ساختار های تاریخی اجتماع
پیش گفتار
تاکنون هر چه از تاریخ گفته اند، این بوده که پادشاهی آمده و جنگی بود، و این رفت و آن آمد، و از این دست، ولی تاریخ واقعی را ساختار های تاریخی اجتماع و رشد و تکامل آن می سازد. ممکن است ده ها و یا صدها هزار نفر وارد این وبلاگ شوند، بسیاری از آنها تمامی وبلاگ یا بخش هایی را می خوانند، ولی هدف من از وبلاگ، فقط یک هزار نفر از میان آنها می باشد. اشخاصی که یکدیگر را نمی شناسیم، اما قرار است، در آینده تحلیل گر و پردازنده مسائل و موضوعات تخته ایران باشند.
تصویر مردم دربند شمیران و قند فروش دوره گرد، در 1308 خورشیدی، عکس شماره 3348.
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
لوگو در جهت علم باشید نه عقیده، عکس شماره 1615.
برگه 133 پائیز 1384 پیوست تاریخ اجتماعی ایران و جهان است.
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
کلیک کنید: جلسه ساختارهای تاریخی اجتماع
ادامه پیش نویس
ساختار های تاریخی اجتماع، و گذر های تاریخی و زمان های آنها، در تحلیل داده های تاریخی بسیار مهم است. در طول تاریخ هیچ کدام از تاریخ نویسها نمی دانستند، در چه دوره تاریخ اجتماعی زندگی می کنند، بنابر این مسائل در نوشته ها و گفته های آنها غیر تحلیلی بوده، و از دوره تاریخی که در آن زندگی می کردند، و می دیدند، جان می گرفت. اما وبلاگ انوش راوید این موضوع مهم را روشن نمود، و در آینده آن هزار نفر مورد نظر این وبلاگ، دیگر اشتباه تاریخ نویسها و تحلیل گران اجتماعی گذشته را تکرار نخواهند کرد. ندانستن ساختارهای تاریخی اجتماع باعث می شود، هر داده دروغی به راحتی باور گردد، و بگمراهی در تاریخ نویسی و تحلیل گری ختم شود. حتی مشاورین حکومتها از این مهم آگاهی نداشتند، و آنها هم براحتی اغفال داده های دروغ های تاریخ می شدند، و تفسیر های اشتباه در مسائل می کردند.
توجه و مهم: عزیزان هم میهن و فارسی زبانان که به وبلاگ هایم وارد شده اید، نوشته های من انوش راوید با نام حقیقی خودم است، و تمام نظرات شخصی می باشد، که با حفظ حرمت دمکراسی و آزادی در دنیای مجازی است. این وبلاگ، فقط برای علاقه مندان و محقیقین تاریخ می باشد، که امیدوارم مورد توجه و نقد دانشگرانه قرار دهند. کسان غیر بهرمند، چون نژاد پرستان، فحاش گران، دشمنان ملتها، و مخالفین اردوی مجازی ملی و مردمی، اگر به دلایلی اشتباه به این وبلاگها وارد شده اند، خواهشاً فوراً خارج گردند، نیازی به نوشتن نظرات غیر تاریخی آنها نمی باشد.
چرا تاریخ اجتماعی
از ابتدای تاریخ، بشر بصورت رمه ها و گله ها زندگی می کرند، و به دنبال غذا حرکت می نمودند. سپس ساختار اجتماعی این رمه های اولیه طی ده ها هزار سال در دوران ابتدای سنگ به قبایل اولیه تبدیل شد. این قبایل اولیه در دوران تکمیل سنگ به قبایل با دین های نو پدید ابتدایی شکل گرفتند، و در ادامه طی هزاران سال از مفرغ و فلز به قبایل با دین های اولیه تکامل یافتند. سپس در هزاره سوم قبل از میلاد با پیدایش تمدنی جدید شاه خدایی حاکم شد، با ظلم هایی که توسط شاه هایی چون خدا میشد، بشر بسوی دین هایی خدایی نو پدید رفت. با برکناری شاه هان خدایی در طول هزاره اول قبل از میلاد جامعه بشری به شکل سازمان قبیله ای دینی رفت، و سپس با تکامل تاریخ و فرهنگ یاد گیری دینها خدایی پدیدار شدند.
در دوران شاه خدایی شاهان نمی خواستند قبایل با هم متحد یا سازمان یافته باشند، بعد از اولین انقلاب انسانی ایرانی که مهم ترین انقلاب تاریخ جهان بود، دوران شاه خدایی به رهبری اسکندر اشکانی شاهزاده و فرمانده پاتیزان های دربار هخامنشی پایان داده شد. برای به ثمر رسیدن این انقلاب حدود دوران هخامنشیان زمان برد، که البته پایه گذار آن انقلاب انسانی، کوروش کبیر بود، که با باز نمودن زندان بزرگ، نجات یافتگان طی چند نسل آینده، افکار خود را که یادگاری از گذشته های دربار فرعون بود، به مردم دوره هخامنشی منتقل کردند. هخامنشیان واسطه ای بودند، که گذر مهم تاریخی از ایلام در واقع اولین دوره سلسله هخامنشیان یا بزرگترین دوران شاه خدایی، به حکومت اشکانیان اولین حکومت سازمان قبیله ای گردد، که در مهستان کامل شد.
سازمان قبیله های بشر پیشرفت خاص خود را می کرد، و هماهنگی بین قبایل در جهت دینی خاص شکل گرفت. پس از آن در چند نقطه از جهان که جغرافیایی متفاوت داشتند، فئودالی نو پدید بوجود آمد، البته اولین فئودالی نو پدید در روم به واسطه دادن تیول ها به سردمداران آنها بود، زیرا رومی ها ساکن بومی ایتالیا نبودند و فاقد اراضی آبا اجدادی بودند و می بایست با دادن تیول زمین هایی را صاحب می شدند. قیصر اگوستوس 27 ق ـ م در دادن تیول برای مبارزه با قبایل خیلی فعال بود، در تمام کتاب های تاریخ روم گشتم که بیابم اولین تیول را چه کسی در روم واگذار کرد که نیافتم، در صورتیکه عزیزان منابع و کتابهایی واقعی و مطمئن در این باره دیدند بگویند. تکرار این وضع در بغداد و قسطنطنیه نیمه اول هزاره دوم میلادی بود. سپس در همین زمان این فئودالی در اروپا رشد کرده و تکامل گردیدند. به دنبال مبادلات تجاری بین فئودالها در اروپا دولت شهرهایی بوجود آمدند که رابطه اصلی مبادلات شدند، بدین سبب در این دولت شهر ها مانند ونیز و آمستردام اولین بورژوازی نو پدید آمد. این حرکت تکامل اجتماعی بشر را از فئودالی پیشرفته قرون 13 و 14 را اومانیستی نام نهاده اند. بورژوازی نو پدید اروپایی در مدت دو سه قرن که آنرا رنسانس می نامند به استعمار تبدیل شد، و این بورژوازی به شکل سرمایه داری ملی تبدیل گشت. ایران بزرگ بعد از اسلام در سازمان قبیله ای دینی بسر می برد، با ورود استعمار در صفویه همان تیول دادن مانند روم باستان در اصفهان تکرار شد. نبردی نظامی و فرهنگی داخلی بین فئودالی نو پدید ایران و سازمان قبیله ای دینی آغاز گردید، که مدت سیصد سال ادامه داشت، که با اولین انقلاب بورژوازی ایران بنام مشروطیت این ماجرا ختم شد.
بعضی از اجنبی های در کتاب های تاریخی خود می نویسند، عربستان صدر اسلام فئودالی بود، و این باعث پیروزی آنها گردید، آن کم سوادها نمی فهمند که امروز عربستان بصورت سازمان قبیله ای اداره می شود، چگونه در آن زمان فئودالی بوده است. آنها حداقل تعریف از ساختار های اجتماعی در طول تاریخ را نمی دانند، و خود را هم تاریخ دان می نامند.
اگر محققی دروغ حمله مغول را باور داشته به اشتباه تحقیقاتی می افتد، در واقع ساختار پیشرفته تر و توانایی های ایرانی در آن دوره را نشناخته است. تاریخ اجتماعی مغول آن زمان بصورت قبایل بدوی بود و اینطرف در ایران بزرگ سازمان پیشرفته قبیله ای دینی حاکم بود. چیزی که مهم است از بالا دست پیشرفته ایران بزرگ، مرشدانی برای مسلمان کردن و دادن کلام و کتابت به ترکستان و مغولستان رفتند. هیچ وقت از ساختار پایین دست نمی توانند به بالا دست چیزی بدهند، و یا نظامی و فرهنگی پیروز شوند.
عکس تاریخی یک درویش در لویزان شمال تهران، حدود 1300 خورشیدی، عکس شماره 1226.
تعریف قبیله
چون این وبلاگ تاریخی و تاریخ اجتماعی می باشد، از قبیله در جاهای مختلف نام برده شده، بنا بر این دانستن تعریف قبیله مهم است، البته در ساختار تاریخ اجتماعی مجموعاً دو نوع قبیله داریم. قبایل بدوی که از ابتدای تاریخ تا دوران شاه خدایی در قاره کهن بود، و سازمان قبیله ای که از حکومت شکانیان آغاز شد و تا امروز کم و بیش در نیمی از کشور های قاره کهن بویژه عربی، اثراتی از آن وجود دارد. بنا بر این قبیله در عرب را تعریف می کنم، آنها جماعتى هستند، که بر اساس نژاد و سرزمین با اعتقاد به نسب و خون گرد یکدیگر جمع شده، و زندگی اجتماعی و اقتصادی مشترک دارند. عنصر عصبیت نیرومند ترین چیزى است که در واقع ستون حفظ و تداوم قبیله و خون و نژاد می باشد، فرد عضو قبیله باید در حفظ این رابطه و استحکام و تداوم آن کوشا باشد و حتى از جان و مال خود دریغ نکند. اگر جرمى رخ دهد همه قبیله باید تاوان آن را بپردازند، و اگر افتخارى نصیب قبیله باشد همه را شامل مى شود. حتی این اصل به عنوان عامل خیر و شر منشاء وجدانى یافته، یعنى در گناه عضوى از قبیله، همه قبیله شریک هستند. گاه براى تقویت و تشکل بیشتر، قبایل ضعیف با پیمان و سوگند خوردن، خود را در قبیله بزرگ تر و نیرومند تر ادغام کرده، بدین ترتیب باعث تقویت قبیله می گردند. اگر قبیله اى با بستن پیمان خود را در پناه قبیله دیگر قرار دهد، قبیله نیرومند از تمام شئون و حیثیات قبیله هم پیمان دفاع می کند. رهبرى قبیله را مردى مسن، مجرب، عاقل، شجاع و ثروتمند به عهده مى گیرد، که شیخ نامیده می شود. شیخ قبیله مسئول صلح و جنگ، پیمان و بر پایى مراسم مهمانى قبیله، تقسیم غنائم و نیز پرداخت خونبها و کمک به نیاز مندان و آزادى اسراى قبیله و دیگر کارها راهنمایى و رهبرى است. بویژه قبل از قرن 20 جنگ و خونخواهى دو عاملی بودند، که غالب فکر و عمل قبیله را به خود اختصاص مى داد، و قبیله و اعضاى آن پیوسته براى انجام یکى از این دو در تلاش و ستیز بودند. هر عملى که در جهت تقویت و استحکام قبیله و هم در تحکیم وحدت آن مثمر و مفید است، براى عرب ارجمند و قابل اطاعت می باشد. عضو قبیله باید نظام قبیله را پذیرفته و در برابر از حقوق و امکانات مساوى بهره برد. هیچ عضوى حق ندارد از رأى و دستور شیخ قبیله و یا از سنت و نظام قبیله گام بیرون نهد، و وحدت قبیله را از هم بپاشد، اگر چنین کند به عنوان خلیع براى همیشه از قبیله طرد و اخراج مى شود و این بدترین عقوبت است. قبیله عرب از سه بخش تشکیل می گردد، اول، فرزندان اصیل قبیله که خلص می گویند، و از نظر خون و نژاد اعضاى اصلى و درجه یک قبیله هستند. دوم، موالى که اینان عضو درجه دو قبیله اند، که هم پیمان یا همسایه هستند، و عضویت قبیله را پذیرفته اند. سوم، اسرا و بندگان که از اطراف و شهر هاى دیگر هستند و عبید می گویند.
تعریف های: قبایل اولیه، شاه خدایی، سازمان قبیله ای، سازمان قبیله ای دینی . . . . بزودی
تعریف فئودالیسم
نظام اجتماعی و اقتصادی که بعد از مرحله قبیله ای و شاه خدایی و سازمان دینی قبیله ای در جهان و قاره اروپا پدید آمد، فئودالی بود. در 300 ق م فراریان از مقابل هخامنشیان به شبه جزیره ایتالی رفتند، و در کنار آتروسک ها که مدت چند قرن پیش از شرق مدیترانه آمده بودند، حکومت روم را بنا نهادند. این جماعت فن نظامی گری و حکومت را از هخامنشیان و بین النهرین آموخته بودند، با خود به اروپا بردند. در اروپا با برتری اجتماعی نسبت به قبایل غیر سازمانی آنجا پیروز شدند، و حکومت روم یکه تاز شد. چون اینها زمین و املاک طایفه ای نداشتند، حاکمان به فرمانده هان و سرداران زمین های قبایل شکست خورده و به صلیب کشیده و برده گرفته شده را به عنوان تیول واگذار کردند. در اوایل میلادی امپراتور اگستوس در دادن تیول خیلی فعال تر از ما قبل بود، بدین ترتیب شکل اولیه فئودالی تا سالهای اولیه میلادی بوجود آمد، تا این تاریخ تیول ها یا نو فئودالی به سراسر اروپای جنوبی و غربی گسترده شد. تیول ها لزوماٌ با ملک و دارایی ارتباطی نداشتند و تیول یک خادم ممکن بود مجوز جمع آوری مالیات ها، ضرب سکّه و یا تعیین و وصول جریمه ها هم باشد. برای حفظ و نگهداری توده مردمی که در شرایط فئودالی بسر می بردند، دین جدید لازم بود که مردم را در خمودی و ترس و اطاعت و خرافات نگه دارد. بعد از پیدایش استعمار، فئودالی ابتدا به غرب شبه جزیره آناتولی و سپس در زمان حکومت صفویه به همان شکل روم باستان در مرکز ایران بوجود آمد، و بعد از حمله نادر شاه به هند و باز شدن پای انگلستان به آنجا رفت.
فئودالیسم از واژه فئو گرفته شده که به معنای قطعه زمین است، و در واقع نوعی نظام زمین داری است. در این سیستم هر قسمت بزرگ از اراضی کشور به نام املاک در تصرف یکی از اشراف فئودال یا زمین دار قرار داشته، که این زمین از طرف پادشاه و یا زمین دار بزرگ تری که سینیور نامیده میشد، به او واگذار می گردیده است. فئودالِ صاحب املاک در مقابل قطعه زمینی که دریافت داشته است، باید وظایفی را در برابر پادشاه یا سینیور خود انجام دهد. این وظایف شامل پرداخت مبلغی پول و مالیات یا تهیه سرباز و سپاه برای هنگام جنگ و یا همه این امور میگردیده است. اشراف فئودال علاوه بر زمینی که در اختیار داشتند، هر یک صاحب تعدادی رعیت نیز بودند، در اروپا این رعیتها وابسته به زمین بوده و با زمین خرید و فروش می شدند، و سِرف نامیده می شدند. نظام فئودالیسم مبتنی بر سِرف داری را که در قرون وسطی در اروپا رایج بود، سرواژ مینامند. فئودالها از سرف های خود مالیات های جنسی یا نقدی دریافت می کردند، و روستائیان وابسته به زمین برای ارباب و در زمین های ارباب فئودال کار می کردند، و بعضاً برای خود هم قطعه زمین کوچکی یا چند عدد مرغ و خروس داشتند. در رأس سلسله مراتب فئودالی، شخص پادشاه قرار داشت که اگرچه به لحاظ صوری و تشریفاتی صاحب اختیاراتی بود، اما عملاً قدرت اشراف فئودال، دامنه اختیارات او را محدود میکرد.
ابتدا دوره فئودالیسم تیول ها موروثی نبودند، اما در اواخر فئودالیسم معمولا تیول به واراثت می رسید، وارث واسال می بایست شکلی از مالیات بر ارث را که عوض نامیده می شد به اربابش می پرداخت. این عوض ممکن بود به میزان درآمد یکساله آن تیول باشد، در مورد واسال هایی که بدون وارث از دنیا می رفتند، ارباب هر طور که شایسته می دانست در مورد تیول آن ها تصمیم می گرفت. واسال بودن افتخار بود و این مقام به آسانی به کسی داده نمی شد، در واقع، تنها اعضای طبقه فرا دست اجازه داشتند واسال شوند. از این رو اشرافی چون دوک ها و شوالیه ها اجازه داشتند سوگند وفاداری یاد کنند، اما دهقانان به این کار مجاز نبودند. مقام های عالی رتبه کلیسای کاتولیک روم نیز می توانستند واسال شوند که شامل سر اسقف ها، اسقف ها و راهبان بلند مرتبه می شد. اینان وظایف فئودالی خدمت نظامی و مدیریت کشاورزی را نیز در بعضی موارد عهده دار می شدند. هیچ کس دیگری از جمله کشیشان دون پایه، نمی توانستند واسال شوند و حتی در میان طبقه فرا دست همه واسال نبودند، اگر چه اکثر ایشان واسال بودند. در نظام فئودالی هم ارباب و هم واسال حقوق و وظایفی داشتند، ارباب متعهد می شد از واسال خود و تیول او محافظت کند، و برای این منظور در صورت لزوم به جنگ برود. ارباب همچنین متعهد می شد که مواظب باشد در صورتی که یک واسال به شکستن سوگند خود و یا هر جرم دیگری متهم شد، این فرصت را داشته باشد که در برابر همتایان از خود دفاع کند. در عوض واسال نیز متعهد می شد که در خصوص مسائل نظامی و سیاسی هم به ارباب و هم دیگر واسال های ارباب مشاوره بدهد، و همچنین قول می داد که به اربابش، به ویژه در امور نظامی یاری رساند. بنابر این اگر اربابش فرمان می داد، وسال می بایست، مجهز به ساز و برگ و زره کامل به جنگ برود. با این حال برای این که جنگ برا ی واسال بیش از حد وقت گیر و پر هزینه نشود، این خدمت نظامی به چهل روز در سال محدود می شد. ارباب می توانست از واسال خود تقاضای پول هم بکند، مواقع اضطراری، جنگ های طولانی، یا رخدادهای مهم، نظیر ازدواج بزرگ ترین دختر ارباب یا شوالیه شدن بزرگ ترین پسر او، مستلزم چنین کمک های مالی بود.
با گستردگی فئودالی همراه با دین جدید، نظام خاصی می خواست که آنرا حفظ نماید، در هزاره اول میلادی تشکیلات فئودالی شکل گرفت، که در یک ضلع آن دین و دیگر اضلاع حکومت و فئودال های قرار داشتند. در هر کشور و جغرافیا تعریف ها و کارایی های مختلفی برای فئودالی بود، ولی در نهایت در مسیر تکامل به سمت بورژوازی می رفت.
کلیک کنید: تماس و پرسش و نظر http://arqir.com/101-2
تعریف بورژوازی
یکی دیگر از دسته بندی های مورد استفاده در تحلیل جوامع، بورژوازی می باشد، که از واژه ی Bourg به معنای شهر آمده، پدیده ای که در ادامه روند تکامل جامعه بشری شکل گرفته است. ریشه تاریخی این واژه به قرون 13 میلادی و پیدایش شهر های جدید تجاری در دل جامعه فئودالی قرون وسطایی اروپا بر می گردد. در زمانی که فئودال های اروپا برای زمین های بیشتر با یکدیگر در نزاع بودند شهر هایی چون ونیز و آمستردام رشد کرده و با شرایط جغرافیایی خاص خودشان روابط تجاری بین قدرت های متخاصم فئودالی را بر عهده گرفتند. در این شهرها شکلی از کار اقتصادی سازمان یافت و اشخاصی به وجود آمدند که با تحلیل از اوضاع سیاسی و اقتصادی و جمع بندی های مادی به ثروت و سرمایه رسیدند و در ادامه برای حفظ موقعیت به طبقه بندی اسناد و املاک و دارایی روی آوردند، که به نوبه خود پدید آورنده دانش بیشتر بشری و نیز ادامه تکامل جامعه گردید.
در ادامه رشد جامعه، بورژوازی برای به دست گرفتن سرمایه و سپس حاکمیت ضمن استفاده از توانایی های خود و قدرت توپ و تفنگ، با اومانیسم به قرون وسطی خاتمه داده و با رنسانس حاکمیت مطلق خود را در اروپا کامل کرد. یکی از دروغ های تاریخ این است که دوره های اومانیسم و رنسانس را جدا از تکامل و حاکمیت بورژوازی می دانند. تاریخ اجتماعی به یکباره و جهشی به جلو نمی پرد، بلکه مراحل تکاملی از نقطه ای به مکان جغرافیایی دیگر گذر می کند، منجمله بورژوازی که هر سرزمینی در ابتدا بنا به بازار تاریخی تجارت و مصلحت ملی و شرایط جغرافیایی خود، بورژوازی سنتی و ملی را بدست می آورد. در قرن 16 میلادی اروپا، بورژوازی سنتی و ملی کشورها برای کسب تجارت، به جوامعی در سوی دیگر جهان بر خورد می کند، که در دوران قبایل به سر می بردند، و چند مرحله تاریخ اجتماعی پایین تر از اروپا بودند، بر اثر این تماس بورژوازی استعماری پدید آمد. قرن 20 در ادامه رشد بورژوازی، بدلیل انباشت سرمایه، امپریالیست و نهایت در نیمه دوم قرن، سرمایه داری فرا ملی شکل گرفت. از ابتدای قرن 20 بر خورد بین سرمایه داری و بورژوازی سنتی که همان کاسبی کوچه و بازار و روند ساده تجارت و پول یک کشور است اختلاف بوده، هر چند در دو جنگ جهانی پیروزی از آن سرمایه داری بود، ولی این اختلافات هم چنان به نفع سرمایه داری که در شکل امروزی آن سرمایه داری بی هویت است ادامه دارد.
بنابر این بورژوا صرفاً مفهومی طبقاتی نیست، بلکه بیانگر تکامل فرهنگی – تاریخی است، در جامعه مدرن فقط صاحبان سرمایه های بزرگ و رباخواران و بانک داران نیستند که مظهر بورژوازی به حساب می آیند، بلکه جامعه هایی که بورژوازی سنتی حاکم است، بخش هایی از طبقات میانی، روستاییان و کارگران بورژوا حساب می شوند. در کل این واژه به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایه دار اطلاق می گردد، که قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست میآورند، نه از اشراف زادگی، و بالاتر از طبقه کارگر و رعیت و سرف قرار می گیرند. مارکسیست ها و برخی جامعه شناسان سیاسی غربی، بورژوازی را طبقه سرمایه دار می دانند و موجودیتی صرفاً طبقاتی برای آن قایل هستند، خورده بورژوازی و بخش خصوصی و دهقان پر درآمد و غیره، واژگانی برای بیان تحلیل های بورژوازی می باشند. بورژوازی پرچمدار لیبرالیسم به شمار میآید و از سده نوزدهم به بعد این طبقه را پایه گذار تمدن جدید در اقتصاد و سیاست، ماجراجو، و انقلابی شمردند، انقلاب هایی که زیر نفوذ آن انجام شده، بویژه انقلاب فرانسه، به امتیاز های ناشی از تبار پایان داده و بر شخصیت و حقوق فرد، و دستاورد های فردی همچون معیاری برای سنجش ارج اجتماعی انسان تکیه کرده است. اما از نظر فرهنگی، نویسندگان، از مولیر تا بالزاک، بورژوازی را، آزمندی، پستی طبع و بیذوقی شمردهاند، و برای آن جز پول پرستی انگیزه ای نمی شناسند. بورژوازی، از نظر اهل فرهنگ و هنر، طبقهای است که همه چیز، از جمله فرهنگ را به شیء و کالا تبدیل میکند. در اصطلاح مارکسیستی، بورژوازی به معنای سرمایه داران، سودا گران، پیشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است، که در برابر فروشندگان نیروی کار فردی یعنی پرولتاریا قرار دارند. از سوئی به سرمایه داران صنعتی و سرمایهداران مالی، و از سوی دیگر، به بورژوازی بزرگ کاپیتالیستها و خرده بورژوازی، پیشه وران خرده پا، دکان داران، و دیگرانی که سطح زندگیشان خیلی بالاتر از سطح زندگی پرولتاریا نیست، تقسیم میشود.
بورژوازی بعد از انقلاب مشروطیت که اولین انقلاب بورژوازی در کشورهای زیر سلطه استعمار بود، در ایران حکومت فئودالی قاجار را بر کنار کرده و حکومت بورژوازی پهلوی را مستقر کرد، ابتدا خورده بورژوازی و سپس بورژوازی سنتی ملی مسقر شد. در ترکیه این کار با اقدام ترک های جوان صورت پذیرفت، در دیگر مناطق قاره کهن یا همان نام خاور میانه استعماری، هیچ انقلاب بورژوازی صورت نپذیرفت و کشور های بزرگی چون عربستان هنوز در دوران اجتماعی سازمان قبیله ای دینی بسر می برند، و حکومت انرژی و قدرت خود را از قبایل می گیرد.
گذر های تاریخ اجتماعی ایران
به یکباره جامعه متفاوت نمی شود، گذر تاریخ اجتماعی می خواهد، در طول تاریخ حکومتها توسط انقلاب های انسانی مردمی طی زمان مشخص آن دوره تغییر می کردند، ولی یکایک توده های مردم به یکباره و طی آن دوره تاریخی تغییر نمی کردند، یعنی مردم همان بودند که در گذشته بودند، و خیلی آرام تر از تحولات سیاسی تغییر می کردند. در گذشته های دور هر حرکت فکری و فیزیکی مردم چند صد سال طول می کشید، ولی به مرور این دوره تاریخ و فرهنگ یاد گیری کمتر شده، و در قرن گذشته به چند ده سال رسید، و امروزه چند سال است. البته در هر زمان تعدادی روشنفکر متفاوت و بالاتر از بقیه می اندیشیدند، اما این را نمی توان برای همه جامعه گسترده دانست. بنا بر این وقتی حکومتی می خواست با دوره تاریخی عوض شود، عده ای از داخل حکومت گذشته، به شرایط حکومت جدیدی کمک می کردند، تا با کمی تغییرات، مشابه حکومت قبلی چیده شود. بدین ترتیب حکومت های جدیدی تا حدودی همان مسیر حکومت قبلی را طی می کردند، و به مرور و نیاز تاریخ اجتماعی تغییر می کردند، تا اینکه دوره اش به پایان برسد و سری جدیدی شروع شود.
* دوران قبایل اولیه ــ بیش از ده هزار سال، تحلیل این دوره فعلاً به این وبلاگ مربوط نمی باشد.
* دوران شاه خدایی ــ حدود 2700 سال از 3000 ق.م، تا 330 ق.م، ابتدای این دوران را ایلام و ماد نامیده اند، و دوره آخر آن حکومت هخامنشیان است. در دوره آخر، آغاز پایان شاه خدایی در ایران بود، این آغاز با لوح کورش بزرگ و پایان آن انقلاب انسانی ایرانی به رهبری اسکندر اشکانی بود.
* دوران سازمان قبیله ای ـ حدود 825 سال از 330 ق.م، تا 636 میلادی، یکصد سال اول دوره سازمان قبیله ای مرحله اولیه این گذر تاریخی بود، و با مجلس مهستان سازمان قبیله ای شکل گرفت. نیمه دوم دوران سازمان قبیله ای در شاهنشاهی ساسانیان قرار داشت، که انرژی خود را از قبایل می گرفت. در همین دوره دوم سازمان قبیله ای آغاز پیدایش دینهای خدایی بود، که تعدادی از آنها مانند مانوی آغاز کننده راه ورود به دوره تاریخی اجتماعی بعدی یا شروع انقلاب انسانی دیگر بود.
* دوران سازمان قبیله ای دینی ــ حدود 860 سال از 636 م تا 1499 م، ابتدای این دوره در دو حکومت اسلامی تعریف شده است، و در ادامه این دوره حکومت های ایرانی می باشند، که انرژی خود را از سازمان قبیله ای دینی می گرفتند. این دوره بدلیل پیدایش تولید عمومی کاغذ، و خط و نویسایی بهتر و راحت تر تنوع زیادی دارد، که در بخش های مربوط وبلاگ توضیح داده ام.
* دوران نو فئودالی و فئودالی ــ حدود 400 سال، از حکومت صفویه تا انقلاب بورژوازی مشروطه، این دوران هم زمان با ورود نو فئودالی ارمنی و نو بورژوازی ایتالیایی بود، که با ساخت گنبد سلطانیه و آماده سازی مردم و گسترش مذهب شیعه، آمادگی جهت انقلاب انسانی برای دوران جدید تاریخ اجتماعی بود. همچنین تمام دوران تحت تأثیر نفوذ استعمار قرار داشت، در نتیجه رشد و تکامل آن بخوبی انجام نشد.
* دوران تشکیلات فئودالی ــ فئودالی برای بقای خود تشکیلاتی شد، سلسله مراتب اهمیتی یافتند، و تا نیمه بورژوازی مقاومت داشتند، در ایران با قانون اصلاحات ارضی تشکیلات فئودالی کامل از بین رفت.
* دوران بورژوازی ــ حدود 80 سال، نو بورژوازی آن با پیمان 1903 م آغاز شد، و بورژوازی کامل بعد از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد، امپریالیسم در این دوره نفوذ داشت، در نتیجه دوران تکامل آن بخوبی طی نگردید. اصل این دوره در زمان شاهنشاهی پهلوی بود. در ضمن این مرحله دو نقش داشت، پایان دادن به دوره های قبلی تاریخ اجتماعی، قانون اصلاحات ارضی جهش به دوره بعد بود، در تولد در تاریخ کمی توضیح داده ام.
* دوران بورژوازی پیشرفته بازار بورس ــ در جمهوری اسلامی ایران تکامل یافت، چون در این دوران زندگی می کنیم خود عزیزان بدون احساس خوب یا بد گفتن، فقط با داده های علمی و تاریخی و شاخص ها تحلیل نمایند.
* دوران زیرین تمدن کنترل انرژی ــ این دوره در آینده قرار دارد، و تخصصی شدن در تمام زمینه ها می باشد، مانند کانال های تلویزیونی و سایتها هر یک، در یک تخصص خواهند بود. برای دانستن اطلاعات این دوره تمدنی به وبلاگ سازمان آینده بینی بروید.
ساختار های تاریخ اجتماعی انیران
دوره های تاریخ اجتماعی در هر قاره مخصوص آن قاره است، و با دیگر قاره ها متفاوت است. اولین شکل تمدن تاریخ اجتماعی غیر از قبایل اولیه تاریخ بشری، در سه جلگه اطراف ایران بزرگ در مرکز قاره کهن بوجود آمد، جهت اطلاع به ایران و ایرانیان مراجعه شود. سپس دومین تمدن در شمال آفریقا و در سراسر رود و دره نیل، که مصر باستان آن معروف است، اما تمدن های اوگاندا و حبشه یا اتیوپی چندان برای عموم شناخته شده نمی باشند. سومین مرحله تاریخ اجتماعی در کناره های رود های هندوستان، چهارمین در چین، و پنجمین تمدن غیر و بالاتر از قبایل اولیه در اروپا، توسط آتروسک های آریایی شکل گرفت.
* دوران قبایل اولیه ــ بیش از ده هزار سال، 500 ق.م، با قدرت گرفتن اتروسک، زنگ پایان این دوره در اروپا زده شد.
* دوران پیش شاه خدایی رومی ــ حدود 300 سال، از آغاز قدرت گرفتن اتروسک تا قدرت گرفتن روم.
کلیک کنید: تاریخ و جغرافیای آترسک و روم
* دوران شاه خدایی رومی ــ حدود 600 سال، تا 400 م، و تقسیم روم. شکست لشکر کشی ژولین از شاپور دوم ساسانی شاهنشاه ایران یکی از موضوعات مهم پایان شاه خدایی روم بود. ولی اصل در رشد فئودالی روم قرار داشت، که از زمان سلطنت اگوستوس در 20 م با روش جدید قدرت نظامی و دادن تیول های فروان آغاز شده بود، فئودالی نیز دین مخصوص خود را می خواست، دین قبلی رومی ها جوابگو نبود. دین میترائیسم ایرانی برای اولین مرحله کمک خوبی بود، سپس مسیحیت که بسیاری از آن مانند میترائیسم می باشد، برای حفظ فئودالی در نظر گرفته شد.
* دوران فئودالی اروپایی ــ حدود 1000 سال، از تقسیم روم تا سقوط روم شرقی.
* دوران بورژوازی اولیه اروپا ــ حدود 200 سال، آغاز آن به دوره رنسانس معروف گردیده، به هلنیسم دروغ دیگر مراجعه شود.
* دوران بورژوازی میانه اروپا ــ حدود 350 سال، از ابتدای قرن شانزده تا نیمه دوم قرن 19 م. اروپا دو دوره تاریخی سازمان قبیله ای اروپایی نداشت، البته قبایل اولیه که در مختصر تاریخ جهان نوشته ام قرن ها اروپا را در اختیار داشتند، ولی سازمانی نبودند، و هیچ سند و مدرک دلیل بر اینکه هم آهنگی سیاسی و یا دینی بین قبایل باشد وجود ندارد. اروپا از بقیه جهان سریعتر وارد بورژوازی گردید، که نهایتاً برخورد بورژوازی اروپا با بقیه نقاط جهان، در آفریقا و جنوب قاره کهن و آسیا که در دوران قبایلی بسر می بردند، استعمار بوجود آمد، در استعمار و امپریالیسم توضیح داده ام
* دوران نو امپریالیسم ــ حدود 70 سال.
* دوران امپریالیسم فرا ملی ــ حدود 50 سال، بعد از جنگ جهانی دوم با فروش سهام گروپ آغاز، و با سقوط برج های دو قلو تجارت جهانی پایان می یابد.
* دوران نو امپریالیسم ــ حدود 20 سال، از پایان دوره قبل آغاز گردیده است.
* دوران تمدن کنترل انرژی ــ جهت اطلاع به سازمان آینده بینی مراجعه شود.
. . . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . . .
عکس چند رئیس قبیله در قرن 21 ، عکس شماره 4352.
کلیک کنید: جلسه ساختارهای تاریخی اجتماع
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
کلیک کنید: طبقات اجتماعی ایران
کلیک کنید: نقشه های شوم برای سرنوشت سازی
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com
جلسه ساختارهای تاریخی اجتماع
پیش نویس
استاد گرامی و فعال علمی آقای بیژن قلمکاری پور برای روز .... جلسه بمنظور موضوع مهم "ساختارهای تاریخی اجتماع" گذاشته اند، به احتمال زیاد همه عزیزان این را می دانید. من چون تقریباً 24 ساعته در عالم نت و وب هستم، زمان مشخص برایم مهم نیست، و همیشه در خدمت عزیزان اساتید و علاقمندان هستم. بمنظور اینکه در آن دو ساعت مشخص وقت علاقمندان در گفتگوی تلگرامی تلف نشود، و بتوان در آن مدت به پرسش و پاسخها رسید، و از دانش عزیزان استفاده نمود، موضوع ساختارهای تاریخی اجتماع را از هم اکنون در توضیح های مختصر و لینکها شروع می کنم.
تصویر انوش راوید در کنار خانم و آقای میمندی، در اینجا، عکس شماره 3488.
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
لوگو ذهن کپی پیس باقی مانده از سیستم آموزشی را کنار بگذارید، عکس 1613.
برگه 731 پائیز 1395 پیوست تاریخ اجتماعی ایران و جهان است.
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
پیش تعریف ساختارهای تاریخی اجتماع
پرسش مهم، چگونه تاریخ و تمدن شکل گرفت، در پس این پرسش بی نهایت پرسش وجود دارد، من با طرح ساختارهای تاریخی اجتماع، و نظرها و پرسش ها و پاسخ های مربوطه، در اندیشه ایجاد تحرک در درک از تاریخ هستم. ستون نگارش تاریخ آنقدر کج شده، که در واقع باید فرو ریخته حساب شود. هر کسی برای خودش داستانی گفته است، از داستان های هرودوت تا سیستم آموزشی ایران. باید این داستانها، توسط جوانان باهوش متخصص ایران، زیر بنایی و علمی رسیدگی و باز نویسی شود، در اینجا.
بسیاری از ایرانیان خیلی بیشتر از بقیه ملل دنیا به تاریخ و تاریخ کشورشان علاقمند هستند، زیرا در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه آنها نهفته است، که تاریخ و تمدن از ایران شروع شد، و سپس به تمام جهان رفت. اما در میان تاریخ نویسی استعماری بیکار نمانده، با دانش های تقلبی از تاریخ و اطلاعات ناقص و دروغ، همیشه سعی کرده جوانان ایران را بگمراهی تاریخ دانی برساند. امروزه بیشتر شاهد هستیم تاریخ را در آن اندازه می دانند، که مثلاً اسکندر فاعل بود یا مفعول، اسکندر با پای چپ یا راست وارد می شد، داریوش این بود و آن بود، جنگ ساسانیان با روم چنین شد و چنان شد. هیچکدام ریشه یابی ندارند، و اطلاعات درهم برهم و دروغ جمع بندی شده، و بجای تاریخ بخورد ملتها داده اند.
برای اینکه متوجه شویم ساختارهای تاریخی اجتماع چیست، از همین زمان و دوران خودمان شروع می کنم، همه می دانید، که ایرانیان در داخل و خارج چند دسته هستند، عده ای طرفدار جمهوری اسلامی، و عده ای مخالف، عده ای کمونیست و این و آن و تجزیه طلب هستند. این وضع سالهاست ادامه دارد، و همه مفسران تعجب می کنند، که چرا تغییری در اوضاع ایجاد نمی شود. علت این موضوع در ساختارهای تاریخی اجتماع قرار گرفته است. زیرا همه مردم در یک ساختار تاریخی اجتماع قرار دارند، آنرا من بنا به تحلیل ها و تعریف هایی، دوره بورژوازی پیشرفته اواخر قرن 20 می نامم.
در بورژوازی پیشرفته همه مردم در یک ذهنیت هستند، هر چند در آرایش و لباس و مو و عینک و اندیشه سطحی، با یکدیگر متفاوت هستند، اما یکی هستند بدون تفاوت. همه در فکر اسکناس و دلار و طلا، خرید و فروش، خانه و اتوموبیل بهتر و بورس هستند، حتی آنهایی که می گویند چنین نیستند، در واقع ژستش را می گیرند، چون دارند در همین ساختار زندگی می کنند. این مهم نیست که یکی خیلی بیشتر دارد، یکی خیلی کمتر، ولی در یک گونه اندیشه زندگی می کنند. وقتی تفاوت کلی در اجتماع وجود نداشته باشد، برخورد و تضاد اصولی هم نیست، برخورد های تاریخی بر اثر تفاوت دو اندیشه کاملاً متفاوت در ساختار اجتماع حاصل می شود.
وقتی ما کلید و یا رمز ساختارهای تاریخی اجتماع را بدانیم، براحتی می توانیم متوجه شویم، که جریان تاریخ چه بوده، و چرا برخوردها بوجود آمده، و تغییرات ایجاد شده است. برای مثال به یک قرن پیش بر می گردم، در زمان انقلاب مشروطیت، شهر های بزرگ ایران وارد دنیای نو بورژوازی شده بودند، و روستاها همچنان در دوران فئودالی باقی بودند. بسیاری از خوانین فئودالی بویژه بخش دوم، نه بخش اول، و کاسبکاران، در شهرها صاحب درک و امکانات بورژوازی شده بودند. محیط مناسب برای برخورد بین نو بورژوازی ایرانی، با فئودالی پیشرفته قاجار فراهم شد.
پرسش از عموم: آیا استعمار و امپریالیسم، شرایط شورش و انقلاب را در کشورهای پائین دست فراهم می کند، یا از محیط ایجاد شده استفاده می برد؟
دقت: جامعه بر پایه ای قرار دارد، که تعریف خاص دارد، یعنی در هر دوره از تاریخ شکلی از تعریف جامعه شناسی را دارد. تکرار کنم، این پایه ها یا اساس جامعه، تعریف خاص خودشان را دارند. معمولاً در کتاب های تاریخ اجتماعی، این دوره ها را با تاریخ تعریف نکرده اند، بلکه مقداری موضوعات را سطحی نگری نوشته اند. در آنها بدون در نظر گرفتن اصل موضوع این پایه ها و اساسها، خود بخود به اشتباه و دروغ های تاریخ رفته اند. جهت اطلاع بیشتر به ساختارهای تاریخ اجتماعی مراجعه نمایید، و جهت تاریخ نویسی نوین ایرانی یاری نمایید.
کلیک کنید: ساختار های تاریخی اجتماع
جالب: طی ده سال وبلاگ نویسی تاریخی من، حدود ده هزار پرسش و پاسخ درباره موضوعات تاریخ رسیده، همه آنها درباره مسائل سطحی است، با نگاهی به پرسش و پاسخها متوجه می شوید، اما و اما، حتی یک پرسش درباره موضوع مهم ساختارهای تاریخی اجتماع نرسیده است.
مهم: پرسشها و دیدگاه های خود در زمینه ساختارهای تاریخی اجتماع و تاریخ تمدن را مطرح نمایید، تا نشان دهید، می توانید زیر بنایی به تاریخ نویسی نوین ایران خدمت کنید.
رشد و تکامل در تمدن
همه می دانیم که تاریخ اجتماعی یا کلاً تمدن رشد و تکامل دارد، این رشدها مراحل دارد، و معمولاً پژوهشگران و نویسندگان بنا به سلیقه و دانش خودشان، دسته بندی هایی می کنند، ولی من معمولاً چون نمی خواهم زیاد شلوغ شود، هر مرحله تمدن را فقط با یک دوره گذر تاریخی می دانم، و دو تعریف نو و پیشرفته هم برای هر دوره قائل هستم، مانند دوره گذر از فئودالی به بورژوازی، دوره نو بورژوازی، بورژوازی، و بورژوازی پیشرفته. این را برای همه دوره ها بکار می برم، و در میان مطالب تاریخی از آنها بخوبی استفاده کرده ام. این گونه تفسیر ها و تحلیل ها شخصی است، و می توان برای هر موضوعی از هر نویسنده ای سبکی یافت.
متأسفانه، و خیلی متأسفانه، همانطور که در بالا گفتم، استعمار و امپریالیسم در تاریخ نویسی استعماری، تمام تلاش خودشان را کردند، که مردم همه کشورها حتی کشور های خودشان، از تاریخ بدرستی ندانند، تا آنها راحت بتوانند مقاصد استعماری خودشان پیش ببرند. آنها با اطلاعات و دانش تقلبی و دروغ و سطحی نگری در تاریخ، نگذاشتند جوانان حتی آنهایی که باهوش هستند، به اصل تاریخ و تاریخ تمدن و تاریخ اجتماعی پی ببرند، چه برسد به مراحل رشد تمدن و ساختارهای تاریخی اجتماع. بدین منظور اهمیت جامعه شناسی اطلاعات خیلی مهم است، و می توان با کار در این زمینه درک جامعه باهوش متخصص را نسبت به اطلاعات واقعی و دروغ تغییر داد.
پرسش از عموم: آیا شما متوجه شده اید، تاریخ ایران که بخورد ما داده اند، داستان روی داستان است؟
کلیک کنید: جلسه جامعه شناسی اطلاعات
داستانی از جامعه شناسی اطلاعات
سال 1348 پدر من انوش راوید، رئیس اداره کار و تأمین اجتماعی تربت حیدریه خراسان بود، در اینجا، روزی سه تا کارگر برای شکایت از منزل یک بزرگ آمدند، که حق و حقوق آنها را نمی دهد. آنها تعریف کردند، در آشپزخانه این بزرگ دو دیگ آش یا آبگوشت بار می گذارند، این دو با هم از طریق یک لوله در زیرشان با هم در ارتباط هستند. وقتی دیدار کنندگان به نزد این بزرگ می آیند، از دیگ مقابل چشم آنها آش و آبگوشت بر می دارند، و ما از این طرف در این دیگ دیگر می ریزیم. مردم با تعجب می بینند، که غذای دیگ تمام نمی شود، و بهمین جهت ایمان می آورند، و پول خوبی می دهند.
پرسشها و پاسخها
در زیر تعدادی از پرسش و پاسخ های قبل و بعد از جلسه فوق.
نظر یک نفر: شیوه شما را قبول ندارم.
پاسخ انوش راوید: موافق بودن یا نبودم ما درباره موضوعی، دلیل بر عدم دانش در آن مورد نیست. وظیفه روشنفکر ایجاد طرح پرسش ها و پیش نظریه است، تا به تکامل علم در موضوع های مورد نظر کمک کند. در تمام صفحات وبلاگ نوشته ام اینها نظرات من است، و خود علم نیست، و در جهت گردونه یادگیری است، به سخن وبلاگ مراجعه نمایید.
توضیح: نظر فوق از یک جوان بیست و چند ساله است، که نه وبلاگ را خوانده، نه تحقیق و تحلیل دارد، این قبیل فقط دوست دارند، الکی و کلی بدون درک از پرسش و نظر ابراز وجود کنند. حتی نمی توانند گشتی در اینترنت بزنند و ببینند، همین مطالب که او براحتی و بدون درک و دانش قبول ندارد، چقدر علاقمند و هوادار دارد. اینقبیل افراد که کم هم نیستند، یکی از مشکل مهم اجتماعی امروز ایران است، مانند در اینجا.
مهم: در قرن 21 تخصصی و تخصصی تر باشید، و قبل از اظهار نظر در هر مورد، با پرسش های متعدد تخصصی، گردونه یادگیری را بچرخانید، موضوع مهمی که سیستم آموزشی ایران یاد نداده.
ادامه سخن درباره ساختارهای تاریخی اجتماع
درود، به همه عزیزان، همان طور که می دانید، برای این ساعت، استاد و مدیر محترم گروه آقای قلمکاری پور، یک جلسه دو ساعته در رابطه با ساختارهای تاریخی اجتماع، و پرسش و پاسخ آن موضوع را برای من گذاشته اند. البته در این گروه اساتید بزرگ علوم انسانی، منجمله تاریخ و سیاسی و غیره هستند، و این گفتگو برایم در حضور اساتید گرامی مشکل است، اما خود بخود مجبور هستم در این جلسه شرکت کنم، اگر اینترنت روستای چلاسر ما فرصت دهد.
درباره ساختار تاریخی اجتماع در وبلاگم زیاد نوشتم، در واقع و خلاصه می شود، بررسی لایه لایه اجتماعات مورد نظر در طول تاریخ. مدت دو هفته از اعلام این ساعت برای گفتگو، و چند سال مطرح شده در وبلاگم، تاکنون پرسش از این موضوع نرسیده، و دلیل آنرا بر این می دانم، که عزیزان آگاهی کامل به این مهم در علوم انسانی و تاریخ آن دارند، و نیازی ندارند که من از چلاسر چیزی بگویم.
در هرصورت یکبار دیگر به زبان ساده بیان می کنم، در تاریخ به ما همیشه یاد دادند پادشاهی بوده که خیلی کبیر بوده، و مردم هم خیلی مهم و شاد بودند، این شاه مرتب لشکر کشی کرده، و همه جا را گرفته، ولی یه مرتبه آخرین شاه خیلی ضعیف بوده، و یه مرتبه یه عده وحشی بیابانگرد از چپ یا راست حمله کردند، و این ملت شاد شاد را کشتند و سر بریده و داغون کردند. ولی این ملت بیچاره کشته شده، چون خیلی زرنگ بود، آن مهاجمان بی ادب بی سواد را باسواد و آدم کردند. ده ها بار این موضوع در تاریخ ایران تکرار شده، و از نیمه ابتدای قرن 20 تاکنون همه خوش و خرم سر حال، اینها را پذیرفته اند.
اما در تاریخ کلاسیک و آکادمی قرن 20 ایران، یکبار از ساختارهای تاریخی اجتماعی ننوشته و نگفته اند، فقط همان موضوع بالا را در تاریخ مرتب تکرار کرده اند. در واقع اینگونه بنظر می آید، که نباید ایرانیها ریشه یابی را یاد بگیرد، و باید همیشه سطحی بررسی کند. بررسی های سطحی در تاریخ و علوم اجتماعی، باعث می شود نتوانند عمیق و با قدرت تشخیص علمی کل مسائل اجتماعی اقتصادی و سیاسی را ببینند و درک کنند.
یک مثال بزنم، امروزه ایران و کره جنوبی هر دو در یک ساختار تاریخی اجتماع بسر می برند، که از نظر تفسیر من، بنا به تحلیل از انبوه نوشته های مختلف، می شود سرمایه داری پیشرفته قرن 21. مردم هر دو کشور اندیشه سرمایه داری و بورس دارند، و به یک نوع در این زمانه فکر می کنند. اما بطور مثال، اینترنت در کره شمال بیش از هزار برابر ایران قدرت و نفوذ دارد، و صادرات صنعتی کره جنوبی بیش از 500 میلیارد دلار است، ولی ایران محتاج صادرات 50 میلیارد دلار نفت است، که هر روز هم یه بازی براش در می آورند، ولی صادرات کره جنوبی را روی دست می برند.
می بینید در یک ساختار تاریخی اجتماع بسر می برند، و اما دو حالت گوناگون دارد، می بینید که اختلاف های بزرگی دارند، و اینگونه بنظر می رسد، که کره جنوبی خیلی پیشرفته است. کره جنوبی با بودجه نظامی ۳۳ میلیارد دلار در مقام 11 جهان، ایران با بودجه نظامی ۶ میلیارد دلار مقام 21 در جهان، توسط موسسه گلوبال فایرپاور. فرض کنید این دو کشور در همسایگی هم هستند، و بدون دخالت خارجی با هم درگیر نظامی شوند، کدام موفقتر عمل می کند؟
ایران با کره جنوبی در یک نوع از ساختارهای تاریخی اجتماع هستند، نه در دو دوره متفاوت. بررسی های ساختارهای تاریخی اجتماع روشن کننده، چگونگی های تاریخ است. با درست دانستن از ساختارهای تاریخی اجتماع، و ریتم و آهنگ رشد و تکامل آن، می توانیم برای آینده بینی و برنامه سازی های آینده استفاده کنیم. ولی اگر تاریخ و علوم انسانی را سطحی و در گیری های سطحی ببینیم و بدانیم، فایده ای ندارد، و نتیجه ای حاصل نمی شود. جز غش غش خنده بالایی ها در لندن، و این ور و آنطرف، که می گویند چه ساده شده اند، و از سبک کارشان لذت می برند، که آموزش سادگی یاد داده اند.
در مدت تأسیس این گروه و با وجود اساتید، من کمتر دیدم پرسش هایی مطرح شود، و بیشتر نظرات شخصی و یا کپی پیس بود، و یا درگیری هایی مانند پان های مختلف، ولی هیچ یک از عزیزان درباره مسائل مهم، که در علوم انسانی هست، پرسش نکردند، و این خوشایند طبقه روشنفکر نیست. لطف نمایید با پرسش های اساسی از اساتید، امکان رشد و تکامل را فراهم نمایید. البته پاسخ هایی که قرار است علمی باشند، نیازمند ده ها کتاب و لینک است، نه یکی دو سطر کوچک، یعنی نباید برای پاسخ منتظر علم در چند سطر بود. تندرست و پیروز باشید.
چند پرسش آغازی
پرسش انوش: آیا ساختارهای تاریخی اجتماع، شامل ساختار تاریخی درون دربارها و یا ارتش ها هم می شود؟
پرسش انوش: آیا می شود با ساختارهای تاریخی اجتماع در چند دوره تاریخی و با علم جامعه شناسی امروز، یک سناریو برای جامعه آینده نوشت و ترسیم کرد؟
پرسش انوش: آیا ساختارهای تاریخی صنعت مانند اسلحه سازی و لوازم سازی، را باید در کل ساختار های تاریخی اجتماعی تعریف کرد و یا جداگانه؟
پرسش انوش: چرا جوانهای ایرانی بجای مطرح کردن پرسش های متعدد، نظرها و دانش های متعدد خود را مطرح می کنند؟
تصویر انوش راوید در تخت سلیمان، عکس شماره 8388.
پرسش و پاسخ های جلسه
جلسه فوق در زمان تعیین شده تشکیل شد، و نظرها و پرسش های زیاد خیلی مهم مطرح گردید، تعدادی از آنها و پاسخ های گفته شده را در زیر می نویسم.
پرسش بیژن: بیشک نظام های تولیدی مختلفی داشته اند، مثل شیوه تولید فئودالی و شییوه تولید بورژوازی، اگر چنین است، یعنی اگر تا اینجا را خوب متوجه شده باشم، چرا از شیوه تولید برده داری صحبت نکرده اید؟
پاسخ انوش راوید: ابتدا بگویم، واژه تولید را از مقاله ساختار های اجتماعی حذف کردم، دیدم نیازی به آن نیست، و خود بخود درون جامعه در تاریخ، تولید وجود دارد.
از اینکه برده داری را ننوشتم، دیدم برده داری در چندین دوره تاریخی از زمان قبیله ماقبل تاریخ، تا بورژوازی نیمه قرن 19 ایالات متحده وجود داشت، بنابر این نمی شود، آنرا یک ساختار جدا دانست، بلکه ابزاری درون ساختار است.
مهم: بررسی های تاریخی من مربوط به ایران و دروغ های تاریخ در تاریخ ایران است، بنابر این هر سرزمینی که در طول تاریخ به ایران مربوط می شود، مورد نظر من است، مانند هخامنشیان از یونان و مصر تا سند و پنجاب و شمال چین، و در اشکانیان از سوریه تا افغانستان، ساسانیان تا صفویه همان جغرافیای سرزمین صفویه، و در قاجار و پهلوی جغرافیای سیاسی کنونی ایران، و خود بخود در غیر از این زمانها و جغرافیای مربوطه، به جای دیگر سرک نمی کشم، همینها را بزرگ کنم هنر است.
پرسش بیژن: آیا امروز در آمریکا برده داری هست یا خیر؟
پاسخ انوش راوید: تا اواسط قرن 19 در کشور آمریکا برداری واقعی وجود داشت، از نظر دیدگاه های کمونیستها، امروزه در جهان سرمایه داری و امپریالیسم برداری وجود دارد، و این موضوع صرفاً به تحقیقات تاریخ ایران من مربوط نمی باشد.
پرسش انرژی: برتری یا پیروزی یک ساختار نسبت به ساختار دیگر به نظر شما چیست؟ و آیا این ساختارها دستخوش تغییر هستن، اگه آره چرا و به چه نحو؟
پاسخ انوش راوید: همیشه از رشد و تکامل صحبت کرده ام، برتری ها در ادامه رشد و تکامل است.
پرسش انرژی: بنده همیشه جامعه را در پیکره یک انسان تصور کرده ام که نیاز به تک
مهم: جامعه سخت کلاسیک است، و تاریخ و اطلاعات نرم کوانتومی، برای مفهوم شدن کلاسیک و کوانتوم را کنار می گذارم، جامعه مانند یک کیس کامپیوتر است، این کیس بدون داشتن برنامه کار نمی کند، باید یک برنامه پایه مانند ویندوز داشته باشد، تا کار کند.
ــ اگر تاریخ و اطلاعات را از جامعه بگیریم، جامعه در زمان و مکان منجمد می شود، تا زمانیکه یک برنامه نرم پایه به آن بدهیم، منجمد می ماند.
ــ بمنظور تغییر در سبک کار جامعه فقط کافیست، نوع نرم پایه را تغییر داد، درست مانند ویندوز هفت یا دو یا مک یا چیز دیگر. از این مهم برای تغییر در درک و سابقه و دانش جامعه زیاد استفاده شده است، منجمله با تزریق دروغ های تاریخ.
ــ با وجود عامل سخت، و عامل نرم، پسورد و یوزنیم و یک انرژی، جامعه بحرکت در می آید و خود بخود تولید انجام می شود.
؟ این یوزنیم و پسورد و انرژی چیست؟
پرسش بیژن: آقای راوید یعنی شما میفرمائید شیوه تولید برداری الان نیز وجود دارد؟
پاسخ انوش راوید: همان صحبت و نظر کمونیستها درباره تمام کشور های سرمایه داری در باره ایران هم هست، اما از نظر من برداری مانند دوران تاریخی برده داری وجود ندارد.
پرسش بیژن: از طرف دیگر در ساختارهای اجتماعی شما از نظامهای قبایل اولیه، شاه خدائی، سازمان قبیله ای، سازمان قبیله ای دینی صحبت میکنید، که ارتباطش را با شیوه تولید فئودالی و بورژوازی نمیفهمم زیرا دسته اول شیوه تولید نیستند.
پاسخ انوش راوید: از نظر من جامعه سخت کلاسیک است، و تاریخ و اطلاعات نرم کوانتومی، خود بخود ترکیب این دو شامل تولید می شود، برای همین این اختلاف من با جامعه شناسی سبک قرن 20 است. درباره نام گذاری جوامع در طول تاریخ، آنها را بنا به برداشت های تاریخی در آن دوران انتخاب کردم.
پرسش مریم: ترکیب اسمی تاریخ اجتماعی که اصطلاحی جدید است در وحله اول این را در ذهن من تداعی کرد که بحث در مورد تاریخ جامعه شناسی ست ولی با مطالعه متن به این نتیجه رسیدم که کلمه تاریخ به تنهای و بی حضور اجتماع هویتی ندارد آیا منظورتون همین بوده؟
پاسخ انوش راوید: بله تاریخ را اجتماع ساخته و اجتماع را مردم ساخته اند، و دانش در این مورد می تواند راه های آینده نگر از تاریخ را بما بگوید، صرفاً خواندن تاریخ، و مانند داستان دانستن از تاریخ، بدرد روشنفکر و دانایی نمی خورد. با ترکیب و درک ساختارهای تاریخی اجتماع، می توان آینده را ترسیم کرد، و با گفتن درست از تاریخ و اجتماعات تاریخی، می توان به برنامه سازان سیاسی و اقتصادی کمک کرد تا بهتر طرح بریزند
ــ ترسیم سناریو های تاریخی مهم میباشد، برای همین هالیود امپریالیسم، با ساختن فیلم های دروغی از تاریخ، پیش تاز است.
پرسش انرژی: جناب استاد شیوه پیشنهادی دست یابی به ساختارهای تاریخی چیست؟ و اینکه آیا میتوان در زمان حال ساختارهای جدید ساخت؟ بر چه پایه ای
پاسخ انوش راوید: همانطور که متن بالا نوشتم علم زیاد است، و دانش باید با مطالعه و درک از تخصص بدست آید، درصورت تمایل مطالب مربوط را در وبلاگ من و کتاب ها و ویدیو های استاد قلمکاری پور پیگیری نمایید.
ــ من دوست ندارم در تاریخ نویسی مسائل را پیچیده کنم، ساده تر بیان می کنم، اصطلاح های قدیمی را برمی دارم، و گاه واژه های جدید می گذارم.
پرسش مریم: چرا هیچ کدام از تاریخ نویسها نمی دانستند، در چه دوره تاریخ اجتماعی زندگی می کنند؟ علت نادیده گرفتن ساختارهای اجتماعی چی بوده؟
پاسخ انوش راوید: من همیشه در وبلاگم سفارش کردم علم قرن 21 را قبول دارم، و هر چه مربوط به علم های قرون گذشته باشد، نیاز به تصفیه علمی دارند، زیرا آنها خیلی از موضوعات اساسی در علم را نمی دانستند.
استاد بیژن قلمکاری پور: در ضمن از نظر جامعه شناسی آیندنگریها برمیگردد به بیان سناریوهای مشروط ! یعنی همان چیزی که در علوم دقیقه بدان "شرایط متعاف" میگویند.
پرسش بیژن: آیا رابطه تاریخ و اجتماع رابطه ای دو سویه است؟ یعنی اجتماع، تاریخ را می سازد و تاریخ، اجتماع را؟ یا یکی علت دیگری ست؟
پاسخ انوش راوید: بله هر دو تکامل کننده هستند، از نظر من جامعه سخت کلاسیک است، و تاریخ و اطلاعات نرم کوانتومی، مردم در ذات جامعه نهفته اند، و این نرم کوانتومی است، که بر جامعه تأثپر می گذارد، و جامعه عمل می کند. درست مانند تمام ابزار های جدید یا رایانه، که نیاز به سخت افزار و نرم افزار دارند، تا کار کنند، همراه یک اطلاعات پایه و یک انرژی، که پرسش من در بالا همین است، این اطلاعات ورودی چیستند؟
پرسش غلامرضا: تشکر از شما، چگونه می توان از این دانش برای آینده نگری در مورد اجتماعات استفاده کرد؟
پاسخ انوش راوید: با جمع بندی و آمار و اطلاعات و تاریخ از جوامع گذشته، و قرار دادن آنها در یک ریتم و آهنگ می شود آینده را دید. فقط باید در نظر داشت، جامعه جدا از اطلاعات است، و گاه در طول تاریخ اطلاعات جدید و متفاوت و یا غلط به یک جامعه دادند، و تغییرات در این ریتم درست کرده اند. درست مانند دروغ های تاریخ و یا برنامه های سیستم آموزشی، که جامعه گذشته را با تغییرات ناپیوسته از جامعه جدید جدا نموده است.
پرسش بیژن: استاد راوید یک نکته مانع میشود تا بنده دوره های تاریخی ای که شما میفرمائید را متوجه شوم و آن "وجه مشترک" است. یعنی نمیدانم ملاک تقسیم بندی شما در این دوره ها تحولات اقتصادی است یا تحولات فکری و یا تحولات سیاسی و و و این را برای من مشخص بفرمائید ممنونتان میشوم
پاسخ انوش راوید: هر دوره تاریخی دوره های دارد، و مهمترین آن گذر های تاریخی است، این گذر های تاریخی در فلسفه گردونه یادگیری نهفته است، یعنی در 2500 سال پیش دویست سال طول می کشید و امروزه چند سال یا کمتر، دوره هخامنشیان را همه دوره های بدون برداری و کوروش را آزاد کننده برده می گویند، ولی من این دوره را گذر تاریخی نامیده ام، در بخش گذر های تاریخی وبلاگ چیزهایی نوشته ام، امیدوارم با مطالعه آنها نظر زیبا و علمی خودتان را بفرمایید.
پرسش مریم: نوشتید این همان فلسفه تاریخ است برام سوال شد که رابطه تاریخ و اجتماع چه رابطه ای است.
پاسخ بیژن: تاریخ تحول جامعه است در زمان. و فلسفه تاریخ فهم این تحولات است. بگذارید یک نکته مهم را خدمتتان عرض کنم و آن اینکه در گذشته به چرائی این تحولات در تاریخ میپرداختند ولی امروزه مثل تمامی علوم جدید به چگونگی این تحولات میپردازند.
حیدری: هر دوره ی تاریخی مختصات خاصی دارد. تاریخ و حتی جغرافیای خاص در کلمه آلمانی Zeitgest با هم مد نظر بوده است.
پاسخ انوش راوید: بله هر دوره تاریخی در هر قاره خاص است، برای همین من در وبلاگم قاره کهن را مطرح کردم، که بتوان بهتر به این موضوع رسید، و از بخش تاریخ ایران در قاره کهن جدا نشد.
پرسش محمد: سلام میگم برای خواندن کتاب های اولیه جامعه شناسی و دانستن رکن های اساسی آن باید چه کتاب هایی را خواند؟
پاسخ انوش راوید: گرامی شما ویدیو های استاد بیژن قلمکاری پور را در لینک زیر ببینید خیلی عالی هستند.
پرسش بیژن: سئوال دیگری مطرح میشود که شیوه برداری بتوسط کورش از بین میرود و بعد ها مجددا باز برمیگردد به جامعه؟
پاسخ انوش راوید: ولی هرگز بصورت رسمی و کلی و دولتی نبود، بعد از هخامنشیان میترایی شرقی و غربی بودند، که همان کلیسا های غربی و شرقی شدند، و سپس دوران زرتشتی ساسانیان بود، که برداری نبود، و بعد هم دوران اسلامی که بردگی وجود نداشت، و اما برای برده های خانگی چیزهایی در تاریخ پیدا می شود، اما کلی نبود.
پرسش بیژن: در ایران پس از اسلام برده داری وجود نداشته؟
پاسخ انوش راوید: رعیت ها و صرف ها و این چیزها بودند، اما بردگی سبک برده داری نبودند، در هزار و یک شب و کلیه و دمنه و در دوران ساسانی برده داری خانگی و غلام این چیزها بوده، ولی برداره داری انبوه دولتی و رسمی برای ساختن کاخها و اهرام و کشاورزی و اینچیزا نبوده.
پرسش همه: ولی "مولی" و "موالی" چی میشه؟ دو قرن سکوت زرین کوب چی؟
پاسخ انوش راوید: پاسخ در لینک زیر:
کلیک کنید: تاریخ دروغگو های تاریخی نویس
پرسش انرژی: جناب راوید به نظر شما خصلت مردم یک قوم یا اجتماع چقدر موثر بوده در ساختار آن اجتماع که الان ما داریم، بررسی میکنیم میشه ساختار تاریخی آن اجتماع؟
پاسخ انوش راوید: همانطور که در بالا گفتم جامعه سخت است، این جامعه می تواند شامل یک خانواده دو نفره باشد یا یک قاره و جهان، این نرم اطلاعات و تاریخ است، که به آن جامعه می دهند و جان می گیرد. مشکل من با جامعه شناسان همین موضوع است، من تفکیک علوم قرن 21 می کنم، و آنها جامعه را کلی می گویند. خصلت شامل عوامل نرم است، این نرم با ساخت سخت جامعه هم باید همخوانی داشته باشد، هیچ نرم افزاری ساخته نمی شود، مگر دارای سابقه تاریخی مراحل رشد و تکامل باشد.
پرسش مسعود: گرامیان پرسشی داشتم. اینکه آیا به نظرتان کاربرد نظریهی "استعمار" دربارهی تاریخ ایران چه سود یا زیانی دارد؟
پاسخ انوش راوید: استعمار تعریف خاص خودش را دارد، و تفسیرها فلسفه های مختلف، با حذف یک عامل تاریخی از ایران، یا هر جای دیگر جهان، چیزی از تاریخ تغییر نمی کند. از نظر دانش من استعمار و امپریالیسم صدمات زیادی به ایران رسانیده است، و حذف آن بگمراهی رفتن می شود. در هرصورت همانطور که گفتم می شود، تفسیرها و فلسفه های مختلف را در هر مورد بیان کرد و وجود دارد، که صرفاً تمام علم نیست.
نظر استاد بیژن قلمکاری پور: نظر من اینه که به جای نظریه استعمار باید از نظریهی انحطاط درونی استفاده کرد.
پاسخ انوش راوید: وقتی روشنفکر های ایرانی از ساختارهای تاریخی اجتماع بدرستی بدانند و بفهمند اغفال تاریخ نویسی استعماری نخواهند شد، و راه نفوذ دشمن به کشور و سرنوشت گرفته می شود.
نظر مریم: از قدیم گفته اند تاریخ را فاتحان می نویسند. اگر چنین باشد پس کل تاریخ استعماری ست.
پاسخ انوش راوید: کاربرد استعمار و گفتن و نوشتن از استعمار نباید وظیفه من باشد، این وظیفه سیستم آموزشی ایران باید باشد، و حکومت ضد استعماری ایران، که متأسفانه چون سیستم آموزشی ایران از نیمه دوم قرن 21 انرژی گرفته از غرب است، این واژه مهم را فراموش کرده است.
نظر مسعود: نظریه استعمار متعلق است به دو ایدئولوژی. اتحاد اسلام و جهان کمونیسم، یعنی با به کار بردن این نظریه، ما در حکم سربازان بی مزد و مواجب این دو ایدئولوژی قرار خواهیم گرفت.
پاسخ انوش راوید: استعمار تعریف خاص دارد، و به دوره های تاریخی قبل از قرن 16 مربوط نمی شود.
ــ استعمار یک نرم است، نه سخت، جامعه ایران و یا جوامع اسلامی و کمونیستی سخت هستند، با تعریف از استعمار یا کوتاهی از دانستن درباره آن تغییری در سخت حاصل نمی شود، بلکه عملکرد آن سخت تغییر می کند.
ــ نظرات در فلسفه تاریخ زیاد است، و صرفاً اینگونه نظرات چه از من باشد و یا دیگری، تغییری در اصل علم نمی دهد، ولی شاید بخشی از علم باشند. نقد و پرسش و نظر های که در جهت رشد علم و دانش باشند عالی است.
ــ باید مراقب بود در دام روشنفکر نماها نیفتاد، ممکن است از ترفند های استعمار و امپریالیسم باشند.
پرسش ریبو: میخواستم بدونم علت عقب ماندگی علمی و اقتصادی ایران در این چند قرن اخیر چه چیزی هست چرا ایران که یکی از پیشرفته ترین مناطق دنیا بوده به این وضع دچار شده.
پاسخ انوش راوید: این نظر شماست، شاید از مردم دیگر بپرسید می گویند ایران خیلی هم پیشرفته است، در بررسی های علمی خوب و بد و احساس و این چیزها نداریم، شاخص های علمی تعیین کننده هستند. از نظر من در بخش تاریخ، وضعیت تاریخ اجتماعی ایران بر می گردد به روم غربی، شاید بگویید چرا روم غربی. این از همان کلید های تاریخ است، که نگذاشته اند جوان های ایران متوجه آن شوند، و بجای بررسی های علمی، موارد را با خوب و بد می سنجند.
کلیک کنید: تاریخ ساتراپ رم غربی ایران
ــ یاد آوری نمایم، این پاسخها صرفاً نمی تواند تمام علم باشد، بلکه نظر من است، که در محیط مجازی آزادی و اندیشه، بیان می کنم، شاید بخشی از علم باشد، شاید هم نباشد، ولی در هرصورت باعث گردش گردونه یادگیری است.
مشکل از سیستم آموزشی
عزیزان پرسیده بودند، چرا ایران عقب افتاده شده و یا چرا مطالب چین استان وبلاگم کم است، یا درباره نوعی آمار و مطالب دیگر سئوال داشتند، پرسش خیلی خوب است، و گردونه یادگیری را بگردش در می آورد. اما پرسش و جستجو در ایران خیلی کم است، جوانان کمتر علاقه به تحقیق های مستقل جدید دارند، و بیشتر با همان ذهنیت بازمانده از سیستم آموزشی هستند.
این ملت انرژی دانایی و دانشی خود را از سیستم آموزشی گرفته است. سیستم آموزشی ایران بطور دستوری از حدود 70 سال پیش، درس هایی نوشته، و گفته شما باید آنرا حفظ نمایید، و نمره بگیرید. در این مدت حدود یکصد میلیون با این سیستم رشد کرده اند، اینگونه سیستم های آموزشی منجر به صدمه های سنگین به مغز می شود، یعنی بطور کامل قدرت تحلیل و تحقیق را گرفته، و همه را عادت به روخوانی و حفظ کردن داده است.
ملت ایران بطور متوسط 20 سال با این سیستم بوده اند، و از این انبوه تحصیل کرده هیچ یک نتوانستند به این نوع آموزش اعتراض واقعی کنند. من تاکنون چندین نامه نوشته و چندی نیز در وبلاگ هم زدم، و به این نوع سیستم حافظه محوری اعتراض کردم.
بارها در وبلاگ و در سخن وبلاگ در قرن سنت گریزی و مطالب دیگر نوشته ام، این وبلاگم خود علم نیست، و چون سیستم آموزشی هم نیست، که بیایید و آنرا بخوانید و چیزهایی حفظ کنید، اگر می خواهید چیزی را حفظ کنید و در جای دیگر کپی پیس نمایید بی خیال، فوری از وبلاگم خارج شوید. این وبلاگ برای درک از تحقیق و تحلیل و تعلیل های جدید است، برای بالا بردن توانایی جستجوی دانش های مورد نظر است. ادامه در قرن سنت گریزی.
کلیک کنید: پرسشها و پاسخ های ارگ ایران
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
کلیک کنید: بت های تقلبی گریس غرب
کلیک کنید: تغییر درک از آثار و تاریخ
کلیک کنید: تحلیل های علوم انسانی قرن جدید
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com