جغرافیای تاریخی بهمن شیر
«گرجیان»
مؤلف ناشناخته کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب، از ناحیه ای به نام دیلم خاصه نام می برد، که میان تبرستان و جبال گیلان قرار داشت. همو در جای دیگر کتاب از منطقه شیر سخن به میان می آورد، و آن را از بخشی از دیلم خاصه می خواند، اگر چه این مناطق بنابر گزارش نامه تنسر جزئی از خاک پهناور پتشوارش، فرشوادگر (سواد کوه امروزی) به شمار می رفت، که یک سوی آن به قومس و سوی دیگر آن به آذربایجان (آترپاتن) کشیده می شد.
به گزارش ابن اسفندیار پس از آنکه یعقوب لیث، حکومت طاهریان را در خراسان بر انداخت، از سوی خلیفه فرمان یافت، تا جنبش نو پای زیدیه تبرستان را فرو نشاند. از این رو در پی حسن بن زید علوی، که از پیش روی سپاه وی گریخته بود، تا ناحیه شیر تاخت، حسن ناگزیر به دیالمه شیر، که مهترانان گوگیان دیلمی نام داشت، پناه برد. اینکه منطقه شیر همان بهمن شیر باشد جای تأمل است، مؤلف تاریخ گزیده می نویسد:
اردشیر بابکان شهر بهمن شیر را ساخت، بعدها این شهر به گرجیان مشهور شد، چنانچه گزارش حمدالله مستوفی درست باشد، می توان پذیرفت که گرجیان در بخش باختری ولایت شیر قرار داشته است، و نواحی لنگا، تنکابن (مرد) واچک تا گلیجان، شیرود، گرمه رود، سیه سر، جنت رودبار = گندی رودبار جواهرده (جوداهنجان ) اشکور سخت سر و معاف محله و رانکوه، به مرکزیت تمیجان را شامل می شد.
بنابراین شیر از سوی خاور به نمک آبرود، از سوی باختر به دیلمان، و از جنوب به کوهستان های اشکور، دو هزار، سه هزار و رانکوه محدود می شد. به نظر می رسد گرجیان برخی از آبادی های شرق گیلان، یعنی هوسم باستانی (رودسر امروزی) را نیز در بر می گرفت.
دو رویداد تاریخی سبب نامبردار شدن "شیر" در تواریخ محلی شده است، نخست حمله یعقوب به مازندران غربی، دیگر قیام عادلشاه ابن اسفندیار می نویسد: هنگامیکه نماینده یعقوب، ابراهیم مسلم به دست شورشیان چالوسی کشته شد. یعقوب چاره ای جز بازگشت به چالوس نیافت، در این هنگام بود که دیالمه شیر بر باقیمانده سپاه یعقوب تاخته با رو بنه وی را به غارت بردند، و آسیب جدی بر لشکریان یعقوب وارد آوردند.
دیگر قیام عادلشاه که در مراحل آغازین خود به سبب آگاه شدن حیدر سلطان حاکم تنکابن، و دستگیری سران قبیله شیرج به شکست انجامید، با موجودیت بافتن گرجیان نام شیر به عنوان ولایت اندک اندک رو به فراموشی رفت، و گرجیان جانشینی آن گردید، آبادی هایی چون شیرود، شیرودسر، شروار، شیرک رز، شروان محله، شیراخُنس، شیر محله، ده شیر و قبیله ی شرج، که منسوب به ولایت شیر و از قبایل دیلمی ساکن در تنکابن قدیم بودند، دلیل محکمی بر وجود منطقه شیر باستانی است.
مندرجات تاریخ گیلان و دیلمستان مرعشی گویای حضور دو قبیله معروف گرجی در گلیج است، که همواره در جنگ های سادات کیایی با حکام بیه پس شرکت داشتند. بویژه آنکه مناطقی چون گرجی چال، گرجی کره، گنج سره و گرجی محله، نیز یادآور سکونت این قوم در پهنه ناحیه ی شیر است. اینکه کرجیان معرب گرجیان باشد، تصوری نادرست است، چه آنکه در کلام عرب غالباً حرف گاف به جیم بدل می شود، نه کاف، مانند گرگان و گیلان، که صورت معرب آن جرجان و جیلان است. در حالیکه کلمه گلیج از این قاعده مستثنی گردیده، و دستخوش تحریف نشده است، مؤلف نظره الناظرین سادات محله را جز آبادی های گرجیان می داند. مرعشی محل دفن شاه یحیی حاکم الموت و گرجیان را در سیه سر گرجیان می داند، رشید الدین فضل الله در جامع التواریخ، گرجیان را گرجستان گیلان خوانده است.
مؤلف جامع التواریخ نوشته اشت: گرجیان پیش از حمله فداییان الموت در دست امرای گرجی قرار داشت، به زمان محاصره و فتح دژ مارکوه به دست رفیقان اسماعیلی به سال 535 هـ، گرشاسب بن ملک شاه گرجی، که در آن زمان حاکم گرجیان بود، به سبب خیانت بردارش سهراب بن ملک شاه گرجی ناگزیر دژ مارکوه را به فداییان واگذار کرد. پس از آنکه سید رضی کیا کلیه نقاط گیلان بیه پیش را به تصرف خویش در آورد، با مقاومت امیر هندوشاه گرجیانی، که واپسین امیر خاندان هزار اسبی بود روبرو شد.
سرانجام سید رضی با راهنمایی کیا همایون، که از مخدومین امیر مزبور بود به سرای امیر هندو شا راه یافت، و در سپیده دم هنگام وضو، وی را به قتل رساند. از این پس گرجیان و گلیجان تحت حکومت گیلان بیه پیش درآمد، و یک چند ضمیه متصرفات آل کیا گشت. گرجیان پس از فروشی کامل کیائیان به سال 1000 هـ، به تنکابن پیوست، و تا پایان سلسله پهلوی به حیات سیاسی و اجتماعی خود ادامه داد. در سال 1358 رامسر که بیشتر سخت سر نام داشت، به صورت شهرستان درآمد، و از تنکابن جدا گشت. اشکور بالا که قبلاً جز تنکابن قدیم بود، ضمیمه حوزه شهرستان رامسر و چالکرود مرز بین تنکابن و رامسر شد.
پاییز 95 ــ ابوالحسن واعظی تنکابنی
تصویر استاد ابواحسن واعظی تنکابنی در باغ راویدسرا، عکس شماره 8774.
نظرها و پرسشها و پاسخها
نظرها و پرسشهای رسیده درباره این مقاله، اینجا نوشته و پاسخ داده می شود.
نظر انوش راوید: شیر همان شر یا اشتراک گذاری است، و محل تقسیم راه بوده مانند شیراز، مشروح در لینک زیر:
کلیک کنید: تاریخ شیر های ایران
. . . منتظر نظرها و پرسشهای شما هستیم . . .
. . . .
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
کلیک کنید: کاکویی و دریا از جهانگیر دانای علمی
کلیک کنید: جلسه ساختارهای تاریخی اجتماع
کلیک کنید: سازمان های تاریخ سازی استعماری
کلیک کنید: تاریخ دانش دروغی و تقلبی در ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: وبلاگ انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید. در جهت دانش مربوطه وبلاگم، با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ ایران، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به ارگ ایران مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com
جغرافیای طبیعی و تاریخی جهان
پیش نویس
یکی از مهمترین ارکان تاریخ نویسی، دانستن درست از زمین و جهان ماست، و بهتر دانستن از جغرافیای تاریخی است، در صورت درست ندانستن از این مهم، خواندن تاریخ و یا تاریخ نگاری کاری به اشتباه رفتن است. دیده و خوانده ام، که بیشتر، شاید 99 درصد کتاب های تاریخی، فاقد درک و دانش جغرافیای تاریخی، و جغرافیای طبیعی زمین ما هستند. وقتی آین نوع کتاب ها و نوشته ها را با دقت علمی ببینیم، متوجه می شویم، که داستان های بی سرو ته هستند.
تصویر شماره 3298.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
لوگو درک و عشق به طبیعت آینده بش را تضمین می کند، عکس شماره 1528.
فهرست موضوعی
ردیف |
موضوع |
تعداد پست |
1 |
5 پست |
|
2 |
|
|
3 |
|
|
4 |
|
|
5 |
3 پست |
|
6 |
|
|
7 |
|
|
زمین زیبای ما
در آغاز زمین ما توده ای آتشی بود، همچون کهکشان های دیگر، اما زمین در جایگاهی مناسب از گیتی قرار گرفت، نه دور نه نزدیک و بدین ترتیب شگفتی پدید آمد. زندگی امروز ما رشته در 4 میلیارد سال پیش دارد، از روزی که زمین کم کم سرد شد، کوه ها و توچال های نوپدید دیده شدند، نمونه آنها هنوز در ایسلند باقی است. ماده های کانی و توکال های رنگارنگ، سرخ برای آهن، سیاه برای کربن، آبی برای مس و غیره، دیده شدند، آب پدید آمد و بستر رودها ساخته شد، رود املاح را با خود به دریا برد، در دریا نخستین آذرخش زندگی با آمیزش آب و مواد آزموده شد، و خزه کبود، این باکتری کوچک، نیاکان همه ما درخشش نمود. انبوه بی نهایتی از انواع این آبزیان ریز بوجود آمدند، و به یاری آنها هوا پاک شد، آنها پس از مردن ته آب روی هم انباشته شدند، در دیوار های گراند کانیون می توان گوشه ای از سرگذشت زمین را دید، اینجا در گذشته پهن آبی از آبزیان ریز بوده، آنها برای ساختن پوسته خود کربن هوا را می گرفتند، پس از مردن در ته آب به روی هم انباشته می شدند. این دیوارها بازمانده پوسته آنهاست، به یاری آنها هوا پاک شد، بخار آب، باران های پاک، توچالها آبشارها و دریاها شکل گرفتند. همیشه اندازه ای آب روی زمین است، همان آبی که همه باشندگان آمده روی زمین می نوشند.
نیروی زندگی از پیوند است، همه چیز به هم در پیوندند، پیوندها با آب و هوا و خاک سالم و پاک امکان دارد. مرجان ها از آمیزش خزه ها و گوش ماهی ها پدید می آیند، هماهنگی پهناب ها به مرجان ها وابسته است، 70 درصد اکسیژن مورد نیاز ما از پهناب ها تشکیل می شود. آلودگی پهناب، نابودی این هماهنگی و سپس نبود اکسیژن است. زمین کارگاه زیستی بی مانند و هوشیاری است، در زمین تمام باشندگان هر کدام برای رفع زندگی به هم پیوسته اند. از زمین چه می دانیم؟، چند گروه باشنده را می شناسیم، یک دهم، یک صدم، زندگی در زمین شگفت انگیز است، جانوران گوناگون آفریده شده اند، و با یکدیگر آمیخته اند و با هم زیسته و پایدارند. پاره ای از آنها خود را با زیستگاه شان هماهنگ کرده اند، گاهی زیستگاه با آنها هماهنگ شده، هر کدام راه خود را می یابند و شکوفا می شوند. در بازی بزرگ زمین هر گونه ای جایگاه خود را دارد، و هیچ کدام بی خود نیست همه در هم آمیخته و لازمند.
اما در اینجا تو انسان هموساپین Homo sapiens زمین را به بازی می گیری، تو تنها 200 هزار سال داری، با این همه زمین را دگرگون کردی و سرتاسر زمین را گرفته ای، به گونه ای که هیچ جانداری تا کنون نکرده. بیش از 180 هزار سال سرگشتگی، آدمها یاد گرفتند که دیگر فقط محتاج شکار نباشند، هوشیاری آدم او را بسوی ناوچه راند و دریانورد گردید، امروز هم بیشتر مردم کنار رودخانه ها و دریاچه ها می زینند. در 6000 هزار سال پیش نخستین شهرها پدید آمدند، و این جهشی بزرگ برای بشر بود. آدمها می توانند کنار هم باشند و بهتر بیاموزند، ولی آدم از یکسو وابسته به نیروی خود است، و از سویی محتاج به آنچه که پرهام به آدم می دهد. زمانی برداشت و استفاده از زمین تنها به اندازه نیاز دادگرانه بود، و هر کس روزی خود را می یافت. زمین ما خوراک و پوشاک مان را می دهد، و همه چیز از زمین بدست می آید. اما این شهر بود که سرنوشت آدمی را دگرگون کرد، آنچه را که دارایی آدم بود، یعنی اندیشه را شهر اهدا کرد. هوشیاری آدمی به سستی ها و ناتوانایی هایش پیروز شد، جانوران را رام کرد، و از آنها بهره گرفت. ولی چگونه با شکم گرسنه به جهان چیره شود، البته با کشاورزی می توانست، و کشاورزی زندگی ما را دگرگون نمود. نزدیک ده هزار سال است به این دگرگونی بزرگ دست یافته ایم، انقلاب کشاورزی فرا داد غذا را انباشته نماییم، و نخستین شهر ها را پدید آوریم. با انبار کردن غذا و هماهنگی تولید، میخ زندگی را کوبیده ایم. ما همچون همه باشندگان روی زمین هستیم، نخستین نگرانی آدم خوراک او و خانواده او بوده است. هنگامی که زمین بارور نیست و آب کم و نایاب است، آدمی توانسته با شکیبایی راه کار هایی پیدا کند، و خود را هماهنگ کند. کشاورزی هنوز هم مهمترین کار در زمین است، کشاورزی همچون آیین می باشد، که از پدر به پسر داده می شود.
اما باشندگانی، آغازینی بودند، که میلیارد ها سال پیش انرژی خود را از خورشید گرفته بودند، و زیر زمین در انتظار آدم آرام و ساکت در هراس قرار داشتند. زغال سنگ و گاز و نفت، این توبره خورشیدی، ما را از کار کردن به روی زمین آزاد کرد، با نفت پاره ای از زندگی آسوده شدند، با نفت طی 50 سال زمین را به بازی گرفتیم و دو برابر شدیم. مانند ها آنقدر زیاد است که در هر گوشه می بینیم، شهر تین شین در چین با صدها آسمانخراش 50 سال پیش دهکده کوچک ماهیگیری بود، شانگهای و بسیاری هم همین گونه بودند، و روند همچنان ادامه دارد. امروزه نیمی از 7 میلیارد جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند. نیویورک نخستین شهر جهان در نماد بهره گیری انسان از طبیعت است. با پیدا شدن کهربا آسانسور ساخته شد، و آسمانخراش ها پیدا شدند، نیویورک خود به تنهایی هفدهمین قدرت اقتصادی دنیاست. با نفت ماشین ها جای آدمی را در کشاورزی گرفتند، در آمریکا فقط 3 درصد مردم یعنی 3 ملیون خانوار کشاورز هستند، که آنها می توانند غذای 2 میلیارد نفر را تهیه کنند. نفت خشکسالی را از زمین برد، چاه ها حفر شدند، و پمپ و کهربا بکار گرفته شد. در کشاورزی نوین کود ها هم از نفت گرفته شده اند، آفت کش ها هم از نفتند. گونه های طبیعی از بین رفته، و گونه های پر بار جای آنها را گرفته اند، و کشاورزی تک کشتی پدید آمده، آفت های گوناگون هم آمدند. هر کشوری که بیشتر پیشرفت می کند، مردم آن بیشتر گوشت می خورند، پرورش یک کیلو سیب زمینی صد لیتر آب می خواهد، برنج 4000 لیتر، اما یک کیلو گوشت 13000 لیتر آب می خواهد، بدون حساب مصرف نفت و بنزین. کشاورزی ما کشاورزی نفتی شده، با آن می توان دو برابر را سیر کرد، شاید بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم، اما نفتی شده ایم.
اینک ما بی خیال از آینده خشنودیم، ما می دانیم پایان نفت ارزان نزدیک است، ولی نمی خواهیم باور داریم. شهر لوس آنجلس، 1000 کیلومتر مربع است، شماره خود رو ها کم و بیش به اندازه مردم است، هر شب روشنایی خود نمایی می کند، روزها روشنایی رنگ پریده ای در برابر شب هستند. همه چیز شتابزده است، راه ها با دقیقه شمرده می شوند نه با کیلومتر، جام جم های جهانی زندگی در شهر ها و خانه های رویایی را می پرورانند. خودرو بجای پیشرفت و بهتر زیستن شده، این روش همه گیر گردیده است. همه چیز با شتاب پیش می رود، همه جا دستگاه ها کانها را از زمین بیرون می آورند، اگر این روند ادامه پیدا کند، در پایان این صده چیزی از آنها باقی نمی ماند. همه چیز شتابزده است، کارگاه ها کشتی های بیشتر و بزرگتر می سازند، و انبوه کالا ها از راه دور می آیند، مدت 50 سال گذشته حمل و نقل 20 برابر شده است و 90 درصد جابجایی از راه دریاست که بسوی کانون های گسارنده می روند.
در کشور هایی نشدنی شدنی می شود، همچون آبخست های روی دریا در دبی، نزدیک به 30 سال است که دبی از فروش نفت یکی از دارا ترین کشورها شده. هر چند که اکنون نفت ندارد کشاورزی ندارد و غذا را وارد می کند، خورشید فراوان دارد و استفاده از انرژی آن را ندارد، اما دبی شگفتی آفریده، در آنجا پول می درخشد. ولی هیچ جا زمین ما از سرچشمه های پرهام دور نیست، اما به آن وابسته است، ما به درستی نتوانسته بیاندیشیم آنچه که پرهام داده چیست. سی سال گذشته مابین چلاسر و جل راهی جنگلی بود، که در پیچی با شیب ملایم پل کوچکی بروی رود کوچکی قرا دشت، فصل هایی از سال انبوهی سنجاقک بالای پل روز روشن فضا را تیره و تار و دیدنی می کردند، و عبور از میان آنها بزحمت امکان داشت. اما امروزه در پایان دهه اول صده 21 هیچ کدام حتی یکی از آنها وجود ندارد، شاید کسی فکر آنرا نکند که آنها هدیه ای بودند، برای یاد آوری کارگاه زمین و یاد آوری پرهام. آن رود وجود طبیعی خود را از دست داده، دیگر جنگلی هم نیست، و کشاورزی هایی نفتی بی رمق جای آنرا گرفته است.
هنوز سه چهارم زمین یعنی دریاها ناشناخته است، شمار مردمان دو برابر شده اما ماهیگیری 5 برابر شده، با هزاران کشتی ماهی گیری سه چهارم باشندگان دریا ها از بین رفته اند. آنها با نداشتن زمان برای تخم گذاری و بر هم خوردن روش غذایی، آنچه که پیشاپیش به ما پیشکش شده بود از بین رفتند. با بر هم زدن کنار های طبیعی با نشت نفت با آلودگی ها تا 2050 هیچ باشنده پیش کشی در دریا نخواهیم داشت، با توجه به اینکه از 5 آدم روی زمین یک تن با ماهی سیر می شود. آبهایی که در دل کویرها انباشته شده اند بیش از 25 هزار ساله اند، آبهای زیر زمینی کویر ها دوبار سازی نمی شوند، اگر هم بشوند بسیار کم است. در عربستان سعودی رویای کشاورزی بی رنگ گردیده، بیشتر آبهای زیر زمینی آنجا از بین رفته است. اسرائیل از کویری کشاورزی ساخته، و تولیدات فراوانی و به خارج می فرستد، آنجا نیز هر روز به آب بیشتری نیاز دارند. رودخانه اردن جویبار کم آب شده، دریای مرده با بند آمدن آب رود اردن هر سال یک متر پائین می رود، و با آّب خیز های نمکی زیبا، آینده ای خطرناک پیش رو دارد، همانند دریاچه ارومیه. سرنوشت یک رود از ده رود زمین ما همچون رودخانه اردن است، که دیگر به دریا نمی روند. ما از یاد برده ایم که ارزش آب سرچشمه زندگی را بدانیم، هر روزه آب رودها و دریاچه ها کم می شوند. آب در تاریخ هندوستان جایگاه ویژه ای داشته، صده بیستم از بی آبی در هندوستان 21 میلیون چاه کنده شد، در غرب هند بستر آب های زیر زمینی خشکیده و چاه ها رها شده اند. در لاس وگاس هر نفر بیش از هزار لیتر آب مصرف می کند، این قبیل شهرها و زمین های گلف وال استریت تا کی می توانند پایدار بمانند، و سراب کجاست.
بخش های نمناک زمین حیاتی هستند، در آن جاها هنگامه تر آب را می گیرند، و هنگامه خشک پس می دهند، در آنها آمیختگی شگرفی در جریان است، کارگاهی طبیعی است که ما همیشه این جایگاه های نمناک را بیهوده پنداشتیم و خشکاندیم. در صد سال گذشته نزدیک به نیمی از مردابها را خشکانده، چون از این کارگاه زیر زمینی آگاهی نداشتیم و نخواستیم بدانیم، همه چیز در برابر چشمان ما می گذرد، ولی نمی بینیم و نمی فهمیم. مدت چهار میلیارد سال است که درخت آفریده شده، درخت تنها باشنده ای است که رو به آسمان و روشنایی می رود، درختان در دم و بازدم آب زمین را می گیرند، بخار به هوا رها می کنند، و چون چتری باران های سیل آسا را نگه می دارند.
جنگل ها حیات زمین است و به آن نیازمندیم، در پناه درختان سه چهارم گونه های زمین زندگی می کنند. آنچه که از درختان می چکد یاخته های ما آنها را خوب می شناسند، با آنها خویشاوند و هم مانندیم. در صد سال گذشته نیمی از مانرو ها از بین رفته اند، از 1960 نابودی جنگلها با شتاب پیش می رود، تا کنون 30 رصد آنها از بین رفته اند. ما هماهنگی هستی را بهم زده ایم، از بین بردن جنگل ها دگرگونی آب و هوا و از بین رفتن هزاران باشنده است، رسایی کارگاه زمین ما خاموش گردیده است. تا 20 سال پیش برنئو چهارمین آبخست جهان، پوشیده از جنگل با یکی از مهمترین گوناگونی جانداران جهان بود، جنگل را از بین برده و تک پرورشی درخت نخل روغنی جایگزین شد.
تک پرورشی اکالیپتوس برای کاغذ در 50 سال 5 برابر شده است، تک درختی جنگل نیست و گوناگونی ندارد، جنگلی جای جنگل دیگر را نمی گیرد. روند تخریب تند است جایی برای پرورش دام جنگل را از بین می برند، و جای دیگر برای زنده ماندن جنگل را از بین می برند. هنوز دو میلیارد نفر نیازمند ذغال چوب هستند، دارند با سرعت چشمه های حیات را می خشکانند، ذغال چوب گسارگی است. در هائی تی فقط دو درصد جنگل ها باقی مانده، و آب باران دارد تپه ها را می شوراند، در ماداگاسکار آسیب چون زخم های چرکین دیده می شود.
توجه کنید، کارگاه زمین شکننده است. سرگذشت آبخست پاک می تواند درس برای ما باشد، آنجا درخت نخل می رویید، و مردم بدون آن درخت نمی توانستند باشند، با آنکه پاک یکی از مهمترین تمدن های پاسفیک را داشت، اما با نابودی درختان آنها گیر افتادند، و نمی دانیم چه شدند. ما باید بدانیم که سرنوشت آنها ممکن است، در تمام زمین برای ما باشد، آیا ما نیز مانند مردمان آبخست پاک هستیم.
فقر نیز در جهان بیداد می کند، نیجریه نخستین کشور نفت خیز آفریقا 70 درصد مردم در فقرند، فقر یک آمیغ جهانی است، که از روش پیشرفت ما پیدایش کرده. امروز بیش از نیمی دارایی جهان در دست دو رصد است، آیا این نابرابری می تواند پایدار بماند، ما هنوز به آن نمی اندیشیم. شهر لاگوس در گذشته نه چندان دور 600 هزار نفر جمعیت داشت، اما اکنون فزون بر 16 میلیون دارد، مردم آنجا از برای مشکلات گریخته و به شهر پناه آورده اند. هر روزه جمعیت انبوهی به شهرها به ویژه شهر های بزرگ پناه می برند، اما امروزه یک تن از 6 تن کپر نشین هستند، و به آسودگی های زندگی دسترسی ندارند.
گرسنگی دوباره گسترش می یابد، امروز نزدیک به یک میلیارد نفر به آن گرفتارند، بیچارگان برای یافتن خوراکی آشغالها را می کاوند. ولی ما برای آسودگی دور دست ها را می کاویم، ما هیچ دگرگونی در زندگی خود پدید نمی آوریم، آیا ما با کمبود نفت روبرو خواهیم شد؟ آلودگی ها بالاست و گنج توبره خورشیدی به باد می رود، هر روز نفت کش ها بزرگ و بزرگتر می شوند، و درخواست مان از نفت و نیرو افزایش و افزایش می یابد، این داستان کربن است، روزی کربن هوای ما را چون کوره کرده بود، گرمایی که پرهام برای ما نگه داشته و در صده گذشته به ما پیش کش کرد.
بی آنکه بیاندیشیم اکسید دو کربن بسیار تولید می کنیم، بخش های قطبی دارند آب می شوند، قطب شمال 40 درصد وسعت خود را از دست داده است، به این ترتیب تا 2030 از بین می رود. بزودی آبهای نزدیک قطب در تابستان بدون یخ خواهند بود، و پرتو خورشید که توسط یخها بازگشت می شد، دیگر به آبها می تابد و گرمای بیشتر و بیشتر تولید می شود. آیا بهره گیری ما از سرچشمه های زندگی همین بود؟
پیش از 2050 سی درصد باشندگان زمین از بین می روند، هم اکنون در این جهان هماهنگی ها بهم ریخته است، گرینلند از پخش گاز های تولید شده رنج می برد، تا ده سال پیش در گرینلند آب شدن توچال ها را کسی فکرش را هم نمی کرد. یخها بیشتر و بیشتر آب می شوند، در آنجا 20 درصد آب جهان یخ زده است، با آب شدن آنها دریاها 7 متر بالا می آیند، شهر های بزرگ و کشور هایی مانند بنگلادش زیر آب می روند. در ده سال گذشته با آب شدن یخها 20 سانت آب اقیانوس ها بالا آمده است، با بالا آمدن آب دریا ها آب چاه ها شور می شود، و مردم بدون آب آشامیدنی می مانند.
رمز خوش آب و هوایی زمین در سیبری نهفته است، آنجا آنقدر سرد است که زمین همیشه یخ زده است، در زیر بسترش بمبی پنهان شده، در سیبری و کانادا زیر دریاچه های یخ زده زندگی پایداری جریان دارد. با آب شدن آنها گاز متان ذخیره شده در زیر دریاچه خارج گردیده، و چون بمب بزرگ زمین را نابود خواهد کرد. آب و هوای زمین ما مرزی ندارد، و در همه جا پخش می شود، آب و هوا مال همه است. ولی داریم می بینم آب و هوا، باد و موج بهم ریخته و دگرگون شده، در هنگامه بارانی توچال ها آب یخ زده را در خود نگه میدارند، و در تابستان به مرور رها می کنند، ولی 80 درصد توچال ها از بین رفته اند. با دگرگونی های پدید آمده مردم از کشورهای فقیر کوچ می کنند، و می روند و کشور های دارا هم از آسیب بی نصیب نخواهند بود. هماهنگی آب و هوایی که از 12000 هزار سال پیش باعث شد پیشرفت کنیم و تاریخ تمدن را بسازیم، دارد از بین می رود، رخداد های بد دارند پیشرفت می کنند، همه چیز بهم ریخته آیا زمین ما دارد از بین می رود؟
برای ما ده سال بیشتر نمانده تا بتوانیم از پرتاپ شدن زمین به سرزمین ناشناخته جلوگیری کنیم، همان گونه که گفتم تمام هستی آز آب و باد و خاک و خورشید و... همه به هم پیوسته اند، و ما چشمان مان را بروی آینده بسته ایم. آیا اندیشیده اید در یک زمین بهم ریخته چگونه می توان 9 میلیارد نفر را در 2050 سیر کرد، جهان بیست برابر بیشتر پول برای ارتش ها می دهد، تا برای کمک به کشور های ضعیف یا بازسازی زمین. یک هزار نفر هر روز از آب آلوده می میرند، یک میلیارد نفر به آب آشامیدنی دسترسی ندارند. 40 درصد زمین های کشاورزی از بین رفته اند، هر سال 200 هزار کیلومتر مربع ریه زمین جنگل نابود می شود.
یک چهارم پستانداران و یک هشتم پرندگان و یک سوم آبزیان نابود شده اند، و یا در مرز نابودی هستند. با روند کنونی ماهی گیری، پهن آبها از ماهی تهی می شوند. بیش از 50 درصد غلات کشت شده جهان برای دامپروری و تولید سوخت صنعتی استفاده می شود. در 15 سال گذشته گرم ترین سال های زمین گزارش شده، مناطق یخچالی هم 40 درصد ضخامت خود را از دست داده اند، پیش از 2050 دست کم 200 میلیون پناهنده در جهان داریم. انوش راوید.
بیشمارند آنهایی که کاری نکردند، ولی در آتش تر و خشک خواهند سوخت!!
باید هوشیار باشیم و خردمندانه خرید کنیم، کشاورزی در خور نیاز داشته باشیم، و انرژی سالم و نیاز کهربای خود را از خورشید و باد و خیزآب بگیریم، باید از زمین دست برداریم، و با هوشیاری به توانایی خود بیافزاییم، ما بر سر دو راهی هستیم، یا باید آنچه که به ما سپرده شده پاسداری کنیم، و یا بی خیال باشیم تا شیطان سرنوشت ما بنویسد.
ولی نه، ما آدم باهوش هستیم و آینده بینی داریم، ما همه با هم، ادامه تاریخ را خواهیم نوشت.
عکس ماهواره ای از زباله های فضایی، که روز بروز در فضای محدوده زمین ما بیشتر می شوند، و زمین ما را در خطر قرار می دهند، عکس شماره 1498.
تاریخ مهاجرت انسان اولیه
بعضی از تحقیقات می گویند، انسان از جهش ژنتیکی درست شده، بعضی دیگر میگویند، که از تکامل میمون به نیمه میمون و به انسان است، ولی هیچ کدام از این دو داستان تا کنون علمی ثابت نشده است. در هر صورت این دانش جدا از خواست این وبلاگ می باشد، اما دانستن خلاصه ای از بخش مهاجرت انسان های اولیه از آفریقا به قاره کهن و آسیا برای این وبلاگ لازم است. وبلاگ انوش راوید برای گذر از دانش محدود قرن های گذشته و رفتن به آینده ای نوین است، که در آن دانش و تحلیل و تحقیق بدور از دروغها و اوهام و جهل حاکم است، آینده ای که دانش در آن تصاعدی رشد می کند، نباید در گذشته بود باید فکر و اندیشه را جلو کشید.
حدود 80 تا 100 هزار سال پیش شمال قاره آفریقا آب و آبادی بیشتر و بیابان و کویر مانند امروز کم بوده، به همین جهت تمرکز هایی از انسان Homo sapiens در آنجا پدید آمدند، که از مرکز آفریقا به آنجا مهاجرت کرده بودند. حدود 70 تا 80 هزار سال پیش قبیله هایی از این انسان ها در طی مدت 10 تا 20 هزار سال از صحرای سینا گذشتند و به قاره کهن وارد شدند. در محل های جدید طی مدت 10 تا 30 هزار سال، قبایل متعددی از این انسان های شکارچی گرد آورنده تشکیل گردیدند، و مطابق ذات گردشی انسان و نیز برای غذا به بخش های دیگری از قاره ها رفتند و پراکنده شدند.
طی مدت 10 تا 20 هزار سال بخشها و قبیله هایی جدید که از قبایل قبلی جدا و یا ترکیب شده، در سراسر نیم کره شمالی پراکنده گردیده بودند. 60 هزار سال پیش دوران یخبندان بزرگ در نیمه شمالی آغاز گردید، آنهایی که برای خوردن ماموت و گاو در نیم کره شمالی بسر می بردند، در مدت یخبندان بسمت جنوب مهاجرت کردند، بسیاری نیز در اثر یخبندان تلف شدند. آن عده از شمالی ها که باقی مانده بودند مدت 10 تا 20 هزار سال جهش ژنتیکی یا نقص پیدا کرده و بور و سفید رو شدند، و با تمایل جنسی به نمونه های جدید، و تکرار در نسلها تأثیر بیشتر گذاشته شد.
40 هزار سال پیش بعد از دوران یخبندان بزرگ گروه هایی از جنوب به سیبری رفتند، تا گوزن و اسب و کرگدن قطبی بخورند، آنها شواهد خود منجمله ابزار های شکار را در موزه آرمیتاژ یادگاری گذاشتند. این گروه ها در ادامه مسیر گردش و مهاجرت بدنبال شکار می رفتند تا اینکه حدود 15 هزار سال پیش حدود یخبندان جوانتر از برینک گذشتند و به آمریکا رفتند. ابزار کلویس را در آلاسکا جا گذاشتند، اسکلت لوتزیا را در شیلی به خاک سپردند، و سپس 5 هزار سال پیش در مرحله پیشرفته شهر کارال پرو متوقف شدند.
در دوران یخبندان بزرگ سطح آب دریا ها بدلیل کشش آب توسط یخچال های شمالی کاهش پیدا می کند، و دریای سرخ تا سواحل عربستان تا حدودی به یکدیگر نزدیک می شود، و قبایل دیگری که در اثر زمان و مکان تغییراتی داشتند، 50 تا 60 هزار سال پیش از عربستان گذشته و از تنگه هرمز خلیج فارس که به ساحل آنطرف چسبیده بود عبور می کنند. آن قبایل عموماً از کناره های ساحل بطرف هندوستان و سپس به مالزی می روند، گروه هایی از آنها با وجود کاهش سطح آب دریا ها بدلیل یخبندان در نیم کره شمالی توانستند از جنوب اندونزی بگذرند، و در حدود 40 تا 50 هزار سال پیش به شمال استرالیا وارد شوند. همچنین در تمام خاک اندونزی که بیک دیگر وصل بودند پراکنده شدند، پس از پایان یخبندان و پیدا شدن جزایر اندونزی، آنها در طول تاریخ دست نخورده ماندند. 40 تا 50 هزار سال پیش گروه هایی که از جنوب به چین رفته بودند با گروه هایی که از شمال آمده و بور و سفید بودند، با عشق تمایل جنسی به سفیدها ترکیب شدند، و 12 هزار سال پیش با سفال موزه شهر ژنگ پیان وارد تمدن شدند.
در تمام مسیر های حرکت و سرزمین ها، قبایل افزایش جمعیت پیدا می کنند، عده ای در محل هایی که چند نسل در آن زندگی کرده می مانند، قبایلی تجزیه شده و به مهاجرت های بدون گذرنامه و مرز، با خوشی به این طرف و آن طرف می روند. در ادامه و تمام مدت مهاجرت های اولیه، انسان هایی که بصورت قبایل پراکنده در سراسر اروپا و آسیای و قاره کهن بودند، با شرایط جدید زندگی، آب و هوا، خورد و خوراک های متفاوت، جهش ها ژنتیکی یافته و رنگ و رویی متفاوت پیدا می کنند. در دوران یخبندان قبایلی از شمال به سمت جنوب می آیند، در ادامه مهاجرت های اقتصادی برای غذا، قبایل با رنگ و روی جدید با هم ترکیب شدند. ولی در بعضی نقاط که جنگل های انبوه و یا جزایر پراکنده بود، ترکیب نشده و یا کم ترکیب تر مانده اند. بدین دلیل است که مثلاً در جزایر دور دست اندونزی یا جنگل های هندوستان افرادی شبیه به آفریقایی وجود دارند.
ژنی به نام میتوکنتیار در تمام انسانها وجود دارد، که وابستگی آنها را به یک مادر در افریقا می رساند. با نگاه به درخت ژنتیکی انسان، تنه آن درخت در آفریقا قرار دارد، شاخ و برگ آن در تمام جهان پراکنده شده است. اینجا لازم به یاد آوری است، این نوع انسان که تنه درخت ژنی را تشکیل می دهد، جد تمام نژاد ها می باشد. شاخه ها و شاخک های خارج شده از تنه این درخت نژاد ها را تشکیل می دهد، که می بایست در دانش جداگانه ای جهت علم پزشکی بررسی شوند، و در کل به تاریخ و تاریخ اجتماعی این وبلاگ مربوط نمی شود.
نوع دیگری انسان نما از 2 تا 3 ملیون سال پیش در گیتی وجود داشته است، که با پیدایش انسان امروزی نابود شده، و این انسان بسیار قدیمی اختلافات بزرگی با انسان امروزی داشته است. قبل از DNA و ژن شناسی دانشمندان دیرینه شناس را به اشتباه می انداخت، که گمان می کردند ابتدای تکامل همین انسان امروزی است. البته گروه های نژاد پرست از ضعف علم در قرن گذشته استفاده می کردند، و نسبت به برتری و جدا بودن نژاد خود خیلی شعار می دادند. در هر صورت هنوز اول علوم پیدایش و آفرینش انسان می باشیم، و ممکن است سالها تحقیق لازم باشد، امیدوارم جوانان با هوش ایرانی در رشته های علمی مربوطه درخشش خوبی در جهان داشته باشند.
کلیک کنید: فرگشت انسان و تمدن های کهن
عکس دودکش نیروگاه سوخت فسیلی، آنچه که امروزه پیداست، احترام نگذاشتن به طبیعت، باعث دگرگونی آب و هوا می گردد، و در نهایت صدمات غیر قابل جبران وارد خواهد شد، مشروح در تخریب و انقراض، عکس شماره 7015.
کلیک کنید: تماس و پرسش و نظر http://arqir.com/101-2
زمین زیبای ما در یک تعریف
این مقاله را از اینترنت جمع آوری کردم، بازنویسی نمودم، و بمرور ادامه می دهم و اصلاح می کنم.
مشخصات زمین
زمین در منظومه شمسی از کهکشان راه شیری قرار دارد، پنجمین سیاره از لحاظ بزرگی و سومین سیاره نزدیک به خورشید، و بزرگترین سیاره در میان سیارات درونی است. کره زمین یکی از 9 سیاره ای است که به همراه چندین قمر و تعداد زیادی اجسام کوچکتر به گرد خورشید میگردند. طبیعت منظم و مرتبی که بر منظومه شمسی حاکم است، محققان را به این استنتاج هدایت میکند، که زمین و سایر کرات هم زمان با خورشید و از عناصر اولیه یکسانی تشکیل شده باشند. بر اساس فرضیه سحابی، اجسام منظوم شمسی از یک توده بزرگ ابر دوار، به نام ابر خورشیدی تکوین یافته است، که این توده سحابی غالبا از هیدروژن و هلیم و درصد پایینی از عناصر سنگینتر ترکیب یافته بود.
حدود 5 میلیارد سال پیش، این توده بزرگ ابر از گاز و ذرات ریز بر اساس جاذبه شروع به کشیده شدن به سمت همدیگر کردند. با منقبض شده این ابر مارپیچی بر سرعت چرخش آن افزوده میشد. با گذشت زمان این توده پراکنده تبدیل به یک دیسک صاف با تمرکز مواد در مرکز آن گردید. همراه با انباشته شدن مواد برای تشکیل کره زمین، اصابت ذرات سحابی با سرعت بالا و زوال عناصر رادیو اکتیو باعث افزایش تدریجی دمای کره زمین گردید. این افزایش دما به اندازه ای بود که گرمای لازم برای ذوب آهن و نیکل را تامین نمود.
پدیده ذوب، حباب های مایعی از فلزات سنگین ایجاد نمود، که به سمت مرکز سیاره زمین فرو رفتند. علاوه بر این، در دوره ذوب، توده های شناوری از سنگ مذاب به سطح کره زمین انتقال یافتند، که با استحکام یافتن در سطح کره زمین، پوسته اولیه آن را تشکیل دهند. این مواد سنگی غنی از اکسیژن و عناصر oxygen seeking بخصوص سیلیکون و آلومینیوم و مقدار کمتری کلسیم، سدیم، پتاسیم، آهن و منیزیم بودند. این دوره اولیه تفکیک شیمیایی، سه لایه اساسی داخلی زمین یعنی هسته غنی از آهن، پوسته ابتدائی باریک و بزرگترین لایه زمین به نام گوشته را که بین هسته و پوسته قرار دارد را بوجود آورد.
زمین در بدو پیدایش بصورت کرهای از مواد داغ و نیمه مذاب بود، بتدریج عناصر سنگین تر ته نشین شده، و هسته فلزی را بوجود آوردند، و در عین حال عناصر سبکتر به سطوح فوقانی آمده، و جبه و پوسته را تشکیل دادند. ساختار درونی زمین مثل سایر سیارات درونی از یک هسته داخلی و یک هسته خارجی به همراه لایه های مذاب و نیمه مذاب و سنگی جامد تشکیل یافته است. هسته داخلی فلزی و جامد بوده و توسط هسته خارجی که فلزی و مذاب است، احاطه شده است.
پس از گذشت چند میلیارد سال، زمین سرد شد، سطح زمین جامد گشت، جو زمین شکل گرفت و اقیانوس بوجود آمدند. پوسته زمین توسط فوران های آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شد، و دائما بر اثر زمین لرزه ها و حرکت های قاره ای در حال تغییر و تحول است. زمین سیاره ای منحصر بفرد است، دارای آب مایع و جوی که قسمت اعظم آن از نیتروژن و اکسیژن تشکیل شده، که تداوم حیات را ممکن میسازند. چگالی زمین از تمامی سیارات بیشتر است. زمین در منظومه شمسی دو نوع حرکت، وضعی و انتقالی دارد، در حرکت وضعی زمین در یک شبانه روز به دور خودش میچرخد، و در حرکت انتقالی در یک سال مداری بیضی شکل حول خورشید را طی میکند (مدار زمین).
فاصله متوسط از خورشید: 60.149 کیلومتر
قطر استوا: 12756 کیلومتر
مدت حرکت وضعی: 93.23 ساعت
مدت حرکت انتقالی: 26.365 روز
سرعت حرکت انتقالی: 79.29 کیلومتر در ثانیه
دمای سطحی: 55 تا 70 درجه سانتیگراد
جرم (زمین = 1): 00.1
چگالی متوسط (آب = 1): 52.5
جاذبه (زمین = 1): 1
تعداد قمر: 1
زمین شرایط بسیار منحصر بفردی دارد، هیچکدام از سیارات دیگر آب مایع و جو پر اکسیژن نداشته، و حیات در آنها وجود ندارد. تکامل تدریجی زمین که 4.5 میلیارد سال طول کشیده است، همچنان بطور طبیعی و نیز بر اثر فعالیت های انسان ادامه خواهد داشت. همچنین چگالی زمین از تمام سیارات دیگر بیشتر است. با چرخش زمین به دور خودش، چرخه هایی در هسته خارجی آن، که از آهن مذاب تشکیل شده بوجود آمده، جریان های الکتریکی تولید میکنند. این جریانها باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی در فضای اطراف زمین شده، و پوششی محافظ در اطراف آن ایجاد میکنند، (کمربند تشعشعی زمین). این میدان که کره مغناطیسی نامیده میشود، زمین را در برابر جریان های سریع ذرات باردار باد های خورشیدی محافظت میکند.
بعضی از این ذرات در دو نقطه میدان مغناطیسی به نام کمربند های «وان آلن» به دام میافتد. کره مغناطیسی بیشتر باد های خورشیدی را از زمین دور میکند، اما جریان های ذرات باد خورشیدی آنقدر قوی هستند، که قسمت جلویی کره مغناطیسی را مسطح نموده، و باعث کشیدگی عقب آن میشوند. میدان مغناطیسى زمین همانند پوست پیاز کره خاکى ما را در برگرفته است. توفان هاى خورشیدى آن را مورد حمله قرار داده، و موجب بروز توفان هاى الکتریکى در آن مى گردند. این توفان ها نیز متعاقباً بر روى سیستم هاى الکتریکى زمین اثر مى گذارد.
اگر چه میدان مغناطیسى زمین کره خاکى ما را از توفان هاى خورشیدى و تشعشعات فضایى حفظ مى کند، اما متاسفانه این میدان مغناطیسى به تدریج در حال ضعیف تر شدن بوده، و عواقب حاصل از آن مایه نگرانى کارشناسان امر است. حرکت زمین به شکل یک پوسته سنگی متشکل از 12 صفحه مجزاست. هر یک از قارهها روی یک یا چند صفحه قرار گرفته اند. این صفحات با سرعتی شبیه به سرعت رشد ناخن های انسان در حال حرکت هستند. صفحه های جامد، روی سنگ های نیمه مذاب به حالت شناور هستند که خود این سنگهای نیمه مذاب توسط جریان های داغی که از هسته فلزی زمین فوران میکنند، تکان خورده و باعث حرکت صفحهها در سطح زمین میشوند.
زمین در آغاز شکل گیری
در اوایل پیدایش منظومه شمسی، ذرات ریز غبار موجود در قرص خورشید که عمدتا از گاز و غبار تشکیل شده بود، پس از برخورد به هم چسبیده و اجسام بزرگ و بزرگتری را بوجود آوردند. بدین ترتیب چهار سیاره درونی از این ذرات شکل گرفتند. زمین در 4.5 میلیارد سال پیش، دارای سطحی داغ، قرمز و نیمه مذاب بود. پس از گذشت میلیاردها سال زمین سرد شد، سطح زمین جامد گشت، جو زمین شکل گرفت، و اقیانوسها بوجود آمدند. پوسته زمین توسط فوران های آتشفشانی در کف اقیانوسها نوسازی شده، و دائما بر اثر زمین لرزهها و حرکت های قاره ای در حال تغییر و تحول است.
پس از گذشت میلیونها سال، سطح زمین شروع به سرد شدن نمود، و پوسته جامدی به دور زمین بوجود آمد. گاز های داغ و مواد مذاب از لایه های زیرین و از طریق دهانه های آتشفشانی بیرون زده، و جو ضخیم زمین را بوجود آوردند. در همین مدت شهاب سنگ های زیادی به سطح زمین خوردند، و هزاران گودال شهاب سنگی را در سطح زمین بوجود آورد، و مقدار زیادی غبار به جو زمین اضافه کردند. پس از یک میلیارد سال، زمین به اندازه کافی سرد شده بود، تا بخار آب موجود در جو متراکم شده، و قطرات آب را بوجود آورد. این قطرات آب میلیونها سال به شکل باران شدید به سطح زمین افتاده، باعث پاک شدن جو زمین و بوجود آمدن اقیانوس شدند. کره زمین به تدریج به شکل کنونی درآمده است. با سرد شدن زمین، شرایط لازم برای پیدایش حیات در آن فراهم شدند. تکامل زمین هنوز ادامه دارد. گرچه تناسب گاز های مختلف در جو زمین نیز بر اثر دخالت های انسان به آرامی در حال تغییر است.
پوسته خارجی صلب زمین (لیتوسفر) به تکه های متعددی شکسته شده است، هر کدام از آنها صفحه نام دارند، که در حال حرکت بوده، و بصورت بی وقفه تغییر شکل و اندازه میدهند. هفت صفحه اصلی در لیتوسفر شناخته شده است، این صفحات عبارتند از: آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، اقیانوسیه، آفریقا، اوروآسیا، استرالیا و قطب جنوب. صفحات با ابعاد متوسط مانند: کارائیب، نازکا، فیلیپین، عربی، کوکوس و صفحه اسکاتیا هستند، و علاوه بر آنها صفحات متعددی با ابعاد کوچکتر شناخته شده است. یک صفحه بزرگ ممکن است شامل یک قاره کامل و سطح بزرگی از کف دریا باشد، مانند صفحه آمریکای جنوبی.
در حالی که هیچ صفحه دقیقا بر اساس مرز یک قاره شناخته نشده است. صفحات سنگ کره با سرعت بسیار پایین، ولی بطور مداوم نسبت به هم در حال حرکت هستند، که بطور متوسط 5 سانتیمتر در سال است، این حرکت به بدلیل توزیع نامساوی حرارت در داخل کره زمین است. مواد داغ که در عمق گوشته قرار دارند، به آرامی به سوی بالا حرکت میکنند، و به عنوان یکی از سیستم های همرفت درونی سیاره عمل مینمایند. همزمان، قطعت سردتر و چگالتر سنگ کره در داخل گوشته فرو میروند. درنهایت حرکت عظیم و کند صفحات سنگ کره منجر به ایجاد زمین لرزهها، آتشفشانها و تغییر شکل توده های بزرگ سنگی به صورت کوهها میگردد.
پدیده همرفت در داخل کره زمین، همانند جریان همرفتی است که وقتی کتری پر از آب بر روی آتش قرار داده میشود، در آن اتفاق میافتد. آب قسمت تحتانی، آب قبل از قسمت های دیگر گرم شده و در اثر انبساط چگالی آن کاهش مییابد، و این باعث جریان یافتن آب به سمت بالا شده، و همزمان آب نسبتا سردتر از سطح آب به سمت کف کتری حرکت کرده، و آب سرد و گرم جایگزین یکدیگر میگردد.
چهره متغیر زمین ــ 250 میلیون سال پیش، سه تکه بزرگ خشکی بهم نزدیک شدند، و یک خشکی بزرگ بنام پانجیا را بوجود آوردند. بعد از مدتی دریای تتیس این خشکی عظیم را به دو قسمت لوراسیا و گندوانلند تقسیم کرد. 120 میلیون سال پیش اوراسیا از هم شکافت و آمریکای شمالی از اروپا جدا شد. گنوانلند نیز شکافته شد و در نتیجه هندوستان به سمت جنوب آسیا حرکت کرد. قارهها همچنان به حرکت خود ادامه داده، و به این شکل کنونی که میبینیم در آمدند. ظرف چند میلیون سال آینده قاره آمریکا به حرکت خود در سمت غرب ادامه داده، و قاره آفریقا به اروپا و آسیا ملحق خواهد شد.
حیات در زمین ــ اولین موجودات زنده حدود 3.8 میلیارد سال پیش و اولین دایناسورها حدود 150 میلیون سال پیش در زمین ظاهر شدند. حدود 65 میلیون سال پیش نسل داینوسورها از بین رفت (انقراض دایناسورها). بعضی می گویند، یکی از عوامل انقراض داینوسورها برخورد یک شهاب سنگ به زمین و پر شدن جو زمین از غبار بود. در چنین شرایطی نور و گرما به زمین نرسیده، و یک دوره کوتاه یخبندان باعث مرگ داینوسورها بر اثر سرما و گرسنگی شده است. اگر همه تاریخچه زمین را در 24 ساعت خلاصه کنیم، نخستین انسانها در 2 ثانیه مانده به نیمه شب ظهور خواهند کرد.
زمین و عقاید ــ ایرانیان از قدیم می دانستند زمین کروی است، و گرد خورشید می گردد، به تاریخ نجوم در ایران مراجعه شود.
زمین متغیر ــ زمین یک کره متحرک است! اگر ما بتوانیم صد میلیون سال به عقب برگردیم، چهره زمین را با آنچه که امروز میبینیم کاملا متفاوت خواهیم یافت. هیچ اثری از کوه های آلپ یا خلیج مکزیک نخواهد بود، در عوض قاره هایی در ابعاد، اشکال و موقعیت های متفاوتی خواهیم یافت. بر خلاف زمین در چند میلیارد سال گذشته ، هیچ تغییر اساسی در سطح کره ماه بوجود نیامده است، فقط چند گودال اضافه شده است.
آینده زمین ــ حیات در زمین وابسته به خورشید است، آینده کره زمین نیز به آینده خورشید وابسته است، ایرانیان در گذشته این موضوع را بخوبی می دانستند، در اساس آئین میترایی نوشته ام. حدود 5 میلیارد سال دیگر ذخایر انرژی خورشید تمام شده، و خورشید به یک غول سرخ تبدیل میشود، و افزایش حجم میدهد. گرمای شدید حاصل از افزایش حجم باعث آب شدن یخ مناطق قطبی و بالا آمدن آب اقیانوس می شود. سپس جو زمین شروع به تبخیر میکند، و گیاهان خشک آتش می گیرند. در چنین شرایطی امکان حیات در زمین کلا از بین میرود. شاید انسان در آینده بتواند قبل از وقوع فاجعه های فوق، زمین را به جایی دورتر از خورشید منتقل کند. شاید امکانات آینده، انسان های آن زمان به سیاره قابل سکونت دیگری کوچ کنند. شاید بشر بتواند مانع از وقوع فاجعه های فوق در خورشید و زمین شود. باید پنج میلیارد سال انتظار کشید.
مرز صفحات ــ صفحات تشکیل دهنده سنگ کره بصورت یک توده بهم چسبیده، نسبت به یکدیگر در حال حرکت هستند. با وجود اینکه قسمت های داخلی صفحات ممکن است متحمل مقداری تغییر شکل گردند، ولی تمام اندرکنش های اصلی بین صفحات جداگانه، در طول مرز بین آنها اتفاق میافتد. در حقیقت تلاش های اولیه برای مشخص کردن مرز بین صفحات بر اساس محل وقوع زمین لرزه ها بود. صفحات در مرزها سه رفتار کلی نسبت به هم دارند:
1 ــ مزر های دور شونده ــ جائی که صفحات در نتیجه بالا آمدن مواد از گوشته از هم دور میشوند، و بستر جدیدی در اقیانوسها ساخته میشود. جدا شدگی صفحات، غالبا در رشته کوه های میان اقیانوسی رخ میدهد. شکاف های ایجاد شده در اثر دور شدن صفحات، بلافاصله با سنگ های مذاب که از استنوسفر بالا میآید، پر می شوند. این مواد گرم به آرامی سرد شده، و بستر جدید اقیانوسی را تشکیل میدهند. این پدیده میلیونها سال بطور مداوم تکرار میشود، و بدین ترتیب هزاران کیلومتر مکعب بستر جدید ایجاد میگردد. این مکانیزم کف اقیانوس آتلانتیک را در 160 میلیون سال گذشته پدید آورده است، که به این پدیده گسترش بستر دریا اطلاق میشود. سرعت بستر سازی در قسمت های مختلف متفاوت است. این سرعت از 5/2 سانتیمتر در سال در آتلانتیک شمالی تا 20 سانتیمتر در سال، در قسمت شرقی اقیانوس آرام متغیر است. با اینکه بیشترین نرخ بستر سازی در مقیاس تاریخ بشر بسیار کند است، ولی کمترین نرخ تولید سنگکره به اندازه کافی سریع است، که در طول 200 میلیون سال گذشته بستر تمام اقیانوس های زمین را ایجاد کرده باشد. در حقیقت بستر تمام اقیانوسها که تعیین عمر شده اند از 180 میلیون سال تجاوز نمیکند.
2 ــ مرز های همگرا ــ در این نواحی صفحات به سوی هم حرکت میکنند، و در نتیجه پدیده فرونشست پوسته اقیانوسی در گوشته اتفاق میافتد. همگرائی ممکن است در مرز تصادم دو پوسته قار های نیز اتفاق بیفتد، و باعث ایجاد سامانه های کوهستانی گردد. در حالی که پوسته جدید در رشته کوه های اقیانوسی اضافه میشوند، سیاره زمین بزرگتر نمیشود، و مساحت سطحی آن همواره مقدار ثابتی باقی میماند. برای جا دادن به پوسته تازه ایجاد شده، پوسته قدیمی اقیانوسی در طول مرز های همگرا دوباره به گوشته بازمیگردد. وقتی دو صفحه به هم میرسند، یکی از صفحات به زیر صفحه دیگر خم شده و به زیر آن میلغزد. حاشیه هایی از صفحات که پوسته اقیانوسی در حال اضمهلال است، به نام مناطق فرورانش شناخته میشوند. در این مناطق صفحه فرورفته در حال حرکت به سمت پایین، وارد محیط با دما و فشار بالا میشود. مقداری از مواد فرو رفته و نیز مقدار بیشتری از استنوسفر، که در بالای صفحه فرو رفته قرار میگیرد، ذوب شده و به سوی بالا حرکت میکند. بندرت این سنگ مذاب ممکن است، که به سطح زمین برسد، و انفجارات آتشفشانی را ایجاد نماید. بهر حال بیشتر این مواد مذاب به سطح زمین نمیرسد، و در همان عمق جامد شده و به ضخیمتر شدن پوسته میانجامند.
3 ــ مرز های گسل امتداد لغز ــ مرز هایی که در آنها صفحات بصورت سایشی، از کنار هم عبور میکنند، و هیچگونه اضمهلالی در مرزها ایجاد نشده، و پوسته جدیدی تولید و پوسته قدیمی نابود نمی شود. این گسلها در جهت حرکت صفحات ایجاد شده، برای اولین بار در امتداد رشته کوه های اقیانوسی یافت شدند. با وجود اینکه بیشتر گسل های امتداد لغز در طول رشته کوه های اقیانوسی قرار گرفته است، تعدادی نیز در داخل قاره ها وجود دارند. دو مثال از این گسلها، گسل سنآندریاس در کالیفرنیا، و گسل آلپین در زلاندنو میباشد. در طول گسل سن آندریاس، صفحه آرام در حال حرکت به سمت شمال غربی، نسبت به صفحه مجاور (صفحه آمریکای شمالی) است. حرکت در طول این مرز ناشناخته نمانده است، چرا که این حرکت باعث ایجاد کرنش در سنگ های دو سمت گسل میگردد، و گاها سنگها انرژی ذخیره شده را بصورت زلزله های بزرگی رها میکنند، مانند زلزله سال 1906 که سان فرانسیسکو را ویران کرد.
زمین لغزش ــ حرکت و جابجایی بخشی از مواد دامنه در امتداد یک سطح گسیختگی مشخص را لغزش مینامند. در لغزش های دامنه ای تغییر شکل از نوع برش ساده است. لغزش انواع مختلف داشته، و در هر نوع مصالحی میتواند ایجاد شود. ویژگی های توده متحرک و شکل سطح گسیختگی معمولا به عنوان عوامل طبقه بندی لغزشها بکار گرفته میشوند. انواع لغزشهای دامنه ای:
لغزش انتقالی یا ساده ــ در لغزش انتقالی، توده ای از مواد به روی یک سطح کم و بیش مسطوی به سمت پایین دامنه می لغزند. شرایط زمین شناسی و در راس آن وجود ناپیوستگی های ساختی دارای جهت یابی مناسب، از جمله عوامل ایجاد یک لغزش انتقالی است.
لغزش دایرهای یا چرخشی ــ لغزش دایره ای یا چرخشی عمدتا در دامنه های خاکی و خرده سنگی طبیعی و مصنوعی و به مقدار کمتر در دامنه هایی که از سنگ خرد شده یا ضعیف و هوازده ساخته شده اند، دیده می شود. در این حالت گسیختگی در راستای سطوحی منحنی و قاشقی شکل، که حداکثر تنش برشی را تحمل می کنند، صورت می گیرد. برای ایجاد یک لغزش دایرهای معمولا نیاز به شرایط زمین شناسی ویژه و گسستگی های ساختی نیست.
لغزش مسطوی در سنگ ــ این نوع لغزش انواع مختلفی دارد. از آن جمله است لغزش یک یا چند واحد سنگی در امتداد یک یا چند سطح مسطوی، سر خوردن یک قطعه کوچک یا ورقه ای از سنگ به روی دامنه، لغزش توده عظیمی از سنگ و سرانجام لغزش گوه ای در امتداد فصل مشترک دو صفحه متقاطع. شرایط مناسب برای لغزش مسطوی: سنگ های لایه لایه رسوبی که شیبشان به سمت خارج دامنه و مقدار آن مساوی یا کمتر از شیب دامنه است.
گسلها، درزها و فولیاسیون هایی، که سطوح ضعیف ممتدی را ساخته و سطح دامنه را قطع میکنند. درز های متقاطع که گسیختگی های گوه ای را میسازند، سنگ سخت و درزدار که سر خوردن قطعات سنگ را به همراه دارد. پوسته پوسته شدن در توده های گرانیتی، که سرخوردن ورقه هایی از سنگ را باعث میشود.
لغزش چرخشی در سنگ ــ در این نوع لغزش توده ای قاشقی شکل از سنگ، بر اثر لغزش در امتداد سطحی استوانهای ، گسیخته میشود، ایجاد ترک هایی در راس بخش ناپایدار و برآمدگی هایی در پاشنه آن نشانه های حرکات آغازین اند. پس از گسیختگی نیز معمولا پرتگاهی در بالای دامنه و به هم ریختگی هایی در پایین آن متساعد می شود. افزایش شیب دامنه، هوازدگی و نیرو های آب نشستی از دلایل اصلی این نوع لغزشند. لغزش چرخشی در سنگ های سخت یکپارچه دیده نمیشود، در مقابل درستی های دریایی و دیگر سنگ های نرم، همچنین در سنگ های رسوبی لایه لایه به شدت درزدار و دارای لایه های ضعیف، فراوان ایجاد می شود. شیب طبیعی شیل های دریایی متورم شونده و به شدت ترکدار، کم و پایدار سازی آنها معمولا مشکل است. این نوع گسیختگی ها معمولا پیشرونده و وسیع اند.
لغزش چرخشی در خاک ــ رایجترین نوع لغزش در خاک، حرکت چرخشی یک یا چند قطعه از آن در امتداد سطوح استوانهای است. علل اصلی لغزش چرخشی در خاک: نیرو های آب نشستی، افزایش شیب دامنه، ساخت های قبلی باقیمانده در خاک برجا. لغزش های چرخشی از ویژگی های رسوبات نسبتا صخیم خاک چسبنده و بدون سطوح ضعیف است. عمق سطح گسیختگی وابسته به شرایط زمین شناسی است. لغزش های عمیق در زمین های رسی و لغزش های کم عمق در واریزه ها انجام می شود. نشانه های اولیه این نوع لغزش، ترک های کششی در راس و برجستگی های در قاعده دامنه است.
گسترش جانبی و گسیختگی متوالی ــ نوعی گسیختگی صفحه ای است که سنگ و خاک دیده میشود، در اینجا مواد در امتداد یک سطح ضعیف بطور جانبی تحت تنش قرار گرفته، و متوالیا بصورت قطعاتی می شکنند. علل اصلی این نوع لغزش عبارت است از: نیرو های آب نشستی، و افزایش شیب، و ارتفاع دامنه. این نوع گسیختگی را معمولا نمی توان با روش های ریاضی پیش بینی کرد، زیرا از قبل نمی توان محل تشکیل اولین ترک و در نتیجه اولین قطعه را مشخص کرد. با این حال، چون در انواع خاصی از سنگ و خاک ایجاد میشود، تشخیص حالات ناپایدار بالقوه امکان پذیر است. گسترش جانبی معمولا به تدریج توسعه یافته، و می تواند حجم زیادی داشته باشد.
این نوع گسیختگی در دره رودها رایج است، و بطور مشخصی در رس های سخت شکافدار، شیل های رسی و لایه های افقی یا کم شیب، که حاوی مناطق ضعیف ممتدی هستند، دیده می شود. واریزه هایی که به روی خاک برجا یا سنگ دارای شیب ملائم قرار گرفته اند، متوالیا بصورت گسترش جانبی گسیخته می شوند. نشانه این نوع گسیختگی در مراحل آغازین ترک های کششی است، البته در برخی شرایط مثل بارگذاری ناشی از زمین لرزه، ممکن است ناگهانی باشد. در خلال گسترش پیشرونده، ترک های کششی بار شده و پرتگاه هایی ایجاد می شود. گسیختگی نهایی ممکن است تا سالها اتفاق نیافتد.
لغزش واریزه ــ این نوع لغزش به حرکت توده ای از خاک، یا خاک و قطعات سنگ، که بطور یکجا یا در واحد های جداگانه در روی یک سطح مسطوی پرشیب می لغزند، اطلاق می شود. این لغزش اغلب حالت پیشرونده داشته، و ممکن است به بهمن یا جریان منتهی شود. علل اصلی لغزش واریزه ای عبارتست از افزایش نیروی آب نشستی و شیب دامنه. این نوع لغزش در جا هایی که واریزه ها یا خاک برجا به روی سطح شیبدار و نسبتا کم عمق سنگی قرار گرفته باشد، ایجاد می شود. آغاز حرکت در این نوع لغزش هم با ترک های کششی مشخص می شود.
جالب و خواندنی: در دهه 80 میلادی رسانه ها از وقوع انفجارات شدید، در خورشید منظومه شمسى خبر دادند، و متذکر شدند در اثر این انفجارات، تشعشعات خطرناکى وارد جو زمین شده، و ذرات الکتریکى باردار آن براى همگان مضر خواهد بود. در این گزارش ها از قطع ارتباطات رادیویى در سراسر جهان، از کار افتادن ماهواره ها و سیستم هاى برق رسانى سخن مى رفت. این نگرانى ها همه به حق بودند. پس از انفجار هاى شدید خورشیدى که 15 سال پیش صورت گرفتند، ابرى از ذرات باردار پرانرژى (این ذرات باردار در زبان فیزیکدانان، پلاسما نامیده مى شود) با قدرتى 1700 بار بیشتر از روز هاى معمولى، به سوى سیاره ما وزیدن گرفت. در آن زمان دانشمندان از این بیم داشتند که اگر توفان حاصل از این ذرات پر انرژى به میدان مغناطیسى زمین برسند، در میدان مغناطیسى، شدت جریان الکتریکى آنچنان زیاد خواهد بود، که تقریباً تمامى فیوز هاى سیستم هاى الکتریکى از کار خواهند افتاد. خوشبختانه این فاجعه عظیم به وقوع نپیوست. تنها برخى از فرکانس هاى رادیویى دچار اشکال پخش شدند، و کار بعضى از ماهواره ها به صورت موقت و از روى احتیاط متوقف شد.
کارشناسان به این نتیجه رسیدند که میدان مغناطیسى زمین، سپر دفاعى نامریى ما در برابر توفان هاى خورشیدى و تشعشعات فضایى بوده است. با این وجود نقش پروتون ها و ذرات آلفا در این تشعشعات و همچنین نقش میدان مغناطیسى زمین هنوز هم معما هاى بسیارى را در خود نهفته دارند. اما اصولاً چرا کره زمین از دو قطب مغناطیسى برخوردار است؟ چه چیزى باعث مى شود که زمین همانند یک میله مغناطیسى عظیم، آن طور که همه ما آ ن را از کلاس هاى درس فیزیک مى شناسیم، عمل کند؟ چرا عقربه یک قطب نما همیشه جهت شمال و جنوب مغناطیسى را بر روى زمین نشان مى دهد؟ این مسئله هزاران سال پیش توسط چینى های چین استان با آئین میترایی کشف شد. شاید بد نباشد توضیح دهیم که حتى تا قرن شانزدهم میلادى هم بسیارى از مردم معتقد بودند، که یک کوه عظیم مغناطیسى در شمال زمین وجود دارد.
متخصصان رشته هاى فیزیک و زمین شناسى تنها چند دهه پیش بود که تئورى دیگرى را ارائه کردند و این تئورى تازه، در انستیتوى تحقیقاتى شهر کارلسروهه مورد تائید قرار گرفت. طبق این تئورى تقریباً 95 درصد از میدان مغناطیسى زمین از طریق یک ماشین دینام یا در حقیقت ژنراتورى که با کمک اثر مغناطیسى، انرژى الکتریکى تولید مى کند، در ماده مذاب قشر بیرونى هسته زمین که کلاً از آهن تشکیل شده است تولید مى شود. در این قشر جریان هایى به وجود مى آیند، که بر اثر چرخش کره زمین شکلى مارپیچ به خود مى گیرند. آزمایش هاى انجام گرفته نشانگر آنند که این جریان هاى مارپیچ، واقعاً یک میدان مغناطیسى را به وجود مى آورند. میدان مغناطیسى درونى زمین بر جریان هاى الکتریکى خارجى در یونسفر جو زمین اثر گذاشته، و به این ترتیب در برابر توفان هاى خورشیدى و تشعشعات زیان آور ذرات الکتریکى نقش حفاظ را بازى مى کند.
البته این میدان مغناطیسى همانند میدان مغناطیسى زمین که دائماً ضعیف تر مى شود، از یک ثبات دائمى برخوردار نیست. علاوه بر این، بررسى سنگ هاى کره زمین نشان مى دهد، که پس از بروز یک چنین ضعفى در میدان مغناطیسى زمین، تقریباً هر 750 هزار سال یک بار، محل قطب هاى شمال و جنوب مغناطیسى تغییر مى کند. اما براساس محاسبات کنونى این تغییر محل قطب هاى مغناطیسى زمین حدوداً 500 سال دیگر انجام خواهد گرفت. اینکه علت این پدیده چیست و آیا به این خاطر، آن طور که برخى از محققان معتقدند، آب و هواى کره زمین تغییر خواهد کرد، یا اینکه اصولاً بقاى حیات بر روى کره خاکى ما با خطر مواجه مى شود، هنوز مشخص نیست.
پرسش از عموم: در نظرات بنویسید، آیا شما نظر و دانش دگری درباره زمین ما دارید؟
عکس اولین چاه نفت ایران در مسجد سلیمان، در 1908، ویلیام تاکسی دارسی استرالیایی انگلیسی و مهندس دیگر خارجی نیز در عکس دیده می شوند، مشروح در تاریخ نفت در ایران. بشر از ابتدای قرن 20 تا توانسته زمین را به تخریب و انقراض کشانیده، و با شدت مضاعف این کار را ادامه می دهد. عکس شماره 2980.
آزمون و خطا در آفرینش
آفرینش بر اساس آزمون و خطا بوجود آمده، نه بر اساس یک سناریوی از پیش نوشته شده، در طول پیدایش نسل های بیشماری از موجودات نابود شدند، و دوباره از چیزی آغاز شد، مانند بعد از نابودی دایناسورها که می گویند ما از موش هستیم. این آزمون و خطا در پیدایش شامل رشد و تکامل هم هست، رشد و تکامل در تمام زمینه های داستان و تعریف خودش را دارد. روزی نچندان دور همین چند هزار سال پیش، اعتقادات و عبادات بشر به روز و شب و خورشید و آتش و آب و باد و خاک همین چند مورد، که در زندگی آنها مهم بود را شامل می شد. بعد از یک سری رشد و تکامل دیدند که زندگی و بود و باش گسترش یافته و این اعتقادات زیاد شدند، صدها مورد یا صدها الهه و خدا و این چیزها، جنگ ها و کشتارها زیاد شد الهه ها و خداها رو در روی یکدیگر در داستان و سپس امور روزمره مقابل هم صف آرایی کردند ، پس در ادامه رشد و تکامل تصمیم گرفتند، همه را سر جمع کنند.
. . . .
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
کلیک کنید: چند داستان بود و نبود
کلیک کنید: مختصر تاریخ ایران و جهان
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com
نگرش های نو به علم و جهان
پیش گفتار
ایران عزیز ما به وبلاگ های پر محتوا جهت ایجاد حرکت عمومی به سمت فرهنگ یادگیری و یاد آوری تغییرات ناپیوسته به شیوه ای موج نو، احتیاج دارد، در واقع بسیار احتیاج دارد. من با داشتن مطالعات تاریخی و جامعه شناسی تاریخی، قبل از اینترنت و وبلاگ، در نشریات می نوشتم، از ابتدای 1385 سعی کردم، با وبلاگ، روشی نو در دنیای جدید را بیازمایم. آماده هستم در اندازه ای پاسخ گوی عزیزان در علم جغرافیا ـ تاریخی باشم. یاد آوری نمایم استفاده از لغات سنگین بیگانه، لاتین یا عربی بار علمی مطلب را بالا نمی برد، بلکه با بهره گیری از زبان ساده، طرح های جدید علمی را گشودن مهم است، هر چند که ریشه تمام زبانها در تمدن های کهن ایران و حروف هیروکلیف جی است.
تصویر انوش راوید در دریاچه خشک شده بختگان سال 1387، عکس شماره 3464.
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
لوگو ذهن کپی پیس باقی مانده از سیستم آموزشی را کنار بگذارید، عکس شماره 1613.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
فهرست مطالب و مقالات این بخش
ردیف |
موضوع |
تعداد پست |
1 |
|
|
2 |
|
|
3 |
|
|
4 |
|
|
5 |
|
|
6 |
|
|
لوگو دیدگاه خود را بنویسید، عکس شماره 1532.
علم و آینده
در قرن 21 بشر با حرکت های مضاعف، به دست آورد های بزرگ علمی و اجتماعی میرسد، حرکت سریع رشد تمدن کاملاً در تمام زمینه های این قرن پیداست. البته قبول پیشرفت های ویژه این قرن، در دید تعدادی کمی از مردم، که در جهالت عمیق و با مغزی فسیل شده هستند، غیر ممکن است. برای گذر تاریخی از این سال های مهم راهی جدید و مرز های نو فرای دانش و فکر سنتی امروزی می طلبد، مردم نیازمند ابزاری هستند، که به آنها آگاهی لازم را بدهد. با وجود وب و اینترنت براحتی امکان آن می باشد، تا روشنفکران با تبادل نظر راهی نو برای دیگر هم میهنان عزیزشان بگشایند. بدین منظور با روش استفاده از اینترنت، میتوان بدون هر گونه اختلال در مسائل جانبی زندگی، به مرامی نو دست یافت. باید مسیر فکری توده مردم را در چت ها و فیس بوک ها، وبها و وبلاگها، تحت تاثیر قرار داد، و نگاهی نو و بینش علمی به آینده و سرنوشت ایجاد کرد. آنچه که روشنفکران جامعه می توانند انجام دهند، ابتدا باید خود را قبول، و سپس عشق به مردم و میهن داشته باشند، توانایی و نوع برخورد برای چگونگی این انجام به زمان و تجربه و همگرایی روشنفکران، همراه برداشت موج نو است.
تغییراتی که می توان بدست آورد:
اول ـ تغییرات در فکر و بینش، که چگونه بیاندیشیم، و از دانش و به چه منظور استفاده و کار نماییم.
دوم ـ تغییرات کوچک و معمولی در زندگی، و پدید آوردن شیوه های نوین برای گذران روزگار مان.
سوم ـ تغییرات بزرگ و مهم برای جامعه، و نیز چگونگی و هماهنگی ساخت روش های علمی و ملی.
همانگونه که گفتم، اینترنت ابزاری نو در قرن 21 است، که ما را وارد دنیای مجازی می کند، و مهم ترین چیزی می باشد، که تاثیر آن در همه جوانب زندگی واقعی بشر به روشنی قابل درک و رویت است، اما افسوس وقتی وارد آن می شویم بد گویی ها به فراوانی، و ارزش ها را به ندرت می بینیم!! اما باید دید مقصر چنین وضعیتی کیست؟ و سهم ما در این میان چیست؟ هر کاربری چون قطره ای وارد این فضای بیکران می شود، و با جمع شدن دور هم اقیانوسی تشکیل می دهند. عشق به ایران عزیز و ملت خوبمان، که مرکز تمدن های جهان است، به ما راه نیکویی برای پیمودن می دهد. شما نیز می توانید با ایجاد پیوند این وبلاگ، در وب و سایت خویش، مرا در انجام کار مهم خدمت یاری نمایید، که نیاز کار گروهی و موج سومی و نو است، در این میان برای کشیدن کاربر و خواننده به هر روش و بهایی دست نمی زنم، بنابر این هرگز از عکس ها و مطالب، برای خشنودی یا تحریک هوا های نفسانی افراد استفاده نخواهم کرد.
با دانش و تجربه، و در آزمایشگاه های زندگی و علمی می توان به رمز و راز برتری، و فراز و فرود ملتها پی برد، انوش راوید سعی می کند، در وبلاگش آگاهی های لازم جهت چگونگی یافتن واقعیتها و حرکت به جلو با استفاده از تجربه ها را بدهد. در جهانی که بسرعت می رود، ما نیز ناچاریم هماهنگ باشیم، در غیر اینصورت استعمار و امپریالیسم، که مزه آنرا در چند سده گذشته چشیده ایم، یکبار دیگر خود را به ما تحمیل می کند. باید همه چیز را بدرستی بشناسیم، از جمله سرمایه داری ها و کارها و ترفند ها، و به فرهنگ یاد گیری بسپاریم. شناختن های درست از چگونگی دانایی قرن 21 بساط خوبی در فکر ما می گستراند، که میهن و خود و دیگران را نجات می دهیم. ابتدا می بایست افکار قرن گذشته یا قرن های گذشته را دور ریخت، و آنچه از تازه ها می باشد در اندیشه چید. شجاع باشید و نترسید هیچ اتفاقی نمی افتد، فقط شما نو می شوید، انسانی برای قرن 21 و جهانی دگرگون.
پرسش از عموم: آیا درک جدیدی متوجه شدید؟، و آیا می توانید نو شوید؟
در اواخر دهه اول قرن 21 هستیم و می بینیم و می دانیم، بسیاری از کشورها به دست آورد های بزرگ علمی و اجتماعی رسیده اند، آینده متفاوتی، که آینده نگران امروز آن را پیش بینی میکنند، حتماً اتفاق می افتد، و باید با دیدی نو بدانیم که چگونه خواهد بود، تا بتوانیم بر آن تاثیر گذاریم، در این روزگار ما میتوانیم با دانش و بینش نو مسئول سرنوشت خود و اطرافمان باشیم، و دیدی علمی و نو به همه چیز داشته باشیم. اهرم های تغییرات و حرکت از قرن سابق به این قرن در دست روشنفکران اینترنتی است، اما اول باید بوسیله ای از چگونگی این حرکت سریع آگاه شد، و با هماهنگی به رشد آینده و تمدن نو رسید، که برای شخصیت ایرانی برازنده است.
عکس کلاه خود های دلاوران ایرانی جنگ ایران و عراق، عکس گویاست، اما امروزه بسیاری از جوانان ایران، خیلی بی خیال از مرز های تاریخی و جغرافیایی کشور هستند، عکس شماره 7181.
جغرافیا ــ تاریخ
جغرافیای طبیعی نقش تعیین کننده ای در تاریخ داشته، و تاریخ با ساختار جغرافیایی شکل گرفته است، با دانایی قرن 21 راه برای بررسی حوادث و رخداد های تاریخی در زمینه علم جغرافیا ـ تاریخ فراهم آمده است. در طول تاریخ از دانش جغرافیای طبیعی برای نبردها استفاده می گردید، ولی از آن برای ارتقاء علم تاریخ و تحلیل و تعلیل تاریخ اجتماعی نتوانسته اند بهره ای بگیرند، منجمله از دلایل نقش جغرافیا در رشد و تکامل جامعه بشری چیز مهمی گفته نشده است. از تجربیات جغرافی دانها در نبرد های کوهستانی و سردسیر، بیابانی و سوزان، اقیانوس های پر طوفان و جنگل های پر باران بهره برداری زیادی می شد، اما دروغ گویان و نویسندگان داستان هایی چون دروغ های حمله اسکندر مقدونی و دروغ چنگیز مغول و حمله اعراب بیابانی هرگز جغرافیا نمی دانستند، و نتوانستند از تجربیات علم جغرافیا ـ جنگ در دروغ هایشان استفاده نمایند، تا بلکه کمی واقعی تر بنویسند.
اولین بار در هزاره سوم خورشیدی ایرانی، حکومت های بین النهرین چون سومر با انباشت مازاد محصولات، جمع آوری ثروت را ابداع کردند، بنابر این وسعت اراضی ابزار قدرت شد، که در واقع نقش جغرافیا در تاریخ است. اما هر گز در تاریخ کسی نتوانست رابطه آشکار جغرافیا ـ تاریخ را عالمانه بنویسد، و به صورت آکادمیک و سلسله مرتب دسته بندی نماید، پنج تمدن و فرهنگ اصلی ایرانی شکل گرفته در ایران بزرگ حاصل نقش جغرافیا ـ تاریخ است. گاه در امور نظامی و مالیاتی از جغرافی دانان و تاریخ نویسان هم زمان استفاده گردیده، ولی هرگز مجموعه کاملی در یک علم از آنها دیده نشده است، در تمام ماجرا های کوچک و بزرگ تاریخی جای علم جغرافیا ـ تاریخ خالی است. اندیشمندان و استراتژیست های قرن 20 پیرامون جغرافیا ـ جنگ یا جغرافی ـ امنیت نظریه های ژئوپلتیک و ژئواستراتژی ارایه داده اند، ولی هرگز آنها نقش جغرافیا ـ تاریخ را نتوانستند بیابند و از آن علم بهره برند. مولفه ها و فاکتور های فیزیکی و فرهنگی جغرافیا را بدون درک زیر ساخت های جغرافیا ـ تاریخ بکار بردند، فقط پژوهش آنها به آثار کلاسیک موجود و تبیین و طراحی دانش نظم جغرافیا بود.
بسیاری از تاریخ نویسان در طول زمان عوام پسندانه و بویژه برای خوشایند حاکمان به تعریف و تمجید و بزرگ و کوچک شمردن پرداخته اند، ولی هرگز از علم جغرافیا ـ تاریخ بهره ای نداشتند، امروز هم بصورت کاملاً غیر منطقی همان نوشته ها را هر کسی از دیگری دوباره نویسی می کند. هر گز در کتاب های تاریخی و تاریخ اجتماعی دیدگاه های جغرافیایی بطور کامل دیده نشده است، هیچ وقت چگونگی شکل گیری های فرهنگ بشری زیر نفوذ غیر عمدی جغرافیای طبیعی گفته نشده، عوامل شکل گرفتن تمدنها، قبایل بدوی، قبایل اولیه، حکومت های شاه خدایی، سازمان قبایل دینی، فئودالی و بورژوازی و سرمایه داری را که نتیجه جغرافیا به تمام معنی آن است، یعنی طبیعی، انسانی، اقتصادی، در تاریخ به حساب نیامده، بدین جهت تاریخ نگاری پوپولیستی خوشایند حکومت های دمگراف قرار گرفته، و آکادمسین های غربی هم که سردمداران علوم در قرون جدید و حاضر هستند، منافع استعمار و امپریالیسم را در نظر گرفته، و علم جغرافیا ـ تاریخ برای آنها اهمیت نداشته، فقط پول مهم بوده است.
بزودی زمان و مکانی که در آن بسر می بریم به تاریخ می پیوندد، شاید بپرسید مکان چرا؟ در واقع این مکان است که فعلیت ما را شامل می شود، مکان ما را ساخته، و ما مکان را آراییده ایم و در آینده مکانی که از آن می گوییم چنین نخواهد بود. با دید تاریخ و فرهنگ یادگیری، در آینده مکان فعلی ما، اقتصاد دیگر و انسان هایی دیگر خواهد داشت، که هر چند ممکن است با ما هم ریشه باشند، ولی تفاوت هایی خواهند داشت، و جغرافیای طبیعی را هم باید با نگرشی خاص زمان بررسی کرد. پرسش بنیادی این است، که در آینده علم جغرافیا ـ تاریخ چه نقشی خواهد داشت، استدلال ها و شواهد این پژوهش چه می تواند باشد، دینامیسم ارتقاعی آن چگونه باید طراحی شود، تا نگرش ها و تعریف های کلاسیک را تحت شعاع قرار دهد.
پرسش از عموم: هویت خواهی و در کانون بودن این علم مهم چطوری شکل خواهد گرفت؟
تاریخ و جغرافیای تاریخی نظری و سنتی
تا قبل از قرن 21 و پیدایش وسایل ارتباطی جدید، تاریخ و جغرافیا تاریخی فقط در شکل سنتی آن رایج بود، و همه بدون توجه به اینکه تاریخ و جغرافیا تاریخی می تواند، تعریف دیگری هم داشته باشد، به همان نوشته های سنتی اکتفا می کردند، نوشته های سنتی که اکثر توسط تاریخ نویسی استعماری بود. بنظرم اولین شخصی که اقدام به تبین و تعریف جدید در تاریخ و جغرافیای تاریخی نمود، در وبلاگ فیلتر و حذف شده بدست بالا دستی ها "جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران" و اینک در "ارگ ایران" من بودم، که از سال 1384 با استفاده از اینترنت، دید جدید در فلسفه تاریخ و جغرافیای تاریخی را گشودم. البته قبل از من تعدادی از اشخاص درباره تاریخ و جغرافیای تاریخی، مطالبی بر خلاف تجربه های تاریخ نویسی سنتی گفته و نوشته بودند، اما همه آنها در روش، همان شیوه سنتی را پیش گرفته بودند.
تاریخ و جغرافیای تاریخی نظری، درست مانند علوم نظری ریاضی و فیزیک و شیمی است، با استفاده از تعریفها و مدلسازی های جدید، از سابقه ها و پدیده ها و درک انتزاعی، سعی در توضیح ها و تعریف های جدید برای قانونمند سازی اصولی و علمی تاریخ و جغرافیای تاریخی دارد. منجمله استفاده از علوم جدید، و آزمایشگاهی و ژنی و غیره، که در کار سنتی هرگز وجود ندارند. پیش بینی های نظریات مطرح شده در تاریخ و جغرافیای تاریخی نظری، باید قابل آزمایش در آزمایشگاه های جدید باشند، کاری که در نوع سنتی آن وجود ندارد، و پیش بینی نشده است. البته پیش می آید، که بعضی از نظریه های تاریخ و جغرافیای تاریخی نظری، قابل بررسی و محک زدن علمی با فن آوری امروزی نباشند.
تاریخ و جغرافیای تاریخی نظری، در مقابل کارها و روشهای سنتی و تجربی در قرن گذشته قرار دارد، و خودبخود انبوهی از افراد و نوشته های سنتی را در برابر خود دارد. در تاریخ و جغرافیای تاریخی نظری، مسائلی وجود دارد، که با گذر زمان شکل جدّی تری به خود گرفته اند. این مسائل در مبانی فلسفه و نظریه های خورد سنتی، علم مربوطه را تا فراسوی بحران پیش برده، تعدادی از آنها در عناوین زیر است:
1 ــ دروغ مهاجرت آریایی ها از استپ های سیبری، در اینجا.
2 ــ دروغ حمله الکساندر یونانی یا اسکندر مقدونی، در اینجا.
3 ــ دروغ حمله اعراب ابتدای اسلام به ایران، در اینجا.
4 ــ دروغ حمله مغول مغولستانی به ایران، در اینجا.
5 ــ هفت کشور جغرافیای کهن و سرزمین های کهن، در اینجا.
6 ــ حضور ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب، در اینجا.
. . . و بسیاری مسائل دیگر که در ارگ ایران گفته و نوشته شده است.
تاریخ و جغرافیای تاریخی سنتی، که بیشترین کتابها و نوشته ها و فیلمهای موجود را شامل می شود، همه داستان گونه هستند، و بر پایه تکرار نوشته های قبلی است. اگر خیلی کار شده باشد، جملات را جابجا و یا چند عکس و فیلم به آن اضافه می کنند، بدون هیچ ایجاد کردن محیط برابر با علوم امروزی، مانند مدارک آزمایشگاهی، ژنتیکی، فرگشتها و سند های رشد و تکامل و غیره. در تاریخ و جغرافیای تاریخی سنتی، همیشه سعی در القاء این دارند، که بگویند آنچه که نوشته شده واقعیت است، و غیر قابل تغییر، که این خود به نوعی ضدیت با علم است.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود. . .
عکس تاریخی یک سید ایرانی، حدود 1300 خورشیدی، مشروح در تاریخ اندیشه در ایران، عکس شماره 1223.
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com
جغرافیای استان های تاریخی ایران
پیش گفتار
تا از جغرافیای تاریخی ایران بدرستی ندانیم، هرگز نمی توانیم تاریخ را بفهمیم، هنوز بدرستی از استان های تاریخی ایران گفته و نوشته نشده است، و این تازه اول کار است، همانگونه که در اطرافمان پر از انواع و اقسام وسایل و چیز های خارجی، از همه جای گیتی است، تاریخمان هم به همین سرنوشت دچار است. یک دنیا کتاب های تاریخی قدیمی بدرد بخور و خوب داریم، ولی دور و برمان از همه جا و هر کس این جهان، چیزی و پرت و پلایی، کتاب و فیلمی و غیره نقش بسته است. دانش تاریخ استان های ایران اول راه است، عزیزان باهوش، برای این تحقیقات یاریم دهید.
تصویر یک شهر باستانی که اینک ده غلامی نامیده می شود، حتی امروزه نمی دانند نام آن چه بوده، و از چه دوره تاریخی است، مشروح در اینجا. عکس شماره 3399.
توجه: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
تصویر لوگو شماره 1533.
این صفحه پیوست جغرافیای تاریخی ایران است.
ادامه پیش گفتار
یکی از مشکلات تاریخی های قرن 20 و 21 ایران این است، که هنوز هیچ استراتژی و طرح و برنامه برای تاریخ خوانی و تاریخ نویسی ندارند، و همچنان بی هدف و پراکنده و جسته و گریخته می خوانند، و می گویند و می نویسند، بدون اینکه تحلیل و تحقیق های جدید داشته باشند. مثلاً بسیار دیده ایم، که نقشه های تاریخی ایران را ترسیم می کنند، یا ترسیم شده کپی پیس می کنند، بدون اینکه بدانند این نقشه ها تقلبی و از ترفند های تاریخ نویسی استعمار است. مانند نقشه دوران هخامنشیان، در واقع نقشه این دوران، به بزرگی تمام دنیاست، نه فقط منطقه قاره کهن، و خود بخود با این اشتباه یا ترفند، در یافتن مکان های ذکر شده در کتیبه ها دچار اشتباه و سردگمی می شوند.
آثار استان های تاریخی
همیشه پرسش پیش می آید، که با اینهمه دروغ و دونگ که در کتاب های تاریخ قرن 20 بخورد ملتها داده اند، چگونه آثار را باید یافت. بویژه دو استان مهم تاریخی ایران سین و مصر، بدلیل قرار داشتن در دو طرف اصلی صحرای سین، که همان صحرای سینای تاریخ واقعی است، خیلی دست کاری شده هستند، و یافتن واقعیت های آنها بسیار مشکل است. ولی بدلیل وسعت جغرافیای و طولانی بودن تاریخ آنها، هنوز خیلی جاها برای تحقیق و خیلی کتابها برای پژوهش دارند، فقط و فقط نرم افزار اصلی، دید واقع بینانه و بدور از دروغ های تاریخ لازم دارد، که می دانم جوانان باهوش ایران، این ابزار مهم را دارند.
یکی از کار های مهم هیئت های استعماری مانند شرلی ها و همراهان آنها، از بین بردن آثار تمدن چین و مصر بود، بعد از ورود آنها و جان گرفتن حکومت صفویه، روی تمام آثار را ماس مالی و کاشی کاری کردند. من بارها در سفرهایم به اصفهان از هنر اسلامی کیف کردم، در آن موقع متوجه نبودم که زیر این رنگ و لعابها تمدن سین را پنهان کرده اند. ولی می دانم که هنوز آثار فراوان سین و یا چین و مصر تاریخی ایران باقی است، باید به شهرها و روستا های این استان های تاریخی رفت، و با دید یافتن این تمدن های گمشده را جستجو نمود.
سرزمینها در کتیبه های داریوش
بیستون تخت جمشید نقش رستم
1. پارسیان ( parsa ) ---- پارس
2. عیلامی[h]uraga)) خوزستان = اووج خوزستان = اوو
3. بابلی ( babirus) بابل = بابیروش بابل = بابیروش
4. آشور (atura) آشور = آثورا آشور = آثورا
5. عربان (arabaya) عربستان = اربای عربستان =اربای
6. مصر (mudraya) مصر = مودرای آ مصر = مودرای
7. مردم دهیو (tyaiy darayahya) ساکن خشکی دریا سکهای
8. ساردی ( sparda) سارد = سپرد سارد = سپرد
9. ایونی ( yauna ) یونان = ی اونا یونان = ی و ن
10. ماد (mada) ماد = ماد ماد = ماد
11. آرمینا (aimena) ارمنستان = ارمین ارمنستان = ارمین
12. کاپادوکیان (kat[a]patuka) کپدوکیه = کت پتوک کپدوکیه = کت پتوک
13. پارتیان (partava) پرثو = پرثو پارت = پرثو
14. زرنگ (saraka) سیستان زرنگ = زرک زرنگ = زرک
15. ایرها (haraiva) هرات هرات = هرئی و هرات = هرئی و
16. خوارازمی ([h]uvarasmiya) خوارزم = اووآرزمیی خوارزم = اووآرزم یس
17. باکتریا (baktris) بلخ بلخ = باختریش بلخ = باختریش
18 . سوگود (suguda) سغد سغد = سوگد سغد = سوگود
19. گندار (gandarav) قندهار گندار = گدار گندار = گ دار
20. سگاها (saka) سکایی ها = سکا ---
21. ثت گوشیان (tatagus) ثت گوش = ث ت گوش ثت گوش = ث ت گوش
22. اراخوزی harauvatis)) رخج رخج = هرووتیش رخج = هرووتیش
23. ماکا (maka) مکه مک = مک مک ها = مچی یا
24. --------- هند = ه ئیدوش هند = هیدوش
25. --------- -------- حبشه = کوشی یا
26. ---------- -------- سکودر = سکودر
نام های ذکر شده در کتیبه های هخامنشی مربوط به همان دوره در مکان است، و به این معنی نیست، که در تمام دورهای تاریخی از گذشته ها، تا آینده همان دوره، همین نام ها را می گفتند. در هر صورت من تا آنجا که بتوانم نام ها و تعریف استان ها را از دوران تمدن کهن جی، تا دوران قرون جدید می نویسم، لازم به یاد آوریست هیچ تعریف نام ها از دو دوره تمدن کهن ار و آت، ندارم.
توجه: جهت اطلاعات بیشتر، نام و یا کلمه کلیدی مورد نظر خود را در جستجو های وبلاگ بنویسید، و مطالب مورد نظر خود را بیابید.
جغرافیای تاریخی استان چین
از این استان در تاریخ بسیار گفته شده، و همه بدون اندیشه و در یک اشتباه فاحش آنها را به کشور چین واگذار کردند، مانند: کشف باروت، و دروغ حمله مغول کشور مغولستان به ایران، و داستان سفر مارکو پلو، که هیچ کدام از اینها به هیچ عنوان در کشور چین اثری و رد پایی ندارند، و در ایران تعریف ماجرهایشان زیاد است.
جغرافیای استان تاریخی چین ایران ــ که در تاریخ بنام سین، کاسین، چین، چینستان، معروف شده بود، کا پیشوند قوم و فامیل یا وابسته است و سین نام سرزمین، در زمانی با قرار دادن یک پ در میان، آنرا کاسپین نمودند، و باعث گمراهی همه شدند، در یک سمت سرزمین سین کوه های ابرسین یا رشته کوه زاگرس قرار دارد، دریای سین یا دریاچه قم نیز در شرق آن خود نمایی می کند، سینجار یا صحرای سین تقریباً تمام شرق را گرفته، که با اضافه کردن یک الف دیگر در آخرش، آنرا صحرای سینا کردند، و از شمال مصر ایران یعنی استان کرمان فعلی، به شمال کشور مصر بردند، و گفتند که قوم بنی اسرائیل 40 سال در صحرای سینا سرگردان بود، و همه سادگی کردند.
گویا هیچ کس جغرافیا نمی داند و نگفتند، صحرای سینای فعلی خیلی فسقلی است، براحتی یک شتر سوار، یکروزه از اینطرف به آنطرف آن می رود، و دور و بر آن کلی شهر های تاریخی است، چگونه می تواند یک قوم 40 سال سرگردان باشد. در جنوب استان سین استان پارس و هند یا استان خوزستان، و در شمال آن ماه سین که ماسین گفته شده قرار داشت، که ماچین گفته شد و برابر با استان سمنان است. در غرب سین تور یا توران که استان آذربایجان و بخش های از استان همدان بود، و خورآزما یا خراسان غربی که همان استان کرمانشاه است قرار دارد، در جنوب غرب آن مصر و مکران بود.
ــ چین = سین = سان = خورشید.
شهر های مهم و تاریخی استان سین ــ مهمترین آنها کاسین که کاسپین نامیده شده و قزوین کنونی است، و کاسین دیگر که کاسو و کاشو و سپس کاشان شده است، و دیگری سینهار که با وجود آب پیشوند آن، گویا اصفهان کنونی باشد. این سه شهر در مواقع مختلف تاریخی گاهی پایتخت استان سین و یا کل ایران می شدند، هزاران روستای تاریخی در این استان وجود دارد، که نیاز به باز نگری جدید هستند.
دست آورد های تاریخی استان چین ــ بسیاری از اختراع ها و اکتشاف های تاریخی این استان، بنام کشور چین شده است، ولی هیچ کدام از آنها در کشور چین، تعریف و تاریخ مشخص ندارند. یکی از مهمترین آنها باروت است، باروت در استان چین کشور ایران کشف شد، در تاریخ گوگرد و باروت در ایران نوشته ام، ولی در قرن گذشته آنقدر سادگی و کم کاری، از طرف ایرانیان دانش پژوه شده، که این دست آورد های ایرانی بنام کشور چین رقم خورده اند.
زبان و دین مردم سین یا چین ــ آنچه که از کتاب های تاریخی پیداست، تا قبل از قرن 13 میلادی، دین مردم میترایی و زرتشتی بود، و رهبر دینی و ملکی آنها فقفور بود، که همان بغپور است. بدلیل از بین بردن آثار زبان آنجا دقیقاً مشخص نیست، به چه لهجه ای حرف می زدند، ولی در جایی از شاهنامه نوشته شده، که دیوها خط چینی به تهمورث آموختند. از آنجا که زمان تغییر دینی و نام استان چین به ما نزدیک است، یعنی از زمان دروغ حمله مغول کشور مغولستان، زبان هایی که در روستا های چین سابق حرف می زدند، همین زبان و لهجه کنونی است، که مردم مدرسه نرفته روستا های آنجا حرف می زنند. از جوانان باهوش محلی می خواهم، آواها یا لفظ و گپ مردمان قدیمی مدرسه نرفته را برای حفظ در تاریخ ضبط کنند.
قابل توجه: 1 ــ یک خط از شعر طولانی که روی سنگ در بقعه سیدالاسادات گلپایگان حک شده، بوضوح می گوید که در زمان فتحعلی شاه قاجار، شهر گلپایگان خاک استان چین بوده است. البته سادگان با تعجب می گویند، چرا در این شعر خاقان کشور چین به دست بوس فتحعلی شاه ایران آمده است. بعد از تاریخ سرکوب سنگین شورش مردم استان چین، این استان تغییر نام داده شد.
* شاه شاهان جهان فتحعلی شه کامده <><> جبهه سا بر آستان درگهش خاقان چین *
2 ــ می گویند پیغمبر به مسلمانان فرمود: دانش را بیاموزید، ولو اگر در سین (چین) باشد، مطمئنا منظور استان سین ایران بوده نه کشور چین.
پرسش از همگان: آیا می دانید چرا نام استان چین یا چینستان ایران را، در رژیم های قرن گذشته، از تاریخ و جغرافیا پاک کردند؟
نقشه استان های تاریخی ایران، عکس شماره 2402.
جغرافیای تاریخی هند استان
هند تاریخ ایران، کشور هندوستان امروزی نیست، هندیجان در جنوب ایران است. نام باستانی کشور هندوستان امروزی آریا بهارات و چند نام دیگر بود، به تاریخ کشور هندوستان مراجعه شود. احمد حامی: در کفالایای مانی نوشته، که او در سده سوم میلادی از بابل با کشتی به هند، به فارس و از آنجا به بابل به میشان، و به خوزستان رفته است. هندی که مانی به آنجا رفته، هند جنوب خوزستان است، و گرنه شبه قاره هندوستان امروزی در سده سوم میلادی نامش هند نبوده است. از این گذشته مانی شناسان باختر مانی را در راه هند روانه کشور کوشانیان و کابل کرده اند، که نمی شود با کشتی به آنجا ها رفت. زمان هم برای مانی برای رفتن و برگشتن به شبه قاره هند امروزی کافی نبوده است، زیرا مانی در واپسین سال پادشاهی اردشیر با کشتی به هند رفته، و پس از به تخت نشستن شاپور که پشتیبان مانی بود به تیسفون باز گشته، و به دیدن شاپور رفته و کتاب شاپورگان را به نام او نوشته است. از رفتن مانی به هند تا بر تخت نشستن شاپور کمتر از یکسال بوده، و مانی در آغاز پادشاهی او به دیدنش رفته است. مانی نمی توانسته دو، سه ساله به هندوستان امروز رفته باشد، یکسال در آنجا دین خود را تبلیغ کرده، و از راه فارس به بابل برگشته باشد.
اسامی هند در ایران:
هند اولیا: که در زبان فارسی هند کوهستانی است، قسمتی در جنوب خوزستان است. امروزه نام آن هندیجان است، و رود پر آب آن هندیان (زهره) به خلیج فارس می ریزد، مردم آن گنوسی ها هستند.
هندزمین: دهی در تارم جنوب زنجان. ــ هندکندی: دهی در تارم شمال زنجان.
هندخاله: دهی در شهرستان فومن. ــ هندوکلا: در شهر آمل.
هندومرز: در نوشهر. ــ هندآباد: در سردشت.
هندمینی: در شهر ایلام. ــ هندی من: در شهرستان سنندج.
هنده: در بروجرد. ــ هندی: در خرم آباد.
هندآباد: در نیشابور. ــ هندوارک: در سبزوار.
هندوالان: در طبس. ــ هندیز: در سیرجان.
هندچوب: در نایئن. ــ هندو آباد: در اردکان.
هندوکش: در شهر فریدون. ــ هندرائی: جزیره ای در خلیج فارس.
چشم هندی: در موسیان. (احمد حامی)
داستان هرودوت می نویسد: هندوستان دور ترین نقاط مشرقی مسکون است، در مشرق هند زمین هایی است که به کلی شنزار است! در این بیابان ها پر از خاک طلاست. گویا این خاک طلا را حیوانی که او آن را مورچه مینامد در موقع حفاری لانه به بیرون می ریخته است، و مردم آن را در گرمای ظهر جمع آوری می کردند، زیرا این حیوان از گرما فراری بود، و در زیر زمین به استراحت می پرداخت. در هر صورت توضیحات هرودوت با هندوستان امروزی جور نمی باشد.
ــ هند = اند مانند اندیمشک شهری در استان خوزستان، اند = ان = آخر End، پایان، انتها + د = دنیا، اند = آخر دنیا، پایان دنیا، جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.
اند یا هند در دوره های مختلف تاریخی چند جا بوده است، ابتدا در بخشی از تمدن کهن جی، سپس طی هزارها این نام با مهاجرتها به بقیه نقاط رفته و گفته شده است، در زمان هخامنشیان تا آخر ساسانیان بخش های از خوزستان هند بوده است.
از روی شکل های تخت جمشید که در هدیه آورندگان به تخت جمشید هم نوشته ام، پروفسور بارنت می گوید: هندی ها (hindush) با سینه های برهنه هستند، و هدیه آنها الاغ و گرد طلا است، نه فیل نه عاج فیل، همچنین معلوم نیست الاغ در هندوستان وجود داشته، یا می توانسته اینهمه راه تا تخت جمشید بیاید.
در تاریخ بلعمی نوشته شده است: در زمان پادشاهی ایرج به یمن اندر ملکی بود او را رایش از بهر آن خواندندی که بسیار غنیمتها بیاورد و جنگها کرد و پادشاهی او تا زمین هندوستان برسید.... دقت کنید: بین یمن و هندوستان امروزی کشور پهناوری با نام ایران موجود است! که بر حسب اتفاق روزگار در آن زمان پادشاهی قدرتمند با نام ایرج داشته است، که یا این رایش باید ایران را گرفته باشد، تا همسایه هندوستان شده باشد، که چنین سخنی در تاریخ نیست، و یا این هند, هندوستان امروزی نیست، و با ایشان جنگ و کشتن کرد و خواسته ها و بردگان از زمین هندوستان بیاورد.
همچنین آمده: به زمان آسا (پسر زاده سلیمان ابن داوود) میان او و ملک هندوستان زرج حرب افتاد، (هندوستان تا بیت المقدس).
سرزمین هند امروزی یکی از بخش های ایران هخامنشی به شمار می رفته، و نام آن در آن زمان آریا بهارات بوده است. در هند باستان = آریابهارات لشکر کشی داریوش بزرگ را سرآغاز تاریخ خود می دانسته اند. خاندان موریان در زمان هخامنشی و spooner پس از آن در این منطقه شاهان ایرانی بوده اند. در کتاب ایران بزرگ آقای امید عطائی فرد می نویسد:
آنچه که امروزه به نادرست "هند و اروپایی" و "هند و ژرمنی" خوانده می شود، و نامی از ایران ندارد باید آریایی خواند. کاربرد اصطلاح "هند و اروپایی" خیانت و نادانی درباره تاریخ و فرهنگ است. ایرانیان (آریاها) دیرین ترین مردمان, و نیاکان تیره های هندی و اروپایی به شمار می روند.
اصطلاح هند و اروپایی آریابهارات یا کشور هندوستان امروزی نیست، بلکه دولت و فرهنگ هخامنشیان پارس نژاد و اروپای آن اروپه باستانی است، که مردم آن از تخمه تهمورث منظور آیر ها می باشند، که اگر جمع "ها" عربی را از آن برداشته و فارسی آن را که "ان" است به کار بریم آیران یا ایران نتیجه می شود، نژاد آیران که هرودوت آن را به صورت arians آریان آورده است در آران در شمال رود ارس بوده اند، و کوچ های اری ان (آریایی ها) از این منطقه صورت گرفته است، این تغییر مکان که بر اثر جنگها و.... از طرفی به سوی اروپای امروزی (فتوحات اسکندر در اروپا)، و از سوی دیگر به سوی آریابهارات (مهاجرت شکست خوردگان جنگی و مزدا کیش در جنگ اسکندر)، صورت گرفته است اصطلاح هند و اروپا را به وجود آورده است. در مورد هند و کرمان (ژرمان) و یا آریایی های کرمانی (ژرمانی) نیز جز آنکه بگویم محل کرمانشهری که در تاریخ ایران آمده است کرمانشاه امروزی است، بهتر است هیچ نگوییم که خود این نام به خوبی گویای واقعیت آن است.
توجه: هند، هند استان، هندویش، در ناحیه هندیجان و جنوب غربی ایران امروز بوده است، و بارها در تاریخ نجوم در ایران گفته شده، که نصف النهار مبدأ از آن می گذشته است. هند که در تاریخ ایران آمده است، استان یا کشوری است، که مرز غربی آن در هندیجان شمال غربی خلیج فارس و مرز شرقی آن مکران و مرز شمالی آن چین بوده است. جهت اطلاع بیشتر به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود.
استان تاریخی کرمان
استان کرمان که در گذشته مکران و مصر هم نامیده می شد، یکی از قدیمی ترین تمدن های بشر را دارد، علت آن هم وجود معادن متعدد بویژه مس است، که براحتی قابل دسترسی برای انسانهای دوران سنگ بوده است. تمدن استان تاریخی کرمان، مانند جیرفت، شهداد، راور و غیره بسیار وسیع می باشد، و هر کدام نیاز به تخصص ویژه دارند، مانند جیرفت شناسی یا شهداد شناسی، که متعاقب آن باید کاوش و تحقیق میدانی مفصل صورت پذیرد. فقط در این وبلاگ می توانم، اندکی به انبوه بی پایان این تمدنها و آثار اشاره کنم.
ــ کرمان = کرانه ساحل زمین و کشور
ــ کر = کناره – ساحل – حاشیه آب
ــ مان = مین = زمین ، کشور ، مادر
ــ آسمان = آس = بالا + مان = زمین = بالای زمین
استان کرمان با وسعت 175069 کیلومتر مربع در جنوب شرقی کشور ایران است، از شمال به خراسان جنوبی ، از شمال غرب به یزد، ازجنوب به هرمزگان، از شرق به سیستان و بلوچستان و از غرب به فارس محدود میشود، که با دارا بودن 16 شهرستان تقریباً 11 درصد از مساحت کل کشور را شامل میگردد. پهناور ترین استان ایران در محل تلاقی رشته کوه های مرتفع زاگرس و مرکزی با مناطق پست کویری در جنوب شرقی کویر مرکزی بزرگ ایران به طول تقریباً 160 کیلومتر واقع شده است. این تلاقی استثنایی بین ناحیه کوهستانی و کویری، ویژگی های محیطی کم نظیر و اوضاع طبیعی خاص را به وجود آورده است، که در کمتر منطقه ای از فلات استثنایی ایران میتوان مشاهده کرد.
استان کرمان به درستی گنجینه تاریخ و جغرافیا است، و از هر دوره و هر زمانی نشانی به یادگار دارد، منابع طبیعی دشت زیبای لوت، جنگل های خبر، گلزار های لالهزار و.... جاذبه تاریخی آثار تمدن شش هزار ساله آراتا (شهداد)، تپه کنار صندل (جیرفت)، ارگ بم، ارگ راین، قلعه دختر و اردشیر (کرمان)، آثار باستانی گنجعلیخان (کرمان)، باغ شاهزاده و آستانه شاهنعمتاله ولی(ماهان) و.... کوهستان های سر به فلک کشیده هزار، جوپار، پلوار، کوهشاه و.... همه و همه گویای این مدعاست.
نام کرمان خود قدمتی بس طولانی دارد، و خبر از کهن ترین تمدن جهان را می دهد. مردمانش یکی از ده تبار مهم پارسی را تشکیل دادهاند، و پیام بر سنگ نبشته داریوش، شاه هخامنشی، بر صخره های بیستون از کارامان یاد میکند، که چگونه برای ساختن کاخ هایش در شوش و تخت جمشید چوب های جگ را به ارمغان آوردند.
برخی کرمان را مرکب از دو کلمه «کار» و«مان» داشته که کلمه«کار» بمعنای رزم و پهلوانی و «مان» به معنای «محل و جایگاه و میهن» آمده است، و در مجموع به معنای «جایگاه دلاوری و مکان دلیران رزم آرا» است، از نظر من این معنی درست نیست، و کرمان به معنی ساحل زمین است، زیرا در زمان تمدن کهن جی، کرمان مابین دو دریای، در جنوب اریتره، و در شمال دریاچه بزرگ، قرار داشت.
عکس آثار تاریخی و طبیعی استان کرمان، عکس شماره 5914 .
معادن تاریخی استان کرمان ــ در استان کرمان معادن تاریخی فراوان وجود دارد، همین معادن باعث شدند اولین تمدن تاریخ در این استان بوجود آید، مشروح در معادن تاریخی ایران.
تصویر تندیس گلی یک مرد، ۲۵۰۰ تا ۲۳۰۰ خورشیدی ایرانی ، شهداد کرمان، مقبره شماره 14. عکس شماره 4222.
عکس تندیس گلی یک زن مربوط به 2000 خورشیدی ایرانی، شهداد کرمان، موزه ایران باستان. عکس شماره 4223.
جغرافیای تاریخی استان مصر
در کتاب های تاریخی بسیار نوشته شده که مس و نقره را از مصر می آوردند، و داریوش بزرگ هم در کتیبه کاخ شوش همین را نوشته است، در واقع منظور استان کرمان فعلی است، این استان تاریخی ایران هم به سرنوشت استان چین دچار شده و همه دارایی های تاریخی آن به باد رفته است. تمدن بزرگ جیرفت و ادامه تاریخی آن نادیده گرفته شده، و تقریباً از تاریخ ایران پاک شده است، در واقع این تمدن با گذر از دریا به فنیقیه و سپس کشور مصر کنونی منتقل شد.
پرسش از عموم: آیا می دانید چرا تمدن مهم و بزرگ جیرفت و مصر ایران را، در رژیم های قرن گذشته، از تاریخ پاک کرده اند؟
جغرافیای تاریخی استان خورآزمیا
اووآرزمیی [h]uvarasmiya نه خراسان امروزی، و نه خوارزم امروزی است. در تاریخ بلعمی با نام نجران آمده است، و در جای دیگر از همین تاریخ می گوید: این مردمان نجران هم از عرب بودند، از بنی تغلب و سبب ترسایی ایشان آن بود از میان بت پرستان که ایشان از اول بت پرست بودند. به یاد نداریم که مذهب رسمی خراسان امروزی هیچگاه ترسایی بوده باشد. همچنین در نقشه جغرافیای امروزی تعداد زیادی خراسان موجود است، به طور مثال: خراسان نام شهری در شمال شرقی ترکیه امروزی، این شهر در شرق ارزروم می باشد. به قسمتی از کتاب مادها و پارسها اثر ویلیام کالیکان توجه بفرمایید:
نظر عمومی مورخین بر این است که در خورزمیا choresmia در زمان کورش مردم از ظهور قائد و پیامبر مذهبی به نام سپیتما – زاراتوشتر یا همان زردشت به خوبی استقبال کردند. محل این پیامبر در متون قدیم ایران به کرات ایران ویج و آذربایجان است، پس این خوارزمی در خراسان امروزی نیست، و به حوالی آذربایجان امروزی است.
با این که می توان مطمئن بود که از جانب شرق کورش حدود متصرفات خود را به رود سیر دریا jaxartes محدود نمود، ولی از استحکامات و برج و باروی جنگی که به گفته نویسندگان کلاسیک به وسیله کورش ساخته و نام شهر کرشاتا (شهر کوروش ) یا سیروپولیس هم آورده شده، از نظر باستانشناسی اثری دیده نمی شود.
جانب شرق یعنی چه؟ جمله بعدی سخن از رودخانه سیردریا به میان است jaxarts که به نوشته همان نویسندگان کلاسیک از کوه های قفقاز سرچشمه می گیرد، و به دریای کاسپین می ریزد! البته این مکان در شرق یونان و اروپای امروزی می باشد، ولی در شرق ایران امروزی نیست! چه عجب است که از قلعه و استحکامات کوروش در شرق ایران امروز خبری نیست؟ اگر تمامی زمین های خراسان امروزی را هم بکنید این برج و بارو را در آن محل نخواهید یافت. کرش اتا یا کرداوروش باید احتمالا همان کنداورش یا کندروش محل جنگ های داریوش کبیر با مادها باشد و خور (خورشید) آزمیا که ریشه از خوزستان دارد، باید در همان نواحی خور میشان = کرمانشاه باشد. در ماوراء این رودخانه اقوام ماساژتها که نژاد آریایی بودند به کورش تسلیم نشدند. این مردم که خوراکشان ماهی بود (ماهی خوراک اصلی مردم کناره دریا هاست!)، و بنا به گفته نیمه افسانه ای هرودوت ملکه تامیریس بر آنها حکومت می کرده با کورش به رزم پرداخته اند، و در همین جنگها بود که کورش جان خود را از دست داد.
تصویر لوگو مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتید، عکس شماره 1606.
بخشی از مطالب این پست بر گرفته از بخش نام های جغرافیای تاریخی ایران وبلاگ گفتمان تاریخ است، و مطابق معمول این پست ادامه دارد و باز نویسی می شود.
ژاپن ایران تولید کننده تخمه
ژاپن یا جابان روستایی غرب روستای کرمانجنشین سربندان از توابع بخش مرکزی دهستان ابرشیوه شهرستان دماوند در استان تهران ایران است. این روستا در زمان قدیم منطقه سکونت کردهای تبعیدی یا کرد کرمانج و هخامنشیان بوده است. مردم جابان در حال حاضر به زبان شیرین کرد فارسی یا کرمانج صحبت می کنند.
جمعیت ــ این روستا در دهستان ابرشیوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲٬۵۴۰ نفر (۷۵۷خانوار) بوده است. روستای جابان در غرب روستای کرمانجنشین سربندان دماوند واقع شده و مردم آن به زبان کردی کرمانجی صحبت می کنند. نسل آنها به کرمانج های قوچان قدیم بر می گردد، که در زمان کریم خان زند از چناران در استان خراسان رضوی به این منطقه مهاجرت کردند.
ریشه یابی ژاپن ــ ژا = ژان = دارای جان، مانند ژاندارم = نگهدارنده جان. ژ از ابتدای ژن = زن آمده است، که ژن تولید کننده است، و جان می سازد، ژنراتور = تولید کننده، جهت اطلاع بیشتر به ستون کناری وبلاگ گفتمان تاریخ بروید، یا معنی نام شهرها و روستاهای ایران را بخوانید، که توضیح بیشتر دارد.
ژاپن یا Japan = ژا + پان = نگهبان یا نگهدار، ژاپان یا ژاپن = نگهبان جان، معبد الهه نگهبان ژان یا جان.
امروز به غلط و اشتباه ژاپان یا ژاپن ایرانی را با نام جابان می گویند، در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی، فلات مرکزی ایران تا ارتفاع 1350 متر زیر دریاچه بزرگ قرار داشت، و مردم برای رفت و آمد از قایق استفاده می کردند، و بنادری بنام سربندر و یا سربند، و کرج (کر = کرانه + رج = رگ = اسکله های کنار هم) استفاده می کردند. در همین دوره مردمانی از ژاپان ایران به شرق کوچ کردند، و بعلت آشنا بودن به کشتی و قایق به جزایر ژاپن رفتند، و نام خود را بر آن سرزمین گذاشتند، منجمله بدلیل شباهت کوه فوجی یاما با کوه دماوند. همانگونه که مردم سین یا چین ایران به سرزمین چین، و هند ایران به هند رفتند، و غیره، و نام خود را به آن سرزمین ها گذاشتند، جهت اطلاع بیشتر به جغرافیای تاریخی ایران بروید.
بسیاری از قلل ارتفاعات البرز مرکزی، که از آب بیرون بود، تحت نفوذ ژاپن ایران قرار داشت، و بعد از پائین رفتن آب، و در هزاره های چهارم و پنجم خورشیدی ایرانی، با گرم شدن هوا این مناطق برای زندگی و رشد جمعیت بسیار مناسب بود، و ژاپن یکی از تولید کنندگان خشکبار در ایران گردید، منجمله گردو و تخمه هندوانه، که به تخمه ژاپنی در تاریخ ایران معروف شد، مشروح در تاریخ خشکبار در ایران.
کلیک کنید: دو استان تاریخی ساخااستان و سکستان ایران
جغرافیای تاریخی استان های دیگر
تاریخ استان مکران، تاریخ استان روم، تاریخ استان سند، تاریخ استان تبت، و...، بزودی ...
مکران = مکه + ان = سرزمین مقدس.
مک = مکه = استوار، قوی، عبادتگاه، مکان.
مک + تب = بالابردن مک = بالابردن قدرت و سواد.
مغز و مخ و مغ همه از همین واژه مک هستند.
کرمان = کرانه ساحل زمین و کشور.
کر = کناره – ساحل – حاشیه آب.
مان = مین = زمین ، کشور ، مادر.
آسمان = آس = بالا + مان = زمین = بالای زمین.
اریتره = اری تره = دریای ایران.
ار = اول اران و اول بسیاری از شهرها مانند اردبیل و اربیل.
تره = آب، دریا.
تمام این نام ها ریشه در حروف هیروکلیف جی دارد، و با گفتن اینکه عربی است، خط پایان تحقیق را بر آنها بسته اند، ولی جوانان باهوش ایران می دانند، علم پایانی ندارد.
نقشه های ایران در دور های مختلف تاریخی، عکس شماره 2401.
کلیک کنید: تاریخ زیبا سازی در ایران
کلیک کنید: تاریخ شهر های باستانی ایران
کلیک کنید: نویسندگان و تاریخ نویسان ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ http://arqir.com