|
لینکها بررسی تاریخ نویسی استعماری
|
|
1
|
|
|
2
|
|
|
3
|
|
|
4
|
|
|
5
|
|
|
|
|
|
اسناد ثابت کننده ایرانی
اسنادی که بطور قطعی ثابت می کند جمعی از سرخپوستان امریکایی ایرانی بوده اند.
اسنادی که بطور قطعی ثابت می کند جمعی از سرخپوستان امریکایی ایرانی بوده اند.
دکتر حمید شفیع زاده dr.shafizadeh3@gmail.com
دانشجوی پی اچ دی گروه اخلاق و تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
اگر ما چشمان یک غیر مسلمان غیر ایرانی را ببندیم و آن را در یکی از محلات شهر قم قرار دهیم بدون شک در اولین نگاه متوجه یک سرزمین اسلامی می شود چون با تعداد زیادی از افراد روبرو می شودکه عبا و عمامه در بر دارند.
اما من با تعدادی عکس ونقاشی مستند به شما نشان می دهم که تعداد افراد دارای عبا و عمامه در میان بسیاری از قبایل سرخپوست کانادا و امریکا به نسبت از هر شهر مذهبی ایران و یا هر جای جهان اسلام بالاتر می باشد.
تقریبا تمام روسای قبایل امریکا تا قبل از جنگ جهانی دوم در امریکا و کانادا لباس رسمیشان همان لباس علمای اسلامی می باشد.
جنایت کاران غربی نه تنها دست به قتل عام گسترده سرخپوستان امریکا زدند بلکه تاریخ را بگونه ای تحریف کردند که سرخپوستان را تعدادی وحشی وغیر متمدن نشان می دهد که دین مشخص نداشته اند..
این کار غربیان ما به یاد شهادت حضرت علی (ع) می اندازد که پس از ضربت خوردنش در محراب نماز در اثر تبلیغات مسموم معاویه بسیاری گفتند مگر علی(ع) نماز می خواند.همان علی (ع) که در بعضی از شبها صدها رکعت نماز می خواند.
تصویر 8339 .
حال اگر من که نه بلکه اساتید باستان شناسی امریکایی از جمله باری فل در کتاب داستان های امریکا ادعا می کند که سرخپوستان در امریکا حوزه علمیه داشته اند ودر آن فقه و پزشکی و ستارشناسی تدریس می کرده اند تقریباً همه می گویند مگر سرخپوستان امریکا مسلمان بود ه اند و ،اصلا مگر آنها تمدنی داشتند مگر سرخپوستان قبایل وحشی چادر نشین نبوده اند؟
تصویر 8340، قبیله پتاواتومی با لباسی اسلامی در حال خاکسپاری یکی از سرخپوستان به روش کاملا اسلامی این نقاشی مستند و کاری از جرج وینتر(1876-1809) می باشد.
تصویر 8341، رئیس قبیله پتاواتومی با لباس اسلامی اواخر قرن 19 م.
به این اسم ها توجه کنید ملا سید، ملاجان، هارون، دلاور، شارکنی، شاونی، ری، ماندان، شاهنیش، اراکی، علی بامو، امامی، کاوشکار، سلک نام، یمنی، ابن اخی، ابن اسماعیل، سیاه تل، مکه مدینه، مهوش، ناز پارس.
بدون شک این نام ها شما را به یاد مناطقی از ایران یا اشخاصی از ایران می اندازد اما در واقع اینها اسم های اندکی از قبایل سرخپوست امریکای شمالی می باشد که در کشور کانادا و امریکا زندگی می کرده اند وبسیاری از آنها قتل عام شده اند ولی اندک بقایایی از آنها هنوز موجود است.
من در کتاب تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره امریکا پیش از حضور کریستف کلمب صدها سند و عکس نشان داده ام که نشان می دهد بسیاری از قبایل سرخپوست امریکا ایرانی و مسلمان بوده اند. در تحقیقات جدیدم به مدارک بسیار مهم و ارزشمندی رسیدم که مجددا ادعای من را جدای از صد ها سند قبلی، ثابت می کند.
شکل 7713، جلسه قبیله پتاواتومی با اشغالگران، تقریبا تمام سرخپوستان عبا و عمامه دارند. نقاشی از جرج وینتر.
قبیله ناز پارس و اسب اپالوسا
در شمال شرق و جنوب شرق امریکا قبایلی وجود داشته اند که در دشت های سرسبز آنجا به پرورش اسبی از تیره خاص بنام اپالوسا مشغول بودنده اند شواهدی وجود دارد که این نوع اسب مختصص خود سرخپوستان بوده و ربطی به اسب های که اروپائیان به امریکا آورده اند، ندارد.
بیشتر مردم جهان اسب سرخپوستان را از نمونه اسب های پینت می دانند، در صورتیکه این نژاد اسب متخصص اروپائیان بوده که تعدادی از آنها در نبرد ها به دست سرخپوستان افتاده است.
غربی ها برای نابود کردند سرخپوستان نه تنها انواع بیماریها را که به آن مقاوم نبود مانند آبله در میان تمام بومیان امریکا شایع کردند بلکه به منابع غذایی عمده آنها که بوفالو ها بود رحم نکردند و اگر تعداد اندکی از آنها که در جنگل های دور افتاده پنهان شده بودند، نبودند دیگر نسل این حیوان منقرض شده بود.
امریکایی ها برای انقراض نسل اسب اپالوسا دست به هر جنایتی زدند و نسل این نژاد اسب را در امریکا از بین بردند اما خوشبختانه قبل از انقراض این نژاد اسب در امریکا بعضی از مهاجرین تعداد اندکی از آن را به شرق روسیه برده بودند.در ده های اخیر سعی در احیای این نژاد اسب در جهان شده است ولی هنوز تعداد آنها بسیار کم می باشد از ویژگی های شاخص این نژاد داشتن پوستی شبیه پلنگ می باشد و صلیبه چشم آنها بر خلاف تمام اسبان که سیاه می باشد سفید و شبیه انسان است.
تصویر 8342، اسبی از نژاد آپالوسا با بدنی خال خالی یا پلنگی.
تصویر 8343، اسبی شبیه نژاد آپالوسا با بدنی خال خالی (پلنگی) در خرم آباد ایران.
تصویر 8344: به چشمان این اسب از نژاد آپالوسا توجه کنید، دارای صلیبه سفید می باشد.
بسیاری از کارشناسان ریشه این اسب را در ایران باستان می دانند. من با یک جستجوی ساده در ایران نمونه های از این اسب را در ایران پیدا نمودم.
قوم اصلی از سرخپوستان که در امریکا به پرورش این اسب می پرداخته اند به لهجه فرانسوی"نو پرس" یا "نو پارس" و به لهجه فعلی بومیان نز پرس یا نازپارس نام دارد.
این قوم خود را از تیره سا پتین و چوپانیش می دانند. خود بومیان نازپارس کلمه سا پتین را به سوراخ بینی معنی می کنند که از آن برای زینت حلقه ای را از بینی عبور می دهند همانگونه که در جنوب شرقی ایران در گذشته شایع بوده است و در این زمان هم کما و بیش می تواند افرادی را دید که به این رسم پایبند می باشند. جالب تر اینکه در خوزستان به دماغ، پت گفته می شود و "سا" احتمالاً از کلمه خلاصه شده سوراخ ایجاد شده و در کل این کلمه همان کلمه فارسی خوزستانی "سوراخ پتین" بوده که در گذر زمان به سا پتین تبدیل شده است.
کلمه دیگری که بومیان نز پارس ریشه خود را از آن قوم می دانند کلمه چوپانیش می باشد. این کلمه عین همان معنی که امروزه در زبان فارسی دارد در زبان بومیان نز پارس دارد." مردمانی که در دشت یا جنگل پیاده به دنبال حیوانات قدم می زنند"
اما تشابه این اقوام با ایران باستان به همین جا ختم نمی شود.
کلمه دیگری که بومیان نز پارس ریشه خود را از آن قوم می دانند، کلمه چوپانیش می باشد. این کلمه عین همان معنی که امروزه در زبان فارسی دارد در زبان بومیان نز پارس دارد. "مردمانی که در دشت یا جنگل پیاده به دنبال حیوانات قدم می زنند". اما تشابه این اقوام با ایران باستان به همین جا ختم نمی شود.
خط میخی آشوری و سومری در میان سرخپوستان
در سال 1877م به دنبال تجاوز غربی ها به سرزمین اقوام نز پارس بین انها جنگی در می گیرد که در نهایت به شکست سرخپوستان می انجامد.رئیس قبیله نز پارس که نامش جوزف می باشد (امریکایی ها بعد از شکست این قوم، اندک سرخپوستان نز پارس را مجبور به مسیحی شدن کردند و نام رئیس قبیله را که "هین ماه تو" بود به جوزف تغییر دادند).
در هنگام تسلیم شدن رئیس قبیله نز پارس، جنرال نلسون اپلتون مایلز فرمانده مهاجمین امریکایی کیسه کوچکی را همراه او می بیند که پس از بررسی آن به یک تخته گل خشگ شده که بر روی آن حروف میخی حک شده دست پیدا می کند. جنرال نلسون اپلتون مایلزدر مورد این تخته گل از رئیس جوزف می پرسد.
او می گوید: این تخته ارثیه اجدادی او می باشد که از سال های بسیار دور از اجداد سفید پوستش به او رسیده است.
تصویر 8345.
این تخته گل برای ترجمه در اختیار دکتر رابرت دی بیگز استاد شرق شناسی دانشگاه شیگاگو قرار می گیرد. او پس از بررسی و ترجمه، قدمت این نوشته را به 4 هزار سال پیش می رساند و آن را متعلق به تمدن آشوری می داند.
در میان این قوم سرخپوست نشانه ها وسمبل های دیگری وجود دارد که نشان می دهد این قوم از سلسله آشوریان می باشند. ازجمله می تواند به خورشید آشوری و بوته گل آشوری اشاره کرد.
تصویر 8346، نمای از آرم انجمن جهانی آشوریان منقش به ستاره آشوری و تصویری باستانی از ستاره آشوری.
تصویر 8347، نمای باستانی از گل معرف آشوری و کودکی از قبیله سرخپوست ناز پارس با همان نقش بر روی قنداقش و در چپ رئیس قبیله نازپارس با طرح ستاره آشوری بر روی خورجینش.
اما این اخرین تخته نوشته خط میخی نبود که در امریکا پیدا شد. در سال 1963م در ایالت جرجیا در ناحیه علی بامو در نزدیکی رودخانه چاتاهوچی یک خانم بنام جو هرن هنگام بیل زنی در باغچه خانه اش در میان گل ها به تخته سربی دست پیدا نمود که همانند تخته گل رئیس جوزف بود با این تفاوت که یکی در شمال غربی امریکا و یکی در جنوب شرقی امریکا پیدا شده است این مکان محل زندگی اقوام مختلفی از سرخپوستان از جمله قوم موسکوگی یا گریک و شاهونی = (شاهوندی) می باشد که قیافه آنها و بسیاری از آداب و رسوم و پوشاک انها شبیه ایرانیان می باشد که در کتاب تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره امریکا شرح آنها را داده ام.
تصویر 8348.
این تخته نوشته در کنفرانسی در سال 1973 م در جرجیا توسط دکتر جوزف بی ماهان شرح داده شد. این نوشته به خط قوم سومری که در جنوب ایران و جنوب شرقی عراق فعلی زندگی می کرده اند بوده است. قدمت آن همانند نوشته میخی رئیس جوزف متعلق به 4 هزار سال پیش می باشد.
در امریکا چندین عدد دیگر از این موارد پیدا شده است در مورد دیگری در اوگلاهما در سال 1980 میلادی خانم گلوریا فارلی از شهر هاونر امریکا که مدت 50 سال در مورد تاریخ پیش از کلمب در امریکا تحقیق می کرده به سنگی دست پیدا می کند که علائم خاصی بر روی آن حک شده بوده است. او یک نمونه لاتکسی از آن تهیه کرد وان را برای دکتر باری فل که به خط های باستان آگهی داشت، می فرستد او پس از بررسی اظهار می دارد این علائم به تمدن دیلمونیا که شاخه ای از تمدن سومری در جزیره بحرین در خیلج فارس می باشد، تعلق دارد.
تصویر 8349.
دکتر حمید شفیع زاده
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
کلیک کنید: تاریخ و جغرافیای تاریخی یونان
کلیک کنید: مهمترین اثر های قاره کهن در جهان
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com
تاریخی نویسی استعماری
پیشگفتار
هر شخص که می خواهد تاریخ بخواند، و از تاریخ بدرستی بداند، باید دست های آشکار و پنهان استعمار و امپریالیسم را در تاریخ نویسی و سرنوشت سازی بداند، در غیر اینصورت براحتی در دام ترفند های رنگارنگ آنها گرفتار می شود، و به جای علم مقداری پرت و پلا باب میل آنها را در حافظه خود جای خواهد داد.
تصویر پوستر فیلم های حقه بازی تاریخ نویسی استعماری، عکس شماره 3423.
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
تصویر لوگو عمیق درباره دانایی نوین و قدرت تشخیص اندیشه کنید، عکس شماره 1619.
این صفحه پیوست فهرست تحلیل های متفاوت جدید است
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
دروغ گویی استعمار و امپریالیسم
طی پانصد سال گذشته، بویژه دویست سیصد سال اخیر، استعمار و امپریالیسم بمنظور اهدافشان، در کل تاریخ دروغ و دونگ زیاد گفته اند، و توسط سیستم آکادمیک برتر و قدرت انتشاراتی و تبلیغاتی وابسته خودشان، آنها را بعنوان تاریخ و سرنوشت، در جهان جا انداخته اند.
امروزه با وجود جوانان آگاه و دانای ایران، این دروغها در حال افشا شدن می باشند، هر چند هنوز سیستم آموزشی و دانشگاهی ایران، همچنان وابسته به حشر و نشر داده های آنهاست. اما با شرایط تکنولوژیکی قرن 21، بزودی این سیستم آموزشی تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران، که جا مانده در علوم قرن گذشته است، یا براه راست و تحقیق و تحلیل های ملی و مردمی ایران روی می آورد، یا با دانایی جوانان باهوش ایران بی اهمیت می گردد، و نادیده گرفته می شود.
از جمله این تحقیقات دروغ حمله الکساندر از یونان به ایران است، که توسط پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد در کتاب اسکندر تاریخ ایران، آلکساندر یونانی نیست، در اینجا، با اسناد بسیار توضیح داده و افشا شده است، و در اینترنت به چند صد پرسش و شبه با دلایل واضح و روشن پاسخ گفته اند.
پژوهشگر گرامی آقای فرشاد فرشید راد، در کتاب جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده، موضوعات مهم جغرافیای کهن را ثابت کرده اند، که بسیار مهم می باشد، در اینجا.
پژوهشگر گرامی آقای دکتر حمید شفیع زاده در کتاب تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب، دروغ بزرگ و مهم دیگر را با هزاران سند معتبر بررسی کرده اند، در اینجا.
همچنین دها و صدها پژوهشگر گرامی در راه برداشت دروغ های تاریخ نویسی استعماری در کار و تلاش هستند، که بمرور از آنها خواهم نوشت.
تاریخ کلاسیک قرن گذشته
تاریخ کلاسیک آموزشی و آکادمی را غربیها برای جهان نوشته اند، و از ابتدای قرن 20 در ایران نیز از همان نوشته های برای آموزش استفاده شده، و ادامه دارد. در این نوع تاریخ نویسی که من آنرا تاریخی نویسی استعماری می نامم، تمام تلاش و هم و غم آنها این بوده است، که اروپا و اروپایی را برتر و پیروزمند در تاریخ نشان دهند، کشورها و ملت های دیگر را به نوعی درب و داغون و ضعیف و شکست خورده بگویند، و دشمن همسایه های یکدیگر نمایند.
یکی از مهمترین کلید های تاریخ نویسی استعماری، تاریخ یونان باستان است، که با انواع دروغ و ترفند و تاریخ دزدی، آنرا مهم و بزرگ و اولین در جهان معرفی کرده اند، که متعاقب آن بقیه دنیا را زیر جمع دانش و معرفت و پیشرفت یونان اروپایی جمع کرده اند. وظیفه جوانان باهوش متخصص ایران است، که دروغها و ترفند های تاریخ نویسی استعماری را افشا نمایند، و دنبال واقعیتها بگردند.
در تاریخ نویسی استعماری به نکالتی توجه می کنند، که براحتی می توانند مردم هر کشوری را درب و داغون و شکست خورده و دشمن یکدیگر در تاریخ نشان دهند. وظیفه جوانان باهوش متخصص است، که با درک از تاریخ نویسی استعماری، اقدام به نگارش تاریخ نوین کشور خود نمایند. در غیر اینصورت با برآورد های اشتباه از تاریخ، تحلیل گران مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، نمی توانند طرح های خوب و درست برای آینده بریزند، و بهمین جهت می بینیم، که امروزه کشور ما و کلاً تمام قاره کهن دچار بحران شده است.
شرق شناسی استعماری
از ابتدای پیدایش تجارت مادی و گسترده، در هلند و ایتالیا و چند جای دیگر اروپا، شرقشناسی نیز بوجود آمد. بعد از پیدایش و رشد و تکامل استعمار، شرق شناسی در بساط استعمار پروش یافت، و در واقع یک گفتمان قدرت و یک الگوی غربیِ از برای چیرگی استعمار تبدیل شد. اکثر صاحب نظران مهمترین وجه شرق شناسی را استعمار می دانند، و آن را یک شیوه غربی برای سلطه بر مشرق زمین می گویند.
شرق شناسی استعماری نشانده حضور و سیادت علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی غرب است، و یادآور دورانی می باشد، که غرب بر آن شد، تا به شرق ثابت کند، که در عقل و اندیشه و بینش و روش و دانش برتر و بهتر است، و باید شرق علم، فرهنگ، ایمان و آرمانش را در غرب بجوید. شرقشناسی، به معنای آنچه پس از قرن هجدهم رایج گردید، نوعی شیوه غربی در خصوص ایجاد سلطه، داشتن آمریّت و اقتدار بر شرق بوده است. همواره براساس تمایزی از نوع تمایز های تاریخی بین دیوانگان و عقب افتاده های شرق و عاقلها و پیشرفته های غرب متصوّر شده است. در این پروژه تمایز سازی، انبوهی افراد استعماری و عوامل آنها مانند شعرا، داستاننویسان، فلاسفه، نظریّه پردازان سیاسی، اقتصاددانان و مقامات قرار میگیرند.
بطور مثال اکثر ایران شناسان انگلیسی، به استثنای کسانی چون ادوارد گرانویل براون، به شدت رویکردی استعماری داشتند، و به کار گیری ایران شناسی استعماری در مورد کلیت ایران شناسی انگلیسی پر بیراه نیست. به طور کلی شرق شناسی انگلیسی، و به تبع آن ایران شناسی آنها، از بطن استعمار متولد گردید، و در خدمت اهداف و اغراض استعماری قرار گرفت. بسیاری از مراکز شرق شناسی انگلیسی چون «مرکز مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن»، از بازوان مهم و استراتژیک استعمار بودند. بسیاری از شرق شناسان و ایران شناسان انگلیسی نه تنها از کارگزاران رسمی دولت و کمپانی هند شرقی، بلکه از جاسوسان حقوق بگیر سرویس جاسوسی انگلستان بودند. برای مثال وابستگی و عملکرد لرد کرزن، سردنیس رایت و دوشیزه آن لمبتون در این باره، که خود یکی از مهمترین و بزرگ ترین ایران شناسان انگلیسی است، برای تمامی محافل علمی و سیاسی شناخته شده است.
کلیک کنید: چهره ها و کارگزاران استعمار
توجه: جهت اطلاع بیشتر در جستجوها بنویسید: استعمار، امپریالیسم، تاریخی نویسی استعماری، شرق شناسی استعماری و...، و اطلاعات بیشتر بدست آورید، زیرا یک تاریخ نویس تا از اینها نداند، هیچی نخواهد دانست، و هچی نخواهد شد، جز یک گمراه که خود و دیگران را گمراه می کند.
مهم: سیستم آموزشی ایران، شماها که خود را ضد استعمار و امپریالیسم می دانید، چرا دروغ های تاریخی را دور نمی ریزید؟ و چرا درباره استعمار و امپریالیسم و تاریخ نویسی استعمار چیزی نمی گویید؟ چرا به اینهمه پرت و پلا و فیلم که می گویند و می سازند اعتراض نمی کنید؟ چرا کمیته علمی ضد دانش تلقینی استعماری ندارید؟ آیا با آنها کامل موافقید یا با بخشی؟
انواع مسشترق استعماری
شرق شناسی به تمام موارد تاریخی، ادبی، سیاسی، فلسفی، فکری، فرهنگی، هنری، اقتصادی مربوط می شود، و همیشه بنیاد های مهم استعماری در این راه فعال بودند، و شرق شناسان را تربیت و اداره می کردند.
شرق شناسان بد نیت و سیاسی کار، مانند ارنست رنان فرانسوی (ت 1892،م )، هنری لامنس فرانسوی (ت 1937،م )، لوئی ماسینیون فرانسوی (ت 1962،م )، که از مستشاران وزارت مستعمرات بود، و نیز ویلیام میور انگلیسی ، که در زمینه تاریخ کار می کرد، و عمدا به روایات ضعیف تکیه داشت، و نیز ساموئیل مارگلیوث انگلیسی و نیز زویمو آمریکائی، که مزدور استعمار بودند.
مأموریت و کار عده ای را به این اختصاص داده اند، که کتب تاریخی را به روش نو، تصحیح و تحقیق کرده و بگونه امروزی به چاپ برسانند. کتاب هائی مانند تاریخ طبری، تاریخ ابن اثیر، تاریخ ابی الفداء نفح الطیب مقری و جزء یازدهم الاغانی را به این سبک به چاپ رسانیده اند. مثلا در تحقیق و چاپ کتاب نفح الطیب چهار مستشرق به نام های: دوزی، دوگات، کرال ویلیام رایت، به مدت چهارسال، وقت صرف کرده، و سپس روی چاپ آن نیز، چهارسال دیگر وقت گذاشتند و ...
گروهی نیز مأموریت های مختلف داشتند، سیاحان و سفرنامه نویسان، که به سرزمین های شرق مسافرت کرده اند. باستان شناسان، حفاران و قرائت کنندگان خطوط قدیمی شرقی. متخصصین تاریخ هنر، مثل پروفسور پوپ آمریکائی. محققین در نظام قوانین و فرهنگ های تاریخی شرق، پژوهشگران در تاریخ معاصر، تاریخ علوم از قبیل ریاضیات، نجوم، جانورشناسی، طب، داروشناسی و غیره. متخصصین در فلسفه و دانش های ویژه شرق، مانند: هنری کربن، پروفسور توشی هیکوایزوتسو و مارتین مکدرموت. مستشرقینی پیدا می شوند، که در هر یک از این رشته ها فعالیت پژوهشی داشته و یا دارند. شماری از آنان نیز، در اکثر این رشته ها اقدام به عمل و اظهار نظر می کنند.
ــ با توجه به ماهیت کار خاورشناسی، شاخه های استشراق را متمرکزتر از این می توان مورد بحث قرار داد. واقعیت این است، که در نهایت، همه آنها دارای ماهیت و اهداف سلطه جویانه و سیاسی بوده و هستند. این متن اندکی درباره این موضوع مهم بود، با مطالعه و پیگیری های تاریخ نویسی استعمار و شرق شناسان استعمار، دانش خود را برای تاریخ نویسی و یا تاریخ خوانی بالا ببرید.
کلیک کنید: فیلم سازی های تقلبی و القا دروغهای تاریخی
مستند های تاریخ نویسی استعماری
مستند های بیشتر این موارد در آپارات وبسایت ارگ ایران، در ستون کناری
. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
کلیک کنید: استعمار و دشمنی با آگاهی مردم
کلیک کنید: تاریخ و جغرافیای تاریخی یونان باستان
کلیک کنید: کوروش کبیر و تاریخ نویسی عوامل مختلف
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com