وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران

دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران دروغ بزرگ تاریخی برای رودررو قرار دادن اعراب و اسلام با ایرانیان،  و نیز ضعیف و بی قدرت گفتن ایرانیها در تاریخ است.
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
تصویر مسجد اسپی مزگت،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3404.
 این برگه بشماره 162 پیوست لینک زیر است:
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
لوگو تاریخ را علمی بدانید نه داستان روی داستان،  عکس شماره 1618.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
      تاریخ یک علم است،  مانند همه علوم،  قوانین و فرمول های دقیق دارد،  عدم توجه به آنها،  نوشته های تاریخی،  تبدیل به داستان های دروغی می شوند.  یک متخصص با تحلیل ساده متوجه می شود،  نمیتواند از آن نوشته های داستانی،  به عنوان منابع و یا دانش تاریخ استفاده نماید.
      بمنظور اطلاع بیشتر به تاریخ نویسی ایرانی و  نیز به جغرافیا ـ تاریخ بروید.  مقالات تاریخی نوشته شده من،  از مشاهدات عینی آثار تاریخی و باستانی،  و درک و تحلیل از جریان های واقعی تاریخی و تاریخ اجتماعی است.  از دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ و کتب دینی به هیچ عنوان استفاده نکرده ام،  البته از کتاب های تاریخی،  که مطالب و نوشته های آنها بر خلاف قوانین علوم طبیعی و اجتماعی نباشند،  بهره گرفته ام.
     مردم و حکومت های تاریخی سراسر جهان را،  باید مطابق اندیشه و کردار و گفتار در زمان خودشان بررسی کرد،  در ساختارهای تاریخی اجتماع توضیح نوشته ام.  همچنین لازم است هر بخش تاریخ را با فکر و خواسته مردم آنزمان تحلیل نمود،  و این مسئله مهم را هم در نظر داشت،  که اکثر دانش تاریخ ما از دوره استعمار و امپریالیسم است.  تاریخ را درست در تاریخ بنگرید و تحلیل کنید،  نه آنچه هالیوود و یا دشمنان می خواهند،  دشمنانی که برای ایران تاریخ نوشته اند،  و هیچ شناختی از جغرافیای طبیعی و اقتصادی و زندگی و مدنیت ایرانی نداشتند،  و  کتاب های خود را چون داستان تفسیر نموده اند،  که براحتی قابل رد کردن است.
      وظیفه جوانان باهوش متخصص ایران است،  که با تاریخ های نوشته شده دروغی برخورد جدی کنند،  و آنها را مجازی یا حتی واقعی به محاکمه بکشانند.  برای اینکه این مطلب کاملاً مفهوم باشد،  لطفاً تمام مقالات وبلاگ را با دقت بخوانید،  و حوصله و تأمل نمایید،  البته می دانم پاک کردن دروغ های دشمنان مشکل است،  آنها در دوران 500 سال استعماری،  به اندازه 5000 سال تاریخ دروغ گفته اند.  افرادی با دروغ های تاریخ احساسی برخورد می کنند،  عرب و فارس و ترک و کرد و غیره را رو در روی تاریخی می گویند و می دانند،  که همه ثمره تاریخ نویس دروغی است.  تاریخ با دانش و اطلاعات ما به پایان نمی رسد،  و لزوماً همین نخواهد بود،  پس واقع بینانه با  دانایی قرن 21  بدنبال واقعیت باشید.  نمی دانم چرا علمای تاریخ نتوانسته اند این دروغها را بردارند،  که پویایی نو در سرنوشت بکارند،  و جامعه را هدایتی تازه دهند،  شاید غرق در این دروغ ها هستند.
   توجه:  افراد بیش ملی گرا یا بیش مکتبی همه سرزمینها،  لطفاً از خواندن و نظر دادن خود داری نمایند،  ولی جوانان با هوش ایران،  برای نگارش تاریخ نوین و علمی ایران،  به انوش راوید بپیوندند.
   مهم:  افرادی با ذهن های کوچک و بدون درک از تاریخ و دانش های علوم اجتماعی،  و فقط بر اساس خواندن چند کتاب و یا مدرک تحصیلی،  براحتی اغفال تاریخ نویسی استعماری شده،  و گفته و نوشته های آنها را تکرار می کنند.  جوانان باهوش ایران،  تاریخ نویسی استعماری و استثماری را بدرستی درک نمایید.  
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
عکس تاریخی میرزا کوچک خان،  مشروح در نامداران تاریخ ایران،  عکس شماره 1293.
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
      دروغگو ها برای توجیه و سفسطه  می گویند:  "اکنون در نزد علمای نژاد شناس این فرضیه به ثبوت رسیده است،  که مهد اصلی همه ملت های سامی نژاد شبه جزیره عربستان است،  که روزی نسبتاً آباد بوده و بتدریج رو به خشکی نهاده است،  بهمین علت اقوام سامی نا گزیر شده اند،  که در طلب چراگاه و آب از آنجا به سرزمین های آباد شمالی مهاجرت نمایند ....."  این دروغ بسیار شبیه دروغ مهاجرت آریائیها از شمال به ایران است،  که در جای دیگر وبلاگ توضیح داده ام،  حالا برای عربها از جنوب می گویند،  چون دروغ سرزمین های سرد و خشک شمالی و مهاجرت آریائیها.
      دروغگو می گویند:  "قرنها بدینسان گذشت و اعراب روز به روز بر انیوهی شمار و سختی معیشتشان می افزود،  ناگزیر بودند جبنشی کرده موانع ایران و روم و مصر را از پیش برداشته برای رسیدن به زندگی بهتر ......"  این دروغگو ها انگاری در دوران بورژوازی و استعمار هستند،  چون با همان دید می گویند،  زندگی در دوران شاه خدایی برای همه یک اندازه بود،  و همه در قومها و قبیله ها به یک شکل و تقریباً مساوی تولید مثل و مرگ داشتند.
      دروغگو های استعماری در ادامه دروغها می گویند:  "یکی از وعده های اسلام برای عربها این بود که اگر پیروز شوند،  ایران و عراق و سوریه از آن ایشان خواهد بود، ...."  در ادامه و توجیه سادگانه می نویسند،  "اعراب مسلمان که در تنگی معیشت می سوختند،  به امید آنکه اگر فاتح شوند،  خوشبخت می شوند و اگر کشته گردند به بهشت می روند، ...."  و ادامه میدهند،  "بدین جهت جنگ های اعراب با ایرانی ها جنبه اقتصادی داشت،  و همه قبایل حرکت کردند و چیزی از ایشان در عربستان نماند، ....."
      با این نوشته ها اعراب را چون فلاکتی ها و حاشیه نشین شهر ها در آورده اند،  در آن زمان هر قبیله ای در جغرافیای خودش خودکفا بود،  و ثروت معنی دوران بورژوازی و موج دومی  را نمی داد.  همچنین مسلمانی را در ابتدای پیدایش در حد راهزن پایین آورده اند.  عجیب است هیچ یک از علمای تاریخی به این مهم های ذکر شده در صدر اسلام اشاره نکرده اند،  که آیا دروغ است و یا واقعی.
      اگر راهزنان متحد شوند و غارت کنند در اولین چپاول،  بر سر اموال بین خود می جنگند،  و در مورد اعراب،  کینه عمیق تاریخی عربی و طایفه ای یکبار دیگر ظاهر خواهد شد،  و این قبیل افراد توانایی ادامه مسیر و جنگ های بعدی را نخواهند داشت،  و بطور کلی سازمان و برنامه و عقیده ها بهم می خورد،  اگر استراتژی برای غارت باشد،  تاکتیک های جنگی برای بدست آوردن اولین مال می باشد.  معلوم می شود کسانی که اینچنین می گویند،  یعنی غارت در صدر اسلام،   برداشت های فکری خود را القا می نمایند،  حتماً از دوران بورژوازی و استعمار بوده و هستند.  در کتاب های واقعی تاریخی،  رجز خوانی و خالی بندی زیاد وجود دارد،  ولی چیزی را القاء نمی کردند.
     همچنین برای ادامه توجیهات سادگانه خود،  و از قول کتاب های خطی تاریخی،  که کسی آن کتابها را در هیچ موزه ای و کتابخانه ای ندیده،  می نویسند،  "....  که ایران بسیار بی ثبات،  اوضاع خراب،  بحران اقتصادی،  بیماری، فساد، و....."  از نوشتن بقیه پرت و پلا ها خود داری می کنم،  چون براحتی در تمام دروغ نامه ها در دست است.  می بینید این مطالب گفته شده فقط می تواند از افکار لندن یا پاریس در قرن 19 و 20  باشد.  گاهی با خود اندیشه کنید،  زندگی و بود و نبود و کار و تولید در 15 قرن پیش چگونه بوده،  موج اولی یا سرمایه داری،  و در 4 یا 5 قرن پیش چطور،  و آیا در اروپا و آسیا به یک شکل فکر می کردند،  و در باره دروغ هایی که از زندگی مردم در گذشته ها گفته اند چیزی فکر کرده اید؟
ــ  موضوعات اقتصادی و زندگی در سنت گریزی و دانایی قرن 21.
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
نبردهای مشکوک یا الکی
      این نبردها که در کتاب های تاریخی مربوطه است،  از روی یکدیگر با کمی تغییر برداشت و رونویسی شده اند،  و در همه کتابها تاریخی مربوطه براحتی در دسترس می باشند.
    نبرد حیره،  (....  برای دفاع جز حصار کهنه چیزی نداشت،  ناچار تسلیم شد،.....)،  در صورتیکه واقعیت و موقعیت جغرافیایی چیز دیگری است.
   فتح ابله و نبرد زنجیر،  (...... پای سربازان ایرانی را زنجیر کرده بودند که نگریزند،....)،  می خواهند با این دروغ چه بگویند،  زنجیر ها در کجا تولید شده بود،  و قفل آنها چگونه بود و آیا امکان دارد،  دروغ و دونگ تا چه اندازه،  در این باره در پست های دیگر توضیح نوشته ام.
   نبرد الیس،  (...... بفرمود چند شبانه روز اسیران ایرانی را گردن زدند تا نهری از خون ایشان جاری شد،  خالد سردار اسلام می خواست نقص سوگند نکرده باشد،......)،  با یک تیر دروغ سه نشان،  هم ایرانی ها را چنان ترسو و نابود شده و هم مسلمین اولیه را خونخوار،  و در نهایت ایران و اعراب را برای مقاصد استعماری رو در روی یکدیگر قرار میدهند.  در صورتیکه هرگز هیچ سپاه فاتح در اولین نبردها با دشمن چنین نمی کند،  که باعث شود حریف سخت کوش شود تا اسیر نگردد. 
   نبرد امغلیشیا،  (.......)،  این نبرد در سطح یک دهقان پایین می آید چون دروغ دگری نداشتند.
   نبرد فتح انبار،  (..... خالد فرمان داد که چشم سپاهیان دشمن را که همه غرق در آهن بودند و جز چشم ایشان پیدا نبود به یکباره با تیر کور کردند،.....)،  انگار با گله گوسفند طرف بودند،  این دروغ آنها بقدری احمقانه است،  که فقط دروغگو ها باور می کنند.
   جنگ الجسر یا قیس الناطف،  (.......)  بعد از چندین جنگ مسخره که با مطالعه آنها و دید علمی و تاکتیکی نبرد های آن زمان،  کاملاً معلوم میشود الکی است.  دروغگو ها مجبور شدند با یک صحنه آرایی مسخره تر و غیر اصولی و غیر تاکتیکی جنگی،  یکبار هم که شده ایرانیها را پیروز نمایند،  تا کمی از ضایع بودن دروغ هایشان بکاهند.
   نبرد بوبت،  (..... در این روز صد نفر جنگاور عرب هر یک صد تن ایرانی کشتند،....)،  به این دروغگو ها بگویید اگر هر کدام می خواستند گوسفند بکشند روزی چند راس می توانستند،  چقدر باید کسی احمق باشد،  که این پرت و پلا ها را بجای تاریخ قبول کند.
      دروغگو ها از قول شاه می گویند،  یزدگرد به فرستادگان عرب گفت:  (شماها از شدت فقر سوسمار و موش می خورید،.....)  این گفته و نوع کلام مربوط به دوره بورژوازی و استعمار از 500 سال پیش است،  در گذشته همه در شرایط طبیعی خودشان خود کفا بودند،  و برای کسی فقر و غنی بشکل فکر امروز معنی نداشت.
    ممکن است عزیزانی بگویند بعضی گفته ها دروغ است،  و بعضی حقیقت و یا امداد های دیگری در کار بوده،  اگر بپذیریم بخشی دروغ بوده،  پس باید بدانیم کسی که بخشی دروغ گفته می تواند دروغگوی بزرگ بوده و همه را دروغ گفته باشد،  و در نتیجه باید همه چیز را دور ریخت و از نو بررسی کرد.  کارگزاران و چهره های استعمار همیشه در تلاش بودند،  تا مسیر تکامل اجتماعی مسلمانان را به گمراهی بکشانند،  باید با آنها مقابله کرد.
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
نظرهای جدید در داستان جنگها
      جنگ های اعراب با ایرانیان مانند یک سناریو هستند،  که فقط نام مکان جنگ ها در آن تغییر کرده است،  مانند:  آنچه طبری از جنگ در اصفهان می نویسد،  با کمی تغییر مانند نوشته های بلاذری و مسعودی از جنگ نهاوند است.  این داستان اول برای جنگ نهاوند نوشته شده،  و بعد کپی می شود،  و برای جنگ اصفهان و...  به همین علت نیز نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی،  فرمانده اعراب،  یک بار در اصفهان بقلم طبری شهید می شود،  و یک بار در نهاوند بقلم بلاذری.
      در بیشتر داستان تاریخ نویسان این مضمونها،  اشاره به خیانت فردی از شهروندان شهر محاصره شده است،  در محاصره شوشتر اشاره به یک ایرانی شده است،  که خیانت کرده،  و راه مخفی ورود به شهر را به اعراب نشان داد،  و همچنین نام اولین عربی،  که وارد شهر شد.  شهر قرطبه در اسپانیا نیز به طرز مشابه ای مانند شوشتر به تصرف اعراب در آمد،  در اینجا یک چوپان راه مخفی شکافی در حصار شهر را به عربها نشان می دهد.  همچنین اخبار تصرف شهر الفسطاط و بندر اسکندریه در مصر،  دمشق و شهر  قیساریه  (قیصریه – امروز در شمال اسرائیل ) شبیه یک دیگر هستند.
      حکایت جالب دیگر در بیشتر ادبیات تاریخی اعراب اشاره به شرکت یا شرکت نکردن خلیفه ها در جنگ ها است.  طبق این اخبار خلفای راشدین در هیچ جنگی حاضر نبودند.  تاریخ نویسان عرب و ایرانی اما تاکید می کنند،  که خلفاء همیشه آماده بودند ، که در پیشاپیش لشگر در حمله به کشور دیگر حضور داشته باشند،  اما اطرافیان نزدیک،  با اشاره به خطری که در مدت غیبت خلیفه می توانست دولت اسلامی را تهدید کند،  خلیفه را از شرکت در جنگ ها منع می کردند.  این اسحاق، دینوری و سیف بن عمر خبر داده اند،  که عمر قصد داشته هم در جنگ قادسیه و هم در جنگ نهاوند علیه ایرانیان بجنگد،  اما به درخواست سپاهیان عمر از جنگیدن منصرف می شود.
      در بیشتر داستانها،  هنگام محاصره شهرها توسط اعراب،  به علت برگزاری یک جشن در شهر،  توجه ساکنان از محاصره کنندگان منحرف شده بود.  یک نواختی داستان تاریخی حمله اعراب به شرق و غرب،  و به ایران و اسپانیا کامل مشخص است،  که مصنوعی و داستان ها با طرح ساده نویسی است.  علت این یک نواختی و ساده نویسی،  بدون ارائه اسناد و مدارک لازم برای تاریخ نویسی،  مشخص می شود که همه اینها طی روند خاص سیاسی و ترفندی نوشته شده اند،  حال توسط یک نفر یا یک گروه فرقی ندارد،  در کل ادبیات هستند نه تاریخ.
   مهم:  با وجود اینهمه دروغ آشکار در تاریخ ایران،  که بدون سند و مدرک،  و فقط بر اساس داستان های الکی بدون منطق هستند،  چرا سیستم آموزشی ایران آنها را حذف نمی کند.  بنظر می رسد دو علت دارد:  * کم هوش و کم دانش هستند!  یا  * تعمد و ترفند دارند!
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
دنیای زندگی قبیله ای
      گذشته ها قبایل در محیط جغرافیایی طبیعی خودشان طی قرنها عادت کرده بودند،  که راحت و خودکفا زندگی کنند و روزگار را به خوشی بگذرانند،  تمام دنیای آنها همان محیط خودشان بود.  امروز هم اندکی از قبایل در ایران بزرگ  و جاهای دیگر جهان دیده می شوند،  که در محیط طبیعی خودشان به اندازه توانایی هایی که دارند موفق هستند.  در صورتیکه قبایل تاریخی از موقعیت خود خارج می شدند،  هر فرد و یا کل قبیله و طایفه دچار افسردگی و شکست می شدند،  و نمی توانستند ادامه حیات بدهند،  زیرا تجربه استفاده از امکانات جدید را نداشتند.
      این موضوع را به راحتی می توان در مورد چند روستایی دور افتاده آزمایش کرد.  اگر قبیله ای تاریخی در یک جابجایی کلی و سریع قرار می گرفت،  وضع آنها بسیار بد می شد،  و در جای جدید کامل ناتوان می شدند،  و حتی از طرف قبایل ساکن در اطراف محیط جدید مورد حمله و آزار قرار می گرفتند.  در طول تاریخ جابجایی و کوچ نشینی همیشه بوده است،  ولی در مسیر مشخص که توانایی زندگی و کار و تولید را سلب نکند،  این حاصل نسلها تجربه بود.  برای جابجایی هایی که در تاریخ انجام می شد زمان بسیاری می برد،  که تا چندین نسل ادامه داشت،  و آرام و آهسته به شکل جدید و همه چیز سرزمین جدید عادت می کردند.
      در آثار باستانی تمدن های مختلف دیده می شود،  تمدن جلگه، تمدن کوهستان، تمدن بیابان، و هر کدام  زیر مجموعه های و شرایط مربوط خود را داشتند،  بود و نبود ها و فرهنگ ها بر اساس جغرافیای طبیعی ساخته می شد.  هر شکل از تمدن و فرهنگ،  زندگی خاص خودش را داشت و توانایی یا امکان جابجایی سریع در مکان و زمان بطور کلی سلب شده بود.  جامعه بشری مرحله به مرحله رشد یافته از آسمان و غیب و غیره،  دین و تمدن و فرهنگ و توانایی ها نیامده است،  وبلاگهای انوش راوید تحلیل ها و  یادگیری نوین در تاریخ را می گوید.
      ساده ای در جایی نوشته و می گفت،  اعراب بیابان گرد که از بیابان ها خسته شده بودند،  از آب و هوای ایران خوششان آمد و برای همین به ایران آمدند و کشتند و غارت کردند و ماندند.  آن ساده می پندارد که یکی از اهالی شهر های بزرگ امروزی بوده،  و برای گردش سالیانه به کنار دریا و یا جنگل رفته و دمی هم به خمره زده است.  هر اتفاق تاریخی را می بایست در تاریخ اجتماعی و تحلیل های جامعه شناسی شناخت.  استعمار و امپریالیسم خیلی از این قبیل دروغ ها گفته اند،  اکثر تاریخ دان های آنها جیره خوار حکومت ها بودند و بی سواد و می خواستند دروغ ها را با گفته های ساده لوحانه بخورد مخ های ساده تر قرن های گذشته بدهند.
   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون با مردم مهربان روستاها و قبیله های دست نخورده و دور دست معاشرت و زندگی کرده اید؟
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
تحقیق و تحلیلهای دیگر
      محقق و تاریخ نگار اسپانیایی، کتابی دارد با نام  (عرب ها به اسپانیا یورش نبرده اند).  کاری عالی است،  بر پایه های عقلی و انبوهی اسناد غیر قابل تردید که ثابت می کند،  حمله اعراب به اسپانیا سراسر دروغ می باشد،  این جنگها و کشتارها مجموعه داستان های بی بنیانی است،  که در پانصد سال گذشته استعمار و کلیسا برای حفظ آبروی خویش با دست مورخان وابسته، دروغ نویسی کرده اند.  کتاب او در سال ۱۳۶۵ توسط انتشارات شباویز منتشر گردید،  البته با نامی که نوعی پنهان کاری دیگر است،  (هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا).  ایگناسیو اولاگوئه،  در جسجوها بنویسید:  Ignacio Olague,Ulague  و  مقاله ایگناسیو اولاگوئه را بیابید.  
      * مدنیت اسلام با روند رشد و تکامل در تاریخ ادیان پیروز شد،  نه جنگ ها و کشتار های دروغی،  بسیاری می دانند دروغ ها در تاریخ فراوان است،  ولی چرا می خواهند آنها را باور داشته باشند؟
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
   عکس جلد کتاب انقلاب اسلامی در غرب بزبان اسپانیایی،  و ترجمه هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا،  و وسط عکس ایگناسیو اولاگوئه،  عکس شماره 7687.
   جالب:  کتاب های دیگری هم در رد حمله اعراب به ایران نوشته شده است،  که میان چند پست در اینجا از آنها نام برده ام.
   توجه:  من دیده ام عزیزان در بسیاری از موارد تاریخ طبری را بعنوان منبع تاریخی استفاده می کنند،  درصورتیکه این کتاب به تنهایی منبع تاریخی نمی تواند باشد،  زیرا خود طبری در مقدمه کتابش نوشته است،  که این گفته های دیگران است،  و من فقط نقل قول کرده ام،  و هیچ کدام مورد تأیید من نیست.
هر آنچه که می دانیم و یا بما گفته اند تمام علم نیست،  علم پایانی ندارد.
حافظه محوری سیستم آموزشی را دور بریزید، تحقیق و تحلیلهای جامع و علمی داشته باشید.
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
تاریخ اجتماعی واقعیت انکار ناپذیر
      در ابتدای قرن 20 که همه مردم عربستان مسلمان بودند،  استعمار با شیخ های اصلی عربستان که در دست نشاندگی داشت به سرکردگی لورنس عربستان نمی توانستند هزار نفر مسلح را جمع کنند تا به عثمانی های اشغالگر حمله کنند.  تمام قبایل و افراد مسلمان آن طایفه آنقدر در سادگی و جهالت بودند که به بهانه ای با یکدیگر می جنگیدند و از هم دوری می کردند.  با این وضع حساب کنید قبل و اول اسلام این مردم که در ده ها و صدها دین و فرقه های مذهبی عجیب و غریب بودند چگونه می توانستند زیر یک پرچم جمع شوند و به کشور کشایی مشغول شوند.  اگر فرض بر این شود که به برکت اسلام آن قبایل بدوی فقط مدت کوتاه چند سال بخود آمدند کاملاً اشتباه و برداشت غیر از علم تاریخ جامعه شناسی است،  و یا اگر کسی تصور کند غیب و معجزه در کار بوده بهتر است،  فوراً از این وبلاگ خارج شود و وقت گرانبها را در عالمی دیگر بگذراند. 
      می خواهم از تاریخ بگویم اما تاریخ هجری شمسی کم می آورد و ما نمی توانیم بگویم مثلاً قرن اول قبل از هجری شمسی،  بنابر این مطابق بین المللی از میلادی استفاده می کنم،  در ابتدای قرن هفتم میلادی عربستان بسیار کم جمعیت بود و حکومت مرکزی نداشت و قبایل مختلف در دوران قبایل بدوی زندگی دایره ای داشتند و در جغرافیای خود محدود بوده و در مسیر تمدن ها قرار نداشتند و امکان بهره گیری از تاریخ و فرهنگ یادگیری هم نبود و چند تمدنی و فرهنگی نیز نداشتند و به همان شکل قبایل ابتدایی مانده بودند.  حکومتهای نیل هم فقط داری تمدن و فرهنگ جلگه های حاصلخیز و رود های پر آب بودند و سواحل شرقی مدیترانه هم بعلت وسعت و جمعیت کم شکل خاص خود را داشتند و کم تأثیر،  در ایران بزرگ نوشته ام که وضع گونه دیگری بود و از تکرار آن خود داری می کنم.
    همانطور که بارها گفته ام در تاریخ اجتماعی امکان آن نیست که تمدن های پایین دست به تمدن جلو تر پیروز نظامی و یا فرهنگی شوند،  مانند قبایل بدوی که نمی توانند به سازمان قبیله ای پیروز شوند و یا سازمان قبیله ای به فئودالی ظفر یابد و یا فئودالی به بورژوازی و بورژوازی سنتی به بورژوازی ملی یا استعمار به امپریالیسم پیروز شوند،  در ساختار های تاریخ اجتماعی نوشته ام.  در تمام دروغ نامه هایی که به نام تاریخ جا زده اند بدلیل عدم سواد و فقط دروغ نویسی و یا نداشتن آگاهی به این مسائل مهم تاریخ اجتماعی اشاره نکرده اند.  این علم یکی از دلایل رد حمله اعراب و مغول به ایران است،  هرگز آنها که در دوران قبایل اولیه بودند نمی توانستند به ایران که در دوران شاه خدایی و یا سازمان قبیله ای دینی و نو فئودالی بود پیروز شوند.
      اگر مسلمانان عربستان به ایران حمله نکردند،  و ایرانی ها را نکشتند،  پس واقعیت چه بوده،  اگر مردم بزور مسلمان نشدند،  چگونه مردمی که دین و عالم داشتند،  براحتی اسلام آوردند.  این همان راز تاریخ است،  و تا وقتی راز به تحلیل علمی گرفته نشده و معمای آن کشف نگردیده باشد،  برای بیشماری راز باقی می ماند.  اما با هوشها ضمن مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  راز های تاریخ را کشف می کنند.
     در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  مردم ایران بزرگ در چند تمدن و فرهنگ با یکدیگر طی قرنها آمیخته بودند،  زیرا جغرافیای این سرزمین وسیع این سرنوشت را برای آنها فراهم کرده بود،  و از طریق دو جاده معروف ابریشم و ادویه در ارتباط کامل بودند.  در این سرزمین وسیع گاهی حکومت های شرق ایران بویژه به مرکزیت بلخ یا کابل و گاهی غربی آن به مرکزیت تیسفون یا شوش در قدرت بیشتر بودند.  دو قسمت اصلی و پرجمعیت ایران بزرگ را بیابان وسیع و طولانی ری از هم جدا کرده بود،  ری به معنی طولانی است،  مانند ری کشیدن برنج.  ری محل تلاقی دو جاده بود و بدین ترتیب مرکز مهم فرهنگی گردیده بود،  این مطالب در بسیاری از کتابها منجمله تاریخ ری قابل دسترسی است.
     زمانیکه قدرت ایران بزرگ در دست حکومت های غربی ایران مانند سلسله هخامنشیان و یا شاهنشاهی ساسانیان بود،  برای حفاظت از حکومت خود و مرز های غربی از نیرو های شرقی استفاده می کردند،  مانند فراته داران اشکانی و یا در دوره اسلامی سربازان معروف خراسانی به فرماندهی ابومسلم.  زمانیکه قدرت در دست شرقی ها مانند حکومت کوشانیان و یا حکومت پارتها بود،  از نیرو های غربی برای حفظ حکومت و تاج و تخت استفاده می کردند،  از این تاکتیک امروز هم استفاده می کنند،  مثلاً در رژیم گذشته ژاندارم کرد،  برای ترک و فارس و ژاندارم ترک برای کرد و بلوچ می گماردند،  تا آن نیروها از طایفه های مردم محل خدمت نباشند.
      این مسئله مهم تاریخ اجتماعی را باید دانست تا بتوان درک خوبی از تاریخ نیک داشت.  نیروها که از طرف دیگر ایران بزرگ آمده و به حفظ تاج و تخت پادشاه مشغول بودند،  از مردم و قبایل سرزمینی که در آن خدمت می کردند نبودند،  بنا بر این املاک طایفه ای نداشتند،  حکومتها زمین هایی را به عنوال تیول به آنها می دادند.  با این اتفاق شکلی از فئودالی نو پدید در ایران بوجود آمده بود،  این فئودالی نو پدید، با پادشاه که قدرت شاه خدایی داشت و حاکم بود در تضاد قرار می گرفت، و این تیول داران برنامه و شکل جدیدی از دین و مذهب و اعتقادات را برای اداره امورشان می طلبیدند.  این نیز یکی از مسائلی است که باعث شد سلسله هخامنشیان  به دست حکومت اشکانیان بر افتد و اشکانیان بدست شاهنشاهی ساسانیان و ساسانیان بدست سپاه خراسان،  در جای خودشان توضیح بیشتری نوشته ام.
  مهم ــ  جهت اطلاعات بیشتر،  پرسش و پاسخ های دروغ حمله اعراب به ایران را بخوانید.
*
   نقشۀ پراکندگی قبایل عرب در پیش از اسلام،  از کتاب یک نویسندۀ عرب در مورد تاریخ یعقوبی. در بحر فارس را درج کرده.  عکس شماره  .
      بنا بر تاریخ یعقوبی،  در اینجا،  در ایران پیش از اسلام،  به ویژه مناطق جنوب‌ غرب و حتی منطقه عراق،  هیچ قبیله عربی ساکن نبوده،  و تمام آن مناطق را آل‌ساسان نوشته است،  که همان دودمان ساسانیان هستند.
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
عکس انوش راوید در قلعه مارکو،  شرح در تاریخ قلعه های ایران،  عکس شماره 4553 .
  ...............
   برچسبها:  دروغ حمله, حمله اعراب, حمله اسلام, صدر اسلام, حمله ایران, زندگی قبیله, نبردهای مشکوک, جنگهای دروغی,  داستان الکی, اعراب ایرانیان.
.............
دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.

پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی

پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی شعر هورامی بر تکه پوست پاره با خط پهلوی در سلیمانیه کردستان عراق است،  که در قرن اخیر بدست آمده است،  و متن آن به زبان هورامی بسیار نزدیک است. 
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
تصویر پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی،  عکس شماره 9383 .
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
لوگو تخصصی و تخصصی تر باشیم،  عکس شماره 1529.
این برگه بشماره 1056 پیوست لینک زیر است:
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
      پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی شعر هورامی بر تکه پوست پاره با خط پهلوی در سلیمانیه کردستان عراق است،  که در قرن اخیر بدست آمده است،  متن آن به زبان هورامی بسیار نزدیک است.  درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است.  این اشعار براین دلالت دارد که کُردها و بویژه هورامیها آیین زردشتی داشته اند،  و اهورامزدا را پرستش نموده اند.
      این شعر بر پوست آهو نوشته شده،  و در موزه سلیمانیه کردستان عراق نگهداری می شود.  این شعر حمله اعراب به خاک کردستان را می گوید،  که شهرها و روستاها را تا نواحی شهر زور ویران می کنند.  اما اشاره ای به زمان حمله نشده است،  این شعر بچند علت نمی توان سند تاریخی باشد منجمله،  تاریخ ندارد،  فرماندهی حمله کننده و دفاع کننده مشخص نیست.   متن  شعر:
عرب ستمکار دهات وشهرها را تا شهر زور خاپور و ویران نمودند.
هورمزگان رمان آتران کژان ……. هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور ……. گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا میرد …… آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس …… بزیکانیکا هورمزد هیوجکس
      معنی اشعار چنین است:
1. هرمزگان معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند.
2. عرب ستمکار دهات وشهرها را تا شهر زور خاپور و ویران نمودند.
3. زنان و دختران را به اسیری گرفتند و دلیران به خون خود غلطیدند.
4. روش و آیین زردشت بیکس ماند و(دشمن )هرمزد به هیچ کس رحم نکرد.
      توضیح معنی:  هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است،  درزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود،  مسجد معرب مزگد یا مزگت است.  برای مزگت معانی بسیاری گفته شده،  منجمله:  مزدگه،  یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد و محتاجین به هرمزد است.
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
تکه پوست و وادادن
      خیلیها توانایی تحلیل ندارند،  این بخاطر آموزش در سیستم آموزشی حافظه محوری است،  بهمین جهت وقتی یک موضوع تاریخی و غیره برایشان می گویند،  توانایی تحلیل آنرا ندارند،  و براحتی می پذیرند.  مانند ماجرای یک تکه پوست در موزه سلیمانیه عراق،  که در آن گویا نوشته عربها حمله کردند،  نوشته ای که بیشتر شعر است،  تا واقعیت تاریخی برای یک سرزمین.
      در طول تاریخ جنگهای دینی زیاد بوده،  مسلمانان به کشورهای همسایه زیاد حمله کردند،  غزنویان به هند و اویغورها به چین و تا این آخری،  داعش به کردهای ایزدی،  می کشتند و ویران و غارت می کردند.  جملات روی آن پوست،  ربطی به دروغ حمله صدر اسلام به ایران و کردها ندارد.  سند تاریخی باید برای حمله اعراب صدر اسلام به ایران و هر جای دیگر وجود داشته باشد،  که ندارد هیچ،  بلکه ساده ترین تحلیلهای تاریخ اجتماعی نیز این حمله را دروغ قرون میانه می دانند.
      پرسش مهم اینجاست،  چرا مردم نمی خواهند مسائل ساده را تحلیل کنند،  و چرا تحلیل آنها گرفته شده است،  چه کسی این توانایی را از آنها گرفته است.  تحلیل مسائل تنها به تاریخ مربوط نمی شود با نگاهی به آمارهای دادگاههای ایران متوجه می شویم،  همه گرفتاریها بخاطر عدم توانایی در تحلیل های اقتصادی و اجتماعی و غیره بوده است.
      یکبار دیگر می پرسم:
    پرسش از عموم:  چه کسی و چرا توانایی تحلیل و تعلیل موضوعها را از مردم گرفته است؟
      پاسخ این پرسش در راستای کار راهبردی برای تاریخ و فرهنگ و جامعه است،  پرسشی است که پاسخ به آن شاید در چند کلمه امکان پذیر باشد،  ولی در عمل برای حرکت طرحهای استراتژیک بسیار مهم است،  و کلی پژوهش افراد دانای حرفه ای نیاز دارد.  ما در اینجا سعی می کنیم این مشکلات را بررسی کنیم،  و با انتشار گسترده آنها در اینترنت باز هم شاید بتوان کشور را از حافظه محوری سیستم آموزشی،  بسمت پردازش محوری هدایت کرد،  تا مردم توانایی تحلیل و تعلیل بدست آورند.
هر از گاهی اندیشه هایمان را مزه مزه کنیم
   هر از گاهی اندیشه هایمان را مزه مزه کنیم،  همیشه خود را بررسی کنیم،  چه بسا آنچه که تا لحظات پیش می دانستیم دیگر ارزش نداشته باشد،  عکس شماره 7174.
...............
   برچسبها:  پوست نوشته, پوست سلیمانیه, خط پهلوی, تکه پوست, زبان هورامی, حمله اعراب.
.............
پوست نوشته سلیمانیه خط پهلوی
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
سه دقیقه از روایت عربی درباره فرماندهی و تدارکات در جنگ قادسیه، با این سه دقیقه براحتی می توان متوجه شد، که داستان چه بوده است. تعداد از ایرانیان دوست دارند، که بگویند و بشنود در طول تاریخ خیلیها آمدند، و به ایران و ایرانی تجاوز کردند و کشتند و خراب کردند، و آب به آسیاب دشمنان بریزند.
* * * * * * * * * *
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.

پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران

پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران

پیش نویس

        تاریخ یک علم،  مانند تمام علوم و از زیر مجموع ها و گرایشات علم جغرافی ـ تاریخ می باشد، این علم یکی از اساسی ترین پایه های دانش بشری است.  بنا بر این می بایست هم چون تمام علوم به تاریخ و تاریخ اجتماعی نگاه و بررسی کرد،  در صورت عدم شناخت تاریخ به عنوان علم پایه،  این علم تبدیل به داستان و افسانه و ادبیات می شود.  هر زمان که به ادبیات تبدیل شود،  موضوعات احساسی را شامل شده و نقطه نفوذ دشمنان را پیش می آورد.  مطالعه و تحقیق در تاریخ نباید شامل سانسور و قیچی شود،  باید فرهنگستان تاریخ برابر سازمان های نوین قرن 21 توسط اشخاص فرهیخته این علم تشکیل شود،  و بخش های مختلف تاریخ توسط آنها نگارش و تأیید موقت شود.

تصویر انوش راوید در آثار اسپی مزگت،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3288.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو در علم جستجوگر و کنشگر باشید،  واکنشگرا نباشید،  عکس شماره 1621.

برگه  177 پیوست دروغ حمله اعراب به ایران است.

. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود. . .

پرسشها و پاسخها

   پرسش خواننده وبلاگ 4311:  سپاس از تلاش و کوشایی شما بازسازی درست تاریخ.خواهشمندم  تار و پود ها را بیشتر شکافته و ادامه دهید. در مورد نژاد ایران پس از یورش تازیان (به گفته های تاریخ های دژم و دروگ) دست خوش دگرگونی و تازی شدن گردید و اینکه اگر جنگ ها نبودند چطور برای افراد توضیح دهیم که پس چگونه شکوه ساسانی و آن روند ایرانیت از بین رفت.
   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس،  بارها به این پرسش پاسخ گفته ام،  به پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران،  و پرسش و پاسخ های همین وبلاگ مراجعه شود،  در هر صورت یکبار دیگر به نوعی دیگر پاسخ می دهم.  اگر از تاریخ شاهنشاهی ساسانیان بدانید متوجه می شود،  که این شاهنشاهی بر بخشی از ایران،  که ساختار سازمان قبیله ای داشت،  شاه خدایی دینی،  یعنی یک دوره قبل تاریخ تمدن ایران را پیاده نمود.  این موضوع دقیقاً بر خلاف رشد و تکامل بود،  و در همین دوره سازمان قبیله ای در بخش های مختلف ایران رشد و تکامل پیدا،  و بسوی سازمان قبیله ای دینی می رفت،  و خود بخود و مطابق قوانین ساختارهای تاریخی اجتماع،  شاهنشاهی ساسانیان یک دوره از تاریخ تمدن از توده مردم عقب افتاد،  و مردم با یک هیجان و شورش،  بخش باقی مانده ایران در شاه خدایی را از سر راه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی برداشتند.  اگر تخصص شما تاریخ و تاریخ اجتماعی باشد،  متوجه این چند سطر خواهید شد،  در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ شوید.
      بسیاری می گویند شکوه عظمت ساسانیان،  بدست عده ای اعراب بیابانی سرنگون و نابود شد،  ولی آنها ندانسته برخلاف فرمول های تاریخ تمدن می گویند،  زیرا امکان ندارد کشوری که چند دوره تمدنی پیشرفته تر باشد،  از مردم کم جمعیت تری شکست بخورد.  آنها که پایان یک دوره تاریخ ایران را،  با تفسیر های بدون تحقیق و تحلیل و سند،  با سادگی بیان می کنند،  در قرن 21 با وجود تکنولوژی های نوین،  باید تخصصی و تخصصی تر با تاریخ و تاریخ اجتماعی برخورد کنند،  ایران ما به جوانان متخصص آینده نگر خیلی نیاز دارد.
   پرسش مهیار 4312:  چرا در دروغ حمله اعراب نامی از عمر و عثمان و دیگران سران عرب برده نشده است،  اگر دروغ است پس اینها چه هستند؟
   پاسخ انوش راوید:  در تاریخ دروغ های بسیاری نهفته است،  که بررسی همه آنها مجال و تحقیق می خواهد.   چون این موضوع مسئله ای اسلامی و دارای حساسیت ویژه است،  ظرافت خاصی لازم دارد.  اگر تخصص کار بردی شما یکی از گرایشات علم جغرافی ـ تاریخ است،  خود مستقلاً و بنا به دلایل محکم واقعی تحقیق نمایید و برای پویایی در اینترنت منتشر نمایید،  و اگر جهت اطلاع عمومی و یا بازگشت معنوی می خواهید از این تاریخ بدانید،  باید حوصله نمایید.  چند هزار سال تاریخ را در مدت چند صد سال دروغ به خورد ملتها داده اند،  بر طرف نمودن و زدودن دروغ ها و رفتن به روشنایی و واقعیت زمان لازم دارد.  مشروح را در وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران می نویسم.
   پرسش کوشا 4313:   شما "جنگ قادسیه" را منکر شدید،  و دلیل تان این است که آمار و ارقامی که در مستندات تاریخی ارائه گردیده هیچ تناسبی باهم ندارد.  صد و بیست هزار نفر جنگجوی ایرانی در مقابل چند هزار مبارز عرب با شمشیر های زنگ زده که در نهایت پیروزی با اعراب بود!!!  اما اگر به جای انکار قادسیه اعداد و ارقام فله ای را تصحیح می کردید خیلی بهتر بود.
   پاسخ انوش راوید:  اعداد اغراق آمیز دروغی در تمام کتاب های تاریخ فوق العاده متفاوت هستند،  قبلاً بسیاری آمده اند آنها را تعلیل کنند،  بنا بر این کار بی فایده ای است،  اصل مطلب دروغی هدف مهم می باشد.  این گفته ها،  داستان های رجز خوانی قبیله ای است،  که البته قبایل دائم به یک دیگر می گفتند که شمشیر بین ما حاکم است،  اما آیا آنها غیر از قبایل بدوی چیز دیگری بودند،  خود شما نوشته اید قبایل بیابان گرد، قبایل بیابانگرد فقط بیابانگرد هستند هیچ استراتژی و تاکتیک ندارند،  و هیچ ترفندی نمی دانند و در سادگی مطلق بسر می برند،  و به راحتی و برای ساده ترین موضوع با یکدیگر درگیر می شوند،  و زندگی را کاملاً دایره ای می دانند.  آیا تعریفی از بیابان گرد دارید؟
  پرسش خواننده 4314:  اگر جنگ قادسیه دروغ است پس تیسفون چگونه فتح شد،  و چرا و چگونه سلسله ساسانی منقرض شد. اگر جنگ قادسیه دروغ است پس چگونه ایرانی های زرتشتی مسلمان شدند.  شاید نظر شما این است که اسلام را در طبقی از زرین گذاشتند و با ناز و نوازش به ایرانیان تقدیم کردند.  
   پاسخ انوش راوید:  بعضی از بخش های تاریخ و تاریخ اجتماعی به ادیان مربوط می باشد،  در این باره کار ها و تحقیقات زیادی مانده،  می بایست با احتیاط مطالعات متفاوت و ضمن ظرافت خاص پیگیری شود.  در انقراض حکومت ساسانیان در صفحه پادشاهی ساسانیان بررسی می شود،  فقط خاطر نشان کنم تاریخ را بدون تاریخ اجتماعی نخوانید و در ضمن جغرافیا به تمام معنی آنرا در نظر داشته باشد.  تغییرات دینی و فرهنگی مردم شرایط زمانی مربوط را می طلبد،  و به این معنا نیست که کسی بیاید و با قدرت مردم را از دین شان باز گرداند،  به بخش دین ها و آیین های تاریخ ایران مراجعه نمایید.
  پرسش زهره 4315:  اگر جنگ قادسیه دروغ است پس داستان کتاب سوزی معروف صعد بن وقاص و کتابخانه اسکندریه هم که به فرمان عمر بود دروغ است.
   پاسخ انوش راوید:  برای تمام این کتاب سوزی ها و داستانها در تاریخ زیاد از روی یک منبع دروغ گفته شده است،  هیچ سند واقعی تاریخی در دست نمی باشد،  در این باره در چند جای وبلاگ ها توضیح داده ام.  افرادی هستند که به این دروغ پا فشاری می کنند،  آنها ندانسته می گویند که ایرانی ها از هر کتاب یک یا چند نسخه انگشت شمار داشتند،  این عده قلیل ندانسته می گویند که ایرانی ها بقدری ضعیف بودند،  که از دشمنی با تمدن و فرهنگ پایین تر به چنین روزی افتادند.  این موضوع در فرمول های تاریخ اجتماعی غیر ممکن است،  که تمدن پایین دست قبیله ای بدوی به سازمان قبیله ای و یا دوره نمونه سازی شده شاه خدایی ساسانیان پیروز شود.
   پرسش پرستو 4316:  فکرنکنم شما دیگر این منطق بیابان گردان عرب را انکار بکنید،  که بر هر سرزمینی راه می یافتند یک منطق بیشتر نداشتند:  یا مسلمان شوید یا جزیه دهید،  و یا اینکه بین ما و شما شمشیر حکم خواهد کرد.  شما اگر تاریخ خوارزم را بخوانید می بینید ابوریحان بیرونی چقدراز حاکمان عربی محلی گله و شکایت می کند،  که تاریخ نیاکان ما را از بین میبرند.   
   پاسخ انوش راوید:  فکر کردن و نکردن،  بدون تحقیق و تحلیل توهم است.  اعراب بیابانگرد در دوران قبایل بدوی بسر می بردند،  و آن نوع تمدن،  فرهنگ خاص خودش را داشت.  در این باره چندین بار در وبلاگ توضیح داده ام،  می توانید به ساختار های تاریخی اجتماع و کار گزاران و چهره های استعمار مراجعه نمایید.
      هم اینک شما بله خود شما در این قرن و دوره انفجار اطلاعات و تکنولوژی نمی دانید ،  واقعاً نمی دانید در گوشه های قاره کهن،  خاک طبیعی و تاریخی وطن اصلی ما چه می گذرد،  در یمن چه خبر است،  در ازبکستان چه می گذرد، در چچن و اینگوش چطور،  و غیره و غیره.  حتی از اتفاقات در داخل خاک کشور ایران که مقیم آن هم هستید به درستی چیزی نمی دانید،  حال چه رسد به ابوریحان بیرونی پر ارزش و فردوسی عزیز،  که صدها و هزاران کیلومتر دور تر و صدها سال فاصله زمانی با وقایع داشتند،  و در دورانی بسر می بردند که تمدن قاره کهن در شکل سازمان قبیله ای بود.  آنها بعضی اطلاعات شان را از حکیم باشی های معروف روم و یونان می گرفتند،  دوره گردانی که از آینه و تیله و سحر و جادو آورده و می فروختند،  و در تقلب و جعل استاد بودند.  در کتاب های آن عزیزان بیشمار ایرانی و نیز در کتاب های تاریخ طبابت و تجارت روم و یونان به این موضوع اشاره شده است، به تاریخ ری مراجعه شود، در ضمن در شاهنامه از اینها به نام کاتوزیان گفته شده است.  این حکیم باشی های رومی و یونانی از دروغ های تاریخی می گفتند،  البته از روی دشمنی ابراز نمی کردند،  بلکه از آنچه که می دانستند و شنیده بودند می گفتند.  دروغ هایی که در فلسطین و اسرائیل ساخته شده،  و در روم پرداخته و شاخ و برگ زده و انتشار داده بودند،  حکومت روم دشمنی تاریخی هزار ساله با ایرانی و مردم قاره کهن داشت.  بنا بر این در تولید و ایجاد اختلاف قومی و ملی در قاره کهن دروغ ها و اراجیف را بزرگ و مهم می کرد،  و هر رجز خوانی میدانی را واقعی جلوه می داد،  در دروغ اسکندر مقدونی و دروغ چنگیز مغول نوشته ام و از تکرار خود داری می کنم.  گاهی هم عزیزان دانشمند قدیم قاره کهن نوشته های تاریخی خودشان را از کتاب هایی می گرفتند که خود و منابع آنها مشکوک بوده،  در دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ نوشته ام.
      از پایان حکومت های شاه خدایی و در دوره سازمان قبیله ای،  آزادی و تنوع و اندیشه متبلور شد،  و با ورود و ساخت کاغذ به فراوانی از قرن 8 میلادی،  ایران بدلیل مرکزیت قاره کهن و وجود دو جاده معروف فرهنگی،  یعنی جاده ابریشم و جاده ادویه بهترین جایگاه و جولان گاه ایده و فلسفه و علم و منطق شد،  که تا پیدایش بورژوازی استعمار ادامه داشت.   در این زمان اروپا در دوره سیاه فئودالی و با خواسته های فئودالی بسر می برد.   چون سازمان قبیله ای نیازی به طبقه بندی و کلاسه اسناد و علم نداشت،  بنا بر این شکلی از آکادمی در ایران پدید نیامد،  و هر دانش با دانشمندی شروع و با شاگردانش خاتمه می یافت.  ولی اروپا که تمدنی جلوتر بود،  به مجرد وارد شدن به بورژوازی سرمایه داری،  طبقه بندی، باز سازی، انبار و جمع بندی، خرید و فروش علم باعث شد،  بسیاری از همان علوم قاره کهن در آکادمی های اروپایی به نام آنها رقم بخورد.  به ساختار های تاریخی اجتماع مراجعه شود.
   پرسش بیداری 4317:  نخست از هر چیز یک شاخه از نوشتار شما که بسیار بسیار جای اندیشه دارد همان است که یورش تازیان را به ایرانزمین دروغ خوانده اید.  و در آخر نوشتارتان گفته اید که خودتان هم نمیدانید که چگونه فرهنگ اعراب بر ایران غالب شد و گفته اید این یک راز است که باید کشف کرد.  در صورتی که نوشتار فردوسی بزرگ را هم نادیده گرفته اید،  هنگامی که یورش اعراب را در شاهنامه آورده است.
   پاسخ انوش راوید:  راز یعنی علم کشف نشده،  مشغول تحقیقات هستم بزودی نتیجه را منتشر می کنم.
   پرسش خواننده 4318:  میشود به من بگویید که 227 سال مبارزه فرهنگی و مبارزه مسلحانه ایران هنگام ورود اعراب بدین سرزمین برای چه بوده است؟
   پاسخ انوش راوید:  همین اینک ما در جهان شاهد حداقل روزی یک مبارزه مهم و بزرگ هستیم،  برای بیش از دو قرن کمتر از یکصد داستان مبارزه موجود است،  دربار آنها با دیدی واضح، واقعی، اصولی بنگرید،  این وظیفه همه جوانان ایران است که بتوانند در عمق کاوش کنند و تنها سطحی نباشند.
   پرسش داریوش 4319:  شما چه اصرار دارید بگویید حمله اعراب دروغه؟
   پاسخ انوش راوید:  در وبلاگ جنبش تاریخ را تحلیل و بررسی می کنم،  سپس با داده های واقعی در تاریخ و تاریخ اجتماعی،  دروغ ها را شناسایی،  و با تحقیقات جدید که در کارگاه فکر سازی توضیح داده ام،  به نگارش تاریخ نوین می پردازم.
   پرسش صدیار 4320:  چرا پس از ورود اسلام به ایران (البته اگر به زور نباشد) به یکباره اسامی عربی در ایران به شدت رایج شد؟
   پاسخ انوش راوید:  رایج شدن اسامی عربی و آرامی و نبطی و غیره در ایران طی مدت هزار سال از نیمه حکومت اشکانیان تا ابتدای سلجوقی زمان برد،  یعنی دقیقا در تمام مدت هزاره اول میلادی.  عجله نکنید و تحمل داشته باشید به زودی مقاله تاریخ نام در ایران را می نویسم.
   پرسش بینام 4321:  چرا به یکباره زبان ایرانیان که زبان پهلوی بود به زبان فارسی کنونی تغییر یافت؟
   پاسخ انوش راوید:  این هم طی هزار سال فوق اتفاق افتاد،  به تاریخ زبان در ایران مراجعه و پیگیری نمایید.
   پرسش خواننده 4322:  مگر ایرانیانی که در آن زمان زندگی میکردند دیوانه بودند،  که یکدفعه فرهنگ و هویت غنی خود را کنار بگذارند و فرهنگ! عربهای قبایل بیابانگرد .... (جمله ای غیر قابل نوشتن) را قبول کنند؟!
   پاسخ انوش راوید:  ایرانی ها فرهنگ خود را کنار نگذاشتند بلکه آنرا به تمام مردم قاره کهن دادند،  زیرا این سرزمین در میان قاره و مرکز ارتباطات و تمدن آن قرار داشت و توانسته بود طی تاریخ از این راه به برتری تمدنی دست یابد،  زمانی که مردم ایران در تمدن سازمان قبیله ای زندگی می کردند بقیه قاره در تمدن قبایل اولیه بودند.  برای درک این موضوع لازم است وبلاگ را کامل مطالعه و پیگیری نمایید.  به هیچ عنوان تمدن و فرهنگ غنی از تمدن پائین دست تاریخ اجتماعی شکست نمی خورد،  به ساختارهای تاریخی اجتماع مراجعه نمایید.
   پرسش کیان 4323:  مگه دو بیتی معروف فردوسی رو درباره اعراب نخوندین؟
   پاسخ انوش راوید:  همیشه در تاریخ جنگ و ستیز میان دو تمدن وجود داشته،  قبایل اولیه با سازمان قبیله ای می جنگید،  نو فئودالی با سازمان قبیله ای،  تشکیلات فئودالی با نو بورژوازی و غیره.  بیشتر این جنگها به تمام یک سرزمین و مردم مربوط نمی شد که دلایل در تاریخ اجتماعی دارد،  ایران نیز در مسیر رشد و تکامل تمدنی قرار داشت بنابر این اختلافات وجود داشت و دائم زد و خورد اتفاق می افتاد.  همانگونه که بارها نوشته ام کتاب هایی دینی و داستانی صرفاً منابع تاریخی حساب نمی شوند بلکه نیاز به تحلیل دارند،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کلید و رمز بررسی های تاریخی را بدست آورید.  در ضمن به تعریف شاهنامه مراجعه نمایید.
   پرسش آسوده 4324:  مدتی پیش در چند سایت خوندم که در نزدیکی شهر سلیمانیه عراق پوست پاره ای از جنس آهو مربوط به سیزده قرن پیش پیدا شده،  در آن از حمله اعراب به شهر زور اشعاری سروده و برخی از بیتهای آن چنین است،  نیایشگاه ها ویران شد،  اتش ها خاموش شد،  عرب های ستمکار خراب کردند،  روستاها را تا شهر زور زنان و دختران را به اسارت گرفتند.   نکنه این هم دروغه؟  اصلا تحقیق کنید که این حقیقت داره یا نه؟
   پاسخ انوش راوید:  امروزه ساختن و پرداختن این چیزهای تاریخی نما برای پول خیلی رونق گرفته است،  به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد و از طرف منابع علمی چنین پوستی تأیید نشده است.
   پرسش 4325:  در مورد موضوع حمله اعراب به ایران دومین دروغ بزرگ تاریخ،  بر اساس چه مدارکی به صراحت بیان کرده اید،  در آن زمان هر قبیله ای در جغرافیا و شرایط طبیعی خودش خودکفا بود،  و برای کسی فقر و غنی بشکل فکر امروز معنی نداشت،  و ثروت معنی دوران بورژوازی و موج دومی را نمی داد.
   پاسخ انوش راوید:  با نگاهی به قبایل امروزی و قبایلی از قرون جدید که درباره آنها تألیفات علمی باقی است،  به راحتی هر جامعه شناس تاریخی متوجه می شود.  برای مثال به یکی از قبایل آفریقا و آمازون و اقیانوس آرام بروید،  متوجه می شوید که آنها به اندازه نیاز شان خود کفا هستند،  و چیزی از معنی ثروت در جوامع مدرن نمی دانند.  در این باره فیلم های مستند زیادی موجود است،  البته این پرسش نمی تواند از جانب شکاکان باشد،  بلکه از عدم آگاهی تاریخی زمین ما و تخریب و انقراض ناشی می شود.
   ما درباره زمانی می گوییم که جمعیت نسبی ایران کنونی کمتر از 2 در کیلو متر مربع بود،  جاده ها، کشاورزی، ارتباطات و غیر در اندازه آن زمان و بسیار محدود بود.  بنا به کل اطلاعات تاریخی و تاریخ اجتماعی و باستان شناسی که اکنون ما می توانیم از آنها بهره بریم می گوید،  در آن زمان هر روستا و شهر در اطراف خودش تا حدود دو سه منزل خود کفا بوده است.  اگر هر قبیله ای به جای سرزمین بومی تاریخی خودش جای دیگری می رفت،  می بایست زندگی در محیط جدید را یاد بگیرد،  تا زنده بماند.  شاید درک این موضوعات برای عده ای مشکل باشد،  درصورت تمایل با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید نتیجه خوبی خواهند گرفت.
   پرسش 4326:  آیا دلیلی برای اثبات این مطلب دارید؟  هرگز هیچ سپاه فاتح در اولین نبردها با دشمن چنین نمی کند،  که باعث شود حریف سخت کوش شود تا اسیر نگردد.
   پاسخ انوش راوید:  در تمام کتاب های تاریخ جنگها نوشته شده است،  که با اسرا خوش رفتاری می کردند،  تا نتیجه بهتری از ادامه نبرد هایشان بگیرند.  البته توجه داشته باشید،  در تمام جنگها دو گونه نیروی نظامی وجود دارد،  حرفه ای ها و ذخیره ها،  که هر کدام از آنها تحت تأثیر دو مکتب بودند،  دین خودشان و پول پرستی،  به تاریخ لشکر و جنگ مراجعه نمایید و پیگیری نمایید.
   پرسش 4327:  شما مخالف این نظر هستید،  که اعراب بیابان گرد از بیابان ها خسته شده بودند،  از آب و هوای ایران خوششان آمد،  و برای همین به ایران آمدند،  و کشتند و غارت کردند و ماندند.  آیا تا بحال به عربستان یا امارات رفته اید،  آیا ترجیح میدهید بجای ایران در آن کشورها زندگی کنید؟  البته در 1500 سال پیش.
   پاسخ انوش راوید:  در این باره در وبلاگ توضیح داده ام،  دید افراد در هر ساختار تاریخی اجتماع متفاوت بوده است،  و نمی توان خرد یک فرد را که در قبیله بدوی زندگی می کرد،  با یک فرد که در دو مرحله جلوتر تاریخ اجتماعی در سازمان قبیله ای بسر می برد،  یکی دانست.  آیا شما می توانید فردی از قبیله ای در گینه نو را که حتی در نزد قبیله خودش دانا به حساب می آید،  با فردی از قبایل امروزی سودان یا سومالی یکی بدانید،  یا هر مثال دیگری.  برای درک این موضوع مطالعات تاریخ اجتماعی خود را گسترش دهید،  و به مسافرت های تحقیقاتی بروید.  دوبی امروزه در بورژوازی پیشرفته بسر می برد،  و ایران هم همین گونه است،  و ما مردمان امروزی دارای دیدگاه های بورژوازی هستیم،  واقعاً که درک آن ساده است.
   توجه:  یک پرسش می پرسم،  آیا برای آینده،  شکل تاریخی اجتماع یا ساختار اجتماعی که در آن بسر می بریم برای ایجاد تغییر و تحول نقشی خواهد داشت؟  و چگونه؟
      در گذشته قبایل وابسته به سرزمین خود بودند،  و خستگی از زمین برای آنها معنی نداشت،  آنگونه که شما می گویید،  گویا آنها گول تبلیغات جام های جهان نما را خورده بودند.  هر قبیله وقتی سرزمین خود را ترک می کرد،  برای اینکه بتواند در سرزمین جدید زنده بماند و زندگی کند،  نیازمند این بود که چیز های جدیدی یاد بگیرد.  این موضوع چند نسل زمان می برد،  و آنها نمی توانستند در زمین دیگری به خوبی و فوری جان بگیرند،  چه رسد به اینکه خوب بازی کنند،  به تاریخ یادگیری مراجعه شود.
      دروغ خوش آمدن از آب و هوای ایران توسط عرب های بدوی،  مانند دروغی است که نوشته اند اعراب از آب و هوای تیسفون خوششان نیامد و به بغداد رفتند.  دروغ گو ها چون بی سواد بودند و نمی دانستند و نمی خواستند بفهمند،  که از نظر آب و هوایی تیسفون و بغداد یکی است،  کاملاً یکی است،  به اطلاعات جغرافیایی رجوع نمایید.
   پرسش 4328:  اگر حمله اعراب نبود چگونه ایرانیان به هند پناه آوردند؟
   پاسخ انوش راوید:  ایرانیان از گذشته های دور به هندوستان رفت و آمد داشتند،  این موضوع ربطی به اعراب ندارد.
   پرسش 4329:  چگونه ایرانیان یکنواخت دین زرتشت را کنار نهاده و به اسلام روی آوردند؟
   پاسخ انوش راوید:  ایران وسیع بود،  و جملگی در ساختار اجتماعی سازمان قبیله ای بازمانده از مجلس مهستان بودند،  و دین های مختلفی در ایران وجود داشت،  به تاریخ ادیان و آئین های ایرانی و همچنین تاریخ ورود نام های عربی به ایران بروید.
   پرسش مرتضی 4330:  می گویید، حمله اعراب به ایران دروغ است،  آیا بعدش هم که مردم میخواستند آنها را بیرون کنند دروغ است.  آیا بابک خرمدین دروغ است،  بروید سری به قلعه بابک بزنید،  مطمعناً توسط انگلیسیها در قرن 19 ساخته نشده است.
   پاسخ انوش راوید:  حکومت هایی که در دروغ های تاریخ به نام خلفای عرب نوشته اند،  در واقع حکومت های ایرانی با ترکیبی از فارس و ترک و کرد و عرب بوده اند.  این تکامل ادامه حرکت تاریخ اجتماعی ایران و گذر از شاهنشاهی ساسانیان به حکومت های دارای انرژی سازمان قبیله ای دینی می باشد،  که بر گرفته از تمام ملت های ایران بوده است،  به موضوعات مربوطه در وبلاگ مراجعه شود.  مشغول بررسی سکه شناسی و آثار تاریخی بجای مانده هستم تا دقیق تر آنها را شناسایی و ترتیب بندی نمایم،  به دروغ نبرد قادسیه و تاریخ ورود نام های عربی به ایران مراجعه شود.  یک نمونه بگویم در تاریخ بسیار نوشته اند که خلفا توسط غلامان ترک و غیره عزل و نصب می شدند،  ولی یکی از این همه تاریخ دان الکی نپرسیده،  اینها چگونه خلفایی بودند که توسط غلامان برکنار می شدند،  نپرسیده و تحقیق نکرده که پس اصلاً خود خلفا ترک یا کرد بودند.
      در تاریخ هر کشوری جنگ داخلی و قهرمان از هر طرف وجود داشته است،  حتی در تاریخ معاصر ایران همین گونه است،  عده ای می خواهند حکومتی را بر دارند،  و عده ای می خواهند حکومت کنند،  اما باید توجه داشت جهش های تاریخ اجتماعی و عبور از ساختار تاریخی اجتماع است،  که کل ماجرا را تغییر می دهد.  در زمان بابک خرم دین و افشین تاریخ اجتماعی ایران برای هر دو طرف یکی بود،  ایران تازه وارد سازمان قبایل دینی شده بود.  هزار سال پیش از آن در زمان آریو برزن و جنگ او با اسکندر اشکانی،  بدلیل گذر تاریخ اجتماعی از شاه خدایی به سازمان قبیله ای،  باعث شد مرحله جدید یا اسکندر اشکانی پیروز شود.  در جنگ داخلی آریوبرزن از شاه خدایی دفاع می کرد،  و اسکندر اشکانی نمایند مرحله جدید تاریخ اجتماعی یعنی سازمان قبیله ای بود.  بابک و افشین هر دو نمایندگان سازمان قبیله ای دینی بودند،  که شکل تکامل یافته در طول هزار سال از مجلس مهستان بوده است،  و هیچ کدام برتری در ساختار تاریخی اجتماع نداشتند،  کسی هم منکر قهرمانی آنها نمی باشد،  مانند قهرمانان نیم قرن گذشته ایران.  در ضمن قلعه بابک سابقه تاریخ بالاتر از زمان خرم دینان دارد،  بابک و خرم دینان بخشی از تکامل تاریخ اجتماعی ایران می باشند،  که بزودی در باره آنها می نویسم.
   یک پرسش دارم که در واقع کلید درک تاریخ است،  آیا بابک همانگونه که نوشتم وابسته و دارای انرژی سازمان قبیله ای دینی بود،  یا وابسته به شکل اجتماعی نوع درجه دوم شاه خدایی شاهنشاهی ساسانیان بود؟
   پرسش 4331:  اگر اعراب به ایران حمله نکردند،  نان بربری چگونه به تمام ایران راه یافت؟
   پاسخ انوش راوید:  می گویند اصل نان بربری از اقوامی بوده،  که به آنها بربر می گفتند،  و در شمال آفریقا ساکن بودند.  نان بربری هم مانند بسیاری چیز های فرهنگی و کالایی دیگر،  در طول تاریخ از جایی به جای دیگر رفته،  و امر طبیعی تاریخ تمدن بشر است.  امروز این نمونه زیاد است،  آیا اسپاگتی و پیتزا دلیل اشغال تمام دنیا توسط ایتالیاست؟
   پرسش شریف 4332:  چگونه اسلام به سراسر روسیه و تا نیمه اروپا و اسپانیا رفت؟
   پاسخ انوش راوید:  اسلام در طول تاریخ به مرور و طی یکهزار سال به روسیه و تا نیمه اروپا رفت،  این کار توسط تمام ملت های قاره کهن،  و به نسبت سهم تاریخی خود انجام گرفته است.  در طول تاریخ ردپای ایرانی های مسلمان جهت تبلیغات اسلامی در کشمیر، سین کیانک، جنوب فیلیپین،  و بسیاری جاهای دیگر بخوبی و مستند دیده می شود.  تاریخ جنگ های رم و روم شرقی با ایران زیاد است،  ادامه و پایان این جنگها تا سقوط روم شرقی بدست سلجوقیان عثمانی بوده است.  در دوره ای از تاریخ که به عنوان خلفای عربی گفته اند،  ولی در واقع خلفایی از تمام مردم بودند،  این جنگها و کشمکش ها هم بوده،  و روم شرقی چند صد سال در مقابل این جنگها و رشد جمعیت مسلمانان مقاومت نمود.  تا بالاخره با دسیسه های نو بورژوازی اروپا،  این حکومت فئودالی عمق تاریخ سرنگون شد.  بعضی از بخش های این تاریخ،  تاریک و بدون اسناد و مدرک واقعی می باشد،  و بصورت داستان سرهم کرده اند،  تا چیزی برای پیشبرد منافع خودشان بخورد ملتها بدهند.  قبل از اینکه دشمنان تاریخی و استعمار و امپریالیسم دروغ دیگری سرهم کنند،  باید جوانان با هوش ایرانی،  نسبت به کشف واقعیت های تاریخی اقدام کنند.  درباره دروغ حمله اعراب به اسپانیا قبلاً نوشته ام،  آثار زیادی از معماری ایرانی در زمان حکومت اسلامی اسپانیا وجود دارد.
   پرسش 4333:  چگونه در صدر اسلام روم از مسلمانان شکست خورد؟
   پاسخ انوش راوید:  همانگونه که در پاسخ بالا نوشتن،  این ادامه جنگ های ایران و روم بود،  و این داستان ها نیاز به اسناد و مدارک واقعی دارد،  و نمی توان آنها را بر اساس نوشته های مشکوک تاریخ دانست.
   پرسش 4334:  اگر اعراب به ایران حمله نکردند،  پس اعراب جنوب خراسان چگونه به آنجا رفتند؟
   پاسخ انوش راوید:  در طول تاریخ مهاجرت و همچنین تبعید اقوام خیلی زیاد بوده،  دلایل این قبیل مهاجرتها و تبعیدها که در گذشته های دور بوده چندان روشن نیست.  ولی اگر ملتی پیروز می شد،  نمی رفت در بیابانی دور دست و چون شکست خورده ها زندگی کند.  35 سال پیش از این روستاها دیدن کردم،  و در سفرهای انوش راوید نوشته ام.
   توجه داشته باشید،  پاسخ بسیاری از این پرسشها خیلی ساده است،  کافی است کمی مغز را بکار انداخت و با اندکی تحقیق و تعلیل پاسخ را بدست آورد.  باید به روش یادگار از آموزش و پروش قرن گذشته،  که در ذهن ها جا خوش کرده چیره شد،  و بسوی تحقیق های نوین رفت،  بدین منظور کارگاه فکر سازی کمک بزرگی است.
   تذکر انوش:  تعداد اندکی از افراد بی نام نشان بازمانده اندیشه استعماری سابق،  با ناسزا و پرت و پلا های احمقانه،  سعی می کنند مزاحم و مانع تاریخ نویسی نوین توسط ایرانی های باهوش شوند.  آنها با خیال ناپاکشان می خواهند ملت های قاره کهن همچنان بر دروغ های تاریخی،  که دشمنان تاریخ این قاره نوشته اند،  باور داشته باشند،  تا مانع اتحاد و یگانگی ملت های یکپارچه و یک سرنوشت قاره کهن گردند.  این انگشت شمار با مغلطه کاری مذبوحانه از شگرد های مختلف استفاده می کنند،  منجمله بروی جوانان ساده ای که دروغها را ندانسته باور کرده اند کار می کنند.  ولی نمی دانند ایرانی ها خیلی با هوش تر از این ترفند های احمقانه هستند،  و بزودی تمام دروغهای تاریخی را دور می ریزند،  و دم این عده مشکوک را می گیرند و دور می اندازند.
 
   پرسش 4335:  در جایی نوشته بودید ، خلفای ایرانی و یا خلفای بغداد،  ممکن است دلیل آنرا بنویسید چرا؟
   پاسخ انوش راوید:  اول از همه اگر خلفای عباسی عرب بودند،  نام پایتخت خود را عربی می کردند،  و در شهر های ایرانی کازمین و سومرا کاخ و ویلا نمی ساختند،  یا حداقل نام آنها را عوض می کردند.  دوم اینکه عباس نام کاملاً فارسی است،  اب + آس،  (اب = بالا،  مثال،  ابر = بالا و رونده و در جهت،  یا ابوی = اب + وی، که به اشتباه می گویند عربی است) + (آس = نمونه، تک خال)،  البته تعدادی افراد،  عباس را عبوس گفته اند،  که اشتباه است.  سوم اینکه چرا مرکز حکومتی خود را در شهر معابد ایرانی یعنی بغداد قرار دادند،  که در یک فرسخی تیسفون داشت،  که در واقع حومه دینی تیسفون بود،  یعنی در آن زمان در میان توده دشمن،  مانند این است که صدام بعد از اشغال موقت خرمشهر،  یا گیلان غرب،  بیاید پایتخت خود را در آنجا بگذارد،  پس آنها از همان مردم بودند،  نه غریبه،  هیچ وقت مخصوصاً در گذشته ها هیچ اشغال گر،  مرکز حکومتی خود را در نزدیکی دشمن قرار نمی داد،  و همه مراکز حکومتی خود را در جغرافیا و مقر های طایفه ای خود قرار می دادند.  چهارم اینکه هیچ سند و مدرک،  که علوم امروزی آنرا تأیید کند،  وجود ندارد،  که خلفای عباسی غیر ایرانی بودند.  پنجم اینکه ابوالعباس اولین خلیفه عباسی،  در 750 میلادی بدست ایرانیان بخلافت رسید،  و در تمام دوران عباسی ایرانیان وزیر و دانایان بودند،  پس اصلاً با هیچ عقل جور در نمی آید،  که اب آس ها غیر ایرانی بوده باشند.
   پرسش 4336:  در تاریخ خوانده ایم عربها با حمله به لبنان و مصر و الجزایر و 26 کشور عربی زبان مردمان آنجا را عربی کردند چرا شما می گویید که اعراب حمله نکردند؟
   پاسخ انوش راوید:  تاریخ این کشور ها چیز دیگری می گوید،  و شما فقط دروغ هایی را که خواسته اند بخوردتان بدهند،  یاد گرفته و تکرار می کنید،  حداقل بروید تاریخ های دیگر هم بخوانید.  زبان عربی امروزی ترکیبی از زبان های سواحلی آفریقا و کوشی،  قبطی و نوبه ای مصر باستان، کلدانی و آرامی،  شکل گرفته و دستور آن زبان نیز در ابتدای هزاره دوم میلادی توسط پارسی ها نگارش شده است،  که این خود تاریخ مفصلی دارد.  سرزمین های آفتابی عربی با سواحل طولانی،  که مشکل بیماری های اپیدمی کمتر داشت،  و مطیع بودن تاریخی جمعیت این سرزمینها،  باعث رشد جمعیت عربی شد.  نمونه مطیع بودن عربها در تاریخ کاملاً پیداست،  این مربوط به شرایط اقلیمی و ساخت فرهنگ برابر اصول جغرافیایی است،  که در ایران و ایرانیان نوشته ام.  در دوران استعمار انگلستان و فرانسه و هلند از سران عربها بهره می بردند،  که تا امروز در بسیاری از کشورها هنوز دیده می شود.  در سطح پائین از عربها بیشتر برای ملوانی، نگهبانی و کلید داری زندانها استفاده می کردند،  و کمتر برای جنگها،  در قرن گذشته بیشتر زندان بانان آمریکای جنوبی عرب بودند،  نمونه آن در خاطرات پاپیون می باشد.  چه بسا در شاهنشاهی ساسانیان اعراب چنین شغل های داشتند.  در بعضی از پاپیروس های مصری چنین کار هایی برای اعراب نوشته شده است.  البته این نوع فرهنگ هیچ دلیلی برای برتری یا ضعف فرهنگی نمی باشد،  تمام ملتها و فرهنگ های قاره کهن ارزش خاص خودشان را دارند.  هر ملتی و مردمی که مطیع تر بودند،  استعمار و امپریالیسم دور بیشتری به آنها میداد،  حتی استقلال می داد،  قبل از استعمار پادشاهان این کار را می کردند.  بعد از اشغال مصر توسط هخامنشیان کار و قدرت سلسله های مصر باستان فرو ریخت،  درست مانند فرو پاشی پادشاهی بابری در هندوستان بعد از نادرشاه و روی کار آمدن مهاراجه ها و باز شدن ورود استعمار انگلیس.  با سپاه هخامنشیان اعراب زیادی به مصر وارد شدند،  و با آزادی نسبی اجتماعی و پس از طی هزار سال زبان عربی جایگزین زبان قبطی یکی از اجداد عربی بود شد،  و زبان عربی زبان اصلی مردم مصر گردید،  که اینهمه قبل از اسلام بود،  برای بیشتر دانستن به تاریخ زبان عربی در مصر مراجعه شود.  سپس زبان عربی از مصر به بقیه شمال اروپا راه یافت،  و این اصلاً به حمله اعراب صدر اسلام مربوط نمی شود.  ادامه دارد
 توجه:  همانگونه که بارها نوشته ام و در سر تیتر وبلاگ هم ذکر شده تمام مطالب وبلاگ نظرات شخصی من می باشد،  و بارها در وبلاگ تکرار کرده ام،  که این مقالات خود تاریخ نمی باشد،  به سخن وبلاگ مراجعه شود،  باید آزادی اندیشه و قلم را بخاطر داشت.  افرادی که علاقمند باشند وبلاگ را با دقت مطالعه می کنند و از آن بهره میبرند،  فردی هم که علاقه ندارد و نمی پسندد،  بهتر است فوراً از وبلاگ خارج شود،  و وقت گرانبها را بهدر ندهد،  حتی از نظر نوشتن خود داری کند،  اگر کسی بر عکس این خواسته رفتار کند،  به نظر من مشکل دارد.
   نظر 4337:  متاسفانه پاسخ های شما به پرسش هایم را بررسی کردم تمامی پاسخ ها بدون هیچگونه مرجع معتبری ارایه شده بود.  در تمامی پاسخ ها عنوان شده بود نوکران فراماسونری و پاسخ های غیر علمی, در قرن 21 با این استدلال ها نمی توانید از نظریات خود دفاع کنید.  در زمینه اختلاف بین ملت ها هم قابل ذکر است که در اروپای 60 سال پیش بزرگترین نبرد قرن حاضر رخ داد با بیش از 50 ملیون کشته و امروزه شاهد اتحادیه اروپا هستیم. جنگ بین ملل یک واقعیت است و ربطی به دشمن و دوست ندارد.
   پاسخ انوش راوید:  به لینکها مراجعه نمایید،  تا مراجع و تحقیقها و تحلیلها را بیابید،  خیلی سریع و کم خوانده یا نخوانده،  نمی توانید به نتیجه برسید،  و بکلی پرت می شوید.  تمام مشکلات از همین استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها است،  اگر به اندازه کمی دید داشته باشید،  متوجه آنها خواهید شد،  در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ.  برای هر مثال تاریخی باید در همان دوران تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع مثال زد،  نمی توان اروپای قرن 20 دوران امپریالیسم را به دوران های دیگر در تمدن تسری داد،  بویژه آنکه که چند تمدن عقب تر بوده باشند،  این گونه دلیل بر ندانستن حداقل تاریخ نویسی است.  تا قبل از قرن 15 میلادی تمامی قاره کهن در سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند،  و از آن تاریخ کم کم بخشی هایی از ایران و ترکیه وارد تمدن جدید نو فئودالی شدند.  در دوران قبایلی جنگها و زدو خوردها در شرایط قبیله ای بود،  نه مرزهای سیاسی،  اواسط صفویه و با ورود استعمار و پدید آمدن فئودالی در ایران تازه مرز سیاسی شکل گرفت،  و اولین نقشه جغرافیای سیاسی در ترکیه و سپس در ایران بوجود آمد.  قبل از آن تاریخ نقشه جغرافیای سیاسی وجود نداشت،  زیرا مرزها قبیله ای بودند،  نه سیاسی،  و متعاقب آن هم جنگها هم قبیله ای بودند نه سیاسی.  در همان اوایل قرن 16 که نبرد چالدران بوقوع پیوست،  ده ها و صدها جنگ دیگر هم در میان قبایل و مسلکها در جریان بود،  ولی فقط جنگ چالدران را بزرگ کردند و پرداختند و بخورد ملتها دادند.  مگر چند بار این مسائل را باید توضیح داد،  بروید لینکها و بخش های مربوطه را بخوانید،  و تخصصی پرس و جو نماید،  نه اینکه فکر اظهار فضل داشته باشید و بگویید،   ...و پاسخ های غیر علمی, در قرن 21 با این استدلال ها نمی توانید از نظریات خود دفاع کنید،  بارها نوشته ام،  اگر گرایش شما در تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  این وبلاگ را پیگیری نمایید، در غیر اینصورت الکی وقت خود را هدر ندهید،  فوراً از وبلاگ خارج شوید.  همانگونه که بارها و همچنین در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ برای حدود یکهزار جوان باهوش ایرانی است نه برای شما،  برای آنهایی که می توانند آنرا درک نمایند،  و همان ها هستند که در نهایت گذشته و آینده را با سبک نوین خواهند نوشت.  من شما را در چند پرسش و پاسخ قبلی که در همین رابطه جنگ چالدران بود،  تست کردم،  و گفتم نظرات و دانش خود را مقاله کنید و بفرستید،  تا در وبلاگ پست کنم،  و شما فقط می توانستید چنین بی منطق اظهار وجود کنید.  در ضمن دفاع از نظریه دروغ های تاریخ بخوبی در حال انجام است،  غیر از آمار بالای وبلاگ،  هر شخص با گشتی در اینترنت براحتی متوجه می شود،  که به مقدار بسیار زیادی مطالب وبلاگ در سایت های مختلف کپی پیس شده است.
   نظر و پرسش 4338:  ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار که تاج کیانی کند ارزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو (فردوسی ) این بیت رو برا چی فردوسی گفته و هم این بیت رو عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار........... این به جز حمله اعراب رو میرسونه؟ تازه اسم عمر و بوبکر وعثمان رو از شاهنامه ی چاپ جدید حذف کردند.........
   پاسخ انوش راوید:  دقیقاً جواب پرسش بالا،  پاسخ شما هم می باشد،  من که نمی دانم که هستید نه نامی و نه آدرسی دارید،  فقط اینگونه نظر نوشتن،  خوراک محیط را برای فعالیت پرسش و پاسخ های من مناسب و فراهم می کند.  من که منکر حمله تازی ها به شاهنشاهی ساسانیان نیستم،  بزرگ نمایی این حمله را منکر هستم،  تازیان که بسیاری عقیده دارند اعراب نمی باشند،  تا حدود مرو در خراسان غربی پیشرفت کردند،  آنهم شکسته و درهم و نامعلوم نوشته و گفته شده،  و از نظر تاریخ نویسی نوین کم اعتبار است.  البته این مرو با مرو کنونی هوایی حدود 1400 کیلومتر و زمینی 2000 کیلومتر فاصله دارد.  آن نیرو های اعراب که در تاریخ بزرگ نمایی شده،  حتی کمی توانایی نداشتند به ترکستان ایران و استان چین ایران وارد شوند،  چه برسد به شرق ایران،  آخرین حدود آنها در میانه استان کرمانشاه امروزی بود،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.  کجای این حمله به کشور ایران کنونی بوده است،  بخش هایی از یک استان ایران که در دست آخرین پادشاه شاهنشاهی ساسانیان بود،  آنهم با یاری خود مردم گرفته شد.  نباید بخش هایی از تاریخ را به همه جا گسترش داد،  جهت اطلاع بیشتر فصل دوم دروغ حمله اعراب به ایران را که بزودی پست می کنم بخوانید،  و جهت شاهنامه فردوسی به پست مربوطه مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
   پرسش 4339:  اگر حمله اعراب دروغ است،  پس چه بر سر امپراتوری ایران ساسانی آمده است؟
   پاسخ انوش راوید:  این پرسش را بارها در پرسش و پاسخ ها جواب داده ام،  اساس تاریخ های دروغی نوشته شده،  توسط آکادمسین های استعماری،  بر پایه این است که هر چه آنها گفته و نوشته اند،  و با اسناد و مدارک تقلبی جا زده اند واقعیت است،  و در ادامه همان سبک کار استعماری،  آموزش های سنتی قرن 20 نیز اجازه تحقیق و تحلیل های مستقل نداده،  و گفته هر چه در کتابها می باشد،  باید همان را پاسخ دهید و نمره بگیرید.  اساس این پرسش از همین موضوع است،  باز گردم به پاسخ اصلی،  بر سر ساسانیان همان آمده است،  که بر سر 50 رژیم و سلسله و پادشاهی ایران تا کنون آمده،  و علت آنها ادامه رشد و تکامل تاریخ تمدن بوده است.
       در تاریخ تمدن چندین گذر مهم تاریخی داریم،  که تمدن قبلی به تمدن جدید می رود،  و پس از طی زمان لازم در تاریخ و فرهنگ یادگیری،  مرحله گذر و تمدن جدید شروع می شود.  شاهنشاهی ساسانیان بر بخشی از حکومت اشکانیان بنا شد،  و مردم سرزمین وسیع ایران دیگر نمی خواستند،  به دوره قبل از اشکانیان یعنی شاه خدایی بازگردند،  و آنها بیشتر تمایل به تمدن جمهوری قبیله ای اشکانی داشتند،  که مرحله ای پیشرفته از شاه خدایی بود،  عزیزان بارها در این باره توضیح داده ام،  به لینکها مراجعه نمایید.  بهمین جهت در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  برخورد دائم با قبایل کاملاً مشهود است،  و در تاریخ بسیار نوشته شده است.  معمولاً و آنچه که تاکنون می دانیم،  حکومت های پادشاهی و شاهنشاهی بدون یاری عوامل دینی خودشان،  نمی توانستند به مردم حکومت کنند،  در دوران پادشاهی قاجاریه و شاهنشاهی پهلوی بوضوح مشخص است.  در اینگونه حکومتها کشور سه بخش عمده را شامل می شود،  یک ضلع توده مردم،  یک ضلع حاکمان و نظامیان آنها،  یک ضلع روحانیون وابسته به حکومت.
      این یک اصل است،  و در تمام تاریخ دیده می شود،  شاهنشاهی ساسانیان برای ادامه حکومتشان ضلع سوم کشور یعنی روحانیون را قدرت بخشیدند،  و آنها باعث شدند مردم از دین و ملکشان زده شوند،  و حتی مهاجرت های عمده پیش آمد،  که از پس آنها سیستان و خراسان به جای کنونی آنها رفت،  در جغرافیای تاریخی و جاهای دیگر وبلاگ مشروح نوشته ام،  به جغرافیای تاریخی و یا نام های جغرافیایی مراجعه شود.  همین عامل فشار دینی به مردم باعث شد،  توده های مردم دنبال دین و موضوع جدید بگردند،  و ده ها دین و فرقه مذهبی ساخته یا احیا شد،  منجمله صابرین و مزدکی و مانوی،  و سپس اسلام توسط بخشی از مردم برگزیده شد،  و در نبرد هایی،  که در ایران دو قرن زمان برد،  مردم مسلمان شدند،  ولی در کوهستان های آنها تاکنون عده ای ایزدی باقی مانده اند (یزدیان کردستان عراق)،  در چین استان تا آخر صفویه مردم مسلمان شدند،  در نورستان اوگان استان،  تا همین 150 سال پیش مسلمان شدند،  تمام این ماجراها هیچ ربطی به دروغ حمله اعراب ندارد.
   سفارش:  عزیزان بگردید جزئیات را بیابید،  از بانو پرنیان حامد یاد بگیرید،  که فقط از میان حدود 10 کتاب تاریخی ایرانی،  جزئیات تاریخ اسکندر ایرانی را یافت.  من نیز بمرور هر آنچه را که حاصل از تحقیق و تحلیل های شخصیم می باشد،  منتشر کرده و می کنم.
   پرسش 4340:  در اواخر ساسانیان ایران و روم و چین کجا بودند؟
   پاسخ انوش راوید:  ایران از خط میانه زاگرس تا کناره شرقی فرات بمرکزیت تیسفون و حومه بزرگ بغداد بود،  چین همان چین استان،  که شرق زاگرس تا خراسان کنونی را شامل می شد،  و بمرکزیت شهر کاشان بود،  روم کشور ترکیه کنونی به مرکزیت شهر استانبول بود.  در واقع داستان سه فرستاده یا پیک مسلمانان،  به این سرزمینها رفتند،  و در دروغ های تاریخی چین را به کشور چین،  و روم را به کشور ایتالیا برده اند.
   پرسش 4341:  بنظر من شما بخوبی نتوانستید ساختگی بودن داستانهای دروغ حمله اعراب ر ا نشان دهید،  آیا درست می گویم؟
   پاسخ انوش راوید:  بارها نوشته ام تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  و پایانی برای آن نیست،  و هر آن دچار تغییرات می شود،  و نوشته ام آنچه که من می گویم نظرات شخصی من است،  نه خود تاریخ.  این نوشته ها برای این است،  که جوانان باهوش ایران دقت کنند و هوشیار تر باشند،  که ممکن است واقعیت های چیز دیگری باشد،  و براحتی و سادگی اغفال دروغ های قدیم و جدید نشوند.  بارها نوشته ام تاریخ را باید فرهنگستان تاریخ ایران بنویسد، و تأیید موقت نماید،  فرهنگستان که از میان اندیشمندان تاریخ (نه حافظه محوران دانشگاهی) تشکیل شده باشد،  مشروح در سخن وبلاگ.  در مورد مسائل تاریخ مطرح شده در وبلاگ،  هزاران صفحه و پست نوشته و صدها پرسش را پاسخ گفته ایم،  گویا نظر شما دو علت عمده دارد،  یا اینکه نخوانده اید،  یا توجه نداشته اید.
      در واقع ظلم و ستم و خودکامگی حاکمان،  شاه و دین درباری،  در اواخر دوران شاهنشاهی ساسانیان،  باعث قیام های مردم ایران گردید.  نباید با سادگی اغفال ترفند های تاریخ نویسی های شاه های وابسته به استعمار و امپریالیسم شد،  و در ادامه خواسته آنها،  حمله بیگانگان را،  براحتی و بدون هیچ سند و مدرک تاریخی،  بجای تاریخ واقعی و حرکت های مردمی جا زد.  با دروغ اینگونه حملات،  کلاه بزرگی سر روشنفکران گذاشته اند،  در واقع این دروغها باعث شده،  اصل تاریخ یعنی قدرت مردم حذف گردد.  دشمنان ملت و تاریخ ایران،  هیچ سند و مدرک،  غیر از یک مشت کاغذ جعلی برای این دروغ های حمله به ایران ارائه نمی دهند،  یک سنگ نوشته،  یک قلعه،  حتا یک مهر و شمشیر بجا مانده از این دروغ های بزرگ،  در ایران و یا سرزمین حمله کنندگان،  بعنوان سند و دلیل حمله،  و توانایی نظامی و تدارکاتی و پشتیبانی و غارت وجود ندارد.  می گویند عرب و مغول انبوه انبوه اجناس قیمتی به کشور های خودشان بردند،  ولی حتی یکی از آنها در موزه هایشان وجود ندارد،  درصورتیکه از اسکندر ایرانی که بیش از هزار سال پیش از آنها بوده،  هزاران سند و مدرک واقعی در ایران و اروپا وجود دارد.  دشمنان تاریخ ایران،  مبارزات منفی و مثبت توده های مردم را،  در اندازه اقدام های تروریستی،  شورش های کور و درهم،  و یا در پناه لشکر شاه دیگر،  پائین آورده و داستان سرایی کرده اند.
   پرسش 4342:  آیا عربها قوی تر و سازمان یافته تر از ایرانیان بودند که توانستند به ایران پیروز شوند؟
   پاسخ انوش راوید:  هیچ نشان تاریخی از اینکه اعراب در 1500 سال پیش،  تا دوره اول اسلام سازمان یافته باشند،  وجود ندارد.  هم اکنون اعراب کشور عربستان و یمن اردن و حتی عراق،  در سازمان قبیله ای دینی هستند،  و قبل از اسلام آنها فقط در قبایل اولیه بودند،  به داستان لورنس عربستان مراجعه نمایید.
تصویر تعدادی از اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران عکس شماره 2977.
   مهم:  بعد از ساسانیان،  ایرانیان حتی یک مرحله تاریخ اجتماعی از دوران سازمان قبیله ای اشکانیان پیشرفته شدند،  و وارد سازمان قبیله ای دینی در ساختار های تاریخی اجتماع شدند،  و در حدود پنج قرن با وجود آزادی اندیشه و قلم بوجود آمده،  توانستند بیشترین تعداد اندیشمند و دانشمند را به جهان عرضه کنند،  که آنها پایه گذار علوم امروزی شدند.  هر یک از آنها افتخار ما ایرانیان می باشند،  اگر اسلام بزور و قدرت شمشیر وارد ایران شده بود،  هرگز چنین اتفاقی مهمی در تاریخ ایران نمی افتاد.
      هر یک از آنها در قرون اولیه اسلام بشدت ملی گرایی ایرانی داشتند،  اگر ایرانیان بزور و با حمله و کشتار اعراب مسلمان شده بودند،  با اسلام و دست آورد های بیگانه مبارزه می کردند،  و آنرا نفی می نمودند،  نه اینکه در انکشاف اسلام بکوشند.  اگر شخصی در این زمانه خود را تاریخ دان ملی می نامد،  و بگوید ایرانیان با حمله و کشتار اعراب مسلمان شدند،  درست برعکس ناسیونالیسم این انبوه اندیشمند و دانشمند تاریخ ایران گفته،  بنابر این بوضوح تضاد در حس ملی گرایی و درک تاریخی او آشکار می شود.
   پرسش 4343:  پیامد های حمله اعراب به ایران تا به امروز باقی است آنرا چه می گوید؟
   پاسخ انوش راوید:  این دیدگاه شماست،  ایرانیان از بدو اسلام بیشترین تلاش را برای گسترش اسلام نموده اند،  بارها در این باره توضیح نوشته ام،  از دستور و اصول زبان عربی قبل از اسلام،  تا تفسیرها و حدیث های دینی،  از مسجد و دانشگاه الازهر تا مساجد کنونی در افریقا و آمریکای جنوبی،  این چه کار به یورش دروغ دارد.  عزیزان فقط ببینید چه کسی با گفتن و نوشتن داستان دروغ و کشتار اعراب در ایران،  و دروغ حمله و کشتار ساسانیان از اعراب،  سود می برد،  فقط و فقط استعمار و امپریالیسم،  همان نیرویی که کنترل سیستم آموزشی جهان را در قرن گذشته،  و حتی امروزه در اختیار دارد.
   پرسش 4344:  پس جنگ های متعدد بین ایرانیان و اعراب را چه می گویید؟
   پاسخ انوش راوید:  همیشه و در تمام دوران تاریخ،  جنگ های داخلی بین مردم یک کشور یا یک سرزمین وجود داشته،   جنگ های داخلی قرون اولیه اسلام در ایران،  بین مسلمانان ایران و ایرانیان غیر مسلمان بوده است. همانگونه که این جنگها بصورت گسترده تا 150 سال پیش ادامه داشت،  آخرین آنها در نورستان بوده است.  هم اکنون بین طالبان،  و حکومت بخش شرقی ایران قدیم،  کم و بیش جنگ ادامه دارد.  بسیاری از این جنگها بدیل سیاسی توسط استعمار گران بزرگتر و مهمتر جلوه داده شده است،  تا بتوانند از تاریخ گل آلود شده،  نفت و معادن و منابع و منافع سید کنند.
   جالب:  جنگ نرم و سخت بین بازماندگان ایرانی دوران ساسانی،  با ایرانیان بعد از آن،  تاکنون ادامه دارد،  و در جریان است.  این جنگ می تواند باعث رشد و انکشاف علم،  منجمله تاریخ شود،  فقط جوانان باهوش ایرانی باید دقت کنند،  بازیچه دست عوامل استعماری نشوند.
نقد داستان کتاب سوزان
      درباره داستان به آتش کشیدن کتابخانه های ایران بدست اعراب صدر اسلام خیلی مطالب گفته و نوشته شده است،  ولی بطور کلی فاقد اسناد لازم هستند.  باید تاریخ را با تمام معنی آن خواند و دید،  و تمام اصول تاریخ تمدن و جغرافیا را در نظر داشت.  یکی از سایت هایی که درباره این موضوع خیلی داغ و درد دل دارد مطالب و دلایل آنرا به نقد و تحلیل می گیرم:
   سایت مربوطه 4345:  1 ــ  ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه چنین می نویسد:  و علت اینکه ما از اخبار بی خبر مانده ایم،  این است قتیبة بن مسلم باهلی،  نویسندگان و هیربدان خوارزم را از دم شمشیر گذرانید،  و آنچه مکتوبات (خوارزمیان)، از کتاب و دفتر داشتند،  همه را طعمه آتش کرد، (سال های ۹۰ هجری)،  و از وقت خوارزمیان امی و بی سواد مانده اند....
   پاسخ انوش راوید:  فاصله زمانی ابوریحان تا 90 هجری حدود 300 سال است،  در آن نوشته کتاب هیچ مدرک و سندی ارایه نشده است،  در ضمن مشخص نیست که اصل باشد نه.  در ضمن بازگو کننده امروزی مکان جغرافیایی خوارزم را مشخص نکرده است،  کدام خوارزم و در کجا بوده است،  چند نام بودن جغرافیایی در گذشته بسیار بوده است به جغرافیایی تاریخی ایران مراجعه شود.
   ادامه سایت مربوطه:  2 ــ  جرجی زیدان، ادیب، مورخ و روزنامه نگار لبنانی مسیحی در کتاب تاریخ التمدن الاسلامی (ترجمه علی جواهر کلام)،  که تا به حال بیش از ۳۰ بار در جهان عرب به چاپ رسیده،  و در ایران در سال ۱۳۳۵ به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده،  ده صفحه تمام را به انهدام کتابخانه های ایران توسط سعد بن ابی وقاص که دستور آن را طی فرمانی از سوی خلیفه عمر دریافت داشته بود، می پردازد.  جرجی زیدان در این کتاب چنین می نویسد:  خود من تا چند سال پیش که کتاب تاریخ “مصر الحدیث” (تاریخ نوین مصر) را نوشتم،  با نظر آنهاییکه چنین آتش سوزی را بعید میدانند موافق بودم،  ولی در سالهای اخیر بر اثر مطالعات بیشتر و دسترسی به منابع زیادتر،  نظر طرفداران این انهدام را بر اساس شش دلیل استوار ترجیح دادم.  (تاریخ تمدن اسلامی، ترجمه فارسی، ص ۴۳۴ تا ۴۴۴).
   پاسخ انوش راوید:  در این کتاب نیز همین چند دلیل را،  که بدون سند و مدرک تکرار شده،  پشت سرهم کرده،  در اینجا 6 شماره را به آنها اختصاص داده،  و یکی را به این کتاب که بتواند 7 مورد سرهم کند،  بلکه بتواند کلاه بگذارد.
   سایت مربوطه:  3 ــ  ابن بطوطه جهانگرد مشهور قرن هفتم هجری در سفرنامه خود موسوم به تحفة الانظار فی غرائب الاسفار، می نویسد:  ایرانیان به شیوه ای بودند که به علوم عقلی اهمیت بسیار می دادند و دایره آن علوم در کشور ایشان توسعه یافته بود.  زیرا دولت های ایشان در منتهای پهناوری و عظمت بود...،  و چون کشور ایران به دست اعراب فتح شد.  کتب بسیار در آن سرزمین یافتند،  سعد بن ابی وقاص به عمر بن خطاب نامه ای نوشت تا درباره امر کتب و به غنیمت بردن آنها برای مسلمانان کسب اجازه بکند.  لیکن عمر به وی نوشت،  آنها را در آب فرو افکنید، چه اگر آنها کتب راهنمایی و راستی باشند،  خداوند ما را به رهبری هدایت کننده تز از آنها هدایت کرده است.
   پاسخ انوش راوید:  این نیز مانند داستان نقد شماره یک است،  همان داستان که هیچ اثری از آثار کتاب سوزان وجود ندارد،  مثلاً بنویسند چه کتاب هایی از چه علومی و کدام نویسندگان،  فقط از انبوه کتاب می نویسند.  از قدیم گفته اند دروغ هر چه بزرگتر باشد باور کردنش راحتر است،  کتاب هایی که نامی از آنها در کتاب های موجود نیست.
   سایت مربوطه:  4 ــ   دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشعرا، (چای لیدن،۳۰)،  به یکی دیگر از ماجرا های کتاب سوزی،  توسط اعراب، در دوره خلافت عباسیان، می پردازد:  حکایت کنند که امیر عبدالله ابن طاهر به روزگار خلفای عباسی امیر خراسان بود.  روزی در نیشابور نشسته بود،  شخصی کتابی آورد و به تحفه پیش او نهاد.  پرسید که این چه کتابی است؟  گفت:  این قصه وامق و عذرا است و خوب حکایتی است،  که حکما به امر نوشیروان جمع کرده اند. امیر فرمود:  ما قرآن خوانیم،  به غیر از قرآن و حدیث پیغمبر چیزی نمی خواهیم...  این کتاب تألیف مغان است و پیش ما مردود است...  سپس حکم کرد که در قلمرو من هر جا که از تصانیف عجم و مغان کتابی باشد،  جمله را بسوزانند.
   پاسخ انوش راوید:  در اینجا نیز ذکر نشده کدام خراسان و بطور کلی داستان را تغییر ماهیت داده که متعاقب آن عدم واقعیت را می رساند خراسان در آن زمان استان کرمانشاه کنونی بوده است به جغرافیایی تاریخی ایران مراجعه نمایید.
   سایت مربوطه:  5 ــ  یکی از بزرگترین ترین کتابخانه های ایران در شهر “ری” توسط محمود غزنوی در سال ۴۲۰ هجری، ویران گشت.  شاه محمود غزنوی پس از به بار آوردن خسارات فراوان به این شهر کهن و متمدن ایرانی، تمام کتب فلسفی و نجوم آن را به آتش کشید.  سپس با غرور و افتخار نامه ای به خلیفه القادر نوشته و می گوید:  طایفه بزرگی از بدباطنان را بر دار کشیده است.
   پاسخ انوش راوید:  این نیز اشتباه در جغرافیا دارد،  ری نیز از شهرهای خراسان غربی بود نه ری کنونی،  ری کنونی خاک استان چین بود،  به استان های تاریخی ایران بروید.  به همین جهت دو موضوع را زیر پرسش می برد،  اول شناسایی موقعیت سلطان محمود و سپس خلیفه القادر.
   سایت مربوطه:  6 ــ  قزوینی می گوید در کتابخانه ری ۱۱۴ هزار جلد کتاب وجود داشت که تنها فهرست آن ۱۰ جلد تمام بوده است!  نه تنها کتابخانه مرو بلکه اکثر کتابخانه های ایران در قرون سوم تا پنجم هجری،  در جرگه ی بزرگ ترین کتابخانه های عصر خود به شمار می رفتند.  به عنوان مثال کتابخانه ها و مراکز فرهنگی و علمیِ مرو،  بلخ و بخارا و نیشابور از مهم ترین و بزرگ ترین کتابخانه های عصر خود بودند. علی میرفطروس پژوهشگر برجسته تاریخ ایران و جهان،  در مقاله ای پژوهشی چنین می نویسد:  تنها در یکی از 10 ــ 12 کتابخانه شهر مرو،  هزار جلد کتاب از انواع و اقسام علوم (ریاضیات، طبیعیّات، هندسه، نجوم، ادبیات و …) وجود داشت بطوریکه «یاقوت حَمَوی» (سیّاح معروف عرب) توانست ۲۰۰ جلد کتاب از کتابخانه «مرو» به امانت بگیرد... این در حالی است که در همان زمان (قرن سیزدهم میلادی) بقول «آدام متز»:  بزرگترین کتابخانه شهر «بامبرگ» (آلمان)، فقط ۹۶ جلد کتاب داشت.
   پاسخ انوش راوید:  شخصی که کمی دانش داشته باشد،  مطالب فوق را به هیچ عنوان تاریخ نمی داند،  آنها مقداری پرت و پلای بدون اسناد و مدرک هستند،  که توسط عوامل و چهره های استعمار جهت ایجاد دشمنی بین ایرانی و عرب،  نشر و گسترده شده است.  در آنها هیچ اشاره ای به نام و نوع کتابها و هزاران پرسش دیگر نشده،  حتی نویسنده های امروزی این پرت و پلا های فوق،  اندک دانش درباره جغرافیایی تاریخی ایران نداشته اند.  اندک افرادی که اینگونه مطالب بی سند و مدرک را،  که مطلقاً با قوانین و فرمولها و فاکتور های تاریخی هماهنگ نیست تاریخ بداند،  حسابشان با دانستن تاریخ جداست.  عکس زیر نمونه 5 جلد کتاب خطی کاغذی توجه کنید نه پوستی را گذاشته ام،  که حدود یک متر مربع می شوند،  کتاب پوستی حجم بسیار زیادی داشته،  برای یک کتابخانه برابر با تعداد 114 هزار جلد گفته شده در بالا،  اگر قفسه بندی چوبی 4 یا 5 طبقه هم باشد،   جمع مساحت زیر بنا با راه رو ها و غیره،  حدود 20 هزار متر مربع می شود،  چیزی حدود یک هزار اتاق 12 متری آنزمان،  جوان باهوش قرن 21 براحتی می تواند موضوعات را تحلیل و تعبیر کند.  خود بخود شهر و ملتی که چنین کتابخانه ای داشته باشد،  قدرت بالایی هم در دفاع خواهد داشت،  و نیز آثار تاریخی بجای مانده آن نیز خیلی گسترده و وسیع خواهد بود.
   سایت مربوطه:  7 ــ  حاج خلیفه در “کشف الظنون” (تاریخ عصر امپراتوری عثمانی) چنین می نویسد:  چون مسلمانان ممالک ایران را گشودند و بر کتابهای ایرانیان دست یافتند، سعد وقاص نامه به عمر نوشت و درباره این کتابها از او کسب تکلیف کرد و عمر رضی اله عنه در پاسخ وی نوشت که همه آنها را در آب یا بریز یا بسوزان، چه اگر در آنها رستکاری است،  خداوند ما را در قرآن به رستگاری بیشتر راهنمایی فرموده است،  و اگر در آنها گمراهی است خداوند ما را با کتاب خود از گمراهی رهایی داده است،  چنین بود که سعد وقاص این کتابها را در آب انداخت یا بسوزانید و به این طریق، علوم ایرانیان از میان رفت. (نقل از کتاب تاریخ تمدن اسلامی،جرجی زیدان).
   پاسخ انوش راوید:  در این شماره 7 هم،  همان چند مورد بالا را تکرار کرده است،  که بتواند شمارش دلایل کتاب سوزان را بالا ببرد،  خ.. خودتی!  با این دروغها نمی توانند دروغ حمله اعراب به ایران را آبدار کنند.  در تمام این نوشته ها و پرت و پلا،  هرگز از نام کتابخانه ها،  محله هایی که کتابخانه ها در آن وجود داشته،  از نوع کاغذ کتاب و بسیار چیز های دیگر نوشته نشده است.
      عزیزان و جوانان باهوش ایران،  ما ایرانیها به مقدار زیادی کتاب های خطی و تاریخی داریم،  تعداد زیادی از آنها هنوز در موزه ها و کتابخانه های تاریخی باقی است،  که خوانده و برگردان نشده اند.  تعداد زیادی هم در 200 سال گذشته از کشور خارج شده،  که باید رد پای آنها را پیدا کرد،  و به کشور بازگرداند.  به کتابخانه های بزرگ ایران و افغانستان و تاجیکستان و عراق و هندوستان بروید،  و کتاب های تاریخی ایران را بیابید،  و جهت نشر آنها را معرفی نمایید.  دشمنان و دزدان عتیقه و آثار تاریخی ایران،  به بهانه اینکه کتاب های تاریخی ایران سوزانده شده است،  به نوعی از یافتن آنها توسط جوانان باهوش ایران جلوگیری می کنند،  و مانع می شوند.  البته نوع کتاب تاریخی و تاریخ دوام آنرا هم باید در نظر داشت،  بهمین جهت به،  تاریخ کاغذ و نشر در ایران و تاریخ کتاب و کتابداری در ایران مراجعه شود.
      در اینجا یکبار دیگر یاد آوری نمایم،  اگر شخصی دروغ گفت،  در مقابل دروغ او نمی توان مدارک و سند آورد،  زیرا او دروغ گفته و مدرکی نشان نداده،  و چون اصل دروغ است منابع ندارد،  بلکه باید دروغ او را به تحلیل گرفت.  در بخش های تاریخ من با جغرافیای تاریخی و یا ساختار های تاریخی،  و بسیار موضوعات دیگر نسبت به رد و تکذیب دروغها اقدام کرده ام،  که لینکها در میان مطالب مربوطه می باشند.
تصویر تعدادی کتاب خطی کاغذی،  عکس شماره 4021 .
   پرسش جواد 4346:  در تاریخ خوانده ایم عربها با حمله به لبنان و مصر و الجزایر و 26 کشور عربی زبان مردمان آنجا را عربی کردند چرا شما می گویید که اعراب حمله نکردند؟
   پاسخ انوش راوید:  تاریخ این کشور ها چیز دیگری می گوید،  و شما فقط دروغ هایی را که خواسته اند بخوردتان بدهند،  یاد گرفته و تکرار می کنید،  حداقل بروید تاریخ های دیگر هم بخوانید.  زبان عربی امروزی ترکیبی از زبان های سواحلی آفریقا و کوشی،  قبطی و نوبه ای مصر باستان، کلدانی و آرامی،  شکل گرفته و دستور آن زبان نیز در ابتدای هزاره دوم میلادی توسط پارسی ها نگارش شده است،  که این خود تاریخ مفصلی دارد.  سرزمین های آفتابی عربی با سواحل طولانی،  که مشکل بیماری های اپیدمی کمتر داشت،  و مطیع بودن تاریخی جمعیت این سرزمینها،  باعث رشد جمعیت عربی شد.  نمونه مطیع بودن عربها در تاریخ کاملاً پیداست،  این مربوط به شرایط اقلیمی و ساخت فرهنگ برابر اصول جغرافیایی است،  که در ایران و ایرانیان نوشته ام.  در دوران استعمار انگلستان و فرانسه و هلند از سران عربها بهره می بردند،  که تا امروز در بسیاری از کشورها هنوز دیده می شود.  در سطح پائین از عربها بیشتر برای ملوانی، نگهبانی و کلید داری زندانها استفاده می کردند،  و کمتر برای جنگها،  در قرن گذشته بیشتر زندان بانان آمریکای جنوبی عرب بودند،  نمونه آن در خاطرات پاپیون می باشد.  چه بسا در شاهنشاهی ساسانیان اعراب چنین شغل های داشتند.  در بعضی از پاپیروس های مصری چنین کار هایی برای اعراب نوشته شده است.  البته این نوع فرهنگ هیچ دلیلی برای برتری یا ضعف فرهنگی نمی باشد،  تمام ملتها و فرهنگ های قاره کهن ارزش خاص خودشان را دارند.  هر ملتی و مردمی که مطیع تر بودند،  استعمار و امپریالیسم دور بیشتری به آنها میداد،  حتی استقلال می داد،  قبل از استعمار پادشاهان این کار را می کردند.  بعد از اشغال مصر توسط هخامنشیان کار و قدرت سلسله های مصر باستان فرو ریخت،  درست مانند فرو پاشی پادشاهی بابری در هندوستان بعد از نادرشاه و روی کار آمدن مهاراجه ها و باز شدن ورود استعمار انگلیس.  با سپاه هخامنشیان اعراب زیادی به مصر وارد شدند،  و با آزادی نسبی اجتماعی و پس از طی هزار سال زبان عربی جایگزین زبان قبطی یکی از اجداد عربی بود شد،  و زبان عربی زبان اصلی مردم مصر گردید،  که اینهمه قبل از اسلام بود،  برای بیشتر دانستن به تاریخ زبان عربی در مصر مراجعه شود.  سپس زبان عربی از مصر به بقیه شمال اروپا راه یافت،  و این اصلاً به حمله اعراب صدر اسلام مربوط نمی شود.  ادامه دارد
 توجه:  همانگونه که بارها نوشته ام و در سر تیتر وبلاگ هم ذکر شده تمام مطالب وبلاگ نظرات شخصی من می باشد،  و بارها در وبلاگ تکرار کرده ام،  که این مقالات خود تاریخ نمی باشد،  به سخن وبلاگ مراجعه شود،  باید آزادی اندیشه و قلم را بخاطر داشت.  افرادی که علاقمند باشند وبلاگ را با دقت مطالعه می کنند و از آن بهره میبرند،  فردی هم که علاقه ندارد و نمی پسندد،  بهتر است فوراً از وبلاگ خارج شود،  و وقت گرانبها را بهدر ندهد،  حتی از نظر نوشتن خود داری کند،  اگر کسی بر عکس این خواسته رفتار کند،  به نظر من مشکل دارد.
   نظر خشایار 4347:  متاسفانه پاسخ های شما به پرسش هایم را بررسی کردم تمامی پاسخ ها بدون هیچگونه مرجع معتبری ارایه شده بود.  در تمامی پاسخ ها عنوان شده بود نوکران فراماسونری و پاسخ های غیر علمی, در قرن 21 با این استدلال ها نمی توانید از نظریات خود دفاع کنید.  در زمینه اختلاف بین ملت ها هم قابل ذکر است که در اروپای 60 سال پیش بزرگترین نبرد قرن حاضر رخ داد با بیش از 50 ملیون کشته و امروزه شاهد اتحادیه اروپا هستیم. جنگ بین ملل یک واقعیت است و ربطی به دشمن و دوست ندارد.
   پاسخ انوش راوید:  به لینکها مراجعه نمایید،  تا مراجع و تحقیقها و تحلیلها را بیابید،  خیلی سریع و کم خوانده یا نخوانده،  نمی توانید به نتیجه برسید،  و بکلی پرت می شوید.  تمام مشکلات از همین استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها است،  اگر به اندازه کمی دید داشته باشید،  متوجه آنها خواهید شد،  در غیر اینصورت بی خیال این وبلاگ.  برای هر مثال تاریخی باید در همان دوران تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع مثال زد،  نمی توان اروپای قرن 20 دوران امپریالیسم را به دوران های دیگر در تمدن تسری داد،  بویژه آنکه که چند تمدن عقب تر بوده باشند،  این گونه دلیل بر ندانستن حداقل تاریخ نویسی است.  تا قبل از قرن 15 میلادی تمامی قاره کهن در سازمان قبیله ای دینی بسر می بردند،  و از آن تاریخ کم کم بخشی هایی از ایران و ترکیه وارد تمدن جدید نو فئودالی شدند.  در دوران قبایلی جنگها و زدو خوردها در شرایط قبیله ای بود،  نه مرزهای سیاسی،  اواسط صفویه و با ورود استعمار و پدید آمدن فئودالی در ایران تازه مرز سیاسی شکل گرفت،  و اولین نقشه جغرافیای سیاسی در ترکیه و سپس در ایران بوجود آمد.  قبل از آن تاریخ نقشه جغرافیای سیاسی وجود نداشت،  زیرا مرزها قبیله ای بودند،  نه سیاسی،  و متعاقب آن هم جنگها هم قبیله ای بودند نه سیاسی.  در همان اوایل قرن 16 که نبرد چالدران بوقوع پیوست،  ده ها و صدها جنگ دیگر هم در میان قبایل و مسلکها در جریان بود،  ولی فقط جنگ چالدران را بزرگ کردند و پرداختند و بخورد ملتها دادند.  مگر چند بار این مسائل را باید توضیح داد،  بروید لینکها و بخش های مربوطه را بخوانید،  و تخصصی پرس و جو نماید،  نه اینکه فکر اظهار فضل داشته باشید و بگویید،   ...و پاسخ های غیر علمی, در قرن 21 با این استدلال ها نمی توانید از نظریات خود دفاع کنید،  بارها نوشته ام،  اگر گرایش شما در تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  این وبلاگ را پیگیری نمایید، در غیر اینصورت الکی وقت خود را هدر ندهید،  فوراً از وبلاگ خارج شوید.  همانگونه که بارها و همچنین در سخن وبلاگ نوشته ام،  این وبلاگ برای حدود یکهزار جوان باهوش ایرانی است نه برای شما،  برای آنهایی که می توانند آنرا درک نمایند،  و همان ها هستند که در نهایت گذشته و آینده را با سبک نوین خواهند نوشت.  من شما را در چند پرسش و پاسخ قبلی که در همین رابطه جنگ چالدران بود،  تست کردم،  و گفتم نظرات و دانش خود را مقاله کنید و بفرستید،  تا در وبلاگ پست کنم،  و شما فقط می توانستید چنین بی منطق اظهار وجود کنید.  در ضمن دفاع از نظریه دروغ های تاریخ بخوبی در حال انجام است،  غیر از آمار بالای وبلاگ،  هر شخص با گشتی در اینترنت براحتی متوجه می شود،  که به مقدار بسیار زیادی مطالب وبلاگ در سایت های مختلف کپی پیس شده است.
   نظر و پرسش 4348:  ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار که تاج کیانی کند ارزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو (فردوسی ) این بیت رو برا چی فردوسی گفته و هم این بیت رو عمر کرد اسلام را اشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار........... این به جز حمله اعراب رو میرسونه؟ تازه اسم عمر و بوبکر وعثمان رو از شاهنامه ی چاپ جدید حذف کردند.........
   پاسخ انوش راوید:  دقیقاً جواب پرسش بالا،  پاسخ شما هم می باشد،  من که نمی دانم که هستید نه نامی و نه آدرسی دارید،  فقط اینگونه نظر نوشتن،  خوراک محیط را برای فعالیت پرسش و پاسخ های من مناسب و فراهم می کند.  من که منکر حمله تازی ها به شاهنشاهی ساسانیان نیستم،  بزرگ نمایی این حمله را منکر هستم،  تازیان که بسیاری عقیده دارند اعراب نمی باشند،  تا حدود مرو در خراسان غربی پیشرفت کردند،  آنهم شکسته و درهم و نامعلوم نوشته و گفته شده،  و از نظر تاریخ نویسی نوین کم اعتبار است.  البته این مرو با مرو کنونی هوایی حدود 1400 کیلومتر و زمینی 2000 کیلومتر فاصله دارد.  آن نیرو های اعراب که در تاریخ بزرگ نمایی شده،  حتی کمی توانایی نداشتند به ترکستان ایران و استان چین ایران وارد شوند،  چه برسد به شرق ایران،  آخرین حدود آنها در میانه استان کرمانشاه امروزی بود،  به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه نمایید و پیگیری کنید.  کجای این حمله به کشور ایران کنونی بوده است،  بخش هایی از یک استان ایران که در دست آخرین پادشاه شاهنشاهی ساسانیان بود،  آنهم با یاری خود مردم گرفته شد.  نباید بخش هایی از تاریخ را به همه جا گسترش داد،  جهت اطلاع بیشتر فصل دوم دروغ حمله اعراب به ایران را که بزودی پست می کنم بخوانید،  و جهت شاهنامه فردوسی به پست مربوطه مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
   تصویر تاریخی جاده هراز،  حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ مسافرت در ایران،  عکس شماره 1294.

