو شهر را خاک استان گیلان می دانند،  درصورتی که 50 سال است،  در استان مازندران شده.  در گذشته نقشه و کتاب و سند و اینها نبود،  همین مردم چلاسر و جل ما،  50 سال پیش به البرز مرکزی می گفتند کشمیر،  و...،  ولی امروز جوان های همین جا،  نمی دانند که پدر بزرگ های آنها چنین می گفتند.

   پرسش 5236:  چگونه تاریخ را یاد بگیریم؟

   پاسخ انوش راوید:  تاریخ را نمی توان مانند یک آمپول تزریق کرد و یاد داد،  ابتدا باید ذات تاریخی داشت،  و سپس خیلی مطالعه و تحقیق کرد،  در وبلاگ بارها توضیح نوشته ام.  درباره تحقیق و مطالعه،  فقط به کتاب های چاپ شده کلاسیک موجود اکتفا نکنید،  کتابها و اسنادی که بدست آوردن آنها مشکل یا غیر ممکن است هم در نظر بگیرید.

   پرسش 5237:  شما می گویید در همدان و قم امروزی!  و جمشید در کنار دریای چین کشته شد و همانجا آرامگاه اوست که امروزه جمکران نام دارد! و منظور دریای سین دریاچه ی نمک قم است!؟ اگر منظور از چین و سین سرزمینی با چین و چروک باشد خوب هر دو ممکن است باشد!

   پاسخ انوش راوید:  این نظر شخصی من است،  شما هم با تحقیقات مستقل،  نظر فنی خودتان را بدهید،  در سخن وبلاگ نوشته ام که همه و هر کس حتی اگر دانشمند ترین تاریخ دانها هم باشد،  نظر شخصی اوست،  حرف آخر و تأیید موقت را باید فرهنگستان تاریخ بدهد،  باید تلاش کنید تا به فرهنگستان مستقل ملی و مردمی تاریخ برسیم. 

   پرسش 5238:  یک سوال اساسی! اگر مرو در غرب ایران باشد!  و محل حکومت مامون پس چرا آرامگاه امام رضا در شرق ایران است!  نکند نادر به جای رسیدگی به حرم واقعی یک امام زاده در شرق را گنبد گذاشته و مردم را فریب داده که تا قبل از آن مرقد ائمه چندان فرقی با یک امامزاده نداشته است! همان کار را هم با آرامگاه امام علی کرده اند و ایشان دو آرامگاه یکی در عراق و یکی در افغانستان دارند! که در این مورد استعمار کم آورده و لوس شده!

   پاسخ انوش راوید:  ما در ایران حدود 80 هزار امامزاده،  و صدها امامزاده با نام های مشترک داریم،  در این باره یکی از سازمانها مهم اسلامی،  گویا از شهر قم،  در حال بررسی و تعیین موقعیت های تاریخی آنها می باشد،  می توانید به آنها رجوع نمایید.  در ضمن این وظیفه محقق های جوان چون شماست،  که تحقیق نمایید و ببینید واقعیت های تاریخی چه بوده،  و احیاناٌ اغفال ترفند های دشمنان ایران و اسلام و شیعه نشوند.  من در وبلاگ دائم سفارش می کنم،  که جوان های باهوش متخصص باید مستقل تحقیق کنند،  و فقط چشمشان به دست و نوشته این و آن نباشد.

   پرسش 5239:  چرا ساسانیان پایتخت خود را در بین النهرین انتخاب کردند؟   و ساکنان بین النهرین از چه کیانی بودند؟

   پاسخ انوش راوید:  اینکه چرا ساسانیان پایتخت خود را در مناطق مرزی،  در غرب خوراسان تاریخی،  و دور از سرزمین های اصلی پارس تعیین کردند،  بحث بسیار است،  و هر کس نظری دارد.  درباره مردم بین النهرین که زیستگاه بزرگترین تمدن های سامی مانند آشوری و بابلی بوده،  بگویم در اواخر شاهنشاهی ساسانیان بیشتر مردم آن سرزمین،  به دو زبان پارسی و سریانی صحبت می کردند.  سریانی در شرق بویژه شهر های بسیار مهمی چون:  حوان،  رها،  راوس،  به زبان دین و ادبیات مسیحی بدل شد،  زبان علم و فلسفه نیز شده بود.  در ایران هم در زمینه پزشکی و فلسفه،  همان زبان را بکار می بردند،  بعبارت دیگر زبان سریانی یکی از زبان های رسمی دانشگاه جندی شاپور بود،  البته با سابقه تاریخی که از زمان سلسله هخامنشیان،  و کاتبان آرامی بجا مانده بود.  از دانشگاه جندی شاپور،  کتاب های بسیاری در زمینه های مختلف منجمله،  پزشکی، دارو سازی، منطق، فلسفه،  بدست دانشمندان مسلمان رسید.  البته به جز سریانی زبان های دیگری مثل زبان آرامی هم رواج داشت،  مثلاً می دانیم دولت هنزا،  که به عربی الحضر است،  و در سده سوم میلادی بدست شاپور ساسانی برافتاد،  زبان آرامی مخصوص خود را داشته است.  اما جالب اینکه دانشمندان عرب،  همه مردم غیر ایرانی بین النهرین را نبطی می نامند،  به عبارت دیگر وقتی می گویند نبطی،  منظورشان مردم آن کشور کوچک در شمال عربستان نیست،  بلکه آرامی های این منطقه است،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود.  بر خلاف زبان پارسی که هیچ ربطی به زبان های آرامی ندارد،  عربی پسر عموی این زبان هاست،   ناچار مردم منطقه خیلی زود عرب زبان شدند،  و همراه سپاه اسلام به فتح ایران غربی آمدند.  بنظر من همین ها غالباً نقش مترجم را میان دو قوم بازی می کردند،  اما مثل اینکه عربی را با لهجه نازیبایی صحبت می کردند،  زیرا بارها در کتاب های عربی می بینیم،  که لهجه شان را به باد مسخره گرفته اند.  پژوهش عمده ای درباره این افراد صورت نگرفته است،  اما گویا نقش مهمی در جابجایی فرهنگ قاره کهن ایفا کرده اند.  جهت توضیح و اطلاع بیشتر رجوع شود به،  تاریخ ورود نام های عربی به ایران.

     نظر و پرسش 5240:  با سلام به شما آقای راوید. مطلب زیر را مدتی پیش نوشته بودم اما بعدا متوجه شدم در  وبلاگتان به بخش هایی از آن پرداخته و البته هم نوشته اید که فرصت کمی دارید و ...، با وجود این بد ندیدم این مطلب را برایتان بنویسم و نظرتان به ویژه در مورد بخش پایانی آن را جویا شوم.

هرچند هنوز هم مدافع تاریخ رسمی هستم اما نکاتی را هم در ذهن دارم که به آن می پردازم و امیدوارم شما نیز یاری کنید:

تصور آن لشکرکشی ها و کشاندن آن همه آدم و لشکر با کلی وسایل و لوازم کیلومترها دورتر از وطن اصلی و رفتن به درون سرزمین دشمن و عبور از رودها، کوه ها، دره ها، جنگل ها، بیابانها و... هنوز هم عجیب است - و نه غیر ممکن- به ویژه این که وضعیت راه ها در روزگار گذشته با امروز از بسیاری جهات قابل مقایسه نیست. سرزمین ها همان ها هستند اما در آن روزگار بسیاری از تونل ها و پل ها وجود نداشتند. برخی وضعیت امروز و دیروز را مشابه می پندارند اما به همان راحتی که امروز آمریکا به عراق حمله کرد پذیرش حمله مغول یا اسکندر از آن سر دنیا قابل قبول نیست هرچند انسان های گذشته هم به اندازه ی خود پیشرفته بودند اما در آن دوره بسیاری امکانات نظانی که حمله را آسان می نمود وجود نداشت و برعکس امکانات دفاعی قوی تر بود مثلا استفاده از قلعه و خندق و همین طور شکستن پل ها و سدها و... به اضافه ی بسیاری امکانات دفاعی طبیعی. همین الان که این مطالب را می نویسم اخبار دارد صحنه هایی از جنایات آمریکایی ها را نشان می دهد که از دور افغان های بی چاره و بی خبر را با تفنگ دوربین دار نشانه گرفته و هدف قرار می دادند. ایرانیان هزاران سال استفاده از امکانات طبیعی و غیر طبیعی دفاعی را می دانستند و به کار می بردند و در دسترس داشتند. همین امروز هم نقاطی داریم که در طول سال چند ماه به علت بارش برف ارتباطشان قطع می شود. در گذشته این مسئله بیش تر بوده هم بارش بیش تر بوده، هم  بیابان های وسیع امکانات دسترسی کم تری داشتند. جنگل ها وسیع تر و انبوه تر بودند. بسیاری از نقاط کوهستانی و دره ها خارج از دسترس بودند و یک نیروی خارجی از آن سر دنیا می خواست با تمام قدرت و نیرویش و هر چه که دارد از زن و بچه و ... گرفته، بیاید و با پای خودش توی تله برود. از روزگار خودمان مثال می زنم مثلا در عراق آمریکایی ها با جدیدترین امکانات خود از جمله بالگرد مبارزات پارتیزانی را سرکوب می کردند.  آیا در آن دوره هم این امکانات بوده؟ خیلی راحت مردم می توانستند بر سر هر کوی و برزن بر سر چند مغول بریزند و سر به نیستشان کنند. در فیلم های امروز هم می بینیم که مثلا اهالی کشورهای متفق به همین روش آلمانی ها را می کشتند. هم چنین آلمانی ها هرچه کشورهای بیش تری را گشودند بیش تر دچار ضعف شدند چرا؟ چون وقتی ارتش یک کشور را شکست می دادند آن نیرو از بین نمی رفت بلکه در جامعه حل می شد و یک نیروی نظامی محدود به کشوری وارد می شد که هر نفرش یک سرباز بود و با استفاده از امکانات و آگاهی هایی که نسبت به اوضاع جغرافیای سرزمینشان داشتند به عملیات چریکی دست می زدند. در تاریخ نمونه هایی داریم از احتیاط برخی حاکمان در حمله به برخی نقاط  و مواردی هم داریم که عدم احتیاط موجب شکست شده مانند شکست ناپلئون در حمله  به روسیه. از آن جالب تر تفاوت هایی است که وجود دارد مثلا 600 سال نبرد بی نتیجه ی ایران و روم را بگذارید پای این سه حمله ی ناگهانی  یا عقب نشینی سلیم و سلیمان را در هنگام پیروزی با برخی حمله های بی امان و برق آسا مقایسه کنید. اینها چی هستند و آنها چه؟ کدام یک معقول ترند.

حمله ی مغول:

الف- می گویند حاکم اترار به طمع اموال بازرگان مغول آنان را کشت و باقی داستان؛ سلطان محمد خوارزم شاه هم به علت نفوذ زیاد او نتوانست کاری بکند. حاکم اترار با این کار موجودیت حکومت سلطان محمد را به چالش کشید و آیا قابل قبول است که حاکم مملکت هیچ واکنشی نشان ندهد؟ چه بسا در صورت پیروزی سلطان محمد بر مغول، این شخص دست به کارهای خطرناک تری می زد.

ب- ترس سلطان محمد و فرار او که بسیار بچه گانه جلوه می کند. جالب است بدانید همین سلطان محمد ترسو قبلا آن قدر شجاعت داشت که سلطنت سلجوقیان را که ولی نعمتش بودند منقرض کرد و به بغداد حمله کرد تا خلافت را براندازند؛ کاری که آل بویه ی شیعه و سلجوقیان سنی نکردند و به همین خاطر دشمنی بعضی ها را به جان خرید و حال این چنین از مقابل مغولان فرار می کرد؟

ج- چرا او به منطقه ی عراق عجم فرار کرد و سپس مازندران و ساحل خزر و در این مسیر به مغولان برخورد که از سمت شرق می آمدند. بررسی مسیر نشان می دهد که او با پای خود به کام دشمن می رفته و چرا به غرب نرفت؟

د- عدم تلاش او برای تجهیز قوا در مناطق اشغال نشده که در تاریخ هم ذکر شده و چیرگی یاس و نامیدی بی دلیل در او. وی که از مغولان آن چنان می ترسید پس چرا با آن بی باکی غیر معقولش باعث خشم مغول و افتادن بهانه به دست آنان و حمله ی شان شد؟

بررسی نمونه های لشکرکشی ایرانیان در داخل مملکت خود با مغولان جالب است مثلا محمود غزنوی در ابتدا در حمله به منطقه ی کوهستانی غور موفق نبود و با حیله موفق شد. سپاه یعقوب  لیث در حمله به مازندران در باتلاق های جنگل های مازندران گرفتار شد. در حمله به بغداد نیز سد را شکستند و او شکست خورد و چرا این سد در حمله ی مغول به بغداد شکسته نشد؟ و نیز زمین گیر شدن سلطان  محمد خوارزم شاه در حمله به بغداد در اسد آباد. یا اقدام دفاعی حکومت های محلی خوارزم در شکست دشمنان خود و دفع حمله ی آنان. البته نمی خواهم گرفتار توهم توطئه شوم شاید در هر کدام شرایط خاصی هم دخیل بوده ولی خب به این موارد می شود فکر کرد.

ه- در مورد شهرهای شمال شرق ایران چون بلخ و بخارا و هرات و سمرقند گفته شده که مغول در ویرانی این شهرها تا به آنجا پیش رفت که دستور دادند بر سگ و گربه نیز رحم نکنند و خرابه ها را شخم بزنند و بر آنها کشت کنند. اما پرسش اینجاست که چرا این شهرها از پس آن همه ویرانی هنوز باقیند؟ چه ارزشی داشته که بعدها بیایند و بر روی این خرابه ها خانه بسازند بهتر نبود شهرهای نویی بر روی زمین ها صاف می ساختند چه طور در سلطانیه گفته می شود پس از آن همه ساخت و ساز و بردن امکانات، به دلیل آب کش نبودن زمین هایش و بالا آمدن آب مردم شهر را رها کردند.  شاید به قول شما ربطی به مغول نداشته است.  با تشکر

   پاسخ انوش راوید:  شما پاسخ پرسش های خود را نوشته اید،  که دروغ های شاخ دار هستند،  ولی خواهشاً تضاد آشکار در متن نظر،  و ابتدا را که گفته اید:  مدافع تاریخ رسمی هستید،  را برطرف نمایید،  و بدور از دروغ های تاریخ های رسمی،  تحقیق و تفحص نمایید،  واقعیت های چه بوده؟.  این تضاد مشکل شما عزیز نیست،  بلکه از آن سنت آموزش های قرن گذشته می باشد،  و مشکل همه جوانان می باشد،  به فراینده تاریخ نویسی مراجعه نمایید.  جوان هستید و علاقمند به تاریخ ایران،  وظیفه شما تعلیل و تحلیل گرایش تحصیلی و تخصصی تان است،  امید است در این مورد موفق باشید.  در موارد فوق،  طی مدت این فصل،  مطالبی خواهم نوشت،  و در پاسخ به شبهات دروغ حمله مغول کشور مغولستان پست می کنم.

   پرسش 5241:  تازیان بی گمان به ایران کوچ کردن ولی شاید اینگونه که من گفتم نبوده ولی کوچ هایی در کار بوده! وگرنه همین تازیان که صددرصد ریشه تازی دارند (سادات) بی گمان به همین سبک به ایران و ... اومدن!

   پاسخ انوش راوید:  تازیان بنا به تحقیق و تحلیل های جدید که در وبلاگ گفتمان تاریخ هم می باشد،  مادی بودند نه عرب،  نام های عربی از زمان های پیش از اسلام در ایران پیدا شد،  آورندگان آنها دین های مغتسله، صابرین، مانوی و کلاً دینها بودند،  که بزبان های ماقبل از عربی بودند.  به تاریخ ورود نامهای عربی به ایران مراجعه شود.

   پرسش 5242:  شما گفتید که زادگاه مانی نجف و ارق بوده که زبانشون سریانی (به گفته شما عربی نخستی) بوده ولی همه میدونن که تا پیش از پیدایش اسلام اراق به زبون پارسی سخن می گفتند و همه شون ایرانی بودن پس عربی نخستی از کجا اومده؟!  آیا شما باور ندارید که زبون اراق تا دوران هایی پس از اسلام پارسی بوده؟!

   پاسخ انوش راوید:  در بخش های غربی خورآسان و سیستان و مازندرن، باکتریا و... یعنی بطور کلی در شرق عراق کنونی زبان پارسی و شاخه آن رایج بوده است،  به جغرافیای تاریخی ایران و نام های جغرافیایی تاریخی مراجعه نمایید.

  پرسش 5243:  اگه تازیان نمی تونستند خودشون رو با زبون های دیگه هماهنگ کنند چگونه ما با تازی زاده هایی به نام سید و امامزاده فارسی گفتگو میکنیم!؟

   پاسخ انوش راوید:  بین تازی و عرب تفاوت است،  تازیان ماد های شرق و شمال عراق کنونی بودند،  سید و امامزاده ثمره دین های از بدو پیدایش دین بوده است.  دینها بدیلیل شرایط جغرافیایی بتمام معنی آن،  در جنوب عراق کنونی شکل می گرفتند،  و زبان آنها از زمان سلسله هخامنشیان بیشتر آرامی و سریانی و عربی بود.

   پرسش 5244:  اگه این داستان که محمد از نوادگان ابراهیم خلیل بوده درست باشه میشه گفت که فرزندان ابراهیم بسوی عربستان کوچ کردند و زبونشون هم دگرگون شده؟!درسته؟

   پاسخ انوش راوید:  وبلاگ گفتمان تاریخ را مطالعه و پیگیری کنید،  این موضوعات ریشه در تاریخ گذشته دارد،  باید به آنها برسیم و حوصله و تحقیق و تحلیل می خواهد.

   پرسش 5245:  یک کوهی در پیرامون شهرستان ملایر هست که به نام کوه یزدگرد نامیده میشه و میگن که یزدگرد سوم هنگام شکست از تازیان به اونجا پناه برده آیا این گفته درسته یا نه؟!  آیا آین کوه میتونه به یزدگرد یکم یا دوم وابستگی داشته باشه؟!

   پاسخ انوش راوید:  یزدگرد نامی ایرانی طی هزار سال بوده،  و می توانسته نام یک خان، حاکم محلی و یا یک پادشاه بزرگ باشد،  درباره این کوه و نام یزدگرد نیازمند تحقیقات محلی و عمومی زمان بر است،  عزیزانی که این مطلب را می خوانند امیدوارم در راه این تحقیقات بدور از دروغ های تاریخی یاری نمایند.

   پرسش 5246:  شما فرمودید تاریخ یک علم مثل سایر علوم است اما چرا در هیچ علمی به اندازه تاریخ شاهد ارا و نطریات ضد و نقیض و پریشانی اقوال نیستیم و کمتر نظریه ای هست که نظری معارض و مخالف نداشته یاشد. سایر علوم به صورت چشمگیر و فراگیر در خدمت به بشریت بوده و هر روز شاهد پیشرفت و شکوفایی انها هستیم. اما تاریخ کمتر به درد افراد جوامع خورده و بیشتر در خدمت اهداف و مرام های گروه های خاص و یا سیاسی بوده و کمترین خدمتی به بشریت نکرده جز تفرقه و جدایی ملت ها و ادیان.

   پاسخ انوش راوید:  رشد و تکامل تمدن در ادامه همین تاریخ بوده است،  همانگونه که بارها نوشته ام،  تاریخ علم مادر است،  بهمین جهت بیشتر در خدمت بشریت برای ساختن تمدن بوده است.  رشد و تکامل بشری،  از تضاد ها و تعریف های مختلف تاریخ،  چه بعنوان دین و ملی و غیره انجام پذیرفته است،  در این باره تحلیل گران بزرگی مطالب مختلف نوشته اند.  اما در قرن 21 با وجود پیشرفت های روز افزون ساعت شمار،  نیازمند این می باشیم که فرهنگستان تاریخ را ایجاد نماییم،  در این باره بارها گفته ام،  در سخن وبلاگ توضیح می باشد.

   ادامه پرسش:  اگر گفته شود که تاریخ مورد سواستفاده قرارگرفته در مورد سایر علوم نیز این مساله صادق است اما سو استفاده های علمی موضعی و یا مقطعی بوده و خدمات آنها بسیار بیشتر و جهانی تربوده است.  آیا شما می توانید خدمات علم تاریخ را برشمارید و بفرمایید چه گره ای از کار های فرو بسته بشر در طول عمر دراز خود باز کرده است؟  یا این علم برچه اصول و قوانینی استوار است که غیر قابل انکار باشند؟

   پاسخ انوش راوید:  در قرن جدید برای هر موضوعی نیازمند تعریف نو می باشیم،  منجمله برای تاریخ که اصلی ترین و زیر بنا ترین علوم است،  این تعریف باید توسط همان فرهنگستان انجام پذیرد.  در گذشته ها بدلایل مختلف که در ساختار های تاریخی اجتماع قرار دارد،  هر زمان تعریف تدوین شده و یا نوشته نشده از تاریخ داشتند.  اگر از تاریخ های مختلف چه دینی و چه ملی و غیره بدرستی و بدون دروغ می گفتند و می نوشتند،  طرفها و مردم مختلف دیگر،  بدنبال تعریف دیگری نمی رفتند،  و خود را برای مقابله با داستان مخالف عقیده و دانششان،  مسلح به علم و سلاح نمی کردند.  همین باعث شده بود،  همیشه یک مسیر پیشرفت برای بشریت باشد،  همانگونه که در بالا نوشتم در این باره اندیشمندان زیادی مطالب نوشته اند،  در صورتی که فرصت یافتم من نیز تحلیل خود را خواهم نوشت.

   پرسش 5247:  تاکنون من هرچه از تاریخ دیدم نقل قول بوده است، و اولین بار است که در وبلاگ شما تاریخ را تحلیلی بررسی می کنید. آیا برای اینکار برنامه آموزشی هم دارید؟ آیا کتابی و نوشته ای در باره آموزش تحلیلی تاریخ دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  برنامه آموزشی خاص ندارم،  زیرا فعلاً بیشتر متمرکز به برداشت دروغها از تاریخ ایران هستم،  ولی بدین منظور می توانید به تاریخ نویسی نوین ایرانی مراجعه و پیگیری نمایید.

   پرسش 5248:  درباره قلعه بمپور یک چیزی رو باید بگم و اون اینکه همکار تازه تون بانو پرنیان حامد شاهنامه ها رو از بیخ درست می دونند و اسفندیار و رستم و بهمن و برادرانش همه در سیستان و زابلستان) اگه همین سرزمین باشد (گرد هم آمده اند اسفندیار) اسپندیار (هم پیش از مرگش بهمن را به رستم سپرده و او به دست رستم پرورش یافته و شاه شده است!  آیا این داستان) که من از اون ناآگاه بودم و شما گفتید (به تاریخ راستین نزدیک نیست؟!  بلوچستان که هیچ ولی به گفته فردوسی، رستم یلی بوده در سیستان که نام زابلستان و هیرمند و ... هم بی گمان نام تاریخی سیستان که همانا زابلستان باشد را نشان می دهد.

   پاسخ انوش راوید:  "به تاریخ راستین نزدیک نیست"،  را در کجا و با چه منظور و مطلبی نوشته ام،  لینک آنرا بنویسید،  از نظر جغرافیایی تاریخی ایران،  با دانش های موجود مشکل داریم.  به جغرافیایی تاریخی ایران و یا نام های جغرافیایی در ایران،  مراجعه نمایید.  درباره شاهنامه فردوسی،  واقعیت بودن و نبودن تمام یا بخشی،  از ابتدای قرن 20 بحث جریان داشته،  اما همگان تا کنون در مورد جغرافیای مکان ها اشتباه می کردند،  و به همین جهت نمی توانستند شاهنامه را بدرستی تعریف و تحلیل کنند.  در هر صورت علم ثابت نیست و نباید هیچ کس آنرا تمام شده پندارد،  هر روز باید ذهن و پا را بیشتر از گذشته جلو کشید،  و به واقعیت های بیشتری در علوم دست یافت،  جوانان باهوش ایران نباید از سرعت پیشرفت دانش عقب بیافتند.   تذکر ــ  درباره قلعه بمپور به:  تاریخ دژ های ایران مراجعه شود.

   پرسش 5249:  در شاهنامه ضحاک تازی است که بسیاری رو به چالش انداخته و همه میگن که عرب بوده! عرب ها که تنها در یمن و عمان و بخش کوچکی از عربستان کنونی می زیستند و همه در اندیشه ی دزدی از یکدیگر بودند به ضحاک تازی وابستگی داره؟!  شما که بهتر می دونید ایرانیان پیش از اسلام بیگانگان رو با دو واژه نام می بردند: انیرانی – تازی،  که من درست نمی دونم چرا؟! ولی میتونم بپذیرم که به بیگانگان تازی می گفتند در زمان جمشید به مادیان، در زمان اسلام به تازیان و امروز هم میبینیم که ریشه تاجیک رو تازیک می دونند که رفته رفته زبانشان دچار دگرش شد و امروز هم با زبان ما یکی نیست.  شاید هم تاج + یک بوده که شاهزادگان دودمانی ایرانی باشند!  همچنین ویرانه کاخی هم در کوه یزدگرد هست که من درست ندیدمش اینکه شما میگید شاید نام کدخدا یا خانی بوده برای من پذیرفتنی نیست، چون شهرستان ملایر  (مل+آگر)  در زمان ساسانیان بخشی از نهاوند بوده و گریختن یزدگرد سوم به نزدیکی نهاوند در تاریخ گفته شده و بی گمان به این کوه هم وابستگی داره!

   پاسخ انوش راوید:  بگفته و تحقیق و تحلیل بانو پرنیان حامد،  "تازیان مادی بودند"،  و البته همانها بودند که به تاجیکستان کنونی رفتند.  همانگونه که نوشتم درباره هر نام تاریخی چه کوه باشد و دشت،  یا شهر و آبادی باشد،  باید تحقیق و تحلیل های مستقل صورت پذیرد،  و در نهایت در فرهنگستان تاریخ ایران گرد آوری شوند.  هر شهر و آبادی ایران بیش از 5 طبقه تاریخی دارد،  اطراف خود را نگاه کنید،  هر خیابان در مدت 50 سال گذشته،  چند بار نام عوض کرده،  حتی هر شهرداری ادعای ساخت آنرا داشته است.  همیشه نوشته ام در رشته و گرایش خود،  تحقیق و تحلیل مستقل کنید،  و وابسته به داده های کلی عمومی و عادی و غیره نباشید،  جوانان باهوش می داند چه می گویم.  توجه نمایید پاسخ های من در جهت برپایی محیط مجازی دمکرات،  و آزادی اندیشه و قلم است،  و نیز اینکه جوانان باهوش متوجه شوند،  می توانند تغییرات ناپیوسته در قرن سنت گریزی ایجاد نمایند.

      یکبار دیگر یاد آوری نمایم،  چند هزار سال تاریخ ایران بزرگ،  در 5 میلیون کیلومتر مربع،  با میلیاردها انسان که آمدند و رفتند،  را نباید در انداره چند صد نام پادشاه،  و با چند ده کتاب تاریخ محدود کرد،  ما در ایران نیازمند تحقیقات و تحلیل های بسیاری هستیم.  همانگونه که قبلاً در مورد کوه و شهر مورد نظر شما نوشتم،  باید جوانان باهوش متخصص بررسی های مستقل داشته باشند.  کوچک و محدود کردن تاریخ ایران،  یک ترفند استعماری بوده است،  با کار علمی با آن مقابله کنید.

   پرسش 5250:  1 ــ  شماکسی نیستید که بخواهیدهمه تاریخهارا تکذیب کنید چرا جون در صورت دروغ بودن همه آنها چه دلیلی برای راست بودن حرف شماهست؟

   پاسخ انوش راوید:  البته درست است،  من کسی نیستم که بخواهم تاریخ نویسی نمایم،  تاریخ باید توسط فرهنگستان تاریخ ایران نوشته شود،  نه هیچ شخصی،  در این باره در سخن وبلاگ توضیح نوشته ام.  من فقط بابت دلم،  و یافتن اینترنتی جوانان باهوش علاقمند به وبلاگ و دروغ های تاریخی،  که خود شما به وجود آنها اعتراف دارید،  می نویسم.

   ادامه پرسش:  2 ــ  درموردجنگ قادسیه که میگی چگونه یک عرب ازعهده چند تا ایرانی برمی آید خداوند فرموده: اگر صد نفر از شما (مسلمانان) صابر باشید بر هزار نفر پیروز میشوید.

   پاسخ:  تاریخ را نباید با نوشته های آسمانی و من یا این و آن تمام کرد،  تاریخ یک علم است و پایانی برای آن وجود ندارد.

   ادامه:  3 ــ  ناسیونالیستی شما اینقدر در اوج قرار دارد که حاضر نیستی جنگ قادسیه را جنگ اسلام و ایران بدانید بلکه میگویید اعراب و ایران و جهت اطلاع شما درتاریخ جنگی بین ایران واعراب وجود ندارد

   پاسخ:  البته من بارها نوشته ام حمله مسلمانان به ایران غربی در صدر اسلام،  توسط مسلمانان با ترکیبی از مردمان گوناگون اتفاق افتاد،  مادی و تازی و عرب و غیره،  مشکل من با ناسیونالیسم های افراطی ضد عرب است،  که می گویند اعراب به ایران حمله کردند و کشتند و غارت کردند،  شما دقیقاً 180 درجه برعکس برداشت کرده اید.  شما بجای اینکه یار من برای دفاع در برابر اتهامات ناسیونالیسم افراطی ایرانی باشید،  درست برعکس شده اید.

   ادامه:  4 ــ  در نوشته هایتان بهتر است ادب را رعایت کنید و به هیچ قومی توهین نکنید تا شاید راحتتر نوشته هایتان پذیرفته شوند.

   پاسخ:  عزیزم من به هیچ کس اهانت نکرده و نمی کنم،  فدایت شوم،  اگر جایی و نوشته ای اهانت آمیز در وبلاگم دیدید لینک آنرا بفرستید،  تا ببینم جریان چه بوده.  درضمن من همیشه از خداوند تقاضای هدایت دارم،  زیرا همیشه نیازمند آن هستیم تا راه راست و خوب و شفاف بما نشان دهد.

   ادامه:  بنده سه تاافتخاردارم 1-مسلمان2-ایرانی3-عرب

   پاسخ:  این افتخار بزرگ من هم هست که هم میهنی چون شما دارم،  فقط خواهشاً  شما نیز دیدتان را نسبت به وبلاگ دقیق نمایید و هر کجا پرسشی و مشکلی بود،  آنرا کپی نمایید و بفرستید،  تا من نیز بتوانم توضیح دهم یا اصلاح نمایم.

   پرسش 5251:  میخواستم درباره صحت قضیه دخالت انگلیسی ها  توقحطی سال های 1917  نظرتون رو بدونم؟

   پاسخ انوش راوید:  این مسئله از نظر من کاملاً مردود است،  چند دلیل عمده دارد:

  1 ــ  عثمانی با تمایل به آلمان و دراتحاد با متحدین بود،  و در مقابل کشور ایران قرار داشت.  انگلیس نمی خواست کشور ایران کم جمعیت باشد،  و نسبت به عثمانی ضعیف تر گردد،  اگر ایران از این نظر کم جمعیت می شد،  عثمانی ها براحتی موفق می گردید تنگه هرمز را بگیرد،  در آن زمان جمعیت مسئله مهم برای جنگ بود.  ...و الی آخر...  نمونه آن را در مبارزات پدر بزرگم حاج میرزا حسین در راه راستی ایرانی نوشته ام.

  2 ــ  در آن زمان روستا های ایران کاملاً خودکفا بودند،  و مردم در بازار های هفتگی،  با همدیگر مبالدله کالا داشتند،  و شهر های ایران به روستاها نیازمند بودند،  نه روستاها به شهر ها،  نمونه آن در سفر تاریخی به شمال ایران است.

  3 ــ  شهرهای کمتر از 15 درصد جمعیت را تشکیل می دادند،  و بیشتر آنها همچنان در شکل روستایی و پیوسته به روستا بودند.  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود.

  4 ــ  وسایل ارتباطی و اطلاعی خیلی کم بود،  حمل و نقل وضع خرابی داشت،  بیشتر روستاها که تولید کننده خوراکی بودند،  براحتی نمی توانست مورد دستبرد یا خرید گسترده قرار گیرد،  مشروح در تاریخ مسافرت در ایران.

  5 ــ  دوران جنگ خود بخود در دنیا مواد غذایی و تدارکات مورد لزوم آن کم شده بود،  و همانگونه که به همه دنیا صدمه می خورد،  به ایران هم صدماتی رسیده بود.  منجمله احتکار و فروش بخشی از مواد خوراکی به خارجیان،  در تاریخ جنگهای مهم.

  6 ــ  همانگونه که بارها نوشته ام و در دروغ نامه هایی بنام کتاب تاریخ هم می باشد،  بسیاری از داده هایی که بعنوان تاریخ می دانیم،  فاقد تحقیق و تحلیل های علمی هستند،  و از برای مقاصد خاصی نوشته شده اند،  باید آنها را تخصصی و با دید برداشت دروغها از تاریخ ایران مطالعه نمود.

    در آن زمان درآمد ایران،  از صادرات مواد خوراکی و پوست و چرم بود،  و کلاً در این موارد ایران مازاد تولید داشت،  در همین چلاسر و جل که ما هستیم،  تا 50 سال پیش سیستم تولیدی تاریخی از زمان سلسله هخامنشیان وجود داشت،  و سرگالشها توسط چاروا دارها تولیدات لبنی و پوست و چرم و ذغال را به اسکله چوبی،  که در کریم آباد تنکابن بود حمل می کردند و از آنجا راهی اروپا می شد،  به تاریخ بازرگانی در ایران مراجعه شود.

    ادامه پرسش:  پدر بزرگ من از وضع وخیم و قحطی در آن زمان می گفت درست است؟

   پاسخ:  اینگونه گفته ها را باید به تحلیل گرفت و در زمینه های علمی پیاده نمود،  بیشتر داده های و گفته ها و نوشته ها درباره موضوعات تاریخی خام هستند،  و باید توسط نیرو های متخصص در یک فرایند تاریخ نویسی ایرانی،  بمنظور تاریخ و تاریخ اجتماعی آماده شوند.  یک نمونه بزنم،  من یک دائی دارم که حدود 70 سالش است،  او و خانمش حقوق بازنشستگی می گیرند،  و با درآمد های مختلف مانند گرفتن اجاره و غیره در آخر سال 90 بیش از دو میلیون تومان در ماه حقوق دارند،  وقتی پای صحبت این دائی می نشینی،  می گوید:  که چقدر گرانی است،  آدم نمی تونه چیزی بخره،  زمان قدیم نان دانه ای 10 ریال بود،  میوه کیلویی 30 ریال،  و این و آن .... آنقدر بود،  چقدر وضع خرابه!!!  اگر آدم ساده ای باشد فکر می کند 30 – 40 سال پیش چه خوب بود و الان قحطی است.  او ساده ترین موضوع در اقتصاد، رابطه درآمد و تورم را بیان نمیکند،  یا نمی داند یا نمی تواند.

   پرسش 5252:  متن سنگ نوشته آشور بانی پال در باره آشور و شوش چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  متن سنگ نوشته آشور بانی پال مقتدر ترین شاه کشور آشور از 640 قبل از میلاد:  من آشور بانی پال شوش این شهر بزرگ مقدس مسکن خدایان ایلامی مأوای اسرارشان را فتح کردم وارد کاخ هایش شدم،  در گنج هایش را گشودم و آنچه را که تا آن زمان هیچ دشمنی جز من بر آنها دست نیافته بود به غنیمت گرفتم.  من زیگورات شوش را شکستم ثروت و روحانیانش را به غنیمت به آشور آوردم،  سپاهیان من وارد بیشه های مقدس آن شدند که هیچ بیگانه ای از کنارش نگذشته بود،  اسرار آن را دیدند و به آتش سوختندش.  من دختران شاهان زنان شاهان تمام خانواده شاهی تمام فن آوران بدون استثنا ساکنان زن و مرد چهار پایان بزرگ و کوچک را که تعدادشان از ملخ بیشتر بود به منزله غنیمت به مملکت آشور فرستادم.  زین پس این شهر مأوای گورخرها غزالها و دیگر حیوانات وحشی خواهد شد،  ندای انسانی صدای سم چهار پایان فریاد های شادی همه و همه بدست من از بین رفت من آشور بانی پال.

   تذکر:  از نظر من نمی تواند این خرابی و نابودی درست باشد،  و در ادامه تاریخی خالی بندی شاه هان است،  زیرا بلافاصله سلسله هخامنشیان با قدرت سر بر آورد.  از بین رفتن زیگورات و سیستم حکومتی قبلی،  در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی ایران بود،  و مطابق معمول تاریخ از این خلاء گذر تاریخی ایران سوء استفاده شده است،  بزودی در این باره خواهم نوشت.

   پرسش 5253:  چه نظری درباره ی هولوکاست دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  قبلاً در این باره زیاد و مشروح نوشتم،  مطابق معمول بزرگ نمایی و سوء استفاده های تاریخی شده است.  سوء استفاده از تاریخ،  سابقه در عمق تاریخ دارد،  سپس در دوره استعمار تدوین شده گردید،  و در امپریالیسم شدت پیدا کرد،  صهیونیسم یکی از پایه های استعمار و امپریالیسم است. 

   پرسش 5254:  پوریم و قضیه کشتار یهود از ایرانیان را قبول دارید یا خیر؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره هم زیاد نوشتم،  به پرسش و پاسخ های قبلی مراجعه نمایید،  تاریخ خیلی وسیع تر و خیلی بیشتر از این چیزی است که امروزه ما می دانیم،  از اواخر دروغ جنگ صلیبی،  در لندن و پاریس، شروع بنگارش و تعیین این مقدار تاریخ را برای جهان کردند،   بزودی آغاز تاریخ نویسی استعماری را می نویسم.

   پرسش 5255:  نظر شما درباره ی دروغگویی های متفقین درباره ی جنگ جهانی دوم چیست؟ در این مورد هم نیاز به جنبش برداشت دروغ ها است؟ آیا پرداختن به این کار نمی تواند تجربه ای برای جنبش برداشت دروغ از تاریخ ایران باشد؟ و چه بسا با بر ملا شدن برخی دروغ های این ماجرا، دروغ هایی از تاریخ معاصر ما نیز که با آن ها پیوند دارند بر ملا شوند.

   پاسخ انوش راوید:  بله درست است،  در اینباره هم باید جوانان باهوش متخصص ایرانی تحقیق و تحلیل مستقل ملی و مردمی ایرانی داشته باشند.  پیدا شدن هیتلر،  روی کار آمدن او،  و آغاز جنگ و شکست آلمان،  کلاً بنظر من هر آنچه تاکنون درباره این موارد نوشته و گفته  و ساخته اند تقلبی است.  بطور مثال،  مشاور و پیشگوی هیتلر در ابتدا یک یهودی بنام هانس بود، او تأثیر زیادی در هیتلر داشت،  و یا شکست آلمان در جنگ را بخاطر کشف رمز آلمانها توسط یک نابغه انگلیسی می گویند،  که اینها کاملاً دروغ است،  همان نیرو های نفوذی که هیتلر را ساختند و پرداختند،  اطلاعات را به انگلیسها می دادند.  بزودی در باره دروغ های جنگ جهانی دوم و ایران می نویسم.

   ادامه نظر و پرسش فوق در روز دیگر:  نخست این که در سوال خود باید این طور می نوشتم که برملا شدن دروغ های جنگ جهانی دوم ممکن است موجب کشف حقایقی نیز از تاریخ معاصر ما شود که در ارتباط با آن رویدادها بوده است که به این وسیله جمله ی خود را اصلاح می نمایم و ممنون می شوم که این مطالب را که نوشتم در سایت قرار دهید.  و دوم این که من از دروغگویی های متفقین صحبت کردم که بسیار آشکار است یعنی دست کم، آشکار است که دروغ های بسیاری وجود دارد وای به روزی که این دروغ ها بر ملا شود.  مطمئنا چیزهایی هم وجود دارد که ما احتمالش را هم نمی داده ایم و از چند و چونش خبر نداریم اما منظورم هیتلر نبود این هم به نظر از دروغ پردازی های آنان است که حال که گندشان دنیا را گرفته و پته ی شان روی آب افتاده، می خواهند مبارزی مانند هیتلر را که با صهیونیسم و یهود بین الملل جنگید را هم از خودشان معرفی کنند و گرنه این هانس که شما می فرمایید اولین بار است که می شنویم و به داستان و افسانه شباهت دارد.  با تشکر دوباره، پیروز باشید.

   انوش راوید:  همین جملات می تواند زمینه ساز تحقیق های مستقل بدور از دروغها درباره بخشی از تاریخ معاصر باشد.

   پرسش 5256:  چرا زبان خیلی از مردم ایران ترکیه؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه در سابقه تاریخی ایران دارد،  و مربوط به قبل از تاریخ دروغ حمله مغول کشور مغولستان می باشد،  درباره این باره هم باید تحقیق های مستقل بدور از دروغ انجام شود.

   پرسش 5257:  زبان ترکی از سلسله سلجوقیان باقی مونده که اونها ایرانی نبودند و از چین و مغولستان وارد ایران شدند، غازان خان مشهور یا القبیگ پس کی بودند؟

   پاسخ انوش راوید:  خانات ایرانی از ترک های چین استان ایران بودند،  و هیچ ربطی به کشور مغولستان ندارند،  بلکه مهاجرانی از ترکان ایران به کشور مغولستان رفتند،  و زبان آنجا را دگرگون کردند،  امروزه مردم کشور مغولستان به سه گویش مختلف حرف می زنند،  که ریشه در تاریخ باستان کشورشان ندارد،  بلکه ترکیبی از زبان ترکان چین استان و خراسان ایران،  با زبان قدیمی آن کشور است.  عزیزان خواهشاً به پرت و پلا های تکراری نوشته شده توسط عوامل و چهره های استعمار گوش ندهید،  و به من هم نگویید خیلی از این دست شنیده ام.  اگر در این زمینه متخصص و محقق هستید،  بار سفر کنید و به کشور مغولستان بروید،  و تحقیقات مستقل انجام دهید و ما را نیز در جریان قرار دهید،  ما در ایران محقق حرفه ای مستقل می خواهیم،  نه تکرار کننده دروغ های تاریخی.

   پرسش 5258:  آیا شما پان فارس هستید؟

   پاسخ انوش راوید:  خیر من پان چلاسری هستم،  چلاسر و جل روستایی که در آن زندگی می کنم،  سپس یک ایرانی هستم،  با شرایطی تاریخی و اجتماعی و جغرافیایی،  که تاریخ تمدن برای من و بقیه ایران و ایرانیان  باقی گذارده است.

   جالب:  می گویند ابن سینا آنچه خواند،  تا هجده سالگی خواند،  و پس از آن درباره آنچه خواند تأمل کرد.  او خود سالها بعد به جوزجانی می گوید:  من امروز همان قدر می دانم،  که آن زمان می دانستم،  اما دانش من امروز عمق بیشتری دارد.  ابن سینا نابغه با تأمل در خوانده های خود می آموزد،  اما هرچه تأمل لازمه آموختن است،  برای یادگیری پایانی وجود ندارد.

   *  دمکراسی و جامعه دمکرات و آزادی اندیشه و قلم،  یعنی اینکه هر کس حرف خودش را بزند،  ولی هر گفته ای دلیل بر علم و دانش مربوطه نیست.  همچنین از قدیم گفته اند:  بهشت آنجاست که کسی را با کسی کاری نباشد.  بهمین جهت باید به هر عقیده و دانش احترام گذاشت،  و نیز در جامعه پویا بهتر است هر شخص در حرفه خودش صاحب نظر باشد،  و بتواند درباره نظراتش تبلیغ و کار کند.  در این صورت دانش گسترش پیدا می کند،  و خود بخود فدارالیسم علمی شکل می گیرد.  یاد آوری نمایم،  ما ایرانیها ده ها قرن در ساختار تاریخی اجتماع در سازمان قبیله ای دینی بودیم،  و با داشتن جشنها و فولکلوریک ملی،  با زندگی دمکرات غریبه نیستیم،  ولی سابقه درک دمکراسی لیبرال بورژوازی را نداریم،  بهمین جهت دمکراسی امروزی ما،  ابتدا شکل زمخت و خشن بخود می گیرد.  در هر صورت و با کم و بیش آن،  این موضوع نباید باعث نگرانی شود،  بارها در این باره توضیح نوشته ام.  با قرن 21 دور جدید تمدن هموساپین آغاز شده است،  من امیدوارم که ایرانیان بتوانند سرآمد این تمدن جدید باشند،  حداقل در کشور های مشابه.

   پرسش 5259:  آیا در زمان خلافت بنی عباس مانویان را میکشتند؟  همچنین ایا در همان زمان خیلی از شهر ها و لغات پارسی مطابق با تلفظ اعراب شد؟

   انوش راوید:  تغییرات در زبان پارسی و تبدیل شدن به زبان دری از دوران سلسله هخامنشیان بویژه داریوش بزرگ بود،  در این باره بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام.  کشت و کشتار از ادیان دیگر همیشه تاریخ در همه جهان و به بهانه های مختلف وجود داشته،  ولی اصل مهم آن بر اساس غارت بوده است.  نمونه ساده آن جنگ نعمت حیدری یا دعوای جهود و شیعه،  در همین اواسط قرن گذشته در تهران بوده است،  که در نهایت منظور از آن غارت اموال بوده است.  گاه این غارتها محلی بوده،  و گاه  حکومتی،  به هیچ عنوان هیچ دینی اجازه چنین کشتار ها را نداده است.  ایکاش روزی برسد که انسان بتواند با دستکاری ژنتیکی،  این وضع خدا دادی و طبیعی هموساپین را دگرگون کند،  تا از کشتن یکدیگر دست بردارند.  در زمان خلفای اسلامی،  مانویان از ایران و عراق تا افغانستان و کاشغرستان پخش بودند،  و به همین دلیل بازرگانان ورزیده ای شده بودند،  و متعاقب آن پولدار.

   نظر 5260: در ویکی پدیا درباره ی قوم آینو در ژاپن از ارتباط زبان آنان با فارسی صحبت نشده و نیز گفته شده زبان آنان در جهان تک است و ارتباطی با زبان های دیگر ندارد.

   پاسخ انوش راوید:  اینها را از بازماندگان اقوام ایرانی کاسی نوشته ام،  و زبانشان هم فارسی نیست، زبان آنها ریشه در زبان های اقوام ایرانی دارد،  اقوام کاسی در چین بنام یوئوچی شناخته شده اند،  و در تاریخ چین و ژاپن وجود دارند.  در ضمن ویکی پدیا و هر وب اینقبیل،  نمی توانند تاریخ ها و سرنوشت ها را صرفاً حقیقت و درست بنویسند،  در این باره قبلاً توضیح نوشته ام.  تعدادی وب زیر نفوذ پان ترک های انیرانی هستند،  و به اشتباه خود را آریایی و یا هندو ایرانی نمی دانند،  درصورتیکه ترکها ایرانی اصیل هستند،  به وبلاگ گفتمان تاریخ مراجعه شود.

      بسیاری از زبان های ایرانی هنوز در خود ایران شناخته شده نیستند،  مثلاً چند سال پیش چند بار تلاش کردم زبان های میگونی و گالش مرکزی را تحلیل کنم،  کار سخت و زمان بر بود و نتوانستم،  امروزه انگشت شماری با این زبانها حرف می زنند.  زبان فارسی ما در واقع دری است،  که تلفظ کامل آن "درباری یا داریوشی" است،  زبان فارسی یا دری امروزی زبانی ساخته شده است،  و زبان بومی ماقبل تاریخ هیچ یک از اقوام ایرانی نمی باشد،  ولی ریشه آن در تمام زبان های باستانی جغرافیای وسیع سلسله هخامنشیان است.

   پرسش 5261:  سلام از بابت مطلب زیبایی که درباره ی زبان فارسی نوشتید هر چند الان هرچه می گردم آن را در وبلاگ شما نمی یابم نمی دانم در کدام قسمت دیده بودم در هر صورت مجبورم در این بخش درباره ی آن نظرم را بنویسم. در هر صورت بسیار سپاس گزارم مطالب تازه ای یاد گرفتم به ویژه واژه ی دهقان و ارتباط آن با خان و شباهت ظاهری این دو کلمه که هیچ وقت به آن توجه نکرده بودیم. جدای از آگاهی لغتی در زمینه ی تاریخ هم کارگشاست و این که خان که به ظاهر مغولی است از دهقان فارسی و ایرانی گرفته شده و نظر شما بر این که خان لغتی مغولی نیست این دیدگاه شما را در ذهن ما تکرار می کند که این خان ها ایرانی بوده اند و اصلا خان مغول نداشته ایم به عبارت دیگر مغول ها به ایران حمله نکرده اند. با این توصیف برای قاآن و خاقان چه تفسیری دارید؟ یک نکته ی جالب در انگلیسی به نوزاد می گویند بی بی در یکی از لهجه های محلی شنیده ام که به نوزاد می گویند ببیه بر وزن بقیه.

   پاسخ انوش راوید:  مقاله زبان فارسی را حدود 5 سال پیش از نشریات و اینترنت و دانسته های خودم نوشتم و مدتی است می خواهم وقت گیر بیارم تا آنرا باز نویسی کنم.  در لهجه های مختلف پارسی (خ = ق) و (س = ش) و... مانند:  (ده خان = ده قان) و (برق = برخ) و (اسکندر = اشکندر).   خاقان و خاخام و خاخان = خان خانها،  و نیز قاآن = رایانه = چرخبال = من درآوری و بدون ریشه در هیچ زبان،  تا چند ماه دیگر در باز نویسی مقاله زبان پارسی توضیح بیشتر می دهم.

   پرسش 5262:  نمی خواستم نفوذ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را در چین رد کنم اما حرف من این بود که به نظر بحث چین و ژاپن با هم خلط شده و آن طور که بنده به دست آوردم، مردم آینو در ژاپن ارتباطی با ایران و زبان فارسی ندارند و البته بعد مسافت هم هرچه بیش تر می شود این موضوع را بعید تر به نظر می آورد.

   پاسخ انوش راوید:  با ایران و زبان فارسی ارتباطی ندارند،  ولی از بازماندگان اقوام ایرانی کاسی یا کاشی یا مسین یا سین یا چین هستند،  به نام های جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود،  همگی در تاریخ یک قوم بودند،  ولی با گویش های مختلف نوشته و گفته شده اند،  همچنین در کشور های مختلف نام های دیگری هم گرفتند،  مانند در چین یوئوچی گفته شدند.  این اقوام اولین هموساپین بودند،  که در زاگرس وارد تمدن سنگ میانه شدند،  و توانستند برتری بدست آمده را تا آخر حکومت اشکانی نگهداری و در تمام گیتی پخش کنند،  در اینباره مشغول مطالعه و تحقیق در میان انبوه دروغها،  و اندک آثار تاریخی هستم.

   پرسش 5263:  با سلام به شما استاد گرامی. با توجه به این که گفته شده، حضرت آدم ع 6000 سال پیش پا به عرصه ی وجود نهاده است؛ پرسشم این است که این اسکلت های چند میلیون ساله که هر از گاهی از انسان ها پیدا می کنند می تواند نشان از نوعی توطئه و جعل برای طولانی تر نشان دادن مدت زندگی بشر بر روی زمین و نهایتا توجیه و جا انداختن اصل تکامل تدریجی و انکار خالق باشد. منظورم همان نظریه ی داروین است که خلقت را بسیار تدریجی می داند و به این ترتیب نیاز خلقت به خالق را منکر است.

   پاسخ انوش راوید:  تحقیقات و کشف های علمی معمولاً در دیدگاه همه دانشگاه ها و اهل علم قرار می گیرد،  و در محیط های دمکراسی زیر نظر نشریات می باشد،  بشر هنوز اول دانش است،  نباید علم را بسته و محدود بدانیم.  آنچه از دروغ که تاکنون گفته شده مانند دروغ حمله الکساندر یونانی به ایران،  نیز در دانشگاه های و تحقیقات مختلف در حال بررسی است،  می توانید با زبان انگلیسی در جستجو ها بیابید، آنچه را که استعمار گران دروغ گفتند و پافشاری می کردند،  متفاوت از علم و دانش است.

   پرسش 5264:  پاسخ شما را درباره نام دریای خزر خواندم ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید؟ 

   پاسخ انوش راوید:  تا کنون خیلی نوشته و گفتم،  این  جمله را اضافه کنم:  خزر در واقع خیزر است،  خی بمعنی آب و محل جمع شدن آب،  مانند خیک (آبگاه کوچک) و خیس،  زر بمعنی خورشید و آذر و طلا است،  مشروح در اینجا.

   پرسش 5265:  به نام خداوند جان و خرد سلام برنامه های تاریخی فارسی زبان خارجی تاریخ ایران را میبینید؟

   پاسخ انوش راوید:  بنا به نیاز تحقیقاتی،  تمامی گفته ها و نوشته های تاریخی و تاریخ اجتماعی را پیگیری می کنم،  و از آنها مستقیم و غیر مستقیم،  تعلیلی و تحلیلی بهره می گیرم.  بارها در وبلاگ توضیح نوشته ام،  و از عزیزان می خواهم،  با حفظ محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم،  در تخصص خود همه دیدگاه ها و جدید ترین علم را پیگیری نمایند و استفاده کنند،  علم و دانش را محدود و بسته ندانند،  و با آن احساسی برخورد نکنند. 

   پرسش 5266:  من می خواستم بدانم در صورتی حمله ی اعراب یک دروغ است.

 1-  چرا زبان علمی آن دوره عربی می شود؟ (مثلا بعضی از کتاب های دانشمندان ایرانی مثل ابن سینا ذکریای رازی).  خب اگر فرض را بر این بذاریم که زبان علمی اون موقع بوده پس میشه نتیجه گرفت که اعراب داری قدرت برتر بوده اند.

   پاسخ انوش راوید:  بارها به این گونه پرسش پاسخ داده ام ، عزیزان  خواهشمندم قبل از اینکه پرسش را مطرح نمایید،  اگر تخصص و گرایش شماست،  ابتدا در زمان های مناسب وبلاگ را بدقت بخوانید،  سپس پرسش خود را بنویسید.  همزمان که زبان عربی در بخشی از ایران زبان علمی بود،  در کشور هندوستان و غرب کشور چین امروزی،  زبان پارسی در حال رشد و علمی بود،  زبان عربی دلیل بر دروغ حمله اعراب و برتری عربی نیست،  بلکه تغییر در دین ایرانیان است.  از ابتدای تاریخ تمدن دین و زبان علمی در ایران بارها تغییر کرده است،  شکل زیر نشان دهنده بخشی از آن است.  به تاریخ ورود نامهای عربی به ایران مراجعه شود.

   ادامه پرسش:  من قصد توهین به شما را ندارم اما می خواستم یک پیشنهاد به شما بدهم،  ای کاش نظریه هایتان را از چند جهت مورد بررسی قرار می دادید و در صورت رد کردن یک موضوع درست آن هم می نوشتید. چون باعث ایجاد یک سردرگمی بزرگ می شود.

   پاسخ:  همانگونه که در بالا نوشتم ابتدا خوب بخوانید پاسخ شما در ستون توضیحی صفحه اول وبلاگ،  در سخن وبلاگ و در چندین مقاله دیگر است،  در کل این وبلاگ برای افراد متخصص و هم گرایش است،  که دنبال علم و حقیقت می گردند،  می دانم آنها سرگردان نخواهند شد،  در هزاران نظر نوشته اند که استفاده می کنند.  ولی اشخاصی که در گرایش و حرفه خود سرگردان هستند،  در این وبلاگ هم سرگردان خواهند بود،  برای بار چند هزارم تکرار می کنم،  اگر تخصص شما تاریخ و تاریخ اجتماعی نیست،  خواهشاً وقت گرانبهای خود را هدر ندهید،  و فوری از وبلاگ خارج شوید.

   پرسش 5268:  آیا خضر پیامبر همان اسکندر است؟،  برخی از پژوهشگران را عقیده بر آنست که واژه ی خضر با کلمات خدر، خیدر، خسرو، کسرا، قیصر، کایزر، سزار و تزار بی ارتباط نیست؛ زیرا ساختار این واژه ها حکایت از منشأ مشترک آنان دارد.

   پاسخ انوش راوید:  این وبلاگ تنها برای این منظور نیست که دروغهای تاریخ درباره اسکندر را بررسی کنیم ، برای ایجاد و سازش با تحلیل در محیط مجازی دمکرات است،  زیرا بدون آزادی اندیشه و قلم هرگز نمی توان به نتیجه مورد نظر وبلاگ رسید.  سیستم آموزشی قرن گذشته می گفت:  هر چه ما گفتیم همان است،  و هیچ تغییر در علم پذیرفتی نیست،  و این هرگز نمی توانست سازند دانش کابردی باشد.  صرفاً یک نام عمومی و مهم شده در گذشته،  نمی توانسته یک نفر باشد،  چه بسا از داستانها و یا افراد مختلف بوده،  که در شرایط گذر های تاریخی و اجتماعی با هم ترکیب و کم و بیش شده باشند.  در گذشته مانند قرون جدید امکانات نبود،  و حتی توانایی درک و طبقه بندی علوم و ماورا و غیره وجود نداشت.  نباید علم را ببندیم،  همیشه باید باز باشد و بسوی رشد و تکامل دانش رفت.  در ادبیات ایرانی خضر را عیسی و اسکندر و زال و...  شنیده ام،  ولی تحقیقات علمی متفاوت از داده های ادبی و داستانی است.

   پرسش 5269:  نام من دنیا است به چه معنی است؟  آیا عربی است؟

   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که قبلاً نوشتم بسیاری از نامها را می پندارند عربی است ولی در واقع از زبانها اصیل ایرانی هستند،  دنیا همان دونیاش بوده،  که به شکل اژدهای نیرومندی بر اریکه حکومت زمین نشسته بوده است.  این نام را خدای بخشنده زمین معنی نموده اند،  در اصل نام خدای زمین و آب های کاسی است.  چون شیمالیا،  الهه گامزن بر قلل کوه های پر برف،  منشأ نام شمال در زبان عربی است.  از سوی دیگر دونیاش معادل همان هوشنگ اساطیر ایرانی است،  که در اوستا هم به معنی فراهم آورنده زمین های خوب است،  و هم به معنی داناست،  چه در پیدایی جشن سده،  وی را نیز در رابطه با مار می بینیم.  خدای معادل دونیاش در بابل یعنی ائا نیز غالباً ماروش تجسم می شده است.  همان که مار خردمند بهشت عدن و فریب دهنده آدم (آداپا) و حوا به شمار رفته است. مشروح در گز و کاسی و خورشید.

   پرسش 5270:  چرا در کتابهای ترجمه شده بخش های تاریخ ایران ضد و نقیض است؟

   پاسخ انوش راوید:  در اکثر کتاب های تألیف خارجی،  بخش موضوعات تاریخ ایران یا وجود ندارد و یا تحریف شده هستند.  عزیزان مترجمی که کتاب های تاریخی را ترجمه می کنند،  خواهشاً دقت نمایند،  اگر چنین دیدند،  بخش های تاریخ ایران را به آن کتاب مورد ترجمه اضافه کنند.  در صورتی که می خواهید با امانت داری ترجمه نمایید،  در مقدمه به این موضوع مهم اشاره نمایید،  و یا از متخصصین تاریخ ایران یاری بگیرند.  ملت های قاره کهن و ایران بزرگ،  این را در نظر داشته باشند،  که معمولاً کتاب ها با موضوعات تاریخی را اروپائیان نوشته اند،  و آنها تا توانسته کشور های قاره کهن را یا کوچک و یا بی اهمیت در تاریخ دانسته و حذف کرده اند.  جوانان عزیزی که وبلاگ انوش راوید،  را می خوانید،  مطمئنا در آینده نزدیک شما تحلیل های نوینی در تاریخ و تاریخ اجتماعی خواهید داشت،  این مسئله مهم ترجمه را در نظر بگیرید.

   نظر 5271:  با سلام به شما جناب استاد راوید.  می خواستم در توسعه ی وبلاگ کمکی کرده باشم و تصمیم دارم اگر مطالب جالبی در اینترنت درباره ی ایران و زبان فارسی یافتم، لینک آن را در اختیار شما قرار دهم تا به صلاحدید خودتان در وبلاگ قرار دهید.  دیگر دوستان را هم به یاری شما فرا می خوانم. این هم لینک مطلبی درباره ی واژگان فارسی در زبان های سوئدی، اویغوری و بوسنیایی.

http://mehremihan.ir/language-and-dialect/1311-vparsi-socb.html

راستی درباره ی مطالب فرا منطقه ای و جهانی هم، نظریاتی دارید و کاری انجام داده اید.

می گویند ریشه ی فراماسونری به جنگ های صلیبی بر می گردد که در آن زمان جنگویان صلیبی توانستند کتاب های جادوگری را که حضرت سلیمان(ع) از جادوگران گرفته و در خاک کرده بود را بیابند و این که توانستند به یاری این کتاب ها با شیطان ارتباط برقرار کنند و بقیه ی ماجرا؛ یعنی نظام سلطه ی جهانی. البته به قصه می ماند ولی متاسفانه ضد فراماسون ها در ایران بدون تحقیق این چیزها را از خود غربی ها می گیرند و فکر می کنند چه خبر است. بگذریم، شما با انکار نبرد ملازگرد و جنگ های صلیبی، کمک بزرگی در افشای این دروغ برداشته اید. چه نظری در این مورد دارید. موفقیت شما را آرزومندم

   پاسخ انوش راوید:  هر لینک مفید در جهت سبک کار وبلاگ را لطف بفرمایید،  در ضمن علاقمندان نسبت به معرفی وبلاگ های تاریخی به یکدیگر اقدام نمایند،  مثلاً لینک وبلاگ ما،  گفتمان درباره دروغهای تاریخ را در نظرات وبلاگ های تاریخی قرار دهید.

گفتمان درباره دروغهای تاریخ:    www.cae.blogfa.com

      در مورد جنگ صلیبی چشم بزودی مطالبی خواهم نوشت.

   نظر 5272:  با سلام یک جمله ی جالب محلی است که می گوید: عام (عمو) بَگُم (بیگم) چی چی بَگُم (بگویم) در این جا بگویم و بیگم یک جور تلفظ شده است. آیا می توان گفت، بیگ و بیگم از ریشه ی گفتن و بگو باشد با توجه به این که شنیده ام بیگ ها طبقه ای از با سوادان بوده اند.  ضمنا می توان میان واژه هایی چون مغ که گفته اند مگو بوده، بغ و بگو ارتباطی دانست چون گ و غ یا ق در کلماتی به هم تبدیل شده اند.

      پاسخ پرنیان حامد:  با سلام در باب جمله محلی من نمی توانم قضاوتی کنم.  در باب لغت مغ یونانی ها آن را ماگوس و لغت بغ را باگوس نوشتند.  تصور نمی کنم بتوان آن را به فعل گفتن ربط داد.

   پرسش 5273:  شما در مقالاتتان از وطن هم که عربی است استفاده کرده اید چرا فقط از میهن که فارسی است استفاده  نمی کنید.

   انوش راوید:  وطن واژه ای ایرانی است:  و + تن = جایگاه یا خاک تن،  ط و ت نشانه ها و علائم قرار دادی هستند،  به آوا دقت کنید،  قبلاً در این باره توضیح نوشته ام.  بسادگی اغفال نشوید و تاریخ زبان خود را واگذار نکنید،  اگر تخصص تان است،  دانش خود را در این باره بالا ببرید.  حدود 30 سال پیش در کوه های البرز،  دو کشاورز پیرمرد بمن گفتد:

   می ور وشه،  دار نبنه =  می و مای تقریباً در تمام زبان های دنیا یعنی مال من+ (ور = و = خاک + ر = اشاره)، (وشه = و بمعنی خاک + شه که اصطلاح کشاورزی است) + (دار = درخت+ و= خاک+ شه = ن= نه + بن ریشه) + هـ = کامل کننده.  ترجمه کامل =  خاک زمین من شل است،  درخت عمل نمی آید.  توجه کنید در آن زبان شل با و + شه،  ترکیب شده و هرگز با شل بودن چیز های دیگر اشتباه نمی شود،  جمله سازی کوتاه و کامل است.

      البته یاد آوری نمایم این گویش کمی با گیلکی امروزی تفاوت دارد،  پیر مرد دیگری نزدیک آن روستا برای زمینش چنین گفت:

   می ور وسه،  سیو شنه،  یا به گویش دیگر شونه = می ور را بالا توضیح دادم،  (وسه = خاک + اصطلاح کشاورزی)،  سی و= سیب زمینی= سیب+ و= خاک،  شن یا شون = شدن + هـ = کامل کننده.  ترجمه به زبان دری:  خاک زمین من ماسه ای است،  سیب زمینی عمل می آید.  البته سیب زمینی که ما در بازار و خوراکها و چیپس می شناسیم،  سابقه تاریخی در ایران ندارد،  ولی آن را سیو گفت.

      در قدیمی ترین گویش های ایرانی هم وطن می گویند،  حدود 35 سال پیش پیرمردی در یک قلعه کوچک مخروبه در کویر بیابانک زندگی می کرد،  به او گفتم چرا از اینجا نمی روی گفت:  کنامو وتن من دیه،  (معنی:  خانه و وطن من این روستاست).

      در تمام روستاهای دور افتاده ایران و هندوستان و استان جدیدی چین و آسیای میانه،  که به زبانها و گویش های محلی خودشان هستند،  همه به میهن می گویند وتن،  حتی در ادبیات خطی تاریخی هم همین گونه بوده است،  ولی در باز نویسی ها فکر می کردند اشتباه است،  یا به عمد نوشته اند وطن.  وتن، دنیا، شمال و بسیاری از واژه ها را سومریها از زاگرس به بین النهرین بردند،  و سپس اکد و آمور و آرام وغیره به قبطی و عربی و... واگذار کردند.  دانشمندان زبان عربی هم نمی تواند وطن را در زبان عربی ریشه یابی کند،  بزودی واژه های زیادی را خواهم نوشت،  و از عزیزان اساتید زبان عربی می خواهم آنها را در زبان عربی ریشه یابی کنند،  تا در نهایت نتیجه تاریخی بگیریم.

      بما گفته اند با اصرار و پافشاری گفته اند،  که بسیاری از لغت های زبان فارسی،  عربی است،  چون مقاصد استعماری شان چنین می خواست.  عزیزان اگر تاریخ را بدرستی و بدور از دروغ  بخوانید،  و این وبلاگ را پیگیری کنید،  متوجه می شوید که زبان امروز ما ریشه در زبان های باستانی ایران دارد،  همانگونه که بارها نوشته ام زبان دری (فارسی) زبان تکمیلی،  از همه زبان های ایرانی است،  نمونه دنیا و شمال را در اینجا بخوانید و پیگیری نمایید.  بارها در 26 سال گذشته بمن گفته اند،  چرا نام دخترت را دنیا که عربی است گذاشته ای،  بارها به تک تک  پرسندگان گفته ام،  دنیا نام فرشته زمین و آب های ایرانی است،  و اصلاً عربی نیست،  مانند بن ایرانی،  ابن عربی شد،  واژ ایرانی،  باج عربی شد و...  یکبار دیگر سفارش و خواهش کنم،  تاریخ و زبان خود را رایگان در مقابل دریافت مشتی دروغ واگذار نکنید.

   توجه:  میهن یا وتن در دوران مختلف قبایلی از ساختارهای تاریخی اجتماع در تاریخ تمدن،  معنی جغرافیایی سیاسی خاص نداشت،  بلکه به خاک قبیله و خانه گفته می شد.

   جالب:  تا 6 یا 7 سال پیش و قبل از اینترنت،  من ندانسته درگیر اسیمیلاسیون بودم،  به هر کجای ایران می رفتم می گفتم فقط فارسی حرف بزنید،  حتی بچه های چلاسر و جل را دعوا می کردم،  و می گفتم چرا محلی صحبت می کنید،  فقط فارسی حرف بزنید.  ولی امروزه متوجه شدم که باید تمام زبان های ایرانی را قدر دانست،  و در حفظ و نگهداری آنها کوشید.

      جوانان باهوش هر شهر و دیار،  بنزد آخرین چند نفر پیرزن و پیرمرد مدرسه نرفته روستا های دور دست بروید،  و زبان آنها را ضبط دیجیتال کنید،  و یاد داشت بردارید،  کلاً هر گونه که می توانید درباره نگهداری زبان آنها اقدام کنید.  مادر زن من چلاسری است و گیلکی حرف می زند،  تقریباً بعد از 30 سال خانم من باید حرف های او را برایم ترجمه کند.  تازه این درصورتی است که زبان او خالص نیست و در مدت 50 سال گذشته،  با دری امروزی ما ترکیب شده است.  بهمین راحتی،  در مدت یک قرن ما را از گذشته خود جدا کرده اند،  تا بتوانند دروغ های مختلف تاریخی را بخورد ما دهند.

   نظر 5274:  واژه دیو را آریاییها در رابطه با اقوامی که در شمال ایران زندگی می کردند و اکثرا در کوهستانها ساکن بودند به کار میبردند و بیشتر به علت هیکلهای ورزیده ای که این اقوام داشتند آنها را به این نام می خواندند .بعد ها دیو در ادبیات کهن آریاییها به معنی خدایانی که نگهبان یکی از فروزه های طبیعت بودند مورد استفاده قرار گرفت که معادل با خدا بود .پس از پیامبری اشو زرتشت و شناختن یک خدای واحد مقام دیو ها تنزل یافت و هنوز هم در نام روزهای زرتشتی 3 روز با نام دی وجود دارد که همان نام اهورا مزدا است،  به هر حال کار فرهنگی تان قابل ستایش است شاد و سرفراز باشید.

   پاسخ انوش راوید:  با درود و سپاس از توجه شما،  در این مورد توجه شما را به نظر بانوی گرامی پرنیان حامد در وبلاگ گفتمان جلب می کنم.  در ضمن منظور شما از هیکل ورزیده چیست؟  تعیین کننده این ورزیدگی با انسان های دیگر را توضیح دهید.  من در اینجا این مطلب یا انسان های بزرگ پیکر را بررسی کردم،  شما مستندات باستان شناسی و تاریخ نگاری باستانی خود را بنویسید.  در این وبلاگ سعی ما بر این است که از سطحی نگری در تاریخ دوری گزینیم و بسوی برداشت دروغها از تاریخ با شیوه تاریخ نویسی نوین ایرانی برویم.  خاطر نشان نمایم فرد نا معلومی در مورد مسئله دیو،  در چند پست قبلی چیزی مطرح کرد،  یا بگونه ای سنگی بدون دلیل و مدرک پرتاب کرد و رفت،  امید است شما گفته خود را بصورت یک مقاله بنویسید،  تا بنام خودتان در وبلاگ پست کنم،  که مورد استفاده قرار گیرد.

   نظر 5275:  با سلام و سپاس فراوان از وبلاگ خوبتان،  در مورد این که در عصر یخبندان و در قطب شمال چه گونه انسان ها زندگی می کردند می توانید به افسانه(یا تاریخ) جمشید توجه کنید:

     بنا بر گزارش اوستا، جمشید پادشاهی بود که آریاییان را پس از یخبندانی بزرگ از سرزمین‌های سرد به بیرود، به سوی ایرانویج رهنمون شد.اهورامزدا با جمشید هشدار می‌دهد که مردمانش گرفتار سه زمستان و یخ بندان هراس انگیز خواهند شد که در پی آن همگی زیوندگان از مردمان و جانوران و گیاهان نابود خواهند گشت. به راهنمایی اهورامزدا و برای چاره اندیشی در برابرچنین تبهکاری مرگباری، جم پناهگاهی ساخت که آن را ورجم کرد گویند و تخمهٔ گونه‌های جانوران و گیاهان و بهین مردمان را به آن جا برد و به دور از سرما و گزند آن نگاه داشت تا پس از به پایان رسیدن آن سرد زمستان‌های مهیب، که در پایان هزارهٔ اوشیدر پیش می‌آید و در پی گزند رسانی‌های دیو ملکوس مردم و جانوران مفید نابود می‌شوند، درهای این پناهگاه را بگشاید و دوباره جهان آبادان و آکنده از به گزیدهٔ زیوندگان نژاده و نیک تبار گردد.  این داستان در اوستا ذکر شده است و حاکی از این موضوع است که جمشید با ساخت پناهگاه ورجمکرد از نژاد آریایی در برابر سرما محافطت می کند.

   در مورد زبان فرانسه و انگلیسی هم باید گفت که این زبان ها از زبان آریایی های باستان ریشه می گیرند و طبیعی است از واژه های کهن آریایی وارد این زبان ها شوند.در مورد نژاد فعلی مردم ایران هم در شاهنامه دو بیت شعر هست:

از ایران و از ترک و از تازیان ----------------- نژادی پدید آید اندر میان

نه دهقان نه ترک و نه تازی بود -------------- سخن‏ها به کردار بازی بود

    بیشتر مردم فعلی ایران از نژادی مخلوط هستند هر چند همانطور که شما یادآوری کردید در بعضی از مناطق ایران هنوز مردمانی زندگی می کنند که از نژاد آریایی هستند اما این عده در مقایسه با جمعیت کنونی اندک هستند. نژاد اروپایی هم با نژاد آریایی فرق دارد در کل نژاد-زبان-دین سه مشخصه جدا از هم هستند این که مردم اروپا –ایران و هند به زبان هندو_اروپایی صحبت می کنند دلیل نمی شود که همگی آریایی نژاد هستند نژاد مردم شمال اروپا با جنوب آن متفاوت است.  در مورد گنگ دژ هم باید بگویم گنگ دژ افسانه ای با گنگ دژ ترکیه متفاوت است در شاهنامه آمده است:

ز مــن بشنو از گــــنگ دژ داستان بدین داستان باش همداستان

که چون گنگدژ درجهان جای نیست بدان سان زمینی دلارای نیست

که آن را سیاوش بــرآورده بــــــود بسی اندرو رنجــــــها برده بود

به یک ماه زان روی دریـــای چین که بی‌نام بود آن زمان و زمین

بیابان بیاید چــــو دریـــــا گذشت ببینی یکی پهن بی‌آب دشت

کزین بگذری بینی آبـــــــاد شهر کزان شهرها برتوان داشت بهر

ازان پس یـــــکی کوه بینی بلند که بالای او برتر از چون و چند

مرین کـــــوه را گنگ دژ در میان بــــدان کت ز دانش نیاید زیان

چو فرسنگ صد گرد بر گرد کوه ز بالای او چشم گـــردد ستوه

زهر سو که پویی بدو راه نیست همه گرد بر گرد او در یکیست

بر اساس داستان ها گنگ دژ در خارج از جهان متعارف آن زمان (آسیا-اروپا-آفریقا) قرار داشت.

   پاسخ انوش راوید:  جهت اطلاع به جهان نمای دوران یخبندان در دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران مراجعه نمایید،  و به این پرسش پاسخ دهید:

  پرسش 5276:  سرمای ذکر شده در نظر شما،  آیا در رشته کوه های زاگروس مانند شهر همدن اتفاق افتاده،  یا در کدام مدار شمالی نزدیک قطب بوده است،  شاخص تعیین سرما و اصول زمین شناسی آن چیست؟

   قابل توجه:  عزیزان، هم میهنان، هم وطنان، هم زبانان،  بارها در وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ خود علم نیست،  بلکه پرسش و پاسخ از برای نظریه ای در یک گرایش دانش تاریخ است.  عزیزان شما پرسش در رابطه با موضوع وبلاگ بپرسید، احساسات و نظرات خود را کمی علمی نمایید با اسناد و مدارک و عکس و غیره همانند مقاله، نظریه، تز یا هر چیز دیگر در وب خودتان منتشر کنید،  و لینک آنرا هم برای مطالعه بما بدهید.  عده ای می آیند یک موضوع مانند دیو و تخت جمشید و داریوش و این و آن را،  با یک یا دو مورد استناد،  گیر و بند می دهند،  و مطالبی می گویید.  بارها گفته ام آنچه که یک شخص می گوید،  ممکن است از دید و دانش خود او درست باشد،  ولی نیازمند تأیید یک فرهنگستان علمی یا جمعی متخصص دارد،  تا قابل توجه موقت گردد.  آن گونه عزیزان توجه کنند،  هر چند که نظر هایشان ،  با پاسخ های ما باعث پرتر شدن صفحات این وبلاگ می شود،  ولی احتمالاً هیچ نتیجه برای آنها ندارد،  و برای من هم که می خواهم جوانان باهوش ایران،  هر کدام دارای مکتب باشند،  کم تأثیر است،  در متن مکتب های بیشتر و بهتر در اینجا نوشته ام.

      من بارها در وبلاگ با افرادی روبرو بودم،  که بازدید وبشان چند نفر بیشتر نبود، و برای اینکه خواننده داشته باشند،  به وب من رو می آوردند،  و پشت سر هم نظر های احساسی غیر تخصصی می نوشتند.  با گذشت زمان و پیشبرد و پیش رفت کار،  بازدید روزانه وبلاگ هایم به چند هزار رسید،  و آنها سرگردان و بدون سبک کار مشخص و تخصصی شدند،  و در جایی دیگر آقای لوبیا (مستر بین) گردیده،  یا رفتند درباره تاریخ مریخی ها نوشتند،  و بزحمت چند نفر بازدید کننده داشتند.  پس خواهشاً بیایید نظرات خود را کمی تحقیقی و تحلیلی کنید،  و در وب خودتان منتشر نمایید و لینک آنرا بما بدهید،  در غیر اینصورت و عدم توجه به این موضوع،  احساسات و نظرات شما را بنا به تشخیص خودم،  پرسشی می کنم و در پرسش و پاسخها می نویسم.

   پرسش از عموم:  آیا پیچیدن به پر و پای همدیگر در ایرانیها،  از بالائیها و پائینیها، کوچک و بزرگ،  سابقه تاریخی داد؟  یا اینکه از محدود جغرافیایی و زمانی خاصی شکل گرفته است؟  آیا در این مورد مثال های امروزی می توانید بزنید؟

   پاسخ در:  تاریخ تنگ نظری در ایران.

   پرسش 5277:  اگر حمله اعراب دروغ است،  پس چه بر سر امپراتوری ایران ساسانی آمده است؟

   پاسخ انوش راوید:  این پرسش را بارها در پرسش و پاسخ ها جواب داده ام،  اساس تاریخ های دروغی نوشته شده،  توسط آکادمسین های استعماری،  بر پایه این است که هر چه آنها گفته و نوشته اند،  و با اسناد و مدارک تقلبی جا زده اند واقعیت است،  و در ادامه همان سبک کار استعماری،  آموزش های سنتی قرن 20 نیز اجازه تحقیق و تحلیل های مستقل نداده،  و گفته هر چه در کتابها می باشد،  باید همان را پاسخ دهید و نمره بگیرید.  اساس این پرسش از همین موضوع است،  باز گردم به پاسخ اصلی،  بر سر ساسانیان همان آمده است،  که بر سر 50 رژیم و سلسله و پادشاهی ایران تا کنون آمده،  و علت آنها ادامه رشد و تکامل تاریخ تمدن بوده است.

       در تاریخ تمدن چندین گذر مهم تاریخی داریم،  که تمدن قبلی به تمدن جدید می رود،  و پس از طی زمان لازم در تاریخ و فرهنگ یادگیری،  مرحله گذر و تمدن جدید شروع می شود.  شاهنشاهی ساسانیان بر بخشی از حکومت اشکانیان بنا شد،  و مردم سرزمین وسیع ایران دیگر نمی خواستند،  به دوره قبل از اشکانیان یعنی شاه خدایی بازگردند،  و آنها بیشتر تمایل به تمدن جمهوری قبیله ای اشکانی داشتند،  که مرحله ای پیشرفته از شاه خدایی بود،  عزیزان بارها در این باره توضیح داده ام،  به لینکها مراجعه نمایید.  بهمین جهت در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  برخورد دائم با قبایل کاملاً مشهود است،  و در تاریخ بسیار نوشته شده است.  معمولاً و آنچه که تاکنون می دانیم،  حکومت های پادشاهی و شاهنشاهی بدون یاری عوامل دینی خودشان،  نمی توانستند به مردم حکومت کنند،  در دوران پادشاهی قاجاریه و شاهنشاهی پهلوی بوضوح مشخص است.  در اینگونه حکومتها کشور سه بخش عمده را شامل می شود،  یک ضلع توده مردم،  یک ضلع حاکمان و نظامیان آنها،  یک ضلع روحانیون وابسته به حکومت.

      این یک اصل است،  و در تمام تاریخ دیده می شود،  شاهنشاهی ساسانیان برای ادامه حکومتشان ضلع سوم کشور یعنی روحانیون را قدرت بخشیدند،  و آنها باعث شدند مردم از دین و ملکشان زده شوند،  و حتی مهاجرت های عمده پیش آمد،  که از پس آنها سیستان و خراسان به جای کنونی آنها رفت،  در جغرافیای تاریخی و جاهای دیگر وبلاگ مشروح نوشته ام،  به جغرافیای تاریخی و یا نام های جغرافیایی مراجعه شود.  همین عامل فشار دینی به مردم باعث شد،  توده های مردم دنبال دین و موضوع جدید بگردند،  و ده ها دین و فرقه مذهبی ساخته یا احیا شد،  منجمله صابرین و مزدکی و مانوی،  و سپس اسلام توسط بخشی از مردم برگزیده شد،  و در نبرد هایی،  که در ایران دو قرن زمان برد،  مردم مسلمان شدند،  ولی در کوهستان های آنها تاکنون عده ای ایزدی باقی مانده اند (یزدیان کردستان عراق)،  در چین استان تا آخر صفویه مردم مسلمان شدند،  در نورستان اوگان استان،  تا همین 150 سال پیش مسلمان شدند،  تمام این ماجراها هیچ ربطی به دروغ حمله اعراب ندارد.

   سفارش:  عزیزان بگردید جزئیات را بیابید،  از بانو پرنیان حامد یاد بگیرید،  که فقط از میان حدود 10 کتاب تاریخی ایرانی،  جزئیات تاریخ اسکندر ایرانی را یافت.  من نیز بمرور هر آنچه را که حاصل از تحقیق و تحلیل های شخصیم می باشد،  منتشر کرده و می کنم.

   پرسش 5278:  در اواخر ساسانیان ایران و روم و چین کجا بودند؟

   پاسخ انوش راوید:  ایران از خط میانه زاگرس تا کناره شرقی فرات بمرکزیت تیسفون و حومه بزرگ بغداد بود،  چین همان چین استان،  که شرق زاگرس تا خراسان کنونی را شامل می شد،  و بمرکزیت شهر کاشان بود،  روم کشور ترکیه کنونی به مرکزیت شهر استانبول بود.  در واقع داستان سه فرستاده یا پیک مسلمانان،  به این سرزمینها رفتند،  و در دروغ های تاریخی چین را به کشور چین،  و روم را به کشور ایتالیا برده اند.

   پرسش 5279:  بنظر من شما بخوبی نتوانستید ساختگی بودن داستانهای دروغ حمله اعراب ر ا نشان دهید،  آیا درست می گویم؟

   پاسخ انوش راوید:  بارها نوشته ام تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  و پایانی برای آن نیست،  و هر آن دچار تغییرات می شود،  و نوشته ام آنچه که من می گویم نظرات شخصی من است،  نه خود تاریخ.  این نوشته ها برای این است،  که جوانان باهوش ایران دقت کنند و هوشیار تر باشند،  که ممکن است واقعیت های چیز دیگری باشد،  و براحتی و سادگی اغفال دروغ های قدیم و جدید نشوند.  بارها نوشته ام تاریخ را باید فرهنگستان تاریخ ایران بنویسد، و تأیید موقت نماید،  فرهنگستان که از میان اندیشمندان تاریخ (نه حافظه محوران دانشگاهی) تشکیل شده باشد،  مشروح در سخن وبلاگ.  در مورد مسائل تاریخ مطرح شده در وبلاگ،  هزاران صفحه و پست نوشته و صدها پرسش را پاسخ گفته ایم،  گویا نظر شما دو علت عمده دارد،  یا اینکه نخوانده اید،  یا توجه نداشته اید.

    در واقع ظلم و ستم و خودکامگی حاکمان،  شاه و دین درباری،  در اواخر دوران شاهنشاهی ساسانیان،  باعث قیام های مردم ایران گردید.  نباید با سادگی اغفال ترفند های تاریخ نویسی های شاه های وابسته به استعمار و امپریالیسم شد،  و در ادامه خواسته آنها،  حمله بیگانگان را،  براحتی و بدون هیچ سند و مدرک تاریخی،  بجای تاریخ واقعی و حرکت های مردمی جا زد.  با دروغ اینگونه حملات،  کلاه بزرگی سر روشنفکران گذاشته اند،  در واقع این دروغها باعث شده،  اصل تاریخ یعنی قدرت مردم حذف گردد.  دشمنان ملت و تاریخ ایران،  هیچ سند و مدرک،  غیر از یک مشت کاغذ جعلی برای این دروغ های حمله به ایران ارائه نمی دهند،  یک سنگ نوشته،  یک قلعه،  حتا یک مهر و شمشیر بجا مانده از این دروغ های بزرگ،  در ایران و یا سرزمین حمله کنندگان،  بعنوان سند و دلیل حمله،  و توانایی نظامی و تدارکاتی و پشتیبانی و غارت وجود ندارد.  می گویند عرب و مغول انبوه انبوه اجناس قیمتی به کشور های خودشان بردند،  ولی حتی یکی از آنها در موزه هایشان وجود ندارد،  درصورتیکه از اسکندر ایرانی که بیش از هزار سال پیش از آنها بوده،  هزاران سند و مدرک واقعی در ایران و اروپا وجود دارد.  دشمنان تاریخ ایران،  مبارزات منفی و مثبت توده های مردم را،  در اندازه اقدام های تروریستی،  شورش های کور و درهم،  و یا در پناه لشکر شاه دیگر،  پائین آورده و داستان سرایی کرده اند.

   پرسش 5280:  درباره نفوذ فرا زمینی ها در تاریخ هخامنشیان توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  این داستان فرا زمینی ها در ادامه فیلم کردن مردم است،  که توسط عواملی برای پول و اسم و رسم و یا خواسته استعماری ساخته و پرداخته شده است.  کتاب و فیلم های فرا زمینی هیچ نشان و سند و مدرکی ارائه نمی دهند،  جز اینکه با ترفند های خاص افراد ساده را تحت تأثیر قرار می دهند.  یکی از مهمترین کار های آنها این است که دست آورد های تاریخی اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران،  و قاره کهن و شمال آفریقا را از فرا زمین بگویند، زیرا غربی ها به این دست آورد های تاریخی بشدت حسادت می کنند.

   توجه: عزیزان جوانان باهوش ایران،  خود شما هم بنویسید و فیلم بسازید،  و از تاریخ و فرهنگ خودتان دفاع کنید، و سادگان اغفال شده را آگاه نمایید.  همچنین اجازه ندهید توده های مردم ایران،  و ساده ها بازیچه تلویزیون های استعماری شوند،  زیرا این بازیچه شدن،  آخر عاقبت خوبی نخواهد داشت.   

   پرسش 5281:  آیا عربها قوی تر و سازمان یافته تر از ایرانیان بودند که توانستند به ایران پیروز شوند؟

   پاسخ انوش راوید:  هیچ نشان تاریخی از اینکه اعراب در 1500 سال پیش،  تا دوره اول اسلام سازمان یافته باشند،  وجود ندارد.  هم اکنون اعراب کشور عربستان و یمن اردن و حتی عراق،  در سازمان قبیله ای دینی هستند،  و قبل از اسلام آنها فقط در قبایل اولیه بودند،  به داستان لورنس عربستان مراجعه نمایید.

   مهم:  بعد از ساسانیان،  ایرانیان حتی یک مرحله تاریخ اجتماعی از دوران سازمان قبیله ای اشکانیان پیشرفته شدند،  و وارد سازمان قبیله ای دینی در ساختار های تاریخی اجتماع شدند،  و در حدود پنج قرن با وجود آزادی اندیشه و قلم بوجود آمده،  توانستند بیشترین تعداد اندیشمند و دانشمند را به جهان عرضه کنند،  که آنها پایه گذار علوم امروزی شدند.  هر یک از آنها افتخار ما ایرانیان می باشند،  اگر اسلام بزور و قدرت شمشیر وارد ایران شده بود،  هرگز چنین اتفاقی مهمی در تاریخ ایران نمی افتاد.

      هر یک از آنها در قرون اولیه اسلام بشدت ملی گرایی ایرانی داشتند،  اگر ایرانیان بزور و با حمله و کشتار اعراب مسلمان شده بودند،  با اسلام و دست آورد های بیگانه مبارزه می کردند،  و آنرا نفی می نمودند،  نه اینکه در انکشاف اسلام بکوشند.  اگر شخصی در این زمانه خود را تاریخ دان ملی می نامد،  و بگوید ایرانیان با حمله و کشتار اعراب مسلمان شدند،  درست برعکس ناسیونالیسم این انبوه اندیشمند و دانشمند تاریخ ایران گفته،  بنابر این بوضوح تضاد در حس ملی گرایی و درک تاریخی او آشکار می شود.

   پرسش 5282:  پیامد های حمله اعراب به ایران تا به امروز باقی است آنرا چه می گوید؟

   پاسخ انوش راوید:  این دیدگاه شماست،  ایرانیان از بدو اسلام بیشترین تلاش را برای گسترش اسلام نموده اند،  بارها در این باره توضیح نوشته ام،  از دستور و اصول زبان عربی قبل از اسلام،  تا تفسیرها و حدیث های دینی،  از مسجد و دانشگاه الازهر تا مساجد کنونی در افریقا و آمریکای جنوبی،  این چه کار به یورش دروغ دارد.  عزیزان فقط ببینید چه کسی با گفتن و نوشتن داستان دروغ و کشتار اعراب در ایران،  و دروغ حمله و کشتار ساسانیان از اعراب،  سود می برد،  فقط و فقط استعمار و امپریالیسم،  همان نیرویی که کنترل سیستم آموزشی جهان را در قرن گذشته،  و حتی امروزه در اختیار دارد.

   پرسش 5283:  پس جنگ های متعدد بین ایرانیان و اعراب را چه می گویید؟

   پاسخ انوش راوید:  همیشه و در تمام دوران تاریخ،  جنگ های داخلی بین مردم یک کشور یا یک سرزمین وجود داشته،   جنگ های داخلی قرون اولیه اسلام در ایران،  بین مسلمانان ایران و ایرانیان غیر مسلمان بوده است. همانگونه که این جنگها بصورت گسترده تا 150 سال پیش ادامه داشت،  آخرین آنها در نورستان بوده است.  هم اکنون بین طالبان،  و حکومت بخش شرقی ایران قدیم،  کم و بیش جنگ ادامه دارد.  بسیاری از این جنگها بدیل سیاسی توسط استعمار گران بزرگتر و مهمتر جلوه داده شده است،  تا بتوانند از تاریخ گل آلود شده،  نفت و معادن و منابع و منافع سید کنند.

   جالب:  جنگ نرم و سخت بین بازماندگان ایرانی دوران ساسانی،  با ایرانیان بعد از آن،  تاکنون ادامه دارد،  و در جریان است.  این جنگ می تواند باعث رشد و انکشاف علم،  منجمله تاریخ شود،  فقط جوانان باهوش ایرانی باید دقت کنند،  بازیچه دست عوامل استعماری نشوند.

   پرسش 5284:  اگر حمله مغول دروغ است چرا بخشی از مردم افغانستان قیافه چینی دارند؟

   پاسخ انوش راوید:  ده ها بار به این پرسش در پرسش و پاسخ ها و شبهات دروغ حمله مغول جواب داده ام،  بهترین راه برای مشروح دانستن این است،  که به سایت های مردم هزاره جات و بامیان و... بروید.  در این مورد کوتاهی بنویسم،  قبل از مهاجرت های دولتی زمان سلسله هخامنشیان که بصورت محدود و کم جمعیت انجام می شد،  و مهاجرت های مردمی دوران شاهنشاهی ساسانیان به شرق،  و بویژه به کشور های افغانستان و تاجیکستان،  مردمان این سرزمین ها از اقوام ساخا بودند،  که در تاریخ به سک یا سگ مشهور شده است.  در اینجا بگویم قبلاً درباره ساخا استان توضیح نوشته ام،  که دست استعماری روسیه،  نام ساخا استان را به سیبری تغییر داد.  بهمین جهت بخشی از مردم افغانستان از نظر قیافه شباهت به مردم ساخا استان تاریخی،  یعنی اقوام شمن، آینو، زینا و... دارند.  البته تأثیر تاریخی و ژنتیکی تعدادی،  بر اثر ازدواج با زوار بودایی کشور چین کنونی،  و یا دختران خریداری شده از آنجا می باشد.

  قبلاً عکس های زیادی از مردم هزاره جات و بامیان در وبلاگ گذاشتم،  دقیقاً دو گونه چهره در این ولایت فارسی زبان وجود دارد،  یکی چهره های ساخایی،  و دیگر چهره های روشن ایرانی.  علت زبان فارسی آنها نیز از مهاجرت های تاریخی ایرانیان است،  بویژه در زمان بوداسپ ایرانی،  که بعد های به دین بودایی تغییر کرد.  وظیفه جوانان باهوش تاریخ دان ایرانی این است،  که از تاریخ و حقوق تاریخی ایران دفاع کنند،  نه اینکه چشم و گوش بسته کتابها و فیلم های استعماری را بپذیرند.

   پرسش انوش:  آیا شما تاکنون اعتراضی به دولت روسیه،  برای نام جعلی سیبری، که بر ساخا استان گذاشته اند،  کرده اید؟

   پرسش 5285:  نظر شما در باره پورپیرار و نوشته های ایشان چیست؟  آیا پورپیرایسم یا غیاث آبادیسم وجود دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  آقای پورپیرار خدمت بزرگی به تاریخ ایران و جوانان باهوش اهل تاریخ ایران کرد،  آنها را با دروغ و دروغگویی در تمام جوانب تاریخ آشنا کرد،  و با نوع نگارش و دانش خود،  محوری برای بحث و گفتگو باز نمود.  از اینکه او درست یا غلط می گوید یا نمی گوید مهم نیست،  همانگونه که بارها نوشته ام،  تاکنون هر آنچه از تاریخ نوشته و گفته شده است،  از جانب هر کس،  چه فرنگی،  چه ایرانی،  نظرات شخصی آنهاست،  و هیچ کدام توسط هیچ فرهنگستان تاریخ تأیید نشده است.

      مشکل ما با آقای پورپیرار در نوع درک و اندازه و دانش ایشان نیست،  یکی از خواسته های ما آزادی اندیشه و قلم است،  حداقل در محیط مجازی و اینترنت.  بانو پرنیان حامد گرامی،  چند پرسش از ایشان داشت،  و بجای پاسخ گویی،  یک فرد با نام نشان الکی مقداری پرت و پلا نوشت.  در هر صورت افرادی مانند او یا آقای غیاث آبادی،  باعث تحریک و تحرک جوانان باهوش علاقمند به تاریخ می شوند،  که به آنها پاسخ دهند،  و این خیلی مهم است.  قبلاً توضیح داده ام،  در این قرن استعمار نو،  علاقه ای به تاریخ و تاریخ نویسی ندارد،  دیدگاه و تحلیل این روش،  کاملاً متفاوت با دوران استعمار است،  یعنی دیگر حنای این افراد رنگی ندارد.

      هر ایسمی می تواند وجود داشته باشد،  ولی با چه تعلیل و تحلیلی،  وقتی یک ایسم اهمیت دارد،  که اشاعه کننده علم و دانش باشد،  و قدرت رشد و تکامل داشته باشد.  من بارها ابراز امیدواری کردم،  که روزی برسد هر جوان باهوش ایرانی،  در تخصص خودش تز و دکترین،  و حتا مکتبی برابر با اصول قوانین بین المللی و کشور ایران داشته باشد،  و این موضوع در نهایت کمک به آزادی اندیشه و قلم،  و رشد و تکامل فکری و علمی در هر تخصص می کند.  در این باره می توان صفحات زیادی نوشت،  و تفسیر و بررسی کرد،  که خود آن تخصص ویژه ای می طلبد.

    سازمانها و افرادی که با مردم ایران و تاریخ و جغرافیای ایران دشمنی کنند،  ما به آنها ابراز انزجار و تنفر می کنیم،  تشخیص درست یا غلط این موضوع،  فقط در توان توده جوانان باهوش ایران است،  آنها نیز چون ما برداشت و انتشار داشتند،  که در اینترنت براحتی قابل دیدن است.

   پرسش 5286:  چرا شما بجای ذکر تولید آسیایی از سازمان قبیله ای نام می برید؟

   پاسخ انوش راوید:  تولید آسیایی خیلی کلی است،  چه از نظر زمان و مکان و چه از نظر درک در تاریخ تمدن،  مارکس و انگلس و کلیه نویسندگان آن دست،  نتوانستند تعلیل و تحلیل درست از موقعیت های آسیا و قاره کهن ارایه دهند،  و علت عدم موفقیت آنها هم در نگرش این دو قاره همین بود.  یک مثال بزنم،  در زمان پادشاهی قاجاریه و درست زمانی که مارکس و انگلس تحقیق و تحلیل می کردند،  ایران در دو دوران تمدنی از ساختار های تاریخی اجتماع بسر می برد،  یکی سازمان قبیله ای دینی،  و دیگری فئودالی پیشرفته.  قرار دادن یک واژه بنام تولید آسیایی در ایران کاملاً بی معنی،  و متفاوت از واقعیت های کشور بود.  همین زمان بخش هایی از آسیا در ابتدای بورژوازی،  و بخشی هایی نیز در قبیله های اولیه بودند،  و همه بطور کلی متفاوت با هم.  در کل درهم کردن قاره کهن با قاره آسیا،  برای تحقیق و تحلیل های اجتماعی و اقتصادی خود غیر علمی است.  آنها در دروغ های تاریخ غرق بودند،  و چیزی از واقعیت های تاریخی نمی دانستند،  حتی نمی توانستند تصور کنند که چقدر زیاد در تاریخ دروغ است،  بنابر این در تحقیق و تحلیل های خود،  کم و بیش اشتباه می کردند.

   پرسش 5287:  چر من به سختی می توانم این حمله ها به ایران را دروغ بدانم؟

   پاسخ انوش راوید:  از ابتدای چشم باز کردن،  و از ابتدای دیدن تلویزیون و کتاب و مدرسه،  با ترفند گفتن این دروغها،  ملتها را سرکار گذاشتند،  تا سود خودشان را ببرند.  برای همین دروغها ملکه ذهنی شما شده اند،  که من از آن بنام سندرم اسکندر مقدونی نام برده ام.  پدر و مادر بزرگهایم با اینکه اشخاص تحصیل کرده ای در مکتب خانه و آزاد بودند،  به هیچ وجه دروغ های حملات به ایران را نمی پذیرفتند،  حتی من وقتی در مدرسه این دروغ ها را می آموختم،  با آنها بحث داشتم،  و معصومه خانم بزرگ می گفت:  بشما دروغ یاد داده اند.   بویژه در حکومت گذشته ایران سعی می کردند،  مردم را از تاریخ بیرون بکشند،  و تاریخ را در اندازه کرنولوژی پائین بیاورند.  این دروغ گویی ها همچنان ادامه دارد،  با وجود وبلاگ انوش راوید،  جوانان باهوش تر زودتر و باهوشها کمی دیرتر متوجه خواهند شد،  و طولانی نخواهد کشید که حکومتها هم مجبور می شوند،  دروغها را از سیستم آموزشی بردارند.  اگر آگاهی درباره دروغ های تاریخ دیر درک و مفهوم شود،  با وجود تکنولوژی های نوین،  دشمنان خواهند توانست دروغ های جدید تری بسازند و بگویند،  و متعاقب آن سرنوشت جدیدی را برای ایران و ایرانی و قاره کهن رقم خواهند زد،  که هم اکنون مشغول هستند.

   پرسش 5288:  در جایی خواندم شما پوپیرار هستید،  درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  خیر،  من در یک روستای زیبا در شمال سبز ایران زندگی می کنم،  و ایشان گویا در لندن هستند،  و دیدگاه های کاملاً متفاوت داریم،  هر چند ما هر دو حمله مغول به ایران را دروغ می دانیم،  اما با تحقیق و تحلیل های متفاوت.  یک پرسش از شما دارم اگر به آن پاسخ گفتید،  متوجه این اختلاف دیدگاهی من با آقای پورپیرار خواهید شد،  البته بروید خوب مطالعه و تحقیق کنید،  سپس جواب دهید.

   پرسش از همگان:  آیا شما می دانید چرا به حکومت چهارصد ساله بابری فارسی زبان در کشور هندوستان،  می گفتند حکومت مغولی؟ 

کلیک کنید:  تاریخ کشور هندوستان

  پرسش 5289:  آیا ادعای پذیرش همگانی اسلام توسط مردمانی که دارای دین و تمدنی آنقدر غنی بودند،  آنهم بدون شمشیر بزرگترین توهین به ایران و ایرانی نمی باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  در این باره بارها پاسخ داده ام،  خواهش می کنم وبلاگ را با دقت بخوانید،  یا بی خیال آن شوید،  در اینجا یکبار دیگر به نوعی دیگر پاسخ می دهم.  دوران شبه شاه خدایی شاهنشاهی ساسانیان،  مرحله گذر تمدنی سازمان قبیله ای اشکانیان در ساختار های تاریخی اجتماع به سازمان قبیله ای دینی،  در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی ایران بود.  در نتیجه آن زمان ادیان و فرقه های زیادی در ایران پیدا شدند،  و دین حکومتی برای ادامه و حفظ خود بیش از اندازه به مردم فشار یا بنوعی ظلم و ستم می کرد،  در اینباره زیاد نوشته شده است،  و این موضوع خود به خود باعث دگر خواهی مردم شده بود.

      در اواخر دوران شاهنشاهی ساسانیان بیشتر ایران زمین از اختیار حکومت خارج گردیده بود،  چین استان که یکی از اصلی ترین استان های ایران بود،  مستقل اداره می شد.  همین گونه مکران و کرمان و خوار و اران و غیره،  مردم باقی مانده در خاک شاهنشاهی ساسانیان،  در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی بسوی دین جدید رفتند،  و آنرا بیش از آن پرداختند و ایرانی نمودند.  از همان ابتدای دین جدید و حکومت جدید بعد از ساسانیان،  بزرگان علم و ادب در ایران رشد و نمو کردند،  تا بجای رسید که در قرون 8 تا 14 میلادی بیشترین دانشمندان جهان،  از ایران ظهور کرد،  که آنها پایه گذار اصلی علوم امروزی بودند،  حتی تا اواخر قرن 19 کتاب های آنها در دانشگاه های اروپا تدریس می شد.  من در جایی خواندم در دوران شاهنشاهی ساسانیان حتی ساخت کاغذ ممنوع شده بود،  تا نتوانند ضد پادشاهان و حکومت مطالبی منتشر کنند،  و کاغذ معروف ساسانی بعد از این دوره تکامل ساخت پیدا کرد،  بزودی در این باره مشروح می نویسم،  و در تاریخ کاغذ در ایران پست می کنم.  اینگونه ممنوعیت ها را در تمام دوران دیده ایم،  مانند ممنوعیت ماشین تحریر در زمان رضا شاه پهلوی،  یا چیز های در این زمان.

      وقتی ما بدانیم که آن دین جدید،  نه بر اساس دروغ های تاریخ،  بلکه بر پایه واقعیت تاریخی و تاریخ اجتماعی توسط ایران پذیرفته و پرداخته شده،  و از همان ابتدا دانشمندان بزرگی از ایران ظهور کردند،  براحتی متوجه می شویم،  که فرهنگ غنی ایرانی،  یکبار دیگر ایران و جهان را نجات دارد،  و به مسیر رشد و تکامل هدایت کرد،  و این می تواند درسی برای جوانان باهوش ایران باشد،  که همچنان می توانند نقش اساسی در رشد و تکامل تمدن جهان داشته باشد،  فقط باید دروغ های را بشناسند،  و بسوی واقعیت های تاریخی و اجتماعی بروند.  باید توجه داشت وقتی بگوییم ملتی پیشرفته و غنی،  از ملتی پائین دست در تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع شکست خورده،  دین و ایمان،  آب و ملک خود را از دست داده،  این کاملاً برخلاف تعریفها و قوانین تاریخی و تاریخ اجتماعی است،  و به هیچ روی نمی توان آنرا واقعی دانست،  و هیچ خوب هم نیست.

   پرسش 5290:  آیا سعد وقاص آدم معروف و مشهور بوده است؟

   پاسخ انوش راوید:  من هیچ سند واقعی تاریخی در این باره سعد وقاص ندیدم،  بلکه همه داده ها،  گفته ها و تعریف های مجدد است،  که باید آنها را برابر با فرمول های امروزی تحقیق و تحلیل کرد،  بخشی از آنرا در مطلب دشمنی و تحریف شاهنامه نوشته ام.

   توجه:  پاسخ های این صفحه مربوط به سال 1390 است،  امروزه در ادامه تحقیقات در دانش و بینش،  ممکن است تغییر داشته باشند،  اگر در موارد آنها پرسش و شبه دارید،  با آرامش و دید علمی مطرح نمایید.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

نظرها و پرسشها و پاسخ های ارگ ایران

نظرها و پرسشها و پاسخ های ارگ ایران

      این صفحه جهت راهنمایی صفحات نظرها و پرسش و پاسخ ها و شبهات وبسایت ارگ ایران می باشد،  عزیزان نظرها و پرسشها و شبهات خود را در "تماس با ما" بنویسید.   حداکثر تا 15 روز پاسخ داده می شوند.  اگر بعد از این مدت پاسخ را دریافت نکردید می توانید تکرار نمایید.

تصویر انوش راوید در یک بازدید تاریخی،  عکس شماره 3379.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو 1533
لوگو جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی شرکت کنید،  عکس شماره 1533.


 

 

 

  تصویر لوگو دیدگاه خود را بنویسید،  عکس شماره 1532.

 تفاوت پرسش و شبهه

      در این باره تفاوت های چندی بیان شده است،  مهم ترین را در اینجا می نویسم.  حقیقت جستجوی برای شناخت،  پرسش است،  و پرسشگر با بیان پرسش و سؤال،  می کوشد تا موضوع و مطلبی را بشناسد،  و آن را درک و فهم کند،  یا به مفهومی گردونه یادگیری را در اندازه درک و دانش خود بگرداند.  در حالی که هدف از شبهه،  ایجاد تردید و شک در دل مخاطب است،  و شبهه گر می کوشد،  تا در بنیاد های فکری و علمی شخص تردید افکند.  در حقیقت تفاوت شبهه و پرسش را باید در کارکرد و اهداف آن دانست.

      در این تارنما به نوعی سعی می کنم،  آموزش تاریخ مندی و اندیشه ورزی ارائه دهم،  و یادآوری کنم،  جوانان ایران با سادگی مسائل را نپذیرند،  و درباره آنها تخصصی تحقیق و تحلیل کنند،  بویژه در مورد تاریخ و تاریخ اجتماعی،  که پایه سرنوشت سازی است.  اما شبهه افکنان سعی می کنند،  که در مقابل این موضوع قرار گیرند،  ولی کارشان کمک بیشتر به آشکار شدن دست های استعماری می شود.  متوجه شدم،  تعداد زیادی از شبهه افکنان در این وبلاگ،  از هواداران مرحوم ناصر پورپیرار هستند.

      کارکرد پرسش فهم و شناخت است،  در حالی که شبهه برای این طرح می شود،  تا مخاطبان خود را به چالش بکشاند.  از سوی دیگر در شبهه،  باطل به طور عمدی و خواسته حضور دارد،  و شبهه گر با آمیختن حق و باطل می کوشد،  کلام باطل خود را با رنگ و لعابی از حق به دیگران منتقل کند.  من در چند سال وبلاگ نویسی با هزاران پرسش روبرو بودم،  و به آنها پاسخ دادم،  و دیدم پرسشگران برای یافتن پاسخ همکاری می کنند.  ولی در این میان نیز صدها شبهه مطرح گردیده است،  که بسان تخریبگر عمل کرده اند نه فراگیر.  معمولاً پرسش ها را اشخاصی با نام و نشان مشخص،  و با ادب مطرح می کنند،  ولی اکثر شبهه افکنان بدون نام و نشان و بدون ادب می باشند،  زیرا قصد آنها گردانیدن گردونه یادگیری نیست،  بلکه تخریب مذبوحانه و موذیانه است.

   جالب:  شبهه افکن در همه جا وجود دارد،  و در کل آنها دشمنی آشکار با آزادی اندیشه و بیان و رشد و تکامل دارند.  شبهه افکنان ندانسته باعث تقویت،  و بازدید بیشتر تارنمای ما می شوند،  و این خیلی عالی است.

   پرسش از عموم:  آیا شبهه افکنی،  یکی از کار های بیماران و افراد سایکوپت است؟

   مهم:  آنهایی که از واقعیت های تاریخی می ترسند،  و دائم می خواهند بگویند که ایرانیان از هر کس و غریبه،  و از همه شکست خورده و ضعیف بودند،  و مردان ایران را کشته و زنانش را به بردگی برده اند،  این عده دچار بیماری بدی هستند،  مشروح در:

کلیک کنید:  دروغ یک جالیز بزرگ

عکس انوش راوید در یکی از بازدید های تاریخی و باستانی،  عکس شماره 3812.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظرhttp://arqir.com/101-2