وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران

 چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران در راستای انتشار متالب جالب و خواندنی اینترنتی در تارنمای ارگ ایران است.  مطالبی یا درست آن متالبی که در جاهای مختلف اینترنت مانند فیسبوک و تلگرام و غیره نوشته ام،  دوباره در تارنمای ارگ ایران پست میکنم.  اینکار بمنظور پیشبرد اهداف شبکه های ارگ ایران،  و راهبرد ملی و گروههای گفتمان تاریخ و پژوهشهای نوین و غیره است.

چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران

چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران در راستای انتشار متالب جالب و خواندنی اینترنتی در تارنمای ارگ ایران است
تصویر ایران در کره زمین،  عکس شماره 3163.
 این برگه بشماره 1475 پیوست لینک زیر است:
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران در راستای انتشار متالب جالب و خواندنی اینترنتی در تارنمای ارگ ایران است
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شویم،  عکس شماره 1607.
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران

با انسانیت ضد انسانیت در جنگ ما

هر شکل از بررسی علمی #انسانیت،  زیر مجموعه #علوم_انسانی است.
     چند روز پیش در متن جنگ ما نوشتم،  جنگ ما با نرمی است،  که بصورت ضد انساینت جریان دارد،  این نرم توسط مافیای قدرتمند استعمار و امپریالیسم تقویت میشود،  و بشدت تهاجمی است.  ما اهل علم هستیم،  دیگران را وادار به اندیشه ورزی علمی و مطالعه میکنیم،  و هر کدام در مسیر خاص دانش و تجربه علمی خود هستیم.
      اما نرم تهاجمی مخ ربایی مردم را میکند،  در راه تولید و گسترش ولگردی و فساد و فحشا و جهل و خرافات و اینقبیل است.  یعنی ضدیت کامل با انسانیت یا اعمال شیطانی است.  اینگونه رفتار و کردار و پندار،  باعث نابودی سرزمینی و بشری میشود.  در واقع این جنگی است که در تاریخ ما بعنوان نبرد روشنایی با تاریکی،  و یا حق با باطل نام برده شده.
      اگر دقت کرده باشید در تارنمای ارگ ایران،  از هر نوع گرایش و سلیقه دانشی وجود دارد،  اهل علمی میگوید انسان از قطب شما است،  اهل علم دیگر میگوید آریایی دروغ است،  دیگری میگوید اسکندر دروغ است.  هر شخص در بررسیهای علمی خودش مطلبی میگوید،  و شخص دیگر چیز متفاوت میداند.  در ارگ ایران بنا به درک آزادی اندیشه و بیان،  و نیاز به رشد و تکامل علم همه منتشر شده اند.
      مفهوم آن این است،  اشخاصی که در راه اندیشه ورزی با هر سلیقه ای کار میکنند،  در یک سنگر و یک جبهه هستند،  که آنها را اندیشه ورزان علوم انسانی نامیده ایم.  افرادی که در مخالفت و ضدیت با انسانیت و علوم انسانی هستند،  دانسته و ندانسته در جبهه تهاجمی دشمن قرار دارند.  بهمین جهت ما همسنگران باید مراقب باشیم یکدیگر را هدف قرار ندهیم،  زیرا سنگرها بسیار نزدیک و در هم تنیده است. #راهبرد_ملی, #انوش_راوید.
   پرسش از عموم:  نظر شما چیست و چگونه باید خودی را با ناخودی در سنگرهای نزدیک بهم تشخیص داد؟
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران

جنگ ما با کیست #خودی_ناخودی

      لشکرهای علاقمند به علوم انسانی در شبکه های اجتماعی وجود دارند،  با کمی دقت متوجه میشویم آنها به نوعی با یکدیگر در جنگ هستند.  یکدیگر را تکفیر میکنند،  یکی میگوید حق با من است،  و دیگری میگوید نه،  او اشتباه میکند و من درست میگویم.  همه در اینکه حق دارند پافشاری میکنند.  با اینکه  همه بار علمی را میکشند،  بخود اجازه نمیدهند که بگویند مفهوم علم چیست؟
      به همین سادگی لشکرهای خودی و علاقمند به تمدن و شکوفایی ایران،  با یکدیگر در گیرند،  و به نوعی  با هم در جنگ هستند.  ولی دشمن در کنار دست آنها،  با دهها برابر قدرت در حال سرباز گیری انبوه است.  این لشکرهای خودی علاقمند به علم نمیتوانند آن دشمن قهار بی رحم را ببینند،  و یکدیگر را در نشانه دارند.  دشمن واقعی جهل و خرافات و فساد و فحشا بدون درگیری،  و در اتحاد با هم در حال پیشروی است.
      نمونه زیاد دارم،  بارها دوستان و همسنگران علم و ایران بمن حمله میکنند،  که تو این را میگویی و آن را میگویی،  که نباید بگویی.  بسیار دیدم که همین رفتار را با یکدیگر دارند،  بدون دقت به اطراف خود،  و بدون حساب تعداد افراد خود،  که بسیار اندک هستند.  وقتی میبینم انبوه فسادگران دارند بشتاب پیش میتازند،  و به آنها هیچ حمله نمیشود،  که هیچ،  بلکه اصلاً نمیتوانند آنها را ببینند،  و فقط سنگرهای خودی را هدف میزنند.
      شناسایی خودی خیلی ساده است،  شخصی که در راه آگاهی رسانی بمقدار دانش خود،  در علوم انسانی حرکت میکند،  خودی است.  اینکه مقداری با دانش هم اختلاف داشته باشیم،  دلیل بر ناخودی و دشمن نمیشود.  شناسایی دشمن نیز ساده است،  افرادی که در جهت نابودی فرهنگ تاریخی ایران کار و تلاش میکنند،  و فساد و فحشا و اینقبیل را گسترش میدهند،  میشوند ناخودی و دشمن.
      تفاوت خودی با ناخودی در اینستا براحتی مشخص است،  ناخودیها دهها برابر خودیها تعداد و پیگیر دارند،  و روز بروز بیشتر و بیشتر میشوند.  خودیها باید یکبار با دقت به مسائل جامعه ایران بدقت نگاه کنند،  و تفاوت دورههای تاریخ اجتماعی را در نظر بگیرند.  بهتر است مراقب بود،  و مفهوم علم و دانش را از دست نداد،  مفهوم نفوذ نرم را شناخت،  و تفاوت آنرا با آزادی اندیشه و بیان دانست.  تارنمای #راهبرد_ملی,  #انوش_راوید
   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون حمله های نرم به دشمن ناخلف ایران داشته اید،  و میتوانید لینک دهید؟
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران

قدیمیترین کتابهای نوروز

      جایی فردی که تحصیلات عالی دانشگاهی داشت،  میگفت که نوروز واژه ای جدید است نه قدیمی،  و برای گفته خودش چندین کتاب مانند اوستا و بندهش و... را مثال میآورد.  برای همین و مانند همیشه من بدنبال اصل سند میگردم،  نه کتابهای چاپ شده،  مانند داستانهای هرودوت و همه داستانهای تاریخ نویسان مثلاً یونان باستان،  هیچ اصل سندی از کتاب هرودوت در دست نیست،  حتی تا هزار سال پیش،  چه برسد به دو هزار و پانصد سال پیش.
      بسیاری از قدیمی ترین کتب دینی چاپ شده خاورمیانه ای،  در دوران قدرت استعمار انگلیس در قاهره و مومبای چاپ،  و بصورت گسترده منتشر شده اند،  که خود خبر از ماجرای استعماری میدهد.  معمولأ در سیستم آموزشی بجای کار میدانی،  سیستم روی حافظه محوری کار میکند،  روشی که من بشدت به آن اعتراض دارم.  در حافظه محوری تعدادی کتاب را در اختیار میگذارند،  تا آنرا حفظ و بقولی ملکه ذهن کنند،  و شستشوی مغزی را پیش ببرند.
      برای کتابهایی که آن فرد تحصیل کرده زبانهای باستانی میگفت،  یکبار دیگر در اینترنت و موزه ها گشتم،  هیچ نیافتم،  ایکاش این شخص در کنار گفتن از کتابهای مورد نظرش،  کار میدانی هم میکرد.  در ایران بزرگ بدلیل وسعت و تنوع آب و هوایی،  هر سرزمینی تقویم مخصوص خود را داشت،  که حکومتهای جهانی استعماری از ابتدای قرن بیست،  خیلی سعی کردند آنها را از بین ببرند،  و تقریباً موفق بودند.
      تا آنجا که من میدانم در تمام این تقویمها،  که امروزه بیشتر شفاهی مانده است،  نوروز وجود دارد،  زیرا نوروز جنبه ملی و میهنی دارد،  و تنها یک واژه ساده نیست.  برای همین همیشه تاریخ،  دشمنان این کشور سعی کرده و میکنند،  که ایران تاریخی را از ایران فعلی جدا کنند،  تا مقاصد شوم استعماری خود را پیش ببرند.  باید مراقب بود،  و در دام این آدمهای دانسته و ندانسته استعماری نیافتاد،  و بشدت از تاریخ و هویت ایران دفاع کرد.
     نوروز = نو + روز = واژه ای کاملاً کهن ایرانی از کاشغرستان شرقی در کشور چین تا کردستان غربی در ترکیه و سوریه،  از بلوچستان جنوب شرقی در پاکستان تا اوستیا  در شمال قفقاز،  نوروز و روز نو است.  نخواهند توانست صدمه ای به ایران و ایرانی بزنند،  زیرا تاریخ و فرهنگ ما ملت ایران بسیار قوی تر از این حقه بازیهاست.  بزودی مردم ایران بزرگ تاریخی،  با توانایی و دانایی نوین متحد خواهند شد.
   پرسش از عموم:  بنظر شما چرا عده ای سعی دارند،  با هر ترفندی شده یک جای تاریخ و فرهنگ ایرانی را بگویند،  که قدیمی و کهن نیست و جدید است؟
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران
گورستان پناهندگان لهستانی
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران در راستای انتشار متالب جالب و خواندنی اینترنتی در تارنمای ارگ ایران است
   تصویر گورستان کاتولیک لهستانی‌ تهران،   در محله دروازه دولاب جنوب شهر تهران،  عکس شماره 9729.
      آرامگاه 1892 شهروند لهستانی،  که همگی در سال 1942 میلادی فوت شدند.  از این تعداد، 408 قبر متعلق به نظامیان لهستانی در جنگ جهانی دوم است.  بیماری و سپس مرگ،  بسیاری از مهاجرین لهستانی را امان نداد از ایران خارج شوند.  برای فوت شدگان در تهران و بندر انزلی و اصفهان گورستانهای اختصاصی ایجاد یا در گورستانهای مسیحی دفن شدند.  #ارگ_ایران
      پناهندگی لهستانیها به ایران پیرو تخلیه غیر نظامیان لهستانی از اتحاد جماهیر شوروی در جنگ دوم جهانی روی داد.  با وجود بیطرفی ایران این تعداد پناهندگان،  مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی برای ایران به همراه داشت.  طی سالهای ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۳ خورشیدی بیش از ۱۵۰ هزار لهستانی از کشور اتحاد جماهیر شوروی وارد خاک ایران شدند.
      برطبق قرارداد اولیه متفقین با ایران، قرار بود فقط سربازان و نیروهای کمکی آنان وارد ایران شوند،  و نیروهای متفقین تأمین مایحتاج و آذوقه آنان را تقبل کرده بودند،  اما در عمل و به تدریج شمار زیادی از آوارگان و اسرای محبوس در اردوگاه‌ های مسکو نیز که شامل عده زیادی زن،  کودک و حتی پیرمردان سالخورده بود به مهاجرین افزوده شدند.
      ورود کنترل نشده مهاجرین و عدم قرنطینه بیماران و نیز کوتاهی متفقین در تأمین آذوقه و مایحتاج مهاجرین از مهم‌ترین عوامل ایجاد نابسامانی و بروز مشکلات اقتصادی و بهداشتی در جامعه آن روز ایران گردید.  عدم تناسب مهاجرین ورودی و خروجی مشکل اسکان آنان را دوچندان نمود.  بسیاری از مردان وارد بازار کسب و کار شدند و زنان نیز تن به ازدواج ثبت شده و نشده دادند.
      مشکلات بهداشتی کمتر از مشکلات اقتصادی نبود و بیماریهای تیفوس و تیفوئید و سل در میان مهاجرین شیوع پیدا کرده بود.  بطوری که هیئت پزشکی برای قرنطینه بیماران به بندر انزلی فرستاده شد.  لهستانیها بتدریج و برای گذران زندگی وارد بازار کار گردیدند،  در بعضی رستورانها و کاباره‌ها گروه هائی از آنان به آوازه خوانی و اجرای موسیقی مشغول شدند.
     در آن زمان ایران خود با قحطی و کمبود مواد غذایی، نابسامانی سیاسی و اقتصادی در اثر اشغال کشور و... مواجه بود.  با این وجود ایرانیان علی‌رغم مصائب موجود،  از میهمان نوازی دریغ نکردند.  وزیر مختار لهستان کارل بادر در نامه‌ای به استاندار خراسان از این رفتار ایرانیان چنین یاد میکند:
      «نیات خیرخواهانه جنابعالی نسبت به هم میهنان من، مهاجران لهستانی، تأثیر عمیقی بر من بخشیده‌ است.  طبق گزارش‌هایی که به من رسیده، جنابعالی از روی کمال مرحمت یک دستگاه عمارت بزرگ را در اختیار اطفال یتیم لهستانی گذارده‌اید،  که در آنجا آنها نگهداری شوند.  من از صمیم قلب از مراحم خیرخواهانه و نوع پرستانه جنابعالی متشکرم،  و اطمینان میدهم که لهستانی‌ها برای همیشه کمال امتنان را از جنابعالی خواهند داشت»
      نامه نمایندگان مهاجران لهستانی به دولتمردان ایرانی نیز حکایت از وجود چنین روحیه‌ای دارد:
      «در این موقع که پناهندگان لهستانی بعد از سه سال اقامت در خاک پاک کشور شما از این سرزمین عزیمت میکنند،  اینجانبان از آن جناب تمنا داریم که بهترین تشکرات صمیمانه ما را در مقابل میهمان نوازی و پذیرایی دوستانه که از طرف آن جناب و کلیه اولیای امور ایرانی و عامه مردم به عمل آمده،  قبول فرمایند.  این حسن میهمان نوازی و پذیرایی و همچنین تمام اقدامات و توجهاتی که از طرف اولیای کشوری و لشکری ایران به عمل آمده هیچگاه از خاطره ملت لهستان پاک نخواهد شد.  تمام ماها که در وطن شما زندگانی کرده‌ایم بهترین یادبودها را از آن حفظ خواهیم کرد.  ما نه تنها با قلبی مملو از امتنان ایران را ترک میکنیم بلکه بهترین ادعیه صمیمانه خود را برای سعادت و ترقی کشور شما و ملت ایران نثار میکنیم ..». #ارگ_ایران
   پرسش از عموم:  آیا لهستان در پاسخ به این فدکاری و مهمان نوازی ایرانیها اقدام و تلافی کرد یا بر عکس؟