. . . .

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا
      توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظرhttp://arqir.com/101-2

دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران

دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران
پیش گفتار
      تاریخ یک علم است،  مانند همه علوم،  قوانین و فرمول های دقیق دارد،  عدم توجه به آنها،  نوشته های تاریخی،  تبدیل بداستان های دروغی می شوند،  و یک متخصص با تحلیل ساده متوجه می شود،  نمیتواند از آن نوشته های داستانی به عنوان منابع و یا دانش تاریخ استفاده نماید.  بمنظور اطلاع بیشتر به تاریخ نویسی ایرانی و  نیز به جغرافیا ـ تاریخ بروید.  مقالات تاریخی نوشته شده من،  از مشاهدات عینی آثار تاریخی و باستانی،  و درک و تحلیل از جریان های واقعی تاریخی و تاریخ اجتماعی است.  از دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ و کتب دینی به هیچ عنوان استفاده نکرده ام،  البته از کتاب های تاریخی،  که مطالب و نوشته های آنها بر خلاف قوانین علوم طبیعی و اجتماعی نباشند بهره گرفته ام.
تصویر مسجد اسپی مزگت،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3404.
   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
تصویر لوگو تاریخ را علمی بدانید نه داستان روی داستان،  عکس شماره 1618.
    صفحه 162 بهار 1385 پیوست جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران است.

باز سازی لینکها بهار 1392،  منبع اطلاعات و تحقیق و تحلیل های شخصی و اینترنت.

. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .

ادامه پیش گفتار
      مردم و حکومت های تاریخی سراسر جهان را،  باید مطابق اندیشه و کردار و گفتار در زمان خودشان بررسی کرد،  در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح نوشته ام.  همچنین لازم است هر بخش تاریخ را با فکر و خواسته مردم آنزمان تحلیل نمود،  و این مسئله مهم را هم در نظر داشت،  که اکثر دانش تاریخ ما از دوره استعمار و امپریالیسم است.  تاریخ را درست در تاریخ بنگرید و تحلیل کنید،  نه آنچه هالیوود و یا دشمنان می خواهند،  دشمنانی که برای ایران تاریخ نوشته اند،  و هیچ شناختی از جغرافیای طبیعی و اقتصادی و زندگی و مدنیت ایرانی نداشتند،  و  کتاب های خود را چون داستان تفسیر نموده اند،  که براحتی قابل رد کردن است.
      وظیفه جوانان باهوش متخصص ایران است،  که با تاریخ های نوشته شده دروغی برخورد جدی کنند،  و آنها را مجازی یا حتی واقعی به محاکمه بکشانند.  برای اینکه این مطلب کاملاً مفهوم باشد،  لطفاً تمام مقالات وبلاگ را با دقت بخوانید،  و حوصله و تأمل نمایید،  البته می دانم پاک کردن دروغ های دشمنان مشکل است،  آنها در دوران 500 سال استعماری،  به اندازه 5000 سال تاریخ دروغ گفته اند.  افرادی با دروغ های تاریخ احساسی برخورد می کنند،  عرب و فارس و ترک و کرد و غیره را رو در روی تاریخی می گویند و می دانند،  که همه ثمره تاریخ نویس دروغی است.  تاریخ با دانش و اطلاعات ما به پایان نمی رسد،  و لزوماً همین نخواهد بود،  پس واقع بینانه با  دانایی قرن 21  بدنبال واقعیت باشید.  نمی دانم چرا علمای تاریخ نتوانسته اند این دروغها را بردارند،  که پویایی نو در سرنوشت بکارند،  و جامعه را هدایتی تازه دهند،  شاید غرق در این دروغ ها هستند.
   توجه:  افراد بیش ملی گرا یا بیش مکتبی همه سرزمینها،  لطفاً از خواندن و نظر دادن خود داری نمایند،  ولی جوانان با هوش ایران،  برای نگارش تاریخ نوین و علمی ایران،  به انوش راوید بپیوندند.
   مهم:  افرادی با ذهن های کوچک و بدون درک از تاریخ و دانش های علوم اجتماعی،  و فقط بر اساس خواندن چند کتاب و یا مدرک تحصیلی،  براحتی اغفال تاریخ نویسی استعماری شده،  و گفته و نوشته های آنها را تکرار می کنند.  جوانان باهوش ایران،  تاریخ نویسی استعماری و استثماری را بدرستی درک نمایید.  
عکس تاریخی میرزا کوچک خان،  مشروح در نامداران تاریخ ایران،  عکس شماره 1293.
حمله اعراب به ایران دومین دروغ بزرگ تاریخ
      دروغگو ها برای توجیه و سفسطه  می گویند:  "اکنون در نزد علمای نژاد شناس این فرضیه به ثبوت رسیده است،  که مهد اصلی همه ملت های سامی نژاد شبه جزیره عربستان است،  که روزی نسبتاً آباد بوده و بتدریج رو به خشکی نهاده است،  بهمین علت اقوام سامی نا گزیر شده اند،  که در طلب چراگاه و آب از آنجا به سرزمین های آباد شمالی مهاجرت نمایند ....."  این دروغ بسیار شبیه دروغ مهاجرت آریائیها از شمال به ایران است،  که در جای دیگر وبلاگ توضیح داده ام،  حالا برای عربها از جنوب می گویند،  چون دروغ سرزمین های سرد و خشک شمالی و مهاجرت آریائیها.  دروغگو می گویند:  "قرنها بدینسان گذشت و اعراب روز به روز بر انیوهی شمار و سختی معیشتشان می افزود،  ناگزیر بودند جبنشی کرده موانع ایران و روم و مصر را از پیش برداشته برای رسیدن به زندگی بهتر ......"  این دروغگو ها انگاری در دوران بورژوازی و استعمار هستند،  چون با همان دید می گویند،  زندگی در دوران شاه خدایی برای همه یک اندازه بود،  و همه در قومها و قبیله ها به یک شکل و تقریباً مساوی تولید مثل و مرگ داشتند.
      دروغگو های استعماری در ادامه دروغها می گویند:  "یکی از وعده های اسلام برای عربها این بود که اگر پیروز شوند،  ایران و عراق و سوریه از آن ایشان خواهد بود، ...."  در ادامه و توجیه سادگانه می نویسند،  "اعراب مسلمان که در تنگی معیشت می سوختند،  به امید آنکه اگر فاتح شوند،  خوشبخت می شوند و اگر کشته گردند به بهشت می روند، ...."  و ادامه میدهند،  "بدین جهت جنگ های اعراب با ایرانی ها جنبه اقتصادی داشت،  و همه قبایل حرکت کردند و چیزی از ایشان در عربستان نماند، ....."  با این نوشته ها اعراب را چون فلاکتی ها و حاشیه نشین شهر ها در آورده اند،  در آن زمان هر قبیله ای در جغرافیای خودش خودکفا بود،  و ثروت معنی دوران بورژوازی و موج دومی  را نمی داد.  همچنین مسلمانی را در ابتدای پیدایش در حد راهزن پایین آورده اند.  عجیب است هیچ یک از علمای تاریخی به این مهم های ذکر شده در صدر اسلام اشاره نکرده اند،  که آیا دروغ است و یا واقعی.  اگر راهزنان متحد شوند و غارت کنند در اولین چپاول،  بر سر اموال بین خود می جنگند،  و در مورد اعراب،  کینه عمیق تاریخی عربی و طایفه ای یکبار دیگر ظاهر خواهد شد،  و این قبیل افراد توانایی ادامه مسیر و جنگ های بعدی را نخواهند داشت،  و بطور کلی سازمان و برنامه و عقیده ها بهم می خورد،  اگر استراتژی برای غارت باشد،  تاکتیک های جنگی برای بدست آوردن اولین مال می باشد.  معلوم می شود کسانی که اینچنین می گویند،  یعنی غارت در صدر اسلام،   برداشت های فکری خود را القا می نمایند،  حتماً از دوران بورژوازی و استعمار بوده و هستند.  در کتاب های واقعی تاریخی،  رجز خوانی و خالی بندی زیاد وجود دارد،  ولی چیزی را القاء نمی کردند.
     همچنین برای ادامه توجیهات سادگانه خود،  و از قول کتاب های خطی تاریخی،  که کسی آن کتابها را در هیچ موزه ای و کتابخانه ای ندیده،  می نویسند،  "....  که ایران بسیار بی ثبات،  اوضاع خراب،  بحران اقتصادی،  بیماری، فساد، و....."  از نوشتن بقیه پرت و پلا ها خود داری می کنم،  چون براحتی در تمام دروغ نامه ها در دست است.  می بینید این مطالب گفته شده فقط می تواند از افکار لندن یا پاریس در قرن 19 و 20  باشد.  گاهی با خود اندیشه کنید،  زندگی و بود و نبود و کار و تولید در 15 قرن پیش چگونه بوده،  موج اولی یا سرمایه داری،  و در 4 یا 5 قرن پیش چطور،  و آیا در اروپا و آسیا به یک شکل فکر می کردند،  و در باره دروغ هایی که از زندگی مردم در گذشته ها گفته اند چیزی فکر کرده اید؟
ــ  موضوعات اقتصادی و زندگی در سنت گریزی و دانایی قرن 21.
نبرد های مشکوک یا الکی
      این نبردها که در کتاب های تاریخی مربوطه است،  از روی یکدیگر با کمی تغییر برداشت و رونویسی شده اند،  و در همه کتابها تاریخی مربوطه براحتی در دسترس می باشند.
    نبرد حیره،  (....  برای دفاع جز حصار کهنه چیزی نداشت،  ناچار تسلیم شد،.....)،  در صورتیکه واقعیت و موقعیت جغرافیایی چیز دیگری است.
   فتح ابله و نبرد زنجیر،  (...... پای سربازان ایرانی را زنجیر کرده بودند که نگریزند،....)،  می خواهند با این دروغ چه بگویند،  زنجیر ها در کجا تولید شده بود،  و قفل آنها چگونه بود و آیا امکان دارد،  دروغ و دونگ تا چه اندازه،  در این باره در پست های دیگر توضیح نوشته ام.
   نبرد الیس،  (...... بفرمود چند شبانه روز اسیران ایرانی را گردن زدند تا نهری از خون ایشان جاری شد،  خالد سردار اسلام می خواست نقص سوگند نکرده باشد،......)،  با یک تیر دروغ سه نشان،  هم ایرانی ها را چنان ترسو و نابود شده و هم مسلمین اولیه را خونخوار،  و در نهایت ایران و اعراب را برای مقاصد استعماری رو در روی یکدیگر قرار میدهند.  در صورتیکه هرگز هیچ سپاه فاتح در اولین نبردها با دشمن چنین نمی کند،  که باعث شود حریف سخت کوش شود تا اسیر نگردد. 
   نبرد امغلیشیا،  (.......)،  این نبرد در سطح یک دهقان پایین می آید چون دروغ دگری نداشتند.
   نبرد فتح انبار،  (..... خالد فرمان داد که چشم سپاهیان دشمن را که همه غرق در آهن بودند و جز چشم ایشان پیدا نبود به یکباره با تیر کور کردند،.....)،  انگار با گله گوسفند طرف بودند،  این دروغ آنها بقدری احمقانه است،  که فقط دروغگو ها باور می کنند.
   جنگ الجسر یا قیس الناطف،  (.......)  بعد از چندین جنگ مسخره که با مطالعه آنها و دید علمی و تاکتیکی نبرد های آن زمان،  کاملاً معلوم میشود الکی است.  دروغگو ها مجبور شدند با یک صحنه آرایی مسخره تر و غیر اصولی و غیر تاکتیکی جنگی،  یکبار هم که شده ایرانیها را پیروز نمایند،  تا کمی از ضایع بودن دروغ هایشان بکاهند.
   نبرد بوبت،  (..... در این روز صد نفر جنگاور عرب هر یک صد تن ایرانی کشتند،....)،  به این دروغگو ها بگویید اگر هر کدام می خواستند گوسفند بکشند روزی چند راس می توانستند،  چقدر باید کسی احمق باشد،  که این پرت و پلا ها را بجای تاریخ قبول کند.
      دروغگو ها از قول شاه می گویند،  یزدگرد به فرستادگان عرب گفت:  (شماها از شدت فقر سوسمار و موش می خورید،.....)  این گفته و نوع کلام مربوط به دوره بورژوازی و استعمار از 500 سال پیش است،  در گذشته همه در شرایط طبیعی خودشان خود کفا بودند،  و برای کسی فقر و غنی بشکل فکر امروز معنی نداشت.
    ممکن است عزیزانی بگویند بعضی گفته ها دروغ است،  و بعضی حقیقت و یا امداد های دیگری در کار بوده،  اگر بپذیریم بخشی دروغ بوده،  پس باید بدانیم کسی که بخشی دروغ گفته می تواند دروغگوی بزرگ بوده و همه را دروغ گفته باشد،  و در نتیجه باید همه چیز را دور ریخت و از نو بررسی کرد.  کار گزاران و چهره های استعمار همیشه در تلاش بودند،  تا مسیر تکامل اجتماعی مسلمانان را به گمراهی بکشانند،  باید با آنها مقابله کرد.
این صفحه به مرور تکمیل می شود.
 
دنیای زندگی قبیله ای
      گذشته ها قبایل در محیط جغرافیایی طبیعی خودشان طی قرنها عادت کرده بودند،  که راحت و خودکفا زندگی کنند و روزگار را به خوشی بگذرانند،  تمام دنیای آنها همان محیط خودشان بود.  امروز هم اندکی از قبایل در ایران بزرگ  و جاهای دیگر جهان دیده می شوند،  که در محیط طبیعی خودشان به اندازه توانایی هایی که دارند موفق هستند.  در صورتیکه قبایل تاریخی از موقعیت خود خارج می شدند،  هر فرد و یا کل قبیله و طایفه دچار افسردگی و شکست می شدند،  و نمی توانستند ادامه حیات بدهند،  زیرا تجربه استفاده از امکانات جدید را نداشتند.  این موضوع را به راحتی می توان در مورد چند روستایی دور افتاده آزمایش کرد.  اگر قبیله ای تاریخی در یک جابجایی کلی و سریع قرار می گرفت،  وضع آنها بسیار بد می شد،  و در جای جدید کامل ناتوان می شدند،  و حتی از طرف قبایل ساکن در اطراف محیط جدید مورد حمله و آزار قرار می گرفتند.
      در طول تاریخ جابجایی و کوچ نشینی همیشه بوده است،  ولی در مسیر مشخص که توانایی زندگی و کار و تولید را سلب نکند،  این حاصل نسلها تجربه بود.  برای جابجایی هایی که در تاریخ انجام می شد زمان بسیاری می برد،  که تا چندین نسل ادامه داشت،  و آرام و آهسته به شکل جدید و همه چیز سرزمین جدید عادت می کردند.  در آثار باستانی تمدن های مختلف دیده می شود،  تمدن جلگه، تمدن کوهستان، تمدن بیابان، و هر کدام  زیر مجموعه های و شرایط مربوط خود را داشتند،  بود و نبود ها و فرهنگ ها بر اساس جغرافیای طبیعی ساخته می شد.  هر شکل از تمدن و فرهنگ،  زندگی خاص خودش را داشت و توانایی یا امکان جابجایی سریع در مکان و زمان بطور کلی سلب شده بود.  جامعه بشری مرحله به مرحله رشد یافته از آسمان و غیب و غیره،  دین و تمدن و فرهنگ و توانایی ها نیامده است،  وبلاگهای انوش راوید تحلیل ها و  یادگیری نوین در تاریخ را می گوید.
      ساده ای در جایی نوشته و می گفت،  اعراب بیابان گرد که از بیابان ها خسته شده بودند،  از آب و هوای ایران خوششان آمد و برای همین به ایران آمدند و کشتند و غارت کردند و ماندند.  آن ساده می پندارد که یکی از اهالی شهر های بزرگ امروزی بوده،  و برای گردش سالیانه به کنار دریا و یا جنگل رفته و دمی هم به خمره زده است.  هر اتفاق تاریخی را می بایست در تاریخ اجتماعی و تحلیل های جامعه شناسی شناخت.  استعمار و امپریالیسم خیلی از این قبیل دروغ ها گفته اند،  اکثر تاریخ دان های آنها جیره خوار حکومت ها بودند و بی سواد و می خواستند دروغ ها را با گفته های ساده لوحانه بخورد مخ های ساده تر قرن های گذشته بدهند.
   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون با مردم مهربان روستاها و قبیله های دست نخورده و دور دست معاشرت و زندگی کرده اید؟
تحقیق و تحلیل های دیگر
      محقق و تاریخ نگار اسپانیایی، کتابی دارد با نام  (عرب ها به اسپانیا یورش نبرده اند).  کاری عالی است،  بر پایه های عقلی و انبوهی اسناد غیر قابل تردید که ثابت می کند،  حمله اعراب به اسپانیا سراسر دروغ می باشد،  این جنگها و کشتارها مجموعه داستان های بی بنیانی است،  که در پانصد سال گذشته استعمار و کلیسا برای حفظ آبروی خویش با دست مورخان وابسته، دروغ نویسی کرده اند.  کتاب او در سال ۱۳۶۵ توسط انتشارات شباویز منتشر گردید،  البته با نامی که نوعی پنهان کاری دیگر است،  (هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا).  ایگناسیو اولاگوئه،  در جسجوها بنویسید:  Ignacio Olague,Ulague  و  مقاله ایگناسیو اولاگوئه را بیابید.  
      * مدنیت اسلام با روند رشد و تکامل در تاریخ ادیان پیروز شد،  نه جنگ ها و کشتار های دروغی،  بسیاری می دانند دروغ ها در تاریخ فراوان است،  ولی چرا می خواهند آنها را باور داشته باشند؟
   عکس جلد کتاب انقلاب اسلامی در غرب بزبان اسپانیایی،  و ترجمه هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا،  و وسط عکس ایگناسیو اولاگوئه،  عکس شماره 7687.
   جالب:  کتاب های دیگری هم در رد حمله اعراب به ایران نوشته شده است،  که میان چند پست در اینجا از آنها نام برده ام.
   توجه:  من دیده ام عزیزان در بسیاری از موارد تاریخ طبری را بعنوان منبع تاریخی استفاده می کنند،  درصورتیکه این کتاب به تنهایی منبع تاریخی نمی تواند باشد،  زیرا خود طبری در مقدمه کتابش نوشته است،  که این گفته های دیگران است،  و من فقط نقل قول کرده ام،  و هیچ کدام مورد تأیید من نیست.
هر آنچه که می دانیم و یا بما گفته اند تمام علم نیست،  علم پایانی ندارد.
حافظه محوری سیستم آموزشی را دور بریزید،  تحقیق و تحلیل های جامع و علمی داشته باشید.
تاریخ اجتماعی واقعیت انکار ناپذیر
      در ابتدای قرن 20 که همه مردم عربستان مسلمان بودند،  استعمار با شیخ های اصلی عربستان که در دست نشاندگی داشت به سرکردگی لورنس عربستان نمی توانستند هزار نفر مسلح را جمع کنند تا به عثمانی های اشغالگر حمله کنند.  تمام قبایل و افراد مسلمان آن طایفه آنقدر در سادگی و جهالت بودند که به بهانه ای با یکدیگر می جنگیدند و از هم دوری می کردند.  با این وضع حساب کنید قبل و اول اسلام این مردم که در ده ها و صدها دین و فرقه های مذهبی عجیب و غریب بودند چگونه می توانستند زیر یک پرچم جمع شوند و به کشور کشایی مشغول شوند.  اگر فرض بر این شود که به برکت اسلام آن قبایل بدوی فقط مدت کوتاه چند سال بخود آمدند کاملاً اشتباه و برداشت غیر از علم تاریخ جامعه شناسی است،  و یا اگر کسی تصور کند غیب و معجزه در کار بوده بهتر است،  فوراً از این وبلاگ خارج شود و وقت گرانبها را در عالمی دیگر بگذراند. 
      می خواهم از تاریخ بگویم اما تاریخ هجری شمسی کم می آورد و ما نمی توانیم بگویم مثلاً قرن اول قبل از هجری شمسی،  بنابر این مطابق بین المللی از میلادی استفاده می کنم،  در ابتدای قرن هفتم میلادی عربستان بسیار کم جمعیت بود و حکومت مرکزی نداشت و قبایل مختلف در دوران قبایل بدوی زندگی دایره ای داشتند و در جغرافیای خود محدود بوده و در مسیر تمدن ها قرار نداشتند و امکان بهره گیری از تاریخ و فرهنگ یادگیری هم نبود و چند تمدنی و فرهنگی نیز نداشتند و به همان شکل قبایل ابتدایی مانده بودند.  حکومتهای نیل هم فقط داری تمدن و فرهنگ جلگه های حاصلخیز و رود های پر آب بودند و سواحل شرقی مدیترانه هم بعلت وسعت و جمعیت کم شکل خاص خود را داشتند و کم تأثیر،  در ایران بزرگ نوشته ام که وضع گونه دیگری بود و از تکرار آن خود داری می کنم.
    همانطور که بارها گفته ام در تاریخ اجتماعی امکان آن نیست که تمدن های پایین دست به تمدن جلو تر پیروز نظامی و یا فرهنگی شوند،  مانند قبایل بدوی که نمی توانند به سازمان قبیله ای پیروز شوند و یا سازمان قبیله ای به فئودالی ظفر یابد و یا فئودالی به بورژوازی و بورژوازی سنتی به بورژوازی ملی یا استعمار به امپریالیسم پیروز شوند،  در ساختار های تاریخ اجتماعی نوشته ام.  در تمام دروغ نامه هایی که به نام تاریخ جا زده اند بدلیل عدم سواد و فقط دروغ نویسی و یا نداشتن آگاهی به این مسائل مهم تاریخ اجتماعی اشاره نکرده اند.  این علم یکی از دلایل رد حمله اعراب و مغول به ایران است،  هرگز آنها که در دوران قبایل اولیه بودند نمی توانستند به ایران که در دوران شاه خدایی و یا سازمان قبیله ای دینی و نو فئودالی بود پیروز شوند.
      اگر مسلمانان عربستان به ایران حمله نکردند،  و ایرانی ها را نکشتند،  پس واقعیت چه بوده،  اگر مردم بزور مسلمان نشدند،  چگونه مردمی که دین و عالم داشتند،  براحتی اسلام آوردند.  این همان راز تاریخ است،  و تا وقتی راز به تحلیل علمی گرفته نشده و معمای آن کشف نگردیده باشد،  برای بیشماری راز باقی می ماند.  اما با هوشها ضمن مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  راز های تاریخ را کشف می کنند.
     در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  مردم ایران بزرگ در چند تمدن و فرهنگ با یکدیگر طی قرنها آمیخته بودند،  زیرا جغرافیای این سرزمین وسیع این سرنوشت را برای آنها فراهم کرده بود،  و از طریق دو جاده معروف ابریشم و ادویه در ارتباط کامل بودند.  در این سرزمین وسیع گاهی حکومت های شرق ایران بویژه به مرکزیت بلخ یا کابل و گاهی غربی آن به مرکزیت تیسفون یا شوش در قدرت بیشتر بودند.  دو قسمت اصلی و پرجمعیت ایران بزرگ را بیابان وسیع و طولانی ری از هم جدا کرده بود،  ری به معنی طولانی است،  مانند ری کشیدن برنج.  ری محل تلاقی دو جاده بود و بدین ترتیب مرکز مهم فرهنگی گردیده بود،  این مطالب در بسیاری از کتابها منجمله تاریخ ری قابل دسترسی است.
     زمانیکه قدرت ایران بزرگ در دست حکومت های غربی ایران مانند سلسله هخامنشیان و یا شاهنشاهی ساسانیان بود،  برای حفاظت از حکومت خود و مرز های غربی از نیرو های شرقی استفاده می کردند،  مانند فراته داران اشکانی و یا در دوره اسلامی سربازان معروف خراسانی به فرماندهی ابومسلم.  زمانیکه قدرت در دست شرقی ها مانند حکومت کوشانیان و یا حکومت پارتها بود،  از نیرو های غربی برای حفظ حکومت و تاج و تخت استفاده می کردند،  از این تاکتیک امروز هم استفاده می کنند،  مثلاً در رژیم گذشته ژاندارم کرد،  برای ترک و فارس و ژاندارم ترک برای کرد و بلوچ می گماردند،  تا آن نیروها از طایفه های مردم محل خدمت نباشند.  این مسئله مهم تاریخ اجتماعی را باید دانست تا بتوان درک خوبی از تاریخ نیک داشت.  نیروها که از طرف دیگر ایران بزرگ آمده و به حفظ تاج و تخت پادشاه مشغول بودند،  از مردم و قبایل سرزمینی که در آن خدمت می کردند نبودند،  بنا بر این املاک طایفه ای نداشتند،  حکومتها زمین هایی را به عنوال تیول به آنها می دادند.  با این اتفاق شکلی از فئودالی نو پدید در ایران بوجود آمده بود،  این فئودالی نو پدید، با پادشاه که قدرت شاه خدایی داشت و حاکم بود در تضاد قرار می گرفت، و این تیول داران برنامه و شکل جدیدی از دین و مذهب و اعتقادات را برای اداره امورشان می طلبیدند.  این نیز یکی از مسائلی است که باعث شد سلسله هخامنشیان  به دست حکومت اشکانیان بر افتد و اشکانیان بدست شاهنشاهی ساسانیان و ساسانیان بدست سپاه خراسان،  در جای خودشان توضیح بیشتری نوشته ام.
  مهم ــ  جهت اطلاعات بیشتر،  پرسش  و پاسخ های دروغ حمله اعراب به ایران را بخوانید.
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود. . .
عکس انوش راوید در قلعه مارکو،  شرح در تاریخ قلعه های ایران،  عکس شماره 4553 .

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com


    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ   http://arqir.com
 

دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران

دروغ تاریخی حمله اعراب به ایران

پیش گفتار

      تاریخ یک علم است،  مانند همه علوم،  قوانین و فرمول های دقیق دارد،  عدم توجه به آنها،  نوشته های تاریخی،  تبدیل بداستان های دروغی می شوند،  و یک متخصص با تحلیل ساده متوجه می شود،  نمیتواند از آن نوشته های داستانی به عنوان منابع و یا دانش تاریخ استفاده نماید.  بمنظور اطلاع بیشتر به تاریخ نویسی ایرانی و  نیز به جغرافیا ـ تاریخ بروید.  مقالات تاریخی نوشته شده من،  از مشاهدات عینی آثار تاریخی و باستانی،  و درک و تحلیل از جریان های واقعی تاریخی و تاریخ اجتماعی است.  از دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ و کتب دینی به هیچ عنوان استفاده نکرده ام،  البته از کتاب های تاریخی،  که مطالب و نوشته های آنها بر خلاف قوانین علوم طبیعی و اجتماعی نباشند بهره گرفته ام.

تصویر مسجد اسپی مزگت،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3404.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

تصویر لوگو تاریخ را علمی بدانید نه داستان روی داستان،  عکس شماره 1618.

      اولین نوشتن این مقاله برای اینترنت،  بهار 1385،  باز سازی لینکها بهار 1392،  منبع اطلاعات و تحقیق و تحلیل های شخصی و اینترنت.  مطابق معمول وبلاگم،  این پست نیز با بدست آمدن تحقیق و تحلیل های جدید،  ادامه دارد و بازنویسی می شود.

ادامه پیش گفتار

      مردم و حکومت های تاریخی سراسر جهان را،  باید مطابق اندیشه و کردار و گفتار در زمان خودشان بررسی کرد،  در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح نوشته ام.  همچنین لازم است هر بخش تاریخ را با فکر و خواسته مردم آنزمان تحلیل نمود،  و این مسئله مهم را هم در نظر داشت،  که اکثر دانش تاریخ ما از دوره استعمار و امپریالیسم است.  تاریخ را درست در تاریخ بنگرید و تحلیل کنید،  نه آنچه هالیوود و یا دشمنان می خواهند،  دشمنانی که برای ایران تاریخ نوشته اند،  و هیچ شناختی از جغرافیای طبیعی و اقتصادی و زندگی و مدنیت ایرانی نداشتند،  و  کتاب های خود را چون داستان تفسیر نموده اند،  که براحتی قابل رد کردن است.

      وظیفه جوانان باهوش متخصص ایران است،  که با تاریخ های نوشته شده دروغی برخورد جدی کنند،  و آنها را مجازی یا حتی واقعی به محاکمه بکشانند.  برای اینکه این مطلب کاملاً مفهوم باشد،  لطفاً تمام مقالات وبلاگ را با دقت بخوانید،  و حوصله و تأمل نمایید،  البته می دانم پاک کردن دروغ های دشمنان مشکل است،  آنها در دوران 500 سال استعماری،  به اندازه 5000 سال تاریخ دروغ گفته اند.  افرادی با دروغ های تاریخ احساسی برخورد می کنند،  عرب و فارس و ترک و کرد و غیره را رو در روی تاریخی می گویند و می دانند،  که همه ثمره تاریخ نویس دروغی است.  تاریخ با دانش و اطلاعات ما به پایان نمی رسد،  و لزوماً همین نخواهد بود،  پس واقع بینانه با  دانایی قرن 21  بدنبال واقعیت باشید.  نمی دانم چرا علمای تاریخ نتوانسته اند این دروغها را بردارند،  که پویایی نو در سرنوشت بکارند،  و جامعه را هدایتی تازه دهند،  شاید غرق در این دروغ ها هستند.

کلیک کنید:  دروغ ایران یک جالیز بزرگ

   توجه:  افراد بیش ملی گرا یا بیش مکتبی همه سرزمینها،  لطفاً از خواندن و نظر دادن خود داری نمایند،  ولی جوانان با هوش ایران،  برای نگارش تاریخ نوین و علمی ایران،  به انوش راوید بپیوندند.

   مهم:  افرادی با ذهن های کوچک و بدون درک از تاریخ و دانش های علوم اجتماعی،  و فقط بر اساس خواندن چند کتاب و یا مدرک تحصیلی،  براحتی اغفال تاریخ نویسی استعماری شده،  و گفته و نوشته های آنها را تکرار می کنند.  جوانان باهوش ایران،  تاریخ نویسی استعماری و استثماری را بدرستی درک نمایید.  

عکس تاریخی میرزا کوچک خان،  مشروح در نامداران تاریخ ایران،  عکس شماره 1293.

حمله اعراب به ایران دومین دروغ بزرگ تاریخ

      دروغگو ها برای توجیه و سفسطه  می گویند:  "اکنون در نزد علمای نژاد شناس این فرضیه به ثبوت رسیده است،  که مهد اصلی همه ملت های سامی نژاد شبه جزیره عربستان است،  که روزی نسبتاً آباد بوده و بتدریج رو به خشکی نهاده است،  بهمین علت اقوام سامی نا گزیر شده اند،  که در طلب چراگاه و آب از آنجا به سرزمین های آباد شمالی مهاجرت نمایند ....."  این دروغ بسیار شبیه دروغ مهاجرت آریائیها از شمال به ایران است،  که در جای دیگر وبلاگ توضیح داده ام،  حالا برای عربها از جنوب می گویند،  چون دروغ سرزمین های سرد و خشک شمالی و مهاجرت آریائیها.  دروغگو می گویند:  "قرنها بدینسان گذشت و اعراب روز به روز بر انیوهی شمار و سختی معیشتشان می افزود،  ناگزیر بودند جبنشی کرده موانع ایران و روم و مصر را از پیش برداشته برای رسیدن به زندگی بهتر ......"  این دروغگو ها انگاری در دوران بورژوازی و استعمار هستند،  چون با همان دید می گویند،  زندگی در دوران شاه خدایی برای همه یک اندازه بود،  و همه در قومها و قبیله ها به یک شکل و تقریباً مساوی تولید مثل و مرگ داشتند.

      دروغگو های استعماری در ادامه دروغها می گویند:  "یکی از وعده های اسلام برای عربها این بود که اگر پیروز شوند،  ایران و عراق و سوریه از آن ایشان خواهد بود، ...."  در ادامه و توجیه سادگانه می نویسند،  "اعراب مسلمان که در تنگی معیشت می سوختند،  به امید آنکه اگر فاتح شوند،  خوشبخت می شوند و اگر کشته گردند به بهشت می روند، ...."  و ادامه میدهند،  "بدین جهت جنگ های اعراب با ایرانی ها جنبه اقتصادی داشت،  و همه قبایل حرکت کردند و چیزی از ایشان در عربستان نماند، ....."  با این نوشته ها اعراب را چون فلاکتی ها و حاشیه نشین شهر ها در آورده اند،  در آن زمان هر قبیله ای در جغرافیای خودش خودکفا بود،  و ثروت معنی دوران بورژوازی و موج دومی  را نمی داد.  همچنین مسلمانی را در ابتدای پیدایش در حد راهزن پایین آورده اند.  عجیب است هیچ یک از علمای تاریخی به این مهم های ذکر شده در صدر اسلام اشاره نکرده اند،  که آیا دروغ است و یا واقعی.  اگر راهزنان متحد شوند و غارت کنند در اولین چپاول،  بر سر اموال بین خود می جنگند،  و در مورد اعراب،  کینه عمیق تاریخی عربی و طایفه ای یکبار دیگر ظاهر خواهد شد،  و این قبیل افراد توانایی ادامه مسیر و جنگ های بعدی را نخواهند داشت،  و بطور کلی سازمان و برنامه و عقیده ها بهم می خورد،  اگر استراتژی برای غارت باشد،  تاکتیک های جنگی برای بدست آوردن اولین مال می باشد.  معلوم می شود کسانی که اینچنین می گویند،  یعنی غارت در صدر اسلام،   برداشت های فکری خود را القا می نمایند،  حتماً از دوران بورژوازی و استعمار بوده و هستند.  در کتاب های واقعی تاریخی،  رجز خوانی و خالی بندی زیاد وجود دارد،  ولی چیزی را القاء نمی کردند.

     همچنین برای ادامه توجیهات سادگانه خود،  و از قول کتاب های خطی تاریخی،  که کسی آن کتابها را در هیچ موزه ای و کتابخانه ای ندیده،  می نویسند،  "....  که ایران بسیار بی ثبات،  اوضاع خراب،  بحران اقتصادی،  بیماری، فساد، و....."  از نوشتن بقیه پرت و پلا ها خود داری می کنم،  چون براحتی در تمام دروغ نامه ها در دست است.  می بینید این مطالب گفته شده فقط می تواند از افکار لندن یا پاریس در قرن 19 و 20  باشد.  گاهی با خود اندیشه کنید،  زندگی و بود و نبود و کار و تولید در 15 قرن پیش چگونه بوده،  موج اولی یا سرمایه داری،  و در 4 یا 5 قرن پیش چطور،  و آیا در اروپا و آسیا به یک شکل فکر می کردند،  و در باره دروغ هایی که از زندگی مردم در گذشته ها گفته اند چیزی فکر کرده اید؟

ــ  موضوعات اقتصادی و زندگی در سنت گریزی و دانایی قرن 21.

نبرد های مشکوک یا الکی

      این نبردها که در کتاب های تاریخی مربوطه است،  از روی یکدیگر با کمی تغییر برداشت و رونویسی شده اند،  و در همه کتابها تاریخی مربوطه براحتی در دسترس می باشند.

    نبرد حیره،  (....  برای دفاع جز حصار کهنه چیزی نداشت،  ناچار تسلیم شد،.....)،  در صورتیکه واقعیت و موقعیت جغرافیایی چیز دیگری است.

   فتح ابله و نبرد زنجیر،  (...... پای سربازان ایرانی را زنجیر کرده بودند که نگریزند،....)،  می خواهند با این دروغ چه بگویند،  زنجیر ها در کجا تولید شده بود،  و قفل آنها چگونه بود و آیا امکان دارد،  دروغ و دونگ تا چه اندازه،  در این باره در پست های دیگر توضیح نوشته ام.

   نبرد الیس،  (...... بفرمود چند شبانه روز اسیران ایرانی را گردن زدند تا نهری از خون ایشان جاری شد،  خالد سردار اسلام می خواست نقص سوگند نکرده باشد،......)،  با یک تیر دروغ سه نشان،  هم ایرانی ها را چنان ترسو و نابود شده و هم مسلمین اولیه را خونخوار،  و در نهایت ایران و اعراب را برای مقاصد استعماری رو در روی یکدیگر قرار میدهند.  در صورتیکه هرگز هیچ سپاه فاتح در اولین نبردها با دشمن چنین نمی کند،  که باعث شود حریف سخت کوش شود تا اسیر نگردد. 

   نبرد امغلیشیا،  (.......)،  این نبرد در سطح یک دهقان پایین می آید چون دروغ دگری نداشتند.

   نبرد فتح انبار،  (..... خالد فرمان داد که چشم سپاهیان دشمن را که همه غرق در آهن بودند و جز چشم ایشان پیدا نبود به یکباره با تیر کور کردند،.....)،  انگار با گله گوسفند طرف بودند،  این دروغ آنها بقدری احمقانه است،  که فقط دروغگو ها باور می کنند.

   جنگ الجسر یا قیس الناطف،  (.......)  بعد از چندین جنگ مسخره که با مطالعه آنها و دید علمی و تاکتیکی نبرد های آن زمان،  کاملاً معلوم میشود الکی است.  دروغگو ها مجبور شدند با یک صحنه آرایی مسخره تر و غیر اصولی و غیر تاکتیکی جنگی،  یکبار هم که شده ایرانیها را پیروز نمایند،  تا کمی از ضایع بودن دروغ هایشان بکاهند.

   نبرد بوبت،  (..... در این روز صد نفر جنگاور عرب هر یک صد تن ایرانی کشتند،....)،  به این دروغگو ها بگویید اگر هر کدام می خواستند گوسفند بکشند روزی چند راس می توانستند،  چقدر باید کسی احمق باشد،  که این پرت و پلا ها را بجای تاریخ قبول کند.

      دروغگو ها از قول شاه می گویند،  یزدگرد به فرستادگان عرب گفت:  (شماها از شدت فقر سوسمار و موش می خورید،.....)  این گفته و نوع کلام مربوط به دوره بورژوازی و استعمار از 500 سال پیش است،  در گذشته همه در شرایط طبیعی خودشان خود کفا بودند،  و برای کسی فقر و غنی بشکل فکر امروز معنی نداشت.

    ممکن است عزیزانی بگویند بعضی گفته ها دروغ است،  و بعضی حقیقت و یا امداد های دیگری در کار بوده،  اگر بپذیریم بخشی دروغ بوده،  پس باید بدانیم کسی که بخشی دروغ گفته می تواند دروغگوی بزرگ بوده و همه را دروغ گفته باشد،  و در نتیجه باید همه چیز را دور ریخت و از نو بررسی کرد.  کار گزاران و چهره های استعمار همیشه در تلاش بودند،  تا مسیر تکامل اجتماعی مسلمانان را به گمراهی بکشانند،  باید با آنها مقابله کرد.

این صفحه به مرور تکمیل می شود.

کلیک کنید:  پرسش و پاسخ های دروغ حمله اعراب به ایران

 

دنیای زندگی قبیله ای

      گذشته ها قبایل در محیط جغرافیایی طبیعی خودشان طی قرنها عادت کرده بودند،  که راحت و خودکفا زندگی کنند و روزگار را به خوشی بگذرانند،  تمام دنیای آنها همان محیط خودشان بود.  امروز هم اندکی از قبایل در ایران بزرگ  و جاهای دیگر جهان دیده می شوند،  که در محیط طبیعی خودشان به اندازه توانایی هایی که دارند موفق هستند.  در صورتیکه قبایل تاریخی از موقعیت خود خارج می شدند،  هر فرد و یا کل قبیله و طایفه دچار افسردگی و شکست می شدند،  و نمی توانستند ادامه حیات بدهند،  زیرا تجربه استفاده از امکانات جدید را نداشتند.  این موضوع را به راحتی می توان در مورد چند روستایی دور افتاده آزمایش کرد.  اگر قبیله ای تاریخی در یک جابجایی کلی و سریع قرار می گرفت،  وضع آنها بسیار بد می شد،  و در جای جدید کامل ناتوان می شدند،  و حتی از طرف قبایل ساکن در اطراف محیط جدید مورد حمله و آزار قرار می گرفتند.

      در طول تاریخ جابجایی و کوچ نشینی همیشه بوده است،  ولی در مسیر مشخص که توانایی زندگی و کار و تولید را سلب نکند،  این حاصل نسلها تجربه بود.  برای جابجایی هایی که در تاریخ انجام می شد زمان بسیاری می برد،  که تا چندین نسل ادامه داشت،  و آرام و آهسته به شکل جدید و همه چیز سرزمین جدید عادت می کردند.  در آثار باستانی تمدن های مختلف دیده می شود،  تمدن جلگه، تمدن کوهستان، تمدن بیابان، و هر کدام  زیر مجموعه های و شرایط مربوط خود را داشتند،  بود و نبود ها و فرهنگ ها بر اساس جغرافیای طبیعی ساخته می شد.  هر شکل از تمدن و فرهنگ،  زندگی خاص خودش را داشت و توانایی یا امکان جابجایی سریع در مکان و زمان بطور کلی سلب شده بود.  جامعه بشری مرحله به مرحله رشد یافته از آسمان و غیب و غیره،  دین و تمدن و فرهنگ و توانایی ها نیامده است،  وبلاگهای انوش راوید تحلیل ها و  یادگیری نوین در تاریخ را می گوید.

      ساده ای در جایی نوشته و می گفت،  اعراب بیابان گرد که از بیابان ها خسته شده بودند،  از آب و هوای ایران خوششان آمد و برای همین به ایران آمدند و کشتند و غارت کردند و ماندند.  آن ساده می پندارد که یکی از اهالی شهر های بزرگ امروزی بوده،  و برای گردش سالیانه به کنار دریا و یا جنگل رفته و دمی هم به خمره زده است.  هر اتفاق تاریخی را می بایست در تاریخ اجتماعی و تحلیل های جامعه شناسی شناخت.  استعمار و امپریالیسم خیلی از این قبیل دروغ ها گفته اند،  اکثر تاریخ دان های آنها جیره خوار حکومت ها بودند و بی سواد و می خواستند دروغ ها را با گفته های ساده لوحانه بخورد مخ های ساده تر قرن های گذشته بدهند.

   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون با مردم مهربان روستاها و قبیله های دست نخورده و دور دست معاشرت و زندگی کرده اید؟

تحقیق و تحلیل های دیگر

      محقق و تاریخ نگار اسپانیایی، کتابی دارد با نام  (عرب ها به اسپانیا یورش نبرده اند).  کاری عالی است،  بر پایه های عقلی و انبوهی اسناد غیر قابل تردید که ثابت می کند،  حمله اعراب به اسپانیا سراسر دروغ می باشد،  این جنگها و کشتارها مجموعه داستان های بی بنیانی است،  که در پانصد سال گذشته استعمار و کلیسا برای حفظ آبروی خویش با دست مورخان وابسته، دروغ نویسی کرده اند.  کتاب او در سال ۱۳۶۵ توسط انتشارات شباویز منتشر گردید،  البته با نامی که نوعی پنهان کاری دیگر است،  (هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا).  ایگناسیو اولاگوئه،  در جسجوها بنویسید:  Ignacio Olague,Ulague  و  مقاله ایگناسیو اولاگوئه را بیابید.  

      * مدنیت اسلام با روند رشد و تکامل در تاریخ ادیان پیروز شد،  نه جنگ ها و کشتار های دروغی،  بسیاری می دانند دروغ ها در تاریخ فراوان است،  ولی چرا می خواهند آنها را باور داشته باشند؟

   عکس جلد کتاب انقلاب اسلامی در غرب بزبان اسپانیایی،  و ترجمه هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا،  و وسط عکس ایگناسیو اولاگوئه،  عکس شماره 7687.

   جالب:  کتاب های دیگری هم در رد حمله اعراب به ایران نوشته شده است،  که میان چند پست در اینجا از آنها نام برده ام.

   توجه:  من دیده ام عزیزان در بسیاری از موارد تاریخ طبری را بعنوان منبع تاریخی استفاده می کنند،  درصورتیکه این کتاب به تنهایی منبع تاریخی نمی تواند باشد،  زیرا خود طبری در مقدمه کتابش نوشته است،  که این گفته های دیگران است،  و من فقط نقل قول کرده ام،  و هیچ کدام مورد تأیید من نیست.

کلیک کنید:  داستان تاریخ طبری

هر آنچه که می دانیم و یا بما گفته اند تمام علم نیست،  علم پایانی ندارد.

حافظه محوری سیستم آموزشی را دور بریزید،  تحقیق و تحلیل های جامع و علمی داشته باشید.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

تاریخ اجتماعی واقعیت انکار ناپذیر

      در ابتدای قرن 20 که همه مردم عربستان مسلمان بودند،  استعمار با شیخ های اصلی عربستان که در دست نشاندگی داشت به سرکردگی لورنس عربستان نمی توانستند هزار نفر مسلح را جمع کنند تا به عثمانی های اشغالگر حمله کنند.  تمام قبایل و افراد مسلمان آن طایفه آنقدر در سادگی و جهالت بودند که به بهانه ای با یکدیگر می جنگیدند و از هم دوری می کردند.  با این وضع حساب کنید قبل و اول اسلام این مردم که در ده ها و صدها دین و فرقه های مذهبی عجیب و غریب بودند چگونه می توانستند زیر یک پرچم جمع شوند و به کشور کشایی مشغول شوند.  اگر فرض بر این شود که به برکت اسلام آن قبایل بدوی فقط مدت کوتاه چند سال بخود آمدند کاملاً اشتباه و برداشت غیر از علم تاریخ جامعه شناسی است،  و یا اگر کسی تصور کند غیب و معجزه در کار بوده بهتر است،  فوراً از این وبلاگ خارج شود و وقت گرانبها را در عالمی دیگر بگذراند. 

      می خواهم از تاریخ بگویم اما تاریخ هجری شمسی کم می آورد و ما نمی توانیم بگویم مثلاً قرن اول قبل از هجری شمسی،  بنابر این مطابق بین المللی از میلادی استفاده می کنم،  در ابتدای قرن هفتم میلادی عربستان بسیار کم جمعیت بود و حکومت مرکزی نداشت و قبایل مختلف در دوران قبایل بدوی زندگی دایره ای داشتند و در جغرافیای خود محدود بوده و در مسیر تمدن ها قرار نداشتند و امکان بهره گیری از تاریخ و فرهنگ یادگیری هم نبود و چند تمدنی و فرهنگی نیز نداشتند و به همان شکل قبایل ابتدایی مانده بودند.  حکومتهای نیل هم فقط داری تمدن و فرهنگ جلگه های حاصلخیز و رود های پر آب بودند و سواحل شرقی مدیترانه هم بعلت وسعت و جمعیت کم شکل خاص خود را داشتند و کم تأثیر،  در ایران بزرگ نوشته ام که وضع گونه دیگری بود و از تکرار آن خود داری می کنم.

    همانطور که بارها گفته ام در تاریخ اجتماعی امکان آن نیست که تمدن های پایین دست به تمدن جلو تر پیروز نظامی و یا فرهنگی شوند،  مانند قبایل بدوی که نمی توانند به سازمان قبیله ای پیروز شوند و یا سازمان قبیله ای به فئودالی ظفر یابد و یا فئودالی به بورژوازی و بورژوازی سنتی به بورژوازی ملی یا استعمار به امپریالیسم پیروز شوند،  در ساختار های تاریخ اجتماعی نوشته ام.  در تمام دروغ نامه هایی که به نام تاریخ جا زده اند بدلیل عدم سواد و فقط دروغ نویسی و یا نداشتن آگاهی به این مسائل مهم تاریخ اجتماعی اشاره نکرده اند.  این علم یکی از دلایل رد حمله اعراب و مغول به ایران است،  هرگز آنها که در دوران قبایل اولیه بودند نمی توانستند به ایران که در دوران شاه خدایی و یا سازمان قبیله ای دینی و نو فئودالی بود پیروز شوند.

      اگر مسلمانان عربستان به ایران حمله نکردند،  و ایرانی ها را نکشتند،  پس واقعیت چه بوده،  اگر مردم بزور مسلمان نشدند،  چگونه مردمی که دین و عالم داشتند،  براحتی اسلام آوردند.  این همان راز تاریخ است،  و تا وقتی راز به تحلیل علمی گرفته نشده و معمای آن کشف نگردیده باشد،  برای بیشماری راز باقی می ماند.  اما با هوشها ضمن مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  راز های تاریخ را کشف می کنند.

     در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  مردم ایران بزرگ در چند تمدن و فرهنگ با یکدیگر طی قرنها آمیخته بودند،  زیرا جغرافیای این سرزمین وسیع این سرنوشت را برای آنها فراهم کرده بود،  و از طریق دو جاده معروف ابریشم و ادویه در ارتباط کامل بودند.  در این سرزمین وسیع گاهی حکومت های شرق ایران بویژه به مرکزیت بلخ یا کابل و گاهی غربی آن به مرکزیت تیسفون یا شوش در قدرت بیشتر بودند.  دو قسمت اصلی و پرجمعیت ایران بزرگ را بیابان وسیع و طولانی ری از هم جدا کرده بود،  ری به معنی طولانی است،  مانند ری کشیدن برنج.  ری محل تلاقی دو جاده بود و بدین ترتیب مرکز مهم فرهنگی گردیده بود،  این مطالب در بسیاری از کتابها منجمله تاریخ ری قابل دسترسی است.

     زمانیکه قدرت ایران بزرگ در دست حکومت های غربی ایران مانند سلسله هخامنشیان و یا شاهنشاهی ساسانیان بود،  برای حفاظت از حکومت خود و مرز های غربی از نیرو های شرقی استفاده می کردند،  مانند فراته داران اشکانی و یا در دوره اسلامی سربازان معروف خراسانی به فرماندهی ابومسلم.  زمانیکه قدرت در دست شرقی ها مانند حکومت کوشانیان و یا حکومت پارتها بود،  از نیرو های غربی برای حفظ حکومت و تاج و تخت استفاده می کردند،  از این تاکتیک امروز هم استفاده می کنند،  مثلاً در رژیم گذشته ژاندارم کرد،  برای ترک و فارس و ژاندارم ترک برای کرد و بلوچ می گماردند،  تا آن نیروها از طایفه های مردم محل خدمت نباشند.  این مسئله مهم تاریخ اجتماعی را باید دانست تا بتوان درک خوبی از تاریخ نیک داشت.  نیروها که از طرف دیگر ایران بزرگ آمده و به حفظ تاج و تخت پادشاه مشغول بودند،  از مردم و قبایل سرزمینی که در آن خدمت می کردند نبودند،  بنا بر این املاک طایفه ای نداشتند،  حکومتها زمین هایی را به عنوال تیول به آنها می دادند.  با این اتفاق شکلی از فئودالی نو پدید در ایران بوجود آمده بود،  این فئودالی نو پدید، با پادشاه که قدرت شاه خدایی داشت و حاکم بود در تضاد قرار می گرفت، و این تیول داران برنامه و شکل جدیدی از دین و مذهب و اعتقادات را برای اداره امورشان می طلبیدند.  این نیز یکی از مسائلی است که باعث شد سلسله هخامنشیان  به دست حکومت اشکانیان بر افتد و اشکانیان بدست شاهنشاهی ساسانیان و ساسانیان بدست سپاه خراسان،  در جای خودشان توضیح بیشتری نوشته ام.

  مهم ــ  جهت اطلاعات بیشتر،  پرسش  و پاسخ های دروغ حمله اعراب به ایران را بخوانید.

. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود. . .

عکس انوش راوید در قلعه مارکو،  شرح در تاریخ قلعه های ایران،  عکس شماره 4553 .

  کلیک کنید:  دروغ نبرد قادسیه

 کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایرانی

 کلیک کنید:  تاریخ ورود نام های عربی به ایران

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر