وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه را باید بدرستی دانست،  تا بتوان ریشه های تاریخی را یافت.  سیستم آموزشی سرمایه داری غربی و متعاقب آن کتابهای بازاری،  سطحی نگری در تاریخ را آموزش می دهند.

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

پیش نویس

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه را باید بدرستی دانست،  تا بتوان ریشه های تاریخی را یافت.  سیستم آموزشی سرمایه داری غربی و متعاقب آن کتابهای بازاری،  سطحی نگری در تاریخ را آموزش می دهند.  سطحی نگری دشمن و بلای علوم انسانی است،  در ارگ ایران از آن دوری و افشا می شود.  تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه نیز از تاریخ نویسی استعماری دور نمانده،  و از آن برای برتر کردن ملتهای خاص استفاده شده است.  در این سری نوشته سعی می شود،  دید جدید به این تاریخ ارائه شود.

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

تصویر نقشه تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه،  عکس شماره 4897.

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

لوگو تخصصی و تخصصی تر باشیم،  عکس شماره 1529.

این برگه پیوست لینک زیر است:

کلیک کنید:  پیدایش یا ورود هموساپین در ایران

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

       بعضی از تحقیقات می گویند،  انسان از جهش ژنتیکی درست شده،  بعضی دیگر میگویند،  که از تکامل میمون به نیمه میمون و به انسان است، ولی هیچ کدام از این دو داستان تا کنون علمی ثابت نشده است.  در هر صورت این دانش جدا از خواست این وبلاگ می باشد،  اما دانستن خلاصه ای از بخش مهاجرت انسانهای اولیه از آفریقا به قاره کهن و آسیا برای این وبلاگ لازم است.  وبلاگ انوش راوید برای گذر از دانش محدود قرن های گذشته و رفتن به آینده ای نوین است،  که در آن دانش و تحلیل و تحقیق بدور از دروغها و اوهام و جهل حاکم است،  آینده ای که دانش در آن تصاعدی رشد می کند،  نباید در گذشته بود باید فکر و اندیشه را جلو کشید.

      حدود 80 تا 100 هزار سال پیش شمال قاره آفریقا آب و آبادی بیشتر و بیابان و کویر مانند امروز کم بوده،  به همین جهت تمرکز هایی از انسان  Homo sapiens در آنجا پدید آمدند،  که از مرکز آفریقا به آنجا مهاجرت کرده بودند.  حدود 70 تا 80 هزار سال پیش قبیله هایی از این انسانها در طی مدت 10 تا 20 هزار سال از صحرای سینا گذشتند و به قاره کهن وارد شدند.  در محل های جدید طی مدت 10 تا 30 هزار سال،  قبایل متعددی از این انسانهای شکارچی گرد آورنده تشکیل گردیدند،  و آثارشان را در غارهای ایران گذاشتند.  سپس مطابق ذات گردشی انسان و نیز برای غذا به بخش های دیگری از قاره ها رفتند و پراکنده شدند.

      طی مدت 10 تا 20 هزار سال بخشها و قبیله هایی جدید که از قبایل قبلی جدا و یا ترکیب شده،  در سراسر نیم کره شمالی پراکنده گردیده بودند.  60 هزار سال پیش دوران یخبندان بزرگ در نیمه شمالی آغاز گردید،  آنهایی که برای خوردن ماموت و گاو در نیم کره شمالی بسر می بردند،  در مدت یخبندان بسمت جنوب مهاجرت کردند،  بسیاری نیز در اثر یخبندان تلف شدند.  آن عده از شمالی ها که باقی مانده بودند مدت 10 تا 20 هزار سال جهش ژنتیکی یا نقص پیدا کرده و بور و سفید رو شدند،  و با تمایل جنسی به نمونه های جدید،  و تکرار در نسلها تأثیر بیشتر گذاشته شد.

      40 هزار سال پیش بعد از دوران یخبندان بزرگ گروه هایی از جنوب به سیبری رفتند،  تا گوزن و اسب و کرگدن قطبی بخورند،  آنها شواهد خود منجمله ابزار های شکار را در موزه آرمیتاژ یادگاری گذاشتند.  این گروه ها در ادامه مسیر گردش و مهاجرت بدنبال شکار می رفتند تا اینکه حدود 15 هزار سال پیش حدود یخبندان جوانتر از برینک گذشتند و به آمریکا رفتند.  ابزار کلویس را در آلاسکا جا گذاشتند،  اسکلت لوتزیا را در شیلی به خاک سپردند،  و سپس 5 هزار سال پیش در مرحله پیشرفته شهر کارال پرو متوقف شدند.

      در دوران یخبندان بزرگ سطح آب دریا ها بدلیل کشش آب توسط یخچال های شمالی کاهش پیدا می کند،  و دریای سرخ تا سواحل عربستان تا حدودی به یکدیگر نزدیک می شود،  و قبایل دیگری که در اثر زمان و مکان تغییراتی داشتند، 50 تا 60 هزار سال پیش از عربستان گذشته و از تنگه هرمز خلیج فارس که به ساحل آنطرف چسبیده بود عبور می کنند،  و آثارشان را در غارهای ایران گذاشتند.  سپس آن قبایل عموماً از کناره های ساحل بطرف هندوستان و سپس به مالزی می روند،  گروه هایی از آنها با وجود کاهش سطح آب دریا ها بدلیل یخبندان در نیم کره شمالی توانستند از جنوب اندونزی بگذرند،  و در حدود 40 تا 50 هزار سال پیش به شمال استرالیا وارد شوند.

      همچنین در تمام خاک اندونزی که بیک دیگر وصل بودند پراکنده شدند،  پس از پایان یخبندان و پیدا شدن جزایر اندونزی،  آنها در طول تاریخ دست نخورده ماندند. 40 تا 50 هزار سال پیش گروه هایی که از جنوب به چین رفته بودند با گروه هایی که از شمال آمده و بور و سفید بودند،  با عشق تمایل جنسی به سفیدها ترکیب شدند،  و 12 هزار سال پیش با سفال موزه شهر ژنگ پیان وارد تمدن شدند.

      در تمام مسیر های حرکت و سرزمین ها،  قبایل افزایش جمعیت پیدا می کنند،  عده ای در محل هایی که چند نسل در آن زندگی کرده می مانند،  قبایلی تجزیه شده و به مهاجرت های بدون گذرنامه و مرز،  با خوشی به این طرف و آن طرف می روند.  در ادامه و تمام مدت مهاجرت های اولیه،  انسان هایی که بصورت قبایل پراکنده در سراسر اروپا و آسیای و قاره کهن بودند،  با شرایط جدید زندگی،  آب و هوا،  خورد و خوراک های متفاوت،  جهش ها ژنتیکی یافته و رنگ و رویی متفاوت پیدا می کنند.  در دوران یخبندان قبایلی از شمال به سمت جنوب می آیند،  در ادامه مهاجرت های اقتصادی برای غذا،  قبایل با رنگ و روی جدید با هم ترکیب شدند.  ولی در بعضی نقاط که جنگل های انبوه و یا جزایر پراکنده بود،  ترکیب نشده و یا کم ترکیب تر مانده اند.  بدین دلیل است که مثلاً در جزایر دور دست اندونزی یا جنگل های هندوستان افرادی شبیه به آفریقایی وجود دارند.

      ژنی به نام میتوکنتیار در تمام انسانها وجود دارد،  که وابستگی آنها را به یک مادر در افریقا می رساند.  با نگاه به درخت ژنتیکی انسان،  تنه آن درخت در آفریقا قرار دارد،  شاخ و برگ آن در تمام جهان پراکنده شده است.  اینجا لازم به یاد آوری است،  این نوع انسان که تنه درخت ژنی را تشکیل می دهد،  جد تمام نژاد ها می باشد.  شاخه ها و شاخک های خارج شده از تنه این درخت نژاد ها را تشکیل می دهد،  که می بایست در دانش جداگانه ای جهت علم پزشکی بررسی شوند،  و در کل به تاریخ و تاریخ اجتماعی این وبلاگ مربوط نمی شود.

      نوع دیگری انسان نما از 2 تا 3 ملیون سال پیش در گیتی وجود داشته است،  که  با پیدایش انسان امروزی نابود شده،  و این انسان بسیار قدیمی اختلافات بزرگی با انسان امروزی داشته است.  قبل از DNA  و ژن شناسی دانشمندان دیرینه شناس را به اشتباه می انداخت،  که گمان می کردند ابتدای تکامل همین انسان امروزی است.  البته گروه های نژاد پرست از ضعف علم در قرن گذشته استفاده می کردند،  و نسبت به برتری و جدا بودن نژاد خود خیلی شعار می دادند.  در هر صورت هنوز اول علوم پیدایش و آفرینش انسان می باشیم،  و ممکن است سالها تحقیق لازم باشد،  امیدوارم جوانان با هوش ایرانی در رشته های علمی مربوطه درخشش خوبی در جهان داشته باشند.

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

نئاندرتال هم یونانی شد

      پژوهشگران غربی و اروپایی،  غیر از تاریخ و تمدن را که از یونان می گویند،  دارند نئاندرتال را هم یونانی می کنند‌.  در زیر متن دو گزارش از پژوهشهای غربی.

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

تصویری از تکامل،  عکس شماره 8956.

      ورود انسان به اروپا ۱۵۰ هزار سال پیش از آنچه تاکنون گمان می‌رفت.  تحقیقی جدید نشان می‌دهد که سکونت انسان مدرن در اروپا سال‌ها پیش از آنچه تاکنون پنداشته می‌شد اتفاق افتاده است.

تحقیقات پژوهشگران دانشگاه توبینگن آلمان نشان می‌دهد،   که انسان مدرن یا هموساپینس قاره آفریقا را ۱۵۰ هزار سال زودتر از آنچه تا بحال گفته می‌شد ترک کرده،  به اروپا آمده و در آن ساکن شده است.

      این پژوهشگران جمجمه یک انسان مدرن را بررسی کرده‌اند،  که در دهه ۱۹۷۰ در غاری واقع در جنوب یونان کشف شده بود.

تلاقی نئاندرتال‌ها و انسان‌های مدرن در یونان

      پژوهشگران غربی به این عقیده رسیده اند،  که انسان مدرن در آفریقا پدید آمده و رشد کرده،  و سپس در دیگر نقاط جهان پخش شده است.  دکتر کاتارینا هارواتی، دیرین‌مردم‌شناس از دانشگاه توبینگن، می‌گوید نتایج تحقیقاتی که اینک منتشر شده نشان می‌دهد،  انسان‌های مدرن بسیار پیش‌تر از آنچه تاکنون در میان پژوهشگران پذیرفته شده بود، به اروپا آمده‌اند.

      ادامه می دهند:  هنوز باید فسیل‌ها و بقایای بیشتری از اندام انسان‌های مدرن را یافت تا بتوان تایید کرد،  که انسان‌های مدرن در آن سال‌ها در یونان زندگی می‌‌کرده‌اند.  اما به هر حال پژوهش جدید دلایلی عالی به دست می‌دهد تا تحقیقات در این مسیر همچنان انجام گیرد.

   پرسش از عموم:  آیا پژوهشگران ایرانی درباره تاریخ مهاجرت انسان اولیه،  تحقیق مستقل ایرانی دارند،  یا فقط کپی کننده پژوهشهای خارجی هستند؟

...............

   برچسبها:  تاریخ مهاجرت، مهاجرت انسانها، انسانهای اولیه، نئاندرتال، مهاجرت نئاندرتال.

.............

تاریخ مهاجرت انسانهای اولیه

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

تعدادی از آثار تاریخی کهن سنگ تیمره، در موزه مجازی تارنمای ارگ ایران، مشروح در لینک http://arqir.com/240

* * * * * * * * * *

غار کلدر در خرم آباد لرستان ایران سکونتگاه نئاندرتال و انسانهای هوشمند اولیه، سابقه سکونت انسانهای هوشمند در این غار به 54 هزار سال می رسد. مشروح در http://arqir.com/198 

............................

کلیک کنید:  تبلیغات ضد تاریخ ایران

کلیک کنید:  دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران

کلیک کنید:  دشمنان جغرافیا و هویت و تاریخ ایرانی

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید

کلیک کنید:  تماس با ما      :     http://arqir.com/1

جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید

برای دریافت فهرست منابع نوشته ها در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید

جغرافیای طبیعی و تاریخی جهان

جغرافیای طبیعی و تاریخی جهان

پیش نویس

      یکی از مهمترین ارکان تاریخ نویسی،  دانستن درست از زمین و جهان ماست،  و بهتر دانستن از جغرافیای تاریخی است،  در صورت درست ندانستن از این مهم،  خواندن تاریخ و یا تاریخ نگاری کاری به اشتباه رفتن است.  دیده و خوانده ام،  که بیشتر،  شاید 99 درصد کتاب های تاریخی،  فاقد درک و دانش جغرافیای تاریخی،  و جغرافیای طبیعی زمین ما هستند.  وقتی آین نوع کتاب ها و نوشته ها را با دقت علمی ببینیم،  متوجه می شویم،  که داستان های بی سرو ته هستند.

تصویر شماره 3298.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو درک و عشق به طبیعت آینده بش را تضمین می کند،  عکس شماره 1528.

فهرست موضوعی

 

زمین زیبای ما

      در آغاز زمین ما توده ای آتشی بود،  همچون کهکشان های دیگر،  اما زمین در جایگاهی مناسب از گیتی قرار گرفت،  نه دور نه نزدیک و بدین ترتیب شگفتی پدید آمد.  زندگی امروز ما رشته در 4 میلیارد سال پیش دارد،  از روزی که زمین کم کم سرد شد،  کوه ها و توچال های نوپدید دیده شدند،  نمونه آنها هنوز در ایسلند باقی است.  ماده های کانی و توکال های رنگارنگ،  سرخ برای آهن، سیاه برای کربن، آبی برای مس و غیره،  دیده شدند،  آب پدید آمد و بستر رودها ساخته شد، رود املاح را با خود به دریا برد،  در دریا نخستین آذرخش زندگی با آمیزش آب و مواد آزموده شد،  و خزه کبود،  این باکتری کوچک،  نیاکان همه ما درخشش نمود.  انبوه بی نهایتی از انواع این آبزیان ریز بوجود آمدند،  و به یاری آنها هوا پاک شد،  آنها پس از مردن ته آب روی هم انباشته شدند،  در دیوار های گراند کانیون می توان گوشه ای از سرگذشت زمین را دید،  اینجا در گذشته پهن آبی از آبزیان ریز بوده،  آنها برای ساختن پوسته خود کربن هوا را می گرفتند،  پس از مردن در ته آب به روی هم انباشته می شدند.  این دیوارها بازمانده پوسته آنهاست،  به یاری آنها هوا پاک شد،  بخار آب،  باران های پاک،  توچالها آبشارها و دریاها شکل گرفتند.  همیشه اندازه ای آب روی زمین است،  همان آبی که همه باشندگان آمده روی زمین می نوشند.  

     نیروی زندگی از پیوند است،  همه چیز به هم در پیوندند،  پیوندها با آب و هوا و خاک سالم و پاک امکان دارد.  مرجان ها از آمیزش خزه ها و گوش ماهی ها پدید می آیند،  هماهنگی پهناب ها به مرجان ها وابسته است، 70 درصد اکسیژن مورد نیاز ما از پهناب ها تشکیل می شود.  آلودگی پهناب،  نابودی این هماهنگی و سپس نبود اکسیژن است.  زمین کارگاه زیستی بی مانند و هوشیاری است،  در زمین تمام باشندگان هر کدام برای رفع زندگی به هم پیوسته اند.  از  زمین چه می دانیم؟،  چند گروه باشنده را می شناسیم،  یک دهم، یک صدم،  زندگی در زمین شگفت انگیز است،  جانوران گوناگون آفریده شده اند،  و با یکدیگر آمیخته اند و با هم زیسته و پایدارند.  پاره ای از آنها خود را با زیستگاه شان هماهنگ کرده اند،  گاهی زیستگاه با آنها هماهنگ شده،  هر کدام راه خود را می یابند و شکوفا می شوند.  در بازی بزرگ زمین هر گونه ای جایگاه خود را دارد،  و هیچ کدام بی خود نیست همه در هم آمیخته و لازمند.

      اما در اینجا تو انسان هموساپین Homo sapiens زمین را به بازی می گیری،  تو تنها 200 هزار سال داری،  با این همه زمین را دگرگون کردی و سرتاسر زمین را گرفته ای،  به گونه ای که هیچ جانداری تا کنون نکرده.  بیش از 180 هزار سال سرگشتگی،  آدمها یاد گرفتند که دیگر فقط محتاج شکار نباشند،  هوشیاری آدم او را بسوی ناوچه راند و دریانورد گردید،  امروز هم بیشتر مردم کنار رودخانه ها و دریاچه ها می زینند.  در 6000 هزار سال پیش نخستین شهرها پدید آمدند،  و این جهشی بزرگ برای بشر بود.  آدمها می توانند کنار هم باشند و بهتر بیاموزند،  ولی آدم از یکسو وابسته به نیروی خود است،  و از سویی محتاج به آنچه که پرهام به آدم می دهد.  زمانی برداشت و استفاده از زمین تنها به اندازه نیاز دادگرانه بود،  و هر کس روزی خود را می یافت.  زمین ما خوراک و پوشاک مان را می دهد،  و همه چیز از زمین بدست می آید.  اما این شهر بود که سرنوشت آدمی را دگرگون کرد،  آنچه را که دارایی آدم بود،  یعنی اندیشه را شهر اهدا کرد.  هوشیاری آدمی به سستی ها و ناتوانایی هایش پیروز شد،  جانوران را رام کرد،  و از آنها بهره گرفت.  ولی چگونه با شکم گرسنه به جهان چیره شود،  البته با کشاورزی می توانست،  و کشاورزی زندگی ما را دگرگون نمود.  نزدیک ده هزار سال است به این دگرگونی بزرگ دست یافته ایم،  انقلاب کشاورزی فرا داد غذا را انباشته نماییم،  و نخستین شهر ها را پدید آوریم.  با انبار کردن غذا و هماهنگی تولید،  میخ زندگی را کوبیده ایم.  ما همچون همه باشندگان روی زمین هستیم،  نخستین نگرانی آدم خوراک او و خانواده او بوده است.  هنگامی که زمین بارور نیست و آب کم و نایاب است،  آدمی توانسته با شکیبایی راه کار هایی پیدا کند،  و خود را هماهنگ کند.  کشاورزی هنوز هم مهمترین کار در زمین است،  کشاورزی همچون آیین می باشد،  که از پدر به پسر داده می شود.

      اما باشندگانی،  آغازینی بودند،  که میلیارد ها سال پیش انرژی خود را از خورشید گرفته بودند،  و زیر زمین در انتظار آدم آرام و ساکت در هراس قرار داشتند.  زغال سنگ و گاز و نفت،  این توبره خورشیدی،  ما را از کار کردن به روی زمین آزاد کرد،  با نفت پاره ای از زندگی آسوده شدند،  با نفت طی 50 سال زمین را به بازی گرفتیم و دو برابر شدیم.  مانند ها آنقدر زیاد است که در هر گوشه می بینیم،  شهر تین شین در چین با صدها آسمانخراش 50 سال پیش دهکده کوچک ماهیگیری بود،  شانگهای و بسیاری هم همین گونه بودند،  و روند همچنان ادامه دارد.  امروزه نیمی از 7 میلیارد جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند.  نیویورک نخستین شهر جهان در نماد بهره گیری انسان از طبیعت است.  با پیدا شدن کهربا آسانسور ساخته شد،  و آسمانخراش ها پیدا شدند،  نیویورک خود به تنهایی هفدهمین قدرت اقتصادی دنیاست.  با نفت ماشین ها جای آدمی را در کشاورزی گرفتند،  در آمریکا فقط 3 درصد مردم یعنی 3 ملیون خانوار کشاورز هستند،  که آنها می توانند غذای 2 میلیارد نفر را تهیه کنند.  نفت خشکسالی را از زمین برد، چاه ها حفر شدند، و پمپ و کهربا بکار گرفته شد.  در کشاورزی نوین کود ها هم از نفت گرفته شده اند،  آفت کش ها هم از نفتند.  گونه های طبیعی از بین رفته،  و گونه های پر بار جای آنها را گرفته اند،  و کشاورزی تک کشتی پدید آمده،  آفت های گوناگون هم آمدند.  هر کشوری که بیشتر پیشرفت می کند،  مردم آن بیشتر گوشت می خورند،  پرورش یک کیلو سیب زمینی صد لیتر آب می خواهد،  برنج 4000 لیتر،  اما یک کیلو گوشت 13000 لیتر آب می خواهد،  بدون حساب مصرف نفت و بنزین.  کشاورزی ما کشاورزی نفتی شده،  با آن می توان دو برابر را سیر کرد،  شاید بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم،  اما نفتی شده ایم.

      اینک ما بی خیال از آینده خشنودیم،  ما می دانیم پایان نفت ارزان نزدیک است،  ولی نمی خواهیم باور داریم.  شهر لوس آنجلس،  1000 کیلومتر مربع است،  شماره خود رو ها کم و بیش به اندازه مردم است،  هر شب روشنایی خود نمایی می کند،  روزها روشنایی رنگ پریده ای در برابر شب هستند.  همه چیز شتابزده است،  راه ها با دقیقه شمرده می شوند نه با کیلومتر،  جام جم های جهانی زندگی در شهر ها و خانه های رویایی را می پرورانند.  خودرو بجای پیشرفت و بهتر زیستن شده،  این روش همه گیر گردیده است.  همه چیز با شتاب پیش می رود،  همه جا دستگاه ها کانها را از زمین بیرون می آورند،  اگر این روند ادامه پیدا کند،  در پایان این صده چیزی از آنها باقی نمی ماند.  همه چیز شتابزده است،  کارگاه ها کشتی های بیشتر و بزرگتر می سازند،  و انبوه کالا ها از راه دور می آیند،  مدت 50 سال گذشته حمل و نقل 20 برابر شده است و 90 درصد جابجایی از راه دریاست که بسوی کانون های گسارنده می روند.

      در کشور هایی نشدنی شدنی می شود،  همچون آبخست های روی دریا در دبی،  نزدیک به 30 سال است که دبی از فروش نفت یکی از دارا ترین کشورها شده.  هر چند که اکنون نفت ندارد کشاورزی ندارد و غذا را وارد می کند،  خورشید فراوان دارد و استفاده از انرژی آن را ندارد،  اما دبی شگفتی آفریده،  در آنجا پول می درخشد.  ولی هیچ جا زمین ما از سرچشمه های پرهام دور نیست،  اما به آن وابسته است،  ما به درستی نتوانسته بیاندیشیم آنچه که پرهام داده چیست.  سی سال گذشته مابین چلاسر و جل راهی جنگلی بود،  که در پیچی با شیب ملایم پل کوچکی بروی رود کوچکی قرا دشت،  فصل هایی از سال انبوهی سنجاقک بالای پل روز روشن فضا را تیره و تار و دیدنی می کردند،  و عبور از میان آنها بزحمت امکان داشت.  اما امروزه در پایان دهه اول صده 21 هیچ کدام حتی یکی از آنها وجود ندارد،  شاید کسی فکر آنرا نکند که آنها هدیه ای بودند،  برای یاد آوری کارگاه زمین و یاد آوری پرهام.  آن رود وجود طبیعی خود را از دست داده،  دیگر جنگلی هم نیست،  و کشاورزی هایی نفتی بی رمق جای آنرا گرفته است.

      هنوز سه چهارم زمین یعنی دریاها ناشناخته است،  شمار مردمان دو برابر شده اما ماهیگیری 5 برابر شده،  با هزاران کشتی ماهی گیری سه چهارم باشندگان دریا ها از بین رفته اند.  آنها با نداشتن زمان برای تخم گذاری و بر هم خوردن روش غذایی،  آنچه که پیشاپیش به ما پیشکش شده بود از بین رفتند.  با بر هم زدن کنار های طبیعی با نشت نفت با آلودگی ها تا 2050 هیچ باشنده پیش کشی در دریا نخواهیم داشت،  با توجه به اینکه از 5 آدم روی زمین یک تن با ماهی سیر می شود.  آبهایی که در دل کویرها انباشته شده اند بیش از 25 هزار ساله اند،  آبهای زیر زمینی کویر ها دوبار سازی نمی شوند،  اگر هم بشوند بسیار کم است.  در عربستان سعودی رویای کشاورزی بی رنگ گردیده،  بیشتر آبهای زیر زمینی آنجا از بین رفته است.  اسرائیل از کویری کشاورزی ساخته،  و تولیدات فراوانی و به خارج می فرستد،  آنجا نیز هر روز به آب بیشتری نیاز دارند.  رودخانه اردن جویبار کم آب شده،  دریای مرده با بند آمدن آب رود اردن هر سال یک متر پائین می رود،  و با آّب خیز های نمکی زیبا،  آینده ای خطرناک پیش رو دارد،  همانند دریاچه ارومیه.  سرنوشت یک رود از ده رود زمین ما همچون رودخانه اردن است،  که دیگر به دریا نمی روند.  ما از یاد برده ایم که ارزش آب سرچشمه زندگی را بدانیم،  هر روزه آب رودها و دریاچه ها کم می شوند.  آب در تاریخ هندوستان جایگاه ویژه ای داشته،   صده بیستم از بی آبی در هندوستان 21 میلیون چاه کنده شد،  در غرب هند بستر آب های زیر زمینی خشکیده و چاه ها رها شده اند.  در لاس وگاس هر نفر بیش از هزار لیتر آب مصرف می کند،  این قبیل شهرها و زمین های گلف وال استریت تا کی می توانند پایدار بمانند،  و سراب کجاست. 

      بخش های نمناک زمین حیاتی هستند،  در آن جاها هنگامه تر آب را می گیرند،  و هنگامه خشک پس می دهند،  در آنها آمیختگی شگرفی در جریان است،  کارگاهی طبیعی است که ما همیشه این جایگاه های نمناک را بیهوده پنداشتیم و خشکاندیم.  در صد سال گذشته نزدیک به نیمی از مردابها را خشکانده،  چون از این کارگاه زیر زمینی آگاهی نداشتیم و نخواستیم بدانیم،  همه چیز در برابر چشمان ما می گذرد،  ولی نمی بینیم و نمی فهمیم.  مدت چهار میلیارد سال است که درخت آفریده شده،  درخت تنها باشنده ای است که رو به آسمان و روشنایی می رود،  درختان در دم و بازدم آب زمین را می گیرند،  بخار به هوا رها می کنند،  و چون چتری باران های سیل آسا را نگه می دارند.

      جنگل ها حیات زمین است و به آن نیازمندیم،  در پناه درختان سه چهارم گونه های زمین زندگی می کنند.  آنچه که از درختان می چکد یاخته های ما آنها را خوب می شناسند،  با آنها خویشاوند و هم مانندیم.  در صد سال گذشته نیمی از مانرو ها از بین رفته اند،  از 1960 نابودی جنگلها با شتاب پیش می رود،  تا کنون 30 رصد آنها از بین رفته اند.  ما هماهنگی هستی را بهم زده ایم،  از بین بردن جنگل ها دگرگونی آب و هوا و از بین رفتن هزاران باشنده است،  رسایی کارگاه زمین ما خاموش گردیده است.  تا 20 سال پیش برنئو چهارمین آبخست جهان،  پوشیده از جنگل با یکی از مهمترین گوناگونی جانداران جهان بود،  جنگل را از بین برده و تک پرورشی درخت نخل روغنی جایگزین شد.

      تک پرورشی اکالیپتوس برای کاغذ در 50 سال 5 برابر شده است،  تک درختی جنگل نیست و گوناگونی ندارد،  جنگلی جای جنگل دیگر را نمی گیرد.  روند تخریب تند است جایی برای پرورش دام جنگل را از بین می برند،  و جای دیگر برای زنده ماندن جنگل را از بین می برند.  هنوز دو میلیارد نفر نیازمند ذغال چوب هستند،  دارند با سرعت چشمه های حیات را می خشکانند،  ذغال چوب گسارگی است.  در هائی تی فقط دو درصد جنگل ها باقی مانده،  و آب باران دارد تپه ها را می شوراند،  در ماداگاسکار آسیب چون زخم های چرکین دیده می شود.

      توجه کنید،  کارگاه زمین شکننده است.  سرگذشت آبخست پاک می تواند درس برای ما باشد،  آنجا درخت نخل می رویید،  و مردم بدون آن درخت نمی توانستند باشند،  با آنکه پاک یکی از مهمترین تمدن های پاسفیک را داشت،  اما با نابودی درختان آنها گیر افتادند،  و نمی دانیم چه شدند.  ما باید بدانیم که سرنوشت آنها ممکن است،  در تمام زمین برای ما باشد،  آیا ما نیز مانند مردمان آبخست پاک هستیم.

      فقر نیز در جهان بیداد می کند،  نیجریه نخستین کشور نفت خیز آفریقا 70 درصد مردم در فقرند،  فقر یک آمیغ جهانی است،  که از روش پیشرفت ما پیدایش کرده.  امروز بیش از نیمی دارایی جهان در دست دو رصد است،  آیا این نابرابری می تواند پایدار بماند،  ما هنوز به آن نمی اندیشیم.  شهر لاگوس در گذشته نه چندان دور 600 هزار نفر جمعیت داشت،  اما اکنون فزون بر 16 میلیون دارد،  مردم آنجا از برای مشکلات گریخته و به شهر پناه آورده اند.  هر روزه جمعیت انبوهی به شهرها به ویژه شهر های بزرگ پناه می برند،  اما امروزه یک تن از 6 تن کپر نشین هستند،  و به آسودگی های زندگی دسترسی ندارند.

      گرسنگی دوباره گسترش می یابد،  امروز نزدیک به یک میلیارد نفر به آن گرفتارند،  بیچارگان برای یافتن خوراکی آشغالها را می کاوند.  ولی ما برای آسودگی دور دست ها را می کاویم،  ما هیچ دگرگونی در زندگی خود پدید نمی آوریم،  آیا ما با کمبود نفت روبرو خواهیم شد؟  آلودگی ها بالاست و گنج توبره خورشیدی به باد می رود،  هر روز نفت کش ها بزرگ و بزرگتر می شوند،  و درخواست مان از نفت و نیرو افزایش و افزایش می یابد،  این داستان کربن است،  روزی کربن هوای ما را چون کوره کرده بود،  گرمایی که پرهام برای ما نگه داشته و در صده گذشته به ما پیش کش کرد.

      بی آنکه بیاندیشیم اکسید دو کربن بسیار تولید می کنیم،  بخش های قطبی دارند آب می شوند،  قطب شمال 40 درصد وسعت خود را از دست داده است،  به این ترتیب تا 2030 از بین می رود.  بزودی آبهای نزدیک قطب در تابستان بدون یخ خواهند بود،  و پرتو خورشید که توسط یخها بازگشت می شد،  دیگر به آبها می تابد و گرمای بیشتر و بیشتر تولید می شود.  آیا بهره گیری ما از سرچشمه های زندگی همین بود؟

      پیش از 2050 سی درصد باشندگان زمین از بین می روند،  هم اکنون در این جهان هماهنگی ها بهم ریخته است،  گرینلند از پخش گاز های تولید شده رنج می برد،  تا ده سال پیش در گرینلند آب شدن توچال ها را کسی فکرش را هم نمی کرد.  یخها بیشتر و بیشتر آب می شوند،  در آنجا 20 درصد آب جهان یخ زده است،  با آب شدن آنها دریاها 7 متر بالا می آیند،  شهر های بزرگ و کشور هایی مانند بنگلادش زیر آب می روند.  در ده سال گذشته با آب شدن یخها 20 سانت آب اقیانوس ها بالا آمده است،  با بالا آمدن آب دریا ها آب چاه ها شور می شود،  و مردم بدون آب آشامیدنی می مانند.

      رمز خوش آب و هوایی زمین در سیبری نهفته است،  آنجا آنقدر سرد است که زمین همیشه یخ زده است،  در زیر بسترش بمبی پنهان شده،  در سیبری و کانادا زیر دریاچه های یخ زده زندگی پایداری جریان دارد.  با آب شدن آنها گاز متان ذخیره شده در زیر دریاچه خارج گردیده،  و چون بمب بزرگ زمین را نابود خواهد کرد.  آب و هوای زمین ما مرزی ندارد،  و در همه جا پخش می شود،  آب و هوا مال همه است.  ولی داریم می بینم آب و هوا، باد و موج بهم ریخته و دگرگون شده،  در هنگامه بارانی توچال ها آب یخ زده را در خود نگه میدارند،  و در تابستان به مرور رها می کنند،  ولی 80 درصد توچال ها از بین رفته اند.  با دگرگونی های پدید آمده مردم از کشورهای فقیر کوچ می کنند،  و می روند و کشور های دارا هم از آسیب بی نصیب نخواهند بود.  هماهنگی آب و هوایی که از 12000 هزار سال پیش باعث شد پیشرفت کنیم و تاریخ تمدن را بسازیم،  دارد از بین می رود،  رخداد های بد دارند پیشرفت می کنند،  همه چیز بهم ریخته آیا زمین ما دارد از بین می رود؟ 

      برای ما ده سال بیشتر نمانده تا بتوانیم از پرتاپ شدن زمین به سرزمین ناشناخته جلوگیری کنیم،  همان گونه که گفتم تمام هستی آز آب و باد و خاک و خورشید و... همه به هم پیوسته اند،  و ما چشمان مان را بروی آینده بسته ایم.  آیا اندیشیده اید در یک زمین بهم ریخته چگونه می توان 9 میلیارد نفر را در 2050 سیر کرد، جهان بیست برابر بیشتر پول برای ارتش ها می دهد،  تا برای کمک به کشور های ضعیف یا بازسازی زمین.  یک هزار نفر هر روز از آب آلوده می میرند،  یک میلیارد نفر به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. 40 درصد زمین های کشاورزی از بین رفته اند،  هر سال 200 هزار کیلومتر مربع ریه زمین جنگل نابود می شود.

      یک چهارم پستانداران و یک هشتم پرندگان و یک سوم آبزیان نابود شده اند،  و یا در مرز نابودی هستند.  با روند کنونی ماهی گیری،  پهن آبها از ماهی تهی می شوند.  بیش از 50 درصد غلات کشت شده جهان برای دامپروری و تولید سوخت صنعتی استفاده می شود.  در 15 سال گذشته گرم ترین سال های زمین گزارش شده،  مناطق یخچالی هم 40 درصد ضخامت خود را از دست داده اند،  پیش از 2050 دست کم 200 میلیون پناهنده در جهان داریم.  انوش راوید.

   بیشمارند آنهایی که کاری نکردند،  ولی در آتش تر و خشک خواهند سوخت!!

      باید هوشیار باشیم و خردمندانه خرید کنیم،  کشاورزی در خور نیاز داشته باشیم،  و انرژی سالم و نیاز کهربای خود را از خورشید و باد و خیزآب بگیریم،  باید از زمین دست برداریم،  و با هوشیاری به توانایی خود بیافزاییم،  ما بر سر دو راهی هستیم،  یا باید آنچه که به ما سپرده شده پاسداری کنیم،  و یا بی خیال باشیم تا شیطان سرنوشت ما بنویسد.

  ولی نه،  ما آدم باهوش هستیم و آینده بینی داریم،  ما همه با هم،  ادامه تاریخ را خواهیم نوشت.

  عکس ماهواره ای از زباله های فضایی،  که روز بروز در فضای محدوده زمین ما بیشتر می شوند،  و زمین ما را در خطر قرار می دهند،  عکس شماره 1498.

تاریخ مهاجرت انسان اولیه

       بعضی از تحقیقات می گویند،  انسان از جهش ژنتیکی درست شده،  بعضی دیگر میگویند،  که از تکامل میمون به نیمه میمون و به انسان است، ولی هیچ کدام از این دو داستان تا کنون علمی ثابت نشده است.  در هر صورت این دانش جدا از خواست این وبلاگ می باشد،  اما دانستن خلاصه ای از بخش مهاجرت انسان های اولیه از آفریقا به قاره کهن و آسیا برای این وبلاگ لازم است.  وبلاگ انوش راوید برای گذر از دانش محدود قرن های گذشته و رفتن به آینده ای نوین است،  که در آن دانش و تحلیل و تحقیق بدور از دروغها و اوهام و جهل حاکم است،  آینده ای که دانش در آن تصاعدی رشد می کند،  نباید در گذشته بود باید فکر و اندیشه را جلو کشید.

      حدود 80 تا 100 هزار سال پیش شمال قاره آفریقا آب و آبادی بیشتر و بیابان و کویر مانند امروز کم بوده،  به همین جهت تمرکز هایی از انسان  Homo sapiens در آنجا پدید آمدند،  که از مرکز آفریقا به آنجا مهاجرت کرده بودند.  حدود 70 تا 80 هزار سال پیش قبیله هایی از این انسان ها در طی مدت 10 تا 20 هزار سال از صحرای سینا گذشتند و به قاره کهن وارد شدند.  در محل های جدید طی مدت 10 تا 30 هزار سال،  قبایل متعددی از این انسان های شکارچی گرد آورنده تشکیل گردیدند،  و مطابق ذات گردشی انسان و نیز برای غذا به بخش های دیگری از قاره ها رفتند و پراکنده شدند.

      طی مدت 10 تا 20 هزار سال بخشها و قبیله هایی جدید که از قبایل قبلی جدا و یا ترکیب شده،  در سراسر نیم کره شمالی پراکنده گردیده بودند.  60 هزار سال پیش دوران یخبندان بزرگ در نیمه شمالی آغاز گردید،  آنهایی که برای خوردن ماموت و گاو در نیم کره شمالی بسر می بردند،  در مدت یخبندان بسمت جنوب مهاجرت کردند،  بسیاری نیز در اثر یخبندان تلف شدند.  آن عده از شمالی ها که باقی مانده بودند مدت 10 تا 20 هزار سال جهش ژنتیکی یا نقص پیدا کرده و بور و سفید رو شدند،  و با تمایل جنسی به نمونه های جدید،  و تکرار در نسلها تأثیر بیشتر گذاشته شد.

      40 هزار سال پیش بعد از دوران یخبندان بزرگ گروه هایی از جنوب به سیبری رفتند،  تا گوزن و اسب و کرگدن قطبی بخورند،  آنها شواهد خود منجمله ابزار های شکار را در موزه آرمیتاژ یادگاری گذاشتند.  این گروه ها در ادامه مسیر گردش و مهاجرت بدنبال شکار می رفتند تا اینکه حدود 15 هزار سال پیش حدود یخبندان جوانتر از برینک گذشتند و به آمریکا رفتند.  ابزار کلویس را در آلاسکا جا گذاشتند،  اسکلت لوتزیا را در شیلی به خاک سپردند،  و سپس 5 هزار سال پیش در مرحله پیشرفته شهر کارال پرو متوقف شدند.

      در دوران یخبندان بزرگ سطح آب دریا ها بدلیل کشش آب توسط یخچال های شمالی کاهش پیدا می کند،  و دریای سرخ تا سواحل عربستان تا حدودی به یکدیگر نزدیک می شود،  و قبایل دیگری که در اثر زمان و مکان تغییراتی داشتند، 50 تا 60 هزار سال پیش از عربستان گذشته و از تنگه هرمز خلیج فارس که به ساحل آنطرف چسبیده بود عبور می کنند.  آن قبایل عموماً از کناره های ساحل بطرف هندوستان و سپس به مالزی می روند،  گروه هایی از آنها با وجود کاهش سطح آب دریا ها بدلیل یخبندان در نیم کره شمالی توانستند از جنوب اندونزی بگذرند،  و در حدود 40 تا 50 هزار سال پیش به شمال استرالیا وارد شوند.  همچنین در تمام خاک اندونزی که بیک دیگر وصل بودند پراکنده شدند،  پس از پایان یخبندان و پیدا شدن جزایر اندونزی،  آنها در طول تاریخ دست نخورده ماندند. 40 تا 50 هزار سال پیش گروه هایی که از جنوب به چین رفته بودند با گروه هایی که از شمال آمده و بور و سفید بودند،  با عشق تمایل جنسی به سفیدها ترکیب شدند،  و 12 هزار سال پیش با سفال موزه شهر ژنگ پیان وارد تمدن شدند.

      در تمام مسیر های حرکت و سرزمین ها،  قبایل افزایش جمعیت پیدا می کنند،  عده ای در محل هایی که چند نسل در آن زندگی کرده می مانند،  قبایلی تجزیه شده و به مهاجرت های بدون گذرنامه و مرز،  با خوشی به این طرف و آن طرف می روند.  در ادامه و تمام مدت مهاجرت های اولیه،  انسان هایی که بصورت قبایل پراکنده در سراسر اروپا و آسیای و قاره کهن بودند،  با شرایط جدید زندگی،  آب و هوا،  خورد و خوراک های متفاوت،  جهش ها ژنتیکی یافته و رنگ و رویی متفاوت پیدا می کنند.  در دوران یخبندان قبایلی از شمال به سمت جنوب می آیند،  در ادامه مهاجرت های اقتصادی برای غذا،  قبایل با رنگ و روی جدید با هم ترکیب شدند.  ولی در بعضی نقاط که جنگل های انبوه و یا جزایر پراکنده بود،  ترکیب نشده و یا کم ترکیب تر مانده اند.  بدین دلیل است که مثلاً در جزایر دور دست اندونزی یا جنگل های هندوستان افرادی شبیه به آفریقایی وجود دارند.

      ژنی به نام میتوکنتیار در تمام انسانها وجود دارد،  که وابستگی آنها را به یک مادر در افریقا می رساند.  با نگاه به درخت ژنتیکی انسان،  تنه آن درخت در آفریقا قرار دارد،  شاخ و برگ آن در تمام جهان پراکنده شده است.  اینجا لازم به یاد آوری است،  این نوع انسان که تنه درخت ژنی را تشکیل می دهد،  جد تمام نژاد ها می باشد.  شاخه ها و شاخک های خارج شده از تنه این درخت نژاد ها را تشکیل می دهد،  که می بایست در دانش جداگانه ای جهت علم پزشکی بررسی شوند،  و در کل به تاریخ و تاریخ اجتماعی این وبلاگ مربوط نمی شود.

      نوع دیگری انسان نما از 2 تا 3 ملیون سال پیش در گیتی وجود داشته است،  که  با پیدایش انسان امروزی نابود شده،  و این انسان بسیار قدیمی اختلافات بزرگی با انسان امروزی داشته است.  قبل از DNA  و ژن شناسی دانشمندان دیرینه شناس را به اشتباه می انداخت،  که گمان می کردند ابتدای تکامل همین انسان امروزی است.  البته گروه های نژاد پرست از ضعف علم در قرن گذشته استفاده می کردند،  و نسبت به برتری و جدا بودن نژاد خود خیلی شعار می دادند.  در هر صورت هنوز اول علوم پیدایش و آفرینش انسان می باشیم،  و ممکن است سالها تحقیق لازم باشد،  امیدوارم جوانان با هوش ایرانی در رشته های علمی مربوطه درخشش خوبی در جهان داشته باشند.

کلیک کنید:  فرگشت انسان و تمدن های کهن

   عکس دودکش نیروگاه سوخت فسیلی،  آنچه که امروزه پیداست،  احترام نگذاشتن به طبیعت،  باعث دگرگونی آب و هوا می گردد،  و در نهایت صدمات غیر قابل جبران وارد خواهد شد،  مشروح در تخریب و انقراض،  عکس شماره 7015.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر http://arqir.com/101-2

زمین زیبای ما در یک تعریف

این مقاله را از اینترنت جمع آوری کردم،  بازنویسی نمودم،  و بمرور ادامه می دهم و اصلاح می کنم.

مشخصات زمین

      زمین در منظومه شمسی از کهکشان راه شیری قرار دارد،  پنجمین سیاره از لحاظ بزرگی و سومین سیاره نزدیک به خورشید،  و بزرگترین سیاره در میان سیارات درونی است.  کره زمین یکی از 9 سیاره ای است که به همراه چندین قمر و تعداد زیادی اجسام کوچکتر به گرد خورشید میگردند.  طبیعت منظم و مرتبی که بر منظومه شمسی حاکم است،  محققان را به این استنتاج هدایت میکند،  که زمین و سایر کرات هم زمان با خورشید و از عناصر اولیه یکسانی تشکیل شده باشند.  بر اساس فرضیه سحابی،  اجسام منظوم شمسی از یک توده بزرگ ابر دوار،  به نام ابر خورشیدی تکوین یافته است،  که این توده سحابی غالبا از هیدروژن و هلیم و درصد پایینی از عناصر سنگینتر ترکیب یافته بود.

      حدود  5 میلیارد سال پیش، این توده بزرگ ابر از گاز و ذرات ریز بر اساس جاذبه شروع به کشیده شدن به سمت همدیگر کردند. با منقبض شده این ابر مارپیچی بر سرعت چرخش آن افزوده میشد.  با گذشت زمان این توده پراکنده تبدیل به یک دیسک صاف با تمرکز مواد در مرکز آن گردید.  همراه با انباشته شدن مواد برای تشکیل کره زمین،  اصابت ذرات سحابی با سرعت بالا و زوال عناصر رادیو اکتیو باعث افزایش تدریجی دمای کره زمین گردید.  این افزایش دما به اندازه ای بود که گرمای لازم برای ذوب آهن و نیکل را تامین نمود.

      پدیده ذوب،  حباب های مایعی از فلزات سنگین ایجاد نمود،  که به سمت مرکز سیاره زمین فرو رفتند.  علاوه بر این، در دوره ذوب، توده های شناوری از سنگ مذاب به سطح کره زمین انتقال یافتند،  که با استحکام یافتن در سطح کره زمین،  پوسته اولیه آن را تشکیل دهند.  این مواد سنگی غنی از اکسیژن و عناصر oxygen seeking بخصوص سیلیکون و آلومینیوم و مقدار کمتری کلسیم، سدیم، پتاسیم، آهن و منیزیم بودند. این دوره اولیه تفکیک شیمیایی، سه لایه اساسی داخلی زمین یعنی هسته غنی از آهن، پوسته ابتدائی باریک و بزرگترین لایه زمین به نام گوشته را که بین هسته و پوسته قرار دارد را بوجود آورد.

      زمین در بدو پیدایش بصورت کره‌ای از مواد داغ و نیمه مذاب بود،  بتدریج عناصر سنگین تر ته ‌نشین شده،  و هسته فلزی را بوجود آوردند،  و در عین حال عناصر سبکتر به سطوح فوقانی آمده،  و جبه و پوسته را تشکیل دادند.   ساختار درونی زمین مثل سایر سیارات درونی از یک هسته داخلی و یک هسته خارجی به همراه لایه ‌های مذاب و نیمه مذاب و سنگی جامد تشکیل یافته است.  هسته داخلی فلزی و جامد بوده و توسط هسته خارجی که فلزی و مذاب است، احاطه شده است.

      پس از گذشت چند میلیارد سال،  زمین سرد شد،  سطح زمین جامد گشت،  جو زمین شکل گرفت و اقیانوس بوجود آمدند.  پوسته زمین توسط فوران های آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شد،  و دائما بر اثر زمین لرزه‌ ها و حرکت های قاره ‌ای در حال تغییر و تحول است.  زمین سیاره ‌ای منحصر بفرد است،  دارای آب مایع و جوی که قسمت اعظم آن از نیتروژن و اکسیژن تشکیل شده،  که تداوم حیات را ممکن می‌سازند.  چگالی زمین از تمامی سیارات بیشتر است.  زمین در منظومه شمسی دو نوع حرکت، وضعی و انتقالی دارد،  در حرکت وضعی زمین در یک شبانه روز به دور خودش می‌چرخد،  و در حرکت انتقالی در یک سال مداری بیضی شکل حول خورشید را طی می‌کند (مدار زمین).

  فاصله متوسط از خورشید:      60.149 کیلومتر

  قطر استوا:                         12756 کیلومتر

  مدت حرکت وضعی:               93.23 ساعت

  مدت حرکت انتقالی:               26.365 روز

  سرعت حرکت انتقالی:           79.29 کیلومتر در ثانیه

  دمای سطحی:                     55 تا 70 درجه سانتیگراد

  جرم (زمین = 1):                     00.1

  چگالی متوسط (آب = 1):           52.5

  جاذبه (زمین = 1):              1

  تعداد قمر:                          1

      زمین شرایط بسیار منحصر بفردی دارد،  هیچکدام از سیارات دیگر آب مایع و جو پر اکسیژن نداشته،  و حیات در آنها وجود ندارد.  تکامل تدریجی زمین که 4.5 میلیارد سال طول کشیده است،  همچنان بطور طبیعی و نیز بر اثر فعالیت های انسان ادامه خواهد داشت. همچنین چگالی زمین از تمام سیارات دیگر بیشتر است.  با چرخش زمین به دور خودش، چرخه‌ هایی در هسته خارجی آن،  که از آهن مذاب تشکیل شده بوجود آمده،  جریان های الکتریکی تولید می‌کنند.  این جریانها باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی در فضای اطراف زمین شده،  و پوششی محافظ در اطراف آن ایجاد می‌کنند،  (کمربند تشعشعی زمین).  این میدان که کره مغناطیسی نامیده می‌شود،  زمین را در برابر جریان های سریع ذرات باردار باد های خورشیدی محافظت می‌کند.

      بعضی از این ذرات در دو نقطه میدان مغناطیسی به نام کمربند های «وان آلن» به دام می‌افتد.  کره مغناطیسی بیشتر باد های خورشیدی را از زمین دور می‌کند،  اما جریان های ذرات باد خورشیدی آنقدر قوی هستند،  که قسمت جلویی کره مغناطیسی را مسطح نموده،  و باعث کشیدگی عقب آن می‌شوند.  میدان مغناطیسى زمین همانند پوست پیاز کره خاکى ما را در برگرفته است.  توفان هاى خورشیدى آن را مورد حمله قرار داده،  و موجب بروز توفان هاى الکتریکى در آن مى گردند.  این توفان ها نیز متعاقباً بر روى سیستم هاى الکتریکى زمین اثر مى گذارد.

      اگر چه میدان مغناطیسى زمین کره خاکى ما را از توفان هاى خورشیدى و تشعشعات فضایى حفظ مى کند،  اما متاسفانه این میدان مغناطیسى به تدریج در حال ضعیف تر شدن بوده،  و عواقب حاصل از آن مایه نگرانى کارشناسان امر است. حرکت زمین به شکل یک پوسته سنگی متشکل از 12 صفحه مجزاست.  هر یک از قاره‌ها روی یک یا چند صفحه قرار گرفته ‌اند.  این صفحات با سرعتی شبیه به سرعت رشد ناخن های انسان در حال حرکت هستند.  صفحه‌ های جامد، روی سنگ های نیمه مذاب به حالت شناور هستند که خود این سنگهای نیمه مذاب توسط جریان های داغی که از هسته فلزی زمین فوران می‌کنند،  تکان خورده و باعث حرکت صفحه‌ها در سطح زمین می‌شوند.  

زمین در آغاز شکل گیری

      در اوایل پیدایش منظومه شمسی،  ذرات ریز غبار موجود در قرص خورشید که عمدتا از گاز و غبار تشکیل شده بود،  پس از برخورد به هم چسبیده و اجسام بزرگ و بزرگتری را بوجود آوردند.  بدین ترتیب چهار سیاره درونی از این ذرات شکل گرفتند.  زمین در 4.5 میلیارد سال پیش،  دارای سطحی داغ، قرمز و نیمه مذاب بود.  پس از گذشت میلیاردها سال زمین سرد شد،  سطح زمین جامد گشت،  جو زمین شکل گرفت،  و اقیانوسها بوجود آمدند.  پوسته زمین توسط فوران های آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شده،  و دائما بر اثر زمین لرزه‌ها و حرکت های قاره‌ ای در حال تغییر و تحول است.

      پس از گذشت میلیونها سال،  سطح زمین شروع به سرد شدن نمود،  و پوسته جامدی به دور زمین بوجود آمد.  گاز های داغ و مواد مذاب از لایه‌ های زیرین و از طریق دهانه‌ های آتشفشانی بیرون زده،  و جو ضخیم زمین را بوجود آوردند.  در همین مدت شهاب سنگ های زیادی به سطح زمین خوردند،  و هزاران گودال شهاب سنگی را در سطح زمین بوجود آورد،  و مقدار زیادی غبار به جو زمین اضافه کردند.  پس از یک میلیارد سال،  زمین به اندازه کافی سرد شده بود،  تا بخار آب موجود در جو متراکم شده،  و قطرات آب را بوجود آورد.  این قطرات آب میلیونها سال به شکل باران شدید به سطح زمین افتاده،  باعث پاک شدن جو زمین و بوجود آمدن اقیانوس شدند.  کره زمین به تدریج به شکل کنونی درآمده است.  با سرد شدن زمین، شرایط لازم برای پیدایش حیات در آن فراهم شدند.  تکامل زمین هنوز ادامه دارد.  گرچه تناسب گاز های مختلف در جو زمین نیز بر اثر دخالت های انسان به آرامی در حال تغییر است.

      پوسته خارجی صلب زمین (لیتوسفر) به تکه های متعددی شکسته شده است،  هر کدام از آنها صفحه نام دارند،  که در حال حرکت بوده،  و بصورت بی وقفه تغییر شکل و اندازه میدهند. هفت صفحه اصلی در لیتوسفر شناخته شده است،  این صفحات عبارتند از:  آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، اقیانوسیه، آفریقا، اوروآسیا، استرالیا و قطب جنوب.  صفحات با ابعاد متوسط مانند:  کارائیب، نازکا، فیلیپین، عربی، کوکوس و صفحه اسکاتیا هستند،  و علاوه بر آنها صفحات متعددی با ابعاد کوچکتر شناخته شده است.  یک صفحه بزرگ ممکن است شامل یک قاره کامل و سطح بزرگی از کف دریا باشد،  مانند صفحه آمریکای جنوبی.

      در حالی که هیچ صفحه دقیقا بر اساس مرز یک قاره شناخته نشده است.  صفحات سنگ کره با سرعت بسیار پایین،  ولی بطور مداوم نسبت به هم در حال حرکت هستند،  که بطور متوسط 5 سانتیمتر در سال است،  این حرکت به بدلیل توزیع نامساوی حرارت در داخل کره زمین است.  مواد داغ که در عمق گوشته قرار دارند،  به آرامی به سوی بالا حرکت میکنند،  و به عنوان یکی از سیستم های همرفت درونی سیاره عمل مینمایند.  همزمان، قطعت سردتر و چگالتر سنگ کره در داخل گوشته فرو میروند.  درنهایت حرکت عظیم و کند صفحات سنگ کره منجر به ایجاد زمین لرزهها، آتشفشانها و تغییر شکل توده های بزرگ سنگی به صورت کوهها میگردد.

      پدیده همرفت در داخل کره زمین،  همانند جریان همرفتی است که وقتی کتری پر از آب بر روی آتش قرار داده میشود،  در آن اتفاق میافتد.  آب قسمت تحتانی،  آب قبل از قسمت های دیگر گرم شده و در اثر انبساط چگالی آن کاهش مییابد،  و این باعث جریان یافتن آب به سمت بالا شده،  و همزمان آب نسبتا سردتر از سطح آب به سمت کف کتری حرکت کرده،  و آب سرد و گرم جایگزین یکدیگر میگردد.

   چهره متغیر زمین ــ  250 میلیون سال پیش،  سه تکه بزرگ خشکی بهم نزدیک شدند،  و یک خشکی بزرگ بنام پانجیا را بوجود آوردند.  بعد از مدتی دریای تتیس این خشکی عظیم را به دو قسمت لوراسیا و گندوانلند تقسیم کرد.  120 میلیون سال پیش اوراسیا از هم شکافت و آمریکای شمالی از اروپا جدا شد.  گنوانلند نیز شکافته شد و در نتیجه هندوستان به سمت جنوب آسیا حرکت کرد.  قاره‌ها همچنان به حرکت خود ادامه داده،  و به این شکل کنونی که می‌بینیم در آمدند.  ظرف چند میلیون سال آینده قاره آمریکا به حرکت خود در سمت غرب ادامه داده،  و قاره آفریقا به اروپا و آسیا ملحق خواهد شد.

   حیات در زمین ــ  اولین موجودات زنده حدود 3.8 میلیارد سال پیش و اولین دایناسورها حدود 150 میلیون سال پیش در زمین ظاهر شدند.  حدود 65 میلیون سال پیش نسل داینوسورها از بین رفت (انقراض دایناسورها).  بعضی می گویند،  یکی از عوامل انقراض داینوسورها برخورد یک شهاب سنگ به زمین و پر شدن جو زمین از غبار بود.  در چنین شرایطی نور و گرما به زمین نرسیده،  و یک دوره کوتاه یخبندان باعث مرگ داینوسورها بر اثر سرما و گرسنگی شده است.  اگر همه تاریخچه زمین را در 24 ساعت خلاصه کنیم،  نخستین انسانها در 2 ثانیه مانده به نیمه شب ظهور خواهند کرد.

   زمین و عقاید ــ  ایرانیان از قدیم می دانستند زمین کروی است،  و گرد خورشید می گردد،  به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.

   زمین متغیر ــ  زمین یک کره متحرک است!  اگر ما بتوانیم صد میلیون سال به عقب برگردیم،  چهره زمین را با آنچه که امروز میبینیم کاملا متفاوت خواهیم یافت.  هیچ اثری از کوه های آلپ یا خلیج مکزیک نخواهد بود،  در عوض قاره هایی در ابعاد،  اشکال و موقعیت های متفاوتی خواهیم یافت.  بر خلاف زمین در چند میلیارد سال گذشته ، هیچ تغییر اساسی در سطح کره ماه بوجود نیامده است،  فقط چند گودال اضافه شده است.

   آینده زمین ــ  حیات در زمین وابسته به خورشید است،  آینده کره زمین نیز به آینده خورشید وابسته است،  ایرانیان در گذشته این موضوع را بخوبی می دانستند،  در اساس آئین میترایی نوشته ام.  حدود 5 میلیارد سال دیگر ذخایر انرژی خورشید تمام شده،  و خورشید به یک غول سرخ تبدیل می‌شود،  و افزایش حجم می‌دهد.  گرمای شدید حاصل از افزایش حجم باعث آب شدن یخ مناطق قطبی و بالا آمدن آب اقیانوس می ‌شود.  سپس جو زمین شروع به تبخیر می‌کند،  و گیاهان خشک آتش می ‌گیرند.  در چنین شرایطی امکان حیات در زمین کلا از بین می‌رود.  شاید انسان در آینده بتواند قبل از وقوع فاجعه ‌های فوق،  زمین را به جایی دورتر از خورشید منتقل کند.  شاید امکانات آینده، انسان های آن زمان به سیاره قابل سکونت دیگری کوچ کنند.  شاید بشر بتواند مانع از وقوع فاجعه ‌های فوق در خورشید و زمین شود.  باید پنج میلیارد سال انتظار کشید.

   مرز صفحات ــ  صفحات تشکیل دهنده سنگ کره بصورت یک توده بهم چسبیده،  نسبت به یکدیگر در حال حرکت هستند.  با وجود اینکه قسمت های داخلی صفحات ممکن است متحمل مقداری تغییر شکل گردند،  ولی تمام اندرکنش های اصلی بین صفحات جداگانه،  در طول مرز بین آنها اتفاق میافتد.  در حقیقت تلاش های اولیه برای مشخص کردن مرز بین صفحات بر اساس محل وقوع زمین لرزه ها بود.  صفحات در مرزها سه رفتار کلی نسبت به هم دارند:

   1 ــ  مزر های دور شونده ــ  جائی که صفحات در نتیجه بالا آمدن مواد از گوشته از هم دور میشوند،  و بستر جدیدی در اقیانوسها ساخته میشود.  جدا شدگی صفحات،  غالبا در رشته کوه های میان اقیانوسی رخ میدهد.  شکاف های ایجاد شده در اثر دور شدن صفحات،  بلافاصله با سنگ های مذاب که از استنوسفر بالا میآید،  پر می شوند.  این مواد گرم به آرامی سرد شده،  و بستر جدید اقیانوسی را تشکیل میدهند.  این پدیده میلیونها سال بطور مداوم تکرار میشود،  و بدین ترتیب هزاران کیلومتر مکعب بستر جدید ایجاد میگردد.  این مکانیزم کف اقیانوس آتلانتیک را در 160 میلیون سال گذشته پدید آورده است،  که به این پدیده گسترش بستر دریا اطلاق میشود.  سرعت بستر سازی در قسمت های مختلف متفاوت است.  این سرعت از 5/2 سانتیمتر در سال در آتلانتیک شمالی تا 20 سانتیمتر در سال،  در قسمت شرقی اقیانوس آرام متغیر است.  با اینکه بیشترین نرخ بستر سازی در مقیاس تاریخ بشر بسیار کند است،  ولی کمترین نرخ تولید سنگکره به اندازه کافی سریع است،  که در طول 200 میلیون سال گذشته بستر تمام اقیانوس های زمین را ایجاد کرده باشد.  در حقیقت بستر تمام اقیانوسها که تعیین عمر شده اند از 180 میلیون سال تجاوز نمیکند.

   2 ــ  مرز های همگرا ــ   در این نواحی  صفحات به سوی هم حرکت میکنند،  و در نتیجه پدیده فرونشست پوسته اقیانوسی در گوشته اتفاق میافتد.  همگرائی ممکن است در مرز تصادم دو پوسته قار های نیز اتفاق بیفتد،  و باعث ایجاد سامانه های کوهستانی گردد.  در حالی که پوسته جدید در رشته کوه های اقیانوسی اضافه میشوند،  سیاره زمین بزرگتر نمی­شود،  و مساحت سطحی آن همواره مقدار ثابتی باقی میماند.  برای جا دادن به پوسته تازه ایجاد شده،  پوسته قدیمی اقیانوسی در طول مرز های همگرا دوباره به گوشته بازمیگردد.  وقتی دو صفحه به هم میرسند،  یکی از صفحات به زیر صفحه دیگر خم شده و به زیر آن میلغزد.  حاشیه هایی از صفحات که پوسته اقیانوسی در حال اضمهلال است،  به نام مناطق فرورانش شناخته میشوند.  در این مناطق صفحه فرورفته در حال حرکت به سمت پایین،  وارد محیط با دما و فشار بالا میشود.  مقداری از مواد فرو رفته و نیز مقدار بیشتری از استنوسفر،  که در بالای صفحه فرو رفته قرار میگیرد،  ذوب شده و به سوی بالا حرکت میکند.  بندرت این سنگ مذاب ممکن است،  که به سطح زمین برسد،  و انفجارات آتشفشانی را ایجاد نماید.  بهر حال بیشتر این مواد مذاب به سطح زمین نمیرسد،  و در همان عمق جامد شده و به ضخیمتر شدن پوسته میانجامند.

   3 ــ  مرز های گسل امتداد لغز ــ  مرز هایی که در آنها صفحات بصورت سایشی،  از کنار هم عبور میکنند،  و هیچگونه اضمهلالی در مرزها ایجاد نشده،  و پوسته جدیدی تولید و پوسته قدیمی نابود نمی شود.  این گسلها در جهت حرکت صفحات ایجاد شده،  برای اولین بار در امتداد رشته کوه های اقیانوسی یافت شدند.  با وجود اینکه بیشتر گسل های امتداد لغز در طول رشته کوه های اقیانوسی قرار گرفته است،  تعدادی نیز در داخل قاره ها وجود دارند.  دو مثال از این گسلها،  گسل سنآندریاس در کالیفرنیا،  و گسل آلپین در زلاندنو میباشد.  در طول گسل سن آندریاس،  صفحه آرام در حال حرکت به سمت شمال غربی،  نسبت به صفحه مجاور (صفحه آمریکای شمالی) است. حرکت در طول این مرز ناشناخته نمانده است،  چرا که این حرکت باعث ایجاد کرنش در سنگ های دو سمت گسل میگردد،  و گاها سنگها انرژی ذخیره شده را بصورت زلزله های بزرگی رها می­کنند،  مانند زلزله سال 1906 که سان فرانسیسکو را ویران کرد.

   زمین لغزش ــ  حرکت و جابجایی بخشی از مواد دامنه در امتداد یک سطح گسیختگی مشخص را لغزش می‌نامند.  در لغزش های دامنه‌ ای تغییر شکل از نوع برش ساده است.  لغزش انواع مختلف داشته،  و در هر نوع مصالحی می‌تواند ایجاد شود.  ویژگی های توده متحرک و شکل سطح گسیختگی معمولا به عنوان عوامل طبقه بندی لغزشها بکار گرفته می‌شوند.  انواع لغزشهای دامنه ای:

   لغزش انتقالی یا ساده ــ  در لغزش انتقالی،  توده‌ ای از مواد به روی یک سطح کم و بیش مسطوی به سمت پایین دامنه می ‌لغزند.  شرایط زمین شناسی و در راس آن وجود ناپیوستگی های ساختی دارای جهت یابی مناسب،  از جمله عوامل ایجاد یک لغزش انتقالی است.

   لغزش دایره‌ای یا چرخشی ــ  لغزش دایره‌ ای یا چرخشی عمدتا در دامنه‌ های خاکی و خرده سنگی طبیعی و مصنوعی و به مقدار کمتر در دامنه‌ هایی که از سنگ خرد شده یا ضعیف و هوازده ساخته شده ‌اند،  دیده می شود.  در این حالت گسیختگی در راستای سطوحی منحنی و قاشقی شکل،  که حداکثر تنش برشی را تحمل می کنند،  صورت می‌ گیرد.  برای ایجاد یک لغزش دایره‌ای معمولا نیاز به شرایط زمین شناسی ویژه و گسستگی های ساختی نیست.

   لغزش مسطوی در سنگ ــ  این نوع لغزش انواع مختلفی دارد.  از آن جمله است لغزش یک یا چند واحد سنگی در امتداد یک یا چند سطح مسطوی،  سر خوردن یک قطعه کوچک یا ورقه ‌ای از سنگ به روی دامنه،  لغزش توده عظیمی از سنگ و سرانجام لغزش گوه‌ ای در امتداد فصل مشترک دو صفحه متقاطع.  شرایط مناسب برای لغزش مسطوی:  سنگ های لایه ‌لایه رسوبی که شیبشان به سمت خارج دامنه و مقدار آن مساوی یا کمتر از شیب دامنه است.

گسل‌ها، درزها و فولیاسیون هایی،  که سطوح ضعیف ممتدی را ساخته و سطح دامنه را قطع می‌کنند.  درز های متقاطع که گسیختگی های گوه‌ ای را می‌سازند،  سنگ سخت و درزدار که سر خوردن قطعات سنگ را به همراه دارد.  پوسته پوسته شدن در توده‌ های گرانیتی،  که سرخوردن ورقه‌ هایی از سنگ را باعث می‌شود.

   لغزش چرخشی در سنگ ــ  در این نوع لغزش توده ‌ای قاشقی شکل از سنگ، بر اثر لغزش در امتداد سطحی استوانه‌ای ، گسیخته می‌شود،  ایجاد ترک هایی در راس بخش ناپایدار و برآمدگی هایی در پاشنه آن نشانه‌ های حرکات آغازین‌ اند.  پس از گسیختگی نیز معمولا پرتگاهی در بالای دامنه و به هم ریختگی هایی در پایین آن متساعد می‌ شود. افزایش شیب دامنه، هوازدگی و نیرو های آب نشستی از دلایل اصلی این نوع لغزشند.  لغزش چرخشی در سنگ های سخت یکپارچه دیده نمی‌شود،  در مقابل درستی های دریایی و دیگر سنگ های نرم،  همچنین در سنگ های رسوبی لایه ‌لایه به شدت درزدار و دارای لایه‌ های ضعیف،  فراوان ایجاد می شود.  شیب طبیعی شیل های دریایی متورم شونده و به شدت ترکدار،  کم و پایدار سازی آنها معمولا مشکل است.  این نوع گسیختگی ها معمولا پیشرونده و وسیع اند.

   لغزش چرخشی در خاک ــ  رایجترین نوع لغزش در خاک،  حرکت چرخشی یک یا چند قطعه از آن در امتداد سطوح استوانه‌ای است.  علل اصلی لغزش چرخشی در خاک:  نیرو های آب نشستی،  افزایش شیب دامنه،  ساخت های قبلی باقیمانده در خاک برجا.  لغزش های چرخشی از ویژگی های رسوبات نسبتا صخیم خاک چسبنده و بدون سطوح ضعیف است.  عمق سطح گسیختگی وابسته به شرایط زمین شناسی است.  لغزش های عمیق در زمین های رسی و لغزش های کم عمق در واریزه ‌ها انجام می‌ شود.  نشانه ‌های اولیه این نوع لغزش،  ترک های کششی در راس و برجستگی های در قاعده دامنه است.

   گسترش جانبی و گسیختگی متوالی ــ  نوعی گسیختگی صفحه ‌ای است که سنگ و خاک دیده می‌شود،  در اینجا مواد در امتداد یک سطح ضعیف بطور جانبی تحت تنش قرار گرفته،  و متوالیا بصورت قطعاتی می‌ شکنند.  علل اصلی این نوع لغزش عبارت است از:  نیرو های آب نشستی،  و افزایش شیب،  و ارتفاع دامنه.  این نوع گسیختگی را معمولا نمی ‌توان با روش های ریاضی پیش بینی کرد،  زیرا از قبل نمی‌ توان محل تشکیل اولین ترک و در نتیجه اولین قطعه را مشخص کرد.  با این حال،  چون در انواع خاصی از سنگ و خاک ایجاد می‌شود،  تشخیص حالات ناپایدار بالقوه امکان پذیر است.  گسترش جانبی معمولا به تدریج توسعه یافته،  و می‌ تواند حجم زیادی داشته باشد.

      این نوع گسیختگی در دره رودها رایج است،  و بطور مشخصی در رس های سخت شکاف‌دار،  شیل های رسی و لایه‌ های افقی یا کم شیب،  که حاوی مناطق ضعیف ممتدی هستند،  دیده می شود.  واریزه ‌هایی که به روی خاک برجا یا سنگ دارای شیب ملائم قرار گرفته ‌اند،  متوالیا بصورت گسترش جانبی گسیخته می ‌شوند.  نشانه این نوع گسیختگی در مراحل آغازین ترک های کششی است،  البته در برخی شرایط مثل بارگذاری ناشی از زمین لرزه،  ممکن است ناگهانی باشد.  در خلال گسترش پیشرونده، ترک های کششی بار شده و پرتگاه هایی ایجاد می‌ شود.  گسیختگی نهایی ممکن است تا سالها اتفاق نیافتد.

   لغزش واریزه ــ  این نوع لغزش به حرکت توده ‌ای از خاک،  یا خاک و قطعات سنگ،  که بطور یکجا یا در واحد های جداگانه در روی یک سطح مسطوی پرشیب می‌ لغزند،  اطلاق می‌ شود.  این لغزش اغلب حالت پیشرونده داشته،  و ممکن است به بهمن یا جریان منتهی شود.  علل اصلی لغزش واریزه‌ ای عبارتست از افزایش نیروی آب نشستی و شیب دامنه.  این نوع لغزش در جا هایی که واریزه‌ ها یا خاک برجا به روی سطح شیبدار و نسبتا کم عمق سنگی قرار گرفته باشد،  ایجاد می‌ شود.  آغاز حرکت در این نوع لغزش هم با ترک های کششی مشخص می ‌شود.

   جالب و خواندنی:  در دهه 80 میلادی رسانه ها از وقوع انفجارات شدید،  در خورشید منظومه شمسى خبر دادند،  و متذکر شدند در اثر این انفجارات،  تشعشعات خطرناکى وارد جو زمین شده،  و ذرات الکتریکى باردار آن براى همگان مضر خواهد بود.  در این گزارش ها از قطع ارتباطات رادیویى در سراسر جهان،  از کار افتادن ماهواره ها و سیستم هاى برق رسانى سخن مى رفت.  این نگرانى ها همه به حق بودند.  پس از انفجار هاى شدید خورشیدى که 15 سال پیش صورت گرفتند،  ابرى از ذرات باردار پرانرژى (این ذرات باردار در زبان فیزیکدانان، پلاسما نامیده مى شود) با قدرتى 1700 بار بیشتر از روز هاى معمولى،  به سوى سیاره ما وزیدن گرفت.  در آن زمان دانشمندان از این بیم داشتند که اگر توفان حاصل از این ذرات پر انرژى به میدان مغناطیسى زمین برسند،  در میدان مغناطیسى، شدت جریان الکتریکى آنچنان زیاد خواهد بود،  که تقریباً تمامى فیوز هاى سیستم هاى الکتریکى از کار خواهند افتاد.  خوشبختانه این فاجعه عظیم به وقوع نپیوست.  تنها برخى از فرکانس هاى رادیویى دچار اشکال پخش شدند،  و کار بعضى از ماهواره ها به صورت موقت و از روى احتیاط متوقف شد.

      کارشناسان به این نتیجه رسیدند که میدان مغناطیسى زمین،  سپر دفاعى نامریى ما در برابر توفان هاى خورشیدى و تشعشعات فضایى بوده است.  با این وجود نقش پروتون ها و ذرات آلفا در این تشعشعات و همچنین نقش میدان مغناطیسى زمین هنوز هم معما هاى بسیارى را در خود نهفته دارند.  اما اصولاً چرا کره زمین از دو قطب مغناطیسى برخوردار است؟  چه چیزى باعث مى شود که زمین همانند یک میله مغناطیسى عظیم، آن طور که همه ما آ ن را از کلاس هاى درس فیزیک مى شناسیم، عمل کند؟  چرا عقربه یک قطب نما همیشه جهت شمال و جنوب مغناطیسى را بر روى زمین نشان مى دهد؟   این مسئله هزاران سال پیش توسط چینى های چین استان با آئین میترایی کشف شد.  شاید بد نباشد توضیح دهیم که حتى تا قرن شانزدهم میلادى هم بسیارى از مردم معتقد بودند،  که یک کوه عظیم مغناطیسى در شمال زمین وجود دارد.

      متخصصان رشته هاى فیزیک و زمین شناسى تنها چند دهه پیش بود که تئورى دیگرى را ارائه کردند و این تئورى تازه،  در انستیتوى تحقیقاتى شهر کارلسروهه مورد تائید قرار گرفت.  طبق این تئورى تقریباً 95 درصد از میدان مغناطیسى زمین از طریق یک ماشین دینام یا در حقیقت ژنراتورى که با کمک اثر مغناطیسى،  انرژى الکتریکى تولید مى کند،  در ماده مذاب قشر بیرونى هسته زمین که کلاً از آهن تشکیل شده است تولید مى شود.  در این قشر جریان هایى به وجود مى آیند،  که بر اثر چرخش کره زمین شکلى مارپیچ به خود مى گیرند.  آزمایش هاى انجام گرفته نشانگر آنند که این جریان هاى مارپیچ،  واقعاً یک میدان مغناطیسى را به وجود مى آورند.  میدان مغناطیسى درونى زمین بر جریان هاى الکتریکى خارجى در یونسفر جو زمین اثر گذاشته،  و به این ترتیب در برابر توفان هاى خورشیدى و تشعشعات زیان آور ذرات الکتریکى نقش حفاظ را بازى مى کند.

      البته این میدان مغناطیسى همانند میدان مغناطیسى زمین که دائماً ضعیف تر مى شود،  از یک ثبات دائمى برخوردار نیست. علاوه بر این،  بررسى سنگ هاى کره زمین نشان مى دهد،  که پس از بروز یک چنین ضعفى در میدان مغناطیسى زمین،  تقریباً هر 750 هزار سال یک بار،  محل قطب هاى شمال و جنوب مغناطیسى تغییر مى کند.  اما براساس محاسبات کنونى این تغییر محل قطب هاى مغناطیسى زمین حدوداً 500 سال دیگر انجام خواهد گرفت.  اینکه علت این پدیده چیست و آیا به این خاطر،  آن طور که برخى از محققان معتقدند،  آب و هواى کره زمین تغییر خواهد کرد،  یا اینکه اصولاً بقاى حیات بر روى کره خاکى ما با خطر مواجه مى شود،  هنوز مشخص نیست.

   پرسش از عموم:  در نظرات بنویسید،  آیا شما نظر و دانش دگری درباره زمین ما دارید؟

   عکس اولین چاه نفت ایران در مسجد سلیمان،  در  1908،  ویلیام تاکسی دارسی استرالیایی انگلیسی و مهندس دیگر خارجی نیز در عکس دیده می شوند،  مشروح در تاریخ نفت در ایران.  بشر از ابتدای قرن 20 تا توانسته زمین را به تخریب و انقراض کشانیده،  و با شدت مضاعف این کار را ادامه می دهد.  عکس شماره 2980.

آزمون و خطا در آفرینش

آفرینش بر اساس آزمون و خطا بوجود آمده،  نه بر اساس یک سناریوی از پیش نوشته شده،  در طول پیدایش نسل های بیشماری از موجودات نابود شدند،  و دوباره از چیزی آغاز شد،  مانند بعد از نابودی دایناسورها که می گویند ما از موش هستیم.  این آزمون و خطا در پیدایش شامل رشد و تکامل هم هست،  رشد و تکامل در تمام زمینه های داستان و تعریف خودش را دارد.  روزی نچندان دور همین چند هزار سال پیش،  اعتقادات و عبادات بشر به روز و شب و خورشید و آتش و آب و باد و خاک همین چند مورد،  که در زندگی آنها مهم بود را شامل می شد.  بعد از یک سری رشد و تکامل دیدند که زندگی و بود و باش گسترش یافته و این اعتقادات زیاد شدند،  صدها مورد یا صدها الهه و خدا و این چیزها،  جنگ ها و کشتارها زیاد شد الهه ها و خداها رو در روی یکدیگر در داستان و سپس امور روزمره مقابل هم صف آرایی کردند ،  پس در ادامه رشد و تکامل تصمیم گرفتند،  همه را سر جمع کنند.

. . . . 

 مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید:  قاره کهن

کلیک کنید:  چند داستان بود و نبود

کلیک کنید:  مختصر تاریخ ایران و جهان

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر http://arqir.com/101-2

دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران

دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران
پیش گفتار
       در تاریخ سیاسی استعماری آمده است:  اگر بخواهید ملتی را به بردگی بکشی،  فرهنگ او یعنی هویت او را درهم بشکن،  و اگر فرهنگ او غیر قابل خرده گیری بود،  تا آنجا که بتوانی از ابزار دروغ استفاده کن،  و با دروغ آنرا از پای در بیاور،  چون زمانی که ابزار راستی را در دست نداری،  دروغگوئی بزرگترین عامل پیروزی است.

      استعمار سده ها این شیوه را به خوبی انجام داده،  و پیروزی نسبی در مورد ملل قاره کهن و بویژه ایرانیان،  برای در هم کوبیدن فرهنگ و هویت آنها بدست آورده است.

تصویر تاریخی کوچ ایرانی،  عکس شماره 7024.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو تاریخ را علمی بدانید نه داستان روی داستان،  عکس شماره 1618.

برگه 160 تابستان 1385 پیوست تاریخ و تاریخچه های ایران است.

. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .

ادامه پیش نویس

 امروزه در برابر پیدا شدن شیفتگی و کشش بی سابقه مردم ایران و ملل قاره کهن،  بویژه جوانان به سرگذشت نیاکان خود،  بازماندگان استعمار و امپریالیسم نو از ترس افتادن توانایی سیاسی به دست مردم،  و گسترش سریع آن جهت بر پایی قدرت تاریخی قاره کهن،  با ادامه راه استعماری برای درهم کوبیدن،  یا خنثی کردن این کشش،  مطابق معمول تاریخ استعماری،  یک بار دیگر شیادان حرفه ای را وارد کار زار سرنوشت سازی کرده است،  و با تیتر های استاد، مورخ، نویسنده، مجری تلویزیونی یا حزب های الکی،  ژن شناس و محقق،  وارد میدان دروغ پردازی کرده است.  آن دشمنان بشریت هر روز از آستین گشاد خود دروغی را خارج می کنند،  و آنرا بسوی مردمانی که از همه جا بی خبر نگه داشته شده،  ولی پاک و جستجوگر مانده اند،  هدف میگیرند.
      برای مقابله با این دشمنی ها لازم است،  هر جوان در تخصص خود،  حرفه ای و حرفه ای تر شود،  منجمله در علم جغرافیا ـ تاریخ،  و گرایش های تاریخ و تاریخ اجتماعی،  تا راه نوین را برای ورود به قرن 21 بگشایند.  البته در این راه عده کمی از هم میهنان ما برای مقابله با ترفند های جدید دشمنان،  بسختی بدروغ های تاریخی چسبیده،  و مسیر اشتباهی را می روند،  و در آن نیز پافشاری می کنند.  دشمنان تاریخی ایران ترفندها و برنامه هایی دارند،  گاه ما فکر می کنیم که دست آنها را خوانده ایم،  ولی در حقه بازی بسیار زرنگ هستند،  و هر آن ممکن است ترفند دیگری پیاده کنند.  بهمین جهت فقط با واقعیت و درست دانستن و گفتن است،  که می توانیم با آنها بخوبی و راحتی مقابله نماییم،  و همیشه باید یادگار داریوش بزرگ را بخاطر داشت باشیم:  ....خداوند این کشور را از دروغ دور بدارد....
 
افسانه از کجا آغاز شد

 تصویر نقاشی مهاجرت کذایی آریاییها به ایران که بجای سند تاریخی می گویند،  عکش شماره 4607.

      افسانه جابجایی و مهاجرت آریاییان از دشت های شمال آسیای میانه و پامیر و شمال هندوستان،  و پراکندگی آنان در خاورمیانه و اروپا فریب و دروغ است،  اروپاییان آنرا ساخته و پرداخته اند،  تا ایران ها نتوانند بخوبی خود و تاریخشان را بشناسند.  دلایل برای اثبات این دروغ بسیار است،  که تعدادی را ذکر می کنم،  البته برای مفهوم بیشتر،  مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ مهم می باشد.
     مردم امروزه آن بخش های وسیع از شمال شرقی قاره کهن،  هیچگونه مانندگی اندام و چهره با آریاییان اروپا و خاور میانه ندارند،  بیشتر به مردم خاور آسیا می مانند،  که دیدگان کج و تنگ و گونه های پهن دارند.  اگر بگوییم که این افسانه مهاجرت آریاییها درست است،  باید بپرسیم که اگر ایلی یا خانواده ای به هر بهانه و برهان از جایی کنده شده،  و به جای دیگر کوچ می کنند،  باید چپ و راست و بالا و پایین سرزمین خود را شناسایی نماید،  و به بهترین موقعیت که برای زندگی مناسب است،  مهاجرت کنند و بروند.  در شمال و خاور پامیر و هندوستان،  پهنه گسترده و بارور و خرم چین و هند و آسیای جنوب شرقی را می توان دید،  که آبادتر از بخش های باختریست،  که آریاییان بدانجا کوچ کرده اند.  باید پرسید چرا آریاییان به سوی چین و هند و چین نرفتند،  و به سوی باختر به راه افتادند.  برای این پرسش پاسخ درستی وجود دارد،  چون آریاییان از شمال آسیای میانه و پامیر کوچ را آغاز نکردند،  که از آنجا به چپ و راست و بالا و پایین پراکنده شوند.  هیچ گونه نشانه تاریخی و باستان شناسی که کوچ را از نیمروز یا خاور نشانه و برهان باشد،  در دست نیست،  و اگر هست درباره آنها به نادرست داوری گردیده،  کوچ ها و مهاجرت های تاریخی ایرانیان مانند شهر سلاطین بوده است.
     در چند سال گذشته آنچه در کناره رودخانه سن،  از زیر زمین بیرون آورده شده،  نشان می دهد گل ها که خانواده ای آریایی هستند، 7000 سال پیش در آنجا شهر نشین بوده،  و می زیسته اند این تپه از نژاد آریا هنوز به این نام خوانده می شوند،  و کهن ترین یافته ای که در ایران از زیر خاک به دست آمده است،  نیز به 7000 سال پیش می رسد.  نادرست است بگوییم که آریاییان 7000 سال پیش هم در ایران،  و هم در کناره رودخانه سن میزیسته اند.  اگر آریاییان از خاور به راه افتادند،  اول در ایران و اندک اندک پس از گذر هزاران سال در کرانه پایانی اروپا نشیمن گرفته اند،  شاید 7000 قبل.  بنابر این کوچ آریاییان در زمانی بسیار دورتر شاید 12 ـ 15 هزار سال پیش آغاز گردیده است.  هیچگونه یافته زیرزمینی از آن زمان دیده نشده،  15 هزار سال پیش با پایان دوره یخبندان زمین نیز هم آهنگ است.  چنانکه می دانیم در زمانی نزدیک 15 ـ 20 هزار سال پیش،  سراسر بخش شمالی گوی زمین را سرما و یخبندان فرا گرفته بوده،  و بجز کرانه های بالایی دریای هند و عمان،  که گرمتر بوده،  ماندگاری زیستن و تکامل گونه انسان را یاوری می کرده،  دیگر سرزمینها شایستگی کمتری برای زندگانی داشته اند.
      بنابر این بهتر است بگوییم،  که آرینها با دگرگونی آب و هوا و بهتر شدن زمین،  برای زیستن و فزونی یافتن شمار انسانها و کمبود جا،  در زمان های بسیار دور و دراز به چهار سوی خود کوچ کرده اند.  باز پرسش اینست،  از کجا؟  زیرا گفتیم که نشستگان دشت پامیر به سوی شمال و خاور نرفته اند.  بسیار به اندیشه نزدیک است،  آریاییان که نام خود را به سرزمینشان نیز (ایران) داده اند،  در  14 تا 12 هزار سال پیش که آب و هوای زمین گرمتر شده،  و شایستگی بیشتر برای زیستن یافته است،  از ایران به چهار سوی خود کوچیده اند،  از خاور به سوی هندوستان،  از شمال به سوی روسیه امروز و قفقاز،  سپس به سوی اروپا و از باختر به سوی بین النهرین و بالکان و یونان،  و از جنوب دریا هم نتوانسته،  از جنبش و کوچ آنان جلوگیری نماید،  زیرا هم اکنون نشانه های زبان ایرانیان کهن در زبان بومی مردم شیسل دیده و شناخته می شود.
      پس این درست است،  که در 14 تا 12 هزار سال پیش آریاییان از ایران برای یافتن جایگاه زیست بهتر به جنبش در آمده،  و هر خانواده ای به سویی که به آن دسترسی داشته کوچیده اند.  واژه (زمین لاد) امروزه نیز درزبان یونانی کار برد دارد،  و به گوش میخورد،  این واژه همان زمین و سرزمین را به اندیشه و یاد می آورد،  که بخش (زمین) آن در خاور و بخش (لاد) یا (لند) در باختر جایگزین سرزمین و کشور شده است.  به زبان دیگر ((ایرلند)) همان ایران زمین است،  و زیباست اگر بدانید که بخشی از مردم آنجا خود را مانند خانواده گیل می دانند،  که همان گیلکها هستند،  و در شمال ایران هم زندگی میکنند،  به تاریخ اقوام آریایی ایرانی مراجعه شود.  بنابر این آریاییها از سرزمین ایران بزرگ کوچ کرده،  و زبان خود را در شمال آسیا و خاورمیانه و هندوستان و اروپا پراکنده کردند.  در واقع زبان های آنها از زبان مادری آریایی ایرانی می باشد،  که گویش های آریایی امروز پدید آمده،  و در سراسر جهان ساخته و پرداخته شده اند.
   تصویر جهان نمای دوران یخبندان کوچک،  عکس شماره 5751 ، A  و  B،  یخبندان اروپا و آسیا در 15 هزار سال پیش،  این دوران یخبندان کم و بیش از 200 هزار سال قبل شروع شده بود،  و 15 هزار سال پیش آغاز پایان آن دوران بود.  در باره دوران های زمین شناسی در قرن 21 تحقیقات عمیق و علمی انجام یافته است،  که در قرن های گذشته این علوم در اختیار تاریخ نگاران نبود.
   تصویر جهان نمای دوران یخبندان،  عکس شماره 5752 ،  A قاره آمریکا در 12 هزار سال پیش،  B اروپا در 12 هزار سال پیش،  C اروپا در 10 هزار سال پیش،  D اروپا در 8 هزار سال پیش.
   توجه:  جهت اطلاعات بیشتر بزبان انگلیسی،  در جستجوها بنویسید:  "آخرین دوران یخبندان"،  و کلی عکس و جهان نما و سایت و مقاله ببینید.
      با این وجود مشخص است انسان های هموساپین،  بعد از آغاز پایان یخبندان توانستند بالای مدار 50 درجه شمالی زندگی کنند،  و آنها نیز از جنوب به شمال مهاجرت کرده بودند،  نه از شمال به جنوب،  البته در حاشیه عقب نشینی یخبندان نئاندرتال ها وجود داشتند،  که با نفوذ انسان های امروزی کشته شدند و از بین رفتند،  مشروح در تخریب و انقراض.
   پرسش از عموم:  آیا تا کنون یک کریدور مهاجرت انسان های قدیم را شناسایی یا کاوش کرده اید؟
نگاه کوتاه به اعماق تاریخ
      از دو دهه آخر قرن 20 با پیشرفت های علوم،  منجمله زمین شناسی و باستان شناسی،  فیزیک و شیمی و ژنتیک و غیره،  درک و دانش از تاریخ و پیدایش انسان،  بطور کلی دگرگون شد،  قبل از آن دانشمندان امکانات و دید محدود داشتند.  از حدود 70 هزار سال پیش با دوران سرما و کم شدن آب دریاها،  کوچ نشینی با خروج همو ساپین اولیه Homo sapiens از قاره آفریقا آغاز شد.  سپس با ورود آنها از دو جای ایران،  تنگه هرمز و جنوب غربی ایران،  در ایران نیز کوچ نشینی بوجود آمد.  در محل های جدید طی مدت 10 تا 30 هزار سال،  قبایل متعددی از این انسانها شکارچی گرد آورنده تشکیل گردیدند،  و مطابق ذات گردشی انسان و نیز برای غذا به بخش های دیگری از قاره ها رفتند و پراکنده شدند.  قبایلی که از جنوب غربی ایران وارد شدند،  در مرکز ایران تا قفقاز پخش شدند،  آنها از کشور مصر و صحرای سینا عبور کرده بودند،  و مدت 10 هزار سال زمان برده بود،  تا خود را به ایران برسانند.  آنها قبل از آمدن به این مرحله کوچ،  طی مدت حدود 20 هزار سال،  در شمال آفریقا نسبتاً سفید یا گندمی شده بودند،  البته اصلیت آنها از میانه کشور اتیوپی بود.  جهت اطلاع بیشتر بزبان انگلیسی در جستجوها بنویسید: Homo sapiens.
      انسان هایی که در فلات ایران جا خوش کردند،  طی ده هزار سال کاملاً سفید شدند،  و نطفه اقوام آریایی یا در واقع ایرانی گذاشته شد.  در دروغ های تاریخی می خواهند بگویند،  که همو ساپین در اروپا سفید پوست شده بود.  آنها در مناطق زاگرس و قفقاز و البرز و دشت های سبز میان آن کوه ها،  بدلایل آب و هوای خیلی خوب و مناسب ییلاق قشلاقی،  و تغذیه خیلی عالی،  انسان های باهوش و سالم و قوی شدند،  عمر بیشتری یافتند و متعاقب آن انباشت تجربه بیشتر و انتقال بهتر آن به نسل های بعد بود.  بدین ترتیب و با جمع بندی کلی،  نسبت به مردمان و قبایلی که در جنوب و بیابان های غرب یا جلگه های مالاریایی جنوب غربی بودند،  برتری پیدا کردند.  در منطقه فلات ایران زبان ایرانی که پایه بخش های زیادی از زبان های اروپایی است،  و به دروغ هند و اروپایی می گویند ریخته شد.  بخش زیرین و ابتدایی زبان از اتیوپی مرکزی بود،  و در ادامه رشد و تکامل هر منطقه واژه ها و دستور زبان جدید یافت.
      آن هایی که از باب المندب عبور کرده بودند،  در کشور های یمن و عمان در شبه جزیره عربستان،  که آن زمان خیلی سرسبز بود،  حدود 10 هزار سال مانده،  و آثاری از سنگ های برنده در بیابان شرق عربستان یادگار گذاشتند،  سپس توانستند حدود 50 هزار سال پیش از تنگه هرمز عبور کنند و به ایران بیایند،  آنها سیاه پوست بودند،  و اصلیت آنها هم از اتیوپی مرکزی بود.  این گروه ها در ادامه حرکت خود بسمت هندوستان رفتند و حدود 40 هزار سال پیش رد پا های خود را در شمال استرالیا یادگار گذاشتند.  یعنی این قبایل و منشعب شدگان آنها توانسته بودند،  فقط در مدت ده هزار سال از کناره های اقیانوس هند عبور کنند،  و هنوز در گینه و هندوستان نمونه های قیافه و ژنتکی آنها دیده می شود.  آنها در گیر با انسان نما های هومو فلورسیلین  Homo floresiensis شدند،  که حدود 12 هزار سال پیش آخرین خانواده اینگونه انسان نما را در غار گینه سوزاندند،  و استخوان های سوخته ای برای ما یادگار گذاشتند.  جهت اطلاع بیشتر بزبان انگلیسی در جستجوها بنویسید: Homo floresiensis.
      آن هایی که در کوهستان های قفقاز بودند،  در ادامه حرکت و مهاجرت،  توانستند حدود 40 هزار سال پیش با جمجمه مرد اروپایی موزه بوخارست،  ردپا و آثاری از خود بجای بگذارند،  اینها با انسان نما های نئوندرتال در اروپا در گیر شدند،  و حدود 20 هزار سال پیش آخرین چند نئوندارتال را در غار های ساحلی جنوب اسپانیا غافل گیر کردند و کشتند،  و استخوان های آنها را برای امروز یادگار گذاشتند.  قبایل هموساپین که در ایران و زاگرس بودند،  رشد نموده و وارد دوران سنگ میانه شده،  و شروع به مهاجرت به اطراف کردند،  و به عراق و افغانستان و پاکستان و ترکیه امروزی و... رفتند،  و آثاری بجا گذاشتند.  آنها انسان هایی که در جنوب شرق ایران بودند را از بین بردند،  دلایل این مهم ممکن است بدلیل بالاتر رفتن تمدن شان بوده باشد.  با وجود شکل گیری قبایل در حدود 20 هزار سال پیش،  و دفاع از خاک و ملک در مسیر های مهاجرت،  و نیز بالا آمدن آب دریاها امکان ادامه مهاجرت هموساپین از آفریقا گرفته شد.  سپس به دوران سنگ جدید و تمدن رسیدیم،  مشروح در تاریخ کوچ در ایران.
   پرسش از عموم:  آیا واقعاً انسان اولیه از آفریقا آمد،  یا در حوزه تمدن کهن جی رشد و تکامل یافته است؟
   عکس یک رئیس قبیله امروزی در آفریقا و تصویر خیالی از کیومرث شاهنامه فردوسی،  عکس شماره 2540.   شاهنامه با داستان کیومرث که بنیان گذار خاندان پیشدادی دانسته شده آغاز می گردد.  کیومرث نخستین پادشاه این خاندان است،  همواره بالای کوه زیست و پوست پلنگ پوشید،  سی سال شاه بود،  دد و دام و همه جانوران را به خود رام کرد،  مشروح در شاهنامه فردوسی.  وقتی شاهنامه را هر چه بیشتر می خوانم،  و دقت می کنم متوجه می شوم،  که فردوسی چگونه دانش ما قبل تاریخ را می دانسته،  این دانش تا یک قرن پیش که چه عرض کنم،  تا همین 20 سال پیش ناشناخته بود،  و فقط در رمز و راز آفرینش دینها نهفته بود.
   *  دو نکته را یاد آوری نمایم:  اول،  بعد از انقلاب کشاورزی،  جلگه های اطراف فلات ایران،  رشد جمعیت و متعاقباً با تنگاتنگی شهرها و رشد تمدن روبرو شدند.  نکته دوم،  آنچه که می گویم نطفه اقوام ایرانی بسته شد،  درباره آن هیچ تعلیل و تحلیل مستقل ندیدم،  امیدوارم جوانان باهوش دارای ذهن های پویای تاریخی اقوام مختلف ایرانی،  دراین باره تحقیق نمایند.
شهر سلاطین
      در صحرای قره قوم ترکمنستان،  واقعیت تاریخی مهم،  4000 ساله ایست،  که آرام در کناره جنوبی آمو دریا یا جیحون،  مابین شهر های تاریخی اورگنج، خیوه، بخارا،  در زیر خاک خوابیده بوده.  امروز شهر باستانی بسیار بزرگی از دل خاک سر بر آورده،  که خبر از 2000 ق.م،  می دهد،  زمانی که رودخانه از کناره آن می گذشت و شهری مهم و آبادی بود،  در وسعت ده کیلومتر مربع بدون حصار،  که خبر از جمعیت بیش از یکصد هزار نفر را میداد،  ولی تاکنون مساحت خیلی کمی از آن کاوش شده است.  3800 سال پیش مسیر رودخانه عوض گردیده،  و در ضمن رشد جمعیت شهر باعث شده بود،  که مردم به جا های دیگری هجرت کنند.  فعلاً این شهر را بدلیل فراوانی آرامگاه ها و گبرستان های بزرگان شهر سلاطین نام نهاده اند.
      آنچه که از آثار پیداست،  مردم آن زرتشتی بودند،  و آتشکده هایی در آن است،  و مدارکی که فعلاً آنها را آشکار نمی کنند،  ولی می گویند اولین محل پیدایش دین های ایرانی و هندی است.  آثاری که از دل خاک بیرون آمده خیلی گویا و جالب هستند،  گبرستان ها و آرامگاه های زرتشتی.  همچنین می گویند مردم آن بعد از بی آبی،  بسمت ایران کنونی مهاجرت کرده اند.  این قدیمی ترین مکان کشف شده با تمدن زرتشتی است،  که با مطالعه و تحقیق آن،  تاریخ به جا های جدید برده می شود،  و چه بسا دانش گذشته ما را دگرگون نماید.  امید است ایرانیها در این باستان شاسی کمی فعالیت کنند،  و فقط بدست خارجیها سپرده نشود.  البته یاد آور شوم،  این تمدن 3000 سال بعد از تمدن کهن جی بوده است.
* ای ایران، ای مرز پرگهر  <><>  ای خاکت سرچشمۀ هنر *
* دور از تو اندیشۀ بدان  <><>  پاینده مانی و جاودان *
* ای دشمن از تو سنگ خاره‌ای من آهنم  <><>  جان من فدای خاک پاک میهنم *
* مهر تو چون شد پیشه ‌ام  <><>  دور از تو نیست اندیشه ‌ام *
* در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما  <><>  پاینده باد خاک ایران ما *
* سنگ کوهت در و گوهر است  <><>  خاک دشتت بهتر از زر است *
* مهرت از دل کی برون کنم  <><>  بر گو بی‌ مهر تو چون کنم *
* تا گردش زمین و دور آسمان به پاست  <><>  نور ایزدی همیشه رهنمای ماست *
* مهر تو چون شد پیشه‌ام  <><>  دور از تو نیست اندیشه‌ام *
* در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما  <><>  پاینده باد خاک ایران ما *
   نظر خواننده وبلاگ:  عده ای می گویند که مردان،  آشوری و مصری و عرب و روم باستان،  دامن می پوشیدند،  و در بعضی از حجاری های باستانی غرب ایران نشان می دهد،  که مردان دامن می پوشیدند.  در بعضی از آثار باستانی نوشته شده،  که مثلاً مردها یا همان مادها هم دامن پوش بودند،  ولی به یکباره از حدود 1200 تا 800 قبل از میلاد،  وضع عوض شد،  و تمام حجاریها و آثار باستانی ایران،  مردان ایرانی با شلوار ظاهر شدند،  و از آن زمان در بعضی کتیبه های آشوری،  از ایران یا آریایی نام برده شده است،  که قبلاً چیزی از آریایی نمی دانستند.  اینها می تواند مدارکی برای مهاجرت آریایی ها به ایران باشد.
   پاسخ انوش راوید:  در لرستان و همدان و کردستان و آذربایجان و بخش های وسیعی از استان فارس و اصفهان،  هرگز در طول پیدایش بشر،  امکان پوشیدن فقط دامن نبود،  دامن مخصوص مناطق گرم بود.  در هندوستان جنوبی دامن می پوشیدند،  و در شمال آنجا شلوار،  بجهت سرما مردم غرب ایران و زاگرس شلوار پوش بودند،  و دامن های بلند را که در آثار تاریخی پیداست،  هنگام مراسم می پوشیدند. همین آریاییها که لفظ درست آن ایرانی است، بودند،  و بدلیل افزایش جمعیت و سلامتی بهتر و هیکل قوی تر،  براحتی توانستند آشور و بابل و غیره را شکست دهند.
      در ایران و ایرانیها از تمدنها و فرهنگ های ایرانی نوشته ام،  بدلیل چهار راهی ایران،  همیشه تمدن شکل ترکیبی و جدید می یافت،  و گذر های تاریخی در ایران انجام می پذیرفت.  من در جل و چلاسر تنکابن مازندران ایران زندگی می کنم،  اگر مرد یا زنی جرأت کند یکی دو سال فقط دامن بپوشد،  دچار رماتیسم شدید شده،  و از پا می افتد.  انسان های هموساپین در همه جای گیتی پراکنده شد،  و طی سی و چهل و پنجاه هزار سال،  در مناطق خودشان بنا به مصلحت جغرافیا،  رشد و تکامل یافتند.  اما در نهایت یک فرهنگ و تمدن،  که از حوزه خلیج فارس بود، به همه آن انسان ها چیره یافت،  و در جهان گسترش پیدا کرد.
* * * * * * * * * * * * * *
* ندانی که  ایران  نشست منست  <><>  جهان سر به سر  زیر  دست منست *
* هنر نزد  ایرانیان است و  بـــس  <><>  ندادند   شـیر  ژیان  را  بکــس *
* همه   یکدلانند   یـزدان   شناس  <><>  بـه   نیکـی  ندارنـد از  بـد هـراس *
* دریغ است ایـران که ویـران شــود <><>  کنام   پلنگان  و  شیران  شــود *
* نبـاشد چو ایـران  تن  من مـبـاد <><>  چـنین  دارم  از  موبد   پــاک یـاد *
* همـه روی یکسر بجنگ  آوریـم  <><>  جــهان بر  بـداندیـش تنـگ آوریم *
* همه سر بسر تن به کشتن دهیم  <><>  به از آنکه  کشـور به دشمن دهـیم *
* چنین گفت  موبد  که مرد  بنام  <><>  بـه از زنـده  دشمـن بر او  شاد  کام *
* اگر کشت خواهد تو را روزگــار  <><>  چه نیکـو تر از مرگ در کـار زار *
   قابل توجه:  سرزمین های جلگه ای گرمسیری،  در گذشته تا همین چند ده سال پیش،  محل مالاریا بود،  بسیاری از این سرزمینها امکان کوچ نشینی نداشتند،  مانند جنوب میان رودان یا کشور یونان.  تا همین چند دهه پیش،  مردم محلی چلاسر و جل که من زندگی می کنم،  از دست مالاریا دو سه ماه تابستان را به کوهستان البرز پناه می بردند،  در تمام گیلان و مازندران همین گونه بود و کوچ کوتاه داشتند،  در سفر نامه تاریخی به شمال ایران نوشته ام،  که اینجا سرزمین مالاریا و تب بود.  بهمین جهت عزیزان که درباره تاریخ و تاریخ اجتماعی مطالعه می کنند،  جغرافیا به تمام معنی آنرا در نظر داشته باشند،  مثلاً،  در سرزمین های مالاریایی،  مردم عمر کوتاه داشتند،  و متعاقب آن تونایی بدست آوردن تجربه،  و انتقال آن نیز کم بود.  اگر به یونان سفر کنید از فراوانی پشه آنوفل تقریباً متعجب می شوید،  امروزه آنها ناقل مالاریا نیستند،  ولی تا نیم قرن پیش،  قبل از سم پاشی های عمومی جهانی،  آنها ناقل بیماری بودند.  یکی از علت هایی که این کشور در قرون جدید نتوانسته بود،  در مقابل ترکان مقاومت کنند،  همین موضوع بود،  ضعف عمومی جامعه در مقابل مالاریا،  که متعاقب عقب ماندگی را بدنبال داشت.  در جنوب میان رودان و کشور مصر هم وضع همین گونه بود،  یکی از علت هایی که تاریخ این کشورها بسرعت دگرگون می شد،  صدمه زدن مالاریا بود،  که نمی گذاشت مردم و حکام عمر قابل ملاحظه ای داشته باشند.  ولی وضع در فلات ایران متفاوت بود،  مردم این فلات بدلیل مرتفع بودن محل زندگیشان،  کمتر از این مشکل صدمه می دیدند،  و هر کجا مالاریا بود کوچ هم بود،  به تاریخ کوچ در ایران مراجه شود.
   مهم ــ  جوانان باهوش متخصص ایران،  تاریخ را با داده های خارجی و دانش هایی،  که تاکنون گفته اند نبندید،  و نگویید فعلاً همین علم است که آموخته ایم،  این طرز فکر حافظه محوری سیستم آموزشی وامانده را دور بریزید،  و با ذهن نو به تحقیق و تحلیل های جدید تاریخ نویسی ایرانی دست بزنید،  البته ضمن شناخت و کاملاً دور از تاریخ نویسی استعماری.
   توجه :  جهت اطلاع از تحقیقات بیشتر و جدید تر،  در جستجوها بنویسید:  "دروغ مهاجرت آریاییها به ایران"،  و مقالات و تحقیقات دیگران را هم ببینید.   
عکس تاریخی عشایر جاده هراز،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1225.

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com


آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا
        توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com