   پرسش دو:  آیا دولتهای افغانستان برای دهها سال پذیرایی میلیونها افغانی عزیز در ایران،  آب هیرمند را روی ایران بست یا باز کرد؟
   پرسش سه:  کدام کشور و ملت از مهمان نوازی ایرانیها قدردانی کردند؟
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران
قدرت نفوذ نشر
جهان امروز در قرن جدید کامل متفاوت از تمام دوران تاریخ است.
      بسیاری از ما عادت کرده ایم که فقط بگوییم و بنویسیم،  بدون اینکه آماری از علاقمندان به گفته های خود ارائه دهیم.  یعنی یک طرفه و برای رضای دل خود تلاش میکنیم،  نه برای نفوذ آن در مخاطب،  تعدادی نیز ادعا دارند،  که خیلی مهم میگویند و مینویسند.  اما باید دانست بدون بازخوردها و دیدگاهها و آمارها،  هر نوشته و گفته مرده حساب میشود،  نه پویا و دارای قدرت نفوذ.  شناخت دقیق قدرت نفوذ نشر را نباید دست کم گرفت.
      در دوره ای زندگی میکنیم،  که باید هر موضوعی را علمی بررسی کرد،  رفتارهای خود را با شاخصها و آمارها بسنجیم،  منجمله نشرهای خود را بخوبی بدانیم چیستند.  خیلی از مردم خود را آدم عادی حساب میکنند،  ولی افرادی هم خود را دارای یک دانش و بینش برتر میدانند،  و دوست دارند آنرا بدیگران منتقل کنند.  بهمین جهت اینگونه افراد لازم است،  نسبت به نیاز خود برخورد مناسب تحقیقی و آماری در نشر داشته باشند.
      معنی آن میشود یعنی ابتدا هر شخص پویا برای خود بهتر است،  یک مرامنامه و اساسنامه و سبک کار تدوین کند،  و مرتب بروز نماید،  و از آن دستورات پیگیری کند.  در مقاله مرده و مقاله زنده تارنمای ارگ ایران در این باره نوشتم،  و گفتم که اگر نشرهای این زمان فاقد آمار درست بازدید،  و یا تعداد لازم کامنت را نداشته باشند،  فاقد ارزش هستند،  و مرده حساب میشوند،  که حتی یک نفر هم برای آن فاتحه نخوانده است.
      در مرامنامه تدوین شده شخصی یا گروهی مشخص است،  که فرد یا گروه چه عقیده دارد،  و اگر عقیده ملی گرایی واقعی ایرانی است،  یعنی نیاز است هر نشر باید قدرت نفوذ داشته باشد.  قدرت نفوذ نشر را باید بخوبی شناخت،  و کم و کاستهای آنرا دانست،  تا از رقبا و زمانه عقب نیافتاد.  بویژه وقتی رقبا و حریفها از عوامل استعمار و امپریالیسم باشند،  که قدرت نشر بالایی دارند،  حتی در سیستمهای آموزشی کشورها نفوذ نشر دارند. #انوش_راوید
   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون برای شخص خود مرامنامه و اساسنامه و سبک کار تدوین کرده اید؟
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران
پاسخ به پرسشهای عمق استراتژیکی
      عمق استراتژیک تعریفهای مختلف دارد،  مانند استراتژیک اقتصادی و سیاسی و نظامی و غیره،  یعنی هر کدام از آنها تعریف و عمق متفاوتی دارند.  بهمین جهت پاسخ به عمق راهبردی نیاز به جمع اندیشمندان در گرایشهای مختلف است،  که از دانشگاهیان و بازرگانان و روشنفکران و روزنامه نگاران تشکیل شده باشد.
      معمولاً عمق راهبردی بنا به قدرت و توانایی واقعی تعریف میشود،  بسیاری اوقات خیلی ها فکر میکنند دارای قدرت هستند.  مانند شوروی سابق که میپنداشتند قدرتمند هستند،  و برای عمق استراتژی خود خیلی بها میدادند و خرج میکردند.  علت آن در بسته بودن ذهنیت سبک کاری حکام شوروی سابق نهفته بود.  اشتباهی که کشور چین سعی میکند آنرا تکرار نکند.
      ما در ایران دو بخش کامل مستقل فکری در تمام مسائل داریم،  که بطور کامل جدا از هم و با روشهای خود،  مسائل را بررسی و تحلیل میکنند.  یکی مردم در بخشهای روشنفکری و کاسبی و نشری،  و دیگری بخش دولتی در جناحهای مختلف حکومتی.  جالب آن اینجاست که هیچکدام دیگری را قبول ندارند،  و هیچ هماهنگی بین آنها نیست،  و این بزرگترین مشکل باشندگی در ایران است. #انوش_راوید.
   پرسش مهم:  آیا امثال این گروه میتوانند راهگشای نزدیک کردن اندیشه ها در ایران باشند؟
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران
آزادی خواهی داریوش شاه تمدن جدید
      قبل از هخامنشیان شاهان بین النهرین یا میان رودان،  همگی در راستای تمدن شاه خدایی بودند.  شاهانی که روحانیون بزرگ و اصلی بودند،  و خدا گونه رفتار میکردند،  و مردمی که به آنها اعتقاد نداشتند را بیچاره میکردند.  ولی در راستای رشد و تکامل تمدن،  آنچه که به نام کوروش بزرگ میشناسیم،  آمد و این شاه خدایی را بر داشت،  و تمدن وارد دوره جدیدی شد.
      آنچه از تاریخی که بما میگویند،  و من از آثار برداشت کردم،  هخامنشیان مرحله تمدنی شاه انسانی،  در ساختارهای تاریخی اجتماع هستند.  البته نباید انتظار داشت بطور کامل شرایط دمکرات را شاهد بود،  فقط شاه از نقش یک روحانی خدا گونه،  به یک انسان روحانی و بزرگ تبدیل شد.  تمدن بر اساس خواسته یک فرد با نام شاه یا روحانی بزرگ خدا گونه تغییر نمی کند،  تمدن بر خواسته رشد و تکامل فکری مردم تغییر میکند.
      در تاریخ نویسی استعماری همیشه تلاش کردند،  نقش مردم را از تاریخ بردارند،  و نقش حکام را زیاد کنند.  علت آن هم معلوم است،  استعمارگران قدیم و جدید،  از مردم میترسند،  و می خواهند مردم را در تاریخ ناچیز نشان دهند،  تا مردم خود را ناچیز بشمارند.  کلی در تاریخ از شاهها می خوانیم،  این آمد و جنگید و آن رفت،  ولی از مردم خیلی کم می دانیم،  حتی آنچه هم که از مردم می خوانیم،  باز بر میگردد به رهبر شورش یا قیام،  نه نقش توانایی مردم.
      داریوش شاه گوید:  از آن جهت اهورا مزدا مرا یاری کرد،  و خدایان دیگری که هستند که پلید نبودم.  دروغگو نبودم،  تبهکار نبودم،  نه من نه دودمانم.  به راستی رفتار کردم،  نه به ضعیف نه به توانا زور نورزیدم.  مردی که دودمان من همراهی کرد او را نیک نواختم.  آن که زیان رسانید او را سخت کیفر دادم.
      نوشته کتیبه نشان میدهد،  که داریوش شاه به اعتقادات مردم اهمیت میدهد،  می خواهد خود و خاندانش را بمردم نیک بشناسد،  ولی نمی تواند دید و درک دمکرات داشته باشد،  میگوید سخت کیفر دادم.  از نظر دید یک شخص تاریخی،  این فقط یک تاریخ است،  و آنرا حفظ و بازگو میکند.  اما یک تحلیلگر تاریخ اجتماعی،  می تواند از آن دوران تمدن تاریخی را متوجه شود. #تمدن_داریوشی
   پرسش از عموم:  آیا شما به تغییرات دورانهای تمدنی در کتیبه ها دقت کرده اید؟
...............
   برچسبها:  ضد انسانیت, جنگ ما, خودی ناخودی, کتابهای نوروز, پناهندگان لهستانی, قدرت نفوذ, نفوذ نشر, عمق استراتژیکی, آزادی خواهی, داریوش شاه.
   هشتگها:  ..
............
چند متلب عمومی 126 وبسایت ارگ ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
لحظه رونمایی از مومیایی با پیچ و تاب زیبا، سالم و پر از رنگهای زنده و گرافیک زیبا در سقارا. مشروح در لینک: http://www.arq.ir/240
* * * * * * * * * *
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

ترجمه متن کامل سنگ‌ نبشته بیستون که توسط ال دبلیو کینگ و آرسی تامپسون ترجمه شده ‌است،  در اینجا ترجمه پارسی امروزین از متن انگلیسی فوق است.  سنگ نوشتهها یک اثر تاریخی هستند،  درون آنها دروغ و تاریخ و نوع تمدن وجود دارد،  که باید توسط تاریخ نگاران کشف شود،  نه صرفاً آنها را بعنوان وقایع تاریخ بازگو کنند.

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

تصویر سنگ نوشته بیستون،  عکس شماره 3773.

 این برگه بشماره 1414 پیوست لینک زیر است:

کلیک کنید:  تاریخ شکوهمند ایران سلسله هخامنشیان

لوگو با جدیت از شکوه تاریخ ایران دفاع نماییم،  عکس شماره 1602.

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

ستون اول

بند ۱ – من داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ، نوه آرشام هخامنشی.

بند ۲ - داریوش شاه گوید: پدر من ویشتاسب، پدر ویشتاسب آرشام، پدر آرشام آریارمنه، پدر آریارمنه چیش پیش، پدر چیش پیش هخامنش.

بند ۳ - داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنشی خوانده می‌شویم [که] از دیرگاهان اصیل هستیم. از دیرگاهان خاندان ما شاهان بودند.

بند ۴ – داریوش شاه گوید: ۸ [تن] از نیاکان من شاه بودند. من نهمین [هستم] ما ۹ [تن] پشت اندر پشت (در دو شاخه) شاه هستیم.

بند ۵ – داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا من شاه هستم. اهورا مزدا شاهی را به من عطا کرد.

بند ۶ – داریوش شاه گوید: این [است] که از آن من شدند به خواست اهورامزدا من شاه آنها بودم. پارسا (پارس)، اوجا (ایلام)، بابیروش (بابل)، آثورا (آشور)، ارَبیا (عربستان شمالی)، مودرایا (مصر)، درایا (فینیقی‌ها)، اسپاردا (سارد و لیدی)، یونا (یونان)، مادا (ماد)، آرمینا (ارمنستان)، کاتپادوکا (کاپادوکیه)، پرثوا (پارت‌ها)، زرَکا (زرنگ سیستان)، هریَوه (هرات)، باختریش (بلخ)، سوگودا (سغد)، گدارا (کندهار)، سکا (سکاها، مردمان میان دریاچه خوارزم و دریای کاسپین)، ثتا گوش (دره رود هیرمند)، هرَوَتیش (رخج)، مکا (مکه و عمان) روی هم رفته ۲۳ شهربانی.

بند ۷ – داریوش شاه گوید: این [است] کشورهایی که از آن من شدند. به خواست اهورامزدا *بندگان من بودند. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آن‌ها گفته شد، چه شب، چه روز همان کرده شد.

بند ۸ – داریوش شاه گوید: در این کشورها مردی که موافق بود او را پاداش خوب دادم آنکه مخالف بود او را سخت کیفر دادم. به خواست اهورا مزدا این کشورهایی [است] که بر قانون من احترام گذاشتند. آن طوری که به آن‌ها از طرف من گفته شد همان‌طور کرده شد.

بند ۹ – داریوش شاه گوید: اهورا مزدا مرا این پادشاهی داد. اهورا مزدا مرا یاری کرد تا این شاهی بدست آورم. به یاری اهورا مزدا این شاهی را دارم.

بند ۱۰ – داریوش شاه گوید: این [است] آنچه به وسیله من کرده شد پس از اینکه شاه شدم. کمبوجیه نام پسر کوروش از ما او اینجا شاه بود. همان کمبوجیه را برادری بود بردی نام هم مادر [و] هم پدر با کمبوجیه. پس از آن کمبوجیه آن بردی را بکشت، به مردم معلوم نشد که بردی کشته شده. پس از آن کمبوجیه رهسپار مصر شد، مردم نا فرمان شدند. پس از آن دروغ در کشور بسیار شد هم در پارس، هم در ماد، هم در سایر کشورها.

بند ۱۱ – داریوش شاه گوید: پس از آن مردی مغ بود گئومات نام. او از پ ئیشی یا وودا (پی شیاووادا) برخاست. کوهی [است] ارکدیش (ارکادری) نام. چون از آنجا برخاست از ماه وی یخن ۱ چهارده روز گذشته بود. او به مردم چنان دروغ گفت [که]: من بردی پسر کوروش برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به سوی او شدند هم پارس، هم ماد، هم سایر کشورها. شاهی را برای خود گرفت. از ماه گرم پد ۲ ۹ روز گذشته بود آنگاه شاهی را برای خود گرفت. پس از آن کمبوجیه به دست خود مرد.

ستون یک (DB I ۱۱۵)

بند۱۲- داریوش شاه گوید:این شاهی که گئومات مغ از کمبوجیه ستانده بود این شاهی از دیرگاهان در تخمهٔ ما بود پس از آن گئومات مغ (آن را) از کمبوجیه ستاند. هم پارس هم ماد هم سائر کشورها را او تصرف نمود و ازآن خود کرد. او شاه شد.

بند ۱۳- داریوش شاه گوید: نبود مردی، نه پارسی، نه مادی، نه هیچ‌کس از تخمه ما که شاهی را گئومات مغ بازستاند. مردم شدیداً از او می‌ترسیدند که مبادا مردم بسیاری را که پیش از آن بردی را شناخته بودند بکشت. بدان جهت مردم را می‌کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردی پسر کوروش نیستم. هیچ‌کس یارای گفتن چیزی دربارهٔ گئومات مغ نداشت تا من رسیدم. پس از آن من از اهورا مزدا مدد خواستم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. از ماه باگادیش ۱۰۰ روز گذشته بود. آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آن‌هایی را که برترین مردان دستیار [او] بودند کشتم. دژی سیک ی ووتیش، نام سرزمینی نی سای نام در ماد آنجا او را کشتم. شاهی را از او ستاندم. به خواست اهورا مزدا من شاه شدم. اهورا مزدا شاهی را به من عطا فرمود.

بند ۱۴ – داریوش شاه گوید: شاهی را که آزما برداشته شده بود آن را من برپا کردم. من آن را در جایش استوار نمودم. چنان‌که پیش از این [بود] همان‌طور من کردم. من پرستشگاه‌هایی را که گئومات مغ ویران کرده بود مرمت نمودم. به مردم چراگاه‌ها و رمه‌ها و غلامان و خانه‌هایی را که گئومات مغ ستانده بود بازگرداندم. من مردم را در جایش استوار نمودم، هم پارس، هم ماد و سایر کشورها را. چنان‌که پیش از این [بود] آنچه را گرفته شده [بود] برگرداندم. به خواست اهورا مزدا من این را کردم. من کوشیدم تا خاندان ما را در جایش استوار نمایم چنان‌که پیش از این [بود] آن طور من کوشیدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگیرد.

بند ۱۵ – داریوش شاه گوید: این [است] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم.

بند ۱۶ – داریوش شاه گوید: چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردی آثرین (آثرینا) نام پسر او در خوزستان (اووج) برخاست. به مردم چنین گفت: من در خوزستان شاه هستم. پس از آن خوزیان نافرمان شدند. به طرف آن آثرین گرویدند. او در خوزستان شاه شد؛ و مردی بابلی ندئیت ب ئیر (نیدنیتوبل) نام پسر آئین ئیر او در بابل برخاست. چنین مردم را بفریفت [که]: من نبوکدرچر پسر نبتون ئیت هستم. پس از آن همه مردم بابلی به طرف آن ندئیت ب ئیر گرویدند. بابل نافرمان شد. او شاهی را در بابل گرفت.

بند ۱۷ – داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوی آن ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می‌خواند. سپاه ندئیت ب ئیر دجله را در دست داشت. آنجا ایستاد؛ و آب عمیق بود. پس از آن من سپاه را بر مشک‌ها قرار دادم. پاره‌ای بر شتر سوار کردم. برای عده‌ای اسب تهیه کردم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتیم. آنجا آن سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. از ماه اثری یادی ی ۵، ۲۶ روز گذشته بود.

بند ۱۹ – داریوش شاه گوید: پس از آن من رهسپار بابل شدم. هنوز به بابل نرسیده بودم شهری زازان نام کنار فرات آنجا این ندئیت ب ئیر که خود را نبوکدرچر می‌خواند با سپاه ضد من به جنگ کردن آمد. پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا به من یاری ارزانی فرمود. به خواست اهورا مزدا من سپاه ندئیت ب ئیر را بسیار زدم. بقیه به آب انداخته شد. آب آن را برد. از ماه انامک ۶، ۲ روز گذشته بود که چنین جنگ کردیم.

ستون دوم

بند ۱ – داریوش شاه گوید: پس از آن ندئیت ب ئیر با سواران کم گریخت رهسپار بابل شد. پس از آن من رهسپار بابل شدم. به خواست اهورا مزدا هم بابل گرفتم هم ندئیت ب ئیر را گرفتم. پس از آن من ندئیت ب ئیر را در بابل کشتم.

بند ۲ – داریوش شاه گوید: مادامی که من در بابل بودم این [است] کشورهایی که نسبت به من نافرمان شدند. خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت، مرو، ثت گوش، سکاییه.

بند ۳ – داریوش شاه گوید: مردی، مرتی ی نام پسر چین چی خری شهری گوگن کا نام در پارس آنجا ساکن بود. او در خوزستان برخاست. به مردم چنین گفت که من ایمنیش شاه در خوزستان هستم.

بند ۴ – داریوش شاه گوید: آن وقت من نزدیک خوزستان بودم. پس از آن خوزی‌ها از من ترسیدند. مرتی ی را که سرکرده آنان بود گرفتند و او را کشتند.

بند ۵ – داریوش شاه گوید: مردی مادی فرورتیش نام در ماد برخاست. چنین به مردم گفت که: من خش ثرئیت از تخمه هوخشتر هستم. پس از آن سپاه ماد که در کاخ او [بود] نسبت به من نا فرمان شد به سوی آن فرورتیش رفت (گرویدند) او در ماد شاه شد.

بند ۶ – داریوش شاه گوید: سپاه پارسی و مادی که تحت فرمان من بود آن کم بود. پس از آن من سپاه فرستادم. ویدرن نام پارسی *بنده من او را سرکرده آنان کردم. چنان به آن‌ها گفتم: فرا روید آن سپاه مادی را که خود را از آن من نمی‌خواند بزنید. پس از آن، آن ویدرن با سپاه روانه شد، چون به ماد رسید شهری ماروش نام در ماد آنجا با مادی‌ها جنگ کرد. آن که سرکرده مادی‌ها بود او آن وقت آنجا نبود اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک ۲۷ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن، سرزمینی کمپند نام در ماد آنجا برای من بماند تا من به ماد رسیدم.

بند ۷ – داریوش شاه گوید: دادرشی نام ارمنی بنده من، من او را فرستادم به ارمنستان، چنین به او گفتم: پیش رو [و] آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی‌خواند بزن. پس از آن دادرشی رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرارسیدند. دهی زوزهی نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر ۷ ۸ روز گذشته بود چنین جنگ کرده شد.

بند ۸ - داریوش شاه گوید: باز دومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دژی تیگر نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثورواهر ۱۸ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۹ - داریوش شاه گوید: باز سومین بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه دادرشی فرا رسیدند. دژی اویما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه ثائیگرچی ۸، ۹ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن دادرشی به خاطر من در ارمنستان ماند تا من به ماد رسیدم.

بند ۱۰ - داریوش شاه گوید: پس از آن وامیس نام پارسی *بنده من او را فرستادم ارمنستان و چنین به او گفتم: پیش رو [و] سپاه نافرمان که خود را از آن من نمی‌خواند آن را بزن. پس از آن وامیس رهسپار شد. چون به ارمنستان رسید پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ایزلا ۹ نام در آشور آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار زد. از ماه انامک ۱۵ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۱۱ - داریوش شاه گوید: باز دومین بار نا فرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وامیس فرا رسیدند. سرزمینی ااتی یار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. نزدیک پایان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ایشان درگرفت. پس از آن وامیش برای من (منتظر من) در ارمنستان بماند تا من به ماد رسیدم.

بند ۱۲- داریوش شاه گوید: پس از آن من از بابل بدر آمدم. رهسپار ماد شدم چون به ماد رسیدم شهری کوندروش نام در ماد آنجا فرورتیش که خود را شاه در ماد می‌خواند با سپاهی به جنگ کردن علیه من آمد پس از آن جنگ کردیم. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه آن فرورتیش را بسیار زدم. از ماه ادوکن ئیش ۱۰ ۲۵ روز گذشته بود که چنین جنگ کرده شد.

بند ۱۳ - داریوش شاه گوید: پس از آن، فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال [او] فرستادم. فرورتیش گرفته شده به سوی من آورده شد. من هم بینی هم دو گوش هم زبان [او] را بریدم؛ و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته [او] بودند آن‌ها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.

بند ۱۴ - داریوش شاه گوید: مردی چی ثرتخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سگارتبه از تخمه هووخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم تخمس پاد نام مادی *بنده من او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمی‌خواند آن را بزنید. پس از آن تخمیس پاد با سپاه رهسپار شد. با چی ثرتخم جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثرتخم را گرفت. [و] به سوی من آورد. پس از آن من هم بینی هم دو گوش [او] را بریدم و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاهداشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.

بند ۱۵- داریوش شاه گوید: این [است] آنچه به وسیله من در ماد کرده شد.

بند ۱۶- داریوش شاه گوید: پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند. خودشان را از آن فرورتیش خواندند. ویشتاسپ پدر من او در پارت بود او را مردم رها کردند [و] نافرمان شدند. پس از آن ویشتاسپ با سپاهی که پیرو او بود رهسپار شد. شهری ویشپ ازاتی نام در پارت آنجا با پارتی‌ها جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه وی یخن ۲۴ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

ستون سوم

بند ۱- داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاه پارسی را از ری نزد ویشتاسپ فرستادم چون آن سپاه نزد ویشتاسپ رسید پس از آن ویشتاسپ آن سپاه را گرفت. [و] رهسپار شد. شهری پتی گرب نا نام در پارت آنجا با نافرمان جنگ کرد.

اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه گرم پد ۱ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۲- داریوش شاه گوید: پس از آن ساتراپ از آن من شد. این [است] آنچه به وسیله من در پارت کرده شد.

بند ۳- داریوش شاه گوید: کشوری مرو نام به من نافرمان شد. مردی فراد نام مروزی او را سردار کردند. پس از آن من دادرشی نام پارسی *بنده من شهربان در باختر نزد او فرستادم. چنین به او گفتم: پیش رو آن سپاهی را که خود را از آن من نمی‌خواند بزن. پس از آن دادرشی با سپاه رهسپار شد. با مروزی‌ها جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه آثری یادی ی ۲۳ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۴- داریوش شاه گوید: پس از آن ساتراپ از آن من شد. این [است] آنچه به وسیله من در باختر کرده شد.

بند ۵- داریوش شاه گوید: مردی وهیزدات نام شهری تاروا نام [در] سرزمینی ی اوتی یا نام در پارس آنجا ساکن بود. او برای بار دوم در پارس برخاست. چنین به مردم گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. پس از آن سپاه پارسی در کاخ [که] پیش از این از انشن [آمده بود] آن نسبت به من نافرمان شد. به سوی آن وهیزدات رفت (گروید) او در پارس شاه شد.

بند ۶- داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاه پارسی و مادی را که تحت فرمان من بودند فرستادم. ارت وردی ی نام پارسی بنده من او را سردار آنان کردم. سپاه دیگر پارسی از عقب من رهسپار ماد شد. پس از آن ارت وردی ی با سپاه رهسپار پارس شد. چون به پارس رسید شهری رخا نام در پارس در آنجا آن وهیزدات که خود را بردی ی می‌خواند با سپاه به جنگ کردن علیه ارتوردی ی آمد. پس از آن جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه وهیزدات را بسیار بزد. از ماه ثورواهر ۱۲ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۷- داریوش شاه گوید: پس از آن، آن وهیزدات با سواران کم گریخت. رهسپار پ ئی شی یا اوادا شد. از آنجا سپاهی به دست آورد. از آن پس به جنگ کردن علیه ارت وردی ی آمد. کوهی پرگ نام (فرغون) فارغان در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من وهیزدات را بسیار بزد. از ماه گرم پد ۵ روز گذشته بود. آنگاه جنگ ایشان درگرفت و آن وهیزدات را گرفتند و مردانی که نزدیک‌ترین پیروان او بودند گرفتند.

بند ۸- داریوش شاه گوید: پس از آن، وهیزدات را و مردانی که پیروان نزدیک او بودند [در] شهری اووادئیچ ی نام در پارس در آنجا آن‌ها را دار زدم.

بند ۹- داریوش شاه گوید: این [است] آنچه به وسیله من در پارس کرده شد.

بند ۱۰- داریوش شاه گوید: آن وهیزدات که خود را بردی ی می‌خواند او سپاه رخج فرستاده بود. علیه وی وان نام پارسی بنده من شهربان رخج و مردی را سردار آن‌ها کرده بود؛ و چنین به ایشان گفت: پیش روید وی وان را و آن سپاهی را که خود را از آن داریوش شاه می‌خواند بزنید.

پس از آن، آن سپاهی که وهیزدات فرستاده بود به جنگ کردن علیه وی وان رهسپار شد. دژی کاپیش کانی نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه انامک ۱۳ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۱۱- داریوش شاه گوید: باز از آن پس نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن علیه وی وان فرا رسیدند. سرزمینی گندوتو نام در آنجا جنگ کردند. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسیار بزد. از ماه وی یخن ۷ روز گذشته بود آنگاه جنگ ایشان درگرفت.

بند ۱۲- داریوش شاه گوید: پس از آن، آن مردی که سردار آن سپاه بود که وهیزدات علیه وی وان فرستاده بود با سواران کم گریخت. به راه افتاد. دژی ارشادا نام در رخج از کنار آن برفت. پس از آن وی وان با سپاهی دنبال آن‌ها رهسپار شد. در آنجا او مردانی که نزدیک‌ترین پیروانش بودند گرفت [و] کشت.

بند ۱۳- داریوش شاه گوید: پس از آن ساتراپ را پس گرفتم و از آن من شد. این [است] آنچه در رخج به وسیله من کرده شد.

بند ۱۴- داریوش شاه گوید: چون در پارس و ماد بودم باز دومین بار بابلیان نسبت به من نافرمان شدند. مردی ارخ نام ارمنی پسر هلدیت او در بابل برخاست. سرزمینی دبال نام در آنجا به مردم دروغ گفت [که] من نبوکدرچر پسر نبون هستم. پس از آن بابلیان نسبت به من نافرمان شدند. به سوی آن ارخ رفتند (گرویدند). او بابل را گرفت. او در بابل شاه شد.

بند ۱۵- داریوش شاه گوید: پس از آن من سپاهی به بابل فرستادم. ویندفرنا نام پارسی *بنده من او را سردار کردم. چنین به آن‌ها گفتم: پیش روید آن سپاه بابلی را که خود را از آن من نمی‌خواند بزنید. پس از آن ویندفرنا با سپاهی رهسپار بابل شد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا، ویندفرنا بابلیان را بزد و اسیر آورد. از ماه ورکزن ۱۱ ۲۲ روز گذشته بود. آنگاه آن ارخ را که به دروغ خود را نبوکدرچر می‌خواند و مردانی که نزدیک‌ترین پیروان او بودند گرفت. فرمان دادم آن ارخ و مردانی که نزدیک‌ترین یاران او بودند در بابل به دار آویخته شدند.

ستون چهارم

بند ۱- داریوش شاه گوید: این [است] آنچه به وسیله من در بابل کرده شد.

بند ۲- داریوش شاه گوید: این [است] آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال پس از آن که شاه شدم کردم. ۱۹ جنگ کردم. به خواست اهورا مزدا من آن‌ها را زدم و ۹ شاه گرفتم. یکی گئومات مغ بود. او دروغ گفت چنین گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. او پارس را نافرمان کرد. یکی آثرین نام خوزی. او دروغ گفت چنین گفت: من در خوزستان شاه هستم او خوزستان را نسبت به من نافرمان کرد.

یکی ندئیت ب ئیر نام بابلی. او دروغ گفت چنین گفت من نبوکدرچر پسر نبون ئیت هستم او بابل را نافرمان کرد.

یکی مرتی ی نام پارسی. او دروغ گفت چنین گفت: من ایمنیش در خوزستان شاه هستم. او خوزستان را نافرمان کرد.

یکی فرورتیش نام مادی. او دروغ گفت چنین گفت: من خش ثرئیت» از دودمان هوخشتر هستم. او ماد را نافرمان کرد.

یکی چی ثرتخم نام اس گرتی او دروغ گفت چنین گفت: من در اس گرت ۱۲ شاه هستم از دودمان هوخشتر او اس گرت را نافرمان کرد.

یکی فراد نام مروزی. او دروغ گفت چنین گفت: من در مرو شاه هستم. او مرو را نافرمان کرد.

یکی وهیزدات نام پارسی. او دروغ گفت چنین گفت: من بردی ی پسر کوروش هستم. او پارس را نافرمان کرد.

یکی ارخ نام ارمنی. او دروغ گفت چنین گفت: من نبوکدرچر پسر نبون ئیت هستم. او بابل را نافرمان کرد.

بند ۳- داریوش شاه گوید: این ۹ شاه را من در این جنگ‌ها گرفتم.

بند ۴- داریوش شاه گوید: این [است] کشورهایی که نافرمان شدند. دروغ آن‌ها را نافرمان کرد که این‌ها به مردم دروغ گفتند. پس از آن اهورامزدا آن‌ها را بدست من داد. هرطور میل من [بود] همان‌طور با آن‌ها کردم.

بند ۵- داریوش شاه گوید: تو که از این پس شاه خواهی بود خود را قویاً از دروغ بپای. اگر چنان فکر کنی [که] کشور من در امان باشد مردی که دروغ زن باشد او را سخت کیفر بده.

تأکید بر ضبط حقیقت

بند ۶- داریوش شاه گوید: این [است] آنچه من کردم. به خواست اهورا مزدا در همان یک سال کردم. تو که از این پس این نبشته را خواهی خواند آنچه به وسیله من کرده شده ترا باور شود. مبادا آن را دروغ بپنداری.

بند ۷- داریوش شاه گوید: اهورا مزدا را گواه می‌گیرم که آنچه من در همان یک سال کردم این راست [است] نه دروغ.

بند ۸- داریوش شاه گوید: به خواست اهورا مزدا و خودم بسیار [کارهای] دیگر کرده شد [که] آن در این نپشته نوشته شده‌است به آن جهت نوشته نشد، مبادا آنکه از این پس این نبشته را بخواند آنچه بوسیلهٔ من کرده شد، در دیدهٔ او بسیار آید و این او را باور نیاید، و دروغ بپندارد.

بند ۹- داریوش شاه گوید: شاهان پیشین را مادامی که بودند چنان کرده‌هایی نیست که به وسیله من به خواست اهورا مزدا در همان یک سال کرده شد.

بند ۱۰- داریوش شاه گوید: اکنون آنچه به وسیله من کرده شد آن را باور آید. همچنین به مردم بگو، پنهان مدار. اگر این گفته را پنهان نداری به مردم بگویی اهورا مزدا دوست تو باد و دودمان تو بسیار و زندگیت دراز باد.

بند ۱۱- داریوش شاه گوید: اگر این گفته را پنهان بداری، به مردم نگویی اهورا مزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد.

بند ۱۲- داریوش شاه گوید: این [است] آنچه من کردم. در همان یک سال به خواست اهورا مزدا کردم. اهورا مزدا مرا یاری کرد و خدایان دیگری که هستند.

بند ۱۳- داریوش شاه گوید: از آن جهت اهورا مزدا مرا یاری کرد و خدایان دیگری که هستند که پلید نبودم. دروغگو نبودم. تبهکار نبودم. نه من نه دودمانم. به راستی رفتار کردم. نه به ضعیف نه به توانا زور نورزیدم. مردی که دودمان من همراهی کرد او را نیک نواختم. آن که زیان رسانید او را سخت کیفر دادم.

بند ۱۴- داریوش شاه گوید: تو که از این پس شاه خواهی بود. مردی که دروغگو باشد یا آن که تبهکار باشد دوست آن‌ها مباش. به سختی آن‌ها را کیفر ده.

بند ۱۵- داریوش شاه گوید: تو که از این پس این نپشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی مبادا [آن‌ها را] تباه سازی. تا هنگامی که توانا هستی آن‌ها را نگاه دار.

بند ۱۶- داریوش شاه گوید: اگر این نپشته یا این پیکرها را ببینی [و] تباهشان نسازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان داری، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسیار و زندگیت دراز باد و آنچه کنی آن را به تو اهورا مزدا خوب کناد.

بند ۱۷- داریوش شاه گوید: اگر این نپشته یا این پیکرها را ببینی [و] تباهشان سازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان نداری اهورا مزدا ترا زننده باد و ترا دودمان مباد و آنچه کنی اهورا مزدا آن را براندازد.

بند ۱۸- داریوش شاه گوید: این‌ها [هستند] مردانی که وقتی من گئومات مغ را که خود را بردی ی می‌خواند کشتم در آنجا بودند. در آن موقع این مردان همکاری کردند پیروان من [بودند] ویدفرنا پسر وایسپار پارسی، اوتان نام پسر ثوخر پارسی، گئوبروو نام پسر مردونی ی پارسی، ویدرن نام پسر بگابیگ ن پارسی، بگ بوخش نام پسر داتووهی پارسی، اردمنیش نام پسر وهاگ پارسی.

بند ۱۹- داریوش شاه گوید: تو که از این پس شاه خواهی بود دودمان این مردان را نیک نگهداری کن.

بند ۲۰- داریوش شاه گوید: به خواست اهورا مزدا این نپشته را من [به طریق] دیگر [نیز] کردم. بعلاوه به [زبان] آریایی بود هم روی لوح هم روی چرم تصنیف شد. این نپشته به مهر تأیید شد. پیش من هم نوشته هم خوانده شد. پس از آن من این نپشته را همه جا در میان کشورها فرستادم مردم پذیرا شدند.

ستون پنجم

بند۱- داریوش شاه گوید: این است آنچه که من در دومین و سومین سال، پس از آنکه شاه شدم، کردم. ساتراپ خوزستان نام (عیلام), آن نافرمان شد. یک مرد خوزی «اَتمَئیَته» نام، او را سردار خود کردند. پس از ان سپاه فرستادم. مردی پارسی «گئوَبروَوه» نام، بندهٔ (پیرو) من، او را سردار آنان کردم. پس از ان گئوَبروَوه با سپاه رهسپار خوزستان شد. او با خوزیان جنگ کرد. پس از آن گئوَبروَوه خوزیان را بزد وتار و مار کردو سردار آن‌ها را گرفت. او را به نزد من آورد و من او را کشتم. پس از آن ساتراپ که از دیر باز از آن ما بود دوباره از آن من شد.

بند۲- داریوش شاه گوید: آن خوزیان بی وفا بودند و اهورامزدا از سوی آن‌ها پرستش نمی‌شد. من اهورامزدا را می‌پرستیدم. بخواست اهورامزدا هر طور میل من بود، همان‌طور با آن‌ها کردم.

بند۳- داریوش شاه گوید:ان که اهورامزدا را بپرستد؛ چه زنده (در زندگانی), چه مرده (پس از مرگ)، برکت (آمرزش) از آن او خواهد بود.

بند۴- داریوش شاه گوید: پس از ان با سپاه به سوی سکائیه (سکاییان/ سکستان) رهسپار شدم. در دنبال سکاها که حامل کلاه خود تیز هستند. این سکاها از پیش من رفتند. چون به دریا رسیدم، آنگاه به ان سویش با تمام سپاه گذشتم. پس از آن من سکاها را بسیار زدم و سردار دیگری از آنان را گرفتم. او دست بسته به نزد من آورده شد و او را کشتم.

سردار ایشان سکوخ (یا سکوَخه/ سکونَخه) را گرفتند و به نزد من آوردند. آنگاه چنانچه میل من بود دیگری را سردار کردم (سردار دیگری برایشان برگزیدم). پس ازآن، ساتراپ از آن من شد.

بند۵- داریوش شاه گوید: آن سکاها بی وفا (بدپیمان) بودند و اهورامزدا از سوی آن‌ها پرستش نمی‌شد. من اهورامزدا را می‌پرستیدم. به خواست اهورامزدا هرطور میل من بود، همان‌طور با آن‌ها کردم.

بند۶- داریوش شاه گوید: آن که اهورامزدا را بپرستد؛ چه زنده (در زندگانی),چه مرده (پس از مرگ)، برکت (آمرزش) از آن او خواهد بود.

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

تمدن مردمی

      نوشته کتیبه نشان میدهد،  که داریوش شاه به اعتقادات مردم اهمیت میدهد،  می خواهد خود و خاندانش را بمردم نیک بشناسد،  ولی نمی تواند دید و درک دمکرات داشته باشد،  میگوید سخت کیفر دادم.  از نظر دید یک شخص تاریخی،  این فقط یک تاریخ است،  و آنرا حفظ و بازگو میکند.  اما یک تحلیلگر تاریخ اجتماعی،  می تواند از آن دوران تمدن تاریخی را متوجه شود.

   پرسش از عموم:  آیا شما به تغییرات دورانهای تمدنی در کتیبه ها دقت کرده اید؟

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

آزادی خواهی داریوش شاه تمدن جدید

      قبل از هخامنشیان شاهان بین النهرین یا میان رودان،  همگی در راستای تمدن شاه خدایی بودند.  شاهانی که روحانیون بزرگ و اصلی بودند،  و خدا گونه رفتار میکردند،  و مردمی که به آنها اعتقاد نداشتند را بیچاره میکردند.  ولی در راستای رشد و تکامل تمدن،  آنچه که به نام کوروش بزرگ میشناسیم،  آمد و این شاه خدایی را بر داشت،  و تمدن وارد دوره جدیدی شد.

      آنچه از تاریخی که بما میگویند،  و من از آثار برداشت کردم،  هخامنشیان مرحله تمدنی شاه انسانی،  در ساختارهای تاریخی اجتماع هستند.  البته نباید انتظار داشت بطور کامل شرایط دمکرات را شاهد بود،  فقط شاه از نقش یک روحانی خدا گونه،  به یک انسان روحانی و بزرگ تبدیل شد.  تمدن بر اساس خواسته یک فرد با نام شاه یا روحانی بزرگ خدا گونه تغییر نمی کند،  تمدن بر خواسته رشد و تکامل فکری مردم تغییر میکند.

      در تاریخ نویسی استعماری همیشه تلاش کردند،  نقش مردم را از تاریخ بردارند،  و نقش حکام را زیاد کنند.  علت آن هم معلوم است،  استعمارگران قدیم و جدید،  از مردم میترسند،  و می خواهند مردم را در تاریخ ناچیز نشان دهند،  تا مردم خود را ناچیز بشمارند.  کلی در تاریخ از شاهها می خوانیم،  این آمد و جنگید و آن رفت،  ولی از مردم خیلی کم می دانیم،  حتی آنچه هم که از مردم می خوانیم،  باز بر میگردد به رهبر شورش یا قیام،  نه نقش توانایی مردم.

      داریوش شاه گوید:  از آن جهت اهورا مزدا مرا یاری کرد،  و خدایان دیگری که هستند که پلید نبودم.  دروغگو نبودم،  تبهکار نبودم،  نه من نه دودمانم.  به راستی رفتار کردم،  نه به ضعیف نه به توانا زور نورزیدم.  مردی که دودمان من همراهی کرد او را نیک نواختم.  آن که زیان رسانید او را سخت کیفر دادم.

      نوشته کتیبه نشان میدهد،  که داریوش شاه به اعتقادات مردم اهمیت میدهد،  می خواهد خود و خاندانش را بمردم نیک بشناسد،  ولی نمی تواند دید و درک دمکرات داشته باشد،  میگوید سخت کیفر دادم.  از نظر دید یک شخص تاریخی،  این فقط یک تاریخ است،  و آنرا حفظ و بازگو میکند.  اما یک تحلیلگر تاریخ اجتماعی،  می تواند از آن دوران تمدن تاریخی را متوجه شود.  #تمدن_داریوشی

   پرسش از عموم:  آیا شما به تغییرات دورانهای تمدنی در کتیبه ها دقت کرده اید؟

...............

   برچسبها:  ترجمه متن, متن کامل, متن سنگ, متن ‌نوشته, نوشته بیستون, داریوش شاه, سنگ بیستون, تمدن مردمی, تمدن داریوشی, ترجمه میخی.

   هشتگها:  #سنگنوشته_بیستون.

............

ترجمه متن کامل سنگ ‌نوشته بیستون

مستندهای مربوط

مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران

http://arq.ir

جنگهای ایران و روم یا نبرد ایران و غرب سابقه طولانی در تاریخ دارد. از دوران کهن و اساطیری تا دوران روم باستان، و سپس تا به امروز، و هر دوره تاریخی نبرد بین دو تمدن، و فرهنگ و جهان ایرانی و رومی، بشکل ویژه وجود داشت. مشروح در لینک:   http://www.arq.ir/720

* * * * * * * * * *

............................

کلیک کنید:  تاثیر جمهوری ونیز در تاریخ ایران

کلیک کنید:  دانش و تکنولوژی ابزار تمدن سازی

کلیک کنید:  دوران گذر تمدنی طلا و نقره در جهان

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.

   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ ایران         http://arq.ir

پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید

جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.

برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.