وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

تاریخ و جغرافیای ایران و ایرانیان

تاریخ و جغرافیای ایران و ایرانیان

پیش گفتار

      تاکنون هر آنچه خوانده و شنیده دیده اید اندکی از عظمت ایران بزرگ بوده است،  وظیفه همه عزیزان ایرانی است،  که بیشتر و بیشتر از ایران بگویند و بنویسند.  ایران ‌زمین واژه‌ای برای اشاره به سرزمین ایرانیان  است،  که در معنای گسترده آن به ‌کار می‌رود،  و بخش بزرگی از قاره کهن می باشد.  در برخی از نوشته‌ ها، این واژه را هم ‌معنا با قلمرو شاهنشاهی ایران باستان به کار می ‌برند.  این قلمرو شاهنشاهی در زمان‌های گوناگون یکسان نبوده،  در دوران هخامنشیان گسترده‌تر بوده‌است،  ولی، قلمرو حکومت اشکانیان و شاهنشاهی ساسانیان با تغیرات کمی به مدت حدود ۹۰۰ سال یکسان بوده ‌است.  تاریخ مشترک همراه جغرافیای اقتصادی،  موجب اشتراک اقوام این قلمرو در بسیاری رسوم و آیین‌ها گردید،  که همچنان این پیوستگی ادامه دارد،  هر چند که استعمار و امپریالیسم آن را نمی خواهند،  ولی کور خوانده اند.  از نظر زبانی نیز،  اکثر این اقوام ایرانی ‌زبان بوده‌ اند،   و رواج زبان فارسی یا پارسی در این قلمرو باعث نزدیکی بیشتر زبانی این اقوام شده ‌است،  بطوری که در ادامه روند گسترش شاخهٔ مختلف زبان های ایرانی را به وجود آورده ‌است.

تصویر لوگو تاریخ و جغرافیای ایران و ایرانیان،  عکس شماره 1620.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

تصویر لوگو ایران را بدرستی بشناسید،  عکس شماره 1617.

کلیک کنید:  ادامه پیش گفتار

این صفحه پیوست تاریخ و جغرافیای ایران است.

. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .

عکس تاریخی گروهی از مردم تهران در انقلاب مشروطیت،  عکس شماره 1288.

پرشیا یا ایران

      آنچه که بطور قطع مشخص است از ابتدای هزاره دوم میلادی اروپائیان به ایران بزرگ می گفتند:  پرشیا ولی در زمان رضا شاه پهلوی نام پرشیا را به ایران تغییر دادند.  آنچه که دقیقاً می دانیم در طول تاریخ هزار سال گذشته مردم شرق،  هند و چین و حتی آثار تاریخی موجود در شانگهای،  از همین نام ایران استفاده می کردند و می گفتند.  البته برای همه کشور ها همین وضع حاکم بود،  مانند یونان که مردم سرزمین های شرق آنرا یونان و مردم غرب گریس می نامیدند،  و خود یونانی ها به کشورشان هلن می گویند،  که افسانه ای تاریخی از آن در خاطره داشتند.  اگر دقت کنید بسیاری از کشور های تاریخی دو یا چند نام داشتند.

    ــ  ار = ایر = ایران،  ار مانند:  اربیل، اردستان، اردبیل، اردکان و.... ا = بالا و بلندی + ر = رابرند و دارند....  ادامه در پائین صفحه در بخش ایران کوهستان.

  ــ  آریا = آر + یا.

  ــ  آ = اولین حرف الفبا = اولین، برترین.

  ــ  آدم = آ + دم = اولین دم، اولین نفس.

  ــ  آب = آ + ب = اولین برکت.

  ــ  آتش و ....  مشروح در اینجا.

  ــ  آر = آ + ر = وابسته به اولین.

  ــ  یا =  نگهدارند همه چیز، پایان همه چیز،  شخص، من.

  ــ  ی = آخرین حرف الفبا + ا = راست و بلند.

  ــ  آریایی = آر +  یا + ای =  اشرف مخلوقات، اولین ها.

      درباره معنی ایران و آریا و آریایی،  خیلی چیز ها نوشته اند،  ولی هیچکدام ریشه یابی در قدیمی ترین امکان تعریف از حروف و واژه ها ندارند.  همگی مطلبی و چیزی را از دوران های مختلف تاریخی،  و از اینطرف و آنطرف نوشته اند،  که ممکن است معنی ذهنی پیدا کرده باشند،  ولی ریشه یابی اصلی نشده اند.  

ایران بزرگ کجاست؟

      مجموع جغرافیای طبیعی سه حوزه تمدن بین النهرین و ماورالنهر و سند و در میانه آنها تمدن قنات،  را از گذشته های دور ایران می گفتند،  که جغرافیای انسانی و اقتصادی خاص بنا کردند.  ایران یعنی سرزمین قبیله ها و طایفه های مختلف که از بدو تاریخ کنار یکدیگر با خوب و بد ها ساختند،  و جنگ و ستیزها را گذراندن و تمدن و فرهنگی بنا نهادند،  که تأثیر کلی بر تمام جهان گذاشت.  انوش راوید این سرزمین وسیع را که حدود 5 میلیون کیلومتر مربع می شود،  ایران بزرگ می گوید،  که در میان قاره کهن می درخشد.  ولی استعمار و امپریالیسم از یکصد سال پیش بخشی از ایران و قاره کهن را با نام های ساختگی و استعمار در آوری،  می گوید خاور میانه، و آسیای میانه و آسیای غربی و آسیای جنوبی.  خود شما قضاوت کنید،  نامی که عمری به درازای تاریخ دارد واقعی است،  یا ادا های دشمنان ملت های این جغرافیای زیبا.  نام ایران بزرگ در دل خود، کردی و تازی و پارتی و ترکی و مادی و پارسی و بلوچی و غیره و غیره دارد.  اما نام خاور میانه و آسیای میانه و آسیای غربی و آسیای جنوبی،  را استعمار ساخته تا بتواند مرز های سیاسی غیر واقعی درست کنند،  و کشور ایران و کشور عراق و کشور افغانستان و تاجیکستان و قفقاز بنامد.

پیدایش ایران و ظهور انسان

      در دوره باران،  ایران زیر دریای تتیس قرار داشت،  و در با کاهش بارندگی و تبخیر آب ها،  قلل و نقاط مرتفع از آب بیرون آمدند.  تعدادی از دانشمندان بر این باورند،  که انسان در دوره چهارم یعنی پس از دوره یخبندان،  روی زمین و از جمله سرزمین ایران ظاهر شده است.

       دوران سنگ اولیه:   فسیل های انسان  پالئولیتیک،  در بسیاری از مناطق ایران،  از دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران گرفته تا منطقه شیراز،  و خلیج فارس،  و کرانه های جنوبی دریای مازندران تا جنوب خراسان و کرمانشاهان و کردستان یافت شده است.  پژوهش هایی در منطقه کرمانشاه انجام شده که به دنبال آن ابزار سنگی،  از جمله تبر دستی یافت شد،  که قدمتی بالغ بر75,000 تا 100,000 سال برای آن تخمین زده اند.

       عصر میانه سنگی:  در هزاره 13 الی 14  ق.م،  ابزار های سنگی در فلات ایران تکمیل شدند و مردم این سرزمین سوراخ کردن سنگ و ساختن چاقو،  تبر و سرنیزه را فرا گرفتند.  استفاده از این ابزارها موجب پیشرفت در کارها شد.  همچنین بشر توانستند در ظروف ساخته شده  خوراک تهیه کند،  و خانه های چوبی دایمی بسازند.  تپه  سراب و  گنج دره  کرماتشاه و  شهر سوخته  سیستان از آثار این دوره زندگی مردم ایران می باشند،  به سایت های باستانی در اینجا مراجعه شود.

       دوران نو سنگی:   پس از عصر میانه سنگی در ایران،  شیوه زندگی روستاییان به سوی تکامل رفت،  و با ظهور پدیده ای به نام مهاجرت مبادلات سیاسی و اقتصادی در داخل فلات ایران وسعت و رونق گرفت.  آغاز این دوره که  عهد دوّم نام دارد،  به 5000 سال پیش از میلاد باز می گردد.  مردم این روزگار از خاک رس خشت هایی می ساختند که شباهت زیادی به خشت های تمدن ها قنات داشت.  این اختراع ایرانیان تحول بزرگی در ساخت خانه ها پدید آورد،  به شهر های تاریخی ایران در اینجا مراجعه شود.   

      سه سامانه زمانی برای تاریخ اولیه ایران باید در نظر گرفت،  که در پست های آینده به شرح آنها می پردازم.  1 ـ  پیش از تاریخ:  قبل از سنگ و سنگ اولیه،  2 ـ  میانه تاریخ:  سنگ میانه و نو سنگی،  3 ـ  دوران تاریخ:  نو سنگی پیشرفته، برنز و آهن ......  مشروح در اینجا.

کلیک کنید:  تمدن کهن جی

نام های زیبای ایران عزیز

   ائریه، ائیرین،،آریاورته،،آورته، آریا ویج،،ایرانویج، ایران ویژ، اریانه، اران، آران، پرس، ایران، ....

     ایران که در مرکز قاره کهن و ناف جهان قرار دارد،  به ‌زبان اوستایی،  ائیرینه ‌و ئیجنگه Airyana و Vaējangh   خوانده می‌ شد،  ساکنان با نام ایرج مشهورند،  ایرج Eraj به ‌زبان پهلوی Erech  خوانده می‌ شود،  که مخفف همان واژه­ اوستایی است،  به پهلوی و پارسی دری ویچ  تلفظ می‌ شود، که همان مرکز جهان معنی می ‌دهد.  واژه­ ایران در پارسی ‌میانه به شکل ارانErān  بوده،  و بر گرفته از شکل‌ های قدیمی آریانا یعنی سرزمین آریایی ‌هاست  .واژه­ آریا در زبان ‌های اوستایی، پارسی باستان و سنسکریت به ترتیب به شکل ‌های،  اَیریه  Airya  اَریه Ariya آریه Arya  به کار رفته است.  در زبان سنسکریت، اریه  Ariya  به معنی سَروَر و مهتر و آریکه Aryaka  به معنی مَردِ شایسته‌ بزرگداشت و حرمت است،  و آریایی به ‌زبان اوستایی، ائیرینAiryana  به ‌زبان پهلوی و پارسی دری ایر خوانده می ‌شود،  و ایرج به ‌زبان آریایAirya  است.  ایر در واژه به‌ معنی آزاده و جمع آن ایران به ‌معنی آزادگان است.  در شاهنامه فردوسی از پسر سوم فریدون می‌ خوانیم:

* مر او را که بُد هوش و فرهنگ و رای <><> مر او را چه خوانند؟ ایران خدای *

     ایران در این ‌جا به ‌معنی جمع ایر یعنی آزادگان،  و ایران خدای به‌ معنی پادشاه آزادگان است.  ایرانیان و آریاییان هند،  که در روزگاران کهن زبان‌ های آنان به یکدیگر بسیار نزدیک بود،  خود را به این نام خوانده­‌اند.  داریوش بزرگ در نوشته‌ های نقش رستم و شوش از خود، چنین یاد می‌کند:

      منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌ های همه‌ زبان، شاه این بوم بزرگ پهناور، پسر ویشتاسب هخامنشی، پارسی، پسر یک پارسی، آریایی، از چهر آریایی (آریایی ‌نژاد).

      اریه در نام،  اریامنه  Ariyāramna اریامنه پدر اَرشام پدر ویشتاسب، ویشتاسب پدر داریوش است،  و  ایریه در واژه‌ اوستایی اَیرینَه وئجه  Airyna Vaējangh  ایران ‌ویج،  ایران ‌ویج در دید زرتشتیان، هنوز هم به معنای بهترین و مقدس ‌ترین بخش ایران و جهان است،  و اَیریوخشوثه Airyo Xshutha  اَیریوخشوثه کوهی که آرش تیر انداز نامی ایران در زمان منوچهر پیشدادی،  از بالای آن تیری به سوی مشرق انداخت،  و ایره ‌یاوه  Airyāva  ایرج،  یاری کننده‌ آریا،  به ‌کار رفته است.

      در مورد کشور های دیگر و اقوام آریائی که به اروپا مهاجرت کردند،  و نام ایران را نگاه داشتند،  می ‌توان ایرلند را نام برد،  ایرلند = سرزمین ایرها = سرزمین آریاییان،  و هم در آن ‌جا است، که هنوز معابد میترایی یعنی یادگار دوران فریدون از زیر خاک بدر می‌ آید . این واژه را در زبان ایرلندی، هم ‌ریشه‌  زبان ماست، به شکل  Aire  و  Airech  و به همان معنی آزاده می ‌بینیم.  بخش نخست نام کشور ایرلند که در خود زبان ایرلندی  Aire  نامیده می ‌شود از همین واژه است.

      اریه و ایریه رفته‌ رفته به شکل ایر Er درآمد. ایرانیان در نوشته‌ های پهلوی ساسانی،  خود را به این نام و میهن خود را  ایران Erān  نامیدند.  ایرانیها در نوشته ‌های پهلوی اشکانی اَریان،  در ارمنی اِران  Eran  یا ایرانشتر Erān shathr  در فارسی ایرانشهر نامیده می‌ شدندایران در زبان پهلوی،  دو معنی داشت،  یکی آریاییان یا ایرانیان و دیگر سرزمین ایران.  شکلی دیگری از ایران اریان است،  که در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان، از حمزه اصفهانی، دانشمند سده‌ 4 آمده است.  او یک ‌بار از مملکت اریان هم فرس و به بیان دیگر اریان نام می ­برد،  و می ­گوید که ایشان پارسی هستند.  از این سخن پیداست که او اریان را در معنی جمع و به جای ایرانیان یا آریایی­ها بکار برده است.  شکل اریان شهر نیز به جای  ایران‌ شهر، در کتاب التنبیه و الاشراف، تألیف  ابوالحسن علی مسعودی، مورخ سده‌ 4 نیز دیده شده است.  شثر = شهر در فارسی،  که در واژه­ پهلوی ایران شثر آمده است،  در آن زبان به معنای کنونی سرزمین است.  در زبان پهلوی ساسانی به جای شهر معنی امروزی، شثرستان = شهرستان در  فارسی،  بکار برده می‌ شد، و کیشور = کشور در فارسی،  به معنی یک بخش،  از هفت بخش زمین بود،  که به تازی اقلیم خوانده شده است.  در زبان پهلوی از واژه‌ ایرانشثر، کشور ایرانیان، کشور آریاییان خواسته و دریافته می ‌شد.  ایران هم ‌چنین منسوب به ‌محل آن، به ‌نژاد ایر یا جایگاه آریاییان گفته می ‌شده،  و هم ‌اکنون نیز به همان نسبت خوانده می ‌شود.  بخشی از پیام کی‌ خسرو، به افراسیاب‌ را ببینید:

* به ایران زن‌ و مرد لرزان به ‌خاک <><> خروشان ز تو پیش یزدان پاک *

   که در این بیت ایران به ‌معنی کشور آریاییان است، یا :

* دریغ‌ است، ایران که ویران شود <><> کنام پلنگان ‌و شیران شود *

   ابوسعید ابوالخیر، در این چهار پاره یا همان رباعی،  ایران را به معنی جمع ایر آورده است:

* سبزی بهشت و نوبهار از توبرند <><> آنی که به خلد یادگار از تو برند *
 * در چین وختن، نقش‌ونگار از تو برند <><> ایران همه فال روزگار از تو برند *

تصویر منظره از آسمان ایران،  عکس شماره 7748.

تمدنها و فرهنگ های ایرانی

      با نگاهی به نقشه جغرافیای طبیعی ایران بزرگ سه جلگه بین النهرین، ماورالنهر، سند و پنجاب را می بینیم،  تمدن های اولیه بشر در این سه جلگه شکل گرفت.  رود های پر آب در این جلگه ها جریان دارد،  تمدن های اولیه شهر نشینی نو پدید بشر در کنار این رودها تشکیل شد.  در میان این سه جلگه فلات بزرگ ایران قرار دارد،  که رود های کم آب در جریان تند کوهستانی و بیابان های وسیع بدون رود دارد.  کوهستان های فلات ایران مناسب ترین موقعیت برای پناه طایفه های سنگی بود،  که در تاریخ نیک توضیح داده ام.  ساکنان فلات ایران توانایی های خود را به سه جلگه بزرگ و پر آب اطراف منتقل کردند،  و در هزاره چهارم خورشیدی ایرانی،  سومر در بین النهرین و هارا پا در سند و پنجاب و تمدن هایی در ماورالنهر را بوجود آوردند،  به مختصر تاریخ جهان مراجعه شود.

   تمدن های جلگه های پر آب ایران بزرگ ــ  بدلیل آب فراوان کشاورزی پایداری را موجب شدند،  که این خود سهمی در ایجاد اولین دولت ها و حکومتها را ایجاد کرد.  آب فراوان وابستگی شهرها را بیکدیگر کم کرد،  شهر های بوجود آمده نیاز به شهر بالا دستی نداشتند،  و به جنگ و ستیز با هم پرداختند که اثرات آن فرهنگ تا امروز هم پیدا است.  این کشاورزی و تولید و جنگ همیشه نیازمند تکامل و کمک از خارج بودند،  تجارت با مناطق دور دست ثمره آن بود.  رودخانه های پر آب بی پایان و خاک حاصلخیز جلگه ای فرهنگی را بنا کرد، که مسئله قناعت و صرفه جویی را نداشت.

   تمدن قنات و بیابان های ایران بزرگ ــ  بدلیل کمبود آب و حاصلخیز نبودن و یا خاک کم بهره،  باعث پیدایش فرهنگ صرفه جویی و قناعت گردید،  که مهمترین خصلت آن فرهنگ  روز مبادا  است،  که این مهمترین و منحصر به فرهنگ مردم خوب ایران است.  طولانی بودن قنات و زحمت نگهداری آن،  و نوع کشت و زرع،  روستاها را بیکدیگر وابسته کرد که در نهایت وابستگی شهرها را هم در پی داشت.  این مانع از جنگ و ستیز در تمدن قنات بود و در نتیجه روحیه جشن و شادی را به همراه آورد.  چهار فصل که در این بخشها کامل بود،  تأثیر بسزایی در فرهنگ داشت.

   تمدن کوهستانی و ارتفاعات ایران بزرگ ــ  این تمدن بدلیل دوری و کوهستانی و سختی راه ها،  نمای دیگری از تمدن و فرهنگ را شکل داد،  حفظ فرصتها،  شکار،  تحمل سختی و زندگی در هر شرایطی،  از این خوی در تاریخ و امروز در جنگها و کارهای مشکل بهره می برند.  کم جمعیت بودن روستاها و عدم وابستگی به شهر و دوری ها،  پادمان فکری برای حکومت شکل نگرفت.  طرح پذیرش اقوام دیگر در کوهستان مشکل بود،  بدین جهت در طول تاریخ مردم کوهستان های ایران ثابت تر بودند.

   تمدن ایلات و عشایر در ایران بزرگ ــ  بعلت وسعت خاک و تنوع آب و هوایی تمدن مهم ایلات و عشایر کوچ نشین از ابتدای تاریخ در ایران شکل منحصر بفرد گرفت که کاملاً با ایلات دیگر نقاط جهان متفاوت است.  در این تمدن فرهنگ شکوفایی ظاهر شد که در اثر گذاری همانند فرهنگ های دیگر ایران بزرگ بود،  در این فرهنگ رنگ آمیزی و تنوع طلبی و آزادگی و عدم وابستگی به جایی و سرعت کاملاً مشهود است.  امروز یادگارهای زیادی از این فرهنگ در خانه های ایرانیان دیده می شود،  ولی از ابتدای قرن 20  این تمدن در ظاهر خود کمرنگ شده ولی در باطن مردم ایران همچنان قوی است. 

   تمدن های ایران بزرگ در ارتباط همیشگی ــ  با یکدیگر بودند و حاصل چندین نگرش در تمام موضوعات را براحتی تبادل می کردند،  فرهنگها و صنعتها و دانشها رد و بدل می شدند و در نهایت زندگی آنها بخوبی جریان داشت.  دو جاده معرف ابریشم و ادویه همیشه از کاروانها پر بود،  مهمترین شهر تلاقی این دو جاده ری بود که محل اجتماع ناراضی ها بود،  در اینجا دانش و فلسفه های جدید شکل می گرفت و گسترش می یافت.  بدین ترتیب چند تمدن و فرهنگ جهان در یک جغرافیا بنام ایران بزرگ جمع گردید و در نهایت تمدن ایرانی را بوجود آوردند.

  کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

کشور ایران کنونی

      از دیر باز مفهوم واژهٔ ایران عبارت از مجموع نواحی فلات ایران یعنی پارس (ایران کنونی) و افغانستان و بلوچستان و ترکستان غربی، بوده است.  ایران بزرگ شامل همهٔ سرزمین‌ های است،  که آنجا در دوران تاریخی به زبان های ایرانی سخن گفته می ‌شد، و فرهنگ ایرانی پیروزمند و مسلط بوده و تا به امروز باقی است.  کشور ایران کنونی، در شرق با افغانستان و پاکستان؛ در شمال شرقی با ترکمنستان، در بخش میانی شمال با دریای خزر، در شمال غربی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ در غرب با ترکیه و عراق؛ و سرانجام در جنوب با آب‌ های خلیج فارس و دریای عمان همسایه ‌است.  فلات ایران مشتمل است بر افغانستان و ایران که جزو ایران بزرگ به شمار می‌روند.  بنابر این، ایران بزرگ، هرگز یک قلمرو سیاسی نبوده،  بلکه حوزهٔ فرهنگ، تمدن و زبان قوم آریایی است،  چه آنانی که در ایران کنونی می ‌زیستند و چه کسانی که در افغانستان یا فرارود (ماوراء‌النهر) و یا شمال غرب هندوستان.  زیرا، ایران بزرگ، بیشتر از آن که نتیجهٔ کارنامهٔ شاهان شمشیر کش باشد،  میراث ادباء، دانشمندان و شعرا،  در یک کلمه فرهنگیان بوده است.

      از دید طبیعی ایران از شمال به رود اترک،  دریای خزر و رود ارس،  از خاور به کوه ‌های هندوکش و کوه‌ های باختری دره سند،  از باختر به دامنه ‌های باختری کوه‌ های زاگرس و حوضه آب ریز اروند رود و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود است.  بیش از نیمی از ایران کویری و نیمه کویری است.  حدود یک سوم ایران نیز کوهستانی است،  و بخش کوچکی از ایران که شامل جلگهٔ جنوب دریای خزر و جلگهٔ خوزستان می باشد،  نیز از جلگه ‌های حاصلخیز تشکیل شده‌ است.  بلندترین کوه های ایران نیز مانند قله دماوند (۵۶۷۱ متر) می ‌باشد.  از دید جغرافیایی، غربی ‌ترین شهر ایران کلیسا کندی؛  شرقی‌ ترین شهر جالق؛  شمالی ‌ترین شهر پارس آباد؛  و جنوبی ‌ترین شهر چابهار است.

     طبق قانون تقسیمات کشوری مصوب ۱۲۸۶ شمسی ایران به ۴ ایالت آذربایجان، خراسان، فارس، و کرمان و بلوچستان تقسیم شد،  و هر ایالت به چند ولایت حاکم‌نشین و هر ولایت به چند نایب ‌الحکومه ‌نشین تقسیم شد.  این تقسیمات تا سال ۱۳۱۶ با دگرگونی‌های کوچکی به همین گونه ماند.  در سال ۱۳۱۶ خورشیدی با تصویب قانون جدید تقسیمات کشوری،  ایران به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسیم شد.  به مرور زمان با ایجاد استان ‌های جدید، تعداد استان‌ های ایران افزایش یافت.  برای مدت ‌های مدیدی پس از پیروزی انقلاب انسانی 57، ایران همچنان دارای ۲۴ استان بود.  در سال ۱۳۷۲ استان اردبیل از استان آذربایجان شرقی جدا شد.  همچنین استان قم در سال ۱۳۷۴ از استان تهران جدا شد و استان قزوین در سال ۱۳۷۳ از استان زنجان جدا و به استان تهران پیوست و در سال ۱۳۷۶ به استان قزوین مبدل شد.  در سال ۱۳۸۳، استان خراسان به سه استان:  خراسان جنوبی، خراسان شمالی و خراسان رضوی تقسیم شد.  به این ترتیب اکنون ایران از ۳۰ استان تشکیل شده‌است.

    ایران از لحاظ آب و هوایی یکی از منحصر به فرد ترین کشورها می باشد،  اختلاف دمای هوا در زمستان میان گرم ترین و سرد ترین نقطه گاهی به بیش از ۵۰ درجهٔ سانتی گراد می‌رسد.  به طور کلی ایران در منطقه ‌ای قرار گرفته ‌است،  که از دید بارندگی در سطح نیمه خشک و خشک قرار می‌گیرد،  به جغرافیای ایران مراجعه شود.

      آب و هوای ایران متأثر از چندین سامانه می‌ باشد،  سامانه پر فشار سیبریایی که با ریزش به عرض ‌های جنوبی در نوار شمالی بارش باران و برف و کاهش دما و در سایر نقاط فقط کاهش دما را به همراه دارد.  سامانه باران‌ زای مدیترانه ‌ای که از سمت غرب وارد ایران می ‌شود،  و موجب ریزش باران یا برف در بسیاری از نقاط غربی و میانی و شرق ایران می‌شود.  سیستم کم فشار جنوبی که در نوار جنوب و جنوب غرب موجب رگبار باران می‌شود.

      میزان بارندگی در ایران بسیار متغیر است،  در شمال به بیش از ۲۱۱۳ میلیمتر،  در رشت، ۱۳۸۳ میلیمتر نیز می ‌رسد.  در نواحی کویری بارش عمدتاً بسیار کم و در حدود ۱۵ میلیمتر است.  بارش نواحی شمال غرب و غرب، دامنه‌ های جنوبی البرز و شمال شرق تا حدودی قابل توجه تقریباً ۵۰۰ میلیمتر می‌ باشد.  در سایر نقاط میزان بارش از ۲۰۰ میلیمتر بیشتر نمی‌شود،  به جغرافیای ایران مراجعه شود.

      اختلاف دمای هوا ایران در نقاط مختلف زیاد است،  در حالی که فصل زمستان دمای شهرکرد در شب به ۳۰-  درجه هم می‌رسد،  مردم اهواز هوای تابستانی 25 درجه را تجربه می ‌کنند.  هوای سواحل شمالی در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل می ‌باشد،  نواحی شمال غرب و غرب تابستان های معتدل و زمستان‌ های سرد و نواحی جنوبی تابستان‌ هایی شدیداً گرم و زمستان‌ هایی معتدل دارند.

تاریخ ایران

      پیشینهٔ تاریخی تمدن در ایران به تمدن‌ هایی در ایلام، شهر سوخته، جیرفت و... می‌رسد که در تاریخ نیک  نوشته ام،  ولی شروع تاریخ سیاسی آن از آغاز حکومت پادشاهی ایران در زمان ماد است.  ایلام و ماد،  نخسین شاهنشاهی های ایران بوده ‌اند،  و لذا به عنوان شروع تاریخ شاهنشاهی ایران در نظر گرفته می‌ شوند.  ایران امروزه از اقوام زیادی تشکیل شده است.  در معنی واقعی قوم یا ملت برای ملت قاره کهن به یک معنی می باشد،  از جمله:  آذری، کرد، ترک، لر، بختیاری، بلوچ، مازنی، گیلک، قشقایی، عرب، لک، تالشی، ترکمن، خلج، آشوری، کلدانی، مندایی، تات، گرجی، سیستانی، ارمنی، و یهودی تشکیل شده ‌است،  که همه ریشه در یک ملت و تمدن دارند.

      در ایران حدود ۲۰ گویش و بیش از 200 لهجه رواج دارد،  بزرگ ‌ترین گروه‌ های گویشی ایران را فارسی، ترکی آذربایجانی، کردی، ترکمنی، گیلکی، مازندرانی، خلجی، تالشی، لری، بختیاری، عربی، بلوچی، لکی، دیلمی، تاتی، ارمنی، آشوری، مندایی، گرجی، عبری، کلدانی و غیره تشکیل می‌دهند.  زبان رسمی و اداری ایران زبان فارسی است،  که یکی از زبان‌ های شاخه هند و ایرانی می باشد.  براساس اصل پانزدهم قانون اساسی ایران کتاب های درسی باید با این زبان و خط باشد،  ولی استفاده از زبان‌ های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه ‏های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس،  در کنار زبان فارسی آزاد است.

      در پانصد سال گذشته،  به ‌ویژه پس از تشکیل دولت صفویان همواره تشیع آیین رسمی ایران بوده ‌است،  و اکنون از جمعیت ایران، ۸۹٪ شیعه، ۹٪ سنی و ۲٪ در مجموع، مسیحی، زرتشتی، یهودی، بهائی و پیروان سایر ادیان هستند.  در اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی،  اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی دین رسمی ایران شده است،  و سایر مذاهب اسلامی که در قانون اساسی به آنها تصریح شده،  شامل مذاهب چهار گانه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیان زیدی (چهار امامی) نیز قانونی و دارای احترام کامل می ‌باشند.  همچنین در اصل ۱۳ آن قانون اساسی، ایرانیان مسیحی، یهودی و زرتشتی به عنوان اقلیت دینی پذیرفته شده‌اند،  و می‌توانند در حدود قانون بر اساس دین خود عمل نمایند.  همچنین آیین‌ های دیگر در برخی دوره‌ ها رواج یافته ‌اند مانند دین مزدک، مانی و مسیحیت پیش از اسلام.

سلسله دودمان ‌های پیش از اسلام

این بخش در تاریخ عمومی ایران نوشته شده است

کلیک کنید:  تاریخ عمومی ایران

عکس منظره ای از چلاسر و جل دو روستای زیبای ایران،  عکس شماره 3340.

عراق یا ایران کوهستان

     عراق = ار راق = ار + راق یا راک = کوه و کوهستان،  در جمع می شود ایران کوهستان،  و هیچ ربطی به اور ندارد،  زیرا هم آوای آن متفاوت است،  و هم جغرافیای عراق یا اراک چیز دیگری می گوید.

    ــ  ار = ایر = ایران،  ار مانند:  اربیل، اردستان، اردبیل، اردکان و.... ا = بالا و بلندی + ر = رابرند و دارند.  ریشه یابی واژه ها در حروف هیروکلیف جی نهفته است،  هم اکنون علاقمندان زیادی مشغول کشف و ریشه یابی هستند،  امید است بزودی این علم کامل شود.

   ــ  تا قبل از قرن 20 به نیمه غربی کشور ایران،  و نیمه شرقی کشور عراق،  اراق می گفتند،  که شامل اراق عجم و اراق عرب بود،  یعنی مناطق مرتفع دو کشور،  یک سرزمین در جغرافیای تاریخی ایران بود.  

   ر = رابرند و دارند،  ا = بلند و راست،  ک = کوه و کوهستان،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهر ها و روستا های ایران و حروف الفبای جی بروید.  سرخ پوستان آمریکایی،  که اولین مهاجران تمدن کهن جی می باشند،  به کوهستان،  راک یا راق می گویند،  مانند کوه های راکی در آمریکای شمالی.

   ولسوالی راغستان ــ  راغستان یکی از ولسوالی های ولایت کوهستانی بدخشان در شمال خاوری افغانستان است.  این ولسوالی در سال ۲۰۰۵ میلادی از ولسوالی «راغ» تشکیل شد.  دیگر ولسوالی های تشکیل شده از ولسوالی راغ عبارتند از کوهستان و یاوان.  ولسوالی به نام راغ دیگر وجود ندارد.  ویکی‌پدیا.

   تصویر بالا کوه های راغی در ولایت بدخشان کشور افغانستان،  پائین کوه های راکی در کشور آمریکا،  عکس شماره 6298.

   جالب:  در جایی من نوشته ام،  عجم = اجم = فرزند جم،  عرب = ارب = فرزند رب،  شاید پرسیده شود در اینجا به عنوان فرزند و زاده نام برده شده،  و در جای دیگر به معنی بلند و راست،  مانند نوشته بالا و یا قبلی در دار،  ا همان راست و بلندی است،  که از آن فرزند بوجود می آید،  در دوران کهن این "راست بلند"،  دارای معنی معنوی بود،  نه تحقیری و بد.

تصویر سنگ قبر های ایستاده در گورستان خالد نبی،  عکس شماره 4220.

  ار = ا = راست و بلند + ر = وابسته به آن یا پی برنده از آن.  در فیلم مستندی از قبایل بدوی "پاپوا گینه نو" در شرق کشور اندونزی شنیدم،  که بومیان آنجا به آلت مردانه  ا  می گویند،  و دیدم آنرا با وسیله های گیاهی بلندتر می پوشانند،  جهت اطلاع در جستجوها بنویسید New Guinea Kombai.  یا جهت دیدن عکس های آن در اینجا یا در اینجا کلیک کنید.

اران است نه آران

      در بسیاری از جاها می بینم که می گویند جمهوری آذربایجان،  همان آران است،  و می نویسند آران یا اران غیر ایرانی بوده اند.  درصورتیکه اشتباه است،  ار = ایر = اول نام دیار های ایرانی مانند:  اردستان، اردکان، اربیل، اردبیل و غیره،  که ار و ایر همان مردم ار یا ایر هستند + ران و یا ان،  می شود جایگاه مردم ایر یا ار،   و اینها همان نام گذاری آریایی های دوره های بعد هستند،  و در اصل بعد از گرم شدن زمین در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  مردم ارتا یا ار + تا،  تا یعنی مکعب یا جایگاه + ار یعنی جایگاه مردم ار،  که همان مردم تمدن کهن جی است،  از مناطق حدود خلیج فارس شروع به مهاجرت به نقاط دیگر کردند.  در آن زمان دریاچه بزرگ مرکزی ایران،  شامل دریاچه های بهم پیوسته ارومیه و قم تا ارتفاع 1350 متری زیر آب حاصل از آب شدن یخ های دوران یخبندان کوچک قرار داشت.  به همین جهت بسیاری از این مهاجرتها به بخش های شمالی جغرافیایی کنونی ایران،  توسط قایق انجام می پذیرفت،  و در این مسافرت ها داستان های زیادی نقل شد،  از آبهای خروشان و یا دریا هایی که در میان کوه های پیچیده شده بود.  بسیاری از این ها بصورت داستان های یونانی تکرار شد،  زیرا بخشی از این مهاجران مردامان یهمنی بودند،  یهمن = یومن = یمنو = یونی آن = یونان =  چهار چارک کامل شده خلیج فارس،  برابر با منطقه بصره و کویت و آبادان.

     ارها در این مهاجرت هر کجا رفتند اسکله هایی در کناره این دریاچه بزرگ بنا کردند،  که کررگ یا کرج یا کلج،  بنا به تغییر گویش ها نامیدند،  کر= کرانه + رج همان رگ است،  که در اسکله ها قایق ها در آن قرار می گیرند.  اکنون اینگونه شهر ها با همین نامها در ارتفاع 1350 متری اطراف آن دریاچه بزرگ کهن قرار دارند،  این مردم نام خود را به آن سرزمین ها گذاشتند،  و شد نام هایی با پیشوند ار یا ایر.  سپس از هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  از دل این ملت،  قومها و مردمان دیگر با گویش های دیگر پدید آمدند،  که در شاهنامه فردوسی از 30 گونه گویش و خط نام برده شده است.

      مردم مهاجر ار در نقاط جدید با مردم ناشناخته دیگری،  که بازمانده دوره قبل،  یعنی مهاجران تمدن کهن آتلانتیس بودند،  برخورد کردند،  این مردم آثاری چون گوبکلی تپه را بیادگار گذاشته بودند،  و بر اثر سرما مدت 5 هزار سال در مقاومت برابر طبیعت،  و بصورت پراکنده باقی بودند.  در این باره به لینکها مراجعه نمایید،  فقط خواهش می کنم،  تاریخ را با دید کوچک،  صرفاٌ تاریخ های نوشته شده قرن های گذشته نبینید و ندانید.

      این نوشته برای آنهایی است،  که می گویند اران غیر ایرانی است،  و با این گفته براحتی قفقاز را از تاریخ ایران جدا می کنند.  ممکن است بر اثر توطئه های مختلف،  در پانصد سال پیش قاره کهن به دو کشور ایران و عثمانی تقسیم شد،  و تا به امروز این دو کشور به بیش از 30 کشور رسیده است،  و بنا به همین ریتم ادامه پیدا خواهد کرد.  ولی تاریخ و واقعیت های تاریخی همچنان باقی خواهند بود،  ما نباید اجازه دهیم دروغ های و داستان ها جای تاریخ را بگیرند.

   عکس تخریب آثار تاریخی تیموری در بخارا و سمرقند به بهانه بازسازی،  اینگونه تخریبها و یا غارت ها،  بشدت در تمام قاره کهن بوسیله عوامل مشکوک ضد تاریخ این قاره ادامه دارد،  و جوانان باهوش تاریخی و باستانی ایران،  حتی یک بیانیه در وب هایشان در این موارد نمی دهند،  و اغفال ترفند های استعماری شده،  و بجای همدلی و حرکت بسوی تکامل تاریخ تمدن،  یکدیگر را به چالش و جر و بحث کشانده اند.  عکس شماره 4107.

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تاریخ سلوکیان یا اسالکه

کلیک کنید:  تازی و تاجی و توزی

کلیک کنید:  تاریخ کنشگری و کنشگران در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

جغرافیای استان های تاریخی ایران

جغرافیای استان های تاریخی ایران

پیش گفتار

      تا از جغرافیای تاریخی ایران بدرستی ندانیم،  هرگز نمی توانیم تاریخ را بفهمیم،  هنوز بدرستی از استان های تاریخی ایران گفته و نوشته نشده است،  و این تازه اول کار است،  همانگونه که در اطرافمان پر از انواع و اقسام وسایل و چیز های خارجی،  از همه جای گیتی است،  تاریخمان هم به همین سرنوشت دچار است.  یک دنیا کتاب های تاریخی قدیمی بدرد بخور و خوب داریم،  ولی دور و برمان از همه جا و هر کس این جهان،  چیزی و پرت و پلایی، کتاب و فیلمی و غیره نقش بسته است.  دانش تاریخ استان های ایران اول راه است،  عزیزان باهوش،  برای این تحقیقات یاریم دهید.

   تصویر یک شهر باستانی که اینک ده غلامی نامیده می شود،  حتی امروزه نمی دانند نام آن چه بوده،  و از چه دوره تاریخی است،  مشروح در اینجا.  عکس شماره 3399.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

تصویر لوگو شماره 1533.

این صفحه پیوست جغرافیای تاریخی ایران است.

ادامه پیش گفتار

      یکی از مشکلات تاریخی های قرن 20 و 21 ایران این است،  که هنوز هیچ استراتژی و طرح و برنامه برای تاریخ خوانی و تاریخ نویسی ندارند،  و همچنان بی هدف و پراکنده و جسته و گریخته می خوانند،  و می گویند و می نویسند،  بدون اینکه تحلیل و تحقیق های جدید داشته باشند.  مثلاً بسیار دیده ایم،  که نقشه های تاریخی ایران را ترسیم می کنند،  یا ترسیم شده کپی پیس می کنند،  بدون اینکه بدانند این نقشه ها تقلبی و از ترفند های تاریخ نویسی استعمار است.  مانند نقشه دوران هخامنشیان،  در واقع نقشه این دوران،  به بزرگی تمام دنیاست،  نه فقط منطقه قاره کهن،  و خود بخود با این اشتباه یا ترفند،  در یافتن مکان های ذکر شده در کتیبه ها دچار اشتباه و سردگمی می شوند. 

آثار استان های تاریخی

      همیشه پرسش پیش می آید،  که با اینهمه دروغ و دونگ که در کتاب های تاریخ قرن 20 بخورد ملتها داده اند،  چگونه آثار را باید یافت.  بویژه دو استان مهم تاریخی ایران سین و مصر،  بدلیل قرار داشتن در دو طرف اصلی صحرای سین،  که همان صحرای سینای تاریخ واقعی است،  خیلی دست کاری شده هستند،  و یافتن واقعیت های آنها بسیار مشکل است.  ولی بدلیل وسعت جغرافیای و طولانی بودن تاریخ آنها،  هنوز خیلی جاها برای تحقیق و خیلی کتابها برای پژوهش دارند،  فقط و فقط نرم افزار اصلی،  دید واقع بینانه و بدور از دروغ های تاریخ لازم دارد،  که می دانم جوانان باهوش ایران،  این ابزار مهم را دارند.

      یکی از کار های مهم هیئت های استعماری مانند شرلی ها و همراهان آنها،  از بین بردن آثار تمدن چین و مصر بود،  بعد از ورود آنها و جان گرفتن حکومت صفویه،  روی تمام آثار را ماس مالی و کاشی کاری کردند.  من بارها در سفرهایم به اصفهان از هنر اسلامی کیف کردم،  در آن موقع متوجه نبودم که زیر این رنگ و لعابها تمدن سین را پنهان کرده اند.  ولی می دانم که هنوز آثار فراوان سین و یا چین و مصر تاریخی ایران باقی است،  باید به شهرها و روستا های این استان های تاریخی رفت،  و با دید یافتن این تمدن های گمشده را جستجو نمود.

سرزمینها در کتیبه های داریوش

    بیستون                                   تخت جمشید                                 نقش رستم

1. پارسیان ( parsa )                                             ----                               پارس

2. عیلامی[h]uraga))                                خوزستان = اووج              خوزستان = اوو

3. بابلی ( babirus)                                  بابل = بابیروش                بابل = بابیروش

4. آشور  (atura)                                                  آشور = آثورا                  آشور = آثورا

5. عربان  (arabaya)                                عربستان = اربای               عربستان =اربای

6. مصر  (mudraya)                                مصر = مودرای آ              مصر = مودرای

7. مردم دهیو (tyaiy darayahya)              ساکن خشکی دریا                  سکهای

8. ساردی ( sparda)                               سارد = سپرد                     سارد = سپرد

9. ایونی ( yauna )                                   یونان = ی اونا                  یونان = ی و ن

10. ماد (mada)                                      ماد = ماد                          ماد = ماد

11. آرمینا (aimena)                                 ارمنستان = ارمین              ارمنستان = ارمین

12. کاپادوکیان (kat[a]patuka)                   کپدوکیه = کت پتوک            کپدوکیه = کت پتوک

13. پارتیان  (partava)                             پرثو = پرثو                      پارت = پرثو

14. زرنگ  (saraka) سیستان                      زرنگ = زرک                   زرنگ = زرک

15. ایرها  (haraiva) هرات                         هرات = هرئی و                 هرات = هرئی و

16. خوارازمی ([h]uvarasmiya)                خوارزم = اووآرزمیی           خوارزم = اووآرزم یس

 

 

 

17. باکتریا (baktris) بلخ                           بلخ = باختریش                  بلخ = باختریش

18 . سوگود (suguda) سغد                         سغد = سوگد                     سغد = سوگود

19. گندار  (gandarav) قندهار                     گندار = گدار                      گندار = گ دار

20. سگاها (saka)                                    سکایی ها = سکا                ---

21. ثت گوشیان (tatagus)                        ثت گوش = ث ت گوش           ثت گوش = ث ت گوش

22. اراخوزی harauvatis)) رخج                رخج = هرووتیش                 رخج = هرووتیش

23. ماکا (maka) مکه                               مک  = مک                     مک ها = مچی یا

24. ---------                                           هند = ه ئیدوش                  هند = هیدوش

25. ---------                                           --------                          حبشه = کوشی یا

26. ----------                                          --------                          سکودر = سکودر

      نام های ذکر شده در کتیبه های هخامنشی مربوط به همان دوره در مکان است،  و به این معنی نیست،  که در تمام دورهای تاریخی از گذشته ها،  تا آینده همان دوره،  همین نام ها را می گفتند.  در هر صورت من تا آنجا که بتوانم نام ها و تعریف استان ها را از دوران تمدن کهن جی،  تا دوران قرون جدید می نویسم،  لازم به یاد آوریست هیچ تعریف نام ها از دو دوره تمدن کهن ار و آت، ندارم.

   توجه:  جهت اطلاعات بیشتر،  نام و یا کلمه کلیدی مورد نظر خود را در جستجو های وبلاگ بنویسید،  و مطالب مورد نظر خود را بیابید. 

جغرافیای تاریخی استان چین

      از این استان در تاریخ بسیار گفته شده،  و همه بدون اندیشه و در یک اشتباه فاحش آنها را به کشور چین واگذار کردند،  مانند:  کشف باروت،  و دروغ حمله مغول کشور مغولستان به ایران،  و داستان سفر مارکو پلو،  که هیچ کدام از اینها به هیچ عنوان در کشور چین اثری و رد پایی ندارند،  و در ایران تعریف ماجرهایشان زیاد است.

     جغرافیای استان تاریخی چین ایران ــ  که در تاریخ بنام سین، کاسین، چین، چینستان،  معروف شده بود،  کا پیشوند قوم و فامیل یا وابسته است و سین نام سرزمین،  در زمانی با قرار دادن یک پ در میان،  آنرا کاسپین نمودند،  و باعث گمراهی همه شدند،  در یک سمت سرزمین سین کوه های ابرسین یا رشته کوه زاگرس قرار دارد،  دریای سین یا دریاچه قم نیز در شرق آن خود نمایی می کند،  سینجار یا صحرای سین تقریباً تمام شرق را گرفته،  که با اضافه کردن یک الف دیگر در آخرش،  آنرا صحرای سینا کردند،  و از شمال مصر ایران یعنی استان کرمان فعلی،  به شمال کشور مصر بردند،  و گفتند که قوم بنی اسرائیل 40 سال در صحرای سینا سرگردان بود،  و همه سادگی کردند.

      گویا هیچ کس جغرافیا نمی داند و نگفتند،  صحرای سینای فعلی خیلی فسقلی است،  براحتی یک شتر سوار،  یکروزه از اینطرف به آنطرف آن می رود،  و دور و بر آن کلی شهر های تاریخی است،  چگونه می تواند یک قوم 40 سال سرگردان باشد.  در جنوب استان سین استان پارس و هند یا استان خوزستان،  و در شمال آن ماه سین که ماسین گفته شده قرار داشت،  که ماچین گفته شد و برابر با استان سمنان است.  در غرب سین تور یا توران که استان آذربایجان و بخش های از استان همدان بود،  و خورآزما یا خراسان غربی که همان استان کرمانشاه است قرار دارد،  در جنوب غرب آن مصر و مکران بود.

   ــ  چین = سین = سان = خورشید. 

    شهر های مهم و تاریخی استان سین ــ  مهمترین آنها کاسین که کاسپین نامیده شده و قزوین کنونی است،  و کاسین دیگر که کاسو و کاشو و سپس کاشان شده است،  و دیگری سینهار که با وجود آب پیشوند آن،  گویا اصفهان کنونی باشد.  این سه شهر در مواقع مختلف تاریخی گاهی پایتخت استان سین و یا کل ایران می شدند،  هزاران روستای تاریخی در این استان وجود دارد،  که نیاز به باز نگری جدید هستند.

    دست آورد های تاریخی استان چین ــ  بسیاری از اختراع ها و اکتشاف های تاریخی این استان،  بنام کشور چین شده است،  ولی هیچ کدام از آنها در کشور چین،  تعریف و تاریخ مشخص ندارند.  یکی از مهمترین آنها باروت است،  باروت در استان چین کشور ایران کشف شد،  در تاریخ گوگرد و باروت در ایران نوشته ام،  ولی در قرن گذشته آنقدر سادگی و کم کاری،  از طرف ایرانیان دانش پژوه شده،  که این دست آورد های ایرانی بنام کشور چین رقم خورده اند.

   زبان و دین مردم سین یا چین ــ  آنچه که از کتاب های تاریخی پیداست،  تا قبل از قرن 13 میلادی،  دین مردم میترایی و زرتشتی بود،  و رهبر دینی و ملکی آنها فقفور بود،  که همان بغپور است.  بدلیل از بین بردن آثار زبان آنجا دقیقاً مشخص نیست،  به چه لهجه ای حرف می زدند،  ولی در جایی از شاهنامه نوشته شده،  که دیوها خط چینی به تهمورث آموختند.  از آنجا که زمان تغییر دینی و نام استان چین به ما نزدیک است،  یعنی از زمان دروغ حمله مغول کشور مغولستان،  زبان هایی که در روستا های چین سابق حرف می زدند،  همین زبان و لهجه کنونی است،  که مردم مدرسه نرفته روستا های آنجا حرف می زنند.  از جوانان باهوش محلی می خواهم،  آواها یا لفظ و گپ مردمان قدیمی مدرسه نرفته را برای حفظ در تاریخ ضبط کنند.

    قابل توجه:  1 ــ  یک خط از شعر طولانی که روی سنگ در بقعه سیدالاسادات گلپایگان حک شده،  بوضوح می گوید که در زمان فتحعلی شاه قاجار،  شهر گلپایگان خاک استان چین بوده است.  البته سادگان با تعجب می گویند،  چرا در این شعر خاقان کشور چین به دست بوس فتحعلی شاه ایران آمده است.  بعد از تاریخ سرکوب سنگین شورش مردم استان چین،  این استان تغییر نام داده شد.

* شاه شاهان جهان فتحعلی شه کامده <><> جبهه سا بر آستان درگهش خاقان چین *

   2 ــ  می گویند پیغمبر به مسلمانان فرمود:  دانش را بیاموزید،  ولو اگر در سین (چین) باشد،  مطمئنا منظور استان سین ایران بوده نه کشور چین.

   پرسش از همگان:  آیا می دانید چرا نام استان چین یا چینستان ایران را،  در رژیم های قرن گذشته،  از تاریخ و جغرافیا پاک کردند؟

نقشه استان های تاریخی ایران،  عکس شماره  2402.

جغرافیای تاریخی هند استان

      هند تاریخ ایران،  کشور هندوستان امروزی نیست،  هندیجان در جنوب ایران است.  نام باستانی کشور هندوستان امروزی آریا بهارات و چند نام دیگر بود،  به تاریخ کشور هندوستان مراجعه شود.  احمد حامی:  در کفالایای مانی نوشته،  که او در سده سوم میلادی از بابل با کشتی به هند،  به فارس و از آنجا به بابل به میشان،  و به خوزستان رفته است.  هندی که مانی به آنجا رفته،  هند جنوب خوزستان است،  و گرنه شبه قاره هندوستان امروزی در سده سوم میلادی نامش هند نبوده است.  از این گذشته مانی شناسان باختر مانی را در راه هند روانه کشور کوشانیان و کابل کرده اند،  که نمی شود با کشتی به آنجا ها رفت.  زمان هم برای مانی برای رفتن و برگشتن به شبه قاره هند امروزی کافی نبوده است،  زیرا مانی در واپسین سال پادشاهی اردشیر با کشتی به هند رفته،  و پس از به تخت نشستن شاپور که پشتیبان مانی بود به تیسفون باز گشته،  و به دیدن شاپور رفته و کتاب شاپورگان را به نام او نوشته است.  از رفتن مانی به هند تا بر تخت نشستن شاپور کمتر از یکسال بوده،  و مانی در آغاز پادشاهی او به دیدنش رفته است.  مانی نمی توانسته دو، سه ساله به هندوستان امروز رفته باشد،  یکسال در آنجا دین خود را تبلیغ کرده،  و از راه فارس به بابل برگشته باشد.

   اسامی هند در ایران:

هند اولیا:  که در زبان فارسی هند کوهستانی است،  قسمتی در جنوب خوزستان است.  امروزه نام آن هندیجان است،  و رود پر آب آن هندیان (زهره) به خلیج فارس می ریزد،  مردم آن گنوسی ها هستند.

  هندزمین:  دهی در تارم جنوب زنجان.   ــ  هندکندی:  دهی در تارم شمال زنجان.

  هندخاله:  دهی در شهرستان فومن.      ــ  هندوکلا:  در شهر آمل.

  هندومرز:  در نوشهر.                       ــ  هندآباد:  در سردشت.

  هندمینی:  در شهر ایلام.                    ــ   هندی من:  در شهرستان سنندج.

  هنده:  در بروجرد.                            ــ  هندی:  در خرم آباد.

  هندآباد:  در نیشابور.                         ــ  هندوارک:  در سبزوار.

  هندوالان:  در طبس.                          ــ  هندیز:  در سیرجان.

  هندچوب:  در نایئن.                           ــ  هندو آباد:  در اردکان.

  هندوکش:  در شهر فریدون.                 ــ  هندرائی:  جزیره ای در خلیج فارس.

  چشم هندی:  در موسیان.                           (احمد حامی)

     داستان هرودوت می نویسد:  هندوستان دور ترین نقاط مشرقی مسکون است،  در مشرق هند زمین هایی است که به کلی شنزار است!  در این بیابان ها پر از خاک طلاست.  گویا این خاک طلا را حیوانی که او آن را مورچه مینامد در موقع حفاری لانه به بیرون می ریخته است،  و مردم آن را در گرمای ظهر جمع آوری می کردند،  زیرا این حیوان از گرما فراری بود،  و در زیر زمین به استراحت می پرداخت.  در هر صورت توضیحات هرودوت با هندوستان امروزی جور نمی باشد.

   ــ  هند = اند مانند اندیمشک شهری در استان خوزستان،  اند = ان = آخر End، پایان، انتها + د = دنیا،  اند = آخر دنیا، پایان دنیا،  جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

      اند یا هند در دوره های مختلف تاریخی چند جا بوده است،  ابتدا در بخشی از تمدن کهن جی،  سپس طی هزارها این نام با مهاجرتها به بقیه نقاط رفته و گفته شده است،  در زمان هخامنشیان تا آخر ساسانیان بخش های از خوزستان هند بوده است.  

     از روی شکل های تخت جمشید که در هدیه آورندگان به تخت جمشید هم نوشته ام،  پروفسور بارنت می گوید:  هندی ها (hindush) با سینه های برهنه هستند،  و هدیه آنها الاغ و گرد طلا است،  نه فیل نه عاج فیل،  همچنین معلوم نیست الاغ در هندوستان وجود داشته،  یا می توانسته اینهمه راه تا تخت جمشید بیاید.

     در تاریخ بلعمی نوشته شده است:  در زمان پادشاهی ایرج به یمن اندر ملکی بود او را رایش از بهر آن خواندندی که بسیار غنیمتها بیاورد و جنگها کرد و پادشاهی او تا زمین هندوستان برسید....  دقت کنید:  بین یمن و هندوستان امروزی کشور پهناوری با نام ایران موجود است!  که بر حسب اتفاق روزگار در آن زمان پادشاهی قدرتمند با نام ایرج داشته است،  که یا این رایش باید ایران را گرفته باشد،  تا همسایه هندوستان شده باشد،  که چنین سخنی در تاریخ نیست،  و یا این هند, هندوستان امروزی نیست،  و با ایشان جنگ و کشتن کرد و خواسته ها و بردگان از زمین هندوستان بیاورد. 

    همچنین آمده:  به زمان آسا (پسر زاده سلیمان ابن داوود) میان او و ملک هندوستان زرج حرب افتاد،  (هندوستان تا بیت المقدس).

     سرزمین هند امروزی یکی از بخش های ایران هخامنشی به شمار می رفته،  و نام آن در آن زمان آریا بهارات بوده است.  در هند باستان = آریابهارات  لشکر کشی داریوش بزرگ را سرآغاز تاریخ خود می دانسته اند.  خاندان موریان در زمان هخامنشی و spooner پس از آن در این منطقه شاهان ایرانی بوده اند.  در کتاب ایران بزرگ آقای امید عطائی فرد می نویسد:

      آنچه که امروزه به نادرست "هند و اروپایی" و "هند و ژرمنی" خوانده می شود،  و نامی از ایران ندارد باید آریایی خواند.  کاربرد اصطلاح "هند و اروپایی" خیانت و نادانی درباره تاریخ و فرهنگ است.  ایرانیان (آریاها) دیرین ترین مردمان,  و نیاکان تیره های هندی و اروپایی به شمار می روند.

      اصطلاح هند و اروپایی آریابهارات یا کشور هندوستان امروزی نیست،  بلکه  دولت و فرهنگ هخامنشیان پارس نژاد و اروپای آن اروپه باستانی است،  که مردم آن از تخمه تهمورث منظور آیر ها می باشند،  که اگر جمع "ها" عربی را از آن برداشته و فارسی آن را که "ان" است به کار بریم آیران یا ایران نتیجه می شود،  نژاد آیران که هرودوت آن را به صورت arians آریان آورده است در آران  در شمال رود ارس بوده اند،  و کوچ های اری ان (آریایی ها) از این منطقه صورت گرفته است،  این تغییر مکان که بر اثر جنگها و.... از طرفی به سوی اروپای امروزی (فتوحات اسکندر در اروپا)،  و از سوی دیگر به سوی آریابهارات (مهاجرت شکست خوردگان جنگی و مزدا کیش در جنگ اسکندر)،  صورت گرفته است اصطلاح هند و اروپا را به وجود آورده است.  در مورد هند و کرمان (ژرمان) و یا آریایی های کرمانی (ژرمانی) نیز جز آنکه بگویم محل کرمانشهری که در تاریخ ایران آمده است کرمانشاه امروزی است،  بهتر است هیچ نگوییم که خود این نام به خوبی گویای واقعیت آن است.  

   توجه:  هند، هند استان، هندویش،  در ناحیه هندیجان و جنوب غربی ایران امروز بوده است،  و بارها در تاریخ نجوم در ایران گفته شده،  که نصف النهار مبدأ از آن می گذشته است.  هند که در تاریخ ایران آمده است،  استان یا کشوری است،  که مرز غربی آن در هندیجان شمال غربی خلیج فارس و مرز شرقی آن مکران و مرز شمالی آن چین بوده است.  جهت اطلاع بیشتر به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود.

استان تاریخی کرمان

      استان کرمان که در گذشته مکران و مصر هم نامیده می شد،  یکی از قدیمی ترین تمدن های بشر را دارد،  علت آن هم وجود معادن متعدد بویژه مس است،  که براحتی قابل دسترسی برای انسانهای دوران سنگ بوده است.  تمدن استان تاریخی کرمان،  مانند جیرفت، شهداد، راور و غیره بسیار وسیع می باشد،  و هر کدام نیاز به تخصص ویژه دارند،  مانند جیرفت شناسی یا شهداد شناسی،  که متعاقب آن باید کاوش و تحقیق میدانی مفصل صورت پذیرد.  فقط در این وبلاگ می توانم،  اندکی به انبوه بی پایان این تمدنها و آثار اشاره کنم.

   ــ  کرمان = کرانه ساحل زمین و کشور

   ــ  کر = کناره – ساحل – حاشیه آب

   ــ  مان = مین = زمین ، کشور ، مادر

   ــ  آسمان = آس = بالا + مان = زمین = بالای زمین

      استان کرمان با وسعت 175069 کیلومتر مربع در جنوب شرقی کشور ایران است،  از شمال به خراسان جنوبی ،  از شمال غرب به یزد،  ازجنوب به هرمزگان،  از شرق به سیستان و بلوچستان و از غرب به فارس محدود می‌شود،  که با دارا بودن 16 شهرستان تقریباً 11 درصد از مساحت کل کشور را شامل می‌گردد.  پهناور ترین استان ایران در محل تلاقی رشته کوه های مرتفع زاگرس و مرکزی با مناطق پست کویری در جنوب شرقی کویر مرکزی بزرگ ایران به طول تقریباً 160 کیلومتر واقع شده است.  این تلاقی استثنایی بین ناحیه کوهستانی و کویری، ویژگی های محیطی کم نظیر و اوضاع طبیعی خاص را به وجود آورده است،  که در کمتر منطقه‌ ای از فلات استثنایی ایران می‌توان مشاهده کرد.

      استان کرمان به درستی گنجینه تاریخ و جغرافیا است،  و از هر دوره و هر زمانی نشانی به یادگار دارد،  منابع طبیعی دشت زیبای لوت،  جنگل‌ های خبر، گلزار های لاله‌زار و.... جاذبه تاریخی آثار تمدن شش هزار ساله آراتا (شهداد)، تپه کنار صندل (جیرفت)، ارگ بم، ارگ راین، قلعه دختر و اردشیر (کرمان)،  آثار باستانی گنجعلی‌خان (کرمان)، باغ شاهزاده و آستانه شاه‌نعمت‌اله ولی(ماهان) و.... کوهستان های سر به فلک کشیده هزار، جوپار، پلوار، کو‌ه‌شاه و.... همه و همه گویای این مدعاست.

      نام کرمان  خود قدمتی بس طولانی دارد، و خبر از کهن ترین تمدن جهان را می دهد.   مردمانش یکی از ده تبار مهم پارسی را تشکیل داده‌اند،  و پیام بر سنگ نبشته داریوش،  شاه هخامنشی، بر صخره ‌های بیستون از کارامان یاد می‌کند،  که چگونه برای ساختن کاخ هایش در شوش و تخت جمشید چوب های جگ را به ارمغان آوردند.

      برخی کرمان را مرکب از دو کلمه «کار» و«مان» داشته که کلمه«کار» بمعنای رزم و پهلوانی و «مان» به معنای «محل و جایگاه و میهن» آمده است،  و در مجموع به معنای «جایگاه دلاوری و مکان دلیران رزم آرا» است،  از نظر من این معنی درست نیست،  و کرمان به معنی ساحل زمین است،  زیرا در زمان تمدن کهن جی،  کرمان مابین دو دریای،  در جنوب اریتره،  و در شمال دریاچه بزرگ،  قرار داشت.

عکس آثار تاریخی و طبیعی استان کرمان،  عکس شماره 5914 .

کلیک کنید:  تمدن کهن جی

   معادن تاریخی استان کرمان ــ  در استان کرمان معادن تاریخی فراوان وجود دارد،  همین معادن باعث شدند اولین تمدن تاریخ در این استان بوجود آید،  مشروح در معادن تاریخی ایران.

   تصویر تندیس گلی یک مرد، ۲۵۰۰ تا ۲۳۰۰ خورشیدی ایرانی ، شهداد کرمان، مقبره شماره 14.  عکس شماره 4222.

   عکس تندیس گلی یک زن مربوط به 2000 خورشیدی ایرانی، شهداد کرمان، موزه‌ ایران باستان.  عکس شماره 4223.

کلیک کنید:  کویر های ایران

جغرافیای تاریخی استان مصر

      در کتاب های تاریخی بسیار نوشته شده که مس و نقره را از مصر می آوردند،  و داریوش بزرگ هم در کتیبه کاخ شوش همین را نوشته است،  در واقع منظور استان کرمان فعلی است،  این استان تاریخی ایران هم به سرنوشت استان چین دچار شده و همه دارایی های تاریخی آن به باد رفته است.  تمدن بزرگ جیرفت و ادامه تاریخی آن نادیده گرفته شده،  و تقریباً از تاریخ ایران پاک شده است،  در واقع این تمدن با گذر از دریا به فنیقیه و سپس کشور مصر کنونی منتقل شد.

کلیک کنید:  راز مصر

   پرسش از عموم:  آیا می دانید چرا تمدن مهم و بزرگ جیرفت و مصر ایران را،  در رژیم های قرن گذشته،  از تاریخ پاک کرده اند؟

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

جغرافیای تاریخی استان خورآزمیا

      اووآرزمیی [h]uvarasmiya نه خراسان امروزی،  و نه خوارزم امروزی است.  در تاریخ بلعمی با نام نجران آمده است،  و در جای دیگر از همین تاریخ می گوید:  این مردمان نجران هم از عرب بودند،  از بنی تغلب و سبب ترسایی ایشان آن بود از میان بت پرستان که ایشان از اول بت پرست بودند.  به یاد نداریم که مذهب رسمی خراسان امروزی هیچگاه ترسایی بوده باشد.  همچنین در نقشه جغرافیای امروزی تعداد زیادی خراسان موجود است،  به طور مثال:  خراسان نام شهری در شمال شرقی ترکیه امروزی،  این شهر در شرق ارزروم می باشد.  به قسمتی از کتاب مادها و پارسها اثر ویلیام کالیکان توجه بفرمایید:

   نظر عمومی مورخین بر این است که در خورزمیا choresmia  در زمان کورش مردم از ظهور قائد و پیامبر مذهبی به نام سپیتما – زاراتوشتر یا همان زردشت به خوبی استقبال کردند.  محل این پیامبر در متون قدیم ایران به کرات ایران ویج و آذربایجان است،  پس این خوارزمی در خراسان امروزی نیست،  و به حوالی آذربایجان امروزی است.

      با این که می توان مطمئن بود که از جانب شرق کورش حدود متصرفات خود را  به رود سیر دریا  jaxartes محدود نمود،  ولی از استحکامات و برج و باروی جنگی که به گفته نویسندگان کلاسیک به وسیله کورش ساخته و نام شهر کرشاتا (شهر کوروش ) یا سیروپولیس هم آورده شده،  از نظر باستانشناسی اثری دیده نمی شود.

   جانب شرق یعنی چه؟  جمله بعدی سخن از رودخانه سیردریا به میان است jaxarts  که به نوشته همان نویسندگان کلاسیک از کوه های قفقاز سرچشمه می گیرد،  و به دریای کاسپین می ریزد!  البته این مکان در شرق یونان و اروپای امروزی می باشد،  ولی در شرق ایران امروزی نیست!  چه عجب است که از قلعه و استحکامات کوروش در شرق ایران امروز خبری نیست؟  اگر تمامی زمین های خراسان امروزی را هم بکنید این برج و بارو را در آن محل نخواهید یافت.  کرش اتا یا کرداوروش باید احتمالا همان کنداورش یا کندروش محل جنگ های داریوش کبیر با مادها باشد و خور (خورشید) آزمیا که ریشه از خوزستان دارد،  باید در همان نواحی خور میشان = کرمانشاه باشد.  در ماوراء این رودخانه اقوام ماساژتها که نژاد آریایی بودند به کورش تسلیم نشدند.  این مردم که خوراکشان ماهی بود (ماهی خوراک اصلی مردم کناره دریا هاست!)،  و بنا به گفته نیمه افسانه ای هرودوت ملکه تامیریس بر آنها حکومت می کرده با کورش به رزم پرداخته اند،  و در همین جنگها بود که کورش جان خود را از دست داد.

تصویر لوگو مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتید،  عکس شماره 1606.

   بخشی از مطالب این پست بر گرفته از بخش نام های جغرافیای تاریخی ایران وبلاگ گفتمان تاریخ است،  و مطابق معمول این پست ادامه دارد و باز نویسی می شود.

ژاپن ایران تولید کننده تخمه

     ژاپن یا جابان  روستایی غرب روستای کرمانج‌نشین سربندان از توابع  بخش مرکزی دهستان ابرشیوه شهرستان دماوند در استان تهران ایران است.  این روستا در زمان قدیم منطقه سکونت کردهای تبعیدی یا کرد کرمانج و هخامنشیان بوده است.  مردم جابان در حال حاضر به زبان شیرین کرد فارسی یا کرمانج صحبت می کنند.

   جمعیت ــ  این روستا در دهستان ابرشیوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲٬۵۴۰ نفر (۷۵۷خانوار) بوده‌ است.  روستای جابان در غرب روستای کرمانج‌نشین سربندان دماوند واقع شده و مردم آن به زبان کردی کرمانجی صحبت می کنند.  نسل آنها به کرمانج‌ های قوچان قدیم بر می‌ گردد،  که در زمان کریم ‌خان زند از چناران در استان خراسان رضوی به این منطقه مهاجرت کردند.

   ریشه یابی ژاپن ــ  ژا = ژان = دارای جان،  مانند ژاندارم = نگهدارنده جان.  ژ از ابتدای ژن = زن آمده است،  که ژن تولید کننده است،  و جان می سازد،  ژنراتور = تولید کننده،  جهت اطلاع بیشتر به ستون کناری وبلاگ گفتمان تاریخ بروید،  یا معنی نام شهرها و روستاهای ایران را بخوانید،  که توضیح بیشتر دارد.

      ژاپن یا  Japan = ژا + پان = نگهبان یا نگهدار،  ژاپان یا ژاپن = نگهبان جان،  معبد الهه نگهبان ژان یا جان.

      امروز به غلط و اشتباه ژاپان یا ژاپن ایرانی را با نام  جابان می گویند،  در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  فلات مرکزی ایران تا ارتفاع 1350 متر زیر دریاچه بزرگ قرار داشت،  و مردم برای رفت و آمد از قایق استفاده می کردند،  و بنادری بنام سربندر و یا سربند،  و کرج (کر = کرانه + رج = رگ = اسکله های کنار هم) استفاده می کردند.  در همین دوره مردمانی از ژاپان ایران به شرق کوچ کردند،  و بعلت آشنا بودن به کشتی و قایق به جزایر ژاپن رفتند،  و نام خود را بر آن سرزمین گذاشتند،  منجمله بدلیل شباهت کوه فوجی یاما با کوه دماوند.  همانگونه که مردم سین یا چین ایران به سرزمین چین،  و هند ایران به هند رفتند،  و غیره،  و نام خود  را به آن سرزمین ها گذاشتند،  جهت اطلاع بیشتر به جغرافیای تاریخی ایران بروید.

      بسیاری از قلل ارتفاعات البرز مرکزی،  که از آب بیرون بود،  تحت نفوذ ژاپن ایران قرار داشت،  و بعد از پائین رفتن آب،  و در هزاره های چهارم و پنجم خورشیدی ایرانی،  با گرم شدن هوا این مناطق برای زندگی و رشد جمعیت بسیار مناسب بود،  و ژاپن یکی از تولید کنندگان خشکبار در ایران گردید،  منجمله گردو و تخمه هندوانه،  که به تخمه ژاپنی در تاریخ ایران معروف شد،  مشروح در تاریخ خشکبار در ایران.

کلیک کنید:  دو استان تاریخی ساخااستان و سکستان ایران

جغرافیای تاریخی استان های دیگر

   تاریخ استان مکران،  تاریخ استان روم،  تاریخ استان سند،  تاریخ استان تبت، و...،   بزودی ...

  مکران = مکه + ان = سرزمین مقدس.

  مک = مکه = استوار، قوی، عبادتگاه، مکان.

  مک + تب = بالابردن مک = بالابردن قدرت و سواد.

  مغز و مخ و مغ همه از همین واژه مک هستند.

  کرمان = کرانه ساحل زمین و کشور.

  کر = کناره – ساحل – حاشیه آب.

  مان = مین = زمین ، کشور ، مادر.

  آسمان = آس = بالا + مان = زمین = بالای زمین.

  اریتره = اری تره = دریای ایران.

  ار = اول اران و اول بسیاری از شهرها مانند اردبیل و اربیل.

  تره = آب، دریا.

     تمام این نام ها ریشه در حروف هیروکلیف جی دارد،  و با گفتن اینکه عربی است،  خط پایان تحقیق را بر آنها بسته اند،  ولی جوانان باهوش ایران می دانند،  علم پایانی ندارد.

نقشه های ایران در دور های مختلف تاریخی،  عکس شماره  2401.

  کلیک کنید:  تاریخ زیبا سازی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ شهر های باستانی ایران

کلیک کنید:  نویسندگان و تاریخ نویسان ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر