استراتژی ملی مردمی ایران
پیش گفتار
ایران امروز مانند همیشه تاریخ دوران استعمار و امپریالیسم دچار مشکل است، در تمام پانصد سال گذشته آنها در حکومت های ایران و منطقه نفوذ کرده، و با انواع ترفندها، آورده و برده اند. همچنین استعمار گران در رقابت با یکدیگر، جنگ مافیایی خود را در ایران پیاده کرده اند. تا قرن گذشته مردم ایران امکانات کمی برای مقابله با این روند داشتند، روندی که بخشی از آنرا با عنوان فرصت تاریخی ایرانیان نوشتم. اما امروز در قرن 21 با وجود انفجار اطلاعاتی و ارتباطی، مردم براحتی می توانند خود و قدرت ملت را بشناسند، و در جهت استراتژی ملی مردمی، برای بدست آوردن توانایی تاریخی خود حرکت کنند.
بمنظور استراتژی ملی مردمی ایران، ابتدا باید نقاط ضعف و قوت را شناخت، و سپس تدوین های لازم انجام شود. دشمنان تاریخی ایران هم از انواع وسایل و تکنولوژی استفاده می کنند، تا نگذارند جوانان ایران از ملی گرایی چیزی بدانند. ولی چون آنها با یکدیگر در رقابت هستند، شرایط و موفقیت مناسب برای ایرانیان ایجاد می شود، زیرا که ایران جوانان باهوش و سالم زیاد دارد.
تصویر کتیبه امروزی مسجد تاریخی سفید، عکس شماره 3385 .
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
تصویر لوگوی تاریخ مند و اندیشه ورز شوید، عکس شماره 1607.
. . . این صفحه ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
ــ استراتژی به معنی راهبرد یا رزم آرایی است، گویند ابتدا از عرصه نظامی نشأت گرفته، و سپس در سایر عرصه ها، از جمله اقتصاد و تجارت، سیاست و مملکت داری، از کاربرد زیادی برخوردار شده است. جهت اطلاع از استراتژی و راهبرد، می توانید در اینترنت جستجو نمایید، در این صفحه مطالبی را جهت بررسی های عمیق می نویسم، که در جای دیگر وجود ندارند.
همانطور که گفتم، درباره استراتژی یا راهبرد زیاد گفته و نوشته اند، من در مقاله استراتژی ملی مردمی ایران، موضوعات گفته شده را تکرار نمی کنم، زیرا با گشتی در اینترنت آنها را پیدا می کنید، من موضوعاتی را که تاکنون گفته نشده بیان می کنم.
استراتژی ملی مردمی ایران، تدوین برنامه های راهبردی، و ترسیم چشم انداز آینده نزدیک و دور، توسط مردم حرفه ای، در جهت اهداف ملی ایران است، البته کاملاً مستقل، بدون دخالت برنامه و بودجه ای، از دولتی یا جایی.
مهمترین مسئله هر کاری و حرکتی، نیروی انسانی آن است، تا نیروی انسانی متخصص باهوش دارای قدرت تشخیص نباشد، کار درستی صورت نخواهد گرفت.
در اصل مطالبی که مربوط به استراتژی ملی مردمی ایران است، شامل:
اول، نیروی انسانی متخصص باهوش دارای قدرت تشخیص.
دوم، ابزار هایی برای تدوین و به اجرا در آوردن آن است.
امیدوارم با مطالعه این مقاله بی پایان، و لینک های پیوست آن، شما نیز در جهت آمادگی برای تدوین استراتژی ملی مردمی ایران حرکت کنید.
آغاز فرهنگی ناسیونالیسم
از ابتدای قرن 20 با رشد و شکوفا شدن کشور های آسیا، که همان تز آسیای بزرگ ژاپن ابتدای جنگ دوم جهانی است، کشور های غربی می بینند، رقیبان سختی پیدا کرده اند، غربیها تنها راه را بدست آوردن کل نفت و گاز قاره کهن، یا همان خاورمیانه و آسیای میانه اصطلاحی، می دانند، که با داشتن این منابع، می توانند امتیازات بیشتری نسبت به آسیای بزرگ داشته باشند. البته در 20 سال گذشته، چین و هند و کلاً کشور های دکترین آسیای بزرگ، بیشتر آفریقا و منابع و مردم آنجا را از چنگ غربیها بیرون آورده اند. آنها در ادامه این روند پیشروی در مناطق استعمار، می خواهند با ترفند های مخصوص خود، قاره کهن را نیز اشغال سیاسی و مادی کنند. در این میان روسیه حکم بالانس و سوء استفاده گر تاریخی را بازی می کند، زیرا ملتی پرخور و بیکار و بی انضباط دارد، که نمی توانند در رقابت های تولیدی و اقتصادی جهانی نقشی داشته باشند. به این ترتیب حکومت روسیه هم مجبور به نوعی شبه لاشخوری است، و بارها نیش و زهر خود را در تاریخ ایران نشان داده است.
عکس قم حضرت فاطمه معصومه (س) طی 80 سال، مشروح در تاریخ شهر قم، عکس شماره 5707.
ناسیونالیسم یا ملی گرایی ایرانی، مجموعه ای از زیر مجموعه های قومی، زبانی، فرهنگی، دینی، سیاسی، اقتصادی و... در ایران است. این مهم نیازمند طرح های علمی، تدوین های نوین، و مدیریت ساختاری جدید است، که به این ترتیب، آغاز تعریف و کار استراتژی ملی مرمی ایران خواهد بود. یعنی تا ناسیونالیسم مشخص نشود، خود بخود نمی توان استراتژی داشت، و فعلاً از هر دوی آنها محروم هستیم.
همچنین برای آگاهی و دفاع در جهت استراتژی ملی مردمی، ابتدا باید تاریخ ایران را بدرستی و دور از دروغ دانست، سپس دشمنان تاریخی ایران را شناخت. بدین بمنظور چند طرح از ابزار های دشمنان تاریخی ایران مانند سنت کام را در زیر می نویسم، و ادامه می دهم.
تاریخ و فرهنگ هژمونی دینی و نبود استراتژی ملی گرایی
ما در ایران، اشخاص، با احساس ملی گرایی یا ناسیونالیسم احساسی زیاد داریم، شاید همه ملت ایران چنین هستند، اما آنچه که من از ملت متوجه شدم، شناخت و درک از ناسیونالیسم واقعی ندارند، نه از تعریف و سابقه تاریخی آن می دانند، نه از پیکره وجودی آن، و نه از موارد مورد لازم آن چیزی می دانند.
در گذشته ها، از همین یک سده قبل تا عمق تاریخ، تعریف ضمنی ملی گرایی، عشق و نگهداری سرزمینی، یا کشور، که حتی یک روستا را هم کشور خود می گفتند، و فداکاری در راه همین کشور و قبیله، شکل گرفته در ذهن خود می دانستند، نه دارای طرح های اجتماعی آینده نگر. بهترین تعریف های ملی گرایی را در شاهنامه فردوسی داریم، تحلیل هایی از آنرا در اینجا نوشته ام. در این ملی گرایی درک از ناسیونالیسم و تعریف تحلیلی و استراتژی مشخص نشده، زیرا قبل از قرن 20 در ایران تعریف خاص برای چیزی نداشتیم، هیچ چیز، جز دین ها.
بعد از شکل گیری تمدن کهن جی و تجمع جمعیتی در شهر های بوجود آمده، شرایط برای پیدایش دین هم بوجود آمد، جمعیت بود و انبار آذوقه، و پول، که در نقش "در" یا مروارید امروزی، که بعدها درم و درهم و دریک شد. با وجود اینها طبقات اجتماعی هم پدید آمدند، حدوداً شامل: 1 ــ شاه و کاهن یک درصد، 2 ــ نیرو های سرکوب چهار درصد، 3 ــ مردم زحمتکش 95 درصد. در طول تاریخ و در جا های مختلف، این سه طبقه به 6 تا 100 طبقه افزایش یافت. از آن زمان بمنظور اداره امور اجتماعی و روحی و معنوی مردم، دین های اولیه پدید آمدند، و پشت سر آن هم ماجرا های دینی، که هر یک با شرایط زمان تکمیل کننده قبلی بودند، این داستان سر دراز دارد.
شاه و کاهن در این شکل بوجود آمده، بمنظور هژمونی خود، از انواع ترفندها استفاده کردند، منجمله اغفال مردم و بگمراهی کشاندن ملی گرایی های بوجود آمده. در این گمراهی کشیده شدن، ملی گراها هرگز نتوانستند تعریف از ناسیونالیسم داشته باشند، هرگز نتوانستند استراتژی مشخص کنند، و با نبود تعریف و هدف، خود بخود نمی توانستند هیچ تحلیل برای آینده، و تاکتیک عملیاتی داشته باشند.
در طول تاریخ نشانها و درفش های ملی ایرانی، که یکی بعد از دیگری آمدند و رفتند، در همین تعریف فوق نهفته است. نمونه ای بزنم، که همه تاریخ دانها، و نیز تاریخ خوانها هم می دانند، از نیمه دوم شاهنشاهی ساسانیان، دین زرتشتی توانست با ترفند خاص دینی، هژمونی دینی و سیاسی و اجتماعی را بدست گیرد، حداقل در کتیبه های کرتیر ساسانی بخوبی پیداست. این هژمونی دینی نمی توانست ناسیونالیسم قدرتمند را تحمل کند، ناسیونالیستی که هرگز فرصت تحلیل و تحقیق و تعریف نیافته بود.
با همین تعریف خلاصه و ساده، براحتی متوجه می شویم، که پایه های از بین رفتن یا کمرنگ شدن نشانها و درفش های ملی ایران، در خود سرزمین نهفته بود، نه در ورای مرز های قبیله ای و قومی این کشور، و یا داستانها و تاریخ های دروغی. در رقابت هژمونی دینی، و داشتن دانش ترفند ها و رنگها، همیشه شکل جدیدی از دین در خود سرزمینی ایران بزرگ بوجود می آمد. اما جابجا هایی در درصد شکل اجتماعی، که در بالا نوشتم، هیچ تغییری ایجاد نمی شد، فقط نوع ترفند و رنگ، رشد و تکامل می یافت.
من خیلی سعی می کنم، شناخت واقعی از تاریخ و تمدن را بزبان ساده در تارنمایم بنویسم، منجمله تعریف از ناسیونالیسم، از استراتژی و تاکتیک، از این و آن. ولی متأسفانه مقدار زیاد ناامید می شوم، و بسیاری وقتها می گویم، باید بی خیال این مردم شد. در شرایطی که خطر واقعی حمله اعراب به سرپرستی امپریالیسم نزدیک است، بخود می گویم، بی خیال این مردم و کشور شوم، زیرا هزاران سال هژمونی دینی، باعث از بین رفتن ناسیونالیسم، و در واقع عدم توانایی درک از آن شده است، یعنی پایان کشور مردم.
مثلاً زیاد شنیده ام، جوانانی که فکر می کنند، ملی گرا هستند، بمن می گویند، چرا می گویی حمله این و آن به ایران دروغ است، ما می خواهیم از آنها انتقام بگیریم. گویی انتقام راه و روش ناسیونالیسم ایرانی است، و گویا ملت هایی، که در طول تاریخ بدبخت و گرفتار شده هژمونی شاه و کاهن، و سپس استعمار و امپریالیسم بوده اند، گناه کار بوده اند، و این عده مثلاً ناسیونالسیت، هیچ درکی از ملی گرایی و تاریخ نویسی استعماری ندارند، و نمی فهمند و اینطور که پیداست نخواهند فهمید. وضع خیلی بحرانی است، مانند نوشته زیر:
"هفتهنامه حکومتی عین القین چاپ عربستان، در گزارش سال 2002 خود اذعان داشته بود، که این کشور سالیانه بیش از 100 میلیارد دلار، به منظور تأسیس مدارس وهابی در جهان هزینه میکند؛ همچنین موسسه آمریکایی خانه آزادی میگوید، تکفیر ادیان و مذاهب مختلف، بخشی از محتوای آموزشی این مدارس است."
ما در طول تاریخ برای سرمایه گذاری های ملی چه داشته و داریم، جز یکی دوتا وبلاگ بدون پشتوانه، و چند نفر علاقمند بدون درک از "تاریخ و فرهنگ هژمونی دینی، و نبود استراتژی ملی گرایی" که معنی آن می شود: انوش راوید برو کشکت را بساب.
یک نتیجه هم بگیرم، اگر می خواهید کار مهم در ناسیونالیسم ایران، و سپس در طرح استراتژی ملی مردمی ایران داشته باشید، ابتدا لازم است، انبوه اندوخته های ترفندی هژمونی های سابق را دور ریخته، و سازمان ذهنی جدید ایجاد کرد. در غیر اینصورت هیچ نتیجه ای نمی شود گرفت، یعنی در زمانی که برگردان کردن جغرافیایی سیاسی فوق العاده نزدیک است. بارها در فیسبوک هم نوشته ام، که درک و دانش را از ناسیونالیسم تاریخی و استراتژی ملی ایران بالا ببرید، ولی متأسفانه تاریخی کارها و سیاسیون و اجتماعی کارها، متوجه این مهم نمی شوند.
چه ساده می گویند: "افراد بیسوادی از نقاط کم جمعیت و بی اهمیت آمدند، و ایران را زیر رو کردند"، مفهوم این گفته این است، که یا ایران هیچ بوده، و یا آنها همه چیز بودند، این عده هرگز درکی از ساخت و ساز تاریخ اجتماعی و جغرافیای اجتماعی بدست نیاورده اند، و در کوچه پس کوچه های تو در توی شرایط تاریخ نویسی ترفندی گرفتارند. این شرایط بر اساس مقداری کتاب و آثار که برایمان باقی گذارده اند می باشد، درصورتیکه عمق واقعیت چیز دیگری است.
کلیک کنید: ایران دروغ یک جالیز بزرگ
ناسیونالیسم پوچ و پوشالی
عده ای که خیلی هم احساس ناسیونالیستی و دانش دارند، دائم در هر جا و هر سخنی و هر مطلبی، که در واقع از دانش و بینش کم می آورند، می گویند این و آن به ایران حمله کردند، ایران و ایرانی را به خاک و خون کشیدند، و همه چیز ایران را نابود کردند، و ایرانی را به بردگی جنسی و کاری بردند، و کلی از این دست پرت و پلاها می گویند. آنها اکثراً ادعای ملی گرایی و تاریخ دانی هم دارند، اما درک نمی کنند معنی و مفهوم گفته شان می شود، که ایران یک جالیز بزرگ بود، و ملت ایران هم بادمجان بودند، که در طول تاریخ هر کس و ناکس توانست چنین کند.
درصورتیکه واقعیت های تاریخ چیز دیگری را می گویند، که جهان از تمدن کهن ایران آغاز شد، و از ایران به تمام جهان رفت، و طی زمان و مکان، کیان ها و اقوام، و زبانها و گویش های مختلف پدید آمدند، که همه ریشه از این تمدن کهن دارند. در طول تاریخ این تمدن های بوجود آمده از یک مرکز، وام دار و خاطره دار از گذشته های خود بودند، که در داستان ها و افسانه های آنها دیده می شود. همچنین همیشه تاریخ، کیانها و اقوام مختلف با همسایگان خود مشکل هژمونی دینی، و کشاکش خاک داشتند، که تا قبل از پیدایش استعمار، این کشاکش به یکی دورتر نرسیده بود.
در بخش دروغ های تاریخ وبسایت ارگ ایران نوشته ام، که حمله این و آن به ایران نیز، در واقع زد و خورد های محلی و داخلی ایران، بر پایه همان خواسته تاریخی، یعنی هژمونی دینی، و کشاکش خاک بوده است، نه حمله ویرانگر ملتها و مردم دیگر. حمله های ملت های دیگر نیازمند وجود برتری در زمینه های زیر است، که عدم دانش و دانستن آن در ملی گرها و تاریخ دان های ایرانی باعث شده، که شکل ناسیونالیسم پوچ و پوشالی شکل بگیرد.
ناسیونالیسم پوچ و پوشالی که بر پایه دانش اشتباه و دروغ های تاریخی است، تعلیم و خواسته عالی استعمار و امپریالیسم است. من با این حداقل امکاناتم با آن مبارزه خواهم کرد، تا بلکه بتوان این جماعت با این نوع ناسیونالیسم الکی و آشغال را پشت سر بگذارم، و آگاهی مورد نظرم را به جوانان باهوش، جهت برپایی ملی گرایی با دانش و بینش تاریخی واقعی برسانم.
کسانی که از حمله های الکی این و آن به ایران می گویند، آیا هرگز توانسته اند واقعیت های تاریخ اجتماعی، را از تاریخ داستانی و افسانه ای و شعر و شاعری تشخیص دهند؟ آیا هرگز دانش بینش از جغرافیای تاریخی داشته اند؟، من که نوشته ها و گفته های آنها را پیگیر بودم، چیزی از آن دانش ها در آن تاریخ دان های الکی ندیدم، نمونه این دانش ها در زیر است، که عدم توجه به آنها باعث می شود، تاریخ های نوشته شده پرت و پلا باشند.
کلیک کنید: تاریخ سازمان و نظام جمع
کلیک کنید: تاریخ ابزار و ادوات جنگ
کلیک کنید: تاریخ شمشیر و سپر و زره
کلیک کنید: جغرافیایی تاریخی ایران و جهان
ادامه این لیست را در لینک های پیوست آنها مطالعه نمایید، توجه نمایید بدون دانستن و درک این دانش های تاریخی، هرگز نمی شود تاریخ نویس و تاریخ خوان واقعی باشید، و تاریخ می شود داستان های تاریخی، نه تاریخ واقعی. خود بخود هر آن که بیشتر داستان تاریخی بخورد ملت دهد، برنده و برنده تیغ سرنوشت خواهد بود. مراقب باشید اغفال ترفند های رنگارنگ دشمنان تاریخی ایران، یعنی استعمار و امپریالیسم در تاریخ نویسی استعماری نشوید.
تصویر لوگوی در جهت علم باشید نه عقیده، عکس شماره 1615.
سنتکام یا دست منطقه ای امپریالیسم
United States Central Command CENTCOM ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا یا سنتکام، نام یکی از شش ستاد فرماندهی کل ارتش ایالات متحده آمریکا است، که در ۱ ژانویه ۱۹۸۳ میلادی تاسیس شد. در ابتدا بمنظور واکنش آمریکا برای عملیات نظامی علیه ایران، و عملیات مین گذاری ایران در خلیج فارس، منجر به اولین درگیری فرماندهی مرکزی ایالات متحده با خاور میانه شد. این موارد نیاز به یک ستاد فرماندهی داشت، که بتواند مستقل و با قدرت بیشتر، اقدامات استعمار و امپریالیسم را هدایت کند. مرکز کنونی سنتکام در پایگاه هوایی مکدیل ایالت فلوریدا در آمریکا قرار دارد.
تشکیلات ستادی، شامل فرماندهی کل نیرو های ارتش آمریکا در منطقه خاورمیانه، شرق آفریقا و آسیای مرکزی میباشد. جنگ خلیج فارس، جنگ افغانستان و جنگ عراق از جمله جنگ هایی هستند، که تحت فرماندهی این ستاد رهبری شدند.
اهداف و مسئولیتها، برای تاسیس سنتکام چنین بیان شده است: فرماندهی مرکزی ایالات متحده با همکاری شرکای ملی و بینالمللی، توسعه و همکاری بینالمللی را ارتقاء میدهد، به بحرانها پاسخ میگوید و به منظور استقرار امنیت و پایداری منطقهای با تجاوز های داخلی و فرامرزی مقابله میکند.
مناطق تحت پوشش، شامل کشور های، افغانستان، بحرین، جیبوتی، مصر، اتیوپی، اریتره، ایران، عراق، اردن، قزاقستان، کنیا، کویت، قرقیزستان، لبنان، عمان، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، سیشل، سومالی، سودان، سوریه، تاجیکستان، ترکمنستان، امارات متحده عربی، ازبکستان و یمن تحت پوشش و مسئولیت ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا قرار دارند.
فرماندهی ستاد، دراختیار فرماندهان برجسته ارتش ایالات متحده آمریکا است، که مسئولیت فرماندهی ستاد مرکزی را برعهده داشته اند. از آن جمله می توان به دریادار ویلیام فالن، ارتشبد جان ابیزید، ارتشبد تامی فرانکز و ارتشبد نورمن شوارتسکف اشاره کرد. در تاریخ ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۸ میلادی، مجلس سنای آمریکا با اکثریت ۹۶ رای موافق در برابر ۲ رای مخالف پیشنهاد وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا برای انتصاب ارتشبد دیوید پتریوس به فرماندهی ستاد فرماندهی کل نیروهای آمریکا را تصویب کرد.
عکس نقشه کشورها و مناطق تحت پوشش سنت کام، عکس از اینترنت، عکس شماره 5708.
پرسش 6511 رضا: آیا شما برنامه و طرحی برای مقابله با نفوذ اینها که نوشته اید دارید؟
پاسخ انوش راوید: این یک وبلاگ جهت افشای دروغ های تاریخی، و رفتن بسوی واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی است، و نمی تواند کار و برنامه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بدهد، فقط به بررسی تاریخی می پردازد. همانگونه که نوشتم، بهترین راه مقابله با هر دشمن منجمله جهل، دانستن و دانستن و حرفه ای بودن است، باید دروغ های تاریخی و تاریخ اجتماعی را دور ریخت، و واقعیت ها را بدست آورد. پرسش و پاسخ های بیشتر در اینجا.
عکس یک شهر تاریخی و خراب شده ایران، مشروح در تاریخ شهر و شهر سازی در ایران، عکس شماره 4551.
میهن دوستی در قرن 21
روزگاری عشق میهن ما ایران در وجود سلسله هخامنشیان گرد آمد، و ایرانیان پایه گذار اولین امپراتوری به معنای واقعی آن، در جهان شدند. سپس عشق میهن پرستی ایرانیان و تقاضای رشد و تکامل ملی میهنی، در وجود اسکندر اشکانی ظاهر شد، و ایران را بسوی تمدن دگر راند. در آن زمانها عشق میهن با قدرت نظام و نظام جمع و شمشیر و کمان خود را بیشتر نمایان می کرد. دوران رشد تمدن ایرانی آریایی به آرامی طی می شد، و در هر دوره از ساختارهای تاریخی اجتماع، وطن دوستی یا میهن پرستی شکل زمانه خود را داشت. وطن پرستی تنها به ایرانیان مربوط نمی شود، بلکه همه مردم دنیا بنا به شرایط تاریخ اجتماعی شان عشق به میهن داشته و دارند. مثلاً روزی که چند صد پرتقالی با 20 عراده توپ در قلعه هرمز مقابل هزاران ایرانی صف آرایی کرده بودند، عشق به وطن در وجود شان فراوان بود، پرتقالیها هیچ غریو الله اکبر و ایران ایران انبوه دلاوران ایرانی را نمی شنید، و ایرانی ها نیز غرش توپ های پرتقالی ها را نمی شنیدند، هر گروه فقط در فکر پیروزی برای میهنش بود، این ماجرا را در خلیج فارس تعریف کرده ام.
قرن 16م، گذر مهم تاریخی در جریان بود، دوران نو بورژوازی پایان می یافت، و می رفت که در قرن 17 بورژوازی شکل بگیرد، با شکست پرتقالیها از ایرانیها، استعمار نو پدید به استعمار واگذار شد. در دوران استعمار دلاوریها و وطن پرستی ها از جانب مردم کشور های مختلف به فراوانی دیده می شد، نمونه بارز و مهم آن دلاوران تنگستان ایران بودند، که بخاطر شور میهن دوستی، با تعداد کمی نفرات، در مقابل تهاجم استعمار گران انگلیسی، که با چند صد نفر و جدید ترین و بهترین تجهیزات نظامی بودند، ایستادند و به راحتی توانستند آنها را فراری دهند. سپس در قرن 20 امپریالیسم پدید آمد، و وطن پرستی مردمان کشور های جنوب دوران، منجمله ایران زیر ضربات و ترفند های مختلف قرار می گرفت، با دروغ های تاریخی می خواستند روحیه مردم را ضعیف کنند، با پدیده های اجتماعی می خواستند فرهنگها را در هم ریزند، و با ایجاد جنگ های مختلف می خواستند کشورها را ضعیف کنند. مهمترین نمونه وطن پرستی این دوران، دفاع سرسختانه و بی نظیر ایرانیان در مقابل تهاجم سربازان صدام عراقی بود، که امپریالیسم ارتش صدام را بسیار مجهز نموده بود.
تاریخ وطن پرستی و میهن دوستی ایرانیها را بزودی می نویسم، اما اکنون اندکی از وطن پرستی در قرن 21 بگویم، تاکنون در تاریخ بیشتر نماد وطن پرستی، شجاعت و رشادت و جنگجویی در مقابل خصم بود. اما در قرن 21 وضع کمی متفاوت است، با وجود نبرد نو پدید و آینده تکنولوژیکی و علمی که در پیش است، باید برای آینده بینی مناسب و واقعی، منجمله وطن پرستی، تعریف جدید و متفاوت از گذشته بصورت مشروح نوشته شود. آنچه که من می توانم بگویم، در ابتدا بر پایه بدست آوردن جامعه با دانش نوین است، که بتواند درک این موضوع مهم را پیدا کند. در دورانی به سر می بریم که تغییرات نا پیوسته قرن سنت گریزی، ما را ناگزیر می کند، هر آن تعریف جدید از استراتژی ملی مردمی داشته باشیم. این کار وظیفه روشنفکران مستقل است، نه حقوق بگیران دولتی و دانشگاهی، که بنوعی منبع مالی ایشان، کاهنده دیدگاه های جدید است، برای مثال نمونه ای از آنها برای این قبیل طرحها در اینترنت دیده نمی شود.
بدین منظور چند مثال می زنم، وقتی از سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان می پرسیدند، برای چه به اینجا آمده اید، همه می گفتند مشکل مالی داشتیم برای پول آمدیم. وقتی به بیل گیتس یا زنده یا استیو جابز می پرسیدند، برای چه کار و اختراع می کنید، می گفتند برای پول بیشتر، هیچ کدام از آنها صحبتی از اینکه تلاشمان برای وطن پرستی است، نکردند، اما در واقع همه آنها در راه میهنشان گام بر می داشتند. در مثال های تاریخی بالا وقتی از سربازان منظم هخامنشی می پرسیدید، برای چه سالها عمر خود را در جنگ و پادگان، بیابان و کشور های غریبه می گذارنید، می گفتند برای وطن، وقتی از سربازان اسکندر اشکانی می پرسیدید، می گفتند برای وطن. وقتی از سربازان حکومت صفویه و دلاوران تنگستان، و نیز دلاوران جنگ میهنی با صدام می پرسیدند، همه می گفتند برای وطن، و غیر ممکن بود، کسی پیدا شود و بگوید برای پول. وقتی از بازاریان تاریخ ایران یا از انبوه اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران می پرسیدید، برای چه کار می کنید، می گفتند برای وطن، نمونه های این گفته ها در تاریخ ایران زیاد است، هیچکدام آنها مانند آن موارد ذکر شده قرن 21 از ایلات متحده، نمی گفتند برای پول.
اما آیا این وضع و این پاسخ تاریخی برای قرن 21 کارساز است، آیا با این پاسخ برای وطن پرستی، می شود به خواسته های بیشمار روز افزون شخصی، پاسخ داد. مطمئنا جواب منفی است، پس راه چاره چیست که هم بتوان وطن پرست بود، و هم به پول و مسائل دیگر فکر کرد، این شاید بنظر تعدادی غیر ممکن است، اما باید برای آینده این مهم را فرمول بندی نمود، تا هم بتوان به پول فکر کرد، و هم وطن پرست بود. بدین منظور ابتدا باید جامعه را آموزش داد، که آینده چیست، و چگونه خواهد بود، من به اندازه سهم خودم اندکی را در سازمان آینده بینی نوشته ام،
نظر و پرسش: ولی این کافی نیست، لازمه آن، همکاری و هم فکری توده های عظیم را می طلبد، اما چگونه و کدام توده ها؟
پاسخ : معمولاً مردم حرفه ای در تخصص خودشان هستند، به هر اندازه که می توانند و می دانند. در واقع یکی از مهمترین نظرات من برای قرن 21، حرفه ای تر شدن جامعه است، در ربع آخر قرن 20 ایرانیان تقریباً خوب جلو می رفتند، ولی در این 20 – 30 سال گذشته، در جهان جهش های علمی بزرگی ایجاد شده است. ولی و به واقع و با دید ساده به کوچه و بازار، مدرسه و دانشگاه، براحتی می توان دید ایران در روند عقب تر افتاده است، در صورتیکه در کل ایرانیها باسواد تر از بیگانگان هستند. اینجا شور وطن پرستی قرن 21 لازم است، که این موضوع را درک کرده، و راه چاره موج نو ایرانی بیابد.
ابتدایی ترین راه چاره این است، که هر شخص بداند که باید تخصصی و تخصصی تر باشد، تا بتواند حرفه ای تر عمل کند، که فعلاً چنین چیزی وجود ندارد. با نگاهی به نظرات وبلاگ انوش راوید، متوجه می شوید که اشخاص با تخصص ها و گرایشات مختلف، درباره تاریخ نظر نوشته اند، و چون تاریخ تخصص آنها نبوده، بیشتر نظرات و پرسشها بسیار ابتدایی و احساسی است. هر چند که تاریخ متفاوت از بقیه علوم است، و هر کسی دوست دارد کمی از تاریخ بداند، ولی وقتی فردی چندین بار نظر غیر تخصصی می نویسد، و به او می گویم اگر تاریخ گرایش شما است، و می خواهید تخصصی بدانید، باید خیلی خیلی مطالعه و تحقیق کنید. اما او می گوید، نه تخصص من نیست، بلکه تاریخ را بیشتر از رشته خودم دوست دارم، که این در واقع یک مشکل اجتماعی است، باز هم با نگاهی به خیابان، متوجه این مشکل در حد گسترده و حاد می شویم. نتیجه کلی از دیدگاه من این است، که در قرن 21، یک وطن پرست واقعی کسی است که در حرفه خودش تخصصی و تخصصی تر شود، و هر آن با تخصصی تر شدن جامعه، شکل و ترتیب و چیدمان جامعه بهتر و آینده ساز تر می شود. زیرا کشوری که اشخاص متخصص فراوان داشته باشد، بهتر می تواند خود را سازمان دهد، و در نهایت این اشخاص وطنپرست واقعی قرن 21 هستند.
قدرت تشخیص
تصویر شماره 3390.
در این قرن دنیایی اطلاعات و تبلیغات و دروغ و دونگ و غیره در برابر ما قرار دارد، بسیاری از آنها بنا به ترفند های مختلف منجمله ترفند های استعماری در سیستم آموزشی جهان وارد شده است. نوشته ها و آمار و ارقام اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، الکی و ترفندی، بفراوانی وجود دارد، یک شخص که می خواهد به آگاهی های درست دست یابد، باید توانایی قدرت تشخیص بمنظور تخصص خود را داشته باشد. بدون توانایی قدرت تشخیص یک فرد یا یک جامعه نمی تواند مسیر درست را بیابد، و به رشد و تکامل برسد.
دانستن وجود ابزاری بنام قدرت تشخیص، مانند بقیه علوم نیازمند آموزش های مربوطه است، در سیستم آموزشی ایران آموزشی بنام درس قدرت تشخیص وجود ندارد، یعنی یکی از مهمترین پایه های آموزشی وجود ندارد. من سعی می کنم در این وبلاگ مطالبی درباره قدرت تشخیص بنویسم، البته این دانش نیازمند درس و تدریس اساتید متخصص مربوطه است. در هر صورت بدون قدرت تشخیص توانایی تشخیص حق از باطل، حقیقت از دروغ و غیره حاصل نمی شود، و آگاهی بدست نمی آید، و این مسئله مهمی است. از نظر من برای رسیدن به توانایی قدرت تشخیص، باید مطالعات و تحقیقات پیگیر تخصصی انجام شود.
بمنظور بدست آوردن قدرت تشخیص نیازمند تحول گام بگام در خود، و برای بالا بردن درک و دانش، و برای یک کشور کیفیت کل جامعه است. این تحول تابع اراده و تلاش فردی و اعضای جامعه است. ابتدای برای ایجاد این درک و تحول، باید سیستم آموزشی را شناخت، و از تابعیت آن دوری کرد، زیرا در این سیستم توانایی قدرت تشخیص را از ابتدا سلب کرده اند. ممکن است هزاران نفر این مطلب را ببینند و بخوانند، ولی مطمئن هستم متوجه آن می شوند، این مطلب فقط برای یک درصدی های متخصص باهوش است.
همچنین کودک سفتی و ساده انگاری از بیماری های خطرناک فرد یا جامعه است، و کاملا خلاف قدرت تشخیص است. مثلاً کودک صفت و ساده اندیش می گوید، عرب و مغول و این و آن به ایران حمله کردند، و هرگز نمی تواند درک کند، با کدام سابقه تاریخی و اجتماعی، و با کدام سابقه سازمان های نظامی و دولتی، فقط چون کودک صفت و ساده اندیش است، همینجوری هر پرت و پلایی را بدون درک از تخصص می پذیرد. مهم این نیست که یک جامعه و ملت و مملکت افراد متخصص با مدارک تحصیلی زیاد داشته باشند، مهم این است که توانایی درک واقعیت ها را داشته باشند، و کودک صفت و ساده انگار نباشند.
پرسش از عموم: آیا بدون بدست آوردن قدرت تشخیص، می شود استراتژی ملی مردمی تدوین کرد؟
. . . ادامه دارد . . .
عکس عده ای در انقلاب مشروطیت، عکس شماره 1224. وطن پرست های زیادی در تاریخ ایران رو در روی یکدیگر قرار گرفتند، کسانی که می خواستند وضع موجود حفظ شود، و اشخاصی که می خواستند به دوره جدید تمدن وارد شوند، نمونه های زیادی در تاریخ است، مانند مقاومت آریو برزن در مقابل اسکندر اشکانی.
کلیک کنید: طبقات اجتماعی ایران
کلیک کنید: تهاجم فرهنگی و جنگ نرم
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ http://arqir.com